eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
412 عکس
242 ویدیو
37 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 مقتل حضرت صلوات‌الله علیهما | 🔻 🥀 فلما نظر الحسين علیه‌السلام إليه قد برز اعتنقه و جعلا يبكيان حتى غشي عليهما ثم استأذن الحسين علیه‌السلام في المبارزة فأبى الحسين أن يأذن له فلم يزل الغلام يقبل يديه و رجليه حتى أذن له. 🥀 چون نظر حضرت امام حسين عليه‌السلام به فرزند عزيز برادر بزرگوار خود افتاد كه عازم ميدان كارزار و قتال گروه اشرار گرديده است، دو دست مبارك خود را به گردن مبارك برادرزاده عزيز خود افكند؛ هر دوی آن بزرگوار شروع به گريه و زارى نمودند و اشك حسرت از ديده پردرد و محنت خود به رخسار خويش جارى كردند، و آنقدر گريستند كه هر دوی آن بزرگواران مدهوش به روى زمين افتادند، چون به هوش آمدند آن جوان مصيبت زده از عمّ‌ بزرگوار خود رخصت كارزار گروه اشرار نمود، پس حضرت امام حسين علیه‌السّلام از رخصت دادن ابا و امتناع فرمودند و رخصت قتال و اذن كارزار با گروه بد فعال را ندادند، پس پيوسته آن جوان نيكو خصال دست و پاى آن حضرت را مى ‌بوسيد، عجز و الحاح در طلب و اذن رخصت مى ‌نمود، تا اينكه آن حضرت رخصت دادند. 🥀 فخرج و دموعه تسيل على خديه و هو يقول‏: إن تنكروني فأنا ابن الحسن‏ سبط النبي المصطفى و المؤتمن‏ هذا حسين كالأسير المرتهن‏ بين أناس لا سقوا صوب المزن‏ 🥀 و كان وجهه كفلقة القمر فقاتل قتالا شديدا حتى قتل على صغره خمسة و ثلاثين رجلا. 🥀 پس حضرت قاسم علیه‌السّلام عزم میدان نمود در حالی که اشکهایش بر چهره روان بود و فرمود: اگر مرا نمى‌شناسيد من فرزند حسن عليه‌السّلام، سبط‍‌ جناب پيغمبرِ پسنديده و مؤتمن صلى الله عليه و آله هستم، و این حسین علیه‌السلام است، چون اسیر در بند ميان گروهى كه هرگز از نزول باران ابر رحمت خدا سيراب نباشند. 🥀 رخسار مبارك آن بزرگوار مانند مه شب چهارده مى ‌درخشيد و مشغول كارزار و جنگ سخت شديد و نمايان گرديد، با وجود صغر سنّ‌ و عطش خود سى و پنج نفر از آن ناكسان بدگهر را به آتش دردناك سقر واصل نمود. به روايت ابو‌مخنف هفتاد نفر ناكس از شجاعان لشگر را به درك اسفل جهنم فرستاد. 🥀 قال حميد كنت في عسكر ابن سعد فكنت أنظر إلى هذا الغلام عليه قميص و إزار و نعلان قد انقطع شسع أحدهما ما أنسى أنه كان اليسرى فقال عمرو بن سعد الأزدي و الله لأشدن عليه فقلت سبحان الله و ما تريد بذلك و الله لو ضربني ما بسطت إليه يدي يكفيه هؤلاء الذين تراهم قد احتوشوه قال و الله لأفعلن فشد عليه فما ولى حتى ضرب رأسه بالسيف و وقع الغلام لوجهه و نادى يا عماه. 🥀 حمید گوید: من در ميان لشكر ابن سعد بودم و به اين نوجوان نظر مى‏كردم. او داراى يك پيراهن و لباس و نعلينهائى بود كه بند يكى از آنها گمان مي‌كنم بند نعلين چپ او بود قطع شده بود. عمرو بن سعد ازدى گفت: به خدا قسم من به اين نوجوان حمله می‌كنم. من گفتم: سبحان اللَّه، منظور تو از اين عمل چيست؟ به خدا قسم اگر اين نوجوان مرا بزند من دست به سوى او دراز نخواهم كرد. اين افرادى كه مي‌بينى او را محاصره كرده ‌اند برايش كافى خواهند بود. ولى وى گفت: به خدا قسم من اين كار را خواهم كرد. سرانجام وى به آن نوجوان حمله كرد. او هنوز برنگشته بود كه با شمشير بر فرق او نواخت و آن نوجوان با صورت در افتاد و فرياد زد: يا عماه... 🥀 اما در لهوف آمده است:‌«ابن فضيل ازدى ضربتى بر سر مباركش فرود آورد، که آن را بشكافت، آن نوجوان با صورت به زمين آمد و فریاد زد: يا عمّاه... : 📕 محن‌الابرار 📕 نفس‌المهموم 📕 لهوف 🏷 🆔 @mosibatoratebah
حضرت قاسم.mp3
5.27M
🎧 🚩 حضرت قاسم علیه‌السلام 🚩 حجت‌الاسلام حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🥀 | علیه‌السلام 🥀 به بند کفش تو عالم دخیل می بندد که مقصد تو حسین و مسیر تو حسن است تن تو مصحف پاک تمام اسماء است زره نداری و جوشن کبیر تو حسن است قبای سبز امامت بپوش نجل حسن به قامتت شده اندازه جامه ی پدرت به دست خط حسن میخورم قسم ز ازل خدا نوشته تو را در ادامه ی پدرت تشرف تو به صحن عتیق آغوشم بقیع سبز حسن را به کربلا افزود به دفتر وجناتت حسن تجلی کرد قلم به لوح غمت داغ کوچه را افزود شبیه باغ فدک زخمی خزان شده ای گلی و برگ تو در دست های گلچین است زبرجد حسنی یا عقیق سرخ حسین؟! غمت شبیه غم گوشواره سنگین است چه شد ستاره دنباله دار نجمه شدی شبیه فاطمه از تو خیال مانده فقط من از قساوت این نعل ها نمیگذرم به روی ماه تو نقشه هلال مانده فقط شده است زائر تو باطن امین الله امانت حسنی و حسین شرمنده است مرا دوباره بخوان تا اجابتت بکنم چه ناگوار پس از تو عموی تو زنده است 📝 محسن حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🥀 | علیه‌السلام 🥀 طلب می‌کرد از دست ضریحی حاجت خود را کشیده روی پاهای امامش صورت خود را دقیقاً سیزده سال است همراه علی اکبر به سوی کربلا خوانده است هفده رکعت خود را شمیم شهر یثرب در میان خیمه پیچیده بقیع آورده اینجا مشک بوی تربت خود را فدای آن کسی که شور احلی من عسل دارد که از شیرینی یک نام برده لذت خود را نقابی بر رخ چون ماه خود بسته است یعنی که نهان کرده است تا روز قیامت قیمت خود را قسیم النار والجنة به میدان میزند قاسم به هرکس میدهد آن تیغ ابرو قسمت خود را علیٌ حبّه جُنة سپر دیگر نمی خواهد سپر کرده است وقتی سینه پر محنت خود را بلای سخت یعنی که در آغوش ضریح او امام از دست داده با وداعش طاقت خود را هزاران سنگ برقاسم مبارک باد می گفتند برایش نیزه ای می آورد تهنیت خود را رواق سینه‌اش را نعل ها باهم قرق کردند به دست گرگ داده زلف او تولیت خود را به زیر نعل مرکب رفت تا خواهش کند از آن کمی کمتر کند از جسم عریان زحمت خود را به سوی شام رفته دست بسته نوعروس او به زیر چکمه های شمر دیده غیرت خود را 📝 محسن حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 صلوات‌الله علیه 🩸 چنین که بی‌قراری وای بر من سوارِ بی‌مهاری وای بر من علی‌اکبر که جوشن داشت آن شد... تو که جوشن نداری وای بر من 📝 حجةالاسلام و المسلمین حاج‌آقا سید رضا جعفری رضوی 🆔 @mosibatoratebah
📣 📌 تخصصی با ۱ عنوان کتاب، در ۲۴ مجلد و با محوریت امام حسین علیه‌السلام بروزرسانی شد. 📌 علاقه‌مندان می‌توانند، جهت و استفاده از ویژهٔ ماه محرم، همچنین دریافت سیر تحقیقی و مطالعاتی با آیدی زیر ارتباط برقرار کنند. 🏷 🆔 @seyedmajidnajafi
🩸 مقتل حضرت صلوات‌الله علیهما | 🩸 🥀 و انجلت الغبرة فإذا أنا بالحسين عليه السلام قائم على رأس الغلام و الغلام يفحص برجليه و الحسين عليه السلام يقول بعدا لقوم قتلوك و من خصمهم يوم القيامة فيك جدك، ثم قال: عز و اللّه على عمك أن تدعوه فلا يجيبك أو يجيبك فلا ينفعك صوته، هذا يوم و اللّه كثر واتره و قل ناصره. ثم احتمله على صدره فكأني أنظر إلى رجلي الغلام تخطان في الأرض و قد وضع الحسين عليه السلام صدره على صدره. قال: فقلت في نفسي ما يصنع به فجاء حتى ألقاه مع ابنه علي بن الحسين و قتلى قد قتلت حوله من أهل بيته فسألت عن الغلام فقيل: هو القاسم بن الحسن بن علي بن أبي طالب عليهم السلام‏. 🥀 حميد بن مسلم مى‌گويد: چون گرد فرو نشست، ديدم حسين بالاى سر قاسم است و او پا به زمين مى ‌كشد، و حسين مى ‌گويد: از رحمت الهی دور باشند مردمى كه تو را كشتند و دشمن آنها روز قيامت جدّ تو است، سپس گفت: به خدا بر عمويت ناگوار است او را بخوانى جوابت ندهد، يا جوابت دهد و سودت نبخشد. به خدا در اينجا كشندگان او بسيار و ياوران او كم است و او را به سينه گرفت و برد و پاهايش روى زمين مى ‌كشيد، حسين سينه بر سينه ‌اش گذاشت، با خود گفتم: او را چه خواهد كرد؟! 🥀 پس او را آورد كنار پسرش على بن الحسين و ديگر كشتگان خانواده‌‌اش گذاشت. پرسيدم: اين پسر چه كسى بود؟! گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب (علیهم‌السلام السّلام) 📕 نفس‌المهموم، صفحه ۲۹۳ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت علی اصغر (1).mp3
5.6M
🎧 🚩 حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام 🚩 حجت‌الاسلام حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸اشعار حضرت ام‌کلثوم سلام‌الله علیها در مصیبت علیه‌السلام 🩸 ▪️یا لَهفَ قَلبی عَلَی الصَّغیرِ الظّامی ▪️فَطَمَتهُ السِّهامُ قَبلَ الفِطامِ ▪️غَرغَرُوهُ بِدَمعِهِ وَ هُوَ طِفلٌ ▪️یا لَهفَ قَلبی عَلَیهِ فی کُلِّ عامٍ ▪️أَحرَقُوا قَلبَ والِدَیهِ عَلَیهِ ▪️وَرَمَوهُ بِذِلَّهٍ وَ انتِقامٍ ▪️فَاللهُ یَحکُمُ بَینَنا وَ بَینَهُم ▪️لَدَی الحَشرِ عِندَ فَصلِ الخِصامِ 🥀 چقدر دلم کباب شد بر کودک تشنه کام خردسال، که پیش از هنگام بازگیری از شیر، تیرها او را از شیر گرفت. 🥀 او را در سنین کودکی غرقه به خون کردند و اشکش را در آوردند که همواره دلم برایش می‌سوزد. 🥀 قلب پدر و مادرش را در سوگ او سوزانیدند و در نهایت پستی از روی انتقام او را آماج تیرها نمودند. 🥀 در روز رستاخیز، به هنگام فصل خصومت‌ها خداوند در میان ما و آنها داوری می‌کند. 📕 نورالعین فی مشهد الحسین علیه‌السلام صفحه ۵۶ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸روضه جانسوز صلوات‌الله علیه🩸 🥀 هنگامی که از امام سجاد علیه‌السلام درباره طفل شش‌ماهه، علیه‌السلام سؤال شد، آن حضرت چنین فرمود: 🥀 «وَ قَدِ احتَضَرَ مِن شِدَّةِ العَطَشِ» 🥀 از اوج تشنگی در حال جان کندن بود! 🥀 پدرم او را به میدان برد، تا سیرابش کند، اما آن قوم ظالم با تیر سه شعبه‌ای سر از بدنش جدا کردند... 🥀 پس از آنکه پدرم او را به پشت خیمه‌ها آورد تا دفنش نماید، مادرش رباب سلام‌الله علیها او را در آغوش کشید گفت: 🥀 علی جان؛ پسرم؛ دلم را به تو خوش کرده بودم، تو را هم از من گرفتند، و جگرم را سوزاندند و پاره پاره کردند... 🥀‌سپس امام سجاد علیه‌السلام صیحه‌ای زد و گریه شدید سر داد و از هوش رفت! 📕 خصائص الطفل الرضیع، صفحه ۱۹۱ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | علیه السلام گرفته دامن شش گوشه را از کنج پایینش گرفته دامن او را سکینه محض تسکینش وداع با علی بن الحسین بن علی سخت است وداع جانگداز خیمه‌ها با جان شیرینش نوای إن یکاد عمه او را بدرقه می‌کرد دعایش کرد بابا ام لیلا گفت آمینش برایش نوح و ابراهیم و آدم اشک می‌ریزند که بودند این پیمبرها عزاداران دیرینش سزاوار است پای روضه او جان به لب بودن حسین بن علی هم جان سپرده نزد بالینش به سرنیزه نیازی نیست در شرح غم اکبر که پاره پاره شد با رفتنش قلب محبینش تن مجروح در جوشن هزار اسماء حسنی شد میان دشت هر سو ریخته آیات یاسینش به بغض جعده‌ها شد پاره پاره آن جگر گوشه کرامت را ببین شد تیغه جراح مسکینش تن بین عبا پاره به پاره گریه خواهد کرد برای لحظه لحظه روضه خولی و خورجینش 📝 محسن حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
حضرت علی‌اکبر.mp3
6.02M
🎧 🚩 حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام 🚩 حجت‌الاسلام حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 علیه‌السلام🩸 🥀 در نقل است: روزی یک مرد مسیحی وارد مسجد رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم شد. 🥀 مردم که او را گفتند: تو مسیحی هستی! از مسجد خارج شو! 🥀 مرد مسیحی به آنان گفت: شب گذشته در خواب، رسول خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم و حضرت عیسی علیه‌السلام را دیدم. 🥀 حضرت عیسی علیه‌السلام به من فرمودند: به دستان مبارک خاتم‌الانبیاء صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم اسلام بیاور که به حق پیامبر این امت است. 🥀 من به دست او اسلام آوردم و اکنون آمده‌ام تا اسلام خود را با مردی از اهل‌بیتش تجدید کنم! 🥀 پس او را به محضر امام حسین علیه‌السلام آوردند. و همین که به محضر حضرت رسید، خود را بر پای امام علیه‌السلام انداخت و شروع به بوسیدن پاهای آن حضرت کرد. بعد خوابی را که شب گذشته دیده بود، برای آن حضرت تعریف کرد. در آن هنگام سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: 🥀 أ تُحِبُّ اَنْ آتیکَ بِشَبیهِهِ؟ قالَ: بَلیٰ سَیّدی 🥀 آیا دوست داری کسی که شبیه به رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم است را نزد تو بیاورم؟! 🥀 گفت: بله، ای آقای من! 🥀 فَدَعَی الحُسَینُ علیه‌السلام بِوَلَدِه عَلِیّ الاکبَر و کان اِذ ذاکَ طِفلٌ صَغیرٌ و قَد وَضَعَ عَلی وَجهِهِ البُرقَع فَجیء به الی اَبیه‌. 🥀 پس امام حسین علیه‌السلام فرزندش علی‌اکبر علیه‌السلام را ندا داد؛ در آن زمان او نوجوانی بود و در حالی که بر صورتش نقاب انداخته بودند، او را نزد پدر آوردند. 🥀 فَلَمّا رَفَعَ الحسین علیه‌السلام البُرقَعَ مِن وَجهِهِ وَ رَآهُ ذلکَ الرَجُلُ وَقَعَ مُغمیٰ عَلَیه. 🥀 هنگامی که سیدالشهداء علیه‌السلام نقاب را از روی صورت علی‌اکبر علیه‌السلام برداشتند و آن مرد او را دید، از هوش رفت. 🥀 حضرت فرمودند: آب به صورت او بپاشید! زمانی که به هوش آمد، سیدالشهداء علیه‌السلام به آن مرد فرمودند: ای مرد! آیا این فرزندم را شبیه رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم یافتی؟! 🥀 مرد گفت: به خدا قسم آری! 🥀 امام حسین علیه‌السلام به او فرمودند: اگر تو چنین فرزندی داشتی و خاری به پای او می‌رفت، چه می‌کردی؟! 🥀 مرد جواب داد: به خدا قسم می‌مُردم! 🥀 در این‌جا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام به او فرمودند: 🥀 اُخبِرُکَ أنّی أریٰ وَلَدی هٰذا بِعَیني مُقَطَّعاً بِالسُیُوفِ إرباً إرباً 🥀 اکنون به تو این خبر را می‌دهم که روزی این پسر را با چشمان خودم می‌بینم در حالی که با شمشیر بدنش را قطعه قطعه کرده‌اند... 📕 ثمرةالاعواد، جلد ۱ صفحه ۲۳۰ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 علیه‌السلام 🩸 🥀 شیخ جعفر شوشتری می‌فرماید: 🥀 امام حسین صلوات‌الله علیه در مصیبت علی‌اکبر علیه‌السلام سه بار به حال اشراف به موت رسید. 🥀 اول: وقتی دید فرزندش آمادۀ رفتن به میدان شده است. 🥀 دوم: وقتی برگشت و از حضرت طلب آب کرد، پس او را به سینه گرفت و از شدت غصه و اندوه که نمی­‌توانست آب برای او آماده کند، حالت احتضار به او دست داد. 🥀 سوم: هنگامی که علی‌اکبر علیه‌السلام از اسب افتاد و پدر را صدا زد، که سکینه سلام‌الله علیها می­‌گوید: 🥀 لَمّا سَمِعَ أبی صوتاً وَلَدِه نَظَرتُ إلَیه فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتًضَر وَ جَعَلَ یَنظُرُ الأطرافَ الخِیمَة. 🥀 وقتی صدای علی‌اکبر علیه‌السلام بلند شد، من پدر را نگاه کردم، دیدم مشرف به مرگ شده است. دو چشمش مثل آدم محتضر می‌گردد و اطراف خیمه را نگاه می کند، و نزدیک است روح از بدنش برود... 📕 کتاب شریف خصائص‌الحسینیه 🏷 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | علیه‌السلام 🥀 آن مادری که زخم‌هایت را زیارت کرد ای نام شیرین ،مثل کوثر خوش گوارت کرد تسنیم را فرمود،اشک چشم تو باشد نیل و فرات و دجله را خدمتگزارت کرد فرموده جان عالمی بر تو «بنفسی انت» پس واجب عینی است ،جان باید نثارت کرد قطعاً تو را خیل ملائک بدرقه کردند وقتی سکینه سوی میدان رهسپارت کرد «یا نفس من بعد الحسین هونی» ات قطعاً در نزد زهرا رو سپید و رستگارت کرد دست تو سقاخانه لب‌های اصغر بود دست بریده بین صحرا شرمسارت کرد پایت از این درگه بریده می‌شود؟ هرگز! پای بریده شک ندارم پایدارت کرد آه از عمودی که تنت را بر زمین انداخت آه از کسی که بر سر نیزه سوارت کرد جان‌ها فدای مادرت که چون تو ماهی را نذر قدوم حضرت پروردگارت کرد 📝 محسن حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
حضرت عباس (1).mp3
5.44M
🎧 🚩 حضرت عباس علیه‌السلام 🚩 حجت‌الاسلام حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
📜 📎 علیه‌السلام 🥀 از جناب امام زین‌العابدین علیه‌السلام پرسیدند که پدر بزرگوارتان چند بار گریه کردند؟! 🥀 فرمود: هفت مرتبه؛ یک مرتبه وقتی بود که با عمم عباس علیه‌السلام در حال وداع دست به گردن هم انداخته بودند، اینقدر پدرم گریسته بود که جامه‌های عمم عباس علیه‌السلام تر شده بود! 📕 مقتل خطی مبکی‌العیون، صفحه ۶۶ 🏷 ♻️ 🆔 @mosibatoratebah