🌸🌸🌸
#قصهدلبری
#قسمتششم
کسی که حتی کارهای معمولی و عرف جامعه را انجام نمی داد و خیلی مراعات می کرد ، دلش گیر کرده و حالا گیر داده به یک نفر و طوری رفتار می کرد که همه متوجه شده بودند 😱
گاهی بعدازجلسه که کلی آدم نشسته بودند ، به من خسته نباشید می گفت😬 یا بعد از مراسم های دانشگاه که بچه ها با ماشین های مختلف می رفتند بین این همه آدم از من می پرسید :«باچی و کی بر میگردید؟»
یک بار گفتم :«به شما ربطی نداره که من با کی میرم!😐»
اصرار می کرد حتماً باید با ماشین بسیج بروید یا برایتان ماشین بگیرم .
می گفتم :«اینجا شهرستانه . شما اینجارو با شهر خودتون اشتباه گرفتین ، قرار نیست اتفاقی بیفته😕 »
گاهی هم که پدرم منتظرم بود ، تا جلوی در دانشگاه می آمد که مطمئن شود😶
در اردوی مشهد ، سینی سبک کوکو دست من بود و دست دوستم هم جعبهٔ سنگین نوشابه.
عز و التماس کرد که «سینی رو بدید به من سنگینه!»
گفتم :«ممنون ، خودم میبرم!😑» و رفتم ...
از پشت سرم گفت :«مگه من فرمانده نیستم؟! دارم می گم بدین به من!🙁»
چادرم را کشیدم جلوتر و گفتم :«فرمانده بسیج هستین نه فرمانده آشپزخونه!😄»
گاهی چشم غره ای هم می رفتم بلکه سر عقل بیاید ، ولی انگار نه انگار ...🤦♀
#ادامهدارد ...
#شهدای_کربلا
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را میتونید نام ببرید و میشناسید؟ 🤔
بچه شیعه باید همه شهدای #کربلا و مرام شونو بشناسه
هر شب یک شهید را معرفی میکنیم با هشتگ #شهدای_کربلا
🚩 شهید امشب: زن و شوهر شهید کربلا.. عبدالله و همسرش ام وهب..
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
💌#دلنوشته_مهدوی
سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
▫️آقا جان !میگویند ظهور در روز عاشوراست ،تا ما بفهمیم در عاشورایی که شما را درک نکنیم ،کم کاری کرده ایم و شما مثل جد غریبتان طَرد شده، تنها و آواره و بی یآورید
▪️مولا جان !جلوترها نگران این بودم که بمیرم در حالیکه ظهور نشده و الان نگرانم بمانم در حالیکه ظهور شده باشد و شما بپرسید وقتی من نبودم چکار کردی ؟
▫️واقعا چکار کردم؟
توجیه ام برای این همه بی خیالی و نشنیدن صدای" هل من ناصر ینصرنی "شما چیست؟
آیا باید کار از کار بگذرد تا بخود بیآیم؟
▪️شاید گمان میکنم که فریاد خواهی ، فقط مخصوص زمان امام حسین علیه السلام بوده و فقط جد غریبتان نیاز به کمک و یاری داشته؟
▫️و ...
وای بر من چرا با اینکه میدانم شما( امام زمان) در شرایط سختی هستید و نیاز به کمک دارید، صحنه را خالی کردم؟
▪️آقا جان ! خجالت زده ام، خود شما یه فکری به حالم کنید، سرم رو بکاری که در جهت یاری شماست گرم کنید
▫️مولا جان! شما که تا حالا برایم خوب اربابی کردین ،تمنا دارم، من رو سیاه و حلال بفرمائید، و دستم و رها نکنید
▪️آقاجان !من که غیر شما کسی و ندارم، نمی گم دست به سرم بکشید، که میدونم لیاقت ندارم، فقط نگاهتان را ازم برندارید، که سقوط میکنم
▫️مولا جان! دوشنبه ها و پنجشنبه ها وقتی پرونده ام را وا میکنید، دیگه از خودم خجالت می کشم، بس که شما سربلند میکنید و میگویید، خدایا به من مهدی ببخشش
▪️آقاجانم! از دست این همه گناه خسته ام، بخدا خسته ام، رمقی دیگه برام نمانده، کی آدم میشوم ،کی یاورت میشوم، کی میتوانم، راه پیدا کنم به چادرتان؟
▫️مولاجانم، کمکم کنید
ای همه هستم #امام_زمان ام
ان شاء الله #اربعین کربلا
✍ویژه کانال زلال معرفت
💌دلنوشته_مهدوی
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🔳#امر_به_معروف ۳۰
❀یكی از استان دارها به من گفت: چیزی در تلویزیون گفتهای كه خیلی در مدیریت من اثر داشته. گفتم: چی؟ آخر گاهی وقتها در این حدیثها لطیفههایی است كه آدم خودش متوجه نیست.
▫️ یعنی كسی كه پرتقال میخورد و پوستش را دور میاندازد خودش حالیش نیست، اما كس دیگر از همین پوست پرتقال مربا درست میكند.
✿ گفت: شما یك خاطره از یكی از مراجع تقلید گفتی. گفتی كه سید ابوالحسن اصفهانی قبل از مرحوم بروجردی و امام(ره) مرجع تقلید بود ایشان حكمی به یكی از آخوندها داد. شد نمایند هی مرجع تقلید در استان فلان. این آخوند خراب درآمد. گفتند: آقا نمایندهای كه به او حكم دادی خراب درآمد.
❀گفت: نمیدانم. گفتند: خوب حكمت را بگیر. گفت: صبر كنید. هی صبر كرد. گفتند: آقا چرا نمیگیری؟ گفت: این آخوند قبل از این كه نمایندهی من بشود یك كیلو آبرو داشت. من كه به او حكم دادم یك كیلو آبرو شد ده كیلو. اما اگر الان حكم را بگیریم ده كیلو آبرو میریزد. دیگر بقال هم به او اسفناج نمیدهد، باید از آن شهر فرار كند، من دارم فكر میكنم كه طوری حكم را بگیرم یك كیلو آبروی خودش برایش بماند! خیلی دقت میخواهد.
✿ یعنی گاهی وقتها قرائتی عیبی دارد یك طوری باید با من برخورد كند كه دیگر مرا به عنوان یك آدم عادی قبول كنند. حالا توی تلویزیون راهم ندهند، رئیس نهضت سواد آموزی نباشم، اما یك طلبه عادی كه بودم.
❀ اما گاهی وقتها طوری نهی از منكر میكنند كه طرف را دیگر برای پاك كردن عدس هم قبول ندارند.
✨ادامه دارد..
📌فیش منبر
حجت الاسلام قرائتی
🌷هدیه به لبخند #امام_زمان عج و #آیت_الله_ناصری ره
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🚩#هجرت ۳۰
▪️ من در تاریخ دیده ام که #امام_حسین(علیه السلام) دو جا این اشعار را خوانده است؛ یکی اینجا، هنگام ورود به کربلا است و دیگری شب عاشورا است. یکوقت دیدند امامحسین(علیه السلام) زمزمه ای میکند و با خودش چیزی میگوید.
▫️ گوش کردند، دیدند میگوید: «يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ كَمْ لَكَ فِي الْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيل»، ای روزگار، اُف بر تو! شروع کرد این اشعار را خواندن.
▪️چند جا در واقعة کربلا هست که صحنههای عجیبی پیش میآید؛ یکی موقع به میدان رفتن امامحسین(علیه السلام) است؛ دیگری روز عاشورا، آن موقعی است که مَرکب بدون سوار امامحسین(علیه السلام) به خیمه ها برمیگردد و یکی هم اینجا است.
▫️ نوشته اند وقتی این بی بی ها صدای امامحسین(علیه السلام) را شنیدند که این اشعار را زمزمه میکرد، آمدند اطراف امامحسین(علیه السلام) را گرفتند. گفتند آقا، چه میگویی شما؟... این زن و بچّه امروز ضجّه میزدند...
✨ادامه دارد..
📌فیش منبر
آیت الله آقا مجتبی تهرانی
🌷هدیه به لبخند امام زمان عج
ان شاءالله #اربعین کربلا
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧
🚩هشدار برای یک گروه انحرافی
⤴️ همانطوری که حتما در کانالهای مختلف این عکس را مشاهده کردید، جریان یمانی دروغین با رهبری احمدالحسن، هرساله در موکب شماره 519 مستقر هستند و با پخش برگه هایی و ادعای حدیث وصیت مردم را گمراه میکنند و حتی ممکن است با طلسم و جادو مردم را اسیر خود کنند.
◀️ خوب به یاد دارم وقتی دو نفر از اساتید مهدویت بنده با لباس مبدل به مکتب آنها در نجف رفتند، برای بنده تعریف کردند که وقتی برایشان چایی آوردند آنها با چایی بازی کردند اما نخوردند، به دلیل همین طلسم که امکانش بوده.
⬅️ خود بنده به یاد دارم یکی از این گمراهان با پدر و مادرش آمد دفتر ما در ساری، بنده جلوی چشم پدر و مادرش دروغ های احمدالحسن را با سند و مدرک اثبات کردم، گفتم چطور وصی #امام_زمان عج اینقدر دروغگو می شود؟ هیچ جوابی نداشت اما باز با تعصب همان حرفها را می زد، چند نفر دیگر هم برخورد داشتم در فضای مجازی که به شدت با آنکه دروغ های احمدالحسن را برای آنها اثبات کردم ، باز موضع خودشان را داشتند ، حالتهایشان عجیب بود و همان احتمال طلسم شدن را می دادیم.
↖️افرادی که به #اربعین تشریف می برند حتما در مقابل این جریان و موکب آنها چیزی نخورند و اگر دوست دارند روشنگری علمی هم بکنند، صوتهای کارگاه نقد احمدالحسن که ما چند سال پیش برگزار کرده بودیم به همراه دو مقاله نوشته شده در اثبات دروغ های او را خوب دنبال کنند تا از نظر علمی دستشان پر باشد.
آدرس دریافت فایلها :⤵️ http://mahdaviat313.ir/?p=1324
⬅️بهترین روشنگری، روشنگری علمی و مستند است
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿
#پیام_تسلیت
▪️سری می آید اما حیف با او نیست آغوشی،
کنار سر کسی آرام خوابش برده است انگار!
ندارد تاب دلتنگی، خرابه جای ماندن نیست
قفس را باز کن دیگر! پرنده مرده است انگار...
شهادت دردانهی اباعبدالله #حضرترقیه سلام الله علیها تسلیت باد.
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
AUD-20220829-WA0010.mp3
3.26M
#کلیپ_صوتی
#روایتامامصادقعلیهالسلام💛
- زائرایاربعینی ، حتماگوشبدید🖐🏻'!
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
💌#دلنوشته_مهدوی
سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
▫️آقا جان! صدای ضجه و مویه از خرابه میآید ،گویا صدای گریه کودکی زجر کشیده، و داغ دیده است
▪️کیست آن طفل ؟ خانم رقیه ، ..
▫️آری صدای گریه بی امان دختر سه ساله آقام حسین (علیه السلام )است، که از دلها قرار را برده و همه با او مویه میکنند.
▪️از خود کربلا تا همین خرابه شام لحظه ای نبوده که آرام گرفته باشد ، لحظه ای نبوده که بهانه پدر را نگرفته باشد،
همه دم ز جور ایام و نبود پدر ،داشت فغان
▫️به خیال پدر افتاد به ویرانه شام
یادش آمد ز پدر، رفت ز جسمش آرام
بابا تو کجایی که دلم تاب ندارد
از درد جدایی همه شب خواب ندارد
بابا..
▪️اما این گریه با گریه همیشه متفاوت بود ، انگار نه خرابه که شهر شام را بر سرش گذاشته بود ، صدا به کاخ یزید میرسد
▫️گشت آگاه از آن حال ، جفا پیشه یزید
بفرستاد به ویرانه سر شاه شهید
▪️با ورود سر بریده امام به خرابه انگار تازه اول مصیبت است !!
خانم رقیه دست کوچکش را دراز میکند و سر بابا را در آغوش میکشد
▫️یاابتاه من ذالَّذی قَطَعَ وَرِیدَک؟ چه کسی سرت را از بدن جدا کرده؟
یاابتاه من ذالَّذی خَضَبَکَ بدِمائک؟ چه کسی محاسنت رابه خونت رنگین کرده؟
▪️بابا تو کجا بودی که در آتش هجران تو یک شب نه، هر شب سوختم
▫️بابا میدانی به پاى خار مغیلان دارم و به دست، بند ستم؟، بابا میدانی ز فرق سر تا قدمم از تازیانه نیلى فامم، بابا...
▪️بابا کاش مرده بودم ، کاش فدای تو میشدم، کاش ، ... بابا؟؟
▫️در حالی که سر را به سینه چسبانده بود و گریه می کرد،
▪️پس لب خود به لب باب عزیزش بنهاد
تا خود از پاى نیفتاد سر از دست نداد
▫️ خانم رقیه جان، سکوت کرده،چرا دیگر هیچ نمیگوید؟ هر چه او را صدا زدند: رقیه جان ، عزیز برادرم ، جوابی نمی آید. #حضرت_رقیه (سلام الله علیها) فدای بابا شد…
🏴آجرک الله یا صاحب الزمان
ای همه هستم #امام_زمان ام
✍ویژه کانال زلال معرفت
💌دلنوشته_مهدوی
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
✅کانال مستشهدین۳۱۳
@mostashhadin_313
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