پینوشت: تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه؛ که از شدت خاطرخواهی و فریفتگی به خمینی و خامنهای، در میانه آتش الحاد مدرن به معونه و کمک ِ «پرستش اجتماعی ِ خدای متعال» رفت و با دریافت مدال «استعملته بمعونتک فاطاعک»، ظفرمندانه در آغوش «قریبا لایبعد عن المغتر به» قرار و آرام گرفت.
#جمعه_ناک
#افتتاح
#رمضان
#قاسم_سلیمانی
@msnote
احتمالاتی پیرامون فراز و فرودهای «افتتاح»
یا
#افتتاح درک جدیدی از «وضع موجود»
(صفحه اول)
به قول راوی، دعا از لابهلای دفتری با جلد سرخ نقل شده که دومین نائب خاص حضرت ولیعصر یعنی «محمد بن عثمان» دعاهای همیشگیش را در آن نوشته بوده. کدام دعا را میگویم؟ همین «دعای افتتاح» عزیز که خودش به تنهایی یکی از دلبریهای ماه #رمضان است؛ با آن فراز و فرودهای حیرتانگیز و معجزگون. البته این فراز و فرودها و رفت و برگشتها آنقدر با ظرافت انجام شده که قواعد عامّ دعا را هم حفظ کرده: اول، حمد و ستایش خدا و دوم، صلوات بر محمد و آلمحمد و سوم، گفتن خواستهها.
یکی از این رفتوبرگشتهایی که وسط قسمت سوم تعبیه شده، همان تکهای است که در آن، به خدا _ و نه از خدا _ شکایت میکنیم از «فقد نبینا» و «غیبه ولینا» و «کثره عدوّنا» و «قلّه عددنا» و «شدّه الفِتَن بنا» و «تظاهر الزمان علینا». به گمانم این بخش از دعا از آن فرازهای سرنوشتساز است که دارد «اصول حاکم بر وضعیت جامعه شیعه در دوران غیبت» را خیلی سلیس و روان برایمان توضیح میدهد: «زیادی دشمن»، «کمی ِ تعداد»، «شدت فتنهها» و «همدستی [اهل] روزگار بر ضد ما»
درست است که وضع شیعه از هزار و صد سال گذشته تا الان خیلی تغییر کرده و مثلا از دورانی که شیعیان سربازانی برای لشگر خلفا در جنگ با کفار بودند، به برکت انقلاب خمینی به جایی رسیدیم که بعضی برادران اهلسنت به بازوی قوی ما در مقابل کفر مدرن تبدیل شدهاند؛ اما این باعث نمیشود که اصول حاکم عوض شود و به عنوان نمونه، در مقابل کیفیت و کمّیت ِ «کفر مدرن و جاهلیت نوین»، مبتلا به «کثره عدونا و قله عددنا و تظاهر الزمان علینا» نباشیم. خلاصه و در هر صورت، «وضع» ما در تمامی دوران غیبت چیزی جز این نیست و این، به نحو عجیبی سرنوشتساز است. چرا؟
چون تحلیل «وضع موجود» و این که دقیقا چه مشکلات و چالشهایی داریم، یکی از جاهایی است که سرنوشت انسانها و جوامع و تمدنها را رقم میزند. یعنی هر حرکت و تلاش فردی یا ملی یا بینالمللی وابسته به این است که معلوم شود دقیقا چه تصویری از مشکلات و چالشها داریم. حالا این وسط، دعای افتتاح دارد به ما میگوید که کلانترین تحلیل از وضع موجود و شاملترین تصویر از مشکلات، «درگیری» بین ما و کسانی است که قدرتشان از ما بیشتر است و همه اهالی زمانه را بر ضد ما بسیج میکنند. پس هر تحلیل از مشکلات اجتماعی که ارتباط خود را با این مساله تمام نکند، رفتن به ناکجاآباد است. یعنی به زبان امروزی _ و برخلاف آنهایی که دائماً کفرستیزی ِ شجاعانهی انقلاب را با زبان عوامانه مسخره میکنند یا با زبان آکادمیک به چالش میکشند _ «ما» «همیشه» در «شرایط حساس کنونی» به سر میبریم و غوطهوریم در «اوضاع خاص و ویژه»ای که به دلیل درگیری بین اهل ایمان و اهل طغیان شکل گرفته.
