eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■شهادت حضرت جبل الصبر، عمة الائمه، عقیله العرب، مخدره زینب سلام الله علیها را به ساحت قدسی مولانا حجة ابن الحسن علیه السلام ، و شیعیان حضرت مولا تسلیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260 -258 بقره قسمت پنجم بخش نهم ● امام رضا (علیه السلام ) و مأمون عباسى و بحث در باره ابراهيم (علیه السلام ) و احياء اموات و در كتاب عيون با ذكر سند از على بن محمد بن جهم روايت كرده كه گفت : من در مجلس مامون حاضرشدم ، و ديدم على بن موسى الرضا نزد او است . مامون پرسيد: يا بن رسول الله آيا عقيده شما اين نيست كه انبياء معصوم هستند فرمود: بلى ، مامون از حضرت در مورد چند آيه قرآن سؤال كرد كه در آن سخن از گناه انبياء شده ، از جمله پرسيد: پس چرا ابراهيم (عليه السلام ) درخواست كرد كه ((رب ارنى كيف تحيى الموتى ؟)) و خداى تعالى از او پرسيد: ((او لم تومن ؟)) و ابراهيم (عليه السلام ) هم در جواب عرض كرد: ((بلى و لكن ليطمئن قلبى )). حضرت رضا (عليه السلام ) فرمود: خداى تبارك و تعالى قبلا به او فرموده بود: من از ميان بندگانم يكى را خليل خود مى گيرم ، بطوری كه اگر از من مرده زنده كردن را بخواهد اجابت خواهم كرد، ابراهيم (عليه السلام ) به دلش افتاد كه خود او خليل خدا است و لذا گفت : ((رب ارنى كيف تحيى الموتى ؟))، و خداى تعالى در جوابش ‍ پرسيد: مگر ايمان ندارى ؟ بيان داشت : چرا، ولى مى خواهم خاطرم جمع شود كه خليل تو من هستم . مولف : در سابق آنجا كه گفتارى از بهشت آدم داشتيم كلامى درباره على بن محمد بن جهم و در خصوص همين روايتى كه از على بن موسى الرضا نقل كرده آورده شد، به آنجا مراجعه كنيد. اين را بايد دانست كه روايت نامبرده بر اين معنا دلالت دارد كه مقام ((خليل بودن )) مقامى است كه مستلزم استجابت دعا است ، كلمه ((خلت )) نيز با اين معنا مى سازد، چون اصل اين كلمه به معناى ((حاجت )) است ، و اگر دوست را هم خليل مى نامند به اين جهت است كه وقتى صداقت و دوستى به حد كمال رسيد، حوائج صديق خود را بر مى آورد، و اين معلوم است كه وقتى حاجتش را بر مى آورد كه قدرت و كفايت برآوردن آن را داشته باشد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 584 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● ! حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●گویا حضرت علیه‌السلام از ما می‌خواهد که اعتکاف و توسل و دعایمان برای خصوص فرج و ظهور آن حضرت واقع شود، ولی ما به او خطاب می‌کنیم که: «عالم زدست رفت، تو پا در رکاب کن». و یا اینکه می‌گوییم: «ای یوسف زهرا، بیا». غافل از اینکه او هم از خدا می‌خواهد که بیاید. ■●مگر آمدن او به دستِ اوست که از او می‌خواهیم از زندان بیرون بیاید؟! بلکه همه باید از خدا بخواهیم تا اذن دهد او ظهور نماید. خود او هم منتظر امر خدا و الهامات خداست تا ظهور کند و خود را معرفی کند، و از غریبی و درماندگی نجات یابد؛ زیرا گرفتاری او، گرفتاری همه بشر، و نجات و فرج او نجات همه‌ی بشر، و نجات و فرج او برای همه است. ■●در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴٨●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●خاطره ای از ایت الله ●□ □●چند روز قبل از رحلت (ره با تعدادی از فضلا به دیدار ایشان رفتیم. در جلسه حرف‌های سیاسی پیش آمد، من دیدم این سخنان با طبع ایشان سازگار نیست. به ایشان گفتم نصیحتی به ما بکنید تا مرخص شویم فرمودند: خداوند می‌فرماید: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» به یاد من باشید تا دست عنایتم روی سر شما باشد. □●چند روز بعد خبر دادند که علامه طباطبایی(ره) در بیمارستان و در حال احتضار هستند. من که میهمان داشتم، به همراه یکی از بزرگان، بدون درنگ به بیمارستان رفتیم و ایشان را که در حال کما بودند ملاقات کردیم. ما از اتاق خارج شدیم و دقایقی بعد علامه از دنیا رفتند. همسر ایشان که تا آخر در کنارشان بود، نقل کرد که (ره) چشم‌های خود را بازکردند و چند بار پشت سر هم گفتند ، ، و از دنیا رفتند. □●علامه به جای «لا اله الا الله» فرمودند «توجه» و انصافاً ایشان تجسّم «لا اله الا الله » بودند و در آخرین لحظات عمر، همۀ ما را به توجه و هوشیاری فرا خواندند. □●این مرجع تقلید گفت: احتمال این‌که انسان هر عملی را در این دنیا انجام بدهد در قیامت می‌بیند، برای پرهیز از گناه کافی است، چه رسد به اطمینان و یقین آن که از آیات فراوان قرآن کریم و روایات حاصل می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ» هرچه در قیامت است، خود انسان آن را پدید آورده و فراهم کرده است. عقیده به این مطلب بین مردم وجود دارد، اما غفلت موجب شده است که گناه کنند و به قبر و قیامت و سفری که در پیش رو دارند، توجّهی نداشته باشند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○یقین را چهار مرتبه است: □ : و آن این است که انسان از دلائل مختلف به چیزی ایمان آورد مانند کسی که با مشاهده ی دود علم به وجود آتش پیدا میکند. □ : و آن در جایی است که انسان به مرحله مشاهده می رسد و باچشم خود مثلاًآتش را مشاهده میکند. □ : و آن همانند کسی است که وارد آتش شود و سوزش آن را لمس کند. □ : و آن همانند کسی است که خود آتش شود و اتحاد وجودی با معلوم خویش پیدا کند و عین آن بشود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□ □●...این تلقی از انسان، او را به غیب، به روز دیگر، به الله و به وحی و به حجّت گره می زند و انتظار‌ را تفسیر جدید و عمیقی می کند، که حتی در متن رفاه و عدل و در متن سامان و فراغت، آدمی را بی قرار و منتظر می سازد و در متن نظام نوین جهانی و با دستیابی هر فردی به سیستم های پیشرفته، باز او را به غربت، به دیوار و حتی به التهاب و دلهره گره می زند؛ چون می داند که از این همه رفاه و عیش و راحت باید جدا شود، که ″تحول نعمت ها″ و ″تحول حالت ها″ را می شناسد و «مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الأَحوالِ» را می بیند. □● ص ۱۵●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□اعتکاف، پشت پازدن به تعلقات نفس به آنچه که مانع صعود اوست می باشد و در خلوت خانه ی عشق باخلیل، جشن گرفتن است که حتی فرشتگان الهی از آن رشک می ورزند و غبطه می خورند... □○اعتکاف راهی به ملکوت صفحه ۶ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□● مرحوم علّامه طباطبائی رضوان الله علیه●□ □●خداوند هر دینی را تنها به این هدف تشریع فرموده است که اعمال بندگانش را اصلاح فرماید تا اخلاق آنها و روحیاتشان اصلاح شود و در نتیجه وضعیّت انسانیّت و جامعۀ بشری به تعادل برسد و در این حال است که در زندگی دنیا و آخرتشان سعادتمند می شوند. □●«المیزان فی تفسیر القرآن» ج ۲ ص۹۷●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بزرگترین معتکف در اعتکاف حقیقی، زینب(سلام الله علیها) است □و کرامت او شق القلوب کردن است و اعتکاف او بود که موجب بقای وی شد. □استاد صمدی آملی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○تا فکرشما مستقل نباشد،کشور شما مستقل نمی شود○□ □ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم که چی بودیم، ما در تاریخ چه بوده و چه هستیم، چه داریم، تا اینها را نفهمیم استقلال نمی توانیم پیدا بکنیم.