#پرونده_علمی_6
#فلسفهفضایمجازی
#بررسیدیدگاهها_۲
♻ چرا فلسفهاسلامی در مواجهه با فضای مجازی #کمتحرک است؟
🔹میزان تحقیقات و پژوهش هایی که فیلسوفانه به فضای مجازی نظر انداخته باشند، حتی سخنرانیها و همایشها و نشستهای علمی به اندازه درخور نیست. موضوع فضای مجازی امروزه تبدیل به #حکمرانیمجازی شده است و بسیار جای تعجب دارد که، اساتید فلسفه که در این ایام مشغول تدریسهای مجازی هستند، آیا نمیاندیشند که، فضای مجازی با آنها و با فلسفه آنها چه میکند؟ توصیه به استفاده بهینه از این فضا و تبدیل تهدید به فرصت، نکتهای نیست که، استاد فلسفه بگوید بلکه هرکسی میتواند با اندک بهرهای از عقل اجتماعی چنین راهنمایی را انجام دهد. از فیلسوف توقع میرود که در حقیقت و ماهیت این فضا تأمل ورزد و قدمی پیش نهد و دریچهای نوین بگشاید و زاویه دیدی جدید پیشروی همگان باز کند. اما مع الاسف....
🔹یکی از دوستان عزیزم، بعد از یادداشت قبلی تذکری را دادند که تقدیم میکنم:
«به نظر میرسد، توقع #فلسفهفضایمجازی از مبنای اصالت وجود بجا نیست، بلکه شما میتوانید به نظریه اعتباریات علامه طباطبائی چشم اندازید و از ظرفیتهای آن برای شرح فلسفی ماجرای فضای مجازی بهره بگیرید.»
🔹 بنده این نکته ایشان را به روی چشم مینهم و به آن احترام میگذارم، لیکن نسبت به این پیشنهاد عرض کوتاه و مختصری دارم؛
آیا فضای مجازی، پدیدهای موجود است یا معدوم؟ اگر در دایره وجود قرار دارد، کدام یک از احکام وجود بر آن مترتب میشود؟ آیا میتوان از نظریه #تشکیکوجودی در شرح وحدت و کثرت آن بهره گرفت؟ آیا میتوان از نظریه #حرکتجوهری در توضیح تغییرات آن استفاده کرد؟ آیا میتوان از نظریه #تطابقعوالم در تفسیر رابطه انسان با فضای مجازی استفاده نمود؟ و..... بگذریم که اگر بگوییم معدوم است باز داخل در #واقعیات است و نیازمند تحلیل فلسفی.
⁉ پس چرا فلسفهاسلامی در مواجهه با فضای مجازی کمتحرک است؟
@monir_ol_din
#یادداشت
💥امتناعِ امتدادِ حکمتِ صدرایی
1⃣ یکی از گفتمانهایی که متأثر از مطالبات مقام معظم رهبری از اساتید حکمت و فلسفه اسلامی شکل گرفته است، گفتمان #امتدادحکمت است. اساس تکوین این گفتمان مبارک، در جلساتی که ایشان با اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی قم داشتند، بنیان نهاده شد. بعد از آن جلسات و شکلگیری این گفتمان، فعالیتهای خوبی صورت گرفته و پژوهشها و تحقیقات مفیدی رقم خورده است. با این وجود به نظر میرسد که نمیتوان پروژه امتداد حکمت را ذیل فلسفه صدرایی و براساس آن پیش برد. در این نوشتار اشاره مختصری به معنا و مقصود از امتداد حکمت و امتناع امتداد حکمت صدرایی صورت میگیرد که البته در بیان تفصیلی دیگری باید ابعاد بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد.
2⃣ مقصود از امتداد حکمت چیست؟ امتداد حکمت یعنی نظام مسائل فلسفه اسلامی در موضوعات عینی اجتماعی و سیاسی جریان پیدا کرده و در آنها امتداد یابد. مثلاً؛ بعد از آنکه مسئله وحدت و کثرت در درون فلسفه تنقیح شده و به یک تعین مفهومی میرسد و تصویری فلسفی از آن به دست میآید که در فلسفه صدرایی به نظریه #تشکیکوجودی منتهی گشته است، این نظریه بتواند پایگاه تفسیر وحدت و کثرت موضوعات عینی اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد. به عنوان مثال، نظام اقتصادی که در هر جامعهای یکی از واقعیات آن جامعه است، باید بتواند از تحلیل فلسفی نظریه «تشکیک در مراتب وجود» بهره لازم را ببرد. به این صورت که بتوان با استفاده از این نظریه، وحدت و کثرت در یک نظام اقتصادی را شرح و بسط داد. اگر این نظریه امکان تفسیر #نظام را داشته باشد و وحدت و کثرت آن را توصیف نماید به گونهای که معنای واقعی و عینی نظام و روابط آن به دست آید، میتواند در عینیت جاری شود. حال به چه صورتی این تفسیر فلسفی در عینیت جریان پیدا میکند، مطلب بسیار مهم دیگری است که، باید در مجال دیگری مورد بحث قرار بگیرد و لیکن تمامالکلام درباره ظرفیت نظریهای مثل نظریه تشکیک است که آیا میتواند موضوعات عینی را تفسیری واقعی و قابل تحقق ارائه نماید به گونهای که بتوان براساس آن یک نظام اقتصادی را در خارج از حوزه ذهن و نظر محقق ساخت؟
3⃣ به نظر میرسد که، پاسخ منفی است و حکمت صدرایی چنین ظرفیتی ندارد و امتداد حکمت صدرایی در ساحات اجتماعی و سیاسی ممتنع است. توضیح اینکه؛ مفهوم اصلی این حکمت #وجود است که نظام مسائل فلسفی بر روی آن بنا شده است. این مفهوم حاکی از یک حقیقتی است که، وصول به حاق آن از طریق شهود و حضور امکانپذیر است آن هم نه تمام حقیقت وجود بلکه به میزان سعه وجودی افراد بستگی دارد. حال سخن بر سر این است که، آیا آن حقیقت که مساوق با بساطت و وحدت و تشخص و فعلیت است، میتواند اساس و پایه تولید نظریهای قرار بگیرد که براساس آن بتوان نظریات اجتماعی و سیاسی را تولید نمود و در متن خارج آنها را محقق ساخت؟ مفهومی که از حقیقت وجود با آن مشخصاتی که دارد، حکایت میکند باید حاکی از همان حقیقتی باشد که بسیط است و عین تشخص، و از همینروی است که میتوان گفت که نظریه اصیل ملاصدرا همانا نظریه #وحدتشخصیوجود است. با این وصف است که دیگر نمیتوان از ساختارسازی براساس نظریات فلسفی صدرایی سخن گفت، چون تمام ظرفیت این فلسفه همان نظریه وحدت شخصی است که نمیتواند توجیهکننده کثرات وجودی باشد و چون چنین است نمیتواند نظامات و ساختارهای اجتماعی را که از تقوم وحدت و کثرت تکوین مییابند، شرح و بسط دهد و نمیتواند در عینیت امتداد یابد و این اشارهای مختصر به فقدان ظرفیت و امتناع امتداد است و تفصیل مطلب در موقف خود صورت میگیرد.
4⃣ براساس همین فقدان ظرفیت در حکمت نظری صدرایی است که، حکیم معاصر آیت الله جوادی آملی(دام عزه) از امتداد #حکمتعملی صدرایی سخن میگویند که در این صورت هم باید این پرسش را طرح کرد که؛ آیا حکمت عملی صدرا جوهرهای متفاوت از حکمت عملی سینوی و فارابی دارد؟ یعنی صدرا در حکمت عملی چه ویژگی ممتاز و متمایزی دارد که بتوان پروژه امتداد حکمت را براساس آن پیش برد؟ و براساس همین فقدان ظرفیت در حکمت نظری صدرایی است که، برخی از اساتید معاصر تولید نظریات علوم انسانی اسلامی را از نظریه #اعتباریات علامه طباطبائی پیگیری میکنند که این نظریه هم مبتلا به انفصال اعتبار از متن واقعیت است، هرچند تفاسیری ارائه شده است که بتواند ربط واقعیت و اعتبار را ذیل نظریه علامه طباطبائی را تبیین نماید.
🆔https://eitaa.com/monir_ol_din