eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 💢 او صبر مع‌الله دارد 🔹روزانه چقدر گناه و جنایت رخ میده؟ امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) همه‌شون رو میبینه. 🔹️امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) صبر مع‌الله داره یعنی میره پیش تک‌تک جاهایی که مظلومین دارن فریاد می‌زنن... 👤 استاد رائفی‌پور ➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تظاهرات زن، زندگی، آزادی در عراق! ⁉️ که بود؟ 🔹 برشی از سخنرانی به مناسبت ۱۳آبان، سالروز تسخیر لانه جاسوسی و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی ┄┅═✧☫✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 سیزدهم آبان‌ماه، روز دانش‌آموز، و یاد و خاطره شهدای دانش‌آموز اقدام تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ علیه السلام، گرامی باد. شادی روح جمیع شهدا صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خـــدا میخاد صداٺ بزنه🗣 اذانه🍃🕌 بلند شو مؤمݩ اصلا زشتھ بچھ مسلمۅݩ مۅقع نماز تۅ فضاے مجازے باشھ!! اللّٰہ🌙 نٺ گوشے←"OFF"❎ نٺ الهے←"ON"✅ وقٺ عاشقیہ😍 ببینم جا نـــماز هاٺون بازه؟🤨 وضـــو گرفٺید؟🤔 اگ جواب بݪہ هسٺ ڪہ چقد عالے اݪٺمآس دعــــآ... اَݪݪہُمَ عَجݪ ݪِوَݪیڪَ اݪـفَرج پآشـــو دیگه 🌱
منتظران گناه نمیکنند
#پارت32 #پسر_بسیجی_دختر_قرتی یکباره دلم آروم گرفت این درسته من این شهدا و آرمانهاشون رو دوست دارم و
فردا دانشگاه میری؟ _نه کلی خسته ام میخوام فردا حسابی بخوابم _میخواستم بگم خالت و عزیز جون بیان _آخ جون عزیز جون رو خیلی وقته ندیدم حتما بگو بیان _پس خستگیت چی میشم با ذوق خندیدم و گفتم: _فدای زلفای عزیز مامان هم خندید: _از دست تو،پس دیگه میگم فردا رو بیان اینقد خسته بودم که بی توجه به غرغر های مامان بدون خوردن شام به اتاق رفتم و یه کله تا صبح خوابیدم صبح با نوازش دست های عزیز جون بیدار شدم: _سلام گلکم بیدار نمیشی؟ جیغی از شادی کشیدم و بغلش کردم: _وای عزیز قربونت برم اومدی _آره عزیزم تازه رسیدیم دیگه طاقت نداشتم بیدارت نکنم _قربون این مهربونیت خوب کردی بیدارم کردی وای عزیز دلم برات پر میکشید _برو گولم نزن که حسابی ازت گله دارم اگه دلتنگ بودی چرا یه سر نیومدی پیشم؟ _عزیز جون میدونی که الان دانشگاهم، بخدا وقت نمیشه
_خوبه،خوبه پاشو بیا پایین اون روز و روز بعد به خاطر اومدن عزیز به دانشگاه نرفتم ولی روز دوشنبه دقیقا روزی که با امیر علی کلاس داشتم بعد از زدن یه تیپ خفن راهی دانشگاه شدم وقتی به ورودی دانشگاه رسیدم دوتا پسر از این جوجه تیغیا جلوم سبز شد. _جوووون عجب مالی شماره بدم خانم عصبی غریدم: _گمشو بینم بابا،چی تو خودت دیدی؟ _از ما به از این باش خانم باهات راه میام اون یکی که تا حالا نظاره گر بود گفت: _کلاس نیا بابا معلومه اینکاره ای شماره بده هماهنگ کنیم خوش میگذره دیگه از عصبانیت دود از دماغم خارج می شد: _برو شماره بده به مادرت بی شخصیت،گمشو تا نرفتم حراست رو بیارم همون اولی کیفم رو گرفت و گفت: _بابا حراست کیلو چنده؟ناز نیا منکه میدونم از خداته هرکاری کردم نتونستم کیفم رو از دستش بیرون بکشم، هنوز با پسرا درگیر بودم که امیر علی سر رسید: _چه خبره اینجا یکی از پسرا جواب داد: به تو چه بسیجی پاچه خوار چه کاره حسنی؟
دست امیر علی به شدت رو صورت پسره فرود اومد به طوری که نتونست خودش رو کنترل کنه و به طرفی پرت شد. اون یکی بلندش کرد و دوتا پا به فرار گذاشتن گویا متوجه شدن که زورشون به امیر علی نمیرسه. امیر علی بدونه اینکه به من نگاه کنه راهش رو به سمت دانشگاه ادامه داد تازه به خودم اومده بودم بهش رسیدم: _آقای فراهانی بدون اینکه به من نگاه کنه: _بله؟ از نگاه نکردنش کلافه شدم ولی جواب دادم: _میخواستم تشکر کنم بابات اینکه کمکم کردید _خواهش میکنم کار زیادی نکردم وظیفه بود _نه خوب فکر نمیکردم شما درگیر بشید.اصلا نمیدونستم کین،ظاهرا اصلا دانشجو هم نبودن شانس من این همه دختر نمیدونم چرا به من گیر دادن؟ کلافه پوفی کشید در حالی که به درخت پشت سر من نگاه می کرد گفت: _ولی من میدونم چرا با تعجب گفتم: _شما میدونید؟ از کجا؟ _ببخشید که رک میگم،ولی فکر نمی کنید که به خاطر ظاهرتون بود؟ هنگ کردم،این با چه جرعتی باز از تیپ من گفت:خوبه دفعه قبل تنه پنه می کرد الان اینقد رودار شده که رک میگه:
-ببخشید چی گفتی شما؟ -چیز خاصی نبود گفتم‌به خاطر ظاهرتونه که هرکس به خودش اجازه میده به حریمتون دست درازی کنه عصبی گفتم: -چی؟مگه ظاهرم چشه؟یعنی الان اگه خودم رو بقچه پیج کنم دیگه کسی تیکه نمیندازه؟مزاحم نمیشه؟ -شاید تیکه بندازه،ولی دیگه به خودش اجازه نمیده که کیفتون رو بکشه و بگه بیا بریم -مواظب حرف زدنتون باشید آقا ابروی بالا پروند و گفت: -مگه این کارو نکردن؟ -دلیل نمیشه از روی ظاهر آدم‌روقضاوت کنن -چرا اتفاقا شما خودتون به هرکس اجازه قضاوت میدید بعد یه نگاه به موهام انداخت و گفت: -مثلا الان من میگم اصلا رنگ موهاتون قشنگ نیست عوضش کنید منو میگی اول تعجب کردم از اینکه به من نگاه کرد بعد یهوی عصبانیت جای تعجب رو گرفت: -به توچه مگه من براتو رنگ کردم که اینو میگی اصلا.....اصلا.....چرا به موهای من نگاه کردی پوزخندی زد و گفت: -مگه ننداختی بیرون که ما ببینیم؟؟؟ -نخیر من برای دل خودم تیپ زدم و مو رنگ میکنم