eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
240.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ جایزه تو (جایزه ت رو) (جایزه ات رو) جا نذار ❌ جایزتوجانذار نوشته شده بر روی بیلبورد در سطح شهر 👳 @mollanasreddin 👳
ما که در اردوگاه كار اجباری زندگی ميكرديم، به چشم می‌ديديم مردانی را كه به كلبه‌های ديگر می‌رفتند و ديگران را دلداری میدادند و آخرين تكه نانشان را هم به آن‌ها می‌بخشيدند. درست است كه شمار اين مردان زياد نبود، امّا همين هم ثابت می‌كند كه همه چيز را می‌توان از یک انسان گرفت مگر یک چيز: آخرين آزادی بشر را در گزينش رفتار خود در هر شرايط موجود و گزينش راه خود. 📕 ✍🏻 👳 @mollanasreddin 👳
4_6037262569654194678.mp3
7.67M
«و گفت: محبت آن بوَد که خویش را، جمله به محبوب خویش بخشی و تو را هیچ باز نماند از تو...» 🌱 👳 @mollanasreddin 👳
دست خط کدخدا دو نفر از مأمورین حکومت، سواره در زمین زراعی تاختند و مقداری از آن مزرعه را پایمال کردند. زارع بیچاره گفت آخر چرا به این کشت و زرع خرابی می آورید؟ گفتند از کدخدای ده، دست خط داریم. گفت باکی نیست. سپس سگش را رها کرده و به طرف آن دو مأمور اشاره کرد. نیز به آن دو پرید و لباسشان را درید. التماس کردند که بیا سگت را بگیر. گفت دست خط کدخدا را نشانش بدهید می رود. 👳 @mollanasreddin 👳
به پسر پیغمبر ندیدم! گاهی حسودیمان می‌شد از اینکه بعضی اینقدر خوش‌خواب بودند. سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیده‌اند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک می‌کردی، پلک نمی‌زدند. ما هم اذیتشان می‌کردیم. دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی یا پوتین‌هایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمی‌کردیم صاف می‌رفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!» دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیده‌ایم: «پوتین ما را ندیدی؟» با عصبانیت می‌گفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره خُر و پُف‌شان بلند می‌شد، اما این همه ماجرا نبود. چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند می‌شد این دفعه می‌نشست: «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟» جواب می‌شنید: «هیچی بخواب خواستم بگویم پوتینم پیدا شد!» 👳 @mollanasreddin 👳
🎵زندگی سازِ دل است 🎼تو نوازنده‌ٔ این سازی و بس 🎵تو اگر شاد زنی شاد شوی 🎼گرچه باشی 🎵چو قناری به قفس 🍃🌼امروز و هر روز 🌼🍃 🎶 ساز زندگیتون همیشه کوک 🎶 👳 @mollanasreddin 👳
دلم می‌خواهد فکر کنم تو اهل این‌جایی! اصلا فکر کنم تو الآن همین‌جایی، همین حالا کنار همین نوشتن‌ها کنار همین‌که فکر می‌کنم، همین‌که می‌بینم کنار همین سلام، علاقه‌یِ خوبم علاقه جانِ من خوبی؟ حال امروزت کجاست؟ حال حالا‌یَت چگونه است؟ اوضاع به راه وُ حال قشنگ وُ دنیایِ دیدن خوش است؟ روزهایت خوشحال و شب‌هایت خوش‌خواب موهایت بلند وَ دلت قدِ موهایت شادی دارد؟ حالت برای این هوا خوب است؟ برای اصلا سلام برایِ این حالت چه‌گونه است برایِ شنیدن دوباره وُ چندباره وُ این‌که دوستت دارم. من دوستت دارم علاقه‌یِ قشنگ بگذار هوا هر جور که خواست باشد بگذار بدی هرطورکه توانست جلویِ این عاشقانه را بگیرد بگذار تفنگ بر دل غالب شود بگذار فکر کند که چنین گذشته است! اما من دوستت دارم وُ مگذار که این فراموشت شود که فراموشی پایانِ دنیاست پایانِ عشق پایانِ اندیشه وَ پایانِ فردا ما عاشق همیم علاقه‌یِ قشنگ هر روز، هر ساعت وَ هر وقت بیشتر مبادا فراموش کنی، دوستت دارم قشنگ! 👳 @mollanasreddin 👳
وقتی ۱۷ ساله بودم جمله ای خواندم که تاثیری عمیقی بر روی آینده ام گذاشت: «هر روز طوری زندگی کنید که به نظر آخرین روز زندگی‌تان است و همینطور ادامه دهید، بالاخره یک روز به صحیح ترین شیوه ممکن زندگی خواهید کرد.» از آن روز به مدت ۳۳ سال ، هر روز صبح در برابر آینه از خودم میپرسم اگر امروز آخرین روز زندگی‌ام باشد آیا حاضرم کارهایی که باید امروز انجام دهم، انجام بدهم؟ اگر پاسخم مثبت نبود، متوجه میشوم که باید در قسمتی از زندگی‌ام تجدید نظر کنم ... 👳 @mollanasreddin 👳
@BookTopمادر.pdf
6.5M
📚 کتاب مادر اثر ماکسیم گورکی٬ یکى از بهترین نمونه‌هاى ادبیات کارگرى است. این کتاب در مورد روایت عشق یک مادر به فرزندش است و بازگو کننده تلاش مادری برای رسیدن به خوشبختی برای خود٬ فرزند و مردمش است. 📕 ✍🏻 👳 @mollanasreddin 👳
"هروقت افسرگی به سراغم می‌آید، شروع به تمیز کردن خانه می‌کنم. حتی اگر دویا سه صبح باشد. ظرف‌ها را می‌شویم، اجاق را گردگیری می‌کنم، زمین را جارو می‌کشم، دستمال ظرف‌ها را در سفید کننده می‌اندازم، کشوهای میزم را منظم می‌کنم و هر لباسی راکه جلوی چشم باشد، اتو می‌کشم. آنقدر این کار رامی کنم تا خسته شوم، بعد چیزی می‌نوشم و می‌خوابم. صبح که بیدار می‌شوم ووقتی جوراب‌هایم را می‌پوشم، حتی یادم نمی‌آید شب قبل به چه فکر می‌کردم. همه ما اینطور هستیم. برای همین هرکداممان باید شیوهٔ مبارزه خود را با آن پیدا کنیم." 📕 ✍🏻 👳 @mollanasreddin 👳
(سگ زرد برادر شغال است) : سگ زرد کنایه از بدی است و شغال کنایه از بدتراست . در این مثل می‌گوید درست است در هنگام مقایسه سگ زرد بهتر از شغال است ولی در عمل باهم فرقی نمی‌کنند و رفتار یکسان دارند. این مثل زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهند دو انسان بد را باهم مقایسه کنند و می‌گویند یکی از دیگری بهتر است ولی هر دو یک رفتار را در زندگی دارند شغالی گـشنه و رانده شده از روستا خود را در معدن گوگرد به رنگ زرد در آورد و به شمایل یک سگ ولگرد بی‌آزار دوباره وارد روستا شد. بارش باران ترفندش را بر ملا کرد و مردم روستا(ده) که او را برادر شغال صدا می‌زدند دریافتند که سگ زرد نه برادر بلکه خود شغال است. 👳 @mollanasreddin 👳