eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
729 دنبال‌کننده
200 عکس
800 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃 قسمت اول الجنَّه حرامُ عَلى کل فاحش ان یدخلها. ورود به بهشت بر هر دشنام دهنده اى حرام است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) (۱): تعریف فحش فحش ، بذاء، سلاطه ، تفحش و سب ، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم ، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است ؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى مى آورد. ((تفحش )) به معناى بیهوده گفتن یا هرزه گویى ، ((سب )) به معناى گفتار زشت یا دشنام ، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه )) نیز به معناى زبان درازى است . دانشمندان اخلاق ، به کار بردن سخنان زشت براى اشخاص را فحش و ناسزا مى گویند. (۲): اقسام فحش فحش را از جهت انگیزه گوینده به دو قسم مى توان تقسیم کرد: ۱ – فحش با انگیزه آزار (قصد جدى ) 📌گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر دیگرى گفته مى شود. دشنام دهنده در این حالت با جدیت ناسزا گفته ، حرمت شکنى مى کند. ۲ – فحش با انگیزه شوخى هرزه گویى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزا گویى در چنین حالى ، بدون انگیزه رنجاندن است . 📌گاهى هم این صفت ناپسند، عادت شده ، بدون انگیزه خاصى انجام مى گیرد. فرد بیمار در این حال براى رساندن مقاصد معمول خویش ، سخنان زشت را به مى گیرد. فحش از جهت زشتى کلمات به کار رفته نیز به مرتبه هاى گوناگون تقسیم مى شود. برخى بسیار زشت است و برخى زشتى کم ترى دارد. البته میزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت هاى گوناگون مختلف است به این معنا که گاه سخنى در شهرى بسیار ناپسند شمرده مى شود و در شهر یا کشور دیگر به آن اندازه ناپسند نیست . ✅✅ دارد.... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق dars_akhlaq 💠💠💠 @agamojtabatehrani 📌📌📌📌
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃🍃 #آفات_زبان #فحش قسمت اول الجنَّه حرامُ عَلى کل فاحش ان یدخلها. ورود به بهشت بر هر دشنام ده
🍃🍃🍃 قسمت دوم (۳): نکوهش فحش از دید شرع فحش و ناسزا در سخنان بسیارى از پیشوایان معصوم (علیه السلام ) به شدت نکوهش شده است تا آن جا که فرموده اند: در اسلام فحش نیست و مسلمان ناسزا نمى گوید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: الفحش و التفحش لیسا من الاسلام فى شى ء. ناسزا گفتن و هرزه گویى در هیچ موردى از اسلام نیست . حضرت صادق (علیه السلام ) نیز به برخى از یاران خود فرمود که فحش ‍ دادن ، کردار ما نیست و پیروان خود را به آن فرا نمى خوانیم . سماعه که از یاران امام صادق (علیه السلام ) است ، مى گوید: دخلت على ابى عبدالله (علیه السلام ) فقال لى مبتدئا یا سماعه ما هذا الذى کان بینک و بین جمالک ؟ ایاک ان تکون فحاشا او سخابا او لعانا فقلت : والله لقد کان ذلک انه ظلمنى . فقال ان کان ظلمک لقد اربیت علیه ان هذا لیس من فعالى و لا امر به شیعتى ، استغفر ربک و لا تعد قلت استغفرالله و لااعود. بر امام صادق (علیه السلام ) وارد شدم . در ابتدا فرمود: به من بگو که قضیه بین تو با شتربانت [= ساربانت ] چه بوده است ؟ (سپس فرمود) بپرهیز از این که زشتگو و بدزبان یا فریادزن یا لعنت کننده باشى . من گفتم به خدا سوگند! او به من ستم کرده (من بى جهت به او ناسزا نگفته ام .) حضرت فرمود: اگر او به تو ظلم کرده ، همانا تو بر او پیشى گرفتى [= به سبب ناسزا گفتن ، تو هم ستم کردى ]. همانا این فحش از رفتار من نیست و پیروان خود را نیز به آن امر نمى کنم . از پروردگارت آمرزش بطلب و (به سوى بدى ) باز نگرد.سماعه گفت : من از پروردگار آمرزش مى طلبم و هرگز باز نخواهم گشت . 🔹️پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: الجنه حرام على کل فاحش ان یدخلها. ورود در بهشت بر هر زشت گویى حرام است . ایاکم و الفحش فان الله لا یحب الفحش و التفحش. ایاکم و الفحش ‍ فان الله لایحب الفاحش المتفحش . 🔸️از ناسزاگویى بپرهیزید. همانا خداوند فحش و هرزه گویى را دوست نمى دارد. از فحش بپرهیزید؛ چرا که خداوند ناسزاگو و هرزه گو را دوست ندارد. ♨️از حضرت باقر (علیه السلام ) روایت شده است : ان الله یبغض الفاحش المتفحش. همانا خداوند فحش دهنده هرزه گو را دشمن مى دارد. ان الله یبغض الفاحش البذى . به درستى که خداوند فحش دهنده بد زبان را دشمن مى دارد. در وصیت هاى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضرت على (علیه السلام ) آمده است : یا على شر الناس من اکرمه الناس اتقاء فحشه . 🔸️اى على ! بدترین شخص کسى است که مردم از زبان بد او ترسیده ، از روى ترس او را گرامى بدارند. 🔸️از امام محمد باقر (علیه السلام ) نقل شده است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به همسرش فرمود: یا عائشه ان الفحش لو کان ممثلا لکان مثال سوء. اى عایشه ! اگر فحش در این عالم شکل مى گرفت (و تو آن را مى دیدى )، به شکل زشت و بدى تبدیل مى شد. 🔹️از اندیشه و درنگ در این روایت ها، این نتیجه به دست مى آید که فحش از دید شرع ، رفتارى بسیار ناپسند، بلکه ممنوع است . تعبیرهایى چون نبودن در اسلام ، وارد نشدن در بهشت ، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى این رفتار را نشان مى دهد تا آن جا که امام صادق (علیه السلام ) به فحش دهنده وعید آتش داده است ؛ آن جا که مى فرماید: البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار. بد زبانى از جفا کارى است و جفا کارى در آتش است . اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق dars_akhlaq
🍃🍃 قسمت سوم (۴): ریشه هاى درونى فحش ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد: ۱ – خشم و عصبانیت فحش ، اغلب از شعله ور شدن خشم سرچشمه مى گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار مى شود و با تکرار و استمرار آن ، این رفتار به شکل عادت در مى آید. ۲ – شوخى گاه ناسزاگویى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن دیگران صورت مى گیرد که این خود نیروى شهوت ریشه دارد. هرزه گویى هاى دلقک هاى دربار پادشاهان ، از این نوع به شمار مى آید. ۳ – عادت تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن ، سخنان ناهنجار و نازیبا را براى انسان عادى مى سازد. فرد مبتلا به فحش در چنین حالتى ، بدون سرکشى دو نیروى خشم و شهوت ، دشنام مى دهد؛ زیرا ناسزاگویى براى او، مانند سخنان دیگرش به شکل عادت در آمده است . (۵): پیامدهاى زشت فحش ناسزاگویى و دشنام ، پیامدهاى شومى را در دنیا و سراى آخرت براى انسان به بار خواهد آورد که از آن میان مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: پیامدهاى فحش در دنیا ۱ -تحریک دیگران به ناسزاگویى : دشنام به دیگران ، مایه خشم آن ها شده ، ایشان را نیز به همین رفتار زشت وا مى دارد. ناسزا به آرمان و عقیده دیگران ، چه بسا آن ها را به فحش به آرمان انسان ناسزاگو وادارد. خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا…. خدایان آن ها را فحش ندهید؛ چرا که آن ها نیز (در مقابل ) از روى دشمنى به خداوند ناسزا مى گویند. ۲ – ایجاد دشمنى : ناسزاگویى ، بذر دشمنى را در دل دیگران مى پاشد و آن ها را از فحش دهنده متنفر مى کند؛ چنین فردى به جاى کسب دوستى ، بر تعداد دشمنان خود مى افزاید. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: لا تسبوا الناس فتکسبوا العداوه لهم . به مردم دشنام ندهید تا دشمنى ایشان را به دست نیاورید. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 💠 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃 ✔#آفات_زبان #سخن_چینى در بیانات #آقا_مجتبی_تهرانی رحمه الله علیه 💠➖قسمت دوم💠 💠➖💠➖💠➖💠 (۳): ن
🍃🍃 قسمت سوم انسان در برابر سخن چین چند وظیفه دارد: ۱ – او را تصدیق نکند؛ زیرا گناه کار و فاسق است و گواهى فاسق پذیرفته نمى شود؛ چنان که خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا. اگر فاسقى براى شما خبرى آورد، درباره خبرش تحقیق کنید. ۲ – او را از این کار باز دارد؛ زیرا عمل او از امور منکر بوده و خداوند متعالى در قرآن مى فرماید: و اءمر بالمعروف و انه عن المنکر. امر به معروف کن و از منکر بازدار. ۳ – از او ابراز تنفر کند؛ زیرا او مبغوض خدا است و تنفر از مبغوض خدا لازم است . ۴ – به شخصى که مطلب از او نقل شده ، گمان بد نبرد؛ زیرا خداى تعالى مى فرماید: اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم. از بسیارى گمان ها بپرهیزید؛ چرا که بعضى از گمان ها، گناه است . ۵ – گفتار سخن چین ، او را به تحقیق و تجسس درباره شخصى که از او نقل شده وا ندارد که خداى تعالى مى فرماید: و لا تجسسوا. ۶ – خودش مرتکب کارى که دیگران را از آن نهى مى کند نشود؛ یعنى سخن چینى او را براى کسى که سخن از جانب او نقل شده ، بیان نکند؛ زیرا در این صورت ، هم سخن چینى و هم غیبت کرده است . مردى نزد امیر مؤ منان على (علیه السلام ) آمد و درباره دیگرى بدگویى کرد. حضرت فرمود: یا هذا نحن نساءل عما قلت فان کنت صادقا مقتناک ، و ان کنت کاذبا عاقبناک ، و ان شئت اءن نقیلک اءقلناک ؟ قال : اقلنى یا اءمیرالمؤ منین . اى فلانى ! ما از آن چه گفتى ، مى پرسیم [= بازخواست مى کنیم ] اگر راست گفته باشى ، تو را دشمن مى داریم و اگر دروغ گفته باشى ، تو را مجازات مى کنیم و اگر بخواى رهایت کنیم [= از کرده خویش پشیمان شوى ] تو را رها مى کنیم . (آن مرد) گفت : اى امیر مؤ منان ! رهایم کنید. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🍃🍃🍃 قسمت چهارم (۴): ریشه هاى درونى سخن چینى سخن چینى از سرکشى یکى از دو نیروى ((غضب )) و ((شهوت )) انسان سرچشمه مى گیرد و گاه در هر دو ریشه دارد. تجاوز این دو از حریم فرمانروایى خرد، موجب پدید آمدن صفات ناپسندى مى شود که آن ها نیز پیدایش رفتارهاى ناپسندى چون سخن چینى را در پى دارند. سخن چینى ، در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد: ۱ – نفرت و دشمنى گاه انسان از روى نفرت سخن چینى مى کند و در صدد بد نام کردن دیگرى است . ۲ – حسد حسادت به مقام و مرتبه دیگران ، عامل بسیار مهمى براى سخن چینى ، به ویژه سعایت است . فرد مبتلا، براى از بین بردن شان دیگرى به سعایت از او مى پردازد. دو به هم زنى را مى توان از موارد فتنه به شمار آورد که در این صورت ، بر اساس آیات قرآن کریم ، از خونریزى و قتل شدیدتر و بزرگ تر خواهد بود؛ چنان که خداوند متعالى مى فرماید: الفتنه اشد من القتل . الفتنه اکبر من القتل . دقت در مجموعه آیات و روایت هایى که درباره سخن چینى آمده است ، نشان دهنده بزرگى و زشتى بسیار این گناه است . ۳ – طمع و چشم داشت گاه طمع به مال و مقام یا دیگر امور دنیایى ، انسان را به رفتار ناپسندى چون سخن چینى و سعایت از دیگران وا مى دارد. فرد بیمار مى کوشد تا با بدگویى از دیگران و نقل گفتار و کردار ایشان ، مال یا منزلتى براى خویش ‍ فراهم سازد. ۴ – تفریح و سرگرمى گاه انسان براى گذراندن وقت و سرگرمى ، به نقل گفتار و رفتار این و آن مى پردازد و سخن چینى مى کند. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🍃🍃 قسمت چهارم (۴): ریشه هاى بیهوده گویى عوامل ذیل ، انسان را به وادى بیهوده گویى مى کشاند: ۱ – کنجکاوى بیجا اشتیاق به دانستن چیزى که براى شخص سودى ندارد یا کاوش در مسائل غیر مفید، از عوامل مهم بیهوده گویى است ، البته این نباید با مساءله کسب دانش و فهمیدن امور مفید و نیکو، اشتباه شود. مقصود از این عامل ، حرص ‍ به دانستن چیزهایى است که فقط سرگرم کننده ولى بى فایده اند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص ، یا پرسش از تعداد موهاى سر خود. ۲ – علاقه فراوان و صمیمیت شدت علاقه به دیگرى ، موجب پیدایش میل فراوان به سخن گفتن با او مى شود که این مى تواند انسان را به بیهوده گویى و پر گویى وا دارد. فرد، در این حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است که به مفید بودن یا نبودن گفتارش ‍ توجه ندارد. ۳ – وقت گذرانى گاه گوینده به اشتباه گمان مى کند که وقت اضافى دارد و با سخن گفتن مى تواند این وقت را پر کند؛ براى همین به سخن گفتن درباره هر چیزى پرداخته ، وقت خویش را هدر مى دهد. ۴ – حب جاه (جلب توجه ) سخن گفتن گاه براى جاى گرفتن در دل دیگران است که در این حال ، فرد با سخن گفتن مى کوشد توجه دیگران را به خود جلب کند تا مردم به ارتباط با او تمایل نشان دهند. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... @dars_akhlaq 🔻🔹️🔻🔹️🔻🔹️🔻🔹️🔻🔹️ @agamojtabatehrani
🍃🍃🍃 فرو رفتن در باطل قسمت چهارم (۴): ریشه هاى درونى فرو رفتن در باطل گرایش به گناهان و کردار ناپسند، ریشه اصلى فرو رفتن در باطل است . جاذبه گناه ، انسان را به یادآورى ، تخیل و سخن گفتن درباره آن وا مى دارد. شخصى که زشتى ها و ناپسندى ها را با آب و تاب حکایت مى کند به قطع ، پیش از آن ، افکارش در همان امور سیر کرده است و این همه ، در نیروى افسار گسیخته شهوت بشر ریشه دارد. (۵): پیامدهاى زشت فرو رفتن در باطل ۱ – ریختن قبح گناه نقل خطا و باز گفتن رفتارهاى ناپسند، زشتى آن ها را نزد گوینده و شنونده از بین مى برد. انسان درستکار از نقل گناه و شنیدن آن نیز شرمگین مى شود و روشن است که حکایت تباهى ها، آرام آرام ، این احساس شرم را از میان خواهد برد و وقتى زشتى عملى در نظر انسان کمرنگ شد، براى انجام آن جرات مى یابد. ۲ – تشویق به گناه یادآورى رفتارهاى زشت ، نیروى شهوت انسان را تحریک کرده ، میل و رغبت بر انجام گناه را افزایش مى دهد و از آن جا که نفس عمل خطا بوده است ، این تهییج در خارج از مرزهاى الاهى و حریم انسانى صورت مى پذیرد. ۳ – اشاعه زشتى ها نقل گناه و نشان دادن راه انجام آن ، افزون بر این که زشتى گناه را از بین مى برد، شنونده را به بدى سوق داده ، به انجام گناه راهنمایى مى کند. چه بسا که فکر ارتکاب آن گناه ، به ذهن شنونده خطور نکرده یا راه انجام آن را نمى دانسته ؛ اما با شنیدن حکایت گناه ، به هر دو نکته دست یافته است ؛ یعنى هم جرات انجام آن کار و هم دستورالعمل اجراى آن را مى آموزد. ادامه دارد.... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
درس اخلاق 🔴 موضوع:گناهان زبان مبحث اول غیبت قسمت اول تعریف غیبت غیبت نزد دانشمندان علم اخلاق و فقیهان ، متذکر شدن یا فهماندن عیب و نقص کسى در غیاب او، دیگران است . به تعبیر دیگر، غیبت آن است که در غیاب کسى به بیان آن چه نقلش مایه ناخشنودى او مى شود بپردازند. فرق غیبت و بهتان بهتان یعنى نقص و عیبى را که در کسى وجود ندارد چه در حضورش و چه در غیابش ، به او نسبت دهند؛ پس اگر عیبى را که در شخص وجود دارد، پشت سرش به او نسبت دهند، غیبت او را کرده اند؛ ولى اگر عیب و نقصى را که در او وجود ندارد، به او نسبت دهند، بهتان زده اند؛ البته اگر عیبى را که در شخص وجود ندارد، پشت سرش به او نسبت دهند، هم غیبت او را کرده و هم به او بهتان زده اند و احکام هر دو مورد بر آن صدق مى کند به این معنا که غیبت کننده ، هم باید استغفار کند و هم از آن فرد حلالیت بطلبد. فرق غیبت و تهمت تهمت آن است که بر پایه حدس و گمان بد در حق کسى ، به او رفتار یا حالت ناپسندى را نسبت دهند؛ در حالى که غیبت ، بازگفتن عیب هاى واقعى شخص در غیاب او است . اقسام غیبت غیبت بر چند قسم است : ۱: گفتارى غیبت گفتارى مشهورترین نوع غیبت است ؛ یعنى انسان ، نقص برادر مؤ منش را به دیگرى بگوید. ۲ – نوشتارى شخص ، عیبى را که مى خواهد بگوید! بنویسد؛ در این صورت به جاى شنونده ، خواننده وجود دارد. ۳ – کردارى فرد عیب دیگرى را با نمایش به دیگران بفهماند. ۴ – کنایى کسى با استفاده از جمله هاى کنایى ، عیوب دیگرى را در غیاب دیگرى را در غیاب او به دیگران بفهماند؛ جمله هایى مثل((خدا را شکر که به ما ریاست نداد)) یا ((از بى حیاتى به خدا پناه مى برم )) که کنایه از بى لیاقتى و بى حیایى شخص غایب هستند. ۵ – اشاره اى یعنى با اشاره اى دست و سایر اعضا، عیب دیگرى را بازگوید که اشاره مى تواند لفظى یا عملى باشد. روایت شده که زنى وارد خانه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) شد و میهمان عایشه بود. وقتى برخاست و رفت ، عایشه با دستش اشاره کرد و با این اشاره مى خواست بگوید که او کوتاه قد بود. حضرت فرمود:قد اغتبتها. تو از آن زن غیبت کردى . انواع عیب و نقص در مباحث پیشین آورده شد: غیبت آن است که انسان پشت سر برادر یا خواهر مؤ منش عیب یا نقصى را که نزد مردم معروف نبوده یا شنونده نمى داند، باز گوید. حال باید به بحث از انواع و چگونگى این عیب و نقص پرداخته شود. عیب و نقص اقسامى دارد که عبارتند از:🔻🔻🔺 1⃣ روانى – نفسانى : 🔵👈مانند آن که شخصى به رذیله اى مانند حسد یا تکبر مبتلا باشد و پشت سر او به این رذایل اشاره شود. 2⃣ : 🔵👈مانند آن که شخصى بیمارى یا نقص عضوى دارد که کسى از آن آگاه نیست . 3⃣ : 🔵👈مثل آن که شخصى در نماز سستى کند و در جایى که او حضور ندارد، این عیب را مطرح کنند. 4⃣ : 🔵👈مانند آن که پشت سر مؤ من آبرومندى که توانایى مالى ندارد، سخنانى دال بر فقر و ناتوانى مالى او به زبان آورده شود یا به طریقى دیگر فهمانده شود. این عمل اگر از روى دلسوزى هم باشد، غیبت به شمار مى آید. 5⃣ : مانند آن که بگویند پدر یا اجداد فلان شخص ، خسیس یا فاسق یا… بوده اند. 🔵👈برخى بزرگان ، بیان نقص هاى موجود در لباس ، خانه و سایر متعلقات شخص را نیز غیبت به شمار آورده اند. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانی 🔴👈 دارد.......... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🍃🍃🍃🌺🌺🌺 درس اخلاق 🔴👈گناهان زبان مبحث اول غیبت قسمت دوم 📛👈بدترین نوع غیبت غیبت از هر مسلمانى زشت و ناروا است ؛ اما غیبت از خوبان و صالحان ، بسى زشت تر و ناپسندتر است . در روایات آمده است : انسانى که عیوب و نقایص نیکان را مطرح ، و پشت سرشان غیبت کند، دچار یکى از زشت ترین پستى ها شده است : من اقبح اللؤ م غیبه الاءخیار. از زشت ترین پستى ها غیبت کردن از نیکان است . غیبت کردن از اخیار، برگزیدگان و نیکان از نظر دنیایى ، پیامدهاى منفى در زندگى انسان به بار مى آورد. عمر را کوتاه مى کند و گرفتارى بسیار پیش ‍ مى آورد و انسان را از خوبى هاى دنیا و آخرت محروم مى سازد. شرایط حرمت غیبت حرمت غیبت از نظر فقهى ، شرایطى دارد که عبارتند از: 1⃣ شخصى که انسان در غیاب ، او، عیبش را بازگو مى کند، مؤ من باشد؛ یعنى بینشان اخوت ایمانى وجود داشته باشد؛ همان گونه که خداوند متعالى در آیه شریفه سوره حجرات ، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤ من تشبیه فرمود. در همین زمینه ، روایتى از امام صادق (علیه السلام ) به نقل از عبدالرحمن سیاب آمده است : ان من الغیبه ان تقول فى اءخیک ما ستره الله علیه . غیبت این است که درباره برادر مؤ منت عیبى را که خدا براى او پوشانده است ، بگویى ؛ بنابراین ، اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمى آید. مؤ من کسى است که به همه اصول دین (توحید، عدل ، نوبت ، امامت و معاد) اعتقاد داشته باشد. 2⃣ از نظر شرعى ، غیبت هنگامى پیش مى آید که پشت سر فرد، ((عیب و نقص )) او را بازگو کنند؛ ولى اگر کمالش را بگویند (راضى باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمى شود. 3⃣ عیب و نقصى که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤ منش مى گوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر عامه مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولى خود فرد غایب به باز گفتن آن راضى باشد، غیبت به شمار مى رود. پیش تر از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در بحث ((تفاوت بهتان و غیبت )) روایتى آورده شده که حضرت در تعریف غیبت فرمود: ذکرک اخاک بما یکره در این حدیث ، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنى ؛ بلکه منظور، امرى است که به طور طبیعى و نزد عامه ناخوشایند باشد؛ زیرا خداوند متعالى راضى نیست آبروى مؤ من در اجتماع بریزد. و در روایات هم آمده است :قوا اعراضکم . آبروهایتان را حفظ کنید. امیر مؤ منان (علیه السلام ):لیس للمؤ من ان یذل نفسه . مؤ من حق ندارد خودش را خوار کند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ):ان الله تبارک و تعالى فوض الى المؤ من کل شى ء الا اذلال نفسه . خداوند بلند مرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤ من تفویض کرده است . امام صادق (علیه السلام ):پس اگر مؤ من ، عیب برادر مؤ من خود را که ناپسند تلقى مى شود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضى باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمى شود. 4⃣ عیب و نقصى در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است ؛ بنابراین اگر فردى به داشتن عیبى نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسى که از آن آگاهى دارد، حرام نیست . حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه. کسى که پشت سر شخصى چیزى را یادآور شود که همه مردم مى دانند، غیبت نیست و اگر کسى پشت سر شخصى نقص یا عیبى را بگوید که مردم نمى دانند، غیبت است . 5⃣ قصد انتقاص وجود داشته باشد؛ یعنى شخص با باز گفتن عیب دیگرى ، قصد کاستن از وجهه و شخصیت او را داشته باشد؛ پس اگر باز گفتن عیب ، براى درمان و برطرف کردن آن باشد، مثل آن که انسان ، حالات مریضى را به پزشک بگوید، چون قصد انتقاص ندارد، رفتار او غیبت به شمار نمى آید. 6⃣ شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانى نشسته باشد و از روى ناراحتى یادآور عیوب دیگرى شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمى رود. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد......... 🍃🍃🍃➖➖ 🆔 @dars_akhlaq 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ @agamojtabatehrani 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
🍁🍁🍁🌷🌷🌷🍁🍁🍁 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت پنجم ریشه هاى درونى غیبت در این بخش به بررسى ریشه هاى درونى و امورى که سر منشاء غیبت هستند، پرداخته مى شود. این امور عبارتند از: ۱ – فرو نشاندن خشم براى فردى که از برادر مؤ منش خشمگین مى شود و آتش غضب در درونش ‍ شراره مى کشد، امکان پدید آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن که پشت سرش عیوب او را بر شمرد و از این راه خشم خود را فرو نشاند و دیگر این که خشم خود را به صورت خشم و کینه و عقده فرو نشاند؛ ولى ریشه کن نکرده ، هر جا مناسبتى پیش آید، عیوبش را به طور مستمر عنوان کند که هر دو حالت از رذایل است . ۲- همراهى با همنشینان و دوستان گاه انسان براى گرم کردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از دیگران ، زبان به غیبت مى گشاید؛ مثل آن که در مجلسى دوستانه ، یکى از دوستان غیبت مى کند و در این بین ، فردى که قصد غیبت نداشته ، از ترس ‍ این که مبادا جمع او را نپذیرد، بحث را پى مى گیرد و زبان خود را به غیبت مى آلاید. ۳ – خنثا کردن اثر گاهى شخص براى پیشگیرى یا خنثا کردن اثر حرفى که درباره او زده شده است ، به غیبت آلوده مى شود. هر گاه انسان براى خنثا کردن اثر سخن کسى که مى خواهد آبروى او را ببرد، یا بر ضد او شهادتى بدهد، پیش دستى کرده ، نقایص و عیوب او را غیابش ‍ عنوان کند، حتى اگر آن عیوب درست هم باشد، این فرد غیبت کرده است و اگر براى نفوذ کلامش به دروغ نیز توسل جوید، به افتراء نیز دچار شده است . روشن است که این مساءله نیز به کوچکى نفس انسان یا به ترس او باز مى گردد. ۴ – توجیه یا رفع اتهام گاه فرد، عمل زشتى انجام داده یا به آن متهم شده است و براى توجیه یا رفع اتهام ، از برادر مؤ من خود غیبت مى کند و او را به شرکت در این عمل زشت متهم مى سازد یا حتى ارتکاب را فقط به او نسبت مى دهد؛ به این ترتیب ، عیبى دیگر بر عیب هاى خود مى افزاید که این هم در ضعف نفس ‍ انسان ریشه دارد. ۵ – کبر گاهى شخص براى این که فضیلت خود را در مساءله اى اثبات کند، عیب برادر ایمانى اش را ذکر مى کند. او نقص هاى شخص دیگرى را مى گوید تا به صورت غیر مستقیم برترى خود را به رخ بکشد. این فرد به رذیله نفسانى کبر یا خود بزرگ بینى دچار است . ۶ – حسد کسى که به بیمارى نفسانى حسد مبتلا است ، از ستایش برادر مؤ منش ‍ ناراحت مى شود، به همین دلیل عیوب او را منتشر مى کند. بى هنران هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازارى ، سگ صید را. مشغله بر آرند و پیش آمدن نیارند؛ یعنى سفله چون به هنر با کسى بر نیاید به خبثش در پوستین افتد. کند هر آینه غیبت ، حسود کوته دست//که در مقابله گنگش بود زبان مقال ۷ – مزاح و شوخى گاهى غیبت جنبه شهوانى و لهوى دارد؛ مانند آن که شخصى در جمع دوستان ، براى شوخى و خنده ، نقایص برادر یا خواهر ایمانى خود را یادآور مى شود. این از جمله رفتارهاى ناپسندى است که در نیروى درونى شهودت ریشه دارد و در باب شوخى و مزاح مورد گفت وگو است . ۸ – تمسخر گاه انسان براى استهزاى دیگرى به غیبت کردن او پرداخته ، عیب هایش را فاش مى سازد. ۹ – دلسوزى بدون توجه شخص غیبت کننده هنوز به آداب الاهى مؤ دب نشده است ؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گیرد؛ ولى مسیر آن را نمى داند و به بیراهه مى رود. او با دیدن عیب مؤ منى ، از روى دلسوزى به باز گفتن آن مى پردازد؛ مانند آن که فردى خطاى برادر مؤ منش را دیده یا متوجه نقصى در او، در بعد دینى یا ابعاد دیگر شده است و از روى دلسوزى ، بى اختیار پشت سرش عیب هاى او را بر مى شمرد. دلسوزى و ناراحتى او واقعى است و چه بسا اگر آن عیب را فاش نمى ساخت ، پاداشى هم نصیب او مى شد؛ ولى چون طرف صحبتش را معرفى کرده ، ثوابش به عقاب تبدیل مى شود؛ بنابراین در رحمت و شفقت و مهربانى هم باید معیار شرعى در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مایه عذاب او نشود. ۱۰ – خشم در راه حق گاه انسان در برابر رفتار زشتى که از دیگرى مشاهده مى کند، چنان خشمگین مى شود که ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت ، نام فرد انجام دهنده را نیز مى آورد که در این جا هم او به غیبت دچار شده است ؛ زیرا مى توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خویش را از آن رفتار زشت اظهار کند. این خشم ستوده و پسندیده است ، ولى غیبت نکوهیده و ناپسند است . 🌸حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید:اصل الغیبه یتنوع بعشره انواع : شفاء غیظ و مساعده قوم و تهمه و تصدیق خبر بلاکشفه و سوءظن و حسد و سخریه و تعجب و تبرم و تزین . 🔵👈اگر مى خواهى سالم بمانى ، خدا را یاد کن ، نه خلق خدا را. آن وقت به جاى این که غیبت کنى ، عبرت مى گیرى و به جاى گناه ، ثواب مى کنى . 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهران ✅ دارد........ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq 🔰🔰🔰🔰 @agamojtabatehrani
🍁🍁🍁🌷🌷🌷🍁🍁🍁 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت پنجم ریشه هاى درونى غیبت در این بخش به بررسى ریشه هاى درونى و امورى که سر منشاء غیبت هستند، پرداخته مى شود. این امور عبارتند از: ۱ – فرو نشاندن خشم براى فردى که از برادر مؤ منش خشمگین مى شود و آتش غضب در درونش ‍ شراره مى کشد، امکان پدید آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن که پشت سرش عیوب او را بر شمرد و از این راه خشم خود را فرو نشاند و دیگر این که خشم خود را به صورت خشم و کینه و عقده فرو نشاند؛ ولى ریشه کن نکرده ، هر جا مناسبتى پیش آید، عیوبش را به طور مستمر عنوان کند که هر دو حالت از رذایل است . ۲- همراهى با همنشینان و دوستان گاه انسان براى گرم کردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از دیگران ، زبان به غیبت مى گشاید؛ مثل آن که در مجلسى دوستانه ، یکى از دوستان غیبت مى کند و در این بین ، فردى که قصد غیبت نداشته ، از ترس ‍ این که مبادا جمع او را نپذیرد، بحث را پى مى گیرد و زبان خود را به غیبت مى آلاید. ۳ – خنثا کردن اثر گاهى شخص براى پیشگیرى یا خنثا کردن اثر حرفى که درباره او زده شده است ، به غیبت آلوده مى شود. هر گاه انسان براى خنثا کردن اثر سخن کسى که مى خواهد آبروى او را ببرد، یا بر ضد او شهادتى بدهد، پیش دستى کرده ، نقایص و عیوب او را غیابش ‍ عنوان کند، حتى اگر آن عیوب درست هم باشد، این فرد غیبت کرده است و اگر براى نفوذ کلامش به دروغ نیز توسل جوید، به افتراء نیز دچار شده است . روشن است که این مساءله نیز به کوچکى نفس انسان یا به ترس او باز مى گردد. ۴ – توجیه یا رفع اتهام گاه فرد، عمل زشتى انجام داده یا به آن متهم شده است و براى توجیه یا رفع اتهام ، از برادر مؤ من خود غیبت مى کند و او را به شرکت در این عمل زشت متهم مى سازد یا حتى ارتکاب را فقط به او نسبت مى دهد؛ به این ترتیب ، عیبى دیگر بر عیب هاى خود مى افزاید که این هم در ضعف نفس ‍ انسان ریشه دارد. ۵ – کبر گاهى شخص براى این که فضیلت خود را در مساءله اى اثبات کند، عیب برادر ایمانى اش را ذکر مى کند. او نقص هاى شخص دیگرى را مى گوید تا به صورت غیر مستقیم برترى خود را به رخ بکشد. این فرد به رذیله نفسانى کبر یا خود بزرگ بینى دچار است . ۶ – حسد کسى که به بیمارى نفسانى حسد مبتلا است ، از ستایش برادر مؤ منش ‍ ناراحت مى شود، به همین دلیل عیوب او را منتشر مى کند. بى هنران هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازارى ، سگ صید را. مشغله بر آرند و پیش آمدن نیارند؛ یعنى سفله چون به هنر با کسى بر نیاید به خبثش در پوستین افتد. کند هر آینه غیبت ، حسود کوته دست//که در مقابله گنگش بود زبان مقال ۷ – مزاح و شوخى گاهى غیبت جنبه شهوانى و لهوى دارد؛ مانند آن که شخصى در جمع دوستان ، براى شوخى و خنده ، نقایص برادر یا خواهر ایمانى خود را یادآور مى شود. این از جمله رفتارهاى ناپسندى است که در نیروى درونى شهودت ریشه دارد و در باب شوخى و مزاح مورد گفت وگو است . ۸ – تمسخر گاه انسان براى استهزاى دیگرى به غیبت کردن او پرداخته ، عیب هایش را فاش مى سازد. ۹ – دلسوزى بدون توجه شخص غیبت کننده هنوز به آداب الاهى مؤ دب نشده است ؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گیرد؛ ولى مسیر آن را نمى داند و به بیراهه مى رود. او با دیدن عیب مؤ منى ، از روى دلسوزى به باز گفتن آن مى پردازد؛ مانند آن که فردى خطاى برادر مؤ منش را دیده یا متوجه نقصى در او، در بعد دینى یا ابعاد دیگر شده است و از روى دلسوزى ، بى اختیار پشت سرش عیب هاى او را بر مى شمرد. دلسوزى و ناراحتى او واقعى است و چه بسا اگر آن عیب را فاش نمى ساخت ، پاداشى هم نصیب او مى شد؛ ولى چون طرف صحبتش را معرفى کرده ، ثوابش به عقاب تبدیل مى شود؛ بنابراین در رحمت و شفقت و مهربانى هم باید معیار شرعى در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مایه عذاب او نشود. ۱۰ – خشم در راه حق گاه انسان در برابر رفتار زشتى که از دیگرى مشاهده مى کند، چنان خشمگین مى شود که ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت ، نام فرد انجام دهنده را نیز مى آورد که در این جا هم او به غیبت دچار شده است ؛ زیرا مى توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خویش را از آن رفتار زشت اظهار کند. این خشم ستوده و پسندیده است ، ولى غیبت نکوهیده و ناپسند است . 🌸حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید:اصل الغیبه یتنوع بعشره انواع : شفاء غیظ و مساعده قوم و تهمه و تصدیق خبر بلاکشفه و سوءظن و حسد و سخریه و تعجب و تبرم و تزین . 🔵👈اگر مى خواهى سالم بمانى ، خدا را یاد کن ، نه خلق خدا را. آن وقت به جاى این که غیبت کنى ، عبرت مى گیرى و به جاى گناه ، ثواب مى کنى . 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهران ✅ دارد........ # 🆔 @dars_akhlaq @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍁🍁🍁🌷🌷🌷🍁🍁🍁 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت پنجم ریشه هاى درونى غیبت در این بخش به بررسى ریشه ه
🍃🍃🍃🌹🌹🍃🍃🍃 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت ششم (۵): پیامدهاى زشت غیبت غیبت پیامدهاى زشت و آزار دهنده اى براى غیبت شونده و غیبت کننده به بار خواهد آورد که آن ها را به دو دسته دنیایى و آخرتى تقسیم کرده اند. الف – پیامدهاى زشت غیبت در دنیا ۱ – ریختن آبرو و شکستن حریم : غیبت کننده با رفتار ناروایش آبروى دیگران را به خطر مى اندازد؛ از این رو خداوند هم آبروى او را در معرض خطر قرار مى دهد و او را در این دنیا رسوا مى کند. امام صادق (علیه السلام ) فرمود: لا تغتب فتغتب و لا تحفر لاخیک حفره فتقع فیها. غیبت نکن که مورد غیبت واقع مى شوى و براى برادرت گودالى نکن که خود در آن خواهى افتاد. روایت به این معنا است که اگر از کسى غیبت کنند، از آن ها نیز غیبت خواهند کرد؛ چون وقتى غیبت کننده عیب و نقص دیگران را آشکار سازد، دیگران نیز در صدد رسوا کردن او بر خواهند آمد. رسول گرامى اسلام ، حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الى قلبه لا تذموا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته یفضحه فى بیته . اى کسانى که به زبان اسلام آورده اید و ایمان در دل هاى شما خالص و بى شائبه نشده است ! مسلمانان را سرزنش ، و اسرار آن ها را دنبال نکنید. همانا کسى که عیب هاى مردم را بجوید، خداوند عیب هاى او را دنبال مى کند، و هر کس خدا دنبال اسرار و عیوبش باشد، او را در خانه خودش رسوا مى کند. ۲ – ایجاد دشمنى : از آن جا که غیبت ، آبروى مؤ منى را مى ریزد، او را دشمن غیبت کننده مى کند. همچنین دوستان کسى که از غیبت شده ، به غیبت کننده به دیده دشمنى مى نگرند؛ هر چند دیدشان درباره کسى که نقصش بیان شده است نیز عوض شود؛ پس غیبت کننده ، هم خشم پروردگار و هم خشم بندگان او را بر مى انگیزد. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود: ایاک و الغیبه فانها تمقتک الى الله و الناس و تحبط اجرگ . از غیبت بپرهیز؛ چون موجب مى شود مورد خشم و دشمنى خدا و مردم قرارگیرى و پاداشت نابود شود. ۳ – سلب اعتماد: اگر انسان عیب برادر مؤ منش را بگوید، اعتماد دیگران را از او، و حتى از خودش سلب مى کند؛ زیرا دیگران به این باور مى رسند که او شخص ‍ مطمئنى نیست و اسرار اشخاص را فاش مى سازد. گر حس اعتماد در افراد افزایش یابد، جامعه منسجم و یکپارچه مى شود؛ در حالى که اگر غیبت در جامعه رشد کند، انسجام جامعه در معرض خطر قرار مى گیرد. ۴ – تبلیغ زشتى ها: از آن جا که غیبت ، بیان عیب و نقص شخص یا باز گفتن کار زشت او در غیاب او است ، با این رفتار، زشتى آن عمل ناپسند از بین مى رود؛ چنان که اگر شنونده ، در مقابل غیبت کننده سکوت اختیار کرده ، عکس العملى نشان ندهد، باعث مى شود او در انجام این کار جسارت و جراءت بیش ترى یابد و زشتى غیبت را درک نکند، همچنین ، زشتى و قبحى که عمل بازگو شده ، پیش از غیبت ، نزد شنونده داشته است ، شکسته یا دست کم ضعیف مى شود. حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید:من قال فى مؤ من ما راءته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله عزوجل ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم . هر کس درباره مؤ منى ، آن چه [از عیب و نقص او را] که با چشم دیده یا با گوش شنیده است باز گوید، از کسانى است که خداوند عزوجل درباره آنان مى فرماید: همانا کسانى که دوست دارند زشتى ها در بین کسانى که ایمان آورده اند، منتشر شود، براى ایشان عذابى دردناک است ؛ پس غیبت با پیامدهاى زشتى چون سلب اعتماد و ایجاد دشمنى و کینه و ریختن آبرو، سلامت جامعه انسانى را در معرض خطر قرار داده ، به نابودى مى کشاند. ب – پیامدهاى آخرتى و معنوى غیبت ۱ – نابود کننده دین : غیبت موجب نابودى است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) درباره غیبت مى فرماید: الغیبه اسرع فى دین الرجل المسلم من الا کله فى جوفه . اثر غیبت در دین شخص مسلمان سریع تر از بیمارى خورده است که وارد بدن مى شود. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🌹➖➖➖➖🌹 درس اخلاق(گناهان زبان) #غیبت قسمت هفتم (۵): پیامدهاى زشت غیبت ب – پیامدهاى آخرتى و معن
🌺🌺🌺🌺 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت هشتم (۵): پیامدهاى زشت غیبت ب – پیامدهاى آخرتى و معنوى غیبت ۶ – تجسم زشت در روز قیامت : حضرت صادق (علیه السلام ) از پدران معصومش (علیه السلام ) چنین روایت مى فرماید: من اغتاب امرا مسلما… جاء یوم القیامه یفوح من فیه رائحه انتن من الجیفه یتاءذى به اهل الموقف . کسى که از فرد مسلمانى غیبت کند، روز قیامت در حالى که از دهانش بویى بدتر از بوى مردار به مشام مى رسد، مى آید که اهل محشر از آن اذیت مى شوند. (۶): راه هاى درمان غیبت دانشمندان اخلاق براى همه بیمارى هاى نفسانى ، دو راه درمان را سفارش ‍ مى کنند: ۱ – راه علمى که خود شامل دو قسم : ((اجمالى )) و ((تفصیلى )) است . ۲ – راه عملى . در این گفتار، راه هاى درمان هر کدام از موارد غیبت ، جداگانه بررسى مى شود. درمان علمى اجمالى غیبت همان طور که در مباحث پیشین ذکر شد، عیب و نقصى که در غیاب برادر مؤ من گفته مى شود، دو جنبه دارد: ۱ – مادى (جسمى ) ۲ – معنوى (روحى ) ۱ – درباره ((نقص جسمى )) باید گفت : چون بیان کردن عیب و نقص ‍ برادر مؤ من و نکوهش او، مربوط به پدیده و آفرینش آفریدگار است ، این رفتار به ناقص پنداشتن فعل آفریدگار برمى گردد؛ یعنى اگر از انسان مؤ منى به لحاظ جسمانى غیبت کند، در واقع آفرینش خداوند را مورد سؤ ال قرار داده است . آگاهى از این نکته و تاءمل و درنگ در آن ، انسان را در کنار گذاشتن این رفتار ناپسند یارى مى کند. غیبت کننده باید توجه کند که حقیقت رفتار ناشایست او، ایراد گرفتن بر خدا است . ۲ – درباره ((نقص روحى )) مى توان گفت : مبتلا بودن به نقایص ‍ روحى و رذایل اخلاقى براى مؤ من عیب است ؛ ولى غیبت کننده باید توجه داشته باشد که آیا خود از آن عیب مبرا است ؟! اگر او معتقد باشد که خود داراى هیچ عیبى نیست ، با این رفتار، به عیبى بزرگ دچار شده که همان غیبت کردن است . ۷ – خروج از ولایت الاهى : پیشواى ششم (علیه السلام ) ضمن گفتارى طولانى فرمود: و من اغتابه بما فیه فهو خارج عن ولایه الله تعالى ذکره داخل فى ولایه الشیطان. کسى که درباره آن چه در برادر مؤ منش هست ، غیبت کند، از سرپرستى خدا خارج و به حکومت (سرپرستى ) شیطان وارد مى شود. پس غیبت در بعد معنوى اش باعث مى شود که به رشته دوستى میان خالق و مخلوق ، ضربه وارد شود. انسان وقتى تحت حکومت پروردگار باشد، همه اعمالش در محور خواسته هاى خدا قرار مى گیرد و رنگ الاهى مى یابد؛ اما وقتى تحت حکومت و سرپرستى شیطان باشد، کارهایش رنگ شیطانى مى گیرد و از اوج عظمت به حضیض ذلت سقوط مى کند. درمان علمى تفصیلى غیبت غیبت ، مرضى نفسانى است که از بیمارى هاى دیگر درونى سر چشمه مى گیرد؛ از این رو غیبت کننده ، در ابتدا باید ریشه یابى کند و در یابد که علت آلوده شده او به این گناه چیست . پس از ریشه یابى ، باید ریشه را به طور کامل قطع کند تا غیبت از کردارش زدوده شود.... درمان عملى غیبت ۱ – نخستین راه عملى که براى جلوگیرى از غیبت سفارش مى شود این است که انسان پیش از گفتن هر سخنى ، به((مشروع یا نامشروع بودن ))، و ((سود و زیان هاى دنیایى و آخرتى )) آن توجه کند. اندیشه در سخن ، پیش از بیان آن ، مانع بسیارى از گناهان زبان مى شود. ۲ – انسان در معاشرت با دوستان یا شرکت در محافل ، احتیاط بیش ترى به خرج دهد؛ یعنى دوستانى را برگزیند که اهل غیبت نباشند، و در مجالسى شرکت کند که درباره دیگران سخن چینى نمى شود؛ زیرا شرکت در مجالسى که در آن غیبت مى شود، خواه ناخواه بر روح انسان اثر مى گذارد و از آن جا که شنیدن غیبت هم حرام است ، باید در مساءله دوست یابى و صله رحم دقت بیش ترى کرد. ۳ – راه سوم ، کمک خواستن از خدا است که این خود دو گونه است : نخست این که انسان به صورت کلى و در همه اوقات از خدا درخواست کمک و یارى کند تا به رذایل اخلاقى چون غیبت دچار نشود؛ همان گونه که در دعاها هم آمده است که ((خدایا مرا از غیبت پناه ده )). دوم در جایى که زمینه غیبت فراهم و آبروى فرد در خطر است و شرایط اقتضا مى کند که شخص براى حفظ آبروى خود، از دیگران غیبت کرده ، عیوب ایشان را آشکار سازد، در واپسین مرحله ، با خدا باشد و از او بخواهد که آبرویش را حفظ کند و بگوید: ((خدایا! با تو معامله مى کنم و براى تو از آبرویم مى گذرم و آن را به تو مى سپارم . تو خود آبروى مرا حفظ فرما))؛ چرا که خداوند بهتر از انسانى در حفظ و نگه دارى حیثیت انسان ها، توانا است . امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: الغیبه جهد العاجز. غیبت تلاش انسان ناتوان است . کسانى که قدرت و تکیه گاه داشته باشند (به ویژه از لحاظ معنوى ) هرگز زبان به غیبت نمى آلایند. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانی پایان 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🌺🌺🌺🌺 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت هشتم (۵): پیامدهاى زشت غیبت ب – پیامدهاى آخرتى و معنوى غ
آفات دروغ(قسمت اول تعریف دروغ موضوع : دروغ همانا خداوند که نام او با شکوه و جلال باد براى بدى ها قفل هایى قرار داد و کلید بازگشایى آن ها را شراب مقرر فرمود و دروغ بدتر از شراب است . حضرت باقر (علیه السلام ) (۱): تعریف دروغ دروغ و واژه هاى معادل آن در زبان عربى ، از قبیل ((کذب )) ((افتراء))) و ((افک ))، به معناى خبر مخالف با واقع به کار مى روند. دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقیهان و نزد عرف نیز به همین معنا است . راستى و صدق نیز که نقطه ى مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعریف شده است . توجه به این نکته اهمیت دارد که ((صدق و کذب )) در اصل ، صفات خبر هستند؛ از همین رو، گوینده خبر به اعتبار خبرهایش ، به صفت دروغگویى یا راستگویى متصف مى شود. آن گاه که فردى خبر مى دهد، چنان چه خبرش مطابق با واقع باشد، صادق ، و اگر خبرش با واقع مخالف باشد، کاذب و دروغگو خوانده مى شود؛ بنابراین ، راست و دروغ صفاتى هستند که اولا و بالذات به خبر مربوطند، و ثانیا و بالعرض با توجه به خبر، به گوینده خبر نسبت داده مى شوند. 📚اخلاق الاهی// استاد آیت الله مجتبى تهرانى 🔴👈 دارد........ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq ✔✔✔✔✔ @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🌸🌸🌹🌹 آفات #زبان دروغ(قسمت چهارم) (۲): اقسام دروغ ۴ – دروغ در وفا به عزم : برخى از اعما
🌹🌹🌹 آفات دروغ(قسمت پنجم) ۶ – دروغ در مقامات دین و سلوک : انسان درباره مراحل حرکت به سوى خدا و مراتب معنوى و مقامات دین از قبیل ایمان ، تقوا، توکل ، رضا، تسلیم ، خوف و رجاء، چه بسا بر این تصور باشد که به این مقامات دست یافته است ؛ در حالى که این گونه نیست ؛ زیرا هر یک از این مقامات پایه ها، حقیقت ، پیامدها و سرانجامى دارد که دسترسى به آن ها بسیار مشکل است ؛ اما برخى از افراد خود را در آن مقامات تصور مى کنند؛ مانند آن که حقیقت مقام ((خوف )) در انسان وجود ندارد و لوازم و آثار آن در او دیده نمى شود؛ اما او خود را ((خائف )) مى پندارد؛ بنابراین او نیز به دروغ مبتلا است . مبداء و خاستگاه خوف و بیم در انسان ، همان ایمان است . تا ایمان نباشد، بیم و خوف نیز نخواهد بود. همچنین حقیقت بیم و خوف نوعى درد درونى و روحى است که انسان را از درون مى سوزاند. هنگامى که این حقیقت در درون انسان پدید آید، پیامدهاى آن بر روح ، و چه بسا بر پیکره ظاهرى انسان نیز آشکار مى شود. پریدگى رنگ و عوض شدن چهره و بر هم ریختگى سلسله افکار هنگام پدید آمدن خوف را مى توان بخشى از این آثار دانست و سرانجام آن ، وارد شدن به مرحله عمل است . لرزش اندام اولیاءالله هنگام برپایى نماز، و پریدگى رنگ چهره امام حسن مجتبى هنگام وضو ساختن ، از آثار همین خوف و بیم است که سرانجام ، فرمان بردارى و اطاعت ، و پرهیز از گناهان و تباهى ها را در پى دارد. مولاى متقیان ، امیر مؤ منان على بارها مى فرمود:ایاکم و الکذب فان کل راج طالب و کل خائف هارب . از دروغ بپرهیزید. به درستى که هر امیدوارى خواهان (پاداش الاهى ) است و هر بیمناکى فرارى (از عذاب الهى ). چنان چه در دل انسان بیم و خوف باشد، از گناهان پرهیز خواهد کرد. انسان چه بسا در ((رجاء)) که یکى دیگر از مقامات معنوى است ، نیز به دروغ مبتلا شود. سرور پرهیزکاران على (علیه السلام ) مى فرماید:یدعى بزعمه انه یرجو الله کذب و العظیم ما باله لا یتبین رجاؤ ه فى عمله . به گمان خویش ادعا مى کند که به خداوند امیدوار است . سوگند به خداى بزرگ ! دروغ مى گوید. چگونه است حال او که امیدش به خدا در کردارش ‍ نمایان نیست . این ، همان دروغ در مقام ((رجاء)) است ؛ سپس مى فرماید:فکل من رجا عرف رجاءه فى عمله …. پس هر که امیدوار است ، امید او، از کردارش پیدا است و در اعمالش ‍ شناسایى مى شود. کسى که اهل ((رجاء)) است ، هیچ گاه واجباتش را ترک نمى کند و به دیگران دل نمى بندد؛ اما به راحتى مى توان شاهد بود که بیم از خدا و امیدوارى به خدا در انسان ها محکم و پابرجا نیست ؛ در حالى که بیم هاى مادى و بشرى ، قوى و محکم در جاى خود قرار دارند. حضرت در ادامه مى فرماید:یرجو الله فى الکبیر و یرجو العباد فى الصغیر. در چیزهاى بزرگ ، به خدا امید دارد؛ اما در چیزهاى کوچک به بندگان خدا امیدوار است . این ، همان مرتبه دروغ در مقامات دین است که گریبان گیر شخص شده است . پایان اخلاق 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق @agamojtabatehrani
🍃🍃🍃 آفات بهتان(قسمت اول) (۱): تعریف بهتان بهتان در لغت و عرف ((بهتان )) در لغت ، به معناى ((متحیر شدن )) یا ((متحیر کردن )) است (۲۲۲) و نزد عرف ، در معناى ((دروغ بستن به افراد به گونه اى که مایه تحیر شود)) به کار مى رود. گاه سه کلمه ((بهتان )) ((تهمت )) و ((افترا)) در یک معنا به کار مى روند؛ در حالى که این سه ، هم از نظر لغوى و هم از لحاظ اصطلاحى با هم تفاوت دارند. بهتان ، دروغ بستن ؛ افترا دروغ بافتن ؛ و تهمت ، اظهار بدگمانى است . حقیقت بهتان در علم اخلاق بهتان نزد دانشمندان اخلاق نسبت دادن رفتار یا گفتار یا حالتى زشت و ناپسند به کسى است که از آن زشتى ، پاک و منزه است . روایات بسیارى وجود دارد که به بیان حقیقت این رفتار زشت پرداخته است . ابوذر غفارى (ره ) مى گوید: از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) پرسیدم : ما الغیبه ؟ قال : ذکرک اخاک بما یکره قلت : یا رسول الله ! فان کان فیه الذى یذکر به ؟ قال : اعلم ، انک اذا ذکرته بما هو فیه فقدا غتبته و اذا ذکرته بما لیس فیه فقد بهته . غیبت چیست ؟ فرمود: این که برادر دینى ات را به چیزى که موجب ناخشنودى او است یادآور شوى . عرض کردم : اى رسول خدا! اگر نقصى که یادآور شدیم ، در او باشد چه ؟ پیامبر فرمود: اگر نقصى را که در او وجود دارد، بازگویى ، غیبت کرده اى و اگر نقصى را که در او نیست ، یادآور شوى ، ((بهتان )) زده اى . و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه و من ذکره بما لیس فیه فقد بهته . شخصى که پشت سر کسى آن چه را که در او هست و مردم نمى دانند، یادآور شود، غیبت کرده و کسى که آن چه را در او نیست ، یادآور شود، ((بهتان )) زده است . اقسام بهتان بهتان بر دو قسم است ۱ – گاه در غیاب کسى به او دروغى مى بندند و رفتار ناپسندى را که مرتکب نشده است ، به او نسبت مى دهند. در این قسم از بهتان ، دو گناه بزرگ نهفته است : یکى دروغ و دیگرى غیبت ؛ زیرا مطلب نسبت داده شده غیر واقعى است و در غیاب شخص هم ابراز شده است . ۲ – گاه رفتار یا صفتى از صفات زشت نفسانى را که در شخص وجود ندارد، پیش رویش به او نسبت مى دهند که در این قسم از بهتان فقط گناه دروغ نهفته است ؛ ولى از نظر درجات دروغ ، شدیدترین نوع دروغ به شمار مى رود. اخلاق الاهی//استاد آیت الله مجتبی تهرانی ✅✅ ادامه دارد... 🆔 @dars_akhlaq 📌📌📌📌 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🌹🌹🌹 آفات #زبان بهتان(قسمت دوم) زشت ترین قسم بهتان گاه بهتان زننده ، آن چه را به دروغ
🌸🌸🌸🌸🌸 آفات بهتان(قسمت سوم) (۵): پیامدهاى زشت بهتان بهتان ، آثار و عواقب زشت و شومى را هم در دنیا و هم در سراى آخرت به بار مى آورد که دامن گیر بهتان زننده مى شود. الف – پیامدهاى زشت بهتان در دنیا آثار و عواقب زشت بهتان در دنیا، هم فرد و هم اجتماع را در بر مى گیرد. ۱ – پیامد فردى بهتان : کسى که به دیگرى بهتان مى زند، از مکر الاهى مصون و سالم مى ماند و سرانجام رسوا مى شود؛ چرا که خداوند آبروى مؤ من را حفظ مى کند و او را از آسیب بهتان دیگران مى رهاند. در روایات هم آمده است : خداوند، کسى را که به دنبال عیب هاى مسلمانان باشد حتى در داخل خانه اش رسوا مى کند. این فرد در اجتماع نیز به سرعت شناسایى ، و از ارزش و اعتبارش کاسته مى شود. ۲ – پیامد اجتماعى بهتان : بهتان بذر دشمنى را در جامعه بشرى پاشیده ، دوستى ها را به دشمنى تبدیل مى کند. بهتان ، حس اعتمادى را که محور تشکیل دهنده واحدهاى کوچک و بزرگ اجتماعى است از بین مى برد و مایه متلاشى شدن آن ها مى شود. این صفت ناپسند مى تواند همه روابط را تحت تاءثیر قرار دهد. ازدواج ها را تبدیل به طلاق ، روابط پدر و فرزند را تیره ، و در موارد حاد و شدید، موجب وقوع جنایاتى چون قتل شود. ب – پیامدهاى آخرتى بهتان در مورد آثار بهتان در سراى آخرت ، روایات بسیارى وجود دارد که از جمله مى توان به آن چه حضرت رضا (علیه السلام ) از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل فرموده است اشاره کرد: من بهت مؤ منا او مؤ منه او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله یوم القیامه على تل من نار حتى یخرج مما قال فیه (۲۳۸). هر کس به مرد یا زن با ایمانى بهتان زند یا چیزى را به او نسبت دهد که در او نیست ، خداوند او را روز قیامت بر تلى از آتش به پا مى دارد تا از آن چه [درباره برادر یا خواهر مؤ منش ] گفته است خارج شود. امام صادق (علیه السلام ) نیز در این زمینه مى فرماید: البهتان على البرى اثقل من الجبال الراسیات (۲۳۹). بهتان زدن به شخصى که از آن [بهتان ] برى است ، از کوه هاى محکم و استوار هم سنگین تر است . (۶): راه هاى درمان بهتان اندیشه در پیامدهاى شوم بهتان ، و یاد آورى مستمر آن ها، نقش مهمى در باز داشتن انسان از این رفتار ناپسند دارد که سرانجام ریشه کن شدن این آفت از درون نفس انسانى را در پى خواهد داشت . شخص مبتلا به بهتان باید در صدد تقویت نیروى تقوا و بازدارندگى در خویش باشد؛ از این رو به ذکر همیشگى عواقب بیمارى خویش نیازمند است . دقت و تفکر در احادیثى که به بیان اهمیت فراوان آبروى افراد با ایمان پرداخته است نیز مایه تقویت نیروى تقوا در او شده ، وى را از ریختن آبروى دیگران باز مى دارد. از حضرت صادق (علیه السلام ) نقل شده است : المؤ من اعظم حرمه من الکعبه. حرمت مؤ من از کعبه عظیم تر است ؛ البته درمان حتمى و قطعى تمام بیمارى هاى رفتارى انسان به برطرف کردن ریشه هاى درونى آن ها بستگى دارد؛ از این رو باید در ابتدا بیمارى بهتان را ریشه یابى کرد و پس از یافتن آن ، به از بین بردنش پرداخت . اگر حسد سرچشمه این رفتار ناشایست است ، باید به نابود کردن آن پرداخت و اگر رذیله اى دیگر، ریشه این بیمارى است ، باید در زوال آن کوشید. اخلاق الاهی//استاد آیت الله مجتبی تهرانی ✅✅ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq