eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
137 دنبال‌کننده
916 عکس
571 ویدیو
106 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم نشانه های آخرالزمان: در روایات امور زیر به عنوان نشانه های اخرالزمان مطرح شده است: 🌱1. مردان و زنان شبیه یکدیگر میشوند درپوشش و  آرایش 🌱2. مردان و زنان لباس  و  میپوشند 🌱3. بین مردم عادی میشود 🌱4.شعار  کهنه می شود 🌱5. به افراد    . احترام می گذارند 🌱6.    را   و    می کنند و می گویند به تو چه ربطی دارد 🌱7. در امور    و از مال کم هم دریغ می کنند و خرج نمی کنند 🌱8.  و    عزیز می شوند 🌱9. آلات موسیقی در    و روی  می شود 🌱10. صف های نماز    مردم نشانه    می شود 🌱11. قرآن را   می شمارند و نمی شناسند مگر با صدای آواز و غناك 🌱12. مردم از  فرار میکنند 🌱13. مردم    می شوند و از دنیا می روند 🌱14. افراد نادان  را به دست می گیرند 🌱15 . از بین می رود و جایش را به می دهد 🌱16. افراد    و    زیاد میشوند 🌱17. بازارها به هم    می شوند یعنی بازار تجارت و کسب می شوند 🌱18. تار و تنبور و نی را نیکو میشمارند و  همه جا ظاهر می شوند 🌱19. فقرا    خود را به  می فروشند 🌱20. مردم برای  شدن    می زنند و   دارند 🌱21. اطاعت بی چون و چرای   از زیاد می شوند 🌱22.پدرو مادر را    و    می کنند 🌱23.  در مال شرکاءفراوان و    می  شود (کلاهبرداری) 🌱24. پرده    از زنان برداشته می شود 🌱25. سکته و مرگ    زیاد می شود 🌱26. دین مردم    و    می شود و خدای مردم  🌱27. آشنایان در وقت    همدیگر را نمیشناسند 🌱28. مردم غذاهای خوب می خورند و جامه های زیبا و فاخر می پوشند و با آن    می فروشند 🌱29. مردان با    حرام و    حرام خود را زینت می کنند 🌱30. کودکان نسبت به بزرگترها و والدین    و   می شوند 🌱31. عالمان به حرفشان    نمی کنند 🌱32. مساجدرا    می کنند ظاهر مساجد  ولی از نظر هدایت و ارشاد    است 🌱33. عیب کالا را    می کنند 🌱34. سوار شدن زنان بر روی  (اعم از حیوان و غیر آن مثل ماشین . موتور و......) 🌱35. سبک شمردن  و هر رابطه دختر و پسر و زن و مرد و نا محرم    می شود 🌱36. اسلام    میشود و از اسلام فقط    باقی می ماند 🌱37. امر به معروف را   می شمارند و همه در مساوی اند 🌱38. خرج کردن زیاد برای   و دریغ از خرج کردن برای  🌱39. مومنین در این زمان    و  و    می شوند 🌱40. نماز را  شمرده و به    نمی خوانند 🌱41. موذن برای   گفتن  می گیرند 🌱42. قرآن    و    می شود فقها و عالمان به قرآن اندک 🌱43.  از مال و جان مردم گرفته می شوند (جوانمرگ می شوند) 🌱44. افراد مورد    و    کم می شوند 🌱45. مال حلال    می شوند 🌱46. کم فروشی    می شود 🌱47. ازدواج  با    و    با  صورت میگیرد و عادی می شود 🌱48. فساد  می شود 🌱49. بیت المال وسیله   می شود 🌱50. مسکرات و نوشیدنی های حرام  می شوند 🌱51. مال ترک می شوند همانند    آن 🌱52. صاحبان مال و ثروت بزرگ  می شوند 🌱53. مردم قبور  محل  قرار می دهند 🌱54. هیچ چیز بهتر از    در آن زمان نمی باشد 🌱55. زبان    و   کم است 🌱56. مردم    شده و از اهل تقلید می کنند 🌱57. موسیقی مطرب رواج می یابد و معمول می شود وکسی آن را   نمی کند 🌱58.  