eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□انسان با امام به امنیت می‌رسد. اگر امام یک نگاه کند، تو موحد می‌شوی و به مقام خلت و دوستی و توحید و ولایت اهل‌بیت علیهم السلام می‌رسی. اگر امام به تو نظر کند، از وجود تو یک خورشید ولایت ظاهر می‌شود. ما اکنون در مغرب هستیم. این عالم هم عالم مغرب است. باید مشرقی شویم و به مشرق نظام هستی رو کنیم. اگر امام زمان ارواحنا فداه تشریف بیاورند، ان شاء الله از درون من و شما این خورشید حقیقت ولایت ظهور می‌کند کما اینکه بنا به نقلی، در کربلا خورشید از مغرب طلوع کرد. این سخن کنایه‌ای است از اینکه من و شما به اصل خودمان واصل شده و به حقیقت خودمان که ولایت اهل‌بیت علیهم السلام است نائل شویم.
□ ○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها ○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است @mohamad_hosein_tabatabaei
□{«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ* وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» «۳». □در{تفسير} قمّى درمورد{«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»*} از قول امام عليه السلام آمده است: □«به خدا قسم «حسنه» همان عليه السلام است و «سيئه» همان پيروى از دشمنان او».ص ۱۲۱ □و در{كافى‌} از امام صادق عليه السلام و ايشان هم از پدرش از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مى‌كند: □«حسنه همانا و ما اهل‌بيت است و سيّئه نسبت به ما اهل‌بيت». سپس حضرت آيه مزبور را تلاوت نمود. ص۱۲۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
... □○کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره:○□ □○همراه آقا می‌رفتیم درس. چشمم افتاد به نعلین‌شان. قسمتی از کفه‌اش جدا شده بود. □○می‌دانستم خودشان وقت نمی‌کنند. اهل زحمت‌دادن به دیگران هم نبودند؛ حتی به من که سال‌ها در کنارشان بودم. □○بعد از درس، به آقا گفتم: «کف نعلینتون جدا شده، اگه اجازه بدید، بدم درستش کنن.» آقا سرش را به‌طرف من چرخاند. با لبخند گفت: «خودم را هم بلدی درست کنی؟» □○همیشه وقتی شوخی می‌کردند، می‌خندیدم. این‌بار هم مثل همیشه؛ ولی یک‌دفعه دلم هُری پایین ریخت: «او با این‌همه عبادت و بندگی، هنوز هم به‌فکر درست‌کردن خودش است، اما من...». □○(در خانه اگر کس است، ص١۶؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان معظم‌له)○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عالمی بزرگوار برایم حکایت کرد که فتح‌علیشاه قاجار با صوفیه بدبین بود. □○در واقعه‌ای مردی را به نام «نورعلی‌شاه» که یکی از آنان بود، احضار کرد و او را امر کرد که خودش را لعن کند. □○«نورعلی‌شاه» در جوابش گفت: «نور» را که نمی‌شود لعن کرد؛ زیرا که «الله نور السماوات و الارض». و چه کسی می‌تواند «علی» را لعن کند؟ □○بر «شاه» لعنت! □○هزار و یک کلمه○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●اگر بخواهيم خزاين ملكوت را بگشاييم كليد میخواهد، اين كليد معرفت نفس است؛ چون معرفت نفس باب همه خيرات است و انسان نزديكتر از خودش چيزى ندارد. □●و اگر بخواهد راهى براى رسيدن به حقايق پيدا كند، از همه نزديكتر به خودش، خودش است. |صفحه ۹۳ □●علامه حسن زاده آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل ●□ □سلام از بزرگ به کوچک است؛ خدا به پیامبران، پیامبران به امّت . □سلام از جانب خدا خطاب به پیغمبر ما آمد و از پیغمبر به همهی ماسوی پخش شد. □پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم که نور محض بود، از دنیا که وادی ظلمات است، با سلام عبور کرد. □دو نفر که وقتی به هم میرسند، سلام میکنند، هر عیب و کدورتی که در آنها باشد، از بین میرود. □از در خانه که وارد شدی، به زن و بچّهات سلام کن. □بشر چون جاهل بود و کارش بازیگری و کلک بود، با سلام هم بازی کرد؛ هر جا بهرهی دنیوی داشت، سلام کرد و هر جا نداشت، گفت بیا برویم، سلام کردن نمیخواهد. □میگوید سلام عرض کردم، معلوم نیست کی عرض کرد. یا میگوید سلام عرض میکنم، معلوم نیست کی میخواهد سلام کند. شخص جاهل کارش اینگونه است. □● - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●در داستان جناب یوسف پیامبر فرمود: جام و پیاله پادشاه در رحل  هر کسی باشد، او را مجازات خواهیم کرد. جَزَاؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ (یوسف/۷۵). مجازات آن شخص که کَیل عزیز مصر نزد اوست چیست؟! گفتند که او را پیش خود نگه می‌داریم... □●حالا خوب رحلِ وجودِ خود را بگرد و ببین که این کَیل و پیاله‌ی یوسفِ مصرِ وجودِ تو کجاست؟! یوسفِ مصرِ وجود، است... جام و پیاله اش را در رحل و بار و بُنه ما گذاشته است. بار تو همین وجود تو است. اگر تو همراهی کنی و این کَیل را آشکار کنی، مجازات تو این است که تو را نزد خودش نگه می‌دارد... □●در وجود همه ما این کَیل هست. مگر نگفت که وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِی (حجر/۲۹). اجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ؛ همه در وجودشان این کَیل را دارند. حقیقت تو مال شماست یا مال امام زمان است؟! متعلق به اوست لذا باید به صاحبش برگردانی. □●امام زمان علیه السلام این حقیقت را عمداً در درون تو قرار داده، دنیا تو را به خودش مشغول کرده و تو فکر می‌کنی که این کَیل مال خودت است! إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا (نساء/۵۸). باید این امانت را به اهلش برگردانی. می‌توانی هر کاری دلت خواست با خودت انجام بدهی؟! نه، شرع اجازه نداده است. چرا اجازه نمی‌دهد؟! چون تو مال خودت نیستی. اگر مال خودت بودی اجازه می‌داد خودت را بکشی یا هر گناهی بکنی. ☑️نفس تو پیاله و جام انسان کامل است. اجازه نداری هر جور که دلت خواست خرجش کنی. ☑️يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ! مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ... این دنیا و گناه ما را مَس کرده است. این پیاله که شما در رحل ما گذاشتی کج و معوج شده است... آقا جان عنایتی به این پیاله کن... ... @mohamad_hosein_tabatabaei
■●انسان کامل مظهر اسم اعظم حقّ متعال●■۱ ■●هریک از اسماء الهی طالب مظهری در عالم آفرینش است و هیچ اسمی از اسماءالله نیست مگر آنکه نمود و مظهری در این عالم دارد. ■●در تفکّر عرفانی، مظهر تامّ اسم اعظم حقّ متعال است. آفرینش و ظهور جهان خلقت چیزی جز تجلّیات حقّ متعال نیست و مراتب این تجلّیات نامیده می شود. ■●ذات مقدّس حقّ متعال که غیب مطلق و عنقاء مُغرِب است، اسم و رسم و تعیّن تشخّصی ندارد؛ لذا چه برای انسانهای عادّی و چه برای انبیاء و اولیاء هیچ راهی برای معرفت آن وجود ندارد. ذات الهی، چه در عرصه معرفت عقلانی و چه در وادی شهود باطنی، منطقه ممنوعه است. ■● ، مهدویّت در عرصه عرفان، ص٧٠ -٧٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●انسان کامل مظهر اسم اعظم حقّ متعال●■۱ ■●هریک از اسماء الهی طالب مظهری در عالم آفرینش است و هیچ اس
■●انسان کامل مظهر اسم اعظم حقّ متعال●■۲ ■●اوّلین تعیّن ذات مقام احدیّت میباشد که قائم مقامی ذات را در تجلّیّات عهده دار است. اوّلین تجلّیّ مقام یا حضرت احدیّت نامیده میشود. ■●در اثر این تجلّی، در حضرت علم الهی اسماء و صفات الهی پدیدار شدند که اوّلین جلوه از جلوات حضرت حقّ می باشند. اسماء الهی سلسله مراتبی دارند و برخی از آنها مادر و منشاء اسماء متعدّد دیگری هستند؛ همانند اسم عالم یا علیم که بسیاری از اسماء خداوند متعال در شعاع این اسمها به وجود آمده اند. ■●برای مثال، اسماء سمیع و بصیر از شؤونات علم حضرت حق هستند؛ علم به شنیدنی ها سمع است و علم به دیدنی ها بصر؛ از این رو ریشه اسماء سمیع و بصیر در اسم علیم نهفته است. ■●بسیاری از اسماء دیگر حضرت حقّ نیز در زیر مجموعه خود اسماء دیگری دارند. اگر این سلسله مراتب را به شکل یک هرم در نظر بگیریم، در راس آنها اسم اعظم حقّ متعال است که همه اسماء دیگر را تحت پوشش قرار می دهد. ■●در شعاع اسماء الهی طرح جهان خلقت در علم حضرت حقّ و پدید آمد که خوانده می شود؛ همانند یک نقّاش که قبل از کشیدن نقّاشی بر روی بوم طرح آن را در ذهن خود ایجاد می كند. ■● ، مهدویّت در عرصه عرفان، ص٧٠ -٧٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●انسان کامل مظهر اسم اعظم حقّ متعال●■۲ ■●اوّلین تعیّن ذات مقام احدیّت میباشد که قائم مقامی ذات را
■●انسان کامل مظهر اسم اعظم حقّ متعال●■۳ ■●همانطور که اسماء الهی مراتبی دارند که در دراس همه آنها خداوند است و همانگونه که اسم اعظم تمامی اسماء دیگر را تحت پوشش دارد، عین ثابت انسان کامل (طرح علمی انسان کامل در علم حضرت حقّ) که مَجلی و مظهر اسم اعظم حقّ متعال است نیز همین اشراف را بر سایر اعیان داردو عین ثابت همه چیز در عالم هستی تحت پرتو عین ثابت انسان کامل است. ■●با تجلّی دوم حضرت احدیّت که نامیده می شود، اعیان در خارج پدیدار شدند و طرح عالم خلقت عملی شد و جهان خلقت که اعیان خارجیّه نامیده میشود، پدید آمد. در این مرحله ابتدا جبروتیان که در مرحله تامّ تجرّدند، پدید آمدند و به وجود آمد. سپس ملکوتیان پدید آمدند و ایجاد شد و درنهایت که عالم مُلک و طبیعت است، به وجود آمد. ■●، مهدویّت در عرصه عرفان، ص٧٠ -٧٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●انسان کامل مظهر اسم اعظم حقّ متعال●■۳ ■●همانطور که اسماء الهی مراتبی دارند که در دراس همه آنها #ا
■●انسان کامل مظهر اسم اعظم حقّ متعال●■۴ ■●اسم اعظم به سبب حقیقت عینی خود همانند انسان کامل است؛ بدین معنا که تعیّن اسم اعظم الهی در حضرت علمی، عین ثابت انسان کامل است و تعیّن آن در عالم خارج، خودِ انسان کامل. اوست که خلیفه خداوند در عالم و همان حقیقت محمّدی است که عین ثابت او در مقام واحدیّتّ با متّحد است. ■●بر این اساس میتوان دریافت که از منظر جهان بینی عرفانی وجود انسان کامل در عالم هستی امری اجتناب ناپذیر است. همانطور که حقّ متعال اسمائی دارد و در راس آنها است که مستجمع جمیع صفات کمالیّه و جمالیّه و جلالیّه است؛ اسم اعظم، هم در حضرت علمی یا عالم اعیان ثابته باید نماینده و مظهری داشته باشد که عین ثابت انسان کامل است، و هم در اعیان خارجیّه، که خود انسان کامل است. ■●، مهدویّت در عرصه عرفان، ص٧٠ -٧٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei