☑️آنها که عزّت على را نخواستند، ذلّت يزيد را چشيدند.
◾️❞ عینصاد◾️
▪️﮺ على مى گفت: وسعت در عدالت است، كسى كه از عدالت به تنگى مى افتد، پس جور بر او تنگ تر است. و اين تنگنا را همان ها كه از على گريختند سال هاى سال حتّى تا امروز تجربه كردند و مى كنند.
▪️همان ها كه با على براى بيعت دست ندادند، بعدها با پاى حجّاج بيعت كردند تا مبادا در مرگ جاهليت بميرند و با اميرى كه دستش مشغول به خاراندن عضو مفلوكش مى باشد، دست نداده باشند و بيعت نكرده باشند.
راستى كه دنياى زيبا و شيرينى است، با تمام تلخى ها و رنجهايش شيرين است، با تمامى زشتى ها و دريدگى هايش زيباست.
▪️بخاطر دنيايى كه دوستش داشتند و نزديكان عثمان همه اش را بلعيده بودند، بخاطر دنياشان به على روى آوردند، ولى در عدالت تلخ على كه ثروت ها را از حلقومشان بيرون مى آورد- حتّى اگر كابين زنهاشان شده بود- به فشار افتادند و از على فاصله گرفتند و خونها را بخاك سپردند.
▪️و همين ها كه عزّت على را نخواستند، ذلّت يزيد را چشيدند و سه روز مدينه ى رسول و دخترهاى مدينه براى لشكر شام مباح شد و مكّه محاصره شد و بعدها هم حجّاج كرد آنچه كرد. و همانها كه از على گريخته بودند و بيعت نكرده بودند به دامان او پناه آوردند و شبانه به جاى دستهاى مشغول، با پاهاى پليدى بيعت كردند كه تا سر در كثافت غوطه مى خورد.﮺
☑️ تقیه | ص ۱۸۸
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
☑️هرچه او بخواهد خوب است.
▪️مشیت که همان ولایت باشد برای ما مقدرات را بریده است. او اساسا آنچه را که می خواست انجام داد. بی اختیار من و شما هم انجام داد، خوب کاری هم کرد. اگر هم جایی در دیدن اشتباه کردی سریع بگو: کرد، خوب کاری هم کرد. هرکاری که کرد، خوب کرد.
چون او این کار ها را جلوتر کرده است. اگر الان هم دارد برای فردای من می برد، از آنجا که من نمی دانم چه چیز را می بُرد، باید بگویم که این کار را هم جلوتر کرده است. باید بگویم: کرد آنچه را که کرد و خوب کاری هم کرد!
همه افعال و کردار و سرگذشتی را که برای خلقت در این عالم پیش آمد می کند، مشیت الهی بُریده است.
آن چیزی را که زیباست، مخصوصا خود بُریده است. آن چیزی را هم که زشت به نظر می رسد، برای دفع چیزی آفریده است. نقص و اشتباهی در من بوده است، آن را می آفریند که آن نقص را از میان ببرد. همه اش زیبایی می شود!
◾️حاج محمد اسماعیل دولابی
کتاب طوبای محبت، جلد سوم
صفحه ۱۷۵، مجلس نهم◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️خاتم ولایت محمدی، که ختم خاص ولایتِ امت محمد است، در تحتِ حکم ختمیّتش، عیسی و غیر عیسی از الیاس، خضر و هر ولیّ خدا از ظاهر امت، داخل است.
▪️بنابراین عیسی، اگر چه خود ختم است، اما تحت ختمِ این خاتم محمدی علیه و علیهم السلام است.
▪️این ختم محمدی را در شهر فاس از شهرهای مغرب، در سال۵۹۴ یافتم و حق تعالی او را به من شناسانید و نشانهاش را به من عطا کرد.
#محییالدین_عربی
(فتوحات مکیه، باب۳۸۲: معرفتِ منزل ختمها، دفتر ۲۷ از فتح مکی)◾️
#ختم_ولایت_محمدی
@mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ
وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي...
#یاحسین
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت چهارم بخش ششم ● بحث روايتى (راجع به الهامات و خواطر) ديگر و در كافى
آيات 60 - 42، آل عمران، قسمت اول، بخش اول1⃣
وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكةُ يَمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصطفَاكِ وَ طهَّرَكِ وَ اصطفَاكِ عَلى نِساءِ الْعَلَمِينَ(42)
يَمَرْيَمُ اقْنُتى لِرَبِّكِ وَ اسجُدِى وَ ارْكَعِى مَعَ الرَّكِعِينَ(43)
ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْك وَ مَا كُنت لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ مَا كنت لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ(44)
إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ يَمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشرُكِ بِكلِمَةٍ مِّنْهُ اسمُهُ الْمَسِيحُ عِيسى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ(45)
وَ يُكلِّمُ النَّاس فى الْمَهْدِ وَ كهْلاً وَ مِنَ الصلِحِينَ(46)
قَالَت رَب أَنى يَكُونُ لى وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسسنى بَشرٌ قَالَ كذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشاءُ إِذَا قَضى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ(47)
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَب وَ الْحِكمَةَ وَ التَّوْرَاةَ وَ الانجِيلَ(48)
وَ رَسولاً إِلى بَنى إِسرءِيلَ أَنى قَدْ جِئْتُكُم بِئَايَةٍ مِّن رَّبِّكمْ أَنى أَخْلُقُ لَكم مِّنَ الطينِ كَهَيْئَةِ الطيرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طيرَا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِىُ الاَكمَهَ وَ الاَبْرَص وَ أُحْىِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فى بُيُوتِكمْ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(49)
وَ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ لاُحِلَّ لَكم بَعْض الَّذِى حُرِّمَ عَلَيْكمْ وَ جِئْتُكم بِئَايَةٍ مِّن رَّبِّكمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(50)
إِنَّ اللَّهَ رَبى وَ رَبُّكمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صرَاطٌ مُّستَقِيمٌ(51)
فَلَمَّا أَحَس عِيسى مِنهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصارِى إِلى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نحْنُ أَنصارُ اللَّهِ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ اشهَدْ بِأَنَّا مُسلِمُونَ(52)
رَبَّنَا ءَامَنَّا بِمَا أَنزَلْت وَ اتَّبَعْنَا الرَّسولَ فَاكتُبْنَا مَعَ الشهِدِينَ(53)
وَ مَكرُوا وَ مَكرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيرُ الْمَكِرِينَ(54)
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 29
اذ قال اللّه يا عيسى انى متوفيك و رافعك الى و مطهرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيمه ثم الى مرجعكم فاحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون (55)
فاما الذين كفروا فاعذبهم عذابا شديدا فى الدنيا و الاخرة و ما لهم من نصرين (56)
و اما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم و اللّه لا يحب الظالمين (57)
ذلك نتلوه عليك من الايت و الذكر الحكيم (58) ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون (59)
الحق من ربك فلا تكن من الممترين (60)
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آيات 60 - 42، آل عمران، قسمت اول، بخش اول1⃣ وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكةُ يَمَرْيَمُ إِنَّ اللَّ
آيات 60 - 42 آل عمران،قسمت اول
بخش اول2⃣
● ترجمه آیات
و به ياد آر زمانى را كه ملائكه گفتند: اى مريم : بدان كه خدا تو را براى اهدافى كه دارد انتخاب و ازميان همه زنان عالم برگزيد (42)
اى مريم براى پروردگارت عبادت و سجده كن و با ساير ركوع كنندگان ركوع كن (43)
اين از خبرهاى غيب است كه ما آن را به تو وحى مى كنيم و تو نزد ايشان نبودى هنگامى كه قرعه هاى خود را مى انداختند كه كدام يك سرپرست مريم شوند و تو نزد ايشان نبودى آن زمان كه بگو مگو مى كردند (44)
زمانى كه فرشتگان گفتند: اى مريم خداى تعالى بشارتت مى دهد به كلمه اى از خودش كه نامش مسيح عيسى بن مريم آبرومندى در دنيا و آخرت از مقربين است (45)
و بامردم در گهواره و در پيرى سخن مى گويد و از صالحان است (46)
مريم گفت : پروردگارا از كجا براى من فرزندى خواهد شد با اينكه هيچ بشرى با من تماس نگرفته است ، فرشته گفت : اين چنين خدائى هر چه بخواهد خلق مى كند، او وقتى قضاى امرى را براند، همانا فرمان مى دهد كه باش ، و آن امر وجود مى يابد (47)
اى مريم خداى ت عالى به عيسى كتاب و حكمت و تورات و انجيل تعليم مى دهد (48)
در حالى كه فرستاده اى است به سوى بنى اسرائيل ، و به اين پيام كه من به سوى شما آمدم با معجره اى از ناحيه پروردگارتان ، و آن اين است كه از گل برايتان چيزى به شكل مرغ مى سازم ، سپس در آن مى دمم بلادرنگ و به اذن خدا مرغى مى شود و نيز كور مادر زاد و برص را شفا مى دهم و مرده را به اذن خدا زنده مى كنم ، و بدانچه در خانه هايتان ذخيره كرده ايد خبر مى دهم . و در اين (معجزات ) آيت و نشانه اى است براى شما، اگر باشيد (49).
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 294
و نيز در حالى كه تورات را تصديق دارم و آمده ام تا بعضى از چيزها كه بر شما حرام شده حلال كنم ، و به وسيله آيتى از پروردگارتان آمده ام ، پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد (50)
و بدانيد كه اللّه پروردگار من و شما است ، پس او را بپرستيد كه اين است صراط مستقيم (51)
پس همين كه عيسى از آنان احساس كفر كرد گفت : چه كسانى ياوران من در راه خدامى شوند؟ حوار
يون گفتند: مائيم ياوران خدا، ما به خدا ايمان آورده ايم و گواه باش كه ما مسلمانيم (52)
پروردگارا، ما بدانچه نازل كرده اى ايمان داريم و رسول را پيروى كرديم ما را در زمره شاهدان بنويس (53)
و نيرنگ كردند خدا هم نيرنگ كرد، و خدا بهترين نيرنگ كاران است (54)
و به ياد آر آن زمان را كه خداى تعالى گفت : اى عيسى من تو را خواهم گرفت و به سوى خود بالا خواهم برد و از شركسانى كه كافر شدند پاك خواهم كرد و پيروانت را بر كسانى كه كافر شدند برترى تا قيامت مى دهم آنگاه برگشتتان به سوى من است ، و من - بين شما در آنچه اختلاف مى كنيد حكم خواهم كرد (55)
اما كسانى كه كافر شدند به عذابى شديد در دنيا و اخرت شكنجه مى كنم و هيچ ياورى نخواهند داشت (56)
و اما كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح كردند خداى تعالى پاداششان را بطور كامل مى دهد و خدا ستمگران را دوست نمى دارد (57)
اين مقدار را از آيات و از ذكر حكيم برايت مى خوانيم (58)
بطور محقق مثل عيسى نزد خدا نظير مثل آدم است كه خدا از خاكش خلق كرد و سپس فرمان داد باش و او وجود يافت (59)
تمام حق از ناحيه پروردگار تو است پس زنهار از مرددان مباش . (60)
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آيات 60 - 42 آل عمران،قسمت اول بخش اول2⃣ ● ترجمه آیات و به ياد آر زمانى را كه ملائكه گفتند:
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش اول3⃣
● بیان آیات
وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكةُ يَمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصطفَاكِ وَ طهَّرَكِ
اين جمله عطف است بر جمله : ((اذ قالت امراه عمران ...))، در نتيجه اين آيه مانند آن آيه توضيح و شرح آيه (33 - 34) خواهد بود، كه مى فرمود: ((ان اللّه اصطفى ...)).
و در اين آيه دلالتى هست بر اينكه مريم (عليهاالسلام ) محدثه بوده ، يعنى از كسانى بوده كه ملائكه با او سخن مى گفته اند، و آن جناب سخنان اين هاتفان غيبى را مى شنيده است ، آيه شريفه : ((فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا)) هم با آيات بعدش كه در سوره مريم واقع شده ، بر اين معنا دلالت دارد و ان شاء اللّه به زودى بحثى پيرامون ((محدث )) خواهيم داشت .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 295
در سابق يعنى در تفسير آيه : ((فتقبلها ربها بقبول حسن ...)) گفتيم : كه اين آيه بيان استجابت دعاى مادر مريم (عليها السلام ) است كه گفته بود: ((و انى سميتها مريم ، و انى اعيذها بك و ذريتها من الشيطان الرجيم ...)) و اينكه سخن ملائكه كه به مريم گفتند: ((ان اللّه اصطفاك و طهرك ...))، خبرى است كه به وى داده اند كه تو نزد خدا تا چه حد قدر و منزلت دارى ، بنابراين لازم است خواننده مراجعه اى بدانجا بكند.
پس ((اصطفاء مريم )) همان تقبل او است عبادت خداى را، و تطهيرش عبارت است از مصونيتش به عصمت خداى تعالى از گناهان ، پس آن جناب ، هم اصطفاء شده است و هم معصوم .
و چه بسا از مفسرين كه گفته اند: منظور از تطهير او بتول شدن او است ، و بتول به معناى زنى است كه حيض نمى بيند و خداى تعالى او را بدين جهت بتول قرار داد كه ناگزير نشود در ايام حيض از كليسا بيرون رود، و اين نظريه عيبى ندارد جز اينكه آنچه به نظر ما رسيد با سياق آيات موافق تر است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾
🏴 حی علی العزا...
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️
◾️جلسه پانزدهم شرح رساله لقاءالله
#قسمت_پنجم◾️
▪️عقل بالمستفاد؛ عقل اِستِحضاری است. یعنی عقلی است؛ که هر آنچه که در عقل فعال است ، میتواند به یکباره در جانش حاضر بشود.
▪️یعنی حضور تمام معقولات در عقل فعال را در نفس ناطقه خودش طلب میکند وهمه در جانش حاضر میشود.
(اِذا شاءَ اَن عَلِموا عَلموا)
هر چه را بخواهد بداند، میداند.
و اگر اراده نکند که بداند ، چیزی در نفس او حاضر نمیشود.
▪️امام صادق میفرمایند: که ما هر شب های جمعه شانزده هزار عالم طی میکنیم. معلوم است که، میخواهند آنها در جانش حضور پیدا کند.(استحضار)
▪️پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) یک قوه ای، یک توانمندی و قدرتی داشت که توانست به یکباره قرآن را بگیرد.
کسی هم که جانشین پیغمبر است، باید به این توانمندیِ عقلِ استحضاری برسد.
▪️عقل استحضاری مراتب دارد.
انبیا هم مراتب دارند.
چون مراتب مختلف هست؛ معلوم میشود عقل های استحضاری ، عقل بالمستفاد و کون های جامع؛ که انسان های کامل باشند هم، مراتب دارند.
▪️اعلَی المَراتب را، جناب خاتم انبیاء ، بِالاِصاله داشتند که قرآن را تلقّی کردند وامیرالموُمنین و اهل بیت (علیهم السلام) و امروز حضرت بقیةالله (م ح م د) ابن العسکری، دارند. که میتوانند هرچه را اراده بفرمایند در آنِ واحد، در جان خود حاضر بفرمایند.
(بجز مستاَثرات = برگزیده ها، مکنونات)
▪️عوالم وجودی؛ اعم از غیب و شهود، (مطلق ، مقید و یا مضاف) به چنین عقلی نیاز دارد. و به کسی هم که چنین مقامی را داراست؛ خلیفةالله میگوییم که کون جامع است.
▪️وسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (انسان - ۲۱)
اَی یُطَهِّرکُم عَن کُلّ شئِِ سَویَ الله (امام صادق)
هیچ چیزی از تَدَنُّس اَکوان(آلودگی ها) منزّه نیست جز خداوند.
لذا با شراب طهور، انسان کامل را از تمام اکوان تنزیه میکند.
▪️انسان های کامل و نیز اَبرار که این شراب را مینوشند، از همه ی چهار کون : غیب مطلق و مضاف، شهود مطلق و مضاف تنزیه میشوند.
انسان کامل که از مقرّبین است، حتی از کونِ جامع بودن هم، تنزیه میشود.
▪️این امر فقط اختصاص به جناب رسول الله ، امیرالمومنین و اهل بیت دارد. اینها مقرّبینِ مخصوص هستند.
مقربین یعنی کسانی که آنقدر به خداوند نزدیک شده اند که نزدیک تر از آن دیگر راه ندارد.
▪️در نشئه ی طبیعت خداوند شراب طهور را به خاتم انبیا وائمه علیهم السلام نوشانید بعد فرمود:
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا (احزاب - ۳۳)
آنها ها را تطهیر مطلق فرمود.
▪️جناب رسول الله میفرمایند: برای ما وقت هایی نزد خداوند آنقدر قرب پیش میآید که در آن وقت؛
لِى مَعَ اللَّهِ وَقْتٌ لَا يَسَعُنِى فِيهِ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ
حتی ملک مقرّب و هم نبی مُرسَل درآنجا حضور ندارد.
یعنی خودش هم بعنوان نبیُ الله آنجا حاضر نیست.
مطلقاً بساط همه چیز جمع میشود.
▪️اگر کسی ، این قابلیت را بتواند پیدا کند و بتواند به این تطهیر برسد، صاحب اینچنین نفسی را ، کون جامع میگویند.
✔️که در نهایت این کونِ جامع تمام عالم را جمع میکند.
بعد خودش هم جمع میشود و در حق متعال غرق میشود.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_پانزدهم_شب_۱_۲_۱۴۰۰
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش اول3⃣ ● بیان آیات وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكةُ يَمَرْيَمُ إِ
آیات 60-42 آل عمران ، قسمت اول
بخش دوم
● منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليها
وَ اصطفَاكِ عَلى نِساءِ الْعَلَمِينَ
در ذيل آيه : ((ان اللّه اصطفى - تا جمله - على العالمين )) گفتيم : كلمه ((اصطفاء)) اگر با كلمه ((على )) متعدى شود معناى تقدم را مى دهد. و اين اصطفا غير ،،، مطلق و بدون كلمه ((على )) است ، كه معناى تسليم را مى دهد، و بنا به گفتار سابق ، اصطفاى آن جناب بر زنان عالميان به معناى مقدم داشتن آن جناب بر ساير زنان است .
حال ببينيم اين تقديم از تمامى جهات است يا از بعضى جهات ؟ ظاهر جمله : ((اذ قالت الملائكه يا مريم ان اللّه يبشرك ...))) كه بعد از اين آيه است و نيز ظاهر آيه : ((و التى احصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا و جعلناها و ابنها آيه للعالمين )).
و باز ظاهر آيه : ((و مريم ابنه عمران التى احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا، و صدقت بكلمات ربها، و كتبه ، و كانت من القانتين )). كه از خصائص وجودى مريم
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 296
(عليها السلام ) انگشت روى هيچ خصيصه اى به جز ولادت عجيب فرزندش نمى گذارد، اين است كه اصطفا از هر جهت نيست بلكه همان زائيدن كذائيش منظور است .
و اما غير از كلمه ((اصطفاء)) كلمات ديگرى كه در آيات مربوطه به آن جناب آمده ،از قبيل : ((تطهير)) و ((تصديق به كلمات خدا و كتب او)) و ((قنوت )) و ((محدثه بودن آن جناب )) همه امورى است كه اختصاصى به آن جناب ندارد، بلكه در ديگر زنان نيز احيانا يافت مى شود، و اما اينكه بعضى گفته اند: مريم (عليها السلام ) تنها از زنان هم عصر خود اصطفا شده ، صحيح نيست ، زيرا اطلاق آيه با آن نمى سازد.
يَمَرْيَمُ اقْنُتى لِرَبِّكِ وَ اسجُدِى وَ ارْكَعِى مَعَ الرَّكِعِينَ
كلمه ((قنوت )) كه فعل امر ((اقنتى )) مشتق از آن است به طورى كه گفته اند به معناى ملازم طاعت بودن توام با خضوع است و سجده معنائى معروف دارد، و ركوع به معناى منحنى شدن و يا مطلق اظهار ذلت است .
در اين آيه خداى تعالى مريم را ندا داده ، و چون ندا مستلزم توجه شخص ندا شده به سوى ندا كننده است ، قهرا هر جا كلمه ((ندا)) تكرار شود به منزله اين است كه به شخص ندا شده بفهماند من براى تو چند خبر دارم ، خوب به آن اخبار گوش بده و در آيات مورد بحث مى فهماند ما دو خبر برايت آورده ايم : يكى اينكه خداى تعالى تو را با مقام و منزلتى كه نزد او دارى گرامى داشته ، و دوم وظيفه عبوديتى است كه تو بايد ملازم آن باشى ، تا تلافى آن مقام و منزلت بوده باشد، پس اين دستور در عين اينكه دستور به ايفاى وظيفه عبودى است ، دستور به اداى شكر آن مقام و منزلت نيز ، در نتيجه برگشت معناى كلام به اين است كه آيه : ((يا مريم اقنتى ...)) به منزله نتيجه گيرى از آيه : ((يا مريم ان اللّه اصطفيك ...)) باشد و چنين معنا دهد: حال كه خداى تعالى تو را اصطفاء كرده پس جا دارد قنوت و ركوع و سجده كنى و بعيد نيست كه هر يك از سه خصلت نامبرده در اين آيه ، نتيجه و فرعى باشد براى هر يك از سه خصلتى كه در آيه قبلى ذكر شده ، هر چند كه فرع بودن قنوت براى اصطفا، و سجده براى تطهير، و ركوع براى اصطفاى دوم ، آنطور كه بايد روشن نيست ، بر خواننده عزيز است كه با دقت نظر خود، اين ارتباط و فرعيت را كشف كند.
ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْك
خداى تعالى اين داستان را جزء اخبار غيبى شمرده ، همانطور كه داستان يوسف (عليه السلام ) را دانسته و فرمود:
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 297
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️واقعاً آسیه زن فرعون چه ایمانی داشته که درحالیکه به چهار میخ بسته شده بود، میگفت: «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَک بَیتًا فِی الْجَنةِ؛ پروردگارا! خانهای در بهشت در نزد خود برای من مقرر بفرما»[تحريم: ۱۱].
▪️خداوند سبحان دربارهی اصحاب کهف میفرماید: «وَ رَبَطْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ؛ دلهایشان را استوار داشتیم»[ کهف: ۱۴].
▪️خداوند ایمان کسانی را که در گرفتاریها ثابت قدم بمانند، تقویت میکند تا هیچ ابتلایی آنها را از پا در نیاورد، و با ایمان و ذکر و اُنس با خدا از دنیا بروند. اگر خدا مُعین و یاور ما نباشد.
◾️در محضر بهجت، جلد۲، ص۲۲۶◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
☑️عاشورای درون
《 کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا 》
▪️در کربلای زمین و در عاشورای زمان باید حسینی بود. این حقیقت، هم در آفاق، یعنی جهانِ بیرون و هم در انفس، یعنی جهانِ درون مصداق دارد.
▪️اباعبدالله علیهالسّلام در صحنۀ عاشورا ۷۲ یار داشتند. آن ۷۲ یارِ حسینِ درون، ۷۲ خصلت برجسته هستند.
▪️در عاشورا و کربلای درون باید این ۷۲ خصلت برجسته را به میدان آورد.
▪️ابتدا باید این ۷۲ خصلت را کسب کرد و نه در صحنۀ عمل، یکی یکی به میدان فرستاد و در راه خدا خرج کرد، تا در کربلایِ درون هم حسینی عمل کرد.
▪️وقتی حقّ عاشورا و کربلا به جامعیّتِ تمام ادا میشود، که جنبۀ انفسی و آفاقی، هر دو توأمان وجود داشته باشد...
◾️استاد مهدی طیّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
◾️ختم سورۀ واقعه (تقارن روز اوّل ماه صفر با روز دوشنبه)◾️
▪️مرحوم علّامه مجلسی از حضرت امام سجّاد علیه السّلام روایت کرده است که فرمودند: چون اوّل هر ماه قمری به روز دوشنبه قرار گیرد، شروع به خواندن سورۀ واقعه کن تا چهارده روز.
▪️روز اوّل یک بار، روز دوّم دو بار، روز سوّم سه بار ... تا روز چهاردهم چهارده بار، این سوره را بخوان.
▪️خواندن این سوره بدین ترتیب موجب توسعۀ رزق و آسانی کارهای زندگی و حلّ مشکلات و ادای دیون میگردد و برای هر حاجتی مجرَّب است. علّامه میگوید مکرّر تجربه شده و به نتیجه رسیده است.
▪️دعای ختم هر روز که بعد از پایان خواندن سورهها، فقط یک بار در هر روز خوانده میشود.
▪️دعای روزهای پنجشنبه (چهارم و یازدهم) که پس از خواندن سورهها و دعای ختم هر روز، یک بار خوانده میشود.
✔️دعای ختم هر روز:
▪️اللّهم ارزُقْنی رزقاً حلالاًً طیباً واسعاً مِنْ غیرِ کدٍّ واستَجِب دَعْوَتی مِن غَیرِ ردٍّ وأَعُوذُبِکَ مِنَ الفَضیحَتَیْن الفقرِوالدَّیْنِ وَادْفَعْ عنّی هذَیْن بحقِّ الأِمامَیْن السِبْطَیْنِ اَلحَسنِ والحُسَین علیهماالسّلام اَللّهم یا رازقَ المُقلّین و یا راحِمَ الْمَساکین ویا ذاالقُوهِ المَتین ویا غیاثَ المُسْتَغیِثین ویا خیرَالنّاصرین ایّاکَ نَعْبُدُ وایاک نَسْتَعین. اللهم إنْ کانَ رزقی فِی السّماء فَأَنْزِلْهُ وإن کانَ فِی الأَرضِ فأخْرِجْهُ و إن کانَ بعیداً فَقَرّّبْهُ وإن کانَ قریباً فیَسِّرْهُ وإن کان یَسیراً فَکَثِّرْهُ وإن کانَ کَثیراً فَحَلّلهُ وإن کانَ حلالاً فَطَیّبْهُ وإن کانَ طیباً فَبارِکْهُ لنا برحمتِک یا أَرْحَمَ الرّاحمین وصَلِّ علی محمّدٍ وآله الطّاهرین.
✔️دعای روز پنجشنبه:
▪️یا واحِدُ یا احَدُ یا واجِدُ یا ماجِدُ یا جوادُ یا حلیمُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا کریمُ اَسئَلُکَ تُحفَهً مِن تُحفاتِکَ تَلُمَّ بِها شَعَثی و تَقضی بِها دَینی و تُصلِحُ بِها شَأنی برحمتِک یا سیِدی. اللهم اِن کانَ رِزقی فِی السَّماءِ فَاَنزِلهُ و اِن کانَ فِی الارضِ فاَخرِجهُ و اِن کانَ بَعیداً فَقَرِّبهُ و اِن کانَ قَریبا فَیَسِّرهُ و اِن کانَ یَسیراً فَکثِرهُ و اِن کانَ کَثیراً فَبارِک لی فیهُ و اَرسِلهُ عَلی اَیدی خِیارِ خَلقِک وَ لا تُحوِجنی اِلی شِرارِ خَلقِکَ و اِن لَم یَکُن فَکِوِّنهُ بکَینونِیَّتِکَ و وَحدانِیّتِکَ اللهم ٱنقُلهُ اِلیَّ حَیثُ اکُونُ و لا تَنقُلنی اِلیهِ حَیثُ یَکُونُ اِنَّک علی کلِّ شَیءٍ قدیرٌ. یا رَحیمُ یا غَنیُّ صلِّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و تَمِّم عَلَینا نِعمَتَکَ وَ هَنِّئنا کَرامَتَکَ وَ اَلبِسنا عافیَتَکَ بِرحمَتِکِ یا ارحَمَ الرّاحمینَ.
#ختم_سوره_واقعه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران ، قسمت اول بخش دوم ● منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليه
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش سوم1⃣
● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم يمكرون ))
وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است
و از اين جهت آن را از اخبار غيبى شمرده كه در عصر نزول قرآن اثرى از اين اخبار در دست نبود، زيرا از داستان مريم آنچه در كتب دينى اهل كتاب آمده به هيچ وجه اعتبار نداشت ، براى اينكه اين كتب از دستبرد تحريف دور نمانده بود، همچنان كه بسيارى از جزئيات داستان زكريا (عليه السلام ) كه در قرآن كريم آمده در كتب عهد قديم و جديد وجود ندارد.
مويد اين وجه جمله بعدى است كه مى فرمايد: ((و ما كنت لديهم اذ يلقون ...)).
و نيز ممكن است منشا غيب شمردن اين داستان را بى سوادى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و گروندگان به آن جناب بدانيم ، نه تحريف كتب عهدين ، همچنان كه قرآن كريم در خلال داستان نوح مى فرمايد: ((تلك من انباء الغيب نوحيها اليك ما كنت تعلمها انت و لا قومك من قبل هذا...)) ولى وجه اول با سياق موافق تر است ، براى اينكه اگر وجه دوم صحيح بود بايد مى فرمود: ((تو اين داستان را نخوانده اى )) ولى فرموده : تو در هنگام قرعه نزد ايشان نبودى .
وَ مَا كُنت لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ...
منظور از ((قلم )) (به فتحه ق و لام ) كه جمع آن ((اقلام )) است چوبه تيرى است كه به وسيله آن قرعه مى اندازند، و آن را ((سهم تير)) نيز مى نامند، پس اينكه فرمود: قلم هاى خود را مى انداختند، معنايش اين است كه قرعه خود را مى انداختند، تا معين كنند كدام يكشان كفيل مريم باشد.
در اين جمله دلالتى هست بر اينكه بگو مگوئى كه جمله ((يختصمون )) آن را حكايت مى كند، بگو مگو و نزاع در تكفل مريم بوده ، همان تكفلى كه در آيه 37 ذكر شده و خلاصه تفصيل همان اجمال است ، و مى فهماند بگو مگويشان به جائى نرسيده در آخر توافق كرده اند در اينكه قرعه بيندازند. و قرعه به نام زكريا در آمده و زكريا عهده دار سرپرستى آن جناب شده .
و چه بسا بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه اين بگو مگو و قرعه كشى بعد از سپرى شدن دوران جوانى مريم ، و سال ها تكفل زكريا نسبت به وى بوده و گويا زكريا از كفالتش
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 298
عاجز شده و خواسته است كه شانه از زير اين بار خالى كند. و گويا منشأ
اين احتمال اين بوده كه ديده اند قرآن كريم داستان اين قرعه كشى و بگو مگو را بعد از تمام شدن داستان ولادت مريم ، و اصطفاى وى و بعد از آيه 37 آورده كه در آن ، از كفالت زكريا سخن رفته . پس معلوم مى شود كفالت زكريا دو بار بوده : يكى در اوائل ورود مريم به كليسا در ايام كودكيش و ديگرى در بزرگساليش كه زكريا مى خواسته از كفالت مريم شانه خالى كند، و در آخر به حكم قرعه باز عهده دار آن شده است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش سوم1⃣ ● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا
● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم یمکرون))2⃣
ليكن صرف اينكه در اين سوره دو جا از كفالت سخن رفته ، يكى در آيه 37، و يكى در آيه مورد بحث ، دليل نمى شود كه واقعه دو بار اتفاق افتاده باشد، به شهادت اينكه مى بينيم در سوره يوسف دو بار از توطئه برادران عليه آن جناب خبر داده ، يكى در آيه : 8 و 9 و10 و بار ديگر در آيه : 102 در حاليكه واقعه ، يك واقعه است ، اين كار هيچ عيبى ندارد، زيرا در اينگونه موارد گوينده يا مى خواهد در نوبت اول به بعضى از خصوصيات آن اشاره كند و در نوبت دوم به بعضى ديگر، و يا منظورش اين است كه با تكرار آن ، ادعا و مقصود خود را ثابت نمايد، و اتفاقا در داستان زكريا نكته اول منظور بوده ، و در داستان يوسف نكته دوم .
(در اول سوره كه سخن از تكفل زكريا بود، براى اين بود كه اين تكفل و سركشى كردن همه روزه به غرفه مريم زمينه اى شد براى اينكه طمع زكريا (عليه السلام ) تحريك شود، و فكر كند خدائى كه مى تواند از عالم غيب طعامهاى غير موسمى براى مريم بفرستد، چرا نتواند مرا در موسم پيرى فرزند دار كند؟ و در آيه مورد بحث غرض ، شرح داستان تكفل است ، به خلاف سوره يوسف كه در هر دو مورد مى خواهد دعوى خود را اثبات كند، و آن اين بود كه تو از داستان يوسف هيچ آگهى نداشتى ، ما آن را به تو وحى كرديم ((مترجم ))).
إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ يَمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشرُكِ
ظاهرا منظور از اين بشارت همان ماجرائى است كه در جاى ديگر حكايت كرده و فرموده : ((پس ما روح خود را نزد او فرستاديم و او خود را براى مريم به صورت بشرى تمام عيار مجسم كرد، به طورى كه مريم گفت : من به رحمان پناه مى برم از شر تو، تو اگر مردى با تقوا بودى اينجا نمى آمدى ، روح ما به وى گفت : ((قال انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا...))، پس بشارتى كه در آيه مورد بحث به جمع فرشتگان نسبت داده شده همان بشارت است كه در سوره مريم به شخص روح نسبت داده .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 299
حال چرا چنين كرده ، بعضى از مفسرين در توجيهش گفته اند: مراد از ملائكه همان جبرئيل است و اگر يك ملك را ملائكه خوانده از باب تعظيم آن يك ملك بوده است ، همچنان كه خود ما در گفتگوهاى خود مى گوئيم : فلانى خيلى جاها رفته و سياحت ها كرده ، كشتى ها سوار شده با اينكه بيش از يك كشتى سوار نشده . و يا مى گوئيم : مردم درباره فلانى چنين و چنان مى گويند با اينكه همه مردم نگفته اند و تنها يك نفر گفته و از اين قبيل تعبيرها معمول است و نظير اين اختلاف تعبير در داستان قبلى زكريا هم آمده ، يك جا فرموده بود: ((فنادته الملائكه ملائكه او را ندا دادند)) دنبالش فرمود: خدا چنين و چنان مى كند)).
بعضى ديگر گفته اند: در داستانى كه آيه
مورد بحث حکایتش می کند، یعنی در ندا دادن مریم فرشتگان دیگر با جبرئیل بوده اند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 حی علی العزا... ◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ، برا
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز دهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه شانزدهم«شرح رساله لقاالله»◾️
✔️«اقرا وارق»بخوان و بالا برو
▪️این فرمایشی که امیر المؤمنین به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند،(و اعلم أن درجات الجنه على عدد آیات القرآن ...)قاعده عجیبی است که اگر کسی بخواهد قرآن را که نفس ناطقه انسانی و سراسر قرآن درجات جنت و بهشت انسانی است، تفسیر انفسی بکند باید به این« واعلم»توجه کند.
▪️بدین سان که: هر آیه ای از قرآن کریم راتلاوت می کند یک درجه ای از در جات قرآنی را دریافت می کند.
▪️حال اگر کسی بپرسد بهشت چند درجه است ؟مثلا بهشت یک جنبه پلکانی داشته باشد ،کانه انسان درمقابل درجه ای از درجات ارتقایی قرار می گیرد،
▪️چرا که درساختمان ، راه پله را برای این میسازند که انسان می خواهد از طبقه ای به طبقات بالا تر برسد.
هر پله به مثابه ی درجه ای که شخص آن را سکوی بالا رفتن خود قرار میدهد تا به پله دوم صعود کند به همین ترتیب ارتقاء می یابد تابه طبقه مورد هدف خود برسد.براین اساس هدف جنبه صعودی وارتقایی دارد.
▪️قرآن هم درجاتی دارد که در آیه ۸۲ سوره اسرا آمده است :
«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا»
ما آنچه رابرای مؤمنان از قرآن نازل می کنیم مایه شفا و رحمت است ولی ظالمین را جز زیان نمی افزاید.
▪️قرآن بر کسی که بخواهد از پله ها بالابرود ، ارتقاء یابد، درجه است ولی برای ظالمان درکات می باشد.
حال چرا قرآن برای ظالمین خسارت است؟
برای اینکه ظالم نمی خواهد با قرآن بالا برود. او برای هدفش به طرف پایین پله ها در حرکت است.
وقتی انسان از پله ها بالا می رود، شعاع دیدش وسیعتر می شود ، ولی وقتی انسان از پله ها پایین می آید. شعاع دیدش کمتر می شود تا به قعر چاه سقوط می کند
پیامبراسلام در جمع صحابه در حال فرمایشاتی بودند که یک دفعه فرمودند : من همین الان،سنگی که ۷۰ سال پیش وارد چاه جهنم شده بود و اکنون به ته چاه رسیده است ،صدایش را شنیدم.
▪️اصحاب هیچ سوال نکردند،وقتی بیرون رفتند دیدند سروصدایی از خانه همسایه می آید وگفته شده فلانی مرده و۷۰ سال هم داشت.
قرآن برای کسی که بخواهد بالا برود درجات است و برای کسی مثل ظالم که نمی خواهد بالا برود درکات جهنمی است.
▪️در «د ر ج و د ر ک » میل به رسیدن و وصول است .
در درج حالت ارتقاء و بالا رفتن است ، ولی در درک میل به پایین آمدن و سقوط است.
قرآن کتابی است که وقتی مومن می آید واز آن استفاده می کند،گام به گام که بر می دارد درجات است ولی همین که ظالم از آن استفاده می کند،گام به گام که بر میدارد درکات است.
▪️بدین سبب است که به قاری قرآن در روز قیامت گفته میشود،این قرآن رابخوان وبالا بیا.
بدان که درجات بهشت به اعداد آیات قرآن است.پس نشان از آن دارد که درجات متفاوت است و جنبه ارتقایی دارد.
این بسته به انسان است که چه اندازه از قرآن بهره مند شده باشد و به همان اندازه درجات پیدا میکند.
▪️فهم از قرآن هم بستگی به افراد دارد یک عده فهم توحید الوهی پیدا می کنند و عده ای هم توحید وجودی.
آنهاییکه قائلین به توحید وجودی را مشرک میدانند،بدانند که خودشان مشرکند.چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است.
اگر قائل به چندین وجود باشیم باید قائل به چندین الله باشیم.
▪️الله وجودی است که در ذات خودش وجود خودش است و عدم در آن راه ندارد و آنگاه میبینیم الله یکی بیشتر نیست و وجود هم یکی بیشتر نیست،
▪️عقل و زمین و آسمان و غیره هم وجودند ولی وقتی به حاق ذات آن وجود نگاه میکنیم،میبینیم از یکی بیشتر نیست،انسان در وحدت وجود است که خیلی راحت میتواند وجودالوهیت و لااله الاالله را اثبات کند.
✔️چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است.
▪️با توجه به فرمایش امام،اگر ظاهر روایت را توجه کنیم که درجات بهشت به اعداد آیات قرآنی است،قرآن ۶۶۶۶ آیه دارد و هر عدد از اعداد این آیات یک جنت و بهشت واقع بشوند
درجات بهشت میشود،۶۶۶۶ درجه.حال اگر فقط به ظاهر روایات توجه کنیم.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_شانزدهم_روز_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
☑️در روز سوم صفر مستحب است دو رکعت نماز با روشی مخصوص، خوانده شود.
◾️شیوه خواندن نماز مستحبی در روز سوم ماه صفر◾️
▪️«مستحب است انسان در روز سوم ماه صفر دو ركعت نماز، در ركعت اول سورهی حمد و سورهی فتح (إنا فتحنا)
و در رکعت دوم سورهی حمد و توحيد بخواند
▪️ و بعد از سلام نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگويد:«اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِي سُفْيَانَ؛ خدايا لعنت كن آل ابى سفيان را» و صد مرتبه استغفار كند؛
پس حاجت خود را بخواهد.
◾️اقبالالاعمال، ج٢، ص٦٢٢◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش سوم1⃣ ● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش چهارم1⃣
● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
ولى آنچه بعد از تدبر در آيات راجع به ملائكه به دست مى آيد، اين است كه ملائكه همه در يك رديف و يك مقام نيستند، بين آنان از نظر قرب به خداى تعالى تقدم و تاخر هست ، آنكه متاءخر است تابع محض اوامر متقدم است ، بطورى كه افعالش عين فعل متقدم به حساب مى آيد و گفتارش هم عين گفتار او است ، نظير وصفى كه در خودمان مشاهده مى كنيم ، افعال قوا و اعضايمان را فعل خود نيز مى دانيم ، بدون اينكه فعل را دو تا فعل كنيم و مى گوئيم : چشمم او را ديد و گوشم آن را شنيد و اعضاى بدن من چنين و چنان كرد و اين نامه را دست من نوشته ، و اين نقشه را بندهاى انگشتانم كشيده ، و در عين حال مى گوئيم : من او را ديدم و آن را شنيدم و چنين و چنان كردم و اين نامه را نوشته ، اين نقشه را كشيدم .
همانطور كه عمل اعضاى ما كه تابع ما هستند عمل خود ما نيز هست ، همچنين اعمال و اقوال ملائكه كه تابع فرشته روح عليه السلام اند، عمل و قول خود روح نيز هست ، براى اينكه ملائكه تابع او هستند و هر چه مى كنند به امر او مى كنند و به همين اعتبار است كه مى بينيم خداى تعالى قبض ارواح را كه ملائكه موكل بر ارواح ؟ مباشر آنند عمل خودش و هم عمل آن ملائكه دانسته ، در عين اينكه آن را به فرشتگان مباشر نسبت داده ، و فرموده : ((حتى اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا))، و در عين حال آن را به ملك الموت كه فرمانده و متبوع آن فرشتگان است نسبت داده مى فرمايد: ((قل يتوفيكم ملك الموت الذى وكل بكم )) و در عين حال همين قبض ارواح را به خودش نسبت داده ، مى فرمايد: ((اللّه يتوفى الانفس حين موتها))
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 300
باز نظير اين جريان را در مساءله وحى مى بينيم كه يك جا آن را به خودش نسبت داده ، مى فرمايد: ((انا اوحينا اليك ))، و جاى ديگر آن را به روح الامين نسبت داده ، مى فرمايد: ((نزل به الروح الامين على قلبك ))، در جاى ديگر به ملائكه كرام و صالح منسوب نموده ، مى فرمايد: ((كلا انها تذكره ، فمن شاء ذكره ، فى صحف مكرمه ، مرفوعه مطهرة ، بايدى سفرة ، كرام بررة )).
پس معلوم شد كه بشارت دادن جبرئيل عين بشارت دادن مامورين زير دست او است ، كه جمعى از سادات فرشتگان و مقربين درگاه خدايند، چون قرآن كريم درباره ايشان فرموده : ((انه لقول رسول كريم ، ذى قوه عند ذى العرش مكين ، مطاع ثم امين ))، و ان شاء اللّه در تفسير سوره فاطر توضيح بيشتر اين بحث خواهد آمد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش چهارم1⃣ ● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ..
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش چهارم2⃣
● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
مويد گفتار ما كلام خداى عزوجل است كه در آيه بعدى مى فرمايد: ((كذلك اللّه يفعل ما يشاء))، چون از ظاهر آن بر مى آيد كه گوينده آن خداى سبحان است و در عين حال مى بينيم كه همين سخن
را در سوره مريم در داستان روح ، به روح نسبت مى دهد، آنجا كه به مريم مى گويد: ((انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا))، مريم مى پرسد، كجا مى توانم فرزند دار شوم با اينكه نه بشرى با من تماس گرفته و نه خود زنى زناكار بوده ام ؟ روح در پاسخش مى گويد: ((كذلك قال ربك هو على هين ...)).
مطلب ديگر اينكه سخن گفتن ملائكه و روح با مريم دلالت مى كند بر اينكه آن جناب محدثه بوده ، بلكه جمله :
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 301
((فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا))، كه در سوره مريم آيه 17 است و مربوط به همين داستان است ، دلالت دارد كه مريم (عليها السلام ) روح را با چشمان خود ديده ، نه اينكه تنها صداى او را شنيده باشد. و ما ان شاء اللّه ادامه اين بحث را در بحث روايتى آينده مى آوريم .
بِكلِمَةٍ مِّنْهُ اسمُهُ الْمَسِيحُ عِيسى ابْنُ مَرْيَمَ
در تفسير سوره بقره مى فرمود: ((تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض ))، بحث در معناى كلمه خدا گذشت ، و لفظ ((كلمه )) و ((كلم )) نظير لفظ ((تمره )) و ((تمر)) است ، اولى در هر دو، جنس را مى رساند و دومى از هر دو، در فرد استعمال مى شود، و لفظ كلمه هم بر لفظى اطلاق مى شود كه بر معنائى دلالت كند، (در مقابل لفظ بى معنا و موهوم كه كلمه اش نمى خوانند) و هم بر جمله اطلاق مى گردد، حال چه اينكه آن جمله نظير ((زيد قائم است )) كه تمام بوده و سكوت بر آن صحيح باشد، و يا نظير جمله اگر زيد قائم باشد، ناتمام و براى شنونده سؤال انگيز باشد، (كه اگر زيد قائم باشد چه مى شود، و يا چه مى كنى )، همه اينها كه گفتيم معناى لغوى كلمه بود و اما به حسب اصطلاحى كه قرآن كريم براى خود دارد و كلمه را به خداى تعالى نسبت مى دهد، معناى آن ، عبارت است از هر چيزى كه اراده خدا را ظاهر كند، (همانطور كه به حسب معناى لغوى كلمه عبارت بود از لفظى كه منظور باطنى گوينده را براى شنونده ظاهر كند) حال چه اينكه كلمه خدا امر تكوينى او باشد و با آن امر چيزى را از كتم عدم به عالم هستى بياورد، و ظاهر سازد و يا كلمه وحى و الهام باشد و براى شخص پيامبر و يا محدث اراده او را ظاهر كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️همراهی با امام حسین علیهالسّلام در ظاهر و باطن در محرّم و صفر◾️
▪️در این ایام همراه قافلۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام باشیم. با دل همراه امام حسین علیه السّلام باشیم.
▪️از روز هشتم ماه ذیالحجّه که اباعبدالله علیه السّلام از مکه به سمت کربلا حرکت کردند یک دوست اهل بیت علیهم السّلام و یک عاشق و شیدای اباعبدالله الحسین علیه السّلام یک لحظه از ایشان جدا نیست
▪️هر روز صبح که سر از خواب بر میدارد فکر میکند الان امام حسین علیه السّلام کجاست؟ بین راه مکه تا کربلا به کدام منزل رسیدند؟ چکار میکنند؟ اهل بیت علیهم السّلام چه میکنند؟ این همراهان و یاران صدیق و اصحاب پاکباز اباعبدالله علیه السّلام در چه حال و هوایی هستند؟ یک لحظه نمیتواند از یاد انها خارج شود... منزل به منزل همراه امام حسین علیه السّلام است.
▪️در سیر باطنی هم همینگونه است. مقتدا و پیر و مرشد سالک الی الله اباعبدالله علیه السّلام است. در باطن هم منزل به منزل با امام حسین علیه السّلام همراه است...
▪️سالک الی الله در این ایّام، هم توجّهاش به سِیر ظاهری اباعبدالله علیه السّلام است و هم در سیر باطنی منازل سلوک را طی میکند..
◾️استاد مهدی طیب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️صفر، ماهی است که خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله) در آن رحلت میکند. ظرفی از زمان که جایگاه فقدان نبوت است. لذا نَحس و بلاخیز است. هر جایگاهی که فاقد روح نبوت باشد، نحس و بلاخیز است.
▪️البته زمان و مکان، به خودی خود، نه نحساند و نه سعد. اما اتفاقهایی که در آنها روی میدهد بدانها رنگ میدهد و سبب نحسی یا سعدی آندو میگردد. مانند روز عاشورا و مکان کربلا که نقش ویژهای در تربیت نفوس دارد.
▪️ماه صفر نیز جایگاه رحلت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله) است. و هرجا که روح نبوت نباشد نحس خواهد بود. اما ربیعالاول (که جایگاه میلاد نبی است) سعد و موجب رشد آدمی است.
▪️اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «هرکه مرا به خروج صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت میدهم». مراد این است که هرکس از اقامت در صفر (فقدان روح نبوت) خارج شود، وارد بهشت شده است.
▪️حرام و مکروه، «صفر» اند؛ یعنی فاقد روح نبوت هستند، و واجب و مستحب، «ربیع» اند؛ یعنی واجد روح نبوت هستند.
#استاد_محمود_امامی
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
◾️زیارت، تغییر اردوگاه؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل◾️
▪️زیارت، در واقع تغییر اردوگاه است؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل.
▪️زائر با تشرّف به محضر مزور، از اردوگاه جهل که سرداران و رزمندگان آن، شهوت و غضب، هوای نفس و دنیاطلبی و رذائل اخلاقی است، جدا میشود؛ صف جدا میکند و ملحق میشود به سپاه عقل.
▪️سرداران و رزمندگان سپاه عقل هم ایمان، یقین، تسلیم، رضا، اخلاص، تقوا و فضائل اخلاقی است.
▪️زیارت یک تغییر اردوگاه اینچنینی است. این نکته را در خیمهگاه برای عزیزان گفتم که ما الان به خیمۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شدهایم. میدانید که شب عاشورا ۳۵ نفر از لشکریان عمرسعد، جدا شدند و به سپاه اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شدند و فردای آن روز هم به شهادت رسیدند و به آن مرتبۀ عظیم دست پیدا کردند. خوب این نماد بیرونی است.
▪️یک نماد درونی هم دارد؛ یعنی امام حسین علیه السّلام در درون ما همان حقیقت عقل است و عمرسعد همان حقیقت جهل.
▪️این رویارویی در کربلای زمین و ارض وجود ما و عاشورای درون ما، بین جنود عقل و جهل برقرار است. حال اگر کسی از جنود جهل جدا شود و به جنود عقل ملحق شود، در واقع همان اتّفاق افتاده است؛ اینکه «کُلُّ یَومٍ عاشوراء وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلاء» حقیقتش همین است.
▪️ما تا دیروز در دنیا غرق بودیم؛ الان آمدیم به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شدیم؛ از لشکر عمرسعدِ درونمان جدا شدیم و به لشکر امام حسین باطنمان ملحق شدیم و انشاءالله طوری باشد که دوباره پشیمان نشویم و برنگردیم.
▪️یعنی این حرکت ظاهری که به صورت زیارت مقرّر و وضع شده، آن حقیقت باطنی را میرساند؛ اینکه انسان از خانه و زندگی و شغل و عنوان و همه چیز خودش میبُرد و به مزور ملحق میشود، در واقع همان جدا شدن از آن ویژگیها و خصلتهای منفی است؛ از آن دنیاطلبیها و هواپرستیها و خودخواهیها و خودبینیها و رذائل، و ملحق شدن به لشکر فضائل.
▪️بنابراین زیارت یک نوع تغییر اردوگاه است. یعنی فرد قطع رابطه میکند؛ مثل حرّ بن یزید ریاحی دیدید که چطور بُرید؛ از همۀ مقاماتش، فرماندهیاش، عنوانش، سلامتش و جانش... از همه چیز بُرید و آمد به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شد. زیارت یک چنین حقیقتی است.
▪️انشاءالله انسان در زیارت اینگونه قصد کند؛ چون میرود که به لشکر و سپاه مزور ملحق شود.....
◾️استاد مهدی طیّب ۸۸/۰۷/۰۲◾️
#زیارت
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم.
▪️وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطرهی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارتنامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد.
▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
#زیارت_اهلبیت_علیهمالسلام
@mohamad_hosein_tabatabaei