eitaa logo
مجردان انقلابی
13.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ زنده یاد مرحوم کافی نقل می کرد که: 🍃 شبی بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا دارد و آبرویش در خطر است. می خواست کمکش کنم. 🍃لباس مناسب پوشیدم و به در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه داری و نه خواب و خوراک؛ همین. 🍃رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم... 🍃فرمود: شیخ احمد حالا دیگر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند شخص دیگری؟ 🍃آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار ، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حجت (عج) به من دارند... 🍃وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری 🆔 @mojaradan •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
◽️🖤◽️ 🔴 گفت و گوی خواستگاری 💜💜💜💜💜💜 1⃣ سؤالاتی با جواب‌های توضیحی: ✅ پرسش‌های نباید به گونه‌ای باشد که پاسخش با یک «بله» یا «خیر» تمام شود. ●♦️●♦️●♦️داستان واره♦️●♦️●♦️● 🔹 پسر، رو به مادر دختر کرده و در حالی که لبخندی بر لب دارد، می‌گوید: اگر ا بدهید، این دو تا جوان بروند و حرف‌هایشان را با هم بزنند. 🔸 دختر هم لبخند او را پاسخ می‌دهد و می‌گوید: خواهش می‌کنم! 🔸بعد هم را صدا می‌کند. دختر هم مثل این‌که از قبل می‌داند که در این مرحله چه باید کرد، خیلی زود به اتاق مورد نظر می‌رود. پسر هم به دنبالش. 🔹حالا هر دو، نشسته‌اند. پسر، هر چند لحظه یک بار، حالت نشستن خود را تغییر می‌‌دهد. از زانو به چهار زانو، از چهار زانو به دو زانو. سرانجام سکوت را می‌شکند و می‌گوید:‌ لطف کنید و کنید. 🔸دختر، کمی را بالا می‌گیرد و می‌گوید: خواهش می‌کنم. شما شروع کنید. 🔹پسر کمی ‌ و می‌گوید: من نسبت به احترام به همسر در همۀ موارد دارم؛ پس شما اوّل شروع کنید. 🔸دختر را در هم می‌کشد و با چهره‌اش نسبت به این حرف پسر، می‌کند. او در دلش می‌گوید: معلوم نیست چند ماهه به دنیا آمده. هنوز نیفتاده، می‌گوید همسرم! 🔸و با خاصّی می‌گوید: برای این‌که وقت پدر و مادرها بیشتر از این گرفته نشود، خواهش می‌کنم تعارف را کنار و شروع کنیم. 🔹پسر‌ های شلوار و کت و پیراهنش را می‌گردد و بالأخره بلند و بالا پیدا می‌کند؛ امّا قبل از این‌که شروع کند، دختر می‌گوید: من دارم مرد باید به پدر و مادر همسرش مثل پدر و مادر خودش بگذارد؛ شاید کمی هم بیشتر. شما هم؟ ➖‌ بله. ➖ من در زندگی، نه حرف مرد و نه حرف زن، نباید حرف آخر باشد. و تفاهم، حرف اوّل و آخر را در زندگی می‌زنند. شما هم به این مسئله معتقدید؟ ➖ بله. ➖ به من، روابط فامیلی باید بسیار گرم و صمیمی باشد. هم باید به فامیل برویم و هم آنها را دعوت کنیم. درست است؟ ➖‌ بله. ➖ من فکر می‌کنم پدر و مادر شما در اندازۀ مشاوره، مشکلی ندارد؛ امّا نباید بیش از این، در وارد شوند. قبول دارید؟ ➖‌ بله. ➖ مرد باید برای کار و بعد از ظهرش مطلقاً برای همسرش باشد. درست است؟ ➖ بله. ✔️ این سؤال و جواب، همین گونه ادامه پیدا کرد و پسر هم با شیوه، بعد از دختر شروع به پرسش کرد؛ امّا سرانجام هیچ کدام نفهمیدند طرف ، کیست! 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۶۹ ⬅️ با ما همراه باشید تا در روزهای اتی شیوه صحیح گفت و گو رو براتون بگیم. 💜💜💜💜💜💜 @mojaradan
✍شخصی بود که مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السّلام برمی‎خورد، به حضرت سلام می‎داد. آن شخص از رفت و در قیامت پرونده‎ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی ‎تمام عیار است. لذا صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده‎ی او را گرفتند و او را به سمت بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه‌السّلام را دید. محکم ایستاد و به ‎ای که او را می‎بردند گفت من در دنیا هیچ ‌‎وقت بدون کردن از این بیرق‎ها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می‎آیم. گفتند نمی‎شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آنها در گرفت، اباعبدالله علیه‌السّلام که پای آن بیرق بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکه‎ی همراهش، خود را در حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه ‎ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این ؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به بهشت می‎روند خیلی تعجّب کردند! به پرونده‎ی آن نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه‎ی اعمال آن شخص نوشته‎اند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ ای کسی که ‎ها را به خوبی تبدیل می‎کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و دادند. 📚مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب ‌ @mojaradan
یه داشتیم که چادری بود. البته خب من و خیلی از بچه های دیگه هم بودیم ولی اون با ما فرق داشت.🙄 چادر سرش می کرد موهاشو می ریخت بیرون، حتی چندبار که با هم بیرون یا اتفاقی بیرون دیدمش؛ فهمیدم به همینجا نمیشه...چنان غلیظی کرده بود که خانومای بدحجاب هم با تعجب نگاهش می کردن! بودم چون نه تنها با این کارش باعث زدن به خودش میشد بلکه به جامعه هم آثار منفی وارد میکرد و# تازه آبرو و حرمت چادر رو هم زیر پا میزاشت.💔😞 یه روز که مناسب پیش اومد و داشتیم دوتایی تو حیاط قدم می زدیم بحثو باز کردم: -سارا جونم! چی شد که تصمیم گرفتی بشی؟😊 جوابش یه نگاه# تند و خشمگین ولی پر از حرف بود😠 ترسیدم که و قال راه بندازه و جای درست کردن ابرو چشم رو هم کور کنم. همین دیگه حرفی نزدم.😨 ولی بعد از چند خودش جوابمو داد:به اجبار خانواده.😞 می زدم که موضوع این باشه. چون اگه کسی واقعا داشت تا این حد از حجاب اصلی و قابل قبول دور نمیشد. کمی فکر کردم و گفتم: میگن باید به هر قیمتی چادر سرت باشه؟🤔 با سر تکون داد😔 -پس واسه همینه که داری سعی می کنی لجبازی کنی و خودتو بهشون نشون بدی☺️ برگشت و نگاهم کرد،اما نه نگاهش تند بود نه . آهی کشید و گفت:آره...به ذهنم رسید تنها کاری که می تونم بکنم همینه. ولی هر چی میگذره اختلافم با مامان بابام بیشتر... شاید اگه از اون اول در کار نبود انقد از حجاب دور نمیشدم 😳یعنی خودشم می دونست داره چیکار می کنه؟...خودش جوابمو داد -من از حجاب بدم نمیاد...ولی وقتی دیدم نمی تونم زورگویی هاشونو تحمل کنم ناخودآگاه از اون چیزی که باید می بودم فاصله گرفتم... -تا حالا فکر کردی این چادری که رو سر ماست به دست ما رسیده؟🤔 -یعنی چی 🤔? -این چادر از کوچه های گذشته و خاکی شده...از میون قافله ی اسرا رد شده و از سر پاک ترین بانو کشیده شده...😔 بیشتر از هزاااارتا جوون واسه موندن این چادر روی سر ما جون دادن... حججی رو می شناسی؟...می دونی سرش واسه چی رفت؟😭 دیگه نتونستم اشکامو بگیرم ولی برای اینکه تاثیر بدی رو بحثمون نزاره زود خودمو جمع و جور کردم و جوابش شدم. فقط نگاه کرد.👀 حرفام بی تاثیر نبوده. با شنیدن صدای زنگ بحث رو تموم کردم. -سارا! من نه تو موضوعات خونوادگیتون دخالت کنم نه بهت امر و نهی کنم که کنی و چیکار نکنی. فقط میخوام بعد از این چندسال نه بعنوان یه دوست،بعنوان یه خواهر بهت بگم حواست باشه! این یه ی مشکی معمولی نیست که رو سرمونه.پس اگه انتخابش کردیم حواسمون باشه که جوونای کشورمون پاش رفته...رفته که نزاره دوباره حرمتش بشکنه،واسه نشون دادن اعتراض خیلی کارها میشه کرد.این وسط چادرمون رو فراموش نکنیم.😊 اینا رو اول به خودم میگم بعد به تو😘 سارا تو فکر بود#.امیدوار بودم حرفام موثر بوده باشه. دست به دست هم به کلاس رفتیم.دیگه تا آخر ساعت حرفی در این مورد نزدیم.... اون روز که این حرفا بین ما رد و بدل شد چهارشنبه بود. جمعه سارا رو تو دیدم. دیگه نه لاک داشت نه موهاش بیرون بود نه جلو عشوه میومد😍 از خوشحالی محکم بغلش کردم. -ببینم؟! حرمت چادرو خوب نگه داشتم😉? -راضیم ازت سارا😁...البته من که کسی نیستم ولی مطمئنم مادر هم ازت راضیه😍 @mojaradan
لباس‌ دختر ساده و ملایم باشد لباس دختر باید مطابق با ایرانی و اسلامی و متناسب با چهره فرهنگی و مذهبی باشد. بهتر است لباس عروس خانم ساده و ، پوشیده و راحت باشد زیرا باعث قضاوت بد خانواده پسر می‌شود و تفاهم پیش می‌آید و خانواده پسر چنین برداشتی از دختر دارند که می‌خواهد خودش را کند؛ از سوی دیگر باید توجه داشت ایرانی لباس‌های پوشیده را بیشتر می‌پسندند. پذیرایی را از شروع کنید بهتر است دختر و یا خانواده او در مراسم خواستگاری با کردن چای به بزرگ‌تر، احترامشان را نسبت به بزرگ‌تر ابراز کرده و باعث رضایت بزرگتر‌ها می‌شوند. @mojaradan
💞💞💍💍💞💞 این رابطه به ختم نمی‌شود!❌ واقعیت این است که در دختر و پسر، اگر پسری بخواهد رابطه اش را به ازدواج ببرد، معطل نمی کند و این کار را به تاخیر نمی اندازد. گاهی اوقات ممکن است یک رابطه عاطفی باشید که مدت زیادی به انجامیده است بدون آن که در آن حرفی از ازدواج به میان آید یا اقدامی صورت بگیرد. در این صورت شما منتظرید تا همه چیز به خوبی پیش برود و ماجرا سمت و سوی تری بگیرد. بنابراین به موقعیت های دیگرتان فکر نمی کنید، ها را از دست می دهید و همچنان منتظر ازدواج طرف مقابل تان می مانید. اگر درگیر چنین رابطه ای هستید، باید بگوییم مراقب خودتان باشید. ممکن است فرصت هایی که از دست می دهید، نشدنی باشند. واقعیت این است که در رابطه دختر و پسر، اگر پسری بخواهد رابطه اش را به سمت ازدواج ببرد، معطل نمی کند و این کار را به نمی اندازد. خیلی از پسرها در رابطه تفاوت عمل می کنند تا دختر خسته شود و خودش ماجرا را دهد. عده ای دیگر وانمود می کنند در انجام شده قرار گرفته اند و خانواده شان آنها را به ازدواج با دختر دیگری کرده است و در نهایت برخی هم می گویند من تو را ندارم و تو خواستگاران بهتر از من داری. چه طور چنین رابطه ای را دهیم؟ پسری که قصد واقعی ازدواج دارد و نمی خواهد شما را معطل خود کند، ۳ویژگی یا پیش شرط را داراست. ادامه دارد. ......... @mojaradan