با این فرازهای افتتاح است که میتوانیم مواجهه با غلطاندازها را افتتاح کنیم و بپردازیم به کسانی که میگویند حل مشکلات و تغییر وضع موجود بدون عادیسازی شرایط و دوری از دعوا و درگیری و تنش و تخاصم ممکن نیست. همانها که به تعبیر «گام دوم»: «با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میکنند که راه حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسهزدن بر پنجهی گرگ است»
اینها نه تنها دعای افتتاح را متوجه نشدهاند که حتی موقع ختم قرآنشان به تصویرسازی هنرمندترین سخنگو در همان ابتدای سوره بقره هم توجه نکردهاند: «الذین یومنون»... «الذین کفروا».... و «یقول آمنا و ما هم بمومنین». همان خدایی که از اول، جوامع را به «ایمان» و «کفر» و «نفاق» تقسیم کرده و قصههای قرآنش را با داستان درگیری بین این سه قوام بخشیده.
و آنها که خیال میکنند میشود از این درگیری و فشار دشمن خلاص شد، یا مرزهای اعتقادی بین کفر و ایمان را برای خودشان محو کردهاند و به سمت طرفی رفتهاند که ظاهراً قدرت بیشتری دارد. همان طرفی که همه کشورها را بر سر «زندگی مسالمتآمیز برای لذت بیشتر» به وحدت و «همدستی» رسانده تا درگیریها کم شود و راه رسیدن به تمنّیات مادی فراهمتر از همیشهی تاریخ باشد.
یا همانند نوزادهایی فکر میکنند که توی پر قو خوابشان برده و بیخبرند از این که چند ماه دیگر وقتی گهوارهنشینی تمام شود و روی زمین بیایند، نوبت دعوا با برادر و خواهر و بقیه بچههای فامیل است...
ادامه دارد
@msnote
احتمالاتی پیرامون فراز و فرودهای «افتتاح»
یا
#افتتاح درک جدیدی از «وضع موجود»
(صفحه دوم)
این که همه مشکلات مهمی را که دچارش هستیم، چطور میتوان بر اساس درگیری بین کفر و ایمان تحلیل کرد، به پای طلب خودتان از من بگذارید که پرداختش توی این متن ممکن نیست اما این تصور که «پس در دوران غیبت همواره کم هستیم و باید در رنج و ضعف سر کنیم و از قدرت دشمن بیچارگی بکشیم» همان چیزی است که ظهور را به تأخیر انداخته. ما «کم» هستیم و دشمن «زیاد» اما «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره» و «و اذکروا اذ انتم قلیل... فآواکم و ایّدکم بنصره» و خیلی چیزهای دیگر، حکایت از معادلهای الهی میکند که در بعضی کارها تجربهاش کردهایم و در خیلی کارهای دیگر هنوز دانایی یا توانایی ِ تجربهاش را نداریم. یعنی مهندسی ِ «یک زندگی همهجانبه اما در متن درگیری» و طراحی سیاست و فرهنگ و اقتصاد ِ امت شیعه بر اساس «بقاء در برابر حملات دیوانگان دنیاپرست» _ و نه همزیستی با دنیای کثیف آنها _ همان چیزی است که به حضرت ولیعصر ثابت میکند که اگر بخواهد با تکیه به یک اقلیت، توحید را بر جهان مسلط کند، ما تنهایش نمیگذاریم و آن وقت است که بازگشت بزرگش آغاز خواهد شد...
پینوشت یک:
تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه؛ مردی که بیست و شش سال تمام و در اوج کمی تعداد در برابر دشمن، بار فرماندهی ِ «درگیری» نظامی و امنیتی با کفر و استکبار را به دوش کشید و با خون پاک و شهادت عظمیش، به نخبگان و مردم یادآوری کرد که انقلاب جز با تعمیم مدبرانهی «درگیری» به عرصههای فرهنگی و اقتصادی باقی نمیماند...
پینوشت دو:
گفتم از من طلب دارید. برای این که بخشی از طلب را پرداخت کرده باشم، باید برویم سراغ کتابی از مرحوم استاد با عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی». کتاب، سه فصل دارد و با خواندن فصل دوم معلوم میشود که چطور تحلیل از وضع موجود و آسیبشناسی مشکلات اصلی ما، به مساله درگیری بین کفر و ایمان ختم میشود.
#قاسم_سلیمانی
@msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
کمی دربارهی
«روضههای تصویری»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
ماها وقتی کلماتِ هممعنا را کنار هم میگذاریم و از ترکیبهایی مثل «گریه و زاری»، «دوستی و رفاقت»، «تلاش و کوشش»، «کوتاهی و تقصیر» و... استفاده میکنیم، معمولاً توجهی نداریم به اینکه هر کدام از این کلمهها چه فرق دقیقی با بغلدستیش دارد. بیشتر میخواهیم به جملاتمان رنگ و لعاب بدهیم و لفظ قلم صحبت کنیم و با اغراق و مبالغه و بقیهی صنایع ادبی، طرف مقابل را راحتتر به تسخیر خودمان در بیاوریم. اما شما اینطور نیستید. شما در اوج عقلانیت و احساس، صداقت و جذابیت کلام را با هم همراه کردهاید و در همهی رفتارهایتان، متعادلترین ترکیب از اوصاف حمیده را به نمایش گذاشتهاید.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
مثلاً در دعای #افتتاح ـ که چقدر عزیز است این دعا ـ وقتی میخواهید صلوات بر جدّتان را به ما یاد بدهید، میگویید: «اللهم صل علی محمّد عبدک.... *أفضل و أحسن و أجمل و أکمل و أزکی و أنمی و أطیب و أطهر و أسنی و أکثر* ما صلّیت... علی احد من عبادک» و دَه نوع صلوات را با ده تعبیر جلوی چشممان میگذارید که هر کدام با بغلدستیش خیلی فرق دارد؛ هر چند ما این فرقها را نفهمیم. اما بالاخره شما خدا را اینقدر متنوّع و گوناگون و همهجانبه عبادت کردهاید که رحمت و صلوات خدا بر شما هم باید همینقدر تنوّع و تکثّر و تعدّد داشته باشد.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
چند جای دیگر هم هست که اجداد شما از این کلماتِ متقاربالمعنی استفاده کردهاند. مثلاً وقتی حضرت #سجاد با کاروان اسراء از شام برگشت و در نزدیکی مدینه خیمه زد و مردم برای تسلیت به خدمتش آمدند و میخواست بلایی که بر سر اهلبیت آوردهاند توصیف کند، فرمود: «إنا لله و إنا إلیه راجعون من مصیبه *ماأعظمها و أوجعها و أفجعها و أکظّها و أفظعها و أمرّها و أفدحها* » معلوم است که ردیفشدنِ این کلمات، کلّی معنا به همراه خود دارد و هر کدام از این هفت عبارت باید ناظر به بُعدی از ابعاد مصیبتهای راتبهای باشد که #اباعبدالله و #سیدالساجدین و #زینب کبری و #ابالفضلالعباس و علیبنالحسین و قاسمبنالحسن و ـ همینطور ادامه بدهم؟ ـ متحمّل شدهاند؛ هر چند ما مصائب شما را نفهمیم و هر چقدر «وجع» و «فجع» و «فظع» و «فدح» را با هم مقایسه کنیم، از تفاوت شان سر در نیاوریم.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
البته ما توقع داریم که وقتی شما برگردید، این نفهمیها تمام شود و این روضهها را خودتان برایمان باز کنید. اما روایت شیخ مفید در الارشاد از قول امام باقر نشان میدهد که حتی وقتی شما برگردید، این نفهمیها ادامه دارد. همان روایتی که حضرت باقر دارد حال شما را موقعی که از منبر مسجد کوفه بالا رفتهاید، توصیف میکند: «حتی یأتی المنبر فیخطب فلا یدری الناس ما یقول من البکاء... و به منبر میرود و خطبه میخواند اما از شدّت گریهاش، مردم نمیفهمند که چه میگوید»
بالاخره بغضهایی که صدها سال، صبح و شب روی هم جمع شدهاند به همین راحتی تمام نمیشوند. شاید تا مدّتها باید صبر کنیم تا گریههایتان تمام شود؛ تا بتوانید روضه را در قالب کلمات بریزید. تا آن موقع روضهها شنیدنی نیستند؛ فقط دیدنی هستند. همین که حال و روز شما را ببینیم، برای مُردنمان کافی است... راستی مگر جدّتان نگفت: «روز حسین، پلکهای چشم ما را زخمی کرده است...» جانم به فدای پلکهای زخمیتان که لابد در دوران ظهور روضهی تصویری میخوانند برایمان...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#امام_حسین
#محرم
#جمعه_ناک
سروش splus.ir/msnote
ایتا Eitaa.com/msnote
بله https://ble.im/msnote
تلگرام https://t.me/msnote