eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
402 عکس
231 ویدیو
36 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5830320084576373525.aac
24.49M
🎧 🔻 حجةالاسلام محسن حنیفی 🔻 محرم‌الحرام ۱۴۴۵ 🆔 @mosibatoratebah
🥀 | امام حسین علیه‌السلام 🥀 ای که به عشقت اسیر، خیلِ بنی‌آدم‌اند! سوختگان غمت، با غم دل خُرّم‌اند هر که غمت را خرید، عشرت عالَم فروخت باخبرانِ غمت، بی‌خبر از عالَم‌اند در شکن طُرّه‌ات، بسته دل عالمی‌ست وآن همه دل‌بستگان، عقده‌گشای هم‌اند یوسف مصرِ بقا، در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن، آمده با دِرهم‌اند تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست کاین شهدا تا ابد، فخر بنی‌آدم‌اند... چون به جهان خُرّمی، جز غم روی تو نیست باده‌کشان غمت، مست شراب غم‌اند عقد عزای تو بست، سنّت اسلام و بس سلسلۀ کائنات، حلقۀ این ماتم‌اند گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خم‌اند خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را زان که شهیدان او، جمله مسیحا دم‌اند هردم از این کشتگان، گر طلبی بذل جان در قدمت جان‌فشان، با قدمی محکم‌اند سرّ خدای ازل، غیب در اسرار توست سرّ تو با سرّ حق، خود ز ازل تواَم‌اند محرم سرّ حبیب، نیست به غیر از حبیب پیک و رُسُل در میان، محرم و نامحرم‌اند در غمِ جسمت «فؤاد» اشک نبارد چرا؟ کاین قطراتِ عُیون، زخم تو را مرهم‌اند ▫️فؤاد کرمانی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | امام حسین صلوات‌الله علیه 🥀 ای در غم تو ارض و سما خون گریسته ماهی در آب و وحش به هامون گریسته‏ وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته‏ از تابشِ سرت به سنان, چشم آفتاب اشک شفق به دامن گردون گریسته‏ در آسمان ز دود خِیامِ عفاف تو چشم مسیح, اشکِ جگرگون گریسته‏ با درد اشتیاق تو در وادی جنون لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته‏ تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار خنجر به دست قاتل تو, خون گریسته‏ آدم پیِ عزای تو در روضه‎ی بهشت خرگاه درد و غم زده بیرون گریسته گر از ازل تورا سرِ این داستان نبود اندر جهان ز آدم و حوا نشان نبود ▫️نیّر تبریزی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 مقتل امام حسین صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 آنگاه حسين عليه ‌السّلام، دشمن را به مبارزه فرا خواند، و هماره هر كس كه به مبارزت با حضرتش قدم پيش مى‌نهاد به دست او راهى جهنّم مى‌گرديد، تا آنجا كه كشتار عظيمى بنمود و در همان حال مى فرمود: شهادت از پذيرش ننگ اولى، و ننگ از ورود در آتش اولى است. 🥀 يكى از راويان گويد: به خدا سوگند نديدم مردى را كه فرزندان و اهل‌بيت و يارانش كشته شده، بار اين همه دردها و رنجها را به دوش كشيده، مع‌الوصف اينگونه دليرانه در صحنه نبرد ابراز شجاعت و رشادت كند، تا آنجا كه دشمن هم پشت هم به صورت گروهى به جنابش يورش برده، حضرت با شمشيرش به آنان حمله‌ور شده، دشمنان چون گلّه بز در برخورد با شیر مى‌گريختند، حضرت گاه به صفوف فشرده سى هزار نفرى دشمن حمله مى‌كرد و آنان را به هزيمت مى‌برد و دشمن چون ملخ پراكنده مى‌شدند و امام به مكانش بازگشته مى فرمود: و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظيم 🥀 راوى گويد: امام عليه‌السّلام پيوسته می‌جنگيد تا آنكه دشمن بين او و حرم او حائل شد. 🥀 امام بانگ بر آنان زد و فرمود: واى بر شما، اى پیروان آل‌ابى‌سفيان، اگر برايتان دين نبوده و از معاد و قيامت پروايى نداريد، پس در اين دنيا آزاده باشيد، و اگر آنچنان گمان داريد كه عربيد به احساب و نژادتان باز گرديد. 🥀 شمر ندا در داد كه: اى فرزند فاطمه چه مى گويى؟! 🥀 فرمود: سخنم اين است كه، من با شما می‌جنگم و شما با من، و بر زنان گناهى نيست، پس اين سركشان و طاغيان و نادانان خود را از تعرّض به حرم من تا من زنده هستم باز داريد. 🥀 شمر گفت: اين حقّ تو است. و دشمنان شروع به حمله به امام عليه‌السّلام نموده، حضرتش حملات خود را از سرگرفت و او با اين وصف شرب آبى را مى‌جست و نمى‌يافت، تا آنكه هفتاد و دو جراحت يافت. امام عليه‌السّلام، لحظه‌اى براى استراحت توقّف فرمود و در حالى كه ضعف از جنگ بر وى عارض گرديده بود، در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پيشانى حضرت اصابت نمود، امام عليه‌السّلام پيراهن را بالا زد تا خون پيشانى را باز دارد كه تيرى سه شعبه و زهرآلود بيامد و بر قلب مقدس امام نشست، امام عليه السّلام فرمود: بسم اللَّه و باللَّه و على ملّة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله 🥀 آنگاه سر به آسمان برداشت و گفت: «خداوندا تو مى دانى كه اينان مردى را مى كشند كه بر گستره زمين جز او فرزند دختر پيامبر نيست. 🥀 سپس تير را از پشت سر برآورده و خون چون ناودان فوران كرد، و توان جنگ از امام مى‌رفت. حضرت بايستاد، هر مردى از دشمن كه نزد امام مى‌آمد باز مى‌گشت كه مبادا خداى را با شركت در خون امام ملاقات كند. تا آن كه مردى از كنده به نام مالك بن نسر، لعنة‌الله عليه آمد و به حسين عليه‌السّلام ناسزا گفت و با شمشير بر سر مباركش زد و سر آكنده از خون شد. 🥀 راوى گويد: حسين عليه‌السّلام خرقه‌اى بخواست و سر را با آن بست و کلاهی بر سر نهاد و بر آن عمّامه بست. مدّتى اندك دشمنان درنگ كرده به سوى امام عليه‌السّلام بازگشته و احاطه اش نمودند. در اين وقت عبدالله بن الحسن عليهماالسّلام كه نوجوانى نوخاسته بود و هنوز موى بر صورتش ندميده بود از نزد زنان بيرون آمد و با شتاب خود را به كنار حسين عليه‌السّلام رسانيد، زینب کبری سلام‌الله علیه خود را به وى رسانيده تا او را باز دارد، عبد اللَّه بشدّت امتناع ورزيد و گفت: به خدا سوگند از عمويم جدا نگردم. 🥀 بحر بن كعب يا حرملة بن كاهل با شمشير قصد حسين عليه‌السّلام نمود، نوجوان گفت: واى بر تو اى زنازاده آيا عمويم را مى‌كشى؟! شمشير كه بر امام فرود مى‌آمد، عبد الله دست بالا برد تا سپر جان عمو كند، شمشير دست عبد اللَّه را تا پوست بريد و دست آويزان شد، نوجوان فرياد واعمّاه كشيد. حسين عليه السّلام برادرزاده را گرفته و به آغوشش كشيده فرمود: برادرزاده ام، بر آنچه بر تو گذشت صابر باش و خيرش بدان، زيرا خدا تو را به آباى صالحت ملحق فرمايد. حرملة بن كاهل تيرى به سوى عبد اللَّه گشود و وى را در دامن عمويش به شهادت رسانيد. 🥀 پس از آن شمر بن ذى الجوشن به خيمه هاى حسين عليه السّلام حمله كرد و گفت: آتش به من دهيد تا خيمه ها را با هر كس كه در آن است به آتش كشم. حسين عليه‌السّلام فرمود: فرزند ذى‌الجوشن! تو آتش را خواستى تا اهلم را آتش زنى، خدا تو را در آتش بسوزاند. شبث آمد و امام او را نكوهيد و او شرمنده بازگشت. 🥀 راوى گويد: حسين عليه‌السّلام به اهلش فرمود: پيراهن كهنه اى به من دهيد تا زير لباسم پوشيده مرا از آن برهنه نكنند. پيراهن تنگى آورده شد، فرمود: اين نه، زيرا اين لباس اهل ذلّت است. بعد پيراهن كهنه‌اى را بگرفت و پاره‌اش كرد و زير لباسش پوشيد، اما بعد از شهادت، وى را از آن هم برهنه كردند و بردند.
بعد از عاشورا، دو دست بحر بن كعب در تابستان‌ها چون دو تكّه چوب خشك، خشك شده و در زمستان‌ها در حالى كه دو دست او مرطوب بود از آن چرك و خون جارى مى‌گرديد تا آنكه خدا هلاكش فرمود. چون جراحات زياد بر حسين عليه‌السّلام وارد گرديده و چون خارپشت باقى ماند، ملعونى خبيث به نام صالح بن وهب المزنى لعنة‌اللَّه عليه، ضربتى سخت با نيزه بر امام زد كه حسين عليه‌السّلام از آن ضربت از روى اسب بر گونه راست بر زمين فرود آمد، اما به سختی برخاست. 🥀 راوى گويد: زينب عليها‌السّلام از در خيمه بیرون آمد و ندا مى‌كرد: واى برادرم، واى سيّدم، و اى اهل بيتم، كاش آسمان بر زمين فرود آمدى، و اى كاش كوه‌ها در بستر هامون فرو پاشيدى. 🥀 شمر به لشكر بانگ زد: درباره اين مرد به انتظار چه هستيد؟! بعد از هر سوى به امام حمله كردند. زرعة بن شريك لعنة اللَّه عليه ضربه‌اى بر كتف چپ امام زد، امام نيز ضربه‌اى بر او وارد كرد كه هلاك شد. ديگرى با شمشير ضربه‌اى بر دوش امام وارد آورد كه امام به چهره بر زمين افتاد و بعد از اين ضربت به زحمت مى‌نشست و بر روى زمين افتاد و خيزان مى‌رفت. سنان بن انس نخعى لعنة اللَّه عليه، با نيزه به گودى گلوگاه امام زد و بعد نيزه را در آورده و در قفسه سينه امام فرو برد. و باز سنان تيرى انداخت كه در گلوگاه امام نشست، امام سقوط كرد و بعد نشست و تير را از گلوى مباركش كشيد. امّا هر دو كفّ دست را زير گلو گرفت و چون پر مى شد با آن سر و محاسن مبارك را خضاب مى نمود و مى‌فرمود: اين گونه با خضاب به خونم و حقّ مغصوبم به ديدار پروردگارم مى‌روم. عمر بن سعد به مردى كه در جانب راستش بود گفت: واى بر تو فرود آى و حسين را راحت كن. خولى بن يزيد اصبحى پيش تاخت تا سرش را قطع نمايد که به رعشه افتاد. سنان بن انس لعنة‌اللَّه عليه فرود آمد و شمشيرى به حلق مبارك زد در حالى كه می‌گفت: به خدا من سرت را جدا مى ‌كنم با آنكه مى‌دانم تو فرزند رسول‌خدايى و بهترين مردم از نظر پدر و مادرى، و بعد سر شريف حضرت را بريد صلّى اللَّه عليه و آله. 📕‌ بازنویسی از: لهوف سید بن طاووس رضوان الله تعالی علیه 🆔 @mosibatoratebah
🔻 زیارت امام حسین علیه‌السلام در شب و روز عاشورا 🔻 🥀 حَدَّثَنِي أَبِي وَ أَخِي وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ الْبَجَلِيُّ عَنْ قَبِيصَةَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه‌السلام فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ فَقَالَ لِي هَوءُلَاءِ زُوَّارُ اللَّهِ وَ حَقٌّ عَلَى الْمَزُورِ أَنْ يُكْرِمَ الزَّائِرَ مَنْ بَاتَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام لَيْلَةَ عَاشُورَاءَ لَقِيَ اللَّهَ مُلَطَّخاً بِدَمِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَأَنَّمَا قُتِلَ مَعَهُ فِي عَرْصَتِهِ [عَصْرِهِ ] وَ قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام أَيْ يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَ [أَوْ ]بَاتَ عِنْدَهُ كَانَ كَمَنِ اسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ. 🥀 جابر گفت: در روز عاشوراء محضر مبارك حضرت امام صادق علیه‌السلام رسيدم، حضرت به من فرمودند: اين گروه (زائرين امام حسين عليه‌السّلام) بوده و بر مزور واجب است كه زائر را اكرام نمايد، كسى كه نزد قبر مطهر حضرت اباعبداللّه عليه‌السّلام در عاشوراء بيتوته كند، روز قيامت خدا را ملاقات مى‏كند در حالى كه به خون خودش آلوده بوده، گويا در ركاب آن حضرت در كربلا شهيد گشته است. 🥀 و نيز فرمودند: و كسى كه قبر امام حسين عليه‌السّلام را عاشوراء زيارت كرده و بالاى قبر بيتوته نمايد مثل كسى است كه در مقابل آن حضرت شهيد شده باشد. 📕 کامل‌الزیارات شریف 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | امام حسین علیه‌السلام 🥀 خاک را منزلتی در همه ایجاد نبود گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند "آب" شهد است اگر، زهر از او به كه نشد به دمي همدم لعلِ لب عطشـاني چند جان "آتش" به سقر باد كه خصمانه نسوخت خرمن هستي بي عاطفه انسـاني چند "خاك" را خاك به سر باد كه مخسوف نكرد به بيابانِ بلا غــافل و نـــاداني  چند دم صبح است اگر "باد" به چاه انـــدر بــاد شد دم نـــائره خيمه ســـوزاني چند خس و خاشاك مگر سندس و استبرق بـود كه كفن شد به تن زخمي عرياني‌ چند شست از صفحه امكان رقم عيش و سـرور اشك بي فـاصله ديده گريــاني  چند رشته نظم طبیعت ز چه یارب نگسیخت چاک، آن دم که شد از غصّه گریبانی چند مرد اندر همه آفــاق تــوان  گفـت نبــود به‌جز آن در ره‌حق كشته شهيداني‌چند هر يكي را هـوس اين بود كه از بهر نثــار كــاش‌در جسم‌همي‌بود مرا جاني‌چند بر سر نعش شهیدان دل دشمن بگداخت اثر ناله جانسوز نوا خوانی چند ▫️استاد عابد تبریزی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 حدیث روز 🔻 🥀 رواى گويد: عمرسعد لعين پس از قتل فرزند خاتم‌النبيين صلی‌الله علیه و آله و سلم، سر مطهر امام شهيد علیه‌السلام را در همان به همراه خولى بن يزيد اصبحى و حميدبن مسلم ازدى لعنهماالله به نزد عبيدالله بن زياد بد نهاد روانه داشت و نيز حكم داد كه سرهاى انور ساير شهداء رضوان‌الله عليهم اجمعين، چه از اصحاب و ياران و چه از اهل‌بيت علیهم‌السلام و جان‌نثاران آن حضرت را با شمر بن ذى‌الجوشن پليد و قيس بن اشعث بسوى كوفه فرستاده شود. 🥀 و عمرسعد خود نيز و را تا هنگام زوال در زمين اقامت نمود و بعد از زوال، اهل‌بيت علیهم‌السلام و آن كسانى را كه از طوفان ستم آن اشقياء در سرزمين محنت و بلا، باقى مانده بودند، از عيالات حسين عليه‌السّلام را بر روى پلاسهاى بى‌هودج شتران سوار نمودند، و زنان آل‌عصمت و طهارت را كه امانتهاى انبياء بودند، مانند ترك و روم با شدت مصيبت و كثرت غم و غصه، به اسارت بردند. 📕 لهوف، مسلک دوم، سید بن طاووس رضوان‌الله تعالی علیه 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | امام حسین علیه‌السلام 🥀 زندهٔ جاوید کیست؟ کشتهٔ شمشیر دوست کآب حیات قلوب در دم شمشیر اوست گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق آید از آن کشتگان زمزمهٔ دوست دوست... بندهٔ یزدان‌شناس، موت و حیاتش یکی‌ست زآن‌که به نور خداش پرورشِ طبع و خوست... گوش دل مؤمن است سامع صوت خدا گر چه ز آواز خلق، ملک پر از های و هوست... عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار؟ قصهٔ ناموس و عشق صحبت سنگ و سبوست عاشق دیدار دوست اوست که همچون حسین زردی رخسار او سرخ ز خون گلوست... دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش منت شمشیر دوست بر بدنش مو به موست گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه ز دشمن بر او دوست پسندد، نکوست تا بتوانی در غم او گریه کن بر تو از این آبِ رو نزد خدا آبروست ▫️فؤاد کرمانی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 شرح امام سجاد با حضرت سیدالشهداء صلوات‌الله علیهما 🔻 ▫️ در روایت است که آن حضرت هفتاد مرتبه پا در رکاب نهاد و سوار شد، باز به جهت تسلی اهل بیت پیاده میشدند باز... 🆔 @mosibatoratebah
🔻 مظلومیت علیه‌السلام 🔻 🥀 بنابر قولی در روز دوازدهم محرم، کاروان اسرا به کوفه وارد شد، همچنین اقوال دیگری در این مورد وجود دارد. 🥀 اما درباره احوالات سیدالساجدین علیه‌السلام در هنگامه ورود به کوفه، چنین نقل شده است: 🥀 و آن مظلوم ( علیه‎السلام) را بر شتری برهنه سوار کرده بودند و دست‎های مبارک آن حضرت را بر گردن وی بسته، بر تن او زنجیر نهاده و هر دو پای او را به شکم شتر بسته بودند. 📕 ریاض‌القدس، واعظ قزوینی، جلد ۲ 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | صلوات‌الله علیه 🥀 خونی که شد روان ز تن پُر جراحتش امروز نافه گشته، ببویید تربتش   این خاک مُشک‌‌بو ز جگر‌های سوخته است کز تشنگی گداخت ز اصحاب و عترتش   سیبی که گشته بود نصیبش ز باغ خلد از بوی، ره‌نمای جهان شد به ساحتش   گویند در ختا ز جگر، مُشک می‌کنند شد مُشک، آن جگر ز خطاهای امّتش   دل سوزدم بر آن تن صد چاک، ای دریغ! کآن خاک مُشک‌بو چه کند با جراحتش؟   زآن‌ دم که شد به خاک، نهان، گوشوار عرش بر عرش، خاک، فخر کند از شرافتش   از وی، تراب ماریه را فخر می‌رسد زآن بوتراب، فخر نماید به نسبتش   بی‌جا پیمبرش «بِاَبی اَنْت» می‌‌نگفت می‌دید فیض‌ها که رسانَد به امّتش   زآن سرنگون لوا که به دشت بلا فتاد افراخت روز حشر، لوای شفا‌عتش   بر محضر شهادت او مُهر انبیاست مقبول حق چگونه نباشد شهادتش؟   هر درد را خرید به تن، زین عجب مدار امروز اگر شفاست به هر درد، تربتش   حیران ز پاک‌تربت آن پیکرم که چون هر درد را دوا شده، الّا مصیبتش   آه از مصیبتش! که جهان مبتلای اوست هر خانه کربلا ز غم کربلای اوست ▫️ 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 احوالات صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 ..و گفته شده، هر وقت امام می‌‌خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب می‌‌افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می‌‌شد. هنگامی که سبب گریه آن حضرت را می‌‌پرسیدند می‌‌فرمود: 🥀 «چگونه گریه نکنم، در حالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولی به روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.» ▫️ ▫️ ▫️ 🆔 @mosibatoratebah
🔻 🔻 🥀 ابن‌سعد لعين، اسيران آل‌رسول صلى‌الله عليه و آله را برداشت و به همراه خود به كوفه رسانيد و چون اهل‌بيت نزديك كوفه رسيدند، مردم براى تماشاى اسيران به اطراف شهر آمدند در اين هنگام زنى از زنان كوفه بر پشت بام آمد و فرياد زد: شما اسيران از كدام قبيله و خاندان هستيد؟! 🥀 گفتند: (نحن اسارى آل محمد) ما اسيران از آل محمد هستيم، در اين موقع آن زن از پشت بام پائين آمد و چندين قطعه لباس و چارقد و مقنعه به خدمت آنها آورد و تقديمشان نمود آنان آن لباس و پوشاك‌ها را پذيرفتند و آنها را حجاب و پرده خويش نمودند. 📕 لهوف، مسلک سوم، سید بن طاووس رضوان‌الله تعالی علیه ▫️ ▫️ 🆔 @mosibatoratebah
🔻 🔻 📚 کتاب تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه‌السلام، در دو مجلد به کتابخانه افزوده شد. 📌 جهت عضویت و دریافت سیر مطالعاتی به ادمین پیام دهید: 🆔 @mosibatoratebah_admin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا