eitaa logo
مجردان انقلابی
13هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 روزی از پدرم سوال کردم که آیا انسان را بی‌دین می‌کند؟ جواب زیبایی دادند. گفتند: «هر چند حدیثی در این مورد داریم: به کفر منجر شود.» ولی در جنگ جهانی دوم چیز دیگری کردم: قشون روس وارد شهر خوی شده بود و غلّه٬ در اختیارشان بود. ما کودک بودیم و غذایی نداشتیم. مقداری وسط ذرت را (بدون ذرت) آرد می‌کردیم و مادرمان کمی جو می‌زد تا شیره داشته باشد و به# تنور بچسبد. سرِ می‌نشستیم و قرصِ نان را سریع می‌خوردیم؛ چون بعد از یک دقیقه مانند می‌شد . اما ، عمل به واجبات و رسیدگی به هم‌نوع، زیاد بود. چرا که گرسنه بودیم ولی نانِ حلال می‌خوردیم و کسانی‌که ما را به دعوت می‌کردند، به چیزی که می‌گفتند٬ خودشان بیشتر از ما می‌کردند. به این نتیجه رسیدم که آن‌چه لقمه‌ی با دین انسان می‌کند و آن بدبینی که عالِم در دین ایجاد می‌کند، هرگز گرسنگی و فقر این مصیبت را وارد انسان نمی‌کند.» در روایت آمده است کسی که دینی است و مردم را به سمت خدا هدایت می‌کند، اگر گناه او را مردم ببینند، هر چند این صغیره باشد ولی نزد کبیره محسوب می‌شود. مواظب باشیم تا زمانی‌که عمل نشده‌ایم، را به مردم نمایان نکرده و دعوت به خدا نکنیم که حضرت حق می‌فرماید: چرا چیزی که انجام نمی‌دهید به دیگران آن را سفارش می‌کنید؟ که با این کار خدا را به وادار می‌کنید. 🆔 @mojaradan
🌸🍃🌸🍃 مگر می شود این خدایی نداشته باشد بود دهری مذهب. بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد. بنابراین وزیر، بنای یک و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عالی افتاد متعجب شد. از وزیر پرسید این را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار معقول است؟ چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و ماه و خورشید و ستاره ها صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت# پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد. ۱ ‌ 🆔 @mojaradan
🔴🔵عذاب شمر ملعون در عالم برزخ: علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند: پدرم در بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم. و اینک یکی از عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم: ایشان فرمودند: مدت ها فکر میکردم که چگونه را عذاب میکند؟ و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟! شب هنگام در خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام. کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که# صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست. کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم. ناگهان دیدم رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این از آتش اوست. در خواب به من الهام شده بود که او شمر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم‌: اگر هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی. حمله شدید به من کرد و من می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت. چنان آب کوزه ها شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده. درختان هم شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند: خداوند متعال این شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از بیدار شدم. ---------------------------------------------- 📚 منبع: یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب: مهدی فربودی @mojaradan
✨﷽✨ ✅قول دوران کودکی ✍در کودکی به مادرم قول دادم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او نداشته باشم. مادرم مرا بوسید و گفت: «نمی‌توانی عزیزم!» گفتم: «می‌توانم، من تو را از و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.» مادر گفت: «یکی می‌آید که نمی‌توانی بیشتر از او دوست داشته باشی.» نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ولی خوب که فکر می‌کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. داشتم که شیفته‌اش بودم ولی نه به اندازه مادرم. بزرگتر که شدم شدم. خیال کردم نمی‌توانم به قول کودکی‌ام عمل کنم ولی وقتی خودم گفتم: «کدام یک را بیشتر دوست داری؟» باز در دلم این مادر بود که انتخاب شد. سالها گذشت و یکی آمد. یکی که# تمام جان من بود. همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت: « نتوانستی.» من هر چه فکر کردم او را از مادرم و از دنیا بیشتر می‌خواستم. او با آمدنش قلب من شده بود. من نمی‌خواستم و نمی‌توانستم به دوران کودکی‌ام عمل کنم. 💥آخر من خودم مادر شده بودم! 📚داستانهای کوتاه ❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣ ♥️ @mojaradan
✨﷽✨ 🌼 ✍آقاي محققي(ره) كه از طرف مرحوم آيت الله العظمي (رحمةالله علیه) براي تبليغ به رفته بود، داستان عجيبي نقل كرده است. او مي‌گفت: در بين كساني كه مسلمان شدند، يك پروفسور آلماني بود كه مردي و بود و ما با هم، رفت و آمد داشتيم. وي، در اواخر عمر سرطان پيدا كرد و در بيمارستان شد. من با عده‌اي از مسلمانها به بيمارستان مي‌رفتيم و از پروفسور مي‌كرديم. روزي اين پيرمرد زبان به شكايت گشود و گفت: وقتي بيمار شدم و پزشكان دادند كه سرطان است، پسرم و زنم آمدند و گفتند حالا كه تو سرطان داري، معلوم است كه مي‌ميري. بنابر اين، خداحافظ! رفتند و مرا تنها گذاشتند. آقاي فرمود: ما چون ديديم او كسي را ندارد، مرتب به عيادتش مي‌رفتيم. روزی از بيمارستان خبر دادند كه از دنيا رفته است. ما براي كفن و دفن جنازه‌اش به بيمارستان رفتيم. ديديم پسرش نيز آمده است. پيش خود گفتيم، خوب است كه لااقل براي تشييع جنازه آمده است. امّا وقتي تحقيق كرديم، معلوم شد آن بي‌ ، قبلاً جنازه پدرش را به بيمارستان فروخته و حالا آمده است تا را تحويل بدهد و پولش را بگيرد و برود! 📚انسان كامل(نوشته ی شهيد مرتضی مطهری، ص٢٩4 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❣ @mojaradan
╲\╭┓ ╭🌸 🍃 ┗╯\╲ ✨دکتر الهی چه زیبا میگوید: 💠وقتی میکنی، دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست. 🌀دعایت به قبل از پیدایش میرود. دعایت به آنجا که دارند را مینویسند میرود. و تقدیر نویس عالم تقدیرت را با توجه به مینویسد. ♻️و مولانا میگوید : گر در طلب گوهر کانی، کانی گر در هوس لقمه نانی، نانی این نکته رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جستن آنی، آنی..🥀 💟خیر ترین ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثار شما🤲 ••❥⚜︎----------- @mojaradan 💫 ه_اجتماعی_مجردان_انقلابی ╲\╭┓ ╭🌸 🍃 ┗╯\╲
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|💚🦋|•• باور دارم یکی از همین که بی هوا و خسته چشم باز می‌کنم، بوی نرگس‌در همه دمیده است... آمدن، برازنده ی ! .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´