eitaa logo
مدرسه نهج البلاغه (۲)
1.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
83 ویدیو
196 فایل
کانال رسمی آقای دکتر شهاب الدین ذوفقاری (حفظه‌الله) مدیریت محترم گروه نهج البلاغه و عضو هیأت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت علیهم السلام / تاسیس کانال : ۱۳۹۹ ارتباط با جناب استاد ⬅️ @DrZoofaghari ادمین ⬅️ @M_sahraei_nahj
مشاهده در ایتا
دانلود
1_4513177091.m4a
11.35M
📖 خطبه ۸۵ (بخش دوم) جلسه سی‌‌و‌یکم _ حضوری ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 📚📚📚
اما فراز پایانی این خطبه نیز برای کسانی که هستند، درسی از دروس معلمی دارد. می‌فرماید: ✨دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ✨ بشارت باد مؤمنان را به بهشت که البته در آنجا نیز درجاتی متفاوت دارد. درجات بهشت یکسان نیست. البته متوجه این تفاوت هستند؛ لیکن موقعیت حسرت خوردن برایشان پیش نمی‌آید. مثل کودکی که لباس کوتاه سایز خودش برتن دارد. با وجود اینکه می‌داند لباس مادرش بلندتر و برازنده‌تر است؛ اما هیچگاه آرزوی پوشیدن آن لباس را ندارد. او خودش می‌داند که سایز فعلی‌اش همین است. بهشتیان نیز ظرفیت متفاوت را درک می‌کنند. البته ما نمی‌دانیم چگونه می‌شود به درجات بالای بهشت دست یافت؛ اما شاید اگر با یکی از اولیاء خدا که می‌دانیم درجات عالیه دارند، رفاقت داشته باشیم و گاهی برایشان کارهایی انجام بدهیم (مثلا برای حضرت سلمان یک سوره یس بخوانیم) که آنها نیز ما را به یاد بیاورند. چون اگر آنها به ما عنایتی داشته باشند، حتی چنانچه ما را به درجات عالیه نرساند؛ لااقل جای بهتری نصیبمان می‌شود(ان‌شاء‌الله) ائمه اطهار که جای خود دارند، آنها برای اصل نجاتند؛ اما برای این درجات هم دوستی ما با اولیاء‌الله خیلی فایده‌ها دارد. ✨وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ✨ منزل‌هایی که یکسان نیست و تفاوت دارد. چون خداوند متعال فرموده‌است: (فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرّة خَيراً یَرَهُ) مثقال مثقال حساب می‌کنند و درجه می‌دهند. آنکه یک صلوات بیشتر فرستاده، مسلماً جایگاه بیشتری دارد. ✨لاَ يَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا✨ ویژگی مهم بهشت این است‌که نعمتش مستمر است و قطع نمی‌شود. به خواست بهشتیان هم هست. اینگونه نیست که یک‌روز پذیرایی کمتر و یک‌روز بیشتر باشد. ✨وَ لاَ يَظْعَنُ مُقِيمُهَا✨ کسی هم که آنجا باشد، همیشه مقیم است و از آنجا کوچ نمی‌کند. ✨وَ لاَ يَهْرَمُ خَالِدُهَا✨ کسی هم که آنجا خلود(جاودانی) دارد، هیچگاه پیر و شکسته و خسته نمی‌شود. ✨وَ لاَ يَبْأَسُ سَاكِنُهَا✨ کسی که در آنجا سکونت دارد، گرفتار مشکلاتی چون ترس، نگرانی و قحطی و... نمی‌شود. این توصیف بهشت بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهایت بلاغت و درچند جمله بیان فرمودند. ما نیز این بیانات را بهانه کرده و از ایشان درخواست بهشت می‌کنیم و عرضه می‌داریم آقاجان ما این جملات را بارها و بارها خواندیم به طمع بهشتی که برایمان توصیف فرمودید که ان‌شاء‌الله به آن برسیم و دست شما مددکار ما باشد. 🔖نکته‌ای که از این خطبه به لحاظ معلمی می‌توان برداشت نمود اینکه: این درجات متفاضل به دو چیز برمی‌گردد؛ یکی و یکی . براساس روایات مردم درجاتشان متفاوت است:👇 ✍📚 در کتاب الایمان‌ و الکفر کافی بابی هست بنام "باب درجات ایمان" که در آنجا از شخصی به‌نام "عماربن‌ابی‌الاحوص" و او از حضرت صادق علیه‌السلام روایت شده و خیلی مهم است. می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ضَعَ اَلْإِیمَانَ عَلَی سَبْعَةِ أَسْهُمٍ عَلَی اَلْبِرِّ وَ اَلصِّدْقِ وَ الر و اَلِّا وَقِّا. َ اَلْعِلْمِ وَ اَلْحِلْمِ ثُمَّ قَسَمَ ذَلِکَ بَیْنَ اَلنَّاسِ فَمَنْ جَعَلَ فِیهِ هَذِهِ اَلسَّبْعَةَ مَهِکَ مَهُمَکَ اَلْأَسْهُم. قَسَمَ لِبَعْضِ النَّاسِ اَلسَّهْمَ وَ لِبَعْضٍ اَلسَّهْمَیْنِ وَ لِبَعْضٍ اَلثَّلاَثَةَ حَتَّی. اِنْتَهَوْا إِلَی اَلسَّبْعَةِ ثُمَّ قَالَ لا تَحْمِلُوا عَلَی صاحِبِ اَلسَّهْمِ سَهْمَیْنِ وَ لا عَلَی صَاحِبِ اَلسَّاْتَیْتَهْ فَیْتَاثَهْمِّاً. وهُمْ ثُمَّ قالَ کَذَلِکَ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی اَلسَّبْعَةِ . خداى متعال ايمان را هفت بخش كرده است: ۱ - نيكوكارى ۲ - راستگوئى ۳ - يقين.۴ - رضا.۵ - وفاء. ۶- علم. ۷ - بردبارى.  سپس آن را ميان مردم تقسيم فرمود، به‌هر كس که هفت سهم داد، او كامل و بردارنده ايمان است و جزء است، و به بعضی از مردم فقط يك‌ سهم داد و به‌ بعضي دو سهم و بعضی سه سهم را داده‌است؛و... 🔻اما نکته معلمی این روایت اینجاست👈سپس گفت كه اگر کسی یک سهم دارد، سعی نکنید بر او دو سهم حمل کنید. اگر می‌توانست خدا به او می‌داد(خداوندکه بخیل نیست) اگر موقعیت و شرایط و استعداد او بر داشتن دو سهم بود، خداوند به او می‌داد؛ هرچه سهم دارد بیشترش نکنید و بارش را سنگین نکنید. امام همینطور ادامه دادند و در آخر فرمودند: آنکسی هم که شش سهم دارد، شما سعی نکنید هفتمین سهم را به او بدهید. /خ۸۵/ب 🌴🌴🌴
⛔️ دراینجا دو برای ما وجود دارد: یکی اینکه بنده فکر کنم کامل‌الایمان هستم، هفت سهم که هیچ، سراغ هفتاد سهم را بگیر! سابق که کارشناسی بودیم، هفت‌تا بود، حالا که آمدیم کارشناسی ارشد بیشتر شده‌است که این یک غرور بیجاست، هرچه هستیم همانیم. و این اشکالی هم ندارد. مثل تفاضل‌هایی است که در نعمت‌های طبیعی است. قد بلند و قدکوتاه هردو می‌توانند به کمال خود برسند. زن و مرد نیز هرکدام به کمال خود می‌توانند برسند. پس اگر سهمی داده، باید . بعد هم نسبت به بستگان و نزدیکانمان چنین تصوراتی نداشته باشیم که مثلاً پسر من هفت‌ تا که هیچ، هفت‌ تا هم اضافه‌تر دارد، و استدلالهایی از این قبیل که : می‌خواستند بگویند هفتادتا / می‌دانید که هفت تا علامت کثرت است/ و... نخیر اینگونه نیست. فرزند شما اگر دو سهم هم داشته باشد، باید خداراشکر کنی. 🔖نکته دیگر اینکه ما معمولاً فکر می‌کنیم که اگر سهم بیشتری را از جایی یافتیم و آن را عرضه کردیم، خوب است. خیر اینگونه نیست. شما اگر مادری باشیدکه طفل نوزاد پنج روزه‌ای دارید که باید فقط شیر مادر بخورد، بعد متوجه می‌شوید در نبود شما کنار طفل، کسی یک ساندویچ برداشته و قطعه قطعه می‌کند و به طفل می‌دهد، شما چه برخوردی با او می‌کنید؟! حتماً جلوی او را می‌گیرید. بدتر از این در اتفاق میفتد؛ یعنی در سطح و ظرفیت هرکسی باید مطالب را انتقال داد؛ چون نه خداوند انتظار دارد، نه من می‌توانم او را بالاتراز آن حد ببرم. حدش را باید بشناسیم و در همان حد باید عرضه کنیم. چه در انتقال مفاهیم، چه در معرفی کتاب، چه درآموزش اعمال دینی (مگر اعتکاف کار هر کسی است؟! اعتکاف برای خواص بندگان خداست که مثلاً پنهانی باید به دونفرشان گفت) همین دعای قرآن و ابو حمزه نیز همگانیِ همگانی نیست، یا جمکران هم همگانیِ همگانی نیست. باید شخص آمادگی داشته باشد و مراحلی را طی کند. اگر بگویند کلاس جراحی مغز و اعصاب گذاشته‌اند بیایید و همه بروید. بله همه دوست داریم تماشا کنیم؟ اما بعد به جای پزشک جراح، یک عده قاتل بیرون می‌آیند. این است‌که باید مواظب باشیم. باید از خدا بخواهند که آنچه که بایسته و شایسته است بر زبانشان و قَلَمشان جاری کند که ان‌شاء‌الله بتوانند دستگیر واقعی ایتام آل محمد صلوات‌الله علیه باشند. / خ۸۵/ب 🌴🌴🌴
1_4564305864.pdf
1.18M
"جلوه‌های اخلاق نبوی در قرآن" 💠 پرده بیست‌ و‌ نهم : "معرفی اهل بیت علیهم‌السلام" https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 https://splus.ir/joingroup/AAHXeJa7GOJ9ltkIAh0Klw آرشیو ↙️ https://eitaa.com/joinchat/110821701Cf5b1df470f 📚📚📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4656672014.mp3
951.8K
✨زیارت امیرالمومنین علیه‌السلام ✨ 🔈 با صدای جناب استاد ذوفقاری
1_4631792239.m4a
14.57M
📖 خطبه ۸۶ (بخش اول) جلسه سی‌‌و‌دوم _ حضوری ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 📚📚📚
🔹خطبه ۸۶ و من خطبة له عليه‌السلام و فيها بيان صفات الحق جل جلاله ثم عظة الناس بالتقوى و المشورة: قَدْ عَلِمَ اَلسَّرَائِرَ وَ خَبَرَ اَلضَّمَائِرَ لَهُ اَلْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْءٍ وَ اَلْقُوَّةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ (این عنوان برگرفته از نسخه صبحی صالح است و در نسخه اصلی بااین عنوان نیامده است) 🟣 درآغاز این خطبه، فرازی از می‌بینیم که مربوط است به و . می‌فرماید: ✨قَدْ عَلِمَ اَلسَّرَائِرَ وَ خَبَرَ اَلضَّمَائِرَ✨ خدای بزرگ، از سریره‌ها آگاه است. "سریره" : آنچه که در باطن است و راز بوده و دیگران از آن آگاهی ندارند. رازهای نهانی مارا خداوند می‌داند. چیزی را از خدا نمی‌توان پنهان کرد. این موضوع فوق‌العاده در سازندگی انسان تأثیردارد؛ یعنی اگر انسان بداند که اگر بخواهد چیزی را پنهان کند، یا لباس عوض کند، یا پنهانی چیزی را بنویسیم و به جایی برویم که بدانیم شخصی مارا زیر نظر دارد، رفتارمان فرق می‌کند با آن زمانی‌که بدانیم واقعاً کسی نیست. و می‌کوشیم درمورد برخی از کارها حتماً مکانی را انتخاب کنیم که هیچ چشمی نباشد. درون ما که از عموم مردم پنهان است نزد خدا با بیرون ما نمی‌کند؛ یعنی کاملا آشکار است. اگر فکر کنیم فرق می‌کند، آن‌ کسی‌که می‌پنداریم درون ما و بیرون ما برایش فرق دارد خدا نیست. خداییِ خداوند اقتضاء می‌کند که ظاهر وباطن ما برایش یکسان باشد؛ اما درمورد غیر خدا این حرف صدق نمی‌کند. نکته دیگری که اینجا هست، اینکه می‌فرماید "خبرازضمائر" آیا این عطف، عطفِ تفسیری است؟ یعنی جمله پیشین به شکلی تکرار شده است؟ بعضی از شارحان این نظر را دارند؛ لیکن چنین نیست؛ چون (خَبَرَ و عَلِمَ) معنایش یکسان نیست. " عَلِمَ " : یعنی دانست؛ ولی " خَبَرَ " : یعنی آزمود و به معنای اختبار است. بنابراین خبر از ضمائر یعنی ضمیرها و باطن‌‌‌های ما را خداوند آزموده است. مثل کسی که چیزی را می‌آزماید و حالات و شرایط آن چیز برایش روشن و آشکار است، خداوند هم تحولات درونی ما را می‌داند. او می‌داند که ما در شرایط گوناگون، چگونه تصمیم می‌گیریم. یک‌وقت است‌که فردی چیزی را به دل دارد و خدا هم آن را می‌داند؛ این می‌شود . یک‌وقت است‌که حادثه‌ای رخ می‌دهد و شاید خود آن شخص هم نداند که در برابر آن حادثه، آیا مقاومت خواهد کرد یا مقاومت نخواهد کرد. بعضی اوقات ما تصمیم‌هایی می‌گیریم؛ مثل تصمیم بر ترک گناه، یا تصمیم بر یک کاری، لیکن خودمان هم نمی‌دانیم تا چه اندازه پای این تصمیم خواهیم ایستاد. ولی خدا می‌داند که ما تا چه اندازه ایستادگی خواهیم کرد ؛ چون خدا کرده‌است‌؛ یعنی حالات گوناگون ما دست او هست و در نظر او آشکار است.(این معنا درست‌تراست) اما شاید چیز دیگری هم بشود گفت و آن اینکه این دو فراز اشاره داشته باشد به آن آیه ۷ از سوره مبارکه طه که خداوند می‌فرماید: ۞وَ إِنْ تَجْهَرْبِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى۞ اگر سخنت را آشکاربگویی یا پنهان بداری... این آیه نشان می‌دهد ما یک و یک از‌ سِرّ داریم. این از آیات عجیب قرآن کریم است. مرحوم استاد شهید مطهری در توضیح این فراز فرمودند شاید این اشاره باشد به همان روان هوشیار یا ناهوشیار ( ضمیرهوشیار وناهوشیار) که در مغرب زمین از فروید نخستین‌بار مطرح شد. / خ۸۶/ بخش اول 🌴🌴🌴
👈 یک‌وقت انسان چیزی را در دل پنهان دارد و خودش می‌داند و به کسی نمی‌گوید که می‌شود سِرّ. 👈 یک‌وقت انسان خودش هم خبر ندارد و آن وقتی است که قائل به ضمیر نا هوشیار باشیم. یعنی پتانسیل‌هایی که در ما وجود دارد و بر رفتار ما اثر می‌گذارد. البته از اینجا به بعد را فروید خطاهای متعددی را مرتکب شده‌است. او فکر کرده که حتماً جنبه جنسی دارد که اینگونه نیست. اما اصل مطلب شاید قابل قبول باشد که ما گاهی اوقات یک اندوخته‌ها و انباشته‌هایی داریم که آنها بر رفتار ما اثر می‌گذارد، بدون اینکه ما خودمان توجه داشته باشیم. البته اثبات تجربه این هم خیلی آسان نیست؛ ولی اگر بشود گفت این آیه پشتوانه آن است که خداوند سِرّ و مخفی‌تر از سِرّ، یعنی همان ضمیر ناهوشیاررا می‌داند، آن‌وقت با اینکه می‌فرماید: " وَ خَبَرَ الضَمائر" قابل تطبیق است؛ یعنی از آن ضمیرهایی که خودتان هم خبر ندارید بر شما اثر می‌گذارد. به‌عنوان مثال ما گاهی اوقات درمورد چیزی می‌خواهیم تصمیم بگیریم، یک ارزیابی کرده و می‌گوییم به این دلائل من این‌را انتخاب می‌کنم یا نمی‌کنم. دلائل را که می‌دانیم؛ اما آیا واقعاً همین مقدار است؟ چیز دیگری در تصمیم ما اثر نمی‌گذارد؟ بعید نیست که اثر بگذارد. مثلاً ما یک ترس ناشناخته‌ای در وجودمان باشد. (ناشناخته به این معنا که در حال حاضر نسبت به آن حضورذهن نداریم.) و آن ترس در تصمیم ما اثر می‌گذارد. یا یک علاقه‌ ناشناخته‌ای هست ، یا یک حساسیت ویژه‌ای هست. همان چیزی که شاکله ما را تشکیل داده، قطعاً بر رفتار ما تأثیرگذار خواهد بود. البته نمی‌شود گفت این مسئله کاملاً بی‌اختیار است. وقتی کسی خودش را در شرایط ویژه‌ای قرار داد و بر آن خو گرفت، آن خلق‌ و‌ خویی که به صورت ملکه در انسان درمی‌آید، بر تصمیم‌های بعدی‌اش تأثيرگذار است؛ ولو اینکه آن لحظه خودش به آن آیتم‌ها و آن عوامل توجه نکند. به هرحال امیرالمؤمنین می‌فرمایند: (قَدْ عَلِمَ اَلسَّرَائِرَ وَ خَبَرَ اَلضَّمَائِرَ) در سه جمله بعدی امام علیه‌السلام، به نحوی از سخن به‌میان می‌آورند؛ لیکن در جمله اول تصریح به احاطه می‌فرماید: ✨لَهُ اَلْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْءٍ وَ اَلْغَلَبَةُ لِكُلِّ شَيْءٍ اَلْقُوَّةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ✨ خداوند احاطه و غلبه و قدرت بر همه چیز دارد. مسلماً این احاطه، احاطه مکانی نیست؛ مثل وقتی که ما به بالای بلندی می‌رویم و می‌ایستیم و به تمام آن اشیاء و پدیده‌هایی که زیرِنگاه ما و در چشم‌اندازما و مَنظرِما هستند، احاطه داریم و می‌بینیم. این است و خدا چون خود مکان ندارد، احاطه مکانی به این شکل برای او معنا ندارد. او بالا و پایین ندارد. ما اگر پایین باشیم نمی‌بینیم، و اگر بالا باشیم می‌بینیم. پس مسلماً این احاطه همان است. اما امام علیه‌السلام در جمله بعد می‌فرماید: "وَاَلْغَلَبَةُ" او نسبت به هرچیزی دارد؛ یعنی چیره‌گی دارد و چیزی از قدرت او بیرون نیست. سپس اشاره به "اَلْقُوَّةُ" دارند؛ یعنی هرطور اراده بفرماید می‌تواند اشیاء و پدیده‌ها را تغییر دهد و درآنها تحول ایجاد کند. 🔸نظر جناب استاد در این‌باره این است‌که این سه جمله برروی هم "احاطه‌ قیّومیه" را بیان می‌دارد؛ چون جمله اول است و جمله دوم و سوم است. این همان چیزی است که گاهی تعبیر می‌کنند به . معنای احاطه قیّومیه این است‌که خداوند بر همه موجودات از هرجهت احاطه دارد؛ چون زمام وجود آنها و رگ حیات آنها به دست خداست. یعنی آنها نه فقط اطلاعاتشان در اختیار خداست، و نه فقط خدا توان دارد با آنها هرکار خواست انجام دهد، بلکه اصل وجودشان، و نه فقط وجود ظاهری، بلکه همه ابعاد وجودشان در اختیار اوست. ظاهر و باطن و قلب و اراده انسان در اختیار خداست؛ که این می‌شود احاطه قیّومیه. 🔻یک مثال ساده برای تقریب به ذهن: فرض کنید یک آدم زورگویی که یک اسلحه‌ای دست گرفته، می‌آید ما را تهدید می‌کند، اگرحرفش را گوش نکنیم مارا می‌کشد؛ یعنی خیال می‌کند جان ما در دست اوست. نهایتش این‌است‌که جان ما در دست اوست؛ ولی دیگر روح ما که در دست او نیست. قلب و باطن ما که در اختیار او نیست. ظاهر ما در دست اوست. اگر هم کسی را از پای درآورد، حیات مادی را از او گرفته است، بیش از این‌که دیگر نیست. حتی اگر همه سلاح‌های دنیا هم در اختیارش باشد. /خ۸۶/ بخش اول 🌴🌴🌴