eitaa logo
مرکز مردمی نفس سبزوار
332 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
878 ویدیو
6 فایل
👶ناجی فرزندان سقط👶 طبق آمار😔روزانه حداقل 10 جنین در شهر سبزوار س.ق.ط عمدی می شوند😭 در صورت مواجهه با مشاوران،تماس بگیرید🙏. 09389803541 09045158764 09153714155 ادمین👇 @darininurse @drghazanfari @salarimanesh شماره کارت 6037997950482761
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ هر ۵۰۰ میلیون (HAM) برابر با یک دلار آمریکا ‼️ همونطور که می‌بینید در مقابل Market Cap هیچ عددی وحود ندارد و این به این معناست که همستر هنوز در حد سکه و توکن و امتیاز درون برنامه‌ای است و به عنوان ارز دیجیتال به رسمیت شناخته نشده است ولی ارزش عرضه (FDV) آن به قدری پایین است که میتوان هر ۵۰۰ میلیون همستر (HAM) را برابر با یک دلار آمریکا دانست. و قطعا با ورود رسمی این توکن به بازار ارز های دیجیتال ما شاهد افت و خیز های آن در بازار سرمایه خواهیم بود که قطعا برای افراد بی تجربه و فاقد مهارت در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، پر ریسک، مبهم و بلا استفاده خواهد بود. اگر در هر ثانیه فرد دو سکه کسب کند در یک ساعت موفق به کسب ۲۱۶.۰۰۰ سکه خواهد شد. یعنی برای کسب ۵۰۰ میلیون همستر باید ۱.۱۵۷ (هزار و صد و پنجاه و هفت) ساعت زمان صرف کنید یعنی ۴۸ روز طول میکشد تا فرد به ۵۰۰ میلیون سکه برسد و تازه وقتی بعد از ۴۸ روز کلیک بدون وقفه و استراحت ( که اصلا ممکن نیست) به ۵۰۰ میلیون همستر برسد تازه یک دلار آمریکا کسب کرده است!؟ ولی سودی که دارد از طریق تبلیغات و پهنای باند مصرفی کاربران به دست می‌آورد میلیون ها دلار خواهد بود. و این درآمد شرکت های اسرائیلی تبدیل به موشک خواهند شد و بر سر کودکان فلسطینی خواهند ریخت. اندکی تامل 😔 ✍ محمد ونک؛ محقق و پژوهشگر علوم اجتماعی و رسانه 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
امیرالمومنین (ع) :اگر مردم میدانستند در قربانی چه آثار و برکاتی هست قطعاً قرض کرده و قربانی میکردند. 💥نذر قربانی به نیت سلامتی آقاجانمون حضرت مهدی🥰و برای کمک به خانواده های تحت پوشش نفس👨‍👩‍👦‍👦، مادران باردار🤰 و شیرخواران👩‍🍼 و خانواده های نیازمند. 💥شما عزیزان هم میتوانید نیت کنید و در این نذر آسمانی شرکت کنید. شماره کارت مرکز نفس👇با کلیک کردن کپی میشود.
6037997950482761‌
📣لطفا در گروههای خود منتشر کنید. برای پیوستن به کانال کلیک کنید👇 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ 💫💞 قسمت 29
مخفی قسمت بیست و نهم ... پسرم شده بود همدم تنهایی من. گاهی با من حرف میزد. صحبت من باهاش اینجوری بود که می پرسیدم امشب شام رو دوست داشتی؟ و اون با تکون بیشتر دست و پاش حرفم رو تایید می کرد. بعد از اینکه غذا می خوردم اون تازه شروع می کرد به تکون خوردن.🤰🏼 یه شب که داشتم خاطرات بچگی مو براش تعریف می کردم و می گفتم چه روزهای سختی رو بدون پدر گذروندم و اونم بدون تکون خوردن فقط گوش میداد، صدای زنگ خونه به صدا دراومد! یعنی کی بود این وقت شب!؟ هرچی صدا زدم جوابی نیومد. گفتم نکنه خیالاتی شدم. داشتم برمی گشتم که دوباره صدای در بلند شد! آخه اشرف هم عادت نداشت این موقع بیاد پشت در خونه! مامور آب و برق هم که این وقت شب نمیاد! یه لحظه احساس کردم بوی ادکلن شایان رو حس کردم😧. در رو که باز کردم تعجب کردم! خودش بود!! خود خود خودش!😒 با نگاهم گفتم، دیگه چی میخوای از زندگی من؟ _ تو ؟؟😳 + سلام😔 دوست داشتم بهش بگم سلام و درد! سلام و ... ولی هیچی نگفتم😞 فقط نگاهش کردم😒 + خیلی گشتم تا خونه تو پیدا کردم. چرا اومدی اینجا ؟ این چه خونه ایه گرفتی؟ _ چون چاره ای نداشتم! میشه بگی چیکار داری؟ +نمیشه بیام تو خونه صحبت کنیم؟ اینجا اگه کسی ببینه شاید ... _ نه آقای شایان خونه حقیرانه من در شان شما نیست! بفرمایید چیکار دارین؟ من که گفتم به زندگیت کاری ندارم. + هیچی اومدم ببینم چیکار کردی بچه رو؟ قرار بود به کسی بدی! کرمان بود؟ مشهد بود؟ کجا بود! _ پس در جریان کارهای منم هستی! فعلا معلوم نیست با کی توافق کنم. چه فرقی می کنه برای تو؟ + فرقش اینه که مطمئن میشم به زندگی من لطمه ای وارد نمیشه! _ مطمئن باش من به زندگی تو کاری ندارم. حتی اگه سفته هم نداشتی، باز هم کاری نداشتم. + بله میدونم! فکر کردی چرا بهت علاقه مند شدم؟ چون در همه حال میگفتی و میگی چشم😔 اون سفته ها هم همه از بین رفته. خیالت راحت باشه! میخواستم بگم :خیالم که راحت نیست چون دیگه بهت اعتماد ندارم😞. ولی انگار هنوز اون ترس صاحبکار و کارگری توی وجودم بود و هیچی نگفتم😖 _ ببخشین آقای شایان! لطفا بگین چیکار دارین و برین. دوست ندارم کسی شما اینجا رو ببینه. گرچه من اینقدر از خونه بیرون نیومدم که کسی فکر نمیکنه تو این خونه متروکه کسی باشه.😢 + من نمیخواستم اینجوری بشه! من ... من .... _ دیگه وقت این حرفها گذشته🙁 + من اومدم بگم هرطور شده بچه رو یا به همین خانواده کرمانی یا اون مشهدی بده بره! به خدا جبران می کنم. الان شرایط جبران ندارم ولی اگر پای بچه وسط نباشه! من ... دوباره.... شاید ... _ منظورت چیه؟ یعنی اگر من بچه رو خودم نگهدارم؟ + نه تو اینکارو نمیکنی! یعنی نمیتونی اینکار رو بکنی! اگر بچه رو نگهداری کسی باور نمیکنه که ... _ فعلا که تصمیمی نگرفتم براش. ولی مطمئن باش هر تصمیمی بگیرم به زندگی تو کاری ندارم. + یعنی چی هر تصمیمی بگیرم ... یعنی امکان داره خودت؟... 🍀🍀🍀🍀🍀 از دور توی کوچه، چندنفر در حال اومدن به سمت خونه ما بودند، شایان خیلی سریع توی تاریکی گم شد 😶 و حرفش نیمه تموم موند. برگشتم به خونه و هزاران سوال از ذهنم گذشت 🙄🙄🤔🤔 هنوز داشتم توی ذهنم صحبتهای شایان رو مرور می کردم که برام پیامک فرستاد. + اگر دوست داری یک روزی دوباره بیام سراغت هرچه زودتر تکلیف اون بچه رو روشن کن! برای اونم بهتره که بره و با یک خانواده زندگی کنه تا یه زندگی مخفیانه و توی شرایط بد مالی و ... اگر قول بدی اونو به یک خانواده خوب بدی بهت قول میدم تا آخر عمرت تامینت کنم. هیچ جوابی بهش ندادم. با اینکه توی پیامش هیچ بویی از مهر و محبت نبود ولی من فقط اون جمله رو دیدم که نوشته بود میام سراغت.🥺 یعنی میشه شایان دوباره منو دوست داشته باشه.😒 یعنی اگر شرایطش باشه، دوست داره دوباره بیاد سراغم؟ تکانهای زیاد پسرم منو به خودم آورد. فکر میکنم اونم مثل من حال و احوالش خوب نبود. شایان نظرش حذف بچه بود. ولی من دیگه نمیتونستم به حذف اون فکر کنم! تصمیم خودم رو گرفته بودم. به شرایط بعدش نمیخواستم فکر کنم. فقط اینو میدونستم که به پسرم عادت کرده بودم و نمیتونستم به نبودنش فکر کنم😕 🍀🍀🍀🍀🍀 فرشته انگار بو می کشید من کی نیاز به هم صحبت دارم😊 بهم پیام داد بیدارم؟ و وقتی مطمئن شد بیدارم خودش زنگ زد. ماجرا رو گفتم. منو تشویق کرد که کار درستی کردم و گفت مطمئنم اگر جای تو بودم در نگهداشتن بچه یک لحظه هم شک نمی کردم👌 ولی چطور؟ باید از این شهر میرفتم! کجا برم؟ تنهایی چیکار کنم؟ توی این اوضاع و احوال یه خبر جدید دیگه!😶😶 اشرف هم خبر بارداریش رو بهم داد.😧 نمیدونستم توی این شرایط باید خوشحال باشم یا ناراحت😭😭 ادامه دارد ... 💮مرکز مردمی نفس سبزوار💮 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔻 خدایی که دوستمان دارد، خدایی که مظهر عشق است، به هر مادر، هدیه ای بزرگ بخشیده است. 🎁 هویت مادری، لذت های مادری، در کنار همه دشواری های بارداری و فرزندداری، می تواند مانع از «راه حل دانستن قتل جنین» باشد. یکی از هیجان انگیز ترین بخش های بارداری، اولین باری است که احساس می کنید کودک در شکمتان تکان می خورد ...❤️ افسوس که گاهی در فرهنگ عمومی ما، مادر بودن دست کم گرفته می شود.😳 و حتــــــــــــــی ... گاه به آن اهــــــانت می شود. 😢 قدر نعمت های خدا را بدانیم. 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵فرزندآوری جهاد است. 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔵چرا فرزندآوری جهاد است؟! 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔵 چرا فرزندآوری جهاد است؟! 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔵چرا فرزندآوری جهاد است؟! 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔵چرا فرزندآوری جهاد است؟! 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔵چرا فرزندآوری جهاد است؟! 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔵چرا فرزندآوری جهاد است؟! 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔵چرا فرزندآوری جهاد است؟! 🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈• 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمومنین (ع) :اگر مردم میدانستند در قربانی چه آثار و برکاتی هست قطعاً قرض کرده و قربانی میکردند. 💥نذر قربانی به نیت سلامتی آقاجانمون حضرت مهدی🥰و برای کمک به خانواده های تحت پوشش نفس👨‍👩‍👦‍👦، مادران باردار🤰 و شیرخواران👩‍🍼 و خانواده های نیازمند. 💥شما عزیزان هم میتوانید نیت کنید و در این نذر آسمانی شرکت کنید. شماره کارت مرکز نفس👇با کلیک کردن کپی میشود.
6037997950482761‌
لطفا بعد از واریز به ادمین اطلاع دهید که بابت قربانی است. @darininurse 👈 اطلاع به ادمین @drghazanfari 📣لطفا در گروههای خود منتشر کنید. 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
با سلام و احترام لینک زیر حکم مأموریت شماست شخصا مشاهده بفرمایید👇 https://DigiPostal.ir/cupzznm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ 💫💞 قسمت 30
مخفی قسمت سی ام مدتی که گوشی نداشتم راضیه خواهرم نگرانم شده بود. بهش گفته بودم دارم شهر دیگه کار می کنم و این مدت خبرم رو از اشرف می گرفته. یک روز که نشسته بودم و داشتم تو فضای مجازی سیر می کردم در خونه رو زدند. اشرف بود ولی به همراهش، خواهر دیگرم راضیه رو هم آورده بود.😢 فکر می کنم اشرف ازش قول گرفته بود که من رو نه سرزنش کنه و نه دعوا. وقتی منو دید فقط بغلم کرد و گریه کرد. منم انگار سالها درد و رنجم یهو فوران کرد.😭😭 اشرف گفت: منو ببخش خواهر، دیگه نمیتونستم بیشتر از این موضوع رو از راضیه مخفی کنم.😞 و راضیه فقط گریه کرد.😭 کل خانواده من خلاصه میشد توی همین دو تا خواهر. نه پدری که بتونه حمایتم کنه و نه مادری که بشینه درد دلم رو بشنوه. فرشته معتقد بود آدم باید اینقدر قوی باشه که نیاز به کسی نداشته باشه. ولی من نظرم چیز دیگه است. من میگم خانواده اگر باشه و پشت آدم باشه جای همه چیز رو تو زندگی میگیره. من اگر یه خانواده درستی میداشتم روزگارم این نمیشد😥 الانم اگر همین دوتا خواهر نبودند معلوم نبود چه بلایی سرم میومد؟! 🍀🍀🍀🍀 راضیه خواهرم، آدم فعال و پرکاری بود. به من پیشنهاد داد که چون مدت زیادی تو قنادی کار کردی میتونی خودت یه کارگاه کوچیک بزنی! ما هم کمکت می کنیم. الان که شرایط کار کردن رو نداری ولی ان شالله بعد زایمانت کمکت می کنیم یه جایی برای خودت دست و پا کنی! توی خونه کیک و کلوچه درست کنی و بری تو مشاغل خانگی🍪🥧🎂 خیلی پیشنهاد خوبی بود ولی عملی کردنش خیلی کار داشت. فعلا که نه میتونستم و نه پولی داشتم. ناچارا باید تا بعد زایمانم صبر می کردم. راضیه هم نظرش رفتن من از این شهر بود. گفت حداقل برای چندسالی اینجا نباشی بهتره☹ ولی من کجا میرفتم؟ چطور میرفتم؟ هرجابجایی، کلی هزینه داشت😔 از مرکز نفس تماس گرفتند. اون خانومی که معمولا پیگیر کارم بود و فرشته رو هم بهم معرفی کرده بود گفت در جریان مشکلت هستیم. باید دنبال خونه باشیم برات. و بهت خبر میدیم😊 انگار از شرایط مالی منم اطلاع داشتند. هم دوباره برام بسته غذایی فرستادند و هم یه وجهی به عنوان قرض الحسنه در اختیارم قرار دادند. یه روز که طبق معمول داشتم با پسرم صحبت می کردم، یهو با خودم فکر کردم، وقتی زایمان کنم و خواستم از بیمارستان مرخص بشم اگر بفهمند که من شوهر ندارم چیکار کنم؟😳 نکنه از من مدرک ازدواج بخوان؟ من که هیچی ندارم! برای شناسنامه چیکار کنم؟ نکنه ببینن بچه پدرش مشخص نیست بچه رو به زور از من بگیرند😭😭 زنگ زدم به فرشته و ازش کمک خواستم. فرشته حرفم رو گوش کرد و اطمینان داد که کسی بچه تو نمیگیره ولی برای گرفتن شناسنامه اطلاعی نداره. میپرسه و به من خبر میده🤔 🌾🌾🌾🌾🌾 اشرف هم مثل من باردار بود و از این قضیه خیلی خوشحال بود😊 به حالش غبطه می خوردم😢 برعکس من که باید بارداریمو مخفی نگه میداشتم اون با غرور سرش رو بالا می گرفت و خبر بارداریشو به همه اطلاع میداد😭 فرشته اما نظرش چیز دیگه ای بود. میگفت تو خودت رو با خواهرت مقایسه نکن! شما به من نگاه کن که حسرت داشتن یه بچه رو باید به گور ببرم😞 روزها سپری می سد و من کمتر از ۴۰ روز به زایمانم مونده بود🙄 شکمم تقریبا بزرگ و مشخص بود و دیگه نمیشد بیرون برم. گاهی برای خرید حتی یک قالب پنیر هم چند روز باید منتظر می موندم که یکی به دیدنم بیاد و برام تهیه کنه😕 آدم مغروری نبودم ولی دوست نداشتم بقیه کار منو انجام بدن. البته خودمم خیلی کاری ازم بر نمیومد. ولی بازم تا جایی که میشد و میتونستم کمبود رو تحمل می کردم تا اینکه عنوان کنم و کمک بخوام. 🍀🍀🍀🍀 یکی از مشکلات دیگه من، تهیه لباس برای پسرم بود. من که لباس بچه نداشتم☹ از قدیم وقتی بچه آدم میخواد دنیا بیاد، مادر و پدر عروس میرن برای دخترشون سیسمونی تهیه می کنند. حالا سیسمونی بچه منو کی میده؟😔 این داستان ادامه دارد ... 🍀مرکز مردمی نفس سبزوار🍀 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وظیفه من چیست؟ عروس شهید مختاربند از جایش بلند می‌شود و از آقا می‌پرسد: من چه کار بکنم. وظیفه‌ی من چیست؟ دارم درس می‌خوانم و هنوز بچه ندارم.تا سؤال عروس شهید تمام شد، آقا با لحنی بسیار جدی و سریع جواب دادند: ✨اوّلاً ؛ این یک. اینهایی که اول زندگی هی عقب می‌اندازند و می‌گویند حالا زود است، این ناشکری است. این ناشکری باعث می‌شود که خداوند یک جواب سختی به آدم بدهد. عروس که هنوز ایستاده، می‌گوید: آخه من دارم درسم را پیش می‌برم! ✨[حضرت آقا: ] باشه، مشکلی نیست. من کسی را سراغ دارم که با چهار بچه درس میخواند و همه‌ی دوره‌های کارشناسی و ارشد و دکتری را گذرانده. ثانیاً درستان را بخوانید. ثالثاً زندگیتان را هر چقدر می‌توانید شیرین کنید. خدا ان‌شاءالله شما را حفظتان کند. دیگر شما جوانها بهتر از دوره‌ی جوانی ما میفهمید. انقلاب خیلی به [امثال شماها] احتیاج دارد. فضای جلسه صمیمی‌تر شده و خواهر شهیدان نیز از جای خود بلند می‌شود و می‌گوید: - من دو دختر دارم که دوقلو هستند و خیلی دوست داشتند که شما رو ببینند. امسال کنکور دارند و گفتند به آقا بگید برامون دعا کنن. ✨[حضرت آقا: ] خدا ان‌شاءالله به هر دویشان شوهر خوب برساند و ان‌شاءالله با همدیگر عروس بشوند، این بهترین دعاست. 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا