eitaa logo
مجردان انقلابی
13.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر ۲. گزینش معیارها، #متناسب با انتخاب خویش #قسمت_هشتم‌ ه. حذف معیارها
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر ۳.انتخاب، بعد از تصمیم یا تصمیم، بعد از انتخاب؟ #قسمت_نهم 🔸مقصود ما از #انتخاب حکمی است که «دل» صادر می کند و #تصمیم حکم «عقل» است. 🔹 برخی از انتخاب ها بعد از #تفکر و مشاور و تحقیق و با در نظر گرفتن تمام معیارهای #واقع‌بینانه شکل می‌گیرد. ما نام این نوع انتخاب را «انتخاب بعد از تصمیم» می گذاریم. 🔸 در بسیاری از موارد هم ابتدا #شخص انتخابش را می‌کند، بعد از آن، برای اینکه بتوانند در مقابل سوال وجدان یا اطرافیان دلیلی بیاورد، کمی #مشاوره کرده و دست هم به سوی #تحقیق دراز می کند. ما نام این را هم «تصمیم،بعد از انتخاب» می گذاریم. 🔹 اگر پیش از آن که #عقل،حکم خود را صادر کند دل، انتخاب خویش را انجام دهد دو طرف به #دلیل وابستگی ایجاد شده، تمام مسیر را به گونه می پیمایند که به یکدیگر برسند. 🔸به طوری که شما #معیارهای خود را فراموش می‌کنید و زیر پا میگذارید . 🔹مثلاً دختر پیش از #وابستگی به طرف مقابل خود می گفتند هر پسری که اهل دود و دم باشد متنفرم. حال به کسی وابسته شده است که سیگاری🚬 است‌.وقتی که این معیار را به او یادآوری می کنی، می گوید که بسیاری از دانشمندان هم سیگاری بودند. (خب بزرگوار الان این بنده خدا دانشمنده😁) 🔸چقدر باید بشنویم دختر یا پسر می گوید من می‌دانم طرف مقابل ، به دردم نمی‌خورد، می‌دانم #روحیاتم با او همخوانی ندارد؛ اما چه کنم که به او وابسته ام و اصلاً نمی توانم به کسی غیر از او فکر کنم؟! ادامه دارد.... @mojaradan
✍شخصی بود که مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السّلام برمی‎خورد، به حضرت سلام می‎داد. آن شخص از رفت و در قیامت پرونده‎ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی ‎تمام عیار است. لذا صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده‎ی او را گرفتند و او را به سمت بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه‌السّلام را دید. محکم ایستاد و به ‎ای که او را می‎بردند گفت من در دنیا هیچ ‌‎وقت بدون کردن از این بیرق‎ها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می‎آیم. گفتند نمی‎شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آنها در گرفت، اباعبدالله علیه‌السّلام که پای آن بیرق بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکه‎ی همراهش، خود را در حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه ‎ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این ؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به بهشت می‎روند خیلی تعجّب کردند! به پرونده‎ی آن نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه‎ی اعمال آن شخص نوشته‎اند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ ای کسی که ‎ها را به خوبی تبدیل می‎کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و دادند. 📚مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب ‌ @mojaradan
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ روزی قصد سفر کرد ،پس خواست پولش را به امانت داری بدهد. به نزد شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم، می خواهم پولم را تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو# پس بگیرم. قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن بگذار... پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر ، نزد قاضی رفت و را از خواست. قاضی به او گفت: من تو را شناسم. مرد شد و به سوی شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد... حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که# در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر. در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت: من در ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت: ای قاضی من نزد تو دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام. قاضی گفت: این صندوق است، پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم کنند. حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با کشوری به تو! حالا با چه چیزی کشور را از تو بگیریم؟ و بدین ترتیب دستور به وی داد. @mojaradan
✨﷽✨ 💢 شنيده بود كه خداوند متعال رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد. به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هر چه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و... 💭 🔻از «دوپله» خود خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن. مردك كه از صبح با گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود. ديد نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه سرفه را شنيد گفت: «هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد. وقتی سير شد درويش شرح را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت: 💭«فكر كن اگر تو سرفه# نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!»👌😊 ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ @mojaradan ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
یک بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت. این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال از خیابانی هستید. از جلوی یک اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. پیرزن که در حال مرگ است.# یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در خیال ازدواج با او را دارید. شما می توانید تنها یکی از این نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را کامل شرح دهید. قاعدتا این آزمون نمی تواند نوعی تست باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد. پیرزن در مرگ است، شما باید او را نجات دهید هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد . شما باید پزشک را سوار کنید زیرا او قبلا جان شما را داده و این فرصتی است که می توانید کنید. اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید. شما باید مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است قادر نباشید مثل او پیدا کنید. از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود: ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم. پاسخی و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. چرا؟ زیرا ما نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از بدهیم. اگر قادر باشیم ها، محدودیت ها و های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم بهتری به دست بیاوریم. @mojaradan 🌼🌿🌼🌿🌼