eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺من با کار دارم ! ابراهیم نداشت ، اما بی سیم که داشت ! 🚩ابـراهـیـم ! اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی ! تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه نداشت تا با تو تماس بگیرم ... گفتم میخواهم با بیسیم شما بگیرم.. گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم ! اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر میشنوی ما افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا میگیریم تا دیده شویم .. لاک💅 میزنیم تا 👍بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی! و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم ! 🚩ابـراهـیـم! اگر صدایم را میشنوی، دوباره بگو تا ماهم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم اگر از برگشتی کمی از ان های نـاب ها را برایمان سوغات بیاور؛ تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم... تمام..... .... .... .. شهدا گاهی نگاهی.....👌 شادی روحشان 💐 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استوری🌸🍂 🔰این از حاجی زیاد شنیدین.یوقتایی ام بعضیامون اونقدر شنیدیم که رهگذری میکنیم ولی بچه ها؛ انصافا اگر دونه دونه اشوعمل کنیم فک میکنید به نتیجه دلخواهمون ⁉️ 🔰وصیت ؛ ✉️شده شعار یا تزیین کانالهاخداوکیلی چقدر عمل کردیم به حرفاشون دلم💓 پره .دنیایی از حرف رو دلم تلبارشده .. عضو کانال میشیم. وصیتهارو میبینیم ... 🔰بعضیامونم داریم یدطولایی داریم در کار فرهنگی روی صحبتم اول با خودمه...دوروز پیش یه رزمنده که از نوجونی کمیل خادمی کرده اهل دل..گوشی دلش همیشه وصله میگفت به نظرت پستایی که میزاری چقدر اخلاص خرجش میکنی.میدونی شهدا ناظرن ⁉️ 🔰میدونی دونه دونه رصد میکنن؟!خیییلی ریختم بهم .. درحین فکر کردن به حرفش کلی اشک ریختم.باخودم گفتم :حواس شهدا همه جوره بهمون و غافلم 🔰بچه ها : شهدا نه ؛ نه عکس 🖼روی میزو پروفایلو بک گراندگوشی 📱 نه قاب شده روی دیواراتاقمونو سردفترکارمون .. شهدا راهن..‌ شهدا وسیله اندشهدا ریسمانند بین ماوخدا ... هدف فقط خداستوبس... 🔰دستتو بده به دست اونوخ می بینی زندگیت ؛ روزیت ؛ حالت چقدر قشنگ میشه... قربونت برم سردار 😭یک لحظه از روزهای آسمونی🌫 جنگ ☄جدا نشدی ... دل حاج قاسم همون# حاج قاسم شبهای 🌙عملیاتو روزای جنگ بود... 🌹شهید_ابراهیم_همت 🌷🌷🌷🌷🌷 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 او همیشه قبل از در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت : داداشی شدم ، یقین دارم ساعتهای آخره ... اینو که گفت پشتم کشید ، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید ، حاج احمد متوسلیان بیسیم زد و گفت برید کمک عباس شعف ، بی ریخته . کار آنقدر شده بود که در نهایت حاج احمد مجبور شده بود محسن وزوایی علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر شدید توپ خانه قرار گرفته بودند روانة خط مقدم کند . با روشن شدن هوا ، اوضاع منطقه بسیار تر از ساعت های اولیة حمله شد ، چرا که هواپیما های دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ 27 محمد رسول الله به در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران می کردند محسن همچنان برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او شد . یکی از نیروهای پیام تیپ 27 می گوید : «از پشت بیسیم شنیدیم عباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با حاج صحبت کند .» حاج همت گفت : «احمد سرش شلوغ است کارت را به من بگو » عباس شعف گفت : « نه ! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم » همین موقع حاج احمد گوشی بیسیم را از گرفت . صدای را شنیدم که می گفت : « حاجی ... آتیش سنگینه ... آقا محسن ... » صدای اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند دیدم توی صورت سبزه حاج احمد از خون دویده است . گوشی را توی مشت خود فشرد . چشمان حاجی به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت : « محسن ، خوشا به ! »‌ شادی روح و 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━