eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #عالم_پس_از_مرگ 🔶قسمت دوازدهم 1⃣ #سکرات_موت جان دادن انسانها ۴نوع است 1⃣بعضی ها انسانهای خوبی
⭕️ 🔶قسمت سیزدهم 1⃣ ❓چرا سکرات موت؟ سکرات جمع سکره یعنی بیهوشی ناشی از مستی، بیخبری وگیج بودن از این جهت سکرات گفته میشود که در آن لحظه به یک باره دنیایی را میبیند که تا به حال ندیده وبه حالت سر در گمی و مانند انسان های مست همه چیز را وارونه میبیند و گیج وهمه چیز را تمام شده میبیند بسیار صحنه سنگینی را بسر میکند بر این حالت اضافه کنید احیاناً سختی جان دادن 🍃امیر المومنین علی علیه السلام در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه سکرات موت را خوب توصیف می کند 🍃میفرماید: آنچه از بلا به سرشان آمد وصف شدنى نيست: سكرات مرگ و اندوه بر آنچه از دستشان رفته يك جا آنان را در بر گرفت، اعضاء بدنشان در برابر آن سختيها به سستى گراييد، و رنگشان تغيير كرد. سپس مرگ بيشتر در وجودشان نفوذ نمود، و بين آنان و سخن گفتنشان مانع شد، و آن محتضر در ميان اهل بيتش با ديدهاش میبيند، و با گوشش میشنود، در حالى كه عقلش بجاست و فكرش باقى است، انديشه میكند كه عمرش را در چه راهى به باد داده، و روزگارش را كجا برده، به ياد می آورد ثروتى را كه جمع كرده، و در به دست آوردنش توجه به حلال و حرام ننموده، و از جايى كه حلال و حرامش برخى روشن و برخى مشتبه بوده به چنگ زده، و فعلا پايبند گناه جمع آورى آن ثروت است، و مشرف بر جدا شدن از آن شده، ثروتى كه براى وارثان می ماند و در آن خوش میگذرانند و از آن بهرهمند میشوند، راحتى آن نعمت براى وارث و بار مسئوليت آن بر دوش اوست، و او در گرو اين ثروت است. در پى آنچه وقت مردن برايش ظاهر میشود از حسرت دست به دندان میگزد، و به آنچه در ايّام عمرش به آن رغبت داشته بی ميل میشود، و آرزو میكند اى كاش آن كسى كه قبل از اين به ثروت او غبطه میخورد و به خاطر آن به او حسد می ورزيد آن ثروت را به جاى او گرد آورده بود. آن گاه مرگ در غلبه بر بدنش چندان پيش می رود كه ديگر كوشش مانند زبانش از كار می ايستد، در حالى كه ميان خانوادهاش می ماند كه قدرت سخن گفتن و قدرت شنيدن ندارد، ديده به چهره اهل و عيالش می گرداند، حركات زبانش را میبيند ولى صداى كلام آنان را نمیشنود. سپس پنجه مرگ با او گلاويز میشود، چشم او نيز مانند گوشش از كار می افتد، و روح از بدنش بيرون می رود، و لاشهاى شده بين خانوادهاش می افتد، به طورى كه از نشستن نزد او وحشت می كنند، و از نزديك شدن به او دورى می جويند، گريه كنندهاش را همراهى نمیكند، و قدرت پاسخ دادن به آن كه صدايش میكند ندارد. آن گاه او را با دوش برداشته به خانه قبر میبرند، 👉 @mtnsr2
25.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️کلیپ تاثیر گذار 🌿🌷دلم نیومد اواخر پست های امروز دلها رو سمت امام زمان سوق ندهم 🌿🌷☘یا صاحب الزمان😭 🔶« العجل » 🔸استاد رائفی پور 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️کلیپ تاثیر گذار 🌿🌷دلم نیومد اواخر پست های امروز دلها رو سمت امام زمان سوق ندهم 🌿🌷☘یا صاحب الزم
⭕️ 🌿🌷یا صاحب الزمان .... 🍃همه چی داشته باشی ولی امام زمان رو نداشته باشی انگار هیچ چی نداری 🍃 بس که امام زمان رو صدا میزنم ترسم از اینه یه بار بیاد نگام کنه وبگه ما شیعه مثل تو نمیخوایم 😢 🍃آقا جان خودت میدونی هرچه میکنم حریف نفس وشیطون نمیشم خودمم از خودم خسته شدم 🍃اگر صد بار هم اگر منو نخوای باز هم تو رو صدا میزنم یعنی کسی رو ندارم ... نمیدونم شکایت نداشتن تو رو به کی باید کرد ای کاش خاطر خواهت نمی شدم به گمانم اونقدر خاطر خواه داشته باشه که وقتی اومده نوبت به ما نرسه..... 🌿یه روایتی شنیدم که امام زمان در کوفه وقتی سخنرانی میکنه هیچ کس حرفش رو گوش نمیکنه آخه همه امام رو میبینن وگریه میکنن 😭..... 🍃سالها فراغ چه میکنه😭 🍃خدایا شکایت نداشتن امام زمان رو به تو میکنم . خدایا دنیا با تمام زیبایی هاشو به ما بدی ما جز امام زمان چیزی نمیخوایم 🌷الهم عجل لولیک الفرج🌷 💬ارسالی از اعضای کانال 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #دلنوشته_مهدوی 🌿🌷یا صاحب الزمان .... 🍃همه چی داشته باشی ولی امام زمان رو نداشته باشی انگار هیچ
🌷☘آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم 🌷☘باور کن آخرش به خدا خوب می‌شوم 🌷☘حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش 🌷☘با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم 🌷☘این روزها ز دست دل خویش شاکیم 🌷☘قدری تحملم بنما خوب می‌شوم 🌷☘من ننگ و عار حضرتتان تا به کِی شوم 🌷☘کِی از دعای اهل بکا خوب می‌شوم 🌷☘جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند 🌷☘من هم شبیه آن شهدا خوب می‌شوم 🌷☘گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است 🌷☘در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم 🌷☘من بدترین غلام حقیر ولایتم 🌷☘ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم 🌷☘با این همه بدی به ظهور شما قسم 🌷☘با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم 👉 @mtnsr2
723464_383.mp3
30.01M
🎵 " دعای دلنشین کمیـــــل ⤴️ ❣اللهم عـــجل لوليڪ الفــــرج❣ آقای من هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید برای همه اعضا دعا فرمایید😔 🍃☀️تعجیل درظهو آقا امام زمان 👉 @mtnsr2
⭕️ #قرارشبانه 🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات 🌷 #شهیدابراهیم_هادی 🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع 🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷 👉 @mtnsr2 ☘التماس دعای #فرج ☘شب شما #مهدوی
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘ ⭕️ 🌷 عَنْ الإمامُ المهدى عليه السلام: إنَّ اللّه َ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً ولا أهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أسْماعاً وَ أبْصاراً وَ قُلُوباً وَ ألْباباً، ثُمَّ بَعَثَ اِلَيْهِمُ النَبيّينَ عليهم السلاممُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرينَ ،يأمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ، وَ يَنهُونَهُمْ عَنْ مَعْصيَتِهِ، وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أمْرِ خالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ.  🌷حضرت امام مهدى عليه السلام فرمود: خداوند بزرگ مخلوقات را بيهوده نيافريده و آنان را پوچ و بيهوده رها نكرده، بلكه آنان را با قدرت خود آفريد و براى آنان چشم و گوش و قلب و عقل قرار داد و سپس انبيائى كه بشارت دهنده و هشدار دهنده هستند به سوى آنان فرستاد كه آنان را به اطاعت از او فرمان مى دهند و از معصيت او نهى مى كنند و چيزهايى را كه در مورد پروردگارشان و دينشان نمى دانستند به آنان شناساندند 👉 @mtnsr2 🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿 ⭕️ 🌷وَ عَنهُ عليه السلام: ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله رَحْمَةً لِلْعالَمينَ، وَ تَمَّمَ بِهِ نِعْمَتَهُ وَ خَتَمَ بِهِ أنْبياءَهُ وَ أرْسَلَهُ إلىَ النّاسِ كافَّةً... .  از امام زمان عليه السلام آمده است كه فرمود: سپس خداوند حضرت محمد صلي الله عليه و آله را بعنوان رحمت براى جهانيان بر انگيخت و نعمتش را به وسيله او تمام كرد و پيامبرانش را با او خاتمه بخشيد و او را به سوى تمام مردم فرستاد 👉 @mtnsr2 🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️باز هم صبح جمعه و بیقرار است دل منتظران 🍃دلهایی که صبح جمعه بیقرار مولا هستند ببینند 🍃درد ودل احساسی با خدا ، شکوایه از نبودن امام زمان 👉 @mtnsr2
⭕️ 🌷☘صبح جمعه بود بعد نماز صبح با کلیپی از امام زمان با اشک از دوری او به خواب رفته بود 🍃صبح دیر وقت چشم باز کرد نگاهی به ساعت انداخت ...... نزدیک ظهر بود سریع سر گوشی اش رفت پیامهای روز رو چک میکرد به خبرگذاری های روز دنیا سر زد اما انگار دنبال خبری بود .... هرچه گشت چیزی پیدا نکرد نا امیدانه گوشی از دستش آرام به زمین افتاد اشک از گوشه چشمانش قطره قطره روی گوشی اش می چکید کم کم سوز ناله اش بلند شد و به سجده افتاد دیگر نمیتوانست بغضش را در سکوت صدایش مخفی کند 🍃ناگهان بغضش ترکید😭 وامام زمان را صدا میزد .... 🍃چه شد این هفته ام که نیامدی آخر کی می آیی قرار دلم جمعه ها بود دلخوش به جمعه ها هستم...‌ اینجا دیگر گریه امان صحبت به او را نداد .😭😭 با کمی گریه آرام شد اما اینبار لب به شکوایه باز کرد شکایتش را به خدا میکرد . باشروع شکوایه اش به خدا اشکای من هم سرازیر شد😢 🍃خدایا اینکه امام زمان رو ندارم مقصر خودمم اما هرچه تونستم برای اینکه خوب باشم انجام میدم . وسع من همینه یعنی آخرش اینه 🍃اما خدا تو که بزرگی تو که خدایی ..... 🍃جز به امام زمان به هیچ چیزی راضی نمیشم.... سرش رو از سجده بلند کرد چشماش قرمز شده بود از گریه آروم آروم شروع کرد به خوندن ..... 👉 @mtnsr2
15529_737.mp3
3.25M
🌷دعای دلنشین ندبه 🌷☘باصدای استاد فرهمند 🌷🌿التماس دعای فرج 👉 @mtnsr2
🌷☘خبری میرسداز راه خبری نزدیک است 🌷☘آب وآینه بیارید سحر نزدیک است 🌷☘جمعه آمدن او به نظر نزدیک است 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝 ادامه... 🌷 #ماجرای_عاشق_شدن_شهید_بابایی حتي يک بار يک دختر آمريکايي آنجا او را مي بي
💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝 🌷در ادامه سن و سالم کم بود و بعضي ها باورشان نمي شد که ازدواج کرده باشم. آن آقا هم در اصل بازرس نبود و براي خواستگاري من آمده بود. بعد از اينکه با من حرف زد و مرا ديد که حلقه دستم است رفت. دخترم را دو ماهه حامله بودم ولي معلوم نبود. از مدرسه که برگشتم موضوع را به عباس گفتم. عصباني شد. گفت: به چه اجازه اي اصلاً تو را اين قدر نگاه کرده؟گفت: بايد يک چاقو برداشت و فرو کرد تو شکم طرف. شوخي مي کرد. بعدش خنديد. گفت: اصلاً تو بايد با پوشيه بروي مدرسه.گفت: حداقل موهايت را باز نگذار، ببندشان شايد زشت شدي. وضع حجاب آن موقع اين طوري بود. آن موقع لباس بلند و جوراب مي پوشيدم. زن هاي در و همسايه مي گفتند تو امّلي، چون آرايش نمي کردم . سر اين قضيه که آنجا در پايگاه نمي توانستم چادر بپوشم کلي مسئله داشتم. مادر تلفن زده بود و گفته بود اگر آنجا چادر نپوشد، شيرم را حلالش نمي کنم. عباس با او حرف زد. متقاعدش کرد که الآن وضع اينجا اين طوري است. گفته بود که به هرحال مليحه هم جوان است و بايد اين نکته را درک کرد. خودش اين را خوب فهميده بود که من نسبت به او کوچکترم . هوايم را هميشه داشت. سخت گيري را، آن هم براي بقيه، زياد دوست نداشت.  همان چند ماه، بعد از اينکه رفتيم دزفول، عباس کم کم در گوشم حرفهايي خواند که قبل از آن نشنيده بودم. مي گفت آدم مگر روي زمين نمي تواند بنشيند، حتما مبل مي خواهد؟ آدم مگر حتماً بايد توي ليوان کريستال آب بخورد. مي رفت و مي آمد و از اين حرف ها ميزد. در آن سن و سال طبيعي بود که من وسايلم را دوست داشته باشم. ولي داشتم چيزي بزرگتر را تجربه مي کردم، زندگي با آدمي که به او علاقه داشتم. آخر سر برگشتم گفتم: منظورت چيست؟ مي خواهي تمام وسايلمان را بدهي بيرون؟ چيزي نگفت. گفتم: تو من را دوست داري و من هم تو را . همين مهم است. حالا مي خواهد اين عشق توي روستا باشد يا توي شهر. روي مبل باشد يا روي گليم. گفت: راست مي گويي؟ راست مي گفتم.  مرد داشت ياد مي گرفت چه طور مفتون و شيدا لبه زندگي بايستد و با سر تويش نرود.  از اين بالا همه خانه هاي آن پايين مثل هم بودند، خانه خودشان، خانه بغل دستي. همه کوچک، اندازه قوطي کبريت. آدم ها يک جور و ريز ديده مي شدند. دلش مي خواست مي توانستند اين بالا را ببينند . شايد پيداکردن چيزي که همه سرگشته هاي آن پايين دنبالش بودند، اين جا راحت تر بود. حداقل اين بالا مرگ خيلي نزديک تر بود. کافي بود يکي از سيستم هاي کنترلي مشکل پيدا کند. پرنده چند تني آهني فقط براي آنها از اين چيزها سر در نمي آورند جاي امني به نظر مي رسيد. آن پايين زن ها در خانه مي ماندند و آشناي عجيبي با اشيا به هم مي رساندند، با انتظار براي مردي که در ابتدايش بايد خان ومان خودش را تاراج مي کرد. پايانش آن موقع ها معلوم نبود. تا انقلاب چند سالي مانده بود و جنگ اتفاقي بعيد به نظر مي رسيد.  اين طرف و آن طرف که مي رفتيم، وسايلمان را کادو مي برديم. عباس تلفن زده بود و از مادرم هم اجازه گرفته بود. مادرم گفته بود من وظيفه ام بوده که اين چيزها را فراهم کنم. حالا شما دلتان ميخواهد اصلا آتش شان بزنيد. بعد از مدتي آن خانه اي که همکارانم به شوخي مي گفتند که بايد بياييم وسيله هايت را کش برويم به خانه اي معمولي و ساده تبديل شد.  اين کارها در جو بشدت غير مذهبي آنجا بي سابقه بود. به خاطر اخلاق عباس که در فضاي آن موقع غيرعادي به نظر مي رسيد، با خانواده هاي زيادي رفت و آمد نداشتيم. يک شب يکي از همکاران عباس ما را براي مهماني دعوت کرد. گفته بود مهماني سالگرد ازدواج است و آ‌دم هاي زيادي نمي آيند، همين آشناها هستند. وارد خيابان خانه ميزبان که شديم ديديم کلي ماشين آن جا پارک شده، فکر کرديم لابد مال بغل دستي هاست.  داخل که رفتيم فهميديم که اشتباه نکرده ايم. مهماني شلوغي به سبک مهماني هاي آن دوره بود. زن و مرد با هم مي رقصيدند، وضع لباس و حجاب ها خراب بود. ميني ژوپ و آستين حلقه اي. مشروب و مخلفات هم روي ميزها بود. نتوانستيم آنجا طاقت بياوريم. زود بلند شديم و زديم بيرون.  در راه عباس بغض کرده بود. خانه که رسيديم زد زير گريه. بلند بلند گريه ميکرد و مي گفت چطوري بايد امشب را جبران کنم؟ سرش را به درو ديوار مي کوبيد. رفت قرآن را باز کرد و خواند. تا صبح همين طور بود 👉 @mtnsr2 🌷ادامه دارد..... 💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝
⭕️خصوصیات اخلاقی شهید بابایی از زبان همسرش خانم صدیقه حکمت همسر شهید بابایی، درباره اوصاف اخلاقی شوهرش چنین می گوید: «بابایی یک شیعه واقعی بود و در امور مذهبی، حتی از «مکروهات» نیز دوری می کرد. در ایام ماه مبارک رمضان که گاهی روزانه 8 ـ 9 ساعت پرواز می کرد، حتی دستورات کتبی و شفاهی فرماندهانش نیز نمی توانست او را وادار کند که روزه نگیرد. به نماز اول وقت فوق العاده اهمیت می داد و غالبا در موقع نماز و در هنگام راز و نیاز با خداوندْ عاشقانه می گریست. به مظاهر مادی دنیا ابدا دل بستگی نداشت و برای حفظ این خصلت، جدا ریاضت می کشید و به زندگی مجلل و خانه بزرگ و وسایل لوکس و مدرنْ هرگز بها نمی داد. در مورد اموال بیت المال خیلی احتیاط و هرگز از وسایل و امکانات اداری، در امور شخصی استفاده نمی کرد». من نمی توانم پرواز کنم شهید بابایی با وجود این که در سال های آخری که به شهادتش انجامید، در سمت های فرماندهی خدمت می کرد و از پرواز معاف بود، ولی بیشترین ساعات پرواز و خطرناک ترین مأموریت های جنگی را به خود اختصاص می داد. هنگامی که مسؤولان و فرماندهان بالاتر وی، که وجود او را برای حفظ و برتری نیروی هوایی و تقویت جبهه های جنگ ضروری می دیدند، از او می خواستند که از پرواز خودداری کند، بابایی که در مقابل انقلاب و خانواده های شهیدان و مردم ایثارگرکشورش، بیش از این ها احساس وظیفه می کرد، در برابر این توصیه ها می گفت: «من نمی توانم پرواز نکنم و باید پرواز کنم.» او همیشه با دلایل گوناگون، فرماندهان و مسؤولان رده های بالاتر را برای شرکت در مأموریت های جنگی قانع می کرد. 👉 @mtnsr2
🌷خاطره ای از شهید بابایی بعدازظهریکی از روزهای پاییزی،که تازه چند ماهی ازشروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می گذشت، اورابه محل کارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم. در اتاق کارم به عباس گفتم: 👇
پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس.  سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا کردن و نوشتن شماره به اتاق کارم آوردم. روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است. پرسیدم:  ـ عباس! مداد خودت کجاست؟  گفت: در خانه جا گذاشتم.  به او گفتم: پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط کارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق هایت را با آن بنویسی ، ممکن است در آخر سال رفوزه شوی.  او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند. 💬(راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابایی، پدرشهید 👉 @mtnsr2
musavi-07.mp3
4.75M
⭕️ 🌷با اذن فرمانده دل داده رزمیم 🌷در جبهه شامات آماده رزمیم 🌷ما با خمینی عهد و پیمان وفا بستیم 🌷ما پیرو راه شهیدان بوده و هستیم 🌷ما با ولایت پشت استکبار را شکستیم 👉 @mtnsr2
⭕️ #شهید_ابراهیم_هادی 🔶قسمت سی وچهارم 🔶 #شخصیت_الگو 👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ ۲ 🔶قسمت سی وچهارم 🔶 بزرگان علم وتربیت میگویند :اگر می خواهید یک جوان را درست تربیت کنی ودر مسیر مورد نظر خودت قرار دهی،اول از همه باید قلب ❤️او را فتح کنی. باید کاری کنی که جوان،تو را به عنوان یک الگو قبول کند😍 . این کارشناسان ادامه میدهند :جوان نیز کسی را به عنوان الگو قبول میکند که حداقل یکی از این ویژگی ها را داشته باشد : اول اینکه چهره جذاب داشته باشد ،دوم اینکه ورزشکار باشد وبتواند کارهایی را انجام دهد که دیگران از انجام آن عاجزند. سوم اینکه صدای خوبی داشته باشد. خاننده ها یا مداحان، خواسته یا ناخواسته الگو های جوانان میشوند. از تمام اینها مهمتر اگر میخواهی قلب یک جوان را فتح کنی باید اخلاق خوبی داشته باشی،باید به نظرات جوانان احترام بگذاری.باید اهل شوخی وخنده باشی.باید کاری کنی که جوانان از حضور در کنار تو لذت ببرد تمام این نظرات کارشناسی را وقتی در کنار هم بگذارید،یقین داشته باشید به شخصیت آقا هادی خواهید رسید. چهره ای ملکوتی وجذابی داشت. نگاه به صورت او انسان را جذب میکرد. در مورد ورزش هم که بهتر است حرفی نزنم. اما یادم است در اولین برخورد من با ، او مشغول شنا رفتن بود .ومن شروع به شمارش کردم . یک ،دو،سه،بیست،سی،صد،دویست،سیصد .....دیگه خسته شدم. شنا رفتن او مثل این بود که من وشما قدم بزنیم وراه برویم . هیچ کس به قدمهایش افتخار نمیکند در مورد شنا رفتن اینگونه بود . یا والیبال وکشتی وپینگ پنگ و... در تمام این ورزشها استاد بود . یادم هست با یک دست تیر اندازی میکرد. یعنی قنداق اسلحه روی کتفش نمیگذاشت یعنی اینقدر قوی ومسلط بود که اینگونه شلیک میکرد. مطلب بعدی اینکه از آن دسته جوانان خوش صدا بود که خیلی ها عاشق صدایش بودند . بعضی وقتها به صورت غزل خوانی ، اشعاری در مدح اهلبیت میخواند. موقع مداحی هم سنگ تمام میگذاشت . ما در گیلان غرب قاری قرآن داشتیم . بسیاری هم به قواعد وتجوید مسلط بود . اما سوز خاصی در قرائت قرآن داشت . همه عاشق قرآن خواندن بودند . در موقع شوخی وخنده هم بسیار شوخ طبع بود . خلاصه اینکه اگر دوساعت هم کنار او می نشستیم احساس خستگی نمیکردیم . نه تنها من ،که تمام رفقا در مورد او اینگونه بودند همه را به عنوان یک الگو قبول داشتند . فرمانده سپاه وقتی میخواست کاری انجام دهد ، دلیل ومنطق می آورد تا بقیه نیز او را همراهی کنند. اما برای هیچ کاری لازم نبود دلیل ومنطق بیاورد . همین که می گفت :من میخواهم این کار را انجام دهم ،به دنبالش می دویدیم. چون او را قبول کرده بودیم از طرفی شخصیت ظرفیت الگو شدن را داشت . او تلاش میکرد تا تمام رفتار وبرخوردش مطابق دستورات دین باشد . 🌷ادامه دارد...... 👉 @mtnsr2 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🔹🔷 🔶🔸 🔴بشارت آیت‌الله قائم مقامی: استاد دانشگاه امام صادق (ع) 🌺این اتفاقاتی که در صحنه جهان دارد می افتد به ما خبر می دهد که اتفاق بزرگی دارد واقع می شود. به ما خبر می دهد که آفتابی دارد طلوع می کند... 🌺 یعنی ما الان در وضعیت بین الطلوعین دیگه نیستیم بین الطلوعین را سپری کردیم ، ما الان در آغاز طلوع آفتابیم. ما الان منتظر نماز به امامت امام زمانیم... وقتی که قرص آفتاب آمده محال است دوباره برگردد به وضعیت بین الطلوعین و از آن عجیب تر برگردد به وضعیت قبل از بین الطلوعین... 💬ارسالی از یاسر 👉 @mtnsr2
⭕️ #سجاده_نشینان_کوی_عشق 🔸شهید :موسی مظفری 🔸نام پدر : ناصر 🔸تاریخ تولد :1349/06/14 🔸 محل تولد:بابلسر_ازنوا 🔸تاریخ شهادت : 1367/04/04 🔸محل شهادت : جزیره مجنون 👉 @mtnsr2
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ ⭕️ امام خمینی : پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند یک روز هم یکی از را مطالعه کنید وتفکر کنید 🔶وَ لا تَحسَبَنَّ اَلَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِهِم یُرزَقُونَ     🔹وصیت نامه شهید: 1⃣پیام من این است که به یاد خدا باشید و تقوی و صبر و استقامت را پیشه خود کنید. و وحدت را حفظ نمایید، خصوصاً در این مرحله نهایی جنگ مقاوت را حفظ کنید و بدانید که حق همشه پیروز و سرافراز باقی می ماند. 2⃣ ما باید بدانیم که آمریکا و عوامل مزدورش جنگ را به ما تحمیل کردند تا حکومت اسلامی ما را به شکست مبدل سازند... این دشمن نمی خواهد که اسلام باشد، می خواهند ریشه اسلام را از بین ببرند، برایشان پیر و جوان و کوچک و بزرگ فرق نمی کند آنها می کشند و نابود می کنند تا یک مسلمان بر روی کره ی زمین وجود نداشته باشد. 3⃣ای مردم! فرصت را غنیمت شمارید و بدانید که الان وقت ایثار و مبارزه است، وقت جنگ است و جای درنگ نیست. ]مبادا[ شیطان بر ما مسلط شود. بپا خیزیم و شیطان نفس خویش را نابود سازیم. پس متکی به دنیا نباشید و بدانید که دنیا همانند ماری است که ظاهرش نرم و لطیف و باطنش زهریست کشنده. پس نباید غفلت بکنیم و باید به ندای امام عزیزمان که همان ندای حسین زمان است لبیک گوییم. 4⃣ما باید قدر انقلاب و رهبر عزیز را که یک موهبت الهی است بدانیم و او را تنها نگذاریم و به ندای او که همان ندای حسین زمان است لبیک گوییم و همیشه دعاگوی امام عزیز باشیم. 5⃣برادران عزیز  و امت حزب ا...! اسلحه را بر زمین نگذارید و راه همه شهدا را ادامه دهید که اطمینان داریم اسلام پیروز است. 6⃣خدایا! از تو سپاسگذاریم که ما را لایق دانستی که بیاییم و در راه پاک تو خون ناقابل خود را فدای تو و امام عزیزمان کنیم 《والسلام علیکم ورحمت الله》 👉 @mtnsr2 ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #عالم_پس_از_مرگ 🔶قسمت سیزدهم 1⃣ #سکرات_موت ❓چرا سکرات موت؟ سکرات جمع سکره یعنی بیهوشی ناشی ا
⭕️ 🔶قسمت چهاردهم 1⃣ ❓چه کار کنیم سختی وشدائد هنگام مرگ برما آسان شود؟ ✅آنچه در روایات به آسان شدن مرگ اشاره شده ۸ مورد است که به آن اشاره می شود 1⃣داشتن ایمان واعتقادات سالم طبیعی است کسی که ایمان واعتقادات سالم داشته باشد در هنگام مرگ با شوق به دیدار دوست می رود . روایت است هنگامی که حضرت عزرائیل برای قبض روح کردن به سوی حضرت ابراهیم خلیل الرحمن میرود حضرت ابراهیم میفرماید آیا مرگ به اختیار است یا به اجبار عزارئیل می فرماید به اختیار است حضرت ابراهیم میفرماید آیا دیدی دوستی برای دوست خود مرگ را هدیه دهد.... عزرائیل از جواب آن درمانده می شود خطاب میرسد که بگو آیا دیدی دوستی از دیدار دوستش کراهت داشته باشد... یا در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است که روزی حضرت سلمان از بازار آهنگران عبور میکرد جوانی را دید به زمین افتاده و غش کرده مردم از حضرت سلمان خواستند تا بر بالینش حاضر شود جوان وقتی به هوش آمد به حضرت سلمان گفت اینطور نیست که من غشی هستم از بازار عبور میکردم وچشمم به چکش آهنگر افتاد که محکم بر آهن گداخته میکوبید به یاد آیه ای از قرآن افتادم که فرموده نگهبانان جهنم با چکشهای آهنین بر دوذخیان میزنند.... دیگر از هوش رفتم حضرت سلمان دریافت که این جوان بامعرفتی است با او دوست شد هنگامی که جوان در بستر مرگ افتاد حضرت سلمان به عزرائیل گفت:او مراعات او کند او از دوستان است . مقصود از گفتن این داستان این قسمت داستان بود حضرت عزرائیل فرمود :من مومنین از پدر مهربانتر هستم 🍃داشتن ایمان واعتقاد میتواند یکی از دلایل آسان شدن لحظه مرگ باشد 👉 @mtnsr2
🍃در ادامه نمادهای شیطان پرستی 👉 @mtnsr2
🍃نماد صلیب شكسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheelc):چرخ خورشید یك نماد باستانی است كه در برخی فرهنگ‌های دینی همچون كتیبه‌های بر جای مانده از بودایی‌ها و مقبره‌های سلتی و یونانی دیده شده‌است . لازم به توضیح است این علامت سال‌ها بعد توسط هیتلر به كار رفت ،‌ لكن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان‌پرستی كردند 👉 @mtnsr2
چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : 👉 @mtnsr2