شرب خمرو می خوارگی می کنند 🌱59. زنان فرزندان خود را     و  تربیت می کنند 🌱60. زیاد می شود 🌱61. صورت مردم  اما دلهایشان    است 🌱62. حرف حق را  می کنند 🌱63. در  ها هر کاری بخواهند می کنند از گناه . فساد . ساز. آواز و...... 🌱64. از مردم جدا شوی تو را   می کنند 🌱65. بالا رفتن  در آن زمان عادی می شود 🌱66. شنیدن آیات قرآن  می شود سخنرانی‌ها، نوشته ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده. عضو هیئت علمی دانشگاه محمد جواد حیدری ارتباط با ادمین: @Heidarimohammadjavad آیدی کانال: @MohammadJavadHeidari
😁 به اصغر میگه : چیه ؟ اصغر میگه: دوست دارم درس بخونم بشم ازدواج کنم زنمو درک کنم و بفهمم. براش همه چی بخرم دنیامو به پایش بریزم نزارم دست به سیاهو سفید بزنه ! به رضا میگه : رضا آرزوی تو چیه ؟ رضا میگه : اصغر بشم 🙈😁 --------------------------- 🌺🌸🌸🌺🌸 💠 💬 سؤال: حکم دست دادنِ خانم معلم به دانش آموز پسرِ پایه پنجم ابتدایی چیست؟ ✅ پاسخ: اگر پسر به سن تمییز رسیده و ممیز باشد، باید زن نامحرم از دست دادن یا دست زدن و لمس او اجتناب کند.‌ 🔹ممیز کسی است که بالغ نشده ولی خوب و بد را می‌فهمد و به حدّی رسیده که مورد نظر شهوانی است و سن تمییز، به تبع اختلاف اشخاص در استعداد و درک و هوش، مختلف است. 📲لینک کانال ما در ایتا ⬇️⬇️ https://eitaa.com/mohammadjavadheidari 🆔 @Wahkameshareey ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 🌐 به احکام شرعی 🔗بپیوندید.
 کلید اسرار دنیای عجیبی است نتیجه خوبی کردن را در همین دنیا می بینیم اگر خیری به مردم برسانیم در همین دنیا نتیجه اش را می بینیم من یعمل مثقال ذره خیرا یره شامل خیرات دنیا هم می شود وفقط اختصاص به اخرت ندارد این از مجربات است وهمه به نوعی تجربه کرده ایم همان طور که نتیجه بدی کردن با دیگران را در همین دنیا نیز می بینیم در کتاب اعیان الشیعه ج۳ ص۸۱ آورده که : و پسر جوانش نماز صبح را که خواندند گونی‌های گندم را بار مرکب کردند و از شهر نجف خارج شدند قدیمی بیرون شهر بود وقتی به آسیاب رسیدند را دیدند که مشغول بود چند نفر زودتر از آن‌ها آمده بودند پسر پرسید: دیر آمدیم؟ پدر : دیر نیامدیم آن‌ها زودتر آمده اند از گفته اند : باش تا کامروا شوی صبر کردند نزدیک ظهر گندم‌های آن‌ها هم آسیاب شد آسیابان آردها را داخل گونی ریخت مقدس با کمک پسرش گونی‌ها را بار کردند و به خانه رسیدند. گونی‌های آرد را به سرداب بردند مقدس به پسرش گفت: محمد برو کیسه ای کوچک از مادرت بگیر! پسر جوان رفت و با یک برگشت. مقدس کیسه را پر از آرد کرد و گفت: این را به مطبخ ببر دم دست باشد شاید مادرت بخواهد امروز یا فردا بپزد! هنگام اذان ظهر بود مقدس گرفت و آماده ی رفتن به علیه السّلام شد مردم منتظر بودند تا را به او اقتدا کنند. سمت رفت نماز که تمام شد موقع بازگشت به خانه متوجه ازدحام جمعیت مقابل نانوایی شد. نانوا مردم را هل می‌داد و با عصبانیت فریاد می‌کشید: آردم تمام شده چگونه بپزم؟ مقدس از یک نفر پرسید: چه خبر است؟ مرد ناامید پاسخ داد: آقا جان! نانوایی‌های نجف تعطیل کرده اند آرد ندارند قحطی شده می‌گویند نایاب است! مقدس گفت: بهتر است خودتان نان بپزید! زن جوانی گفت: حضرت شیخ! با کدام آرد؟ مقدس گفت: آرد از من پختن نان از شما بروید ظرف بیاورید مقدس به سمت منزل رفت در را باز گذاشت پسرش را صدا کرد و گفت: گونی‌های آرد را از سرداب به حیاط بیاور . مردم ظرف به امدند مقدس عبا و عمامه را گوشه ای گذاش و مشغول پر کردن ظرف‌های مردم شد به پسرش گفت: شما به بچه‌ها بده! در این موقع مقدس وارد حیاط شد آن چه را به چشم می‌دید باور نمی کرد گونی‌های آرد در حال تمام شدن بود سراسیمه به سمت شوهرش رفت و گفت: آقا جان! دارید چکار می‌کنید؟ این‌ها ذخیره ی یکسال ماست! مقدس گفت: امیدت به خدا باشد این مردم اند! زن چیزی نگفت و گوشه ای به تماشا ایستاد. آردها تمام شد اما چند نفری باقی مانده بودند مقدس به آن‌ها گفت: -منتظر بمانید الآن برمی گردم به سمت اتاق رفت زن به دنبالش دوید مقدس وارد مطبخ شد و کیسه ی کوچک آرد را برداشت با ناراحتی گفت: آقا! به من و بچه هایت باش اگر این کیسه را هم و کنی با چه چیزی نان بپزم؟ مقدس گفت: گفتم که خدا بزرگ است طاقت دیدن گرسنگی مردم را ندارم زن روی نشست و شروع به کرد مقدس آنها که رفتند دستش را به آسمان بلند کرد و از خدا تشکر کرد زن به حیاط آمد و با چشمان اشک آلود گفت: چراغی که به رواست به است! فردا که بچه هایت گرسنه ماندند یک نفر از همین مردمی که سنگ شان را به سینه می‌زنی به ما کمک نمی کنند! مقدس و اش را برداشت و با لحنی غمگین گفت: من برای به مسجد کوفه می‌روم خداحافظ... کسی در می‌زد زن مقدس به سمت در دوید در را باز کرد غریبه ای را دید که مهار مرکبی را در دست داشت مرد با صدایی شمرده گفت: سلام خواهر! شوهرتان در کوفه معتکف است گفت : این گونی‌های آرد را به شما بدهم! گونی‌ها را در حیاط خانه گذاشت و رفت طولی نکشید که مقدس به خانه آمد زن گفت: آقاجان ! آردهایی که فرستاده بودی رسید! مقدس با شگفتی به همسرش نگاه کرد و گفت: کدام آرد؟! زن گفت: مردی غریبه آن‌ها را آورد چه آردی! بوی عطر می‌دهد سفید و خوشبو هنوز داغ است انگار تازه از آسیاب آمده! در چشمان مقدس اردبیلی حلقه زد سرش را به سمت آسمان گرفت و گفت: الحمد لله رب العالمین! حبیب من این چه حکمتی است؟ چه لطفی است که در حق من و فرزندان و عیالم کردی؟ من که راز دلم را با کسی در میان نگذاشته بودم خدایا چگونه شکرت را به جا آورم ؟ کانال مهندسی شخصیت https://eitaa.com/mohammadjavadheidari @nashrekhobyhakashan