تا فکرشما مستقل نباشد،کشور شما مستقل نمی شود. باید تصفیه بشود. این مغزهای پوسیده که هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشود. □○ صحیفه نور ، جلد ۱۰ ، صفحه ۷۷ بیانات امام خمینی در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان مدرسه عالی ترجمه مفیدی مورخ: ۱۳۵۸/۰۸/۰۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی□   □«فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.» پس به آثار رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين را پس از مُردنش زنده مى‌كند. چنين خدايى زنده‌كننده مردگان است و بر هر كارى تواناست. (روم/۵۰) ○غــیر بهـــار جهــان هست بهاری نهان ○ماه رخ و خوش دهان باده بده ساقیا □مدار مِنطقة البروج و معدل النهار همدیگر را در دو نقطه قطع می‌کنند. خورشید بر مدار مِنطقة البروج در حرکت است و تقریبا هر روز یک درجه از آن را طی می‌کند و چون سال تمام شود ۳۶۵ روز طول می‌کشد چون این مدار دایره کامل نیست. وقتی آفتاب به این دو نقطه تقاطع برسد، شب و روز برابر می‌شود. □اولین نقطه تقاطع اول حمل است که یکم فروردین و آغاز سال جدید شمسی است و از آن در علم هیئت به اعتدال ربیعی نام برده می‌شود و آن دیگری اعتدال خریفی است که اول میزان مصادف با یکم مهرماه است. اول حمل اتمام زمستان و آغاز بهار و رویش گیاهان و خرمی هوا است که زمین بعد مردنش دوباره حیات نو می‌پذیرد و این نشانی است برای اهل خرد که در آثار صنع الهی و آیات ربانی تدبر نمایند تا به بهار جان برسند. □این رویش و حرکت طبیعت چه ما آن را عید بگیریم و چه عیدش نخوانیم و جامه نو بر تن کنیم یا لباس مندرس بپوشیم، به کار خود مشغول است و هرگز در سنن الهی تبدل و تحول حاصل نمی‌شود. این بهار جهان، بهار طبیعت بیرون از ماست و چیزی که بیرون حقیقت آدمی است به کار او نمی‌آید مگر اینکه بیرون را در درونش پیاده کند. بهار نهان که بهار جان آدمی است، چون فرا رسد بیشمار بهار طبیعت به خرمی و زیبایی او نمی‌رسد، چنین بهاری، بهاران آفرین است. . جان و روان آدمی به اندیشه ورزی و عبودیت بهاری می‌شود. آدمیان غالبا در پی "بهار تن" هستند تا "بهار من"!! و آنکه را بهار من نباشد از بهار تن او را چه طرفی حاصل آید؟ عاقل جان و روان تازه می‌خواهد تا هر آن او را بهار جهان باشد. چنین نیک مردی را هر روز عید است و هرشب لیله ی قدر!!  وقتی جان انسان با معارف و اندیشه های نو حیات یابد او به حیات درون اش، بیرون را نیز تازه و نو خواهد دید؛ همین بیان است. □اما آنکه روانش در پس تن و خواسته های تن محجوب است مگر با لباس نو و تحویل سال و رسیدن خورشید به برج حمل، بهاری می شود. او هرجا که باشد به موت زمستانی مرده است و بر او نمرده به فتوای من نماز کنید!!! ○هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود ○وارهد از حد و مکان بی حد واندازه شود □چون به بی حدی رسیدی بهاری و عید داری و مبارکی و هرجا باشی آنجا را مبارک کنی، (مریم/۳۱). □مگر نشنیدی خضر فرخ پی به هر جا قدم می‌گذاشت آنجا را سرسبز می‌کرد؟ این سبزی، سبزی و خرمی اندیشه و معرفت است. ☑️حضرت حجت سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف بهار مردمان و روشنایی روزگاران است. و انسان بهاری کسی است که متصل به ولایت عظمای او باشد و چنین اتصالی رخ نمی‌دهد مگر اینکه لباس تقوی که بکرترین لباس وجود است به تن کنی و خانه دل را با جاروی لا از غیر او بشویی و با موازین و اوامر او صله رحم کنی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●اینکه به مستحبّاتی چون غسل جمعه و نماز شب و زیاد سفارش نمیکنم، به خاطر عظمت و شرافت آنهاست و برای این است که آنها را سبک نشماری و برای تو عادی نشود. اصلاً مستحبّات را به خاطر بزرگی‌شان اختیاری کردهاند. ■●کارهای خیلی قیمتی را مستحب کردهاند. فعل مستحب، واجبات را بااعتبار میکند و زیبایی هم میآورد. خلق در جهنّمند؛ با واجبات از جهنّم بیرون میآیند و با مستحبّات به مدارج بهشت نایل میشوند. ■●کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
، ...... □حاج محمد اسماعيل دولابی□ □هر جا که غصّه دار شدی، استغفار کن. استغفار امان انسان است. به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای؛ اذیتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه میدانند. شما میگویی چرا من درست کار نمیکنم، او خودش را گناه می‌داند. محزون که شدی، کن؛ چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را. □استغفار غمها را از بین میبرد. همانطور که وقتی خطا میکنی، همه صدمه میخورند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت میکنند، به همه ضرر میرسد، هم که میکنی، به همه ی ماسوای خودت نفع میرسانی. □مصباح الهدی ص٢٦٧□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 274-261 بقره قسمت اول بخش اول ● ترجمه آیات حكايت آنان كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مى كنند حكايت دانه اى است كه هفت خوشه رويانيده كه در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا براى هر كه بخواهد، دو برابر هم مى كند، كه خدا وسعت بخش و دانا است . (261) كسانى كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مى كنند و بعد اين انفاق خود را بامنت و يا اذيتى همراه نمى كنند پاداش آنان نزد پروردگارشان است ، نه ترسى دارند و نه غمى .(262) سخن شايسته و پرده پوشى ، از صدقه اى كه اذيت در پى دارد بهتر است ، خدا بى نياز و بردبار است .(263) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، صدقه خويش را همانند آن كس كه مال خويش را با ريا به مردم انفاق مى كند، و به خدا و روز جزا ايمان ندارد، با منت و اذيت باطل نكنيد، كه حكايت وى حكايت سنگى سفت و صافى است كه خاكى روى آن نشسته باشد، و رگبارى بر آن باريده ، آن را صاف به جاى گذاشته باشد، رياكاران از آنچه كرده اند ثمرى نمى برند، و خدا گروه كافران را هدايت نمى كند.(264) ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 586 و حكايت آنان كه اموال خود را به طلب رضاى خدا و استوارى دادن به دلهاى خويش انفاق مى كنند، عمل شان مانند باغى است بر بالاى تپه اى ، كه رگبارى به آن رسد، و دو برابر ثمر داده باشد، و اگر رگبار نرسيده به جايش باران ملايمى رسيده ، خدا به آنچه مى كنيد بينااست .(265) آيا در ميان شما كسى هست كه دوست داشته باشد براى او باغى باشد پر از درختان خرما و انگور و همه گونه ميوه در آن باشد، و نهرها در دامنه آن جارى باشد، سپس پيرى برسد، در حالى كه فرزندانى صغير دارد، آتشى به باغش بيفتد، و آن را بسوزاند؟ خدا اينطور آيه هاى خود را براى شما بيان مى كند، شايد كه بى انديشيد.(266) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خوبيهاى آنچه بدست آورده ايد و آنچه برايتان از زمين بيرون آورده ايم انفاق كنيد، و پست آن را (كه خودتان نمى گيريد مگر با چشم پوشى ) براى انفاق منظور نكنيد، و بدانيد كه خدا بى نياز و ستوده است .(267) شيطان به شما وعده تنگدستى مى دهد، و به بدكارى وا مى دارد، و خدا از جانب خود آمرزش و فزونى به شما وعده مى دهد، كه خدا وسعت بخش و دانا است .(268) فرزانگى را به هر كه بخواهد مى دهد، و هر كه حكمت يافت ، خيرى فراوان يافت ، و به جز خردمندان كسى اندرز نگيرد. (269) هر خرجى كرده ايد به هر نذرى ملتزم شده ايد خدا از آن آگاه است ، و ستمگران ياورانى ندارند. (270) اگر صدقه ها را علنى دهيد خوب است ، و اگر هم پنهانى دهيد و به تنگ دستان بدهيد، البته برايتان بهتر است ، و گناهانتان را از بين مى برد، كه خدا از آنچه مى كنيد آگاه است .(271) هدايت كردن با تو نيست ، بلكه خدا است كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند، هر خواسته اى انفاق كنيد به نفع خود كرده ايد، انفاق جز براى رضاى خدا نكنيد، هر خيرى را كه انفاق كنيد (عين همان ) به شما مى رسد و ستم نمى بينيد.(272) (صدقه از آن ) فقرائى است كه در راه خدا از كار مانده اند، و نمى توانند سفر كنند، اشخاص بى خبر آنان را بس كه مناعت دارند توانگر مى پندارند، تو آنان را با سيمايشان مى شناسى ، از مردم به اصرار گدائى نمى كنند، هر متاعى انفاق مى كنيد خدا به آن دانا است .(273) كسانى كه اموال خويش را شب و روز نهان و آشكار انفاق مى كنند پاداششان نزد پروردگارشان است ، نه ترسى دارند و نه غمگين مى شوند.(274) 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 274-261 بقره قسمت اول بخش اول ● ترجمه آیات حكايت آنان كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مى
آیات 274-261 بقره قسمت اول بخش اول ● بيان آيات سياق اين آيات از اين جهت كه همه درباره انفاق است ، و مضامين آنها به يكديگر ارتباط دارد اين را مى فهماند كه همه يك باره نازل شده ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 587 و اين آيات مؤمنين را تحريك و تشويق به انفاق در راه خدا مى كند، و نخست براى زياد شدن و بركت مالى كه انفاق مى كنند مثلى مى زند، كه يك درهم آن هفتصد درهم مى شود، و چه بسا كه خدا بيشترش هم مى كند، و سپس براى انفاق ريائى و غير خدائى مثلى مى آورد تا بفهماند كه چنين انفاقى بركت و بهره اى ندارد، و در مرحله سوم مسلمانان را از انفاق با منت و اذيت نهى مى كند، زيرا كه منت و اذيت اثر آن را خنثى مى كند، و اجر عظيمش را حبط نموده و از بين مى برد سپس دستور مى دهد كه از مال پاكيزه خود انفاق كنند، نه اينكه از جهت بخل و تنگ نظرى هر مال ناپاك و دور انداختنى را در راه خدا بدهند، و آنگاه موردى را كه بايد مال در آن مورد انفاق شود ذكر مى كند كه عبارت است از فقرائى كه در راه خدا از هستى ساقط شده اند، و در آخر اجر عظيمى كه اين انفاق نزد خداى تعالى دارد بيان مى كند. و سخن كوتاه اينكه : آيات مورد بحث ، مردم را دعوت به انفاق مى كند و در مرحله اول ، جهت اين دعوت و غرضى را كه در آن است بيان نموده و مى فرمايد: هدف از اين كار بايد خدا باشد نه مردم ، و در مرحله دوم صورت عمل و كيفيت آن را تبيين كرده كه بايد منت و اذيت به دنبال نداشته باشد، و در مرحله سوم وضع آن مال را بيان مى كند كه بايد طيب باشد نه خبيث ، و در مرحله چهارم مورد آن را كه بايد فقيرى باشد كه در راه خدا فقير شده و در مرحله پنجم اجر عظيمى كه در دنيا و آخرت دارد بيان نموده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●به علامه سلام کرد. پاسخ شنید: «علیکم‌السلام. آقازادۀ آقایی؟» آقازادگی نداریم! فرزند، آری. □●دستش را گرفت و با خودش برد بیرون. _ به چه کاری مشغولی؟ _ درس می‌خوانم. _ چه می‌خوانی؟ _ فلسفه، منطق، چند سالی خارج خواندم، مدتی ریاضیات و نجوم خواندم، مدتی هم عرفان نظری. _ عجب! کم‌تر کسی این‌ها را می‌خواند. چیزی به‌تو می‌گویم، خوب گوش کن. _ بفرمایید. _ نه! باید عمل کنی. _ آقا! به چیزی که ندانم چیست که نمی‌توانم عمل کنم. □●با لطافتی خندید و ادامه داد: گوش کن! می‌گویم، تمام کارهایت را بگذار کنار؛ و در خدمت این پیر باش. تو نمی‌شناسی‌اش. نمی‌گذارد که بشناسی‌اش. من از نجف می‌شناسمش، به فکر دنیای خودش نیست. همه کارهایت را رها کن و بیا خدمت او. هر چه می‌گوید یادداشت کن، ضبط کن و نوار بگیر، حتی کوچک‌ترین حرف‌هایش را، حتی آن‌ها را که به‌نظرت ارزشی ندارد. □●سال‌ها از آن روز می‌گذرد؛ اما هنوز صدای علامه جعفری رحمه‌الله در گوش اوست. (بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت) □●این بهشت، آن بهشت، ص١۵●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، زهد نه آرایش حیات دنیا و لذت آن بگذاشتنست و دشمن داشتن، و اصل حیات را پسندیدن و دوست داشتن، بلکه زهد تمام خشنود بودنست بمفارقت حیات دنیا، و شتاب نمودن بتحویل، پس ، ترک راحات دنیاوی زهد نیست با خشنودی بمقام در وی، بلکه زهد بحقیقت بمفارقت این حیات بود، و آسایش از تضاد و دشمنی و اختلاف و تیرگیش، و بدان مفارقت راضی بودن، □○پس، ای نفس ،که آرزومند مرگ طبیعی باشی، و بدان خشنودی نمائی، و از سست شدن و پشیمانی نمودن از مرگ طبیعی پرهیز کنی، که سلامت تو در شوق مرگ طبیعی است و هلاکت از ترس و بیم از وی، که بمرگ طبیعی تو از تنگی بفراخی آئی، و از درویشی به توانگری، و از اندوه بشادمانی، و از بیم بأمن، و از بیماری بصحت، و از ظلمت بنور رسی. □○پس اندوه مبر برآنکه لباس بدبختی و شرّ از تو برکشیده شود، و حُلّهٔ بقا و خیر لباس تو شود، با آنکه یقینی تو بدرستی این معنی، و عیانست نزد تو، همی بینی آن حال بذات یکتای تو. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#یقین □○یقین را چهار مرتبه است: □ #علم‌الیقین: و آن این است که انسان از دلائل مختلف به چیزی ایمان
: □○درجات ‌و مراتب ‌چهارگانه ‌یقین‌ حاصل ‌نمی‌شود مگر به: ○دوام وضو ○و قلت اکل ○و ذکر قلبی و لسانی ○و سکوٺ ○و تفکر در ملکوت سموات و ارض ○و اداء سنن و فرائض ○و ترک ماسوای حق ○و تقلیل منام ○و اکل حلال ○و صدق گفتار ○و مراقبه ○و محاسبه که تمام اینها مفاتیح معاینه و مشاهده ی حضرت حق هستند. فتبصر! □○شرح رساله رابطه علم و دین ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei