#پروندهعلمی_5
#ایرانِآینده_7
#فقیهِحکیمِحاکم_1
🔅 حضرت آیتاللهالعظمیخامنهای (مدظله العالی):
🔸 استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جملهی ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّهی الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند.
🔸 منزلت #آزادی و #استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملّت ایران با جهاد چهلسالهی خود از جملهی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیّت. این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظّف به حراست از آن با همهی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
🔺بیانیه گام دوم.
#اِستِقلالیعنیآزادیدرمقیاسیکملت.
@monir_ol_din
#پروندهعلمی_5
#ایرانِآینده_7
#معنایِآزادی_1
🔺آزادی چیست؟
🔸یکی از حقایقی که در تمام جوامع بشری، ظهور و بروز داشته است، حقیقت #آزادی است. هر سیاستمدار و هر حزبی که قصد پیشبرد اهداف خود را داشته، از این حقیقت استفاده کرده، هر متفکری داعیه شرح و بسط آن را دارد، هر مصلح و اصلاحگری خواهان توجه به آن از سوی ارباب قدرت است. به راستی آزادی چیست؟
🔸این واژه هالهای از تقدس به دور خود دارد به گونهای که، هر کسی که با آزادی مخالفت بورزد در اولین وهله، در اذهان عمومی جامعه محکوم است. اما به راستی این تقدس از کجا آمده است که نمیتوان با آن مخالفت ورزید؟
🔸آزادی یعنی رهاگشتن، رهاگشتن چه کسی از چه چیزی؟ یا چه کسی از چه کسی؟ مقصود از #دربندبودن چیست؟ اینکه کسی بگوید، آزاد نیستم، به معنای دربندبودن است؟ دربند بودن یا اسارت یعنی چه؟
🔸آزاد کیست؟ فرد آزاد چه خصوصیاتی دارد؟ اسیر و دربند کیست؟ چه ویژگیهایی دارد؟ اگر بگوییم #جامعهآزاد، مقصود چیست؟ مردم آن جامعه از چه چیزی رها میشوند و آزاد میگردند؟ دربند چه بودند که دیگر نیستند و آزادند؟
🔸آیا آزادی از میان مردم و در بستر روابط اجتماعی به دست میآید یا از جایی دیگر به انسانها اعطاء میشود؟ اگر کسی در جستجوی آزادی باشد، آن را چگونه باید به دست آورد؟
.......
@monir_ol_din
✔در حال مطالعه مقالاتی از برخی فلاسفه غربی بودم، این نکته بسیار برجستگی داشت که، در موضوع #آزادی میتوان فیلسوفان متعددی را در غرب برشمرد که، سودای آزادی داشتند که نویسندگان غرب پژوه نیز آنان را #فیلسوفانآزادی مینامند.
🔸چرا آزادی موضوع تأملات آنها شده است؟ دربند چه چیزی بودند که خواهان رهایی و آزادی گشتهاند و برای آزادی فلسفه پروراندهاند؟
🔸چرا در #غربِفلسفی_فرهنگی، فیلسوف آزادی متعددی وجود دارد، اما در #جهاناسلام، اشتهار به فیلسوف آزادی نداریم؟ یعنی فلاسفه اسلامی سودای آزادی نداشتند یا اینکه، آنها تصویری و ترسیمی دیگر از آزادی داشتند؟
@monir_ol_din
🔅میزان، #رأیملت است.
▫این کلام، خیلی عمیق است. حضرت امام(ره)، میفرمایند، انتخاب مردم، قدرت اختیار مردم و انسانهاست که، توزین میکند، منزلتها و ارزشها و اعتبارات را مشخص میکند.
▫این عبارت، #فلسفهسیاسیاسلام را توضیح میدهد؛ تبلور اراده انسانها در تعیین مناصب و توزین منزلتها. این، همان #آزادی است.
@monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
✔در حال مطالعه مقالاتی از برخی فلاسفه غربی بودم، این نکته بسیار برجستگی داشت که، در موضوع #آزادی می
💥چرا در جهان اسلام، #فیلسوفآزادی نداریم؟ چرا در فلسفهاسلامی، مقوله #آزادی پرداخته نمیشود؟
🔸یکی از چالشهای فکری، در تاریخ تفکر فلسفی در جهان اسلام، حل نسبت میان #علیتواختیار است. یکسوی این ماجرای فلسفی، متکلمین قرار دارند با اصرار بر #اِختیار و سوی دیگر، فلاسفه هستند با دغدغه حفظ #قانونعلیت. هنوز هم این چالش به پاسخ درخوری دست نیافته است و این گفتگوها باقی است. هرچند به نظر میرسد، در دوران معاصر با ظهور برخی #مکاتبفلسفی، و تبرز برخی اندیشههای جدی، راهی برای برون رفت و دستیابی به پاسخهای نوین ایجاد شده است. (تفصیل این ماجرا در پرونده علمی مختص به این موضوع خواهد آمد، انشاءالله)
🔸در جهان اسلام، فیلسوف آزادی نداریم؛ چرا که مقوله آزادی، از خاستگاه «قدرتِاختیار» انسان برمیخیزد، آنجایی که #اِرادهآزاد معنادار میگردد. و این همان نقطهای است که، فلاسفه مسلمان، مصرند به اینکه، نباید بیرون از رابطه علیتی تعریف گردد. رابطه علیتی، برای ایشان مهمترین تصویر از ارتباط میان موجودات با خالق متعال است. این رابطه چنان حاکم است که، #اِراده هم به عنوان #جزءاخیر علت تامه در یکی از حلقات آن تعریف میشود. فلذا با اینکه، در انسانشناسی به موضوع اراده انسان اشاره میشود، لیکن در تبیین فرآیند صدور فعل از انسان، اِراده را منحل در رابطه علیتی میکنند، به عبارتی، ذیل آن رابطه قرار میدهند. و از اینروی است که، آنچه در این اندیشه، جلوه بیشتری دارد، #قانونِعلیت است نه #آزادیاراده.
🔸قصد ندارم بگویم که، متکلمین به صواب رفتهاند یا فلاسفه، ضمن آنکه اصرار دارم به اینکه به #دغدغههای هر دو طرف باید توجه شود و بدون در نظر گرفتن مقاصد و اغراض ایشان نباید به نقد کلام آنها پرداخت. با این وصف، با در نظر گرفتن این نکته، میتوان بیان نمود که، آنچه در فلسفه اسلامی برجستگی بیشتری دارد #فلسفهقانون است نه #فلسفهآزادی.
@monir_ol_din
#جمعبندیاولیه
تا بدینجا سه نکته اساسی در پرونده #ایرانآینده مورد توجه قرار گرفت؛
1⃣امثال #طباطبائی با فاصلهای بسیار دور و غیرواقعبینانه از ایران سخن میگویند. خالی از دقت، با محتوایی جویده شده که از سنجه انصاف بیرون مانده است و جریان اسلام در رگهای ایرانیت را نمیتواند ببیند. اینها به دلیل تحلیل ناقصی که از ایران دارند، نمیتوانند برای ایرانِآینده سخنی داشته باشند.
2⃣تنها کسی که در دوران معاصر مجدانه، هواخواه استقلال و ملیت بوده است، فَقیهِحَکیمِحاکمِانقلاباسلامیایران است. او با تفسیری متعمقانه از حقیقت استقلال، فلسفه سیاسی خود را چنین تعریف میکند؛ "استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت."
3⃣فیلسوفان غربی، پیرامون #آزادی بسیار سخن گفتهاند و برایش فلسفه پروراندهاند، اما گویا فلسفه اسلامی در تحلیل آزادی ناکام مانده است. و از این روی، بعید است که بتوان با تکیه بر فلسفه اسلامی، حقیقت استقلال را با درونمایه آزادی شرح داد و فلسفه سیاسی پروراند. به عبارتی، فلسفه اسلامی در این موضوع نمیتواند امتداد پیدا کند. #امتدادسیاسیواجتماعی.
@monir_ol_din
#راهطیشده
🔺مسیری که پیمودیم؛
1- با پرونده ایرانیت و هویت ایرانی آغاز کردیم.
2- تاحدودی ایده طباطبائی گزارش و نقد شد.
3- سپس دیدگاه مقام معظم رهبری پیرامون #استقلالملی مطرح شد.
4- ذیل دیدگاه ایشان، از ظرفیت فلسفه اسلامی برای تحلیل و بسط تعریف استقلال پرسش شد.
5- گفته شد که، فلاسفه اسلامی به دلیل انحلال اختیار انسان در قاعده علیت، نمیتوانند مقوله #آزادی و به تبع آن #استقلال را توضیح دهند.
6- فلذا در جهان اسلام، فیلسوفقانون داریم نه فیلسوفآزادی، برخلاف غرب.
7- به برخی ظرفیتهای فلسفی دوران معاصر برای تحلیل فلسفی آزادی اشاره شد.
8- در نهایت اشارهای کوتاه به اندیشه اصولیین برای تبیین مقوله آزادی.
🔺موضوع #اختیاروعلیت را در پروندهای دیگر و ذیل آن به موضوع #آزادی به صورت مستوفی خواهیم پرداخت.
🔺و واقعاً لازم بهذکر است که، شرایط کرونایی کشور، انضباط مطالب را تحت الشعاع خود قرار داده بود.
🔺امیدوارم در این پرونده، حامل نکات و ایدههایی محضر دوستان عزیز بوده باشم. چه بسا کسی نکتهای را به دیگری برساند که آن دیگری از شخص حامل، داناتر و فهیمتر باشد.(رب حامل فقه الی من هو افقه منه)🌹🌹
@monir_ol_din
#پرونده_علمی_6
#فلسفهفضایمجازی
#بررسیانتقادیآراءفلسفی_2
✳ قاعده «ضرورت علیتی» مانعی بزرگ برای تبرز اختیار انسان است.
1⃣ از فضای مجازی #طبقهبندیهای متفاوتی عرض شده است. در اسناد سایبری ارتش آمریکا، تحقیقات نظامی کشورهای مختلف این طبقهبندیها آمده است. یکی از بهترین طبقهبندیهایی که معقول و صائب است، این است که، فضای مجازی از سه لایه؛ حکمرانی، مدیریت و کاربران تشکیل میشود. لایه حکمرانی مجازی که به دنبال یکدست کردن صحنه اداره عالم در بستر فضای مجازی است و لایه مدیریت نیز، امکانات راهبردی این حکمرانی را تهیه و توسعه میدهد و لایه کاربران همان مصرفکنندگان آن حکمرانی هستند.
2⃣ حال سؤال این است که، آیا فلسفه اسلامی میتواند فضای مجازی را با توجه به این سه لایه که کاملاً #انسانی هستند، شرح و توضیح دهد؟ به نظر میرسد که نمیتواند، و این نتوانستن علاوه بر آنکه بازگشت به فقدان ظرفیت در مبنای #اصالتوجود میکند، از یک عامل اساسی دیگری نیز نشأت میگیرد و آن منعی است که در قاعده #ضرورتعلیتی وجود دارد و توان تحلیل #اختیار در وجود انسان را ندارد. آیا اختیار و اراده انسانی که از آن به «جزء الاخیر علت تامه» تعبیر میشود، و محکوم ضرورت علیتی است، همان اختیاری است که، حکمرانی فضای مجازی را در اختیار گرفته است و یا راهبردهای مدیریتی آن را طراحی میکند؟ این چنین اختیاری که در فلسفه برای انسان تصویر شده است، بیشتر در حد کاربران فضای مجازی است که، مصرف کنندهاند، چرا که اختیاری که محکوم ضرورت علیتی است، هیچگاه توان ایجاد حکمرانی جهانی مجازی را ندارد، بلکه شبیه به مصرفکنندگان مجبور فضای مجازی است.
3⃣ اما چنانچه، عنصر اختیار در وجود انسان، از چنبره ضرورت علیتی رها شود، اولین مقولهای که تبرز مییابد و در مرآی فیلسوف قرار میگیرد، عنصر #آزادی است. با تولد این مفهوم است که، فیلسوف امکانات فلسفی بیشتری برای تحلیل فلسفی پیدا میکند و او توان آن را دارد که، سه لایه انسانی فضای مجازی را به گونهای تحلیل نماید که، از آن حکمرانی، مدیریت و کاربری فضای مجازی به دست آید. براساس آزادی عمل در وجود انسان است که امکان شرح و بسط این مسئله وجود دارد که،انسانها چه اراده کردهاند که، دنیای کنونی را اینگونه ساختهاند؟ جهتگیری اختیار انسانها چه بوده است که، دنیای امروز از روابط واقعی به محبس مجازی تبدیل شده است؟ طلب درونی انسان نوین که برخاسته از #قدرتاختیار اوست، چیست که، چنین سامانه جهانی مجازی را رقم زده است؟
↩خلاصه سخن اینکه؛ هویت انسان به اختیار او تعریف میشود و قدرت سنجش عقلی، عواطف و احساسات قلبی و عنصر جسمی و جسدانی انسان همه امکانات و بسترهای تجلی آن اختیار هستند. و قاعده ضرورت علیتی، ذهن فیلسوف را دربند خود میکند و مانع میشود که قدرت اختیار انسانی به چشم فیلسوف آید و او این امکان وجودی انسان را کشف نماید.
@monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#مُعرفیِنِشستِعِلمی ✅موضوع نشست علمی: حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔺ارائه کنندگان: حجج اسلام؛ د
🔅بنیاد انقلاب اسلامی بر حکمت متعالیه است./ این ادعا با واقعیت حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی تطابق ندارد.
دکتر علیرضا صدرا:
1⃣ انقلاب اسلامی ایران بر بنیاد حکمت متعالیه استوار است. به عبارت دیگر حکمت متعالیه #علتموجبه انقلاب اسلامی که ضرورت آن را ایجاب ساخته است. حضرت امام و مردم علت موجده آن هستند که آن را ایجاد نموده اند. امامی که رهبری انقلاب را بر عهده داشت و مردمی که از او پیروی میکنند. رهبری امام از راهبردی نشأت میگیرد که آن راهبرد حکمی متعالیه است؛ هم حکمی است و هم متعالی. به تعبیری موضوع بحث من رابطه وثیق و استوار علّی و نسبت همسو و مثبت حکمت متعالی و حرکت متعالی انقلاب اسلامی است. برآمد اینها خود حکومت انقلابی متعالی جمهوری اسلامی بر بنیاد حکمت حکومت بوده که در حقیقت حاکمیت حکمت و حکومت حکمت میباشد.
2⃣ یک حکمت حاکمیت داریم که همان #حکمتمتعالی است. یک حکومت حکمت داریم که همان #جمهوریاسلامی میباشد. انقلاب اسلامی حکمیت حکومت را به حاکمیت حکمت تبدیل کرده است. هرچند ممکن است ما شعائر، شالوده و شاخصههای انقلاب را استقلال، آزادی و مردمسالاری دینی بدانیم، اما این ظاهر قضیه است و در واقع بزرگترین انقلاب این بوده است که امام حکمت را وارد حکومت کرده و حکومتی بر اساس حکمت بنیان نهاده است. آرزویی که تمامی حکما در طول تاریخ در پی آن بودهاند.
3⃣ حکمت توحیدی متعالی سیر بیشتر نداشته و کاملاً متکامل بوده است. اما مرحله به مرحله حرکت کرده تا به حکمت صدرایی رسیده است. این برآمد خاصی از این سیر متکامل و مشترک اشتکاکی و اشتدادی است که وارد اندیشه امام و بعد از آن وارد #انقلاباسلامی شده است. در حقیقت لبّلباب و اصل اصول حرف همین است.
↩ پس بنیاد انقلاب اسلامی حکمت میباشد و حکمت ذاتاً متعالی است؛ در نتیجه حکمت متعالی بنیاد حکومت اسلامی میباشد و برعکس نیز این انقلاب و این حرکت و حکومت بر این حکمت استوار است.
🔹 سخنرانی در نشست علمی «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی»
۹۵/۱۱/۲۱
➖➖➖➖➖
✳ چند سؤال از دکتر صدرا:
1. اگر حکمت متعالیه، بنیاد انقلاب اسلامی است، چرا ۴۰ سال است که از صحنه انقلاب و اداره نظام اسلامی #بیرون مانده است؟ به گونهای که مقام معظم رهبری که موسس گفتمان #امتدادحکمت هستند، به انزوای حکمت و عدم حضور فعال در صحنه حکومتداری تصریح کردند. پس یا حکمت متعالیه، ظرفیت تأسیس حکومت اسلامی را داشت و لیکن ظرفیت #اداره حکومت را ندارد. یا اینکه اساساً چنین ادعایی موهوم و خلاف واقع است.
2. اینکه حکمت متعالیه وارد انقلاب اسلامی شده است، به چه معناست؟ آیا به این معناست که، شعارهای انقلاب اسلامی، مبتنی بر اندیشه حکمت متعالیه بوده است؟ یعنی شعار استقلال، آزادی، نه شرقی، نه غربی، مبتنی بر حکمت متعالیه بود؟ کدام حکمت متعالیه؟ همان حکمت متعالیهای که همه عالم را شأن باریتعالی میداند و #استطاعت و #توان بیان تمایز میان شرق و غرب را ندارد؟ همان حکمت متعالیهای که، مبتلا به ضرورت علمی و جبرفلسفی است، آیا میتواند شعار #آزادی را تشریح کند؟ به نظر میرسد آنچه گفته شده است، چندان متکی به استدلال فلسفی نیست و صرفاً شعار است و خالی از هرگونه عقبه محتوایی است. و جالب اینکه، حضرت آیت الله جوادی آملی(دام ظله) به عنوان #حکیمبزرگصدرایی، هرگونه ارتباط حکمت نظری متعالیه با عرصه سیاست و اجتماع را انکار میکند.
3. مقصود از #جریان حکمت متعالیه در انقلاب اسلامی چیست؟ آیا به این معناست که، مردمی که بار انقلاب اسلامی را برداشتند، علما و بازاریان و دانشگاهیانی که بخشی از انقلاب بودند، با التفات به اندیشه های حکمی، وارد حرکت انقلاب اسلامی شدند؟ یا اینکه ناخودآگاه متأثر از اندیشه حکمی امام خمینی قرار گرفتند و با آن همراهی نمودند؟ آیا چنین تلقی را میتوان به علما و اندیشمندان نسبت داد؟ پس مقصود از جریان چیست؟ حکمت متعالیه چگونه در انقلاب اسلامی جریان یافته است که، نه عامه مردم نه غالب طبقه میانه که واسطه میان رهبر با عموم مردم بودند، حکیم نبودند و شاید مخالف حکمت متعالیه نیز بودند؟ به نظر میرسد این الفاظ خالی از هرگونه دقت و محتوایی است.
@monir_ol_din