مجردان انقلابی
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر ۲. گزینش معیارها، #متناسب با انتخاب خویش #قسمت_هشتم ه. حذف معیارها
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر
۳.انتخاب، بعد از تصمیم یا تصمیم، بعد از انتخاب؟
#قسمت_نهم
🔸مقصود ما از #انتخاب حکمی است که «دل» صادر می کند و #تصمیم حکم «عقل» است.
🔹 برخی از انتخاب ها بعد از #تفکر و مشاور و تحقیق و با در نظر گرفتن تمام معیارهای #واقعبینانه شکل میگیرد. ما نام این نوع انتخاب را «انتخاب بعد از تصمیم» می گذاریم.
🔸 در بسیاری از موارد هم ابتدا #شخص انتخابش را میکند، بعد از آن، برای اینکه بتوانند در مقابل سوال وجدان یا اطرافیان دلیلی بیاورد، کمی #مشاوره کرده و دست هم به سوی #تحقیق دراز می کند. ما نام این را هم «تصمیم،بعد از انتخاب» می گذاریم.
🔹 اگر پیش از آن که #عقل،حکم خود را صادر کند دل، انتخاب خویش را انجام دهد دو طرف به #دلیل وابستگی ایجاد شده، تمام مسیر را به گونه می پیمایند که به یکدیگر برسند.
🔸به طوری که شما #معیارهای خود را فراموش میکنید و زیر پا میگذارید .
🔹مثلاً دختر پیش از #وابستگی به طرف مقابل خود می گفتند هر پسری که اهل دود و دم باشد متنفرم.
حال به کسی وابسته شده است که سیگاری🚬 است.وقتی که این معیار را به او یادآوری می کنی، می گوید که بسیاری از دانشمندان هم سیگاری بودند.
(خب بزرگوار الان این بنده خدا دانشمنده😁)
🔸چقدر باید بشنویم دختر یا پسر می گوید من میدانم طرف مقابل ، به دردم نمیخورد، میدانم #روحیاتم با او همخوانی ندارد؛ اما چه کنم که به او وابسته ام و اصلاً نمی توانم به کسی غیر از او فکر کنم؟!
ادامه دارد....
@mojaradan
#داستان_شب
✍شخصی بود که #چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در #مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیهالسّلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد. آن شخص از #دنیا رفت و در قیامت پروندهی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است.
لذا #حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پروندهی او را گرفتند و او را به سمت #جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیهالسّلام را دید. محکم ایستاد و به #ملائکهای که او را میبردند گفت من در دنیا هیچ وقت بدون #سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم میآیم. #ملائکه گفتند نمیشود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی.
تا این گفتگو بین آنها در گرفت، #حضرت اباعبدالله علیهالسّلام که پای آن بیرق #ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکهی همراهش، خود را در #حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه #پروندهی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این #چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند.
ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به #سمت بهشت میروند خیلی تعجّب کردند!
به پروندهی آن #شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهی اعمال آن شخص نوشتهاند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ ای کسی که #بدیها را به خوبی تبدیل میکنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و #تحویل دادند.
📚مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
#داستان_شب
✨ #امانت_داری ✨
روزی #مردی قصد سفر کرد ،پس خواست پولش را به #شخص امانت داری بدهد.
به نزد #قاضی شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم، می خواهم پولم را #نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو# پس بگیرم.
قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن #صندوق بگذار... پس مرد همین کار را کرد.
وقتی از سفر #برگشت، نزد قاضی رفت و #امانت را از خواست.
قاضی به او گفت: من تو را #نمی شناسم.
مرد #غمگین شد و به سوی #حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد...
حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که# در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر.
در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت: من در #همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم #امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء #امانتداری ندیده ام.
در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت: ای قاضی من نزد تو #امانتی دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام. قاضی گفت: این #کلید صندوق است، پولت را بردار و برو.
بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم #صحبت کنند.
حاکم گفت:
ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با #دادن کشوری به تو!
حالا با چه چیزی کشور را از تو #پس بگیریم؟
و بدین ترتیب دستور به #برکناری وی داد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✨﷽✨
💢 #داستان_شب
✍#شخص شنيده بود كه خداوند متعال #ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و #مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد. به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و #مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هر چه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از #خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد #مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و...
💭
🔻از «دوپله» خود #قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن. مردك كه از صبح با #شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود. ديد #درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه #صدای سرفه را شنيد گفت:
«هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت #می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد. وقتی سير شد درويش شرح #حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت:
💭«فكر كن اگر تو سرفه# نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو #تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!»👌😊
┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#داستان_شب
#نجات_یک_نفر
یک #شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین #منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت.
#پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال #رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک #ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید.
سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. #یک پیرزن که در حال مرگ است.# یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در #رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید.
شما می توانید تنها یکی از این #سه نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را #بطور کامل شرح دهید.
قاعدتا این آزمون نمی تواند نوعی تست #شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد.
پیرزن در #حال مرگ است، شما باید او را نجات دهید هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد #مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید زیرا او قبلا جان شما را #نجات داده و این فرصتی است که می توانید #جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید.
شما باید #شخص مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است #هرگز قادر نباشید مثل او پیدا کنید.
از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود:
#سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه #همسر رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم.
پاسخی #زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما #هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند.
چرا؟ زیرا ما #هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از #دست بدهیم.
اگر قادر باشیم #خودخواهی ها، محدودیت ها و #مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم #چیزهای بهتری به دست بیاوریم.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🌼🌿🌼🌿🌼