eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت " همرزمان و خانواده شهید " 🔹صفحه۲۲۹_۲۲۸ 🦋 (( تلفن صحرایی )) قرار شد لب رودخانه بماند تا بچه ها وارد آب شوند . سپس خودش را به سنگر ما، که فاصله چندانی با رود نداشت، برساند. بین ما و نقطه حرکت بچه‌ها تلفن صحرایی تعبیه شده بود تا به وسیله آن ارتباط برقرار کنیم. هنوز بچه ها وارد آب نشده بودند که محمّدحسین با من تماس گرفت: «حاجی!! وضع خراب است.» گفتم:«خدا نکند، مگر چی شده؟!» گفت: «آب به شدّت موج دارد ، بعید می‌دانم کسی بتواند خودش را به آن طرف برساند.» گفتم: «چاره‌ای نیست! به هرحال باید بچه‌ها را بفرستیم. تو را توجیه کن و بگو به امید خدا و بدون تردید به طرف دشمن حرکت کنند.» محمّدحسین « چشم حاجی » را گفت و قطع کرد.. بعد از این که نیروها وارد آب شدند و به طرف عراقی‌ها راه افتادند ، محمّدحسین خودش را به من رساند. وقتی آمد دیدم اصلا آرام و قرار ندارد. خیلی نگران بود. من اشک چشم محمّدحسین را خیلی کم میدیدم!! تا آنوقت اتفاق نیفتاده بود که حتی در شرایط سخت این چنین بیقراری کند و مضطرب باشد. گفتم :« چطوری محمّدحسین؟ » بغض ،گلویش را گرفته بود؛ با حالت گریه گفت: «بعید می‌دانم کسی سالم به ساحل برسد، مگر اینکه واقعا کمک‌شان کند.»😓 در همین موقع سجّادی، یکی از بچه‌هایی که وارد آب شده بود، پیش من آمد و با ناراحتی گفت: «همه‌ی گروه ما را آب برگرداند..» محمّدحسین تا این حرف را شنید با عجله بلند شد و گفت: « من رفتم لب آب تا ببینم صدای بچه‌هایی که داخل رودخانه پراکنده شدند، می‌شنوم یا نه.» 🌊 آب آن قدر متلاطم بود که سر و صدای رودخانه ، صدای بچه ها را در خودش محو می کرد؛ البّته شاید این از معجزات الهی بود که صدای بچه ها، نه به ما می‌رسید و نه به ساحل عراقی‌ها! در واقع کمک بزرگی بود که نیروها بتوانند در نهایت اختفاء، خودشان را به خط برسانند.. هنوز چهل دقیقه از رفتن بچه‌ها نگذشته بود، که "حاج احمد" رسید به همان نقطه‌ای که ما باورمان نمی‌شد!! وقتی حاج احمد تماس گرفت و موقعیّت خودش و بچه‌ها را اعلام کرد، گل از گل محمّدحسین شکفت.☺️ او بلافاصله با من تماس گرفت: «حاجی! وضع خوب است.» هیچ چیز دیگری مثل این خبر نمی توانست محمّدحسین را آرام کند . بی‌تابی و بیقراری او فقط با موفّقیّت بچه‌ها رفع می‌شد و چنین شد. حضرت زهرا (س) واقعا کمکمان کرد.. ♦️به روایت از سردار حاج قاسم سلیمانی 🔅🔅🔅 (( سال ۱۳۴۸، در شهر كرمان ديده به جهان گشود. تابستان سال ۱۳۶۰ خواست به برود که با مخالفت پدر رو به رو شد. اما با اصرار زياد رضايت او را جلب كرد. او به خاطر درايت زياد خود نظر فرماندهان را نیز جلب كرد و به واحد اطلاعات عمليات رفت و به عنوان مسئول محور اطلاعات شناسایی، شروع به كار كرد. در واحد اطلاعات با برادرانی چون ، ، ، كياني و... آشنا شد. در عمليات والفجر 8 شايستگی خود را نشان داد وحماسه‌ی ۳۰ بار عبور از را با وجود مشكلاتی چون سرعت آب، سردی هوا در زمستان، جزر و مد آب اروند، ومشكلات ديگر، به جان خريد. سردار شهيد يزداني را فاتح اروند وعمليات والفجر 8 مي داند. در بيست و چهارم بهمن ماه سال شصت و چهار، سنگر اطلاعات مورد حمله بمب شيميايی دشمن قرار گرفت و حسن یزدانی به شدت شيميايی شد و بعد از 11 روز در بيمارستان امام رضا (ع)مشهد به فيض شهادت نائل گرديد. )) @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید" 🔹صفحه :٢٣۴_٢٣٢ 🦋 ((آخرین عزاداری)) روز دوم، والفجر هشت، به سمت جادّهٔ فاو _امّ والقصر ادامه یافت. قرار بود لشکر شب وارد عمل شود. از طرف فرماندهی به واحد دستور رسید که هر چه زود تر گروهی برای شناسایی به اعزام شوند. محمدحسین با همان وضعیت جسمی که داشت، بلافاصله خودش را آماده کرد و سوار موتور شد. ما هم همین طور، همگی با چهار موتور سیکلت به طرف جادّهٔ امّ القصر راه افتادیم. محمّد حسین علی رغم ضعف جسمی شدیدی که داشت، با سرعت زیاد جلوی همه می رفت و ما هم به دنبالش بودیم. دو طرف جادّه را به شدت می کوبید، نزدیک خط رسیدم، هلی کوپتر بالای سرمان ظاهر شد و راکتی شلیک کرد. 🚀 فکر کردیم شلیک به طرف ما صورت گرفت؛ به همین دلیل زود از موتورها پیاده شدیم و موضع گرفتیم، راکت به یک دستگاه ایفا که پشت سر ما در حرکت بود اصابت کرد و منفجر شد و هلی کوپتر رفت. دوباره سوار شدیم و راه افتادیم. منطقه ای را که باید میکردیم، سه راهی کارخانهٔ نمک بود؛ دشمن آتش شدیدی روی این نقطه متمرکز کرده بود، محمّد حسین بی خیال و راحت میان آتش جلو رفت و به کمک بچّه‌ها منطقه را شناسایی کرد، نقاط مختلف را زیر نظر گرفت و تمام جوانب کار را بررسی کرد. بعد از پایان مأموریّت، دوباره به سمت مواضع خودی برگشتیم. در راه از چهره و حالت محمّد حسین به خوبی میشد فهمید هر لحظه متظر گلوله ای است تا بیاید و او را به آرزویش برساند. 🕊 وقتی به خطّ خودی رسیدیم، گزارش شناسایی را به فرماندهی لشکر دادیم؛ امّا در همین موقع، از طرف قرارگاه اعلام شد که امشب لشکر حضرت رسول (صلی اللّه علیه و آله و سلم) وارد عمل می‌شود؛ به همین سبب قرار شد که بچّه‌ها برای یک استراحت کوتاه به مقرّ اصلی واحد در عقبه بروند وفردا صبح دوباره به منطقه برگردند. همه به همراه محمّد حسین سوار قایق شدیم و به ساختمان واحد که کنار بود،آمدیم. وقتی رسیدیم، هرکس دنبال کاری رفت.. حمّام، و استراحت. آن شب همهٔ بچّه ها استراحت کردند؛ چون همان طور که گفتم قرار بود لشکر حضرت رسول وارد عمل شود. صبح روز دوم بعد از نماز، مجلس عزاداری و دعا بر پا بود.🤲 حدود بیست و پنج نفر از نیروهای اطّلاعات، داخل اتاقی در همان ساختمان واحد اطّلاعات دورهم جمع بودند. بچه ها متوسّل به خانم فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها) شدند. یک هفتهٔ آخرِ همهٔ مجالس عزاداری، به نیت حضرت زهرا ( سلام اللّه علیها) بر پا می شد. همه شور و حال خاصّی داشتند. هر کس گوشه ای نشسته بود و ضجّه می زد، 😭انگار می‌دانستند این آخرین عزاداری است!! مراسم که تمام شد، مشغول خوردن صبحانه شدیم. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید" 🔹صفحه :٢٣۴_٢٣٢ 🦋 ((آخرین عزاداری)) روز دوم، والفجر هشت، به سمت جادّهٔ فاو _امّ والقصر ادامه یافت. قرار بود لشکر شب وارد عمل شود. از طرف فرماندهی به واحد دستور رسید که هر چه زود تر گروهی برای شناسایی به اعزام شوند. محمدحسین با همان وضعیت جسمی که داشت، بلافاصله خودش را آماده کرد و سوار موتور شد. ما هم همین طور، همگی با چهار موتور سیکلت به طرف جادّهٔ امّ القصر راه افتادیم. محمّد حسین علی رغم ضعف جسمی شدیدی که داشت، با سرعت زیاد جلوی همه می رفت و ما هم به دنبالش بودیم. دو طرف جادّه را به شدت می کوبید، نزدیک خط رسیدم، هلی کوپتر بالای سرمان ظاهر شد و راکتی شلیک کرد. 🚀 فکر کردیم شلیک به طرف ما صورت گرفت؛ به همین دلیل زود از موتورها پیاده شدیم و موضع گرفتیم، راکت به یک دستگاه ایفا که پشت سر ما در حرکت بود اصابت کرد و منفجر شد و هلی کوپتر رفت. دوباره سوار شدیم و راه افتادیم. منطقه ای را که باید میکردیم، سه راهی کارخانهٔ نمک بود؛ دشمن آتش شدیدی روی این نقطه متمرکز کرده بود، محمّد حسین بی خیال و راحت میان آتش جلو رفت و به کمک بچّه‌ها منطقه را شناسایی کرد، نقاط مختلف را زیر نظر گرفت و تمام جوانب کار را بررسی کرد. بعد از پایان مأموریّت، دوباره به سمت مواضع خودی برگشتیم. در راه از چهره و حالت محمّد حسین به خوبی میشد فهمید هر لحظه متظر گلوله ای است تا بیاید و او را به آرزویش برساند. 🕊 وقتی به خطّ خودی رسیدیم، گزارش شناسایی را به فرماندهی لشکر دادیم؛ امّا در همین موقع، از طرف قرارگاه اعلام شد که امشب لشکر حضرت رسول (صلی اللّه علیه و آله و سلم) وارد عمل می‌شود؛ به همین سبب قرار شد که بچّه‌ها برای یک استراحت کوتاه به مقرّ اصلی واحد در عقبه بروند وفردا صبح دوباره به منطقه برگردند. همه به همراه محمّد حسین سوار قایق شدیم و به ساختمان واحد که کنار بود،آمدیم. وقتی رسیدیم، هرکس دنبال کاری رفت.. حمّام، و استراحت. آن شب همهٔ بچّه ها استراحت کردند؛ چون همان طور که گفتم قرار بود لشکر حضرت رسول وارد عمل شود. صبح روز دوم بعد از نماز، مجلس عزاداری و دعا بر پا بود.🤲 حدود بیست و پنج نفر از نیروهای اطّلاعات، داخل اتاقی در همان ساختمان واحد اطّلاعات دورهم جمع بودند. بچه ها متوسّل به خانم فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها) شدند. یک هفتهٔ آخرِ همهٔ مجالس عزاداری، به نیت حضرت زهرا ( سلام اللّه علیها) بر پا می شد. همه شور و حال خاصّی داشتند. هر کس گوشه ای نشسته بود و ضجّه می زد، 😭انگار می‌دانستند این آخرین عزاداری است!! مراسم که تمام شد، مشغول خوردن صبحانه شدیم. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#پارت_صد_و_سی_و_هفتم خدایا! به من خوب زیستن را بیاموز تا من خوب مردن را خودم بیاموزم... 💠💠💠💠💠💠
🦋 ((کلام و ندای یک انقلابی)) «ما هر چه بیشتر مورد لعن و طعن و نسبت های ناروای واقع شویم، حقیقت این است که تو را بیشتر خشمگین کرده ایم». 💠💠💠💠💠💠 خداوند اراده کرده است که ستمدیدگان را وارثین بحقّ جهان سازد. خلق ما، مجریان این اراده الهی هستند، هدف ما چیزی جز بهروزی خلق، در هم شکستن هرگونه روابط ظالمانۂ اجتماعی و اقتصادی و استوار ساختن تعالیم انقلابی در جامعه نیست. جامعه آزاد و بی طبقه و توحیدی، جامعه ایده آل ماست. 💠💠💠💠💠💠 حسین آموخت که مرگ سیاه، سرنوشت شوم مردم زبونی است که به هر ننگی تن می دهند تا زنده بمانند. چه کسانی که گستاخی آن را ندارند که را انتخاب کنند، مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد. "دکتر علی شریعتی" 💠💠💠💠💠💠 ای شهدای راه ، ای راد مردان فرزانه، ای زنان و مردان مبارز!.... بخوابید، آرام و آسوده با وجدانی راحت که دِین خود را به ملّت مسلمان و غیور خود ادا کردید. بخوابید و مطمئن باشید که شما نمرده اید. این مرگ با عزّت و پر افتخار که نصیب شما شد، مرگی است که زندگان به دعا آرزو کنند. 💠💠💠💠💠💠 اسلام با "لا" آغاز شد: 《لااله الا اللّه》و تشیّع نیز با "لا" شروع شد؛ آن «نه» ای که علی (ع) در سقیفه گفت و تشیّع با "لا" قوام گرفت؛ آن «نه» ای که حسین (ع) در در برابر یزید فریاد کرد و جنبش مستضعفان نیز امروز با "لا" و وضع موجود آغاز گشته است. اقتباس از: "دکتر شریعتی" 💠💠💠💠💠💠 تجربۂ تاریخ نشان داده است که مذهب، نیرومند ترین عاملی است که به جامعه های بشری تشخّص، اتّکا و به خویشتن و استقلال در برابر بیگانه می بخشد. استعمار در هجوم جهانی خویش و استقلال در برابر بیگانه می بخشد. استعمار در هجوم جهانی خویش، آن را بزرگ ترین مانع نفوذی معنوی و سیاسی خود در میان ملت ها و به ویژه ملت هایی با مذاهب پیشرفته یافته است. اسلام هرگاه رویاروی با دشمن، درگیر بوده است، همیشه پیروز بوده است؛ حتی در نهایتِ ضعف خویش و اوج قدرت خصم. اما هنگامی که دشمن، جامۂ دوست را می پوشیده است و شرک و فساد، ردای به تن می کرده است، اسلام در اوج جلال و شکوه و شعائر و ظواهرش از درون مسخ می شده و حقیقت و حیاتش را از دست می داده. پیکارهای خونین در جهان بسیار بوده که با گذشت زمانی چند به دست فراموشی سپرده شده است و گذشت ماه و سال، گرد و غبار نسیان بر آن پاشیده، امّا خاطره جانبازی آنان که در راه خدا و آزادی انسان ها در راه محو ظلم و ستم و برقراری عدالت همۂ خود را فدا کردند و خویش را به بی نهایت پیوند زدند، هرگز فراموش نخواهد شد، «زیرا آنان حیاتی در دل مرگ دارند» و نیز خدا ، آزادی و کهنه شدنی نیست. شکیبا و با استقامت باشید ای بزرگ زادگان!.... مرگ فقط پلی است که شما با آن از ناراحتی ها و رنج ها می گذرید و به سوی بهشت پهناور و نعمت های جاودان می روید. کدام یک از شما انتقال از زندان را به قصر ناخوشایند می شمرد؟ اما دشمنانتان چنان اند که گویی از قصری به زندان می روند. ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🌷🌴🥀🕊🥀🌴🌷 فرمانده دلاور سپاه سوسنگرد در مورد عملیات گفت : هنگامی که شهر شد، از ترس این که به تبدیل نشود، دست به دامان و مراجع عظام سراسر کشور شدیم و با تلفن متعدد آن ها را وادار کردیم تا فشار بیاورند . به حمدالله در مورد سریع عمل شد و به کمک برادران ارتشی و پاسدار پس از ۳ روز ، شهر را از محاصره خارج ساختیم و در آن نزدیک به ۱۵۰ شهید داشتیم . ایشان گفت : در طول مدتی که سوسنگرد در اشغال دشمن بعثی بود بیش از ۱۵۰ پاسدار، بسیجی، طلبه و دانشجو به رسیدند و هیچ کمکی از طرف مسئولان نشد و حتی ما را جهاد سازندگی با قایق از رودخانه عبور می داد که عده ای از آن ها نیز شدند... مسئله به گوش رسید و ایشان دستور شکسته شدن را دادند. این بار مسئولان به دنبال ما آمدند و با تامین اسلحه و مهمات مورد نیاز فردای آن روز وارد شهر شد و آن را از نیروهای پاک سازی کرد . شادی روح و 🌷🌴🥀🕊🥀🌴🌷 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
📆 ۷آذر سالروز نیروی دریایی جهموری اسلامی ایران ● در 6 آذر 1359 عملیاتی با عنوان «مروارید» برای انهدام پایانه‌های نفتی «البكر» و «الامیه» که از بزرگترین مراكز صدور نفت و از گلوگاه‌های اقتصادی بعثی بودند، انجام داد. در این نبرد دو سوم تأسیسات این پایانه‌ها به همراه دو ناوچۀ موشك انداز و 13 هواپیمای جنگنی دشمن منهدم شد و تعدادی از تكاوران دشمن به اسارت در آمدند. دشمن در شب هفتم آذر سعی در بازپس‌گیری پایانه‌ها كرد كه در این مصاف هم 1 شناور دیگر بعثی غرق شد. در سپیده‌دم 7 آذر، دشمن مجدداًدر صدد بازپس‌گیری برآمد اما در یك مصاف نابرابر ناوچۀ پیكان به تنهایی ساعت‌ها مقاومت کرد و سرانجام به هنگام ظهر در حالی كه دریادلان، آخرین گلوله‌های خود را به سوی دشمن نشانه رفته‌بودند، پیكان با اصابت چند موشك، غرق شد. نتیجۀ این عملیات، انهدام بزرگترین پایانه‌های صدور نفت منطقه و از كار انداختن بیش از نصف توان رزمی نیروی دریایی عراق بود. این نبرد موجب شد كه دشمن بعثی تا پایان جنگ، تحرک چندان مهمی در دریا از خود نشان نداد. یاد همه شهدا گرامی وراهشان پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 همیشه آیه‌ ، وَ جَعَلْنا را زمزمه می کرد ‌گفتم : آقا این برای محافظت در مقابل ، اینجا که نیسٺ ! نگاه داری کرد و گفٺ : بزرگتر از هم وجود داره ؟ 💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 فرازی از وصیت نامه ما می‌جنگیم و تن به هیچ گونه نمی‌دهیم و با شعار همیشگی یا یا می‌جنگیم و بر سیاست « نه شرقی نه غربی » سرسختانه پا می‌فشاریم، چون معتقد به . برادران و خواهران ، هیچگونه و حزن به دل راه ندهید ، چون اکنون میدان است و زمان ، و شما برترید اگر باشید و از رهبر این عصاره مکتب بیاموزیم که چون استوار در مقابل و چون در مقابل ایستاده است و ما هم در باید همچون باشیم. ، ، ای آن که همه چیزم با توست ، ای آن که نه در می‌گنجی و نه با وصف می‌شوی ، تار و پودم آغشته به است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت می‌خواهم بگشایم شرمنده‌ام ، با این وضع بر من کن . مرا . می‌دانم که بخشنده‌ای و مهربان، بارها فکر کرده‌ام و در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که فقط در لباس و با محتوای می‌توانم در حضور یابم ، به جز این هرگز، که شرمنده‌ام و رسوا. ، شاکرم از این که تا این حد کردی. اگر در راهت برداشتم از من بپذیر. ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
. 🌷 اي مردم ، از مقاومت و پايداري و در صحنه بودن شما ضربه هاي زيادي خورده است و مي خورد و مي بينیم كه در گوشه و كنار مملكت بعضي از آنها كه هميشه نق مي زدند ، مي گويند براي ما چه كاري كرده است و تمام وقت به خانواده هاي ما زخم زبان مي زنند و يا به خاطر شكمهاي خود داد آنها بالا است ولي كورند و نمی ببينند بعد از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب و با وجود محاصره ي اقتصادي هنوز دستمان را بر روي هيچ كشوري دراز نكرده ايم . 🌷 روحش شاد 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
📆 ۷آذر سالروز نیروی دریایی جهموری اسلامی ایران ● در 6 آذر 1359 عملیاتی با عنوان «مروارید» برای انهدام پایانه‌های نفتی «البكر» و «الامیه» که از بزرگترین مراكز صدور نفت و از گلوگاه‌های اقتصادی بعثی بودند، انجام داد. در این نبرد دو سوم تأسیسات این پایانه‌ها به همراه دو ناوچۀ موشك انداز و 13 هواپیمای جنگنی دشمن منهدم شد و تعدادی از تكاوران دشمن به اسارت در آمدند. دشمن در شب هفتم آذر سعی در بازپس‌گیری پایانه‌ها كرد كه در این مصاف هم 1 شناور دیگر بعثی غرق شد. در سپیده‌دم 7 آذر، دشمن مجدداًدر صدد بازپس‌گیری برآمد اما در یك مصاف نابرابر ناوچۀ پیكان به تنهایی ساعت‌ها مقاومت کرد و سرانجام به هنگام ظهر در حالی كه دریادلان، آخرین گلوله‌های خود را به سوی دشمن نشانه رفته‌بودند، پیكان با اصابت چند موشك، غرق شد. نتیجۀ این عملیات، انهدام بزرگترین پایانه‌های صدور نفت منطقه و از كار انداختن بیش از نصف توان رزمی نیروی دریایی عراق بود. این نبرد موجب شد كه دشمن بعثی تا پایان جنگ، تحرک چندان مهمی در دریا از خود نشان نداد. ʝօɨռ↯ @mohebin_velayt_shohada
این چند کار را نکن انقلابی جان ‼️ 🔰 هر وقت حادثه ای در کشور رخ می دهد ، باید به شدت از چند کار پرهیز کرد: 1️⃣ پخش و های حادثه ، چرا ⁉️ 👈 چون ضریب دادن به کار است. 👈 چون ناراحت کننده جو عمومی است . 👈 چون باعث ایجاد حس نا امنی و نا امیدی در جامعه می شود. 2️⃣ مدام از مسئولین داخلی در چنین شرایطی گِله نکنیم . 👈 چون باعث ایجاد یاس مردم از مسئولین می شود که دشمن هم دقیقا دنبال چنین هدفی است. 👈 مردمی که از مسئولین خود نا امید بشوند ، انگیزه بیشتری برای حضور در کف خیابان پیدا می کنند. 👈 همه ما گله داریم از وضع فرهنگ و اقتصاد و... اما در هنگام چنین حوادثی دردناک ، جای گله کردن نیست و بیشتر باید سمت اتحاد رفت. ✅ این ایام اتحاد و همدلی مهمترین راهبرد ما باید باشد ، چون خاری است در چشم دشمنان ✅ به تعبیر رهبری ، دشمنان همبستگی و اتحاد مردم را نمی خواهند . پس حواسمان به دشمن که بسیار سابقه دار و حیله گر است باشد : 🌀 تفرقه بین و ، مدام به هم پریدن و توهین کردن ، عصبانی کردن نیروهای انتظامی تا آنها را وادار به واکنش کردن ، حتی توهین به رهبری برای ایجاد تفرقه ، همه و همه از راهبردهای دشمن است جهت از بین بردن اتحاد مردم . هوشیار باشیم ! ✍️ احسان عبادی 🔰سیاست همراه دیانت✅