📜 هجوم به خیمه ها بعد از شهادت حضرت عبدالله بن الحسن علیهالسلام
▫️ #نسخ_خطی
📕 بحرالمصائب
🆔 @mosibatoratebah
#مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین
#اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📌 #نسخ_خطی
🔹 نسخهای خطی از مصحف شریف
🔹 منسوب به امام حسین صلواتالله علیه
🆔 @mosibatoratebah
#مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین #اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📜 #نسخ_خطی
🥀 [ شب عاشورا ] امام [ حسین علیهالسلام ] از خیمه سراسیمه [ و ] خاطر پژمرده بیرون آمد. دید جوان رشیدش، #علی_اکبر آقا، سر به طناب خیمه گذارده، مثل باران بهاری اشک میبارد.
🥀 حضرت پیش آمده، سر پسر را از روی طناب خیمه برداشت. اشک از دیده نور دیدهاش پاک نمود.
🥀 فرمود: ای فرزند دلبند من! برای چه زار و نالانی؟!
🥀 #علی_اکبر آقا عرض کرد: بابا! این زندگی بر #علی_اکبر حرام باد که من زنده باشم [ و ] خواهران من از تشنگی بمیرند..!
📕 هدیة الذاکرین، اردبیلی آقاقلعهای، جلد ۲، صفحه ۴۰۳
🆔 @mosibatoratebah
#مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین #اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #فاطمیه #محسنیه #عید_غدیر #غدیر #غدیر_ثانی #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📜 #نسخ_خطی
🩸 شهادت بنت الحسین علیهماالسلام در خرابه شام
📕 کنزالغرائب فی قصص العجائب، برگ ۱۲۶
📌 تالیف: قاسم بن محمد مذمکینی در سال ۷۳۷ قمری
📌 کتابت: محمد بن احمد بن حسن حافظ به سال ۸۸۲ قمری
📌 نسخه خطی کتابخانه ملی فرانسه
به شماره ۹۹
🆔 @mosibatoratebah
#مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین #اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #فاطمیه #محسنیه #عید_غدیر #غدیر #غدیر_ثانی #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📜 #نسخ_خطی | #عاشوراء
🩸 حضرت امکلثوم سلامالله علیها فرمود:
🩸 شمر اگر جان میخواهی جان ما را فدا کن و اگر مال میخواهی آن چه در خیمه هست مال تو باشد...
📕 مبکی العیون صفحه ۴۵
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
📜 #نسخ_خطی
📎 #حضرت_اباالفضل_العباس علیهالسلام
📎 #قمربنی_هاشم علیهالسلام
🥀 سر خود خم کرد و مشک را از نزدیک زین به دندان گرفت
و پیوسته رکاب میزد که شاید خود را به نزد سکینه سلاماللہ علیها برساند، که ناگاه تیری به چشم مبارکش خورد که خون از چشمش جاری گردید، با زور در تلاش بود که شاید آب را به حرم برساند که ناگاه تیری بر مشکش آمد و سوراخ شد و آب فرو ریخت. چون آب بر زمین ریخت با خود گفت: عباس؛ حال به چه رو دیگر نزد سکینه سلاماللہ علیها
میروی؟! پس از رکاب زدن باز ایستاد...
📕 مقتل خطی مبکیالعیون، صفحه ۱۲
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
📜 #نسخ_خطی
📎 #حضرت_اباالفضل_العباس علیهالسلام
🥀 از جناب امام زینالعابدین علیهالسلام پرسیدند که پدر بزرگوارتان چند بار گریه کردند؟!
🥀 فرمود: هفت مرتبه؛ یک مرتبه وقتی بود که با عمم عباس علیهالسلام در حال وداع دست به گردن هم انداخته بودند، اینقدر پدرم گریسته بود که جامههای عمم عباس علیهالسلام تر شده بود!
📕 مقتل خطی مبکیالعیون، صفحه ۶۶
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
📜 #نسخ_خطی
📎 #حضرت_اباالفضل_العباس علیهالسلام
🥀 از جناب امام زینالعابدین علیهالسلام پرسیدند که پدر بزرگوارتان چند بار گریه کردند؟!
🥀 فرمود: هفت مرتبه؛ یک مرتبه وقتی بود که با عمم عباس علیهالسلام در حال وداع دست به گردن هم انداخته بودند، اینقدر پدرم گریسته بود که جامههای عمم عباس علیهالسلام تر شده بود!
📕 مقتل خطی مبکیالعیون، صفحه ۶۶
🏷 #المصیبة_الراتبة
♻️ #باز_نشر
🆔 @mosibatoratebah
📜 #نسخ_خطی
🥀 [ شب عاشورا ] امام [ حسین علیهالسلام ] از خیمه سراسیمه [ و ] خاطر پژمرده بیرون آمد. دید جوان رشیدش، #علی_اکبر آقا، سر به طناب خیمه گذارده، مثل باران بهاری اشک میبارد.
🥀 حضرت پیش آمده، سر پسر را از روی طناب خیمه برداشت. اشک از دیده نور دیدهاش پاک نمود.
🥀 فرمود: ای فرزند دلبند من! برای چه زار و نالانی؟!
🥀 #علی_اکبر آقا عرض کرد: بابا! این زندگی بر #علی_اکبر حرام باد که من زنده باشم [ و ] خواهران من از تشنگی بمیرند..!
📕 هدیة الذاکرین، اردبیلی آقاقلعهای، جلد ۲، صفحه ۴۰۳
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
📜 #نسخ_خطی
📎 #حضرت_اباالفضل_العباس علیهالسلام
📎 #قمربنی_هاشم علیهالسلام
🥀 سر خود خم کرد و مشک را از نزدیک زین به دندان گرفت
و پیوسته رکاب میزد که شاید خود را به نزد سکینه سلاماللہ علیها برساند، که ناگاه تیری به چشم مبارکش خورد که خون از چشمش جاری گردید، با زور در تلاش بود که شاید آب را به حرم برساند که ناگاه تیری بر مشکش آمد و سوراخ شد و آب فرو ریخت. چون آب بر زمین ریخت با خود گفت: عباس؛ حال به چه رو دیگر نزد سکینه سلاماللہ علیها
میروی؟! پس از رکاب زدن باز ایستاد...
📕 مقتل خطی مبکیالعیون، صفحه ۱۲
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
📜 #نسخ_خطی
📎 #حضرت_اباالفضل_العباس علیهالسلام
📎 #قمربنی_هاشم علیهالسلام
🥀 سر خود خم کرد و مشک را از نزدیک زین به دندان گرفت
و پیوسته رکاب میزد که شاید خود را به نزد سکینه سلاماللہ علیها برساند، که ناگاه تیری به چشم مبارکش خورد که خون از چشمش جاری گردید، با زور در تلاش بود که شاید آب را به حرم برساند که ناگاه تیری بر مشکش آمد و سوراخ شد و آب فرو ریخت. چون آب بر زمین ریخت با خود گفت: عباس؛ حال به چه رو دیگر نزد سکینه سلاماللہ علیها
میروی؟! پس از رکاب زدن باز ایستاد...
📕 مقتل خطی مبکیالعیون، صفحه ۱۲
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah