#تیکه_کتاب
همیشه در زندگی هر کس، یک دماغهی صخرهای وجود دارد که یا به سلامت از آن میگذرد یا کشتیاش به آن میخورد و متلاشی میشود. مشکل اینجاست که تو همیشه نمیتوانی دماغهی صخرهای زندگیات را تشخیص بدهی. گاهی دریا کاملا مهآلود است و تو قبل از آنکه ملتفت بشوی به صخره خوردهای.
📕 دشمن عزیز
👤 #جین_وبستر
👳 @mollanasreddin 👳
#متن_خاص
یک روز، یک جایی، ناگهان، این اتفاق برایِ ما میافتد
کتابمان را میبندیم، عینکمان را از چشم بر میداریم
شمارهای را که گرفتهایم قطع میکنیم و گوشی را روی میز میگذاریم، ماشین را کنار جاده پارک میکنیم و دستمان را از رویِ فرمان بر میداریم، اشکهایمان را پاک میکنیم و خودمان را در آینه نگاه میکنیم، همانطور که در خیابان راه میرویم، همانطور که خرید میکنیم، همانطور که دوش میگیریم، ناگهان میایستیم، میگذاریم دنیا برای چند لحظه بایستد و بعد همانطور که دوباره راه میرویمو خرید میکنیم و شماره میگیریم و رانندگی میکنیم و کتاب میخوانیم، از خودمان سوال میکنیم :
واقعا از زندگی چه میخواهم؟؟؟
به احتمالِ قوی از آن روز به بعد اجازه نمیدهیم، هیچ کسی، هیچ حرفی، هیچ نگاهی ، زندگی را از ما پس بگیرد.
📕 به همین سادگی
👳 @mollanasreddin 👳
#حکایت✏️
درویشی مجرد به گوشهای نشسته بود؛ پادشاهی برو بگذشت. درویش از آن جا که فراغ ملک قناعت است سر نیاورد و التفات نکرد.
سلطان از آن جا که سطوت سلطنت است برنجید و گفت:" این طایفه خرقه پوشان امثال حیواناند و اهلیت و آدمیت ندارند!" وزیر نزدیکش آمد و گفت:" ای جوان مرد سلطان روی زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟"
گفت:" سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیتاند نه رعیت از بهر طاعت ملوک گرچه رامش به فرّ دولت اوست."
منبع #گلستان_سعدی
👳 @mollanasreddin 👳
05.mp3
5.78M
#موسیقی_بیکلام
ما به اندوههایمان آب و دانه دادیم
پرنده شدند
پرشان دادیم
اهلیتر از آن بودند که تنهایمان بگذارند اما
دوباره برگشتند
با جفتهایشان.
[رویا شاهحسینزاده]
👳 @mollanasreddin 👳
#ضربالمثل
(بزك نمير بهار میآد ، خربزه و خيار میآد) :
حسنی با مادر بزرگش در ده قشنگی زندگی میكرد . حسنی يك بزغاله داشت و اونو خيلی دوست داشت . روزها بزغاله را به صحرا میبرد تا علف تازه بخورد .
هنوز پاييز شروع نشده بود كه حسنی مريض شد و يك ماه در خانه ماند . مادربزرگ حسنی كاه و يونجهای كه در انبار داشتند به بزغاله می داد .
وقتی حال حسنی خوب شده بود ، ديگر علف تازهای در صحرا نمانده بود . آن سال سرما زود از راه رسيد .
همه جا پر از برف شد و كاه و يونجههای انبار تمام شد . بزغاله از گرسنگی مع مع میكرد . حسنی كه دلش به حال بزغاله گرسنه میسوخت اونو دلداری میداد و میگفت : “ صبر كن تا بهار بيايد آنوقت صحرا پر از علف میشود و تو كلی غذا میخوری . ”
مادر بزرگ كه حرفهای حسنی را شنيد خندهاش گرفت و گفت : تو مرا ياد اين ضرب المثل انداختی كه میگويند بزك نمير بهار مياد خربزه و خيار مياد . آخه پسر جان با اين حرفها كه اين بز سير نمیشود .
به خانه همسايه برو و مقداری كاه از آنها قرض بگير تا وقتی كه بهار آمد قرضت را بدهی .
حسنی از همسايهها كاه قرض كرد و به بزك داد و بزك وقتی سير شد شاد وشنگول ، مشغول بازی شد .
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از موسسه فرهنگی هنری صاد
22.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ چرا گلوله ها از کنارم می گذرند و نادیده ام می گیرند
🎦 تیزر رسمی فیلم سینمایی «صیاد»
◽️کارگردان: جواد افشار
◽️نویسنده: حسین تراب نژاد
◽️تهیه کننده: محمدرضا شفیعی
▪️مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری صاد
▪️محصول: بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد شهید و امور ایثارگران
▶️طراح تیزر: میثم میرزایی
@companysad
هنگامیکه الف مضموم و مفتوح بین پیشوند «ب»و «ن» و فعل قرار گیرد، الف آغازین درنوشتن حذف میشود:
بنویسیم: بیفتاد ننویسیم: بیافتاد
بنویسیم: نیفکن ننویسیم: نیافکن
بنویسیم: بینداخت ننویسیم: بیانداخت
بنویسیم: بیندیش ننویسیم: بیاندیش
✓ اما اگر الف مکسور باشد، تغییری نمیکند. مانند «بایستاد»
#غلط_ننویسیم
👳 @mollanasreddin 👳
#طنز_جبهه
🍃پسر فوقالعاده بامزه و دوستداشتنی بود.😌
🍂 بهش میگفتند:
آدم آهنی.🤖 یک جای سالم در بدن نداشت.🥴یک آبکش به تمام معنا بود.😅
🍃 آن قدر طی این چند سال جنگ تیر و ترکش خورده بود که کلکسیون تیر و ترکش شده بود. 😄🤪
🍂از آن بچههایی بود که راستی راستی قطبنما را منحرف میکرد.😁😆
🍃دست به هر کجای بدنش که میگذاشتی، جای زخم و جراحت کهنه و تازه بود...☺️
🍂اگر کسی نمیدانست و کمی محکم جای زخمش را فشار میداد و دردش میآمد، 🥴نمیگفت:
مثلاً آخ آخ.😖 یا درد آمد و فشار نده،😣 بلکه با یک ملاحت خاصی اسم عملیاتی را به زبان میآورد که آن زخم و جراحت را از آنجا داشت؛ 😄
🍃مثلاً کتف راستش را اگر کسی محکم میگرفت، میگفت:
آخ بیتالمقدس😩
🍂و اگر کمی پایینترش را دست میزد، میگفت: آخ والفجر مقدماتی.😫😄
🍃و همین طور: آخ فتحالمبین، آخ کربلای پنج و تا آخر.😂
🍂بچهها هم عمداً اذیتش میکردند و صدایش را به اصطلاح در میآوردند تا شاید تقویم عملیاتها را مرور کرده باشند...😅
👳 @mollanasreddin 👳
#شعر
حال همه ی ما خوب است اما تو باور مکن
سلام
حال همه ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاه خیالی دور
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند .
خواب دیده ام خانه ای خریده ام
بی پرده ،بی پنجره ، بی در بی دیوار ....
هی بخند !
بی حرفی از ابهام و احتمال
از نو برایت می نویسم
حال همه ی ما خوب است
اما تو باور مکن !
#سید_علی_صالحی
📘سفر بخیر مسافر غمگین
👳 @mollanasreddin 👳
koori-@lbookl-part09_chapter01.mp3
12.86M
#کتاب_صوتی
رمان کوری
فصل نهم
↲ بخش اول
👳 @mollanasreddin 👳
🔰🖼 پست و استوری/ دعای پیامبر در غدیر امیرمومنان، بهمن ۵۷ رسید و بهار کرد آن زمستان را...
تهیه و تولید: مرسلون
#دهه_فجر #فجر_مهدوی
#جهان_منجی_میخواهد
#پست_استوری