✍ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد
🔸و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد.
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم.
و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا.
🔹از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.
🔸اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم."
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ...
🔹زنده و جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند ...❤️❤️
#داستان
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
▪️#حکایت_دردناک #کوتوله_های_ناصرالدین شاه قاجار
✍ناصرالدین شاه بجز انبوه دلقک ها، ۳۷ آدم کوتاه قامت نیز داشت. از این میان مردی بود ۸۸ سانتی بنام خواجه فندقی که میخواست ازدواج کند و شاه نیز با خنده می گفت: آخه پدر سوخته، کی زنِ تو انچوچک میشه!
🍃یکروز شاه در قصر فیروزه چشمش به یک دختر ۹۰ سانتی بنام بیبینقلی افتاد پس دستور داد او را بیاورند!
فراشی دخترک را همچون عروسکی زیر بغل زد و بدون توجه به التماس و گریههای دختر، او را درنزد شاه بر زمین گذاشت.
🍂بیبی نقلی که چادر از سرش افتاده بود سراسیمه بدنبال چادرش میگشت و این حرکت موجب قهقهه شاه و اطرافیان گشت!.
🍃سپس شاه به خواجه فندقی گفت: ارادهٔ ما بر این است که با بیبینقلی ادواج کنی و دستور می دهیم برایتان خانهای با اسباب و وسایل متناسب با قد و هیکل خودتان بسازند..
🍂هر روز درباریان و شاه و حرمسرا برای تفریح به دیدن آنها و خانه عروسکی میرفتند و هیچکس توجه نداشت که این شوخی منجر به بروز فاجعهای خواهد شد. تا اینکه خبر به دکتر طولوزان فرانسوی رسید و به نزد شاهِ بوالهوس رفت:
🍃قربان نبایستی این دو را زن و شوهر کنید! هر دو سالم هستند. بدون شک بیبی نقلی باردار خواهد شد و چون لگن خاصرهاش کوچک است قادر به وضع حمل نبوده و خواهد مُرد.
🍂ناصرالدین شاه با اوقات تلخی و خشونت گفت:
مگر موش نمی زاید؟! خرگوش چطور؟!
دکتر که از بلاهت شاه حیرت کرده بود،گفت:
موش و خرگوش میزایند اما شیر و پلنگ را نمی توانند بزایند! نوزاد این دو نفر در اندازه دیگر انسان ها خواهد بود.
🍃ولی شاه پاسخ داد:
که از این دو یک نوزاد کوتوله زاده خواهد شد! چون ارادهٔ ملوکانه ما چنین است.
خانه که آماده شد عروس و داماد را بر اسب های کوچک گذاشته و جشن مفصلی گرفتند و درحالی که شاه از خنده ریسه می رفت آنها را همچون عروسکی، دست بدست به درون حجله فرستادند.
🍂تا اینکه بیبینقلی باردار شد و شکمش چنان بالا آمد که روی زمین کشیده میشد و دیگر قدرت راه رفتن نداشت و بیچاره خواجه فندقی که شیفته و عاشق همسرش بود، او را سرپا می گرفت تا رفع حاجت کند.
🍃یک شب خواجه فندقی در محوطه کاخ فریاد میزد و مویه میکرد که به فریادم برسید، بیبی نقلی داره خفه میشه! خبر به پادشاه قدر قدرت! رسید و بدنبال دکتر طولوزان فرستاد اما وقتی دکتر رسید که از فشار جنین قلب مادر بازایستاده بود.
🍂پس از مرگ بیبی نقلی، رخت سیاه در تن شوهرش ماندگار شد و هرگز نخندید و پس از یکسال در یک شب سرد زمستان جسد سیاه شدهٔ خواجه فندقی را در کنار گور همسرش یافتند.
🍃ظاهرا هرشب به گورستان میرفت تا آنها تنها نباشند تااینکه خودش نیز از خانه عروسکی به خانه ابدی شتافت.
📚بن مایه: پشت پرده های حرمسرا، استاد حسن آزاد، خلاصه ای از صفحه های ۴۶۰ تا ۴۶۶
#داستان
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔹"امین ولایت"
زندگینامه حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام
۱. سید السادات الاعاظم علیه السلام
حضرت احمد بن موسی علیه السلام فرزند هفتمین پیشوای شیعیان جهان امام موسی کاظم علیه السلام و ام احمد سلام الله علیها که در میان همسران آن حضرت داناترین و محبوب ترین آن ها به شمار می رفت. (ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۳۵۸، اصول کافی، ج ۲، ص ۹۷)
از میان فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام ، محمد ، حمزه ، احمد از یک مادر می باشند. در مدح حضرت احمدبن موسی علیه السلام آمده است که کریم، شجاع ، فاضل، صالح ، پرهیزکار، صاحب ثروت و منزلت، بزرگوار و باعزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته است. پدرش او را بسیار دوست داشته و وی را بر دیگران مقدم می داشته و مزرعه خودرا به وی بخشیده است. ایشان وصی بعد از پدرش بود و با قلم خود بسیار قرآن نوشت و در زمان حیاتش بندگان بسیاری آزاد نمود. ( الارشاد، ج ۲، ص ۲۳۷ )
از القاب شریف حضرت احمد بن موسی علیه السلام , میتوان به "السید الکریم" به معنی آقای بخشنده و بزرگوار و "السید السادات الاعاظم به معنی آقای بزرگواران صاحب عظمت و"شاهچراغ" اشاره کرد.
ام احمد سلام الله علیها از داناترین ، پرهیزکارترین و گرامی ترین همسران حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود که آن حضرت اسرار خود را به وی میگفت و اماناتش را نزد او به ودیعه می گذاشت . تا جایی که ایشان به دستور هارون هنگام حرکت به بغداد از میان تمام نزدیکان و وابستگان ، این بانو را برای حفظ امانات الهی برگزیده و امانات امامت را به او سپرد و فرمود: " کسی از این امانت با خبر نیست، هرگاه یکی از فرزندانم آن را از تو طلب کرد، بدان که من شهید شده ام و او امام بعد از من است ، امانت را به او بسپار و با او بیعت کن." ﺑﺤﺎر اﻻﻧﻮار، ﻋﻼﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﯽ، ج۸۴، ص۷۰۳
از دﯾﮕــﺮ ﻓﻀﺎﯾــﻞ ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها اﯾﻦ ﺑــﻮد ﮐﻪ اﻣﺎم در ﻣﺪت ﭼﻬﺎر ﺳــﺎﻟﯽ ﮐﻪ در زﻧﺪان ﺑﻮد، اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم را ﻣﺎﻣﻮر ﮐﺮد ﮐﻪ ﺷــﺐ ﻫﺎ در ﺧﺎﻧﻪ ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﺑﺨﻮاﺑﺪ. ﺷــﯿﺦ ﮐﻠﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﺳﻨﺪ ﺧﻮد از ﺧﺪﻣﺘﮑﺎر ﺧﺎﻧﻪ اﻣﺎم ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ علیه السلام ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ آﻧﮕﺎه ﮐﻪ «اﺑﻮ اﺑﺮاﻫﯿﻢ، ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ علیه السلام را ﺑﻪ ﺳﻮی ﺑﻐﺪاد ﻣﯽﺑ ﺮدﻧﺪ، آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪش، اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام دﺳﺘﻮر داد ﺗﺎ ﺷﺐ ﻫﺎ در ﻣﻨﺰل آن ﺣﻀﺮت ﺑﺨﻮاﺑﺪ.» ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﺎ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺴﺘﺮ اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام را در دﻫﻠﯿﺰ ﺧﺎﻧــﻪ ﻣﯽا ﻧﺪاﺧﺘﯿﻢ و آن ﺣﻀﺮت ﺑﻌﺪ از ﺻﺮف ﺷــﺎم در آﺠﺎ ﻣﯽ ﺧﻮاﺑﯿﺪ و ﺻﺒــﺢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ رﻓﺖ. ﯾﮏ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺑﺴــﺘﺮ ﺣﻀﺮت را اﻧﺪاﺧﺘﻪ ﺑﻮدﯾﻢ ﺣﻀﺮت ﻧﯿﺎﻣﺪ. اﻫﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﮕﺮان و ﻫﺮاﺳــﺎن ﺷــﺪﻧﺪ و ﻣﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﯿﺎﻣﺪن آن ﺣﻀﺮت ﺳﺨﺖ ﭘﺮﯾﺸﺎن ﺷﺪﯾﻢ. وﻗﺘــﯽ روز ﺷــﺪ، آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﻣﻨﺰل آﻣﺪ و ﻓﺮﻣﻮد: «ﻫــﺮ آﻧﭽﻪ ﭘﺪر ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳــﭙﺮده ﺑﯿﺎور.» ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﺑﯽ درﻧﮓ ﻓﺮﯾﺎدی ﮐﺸــﯿﺪ و ﺳﯿﻠﯽ ﺑﺮ رﺧﺴﺎرش زد و ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺪا ﻣﻮﻻﯾﻢ وﻓﺎت ﮐﺮد. ﺣﻀﺮت رﺿﺎ علیه السلام ﻣﺎﻧﻊ ﮔﺮﯾﻪ و زاری او ﺷــﺪ و ﻓﺮﻣﻮد: ﻣﺒﺎدا ﺳــﺨﻨﯽ ﺑﮕﻮﯾﯽ و آن را اﻇﻬﺎر ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ ﺷــﻬﺎدت ﭘﺪرم ﺑﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺑﺮﺳــﺪ. آﻧﮕﺎه ام اﺣﻤــﺪ سلام الله علیها آن امانت را ﻧﺰد اﯾﺸــﺎن آورد و ﺑﻪ اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام ﺗﺤﻮﯾﻞ داد.
ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه و ﻣﺤﺮم راز اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻮد ﺧﻮد اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺎﺟﺮای ﻓﻮق را ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: "آن ﺣﻀﺮت روزی ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮد: اﯾﻦ اﻣﺎﻧﺖ را ﻧﺰد ﺧﻮد ﺣﻔﻆ ﮐﻦ. ﮐﺴﯽ را از آن آﮔﺎه ﻧﺴﺎز ﺗﺎ ﻣﺮگ ﻣﻦ ﻓﺮا رﺳﺪ. ﭼﻮن ﻣﻦ درﮔﺬﺷــﺘﻢ، ﻫﺮ ﮐﺲ از ﻓﺮزﻧﺪان ﻣﻦ ﻧﺰد ﺗﻮ آﻣﺪ و آن را ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﮐﺮد، ﺑﻪ او ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪه و ﺑﺪان ﮐﻪ ﻣﻦ از دﻧﯿﺎ رﻓﺘﻪا م. اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﺧﺪا ﻧﺸﺎﻧﻪا ی ﮐﻪ آﻗﺎﯾﻢ ﻓﺮﻣﻮده ﺑﻮد ﻇﺎﻫﺮ ﺷــﺪ. اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم آن اﻣﺎﻧﺖ را ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻫﻤﻪ را دﺳــﺘﻮر ﺑﻪ ﺧﻮدداری داد ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ درﮔﺬﺷﺖ اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ علیه السلام ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ رﺳــﯿﺪ... روزﻫﺎ ﺷﻤﺮدﯾﻢ و ﺣﺴــﺎب ﮐﺮدﯾﻢ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺎن وﻗﺘﯽ ﮐﻪ اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام ﺑﺮای ﺧﻮاﺑﯿﺪن ﻧﯿﺎﻣﺪ آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت رﺳﯿﺪه ﺑﻮد." (الکافی، ج۲) پس از ﺷــﻬﺎدت اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ علیه السلام، اوﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ وی ﺑﯿﻌﺖ ﻧﻤﻮد، ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﺑﻮد. ﻣﺮدم ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻧﯿﺰ ﺑﺮای ﻋﺮض ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و اﯾﻦ ﻫﻤﻪ دﻻﯾﻠﯽ آﺷــﮑﺎر ﺑﺮ ﺷﺨﺼﯿﺖ واﻻی اﯾﻦ ﺑﺎﻧﻮ اﺳﺖ.
بقعه مادر حضرت شاه چراغ در خیابان فرهنگ شیراز قرار دارد.
#شاهچراغ
#زیارت
🌺🌺🌺🌺
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
📚#داستان_ضرب_المثل
🔸#بزنم_به_تخته
✍در گذشته در بسیاری از مناطق دنیا مردم بر این اعتقاد بودند که خداوند درون درخت زندگی میکند.
با این وصف درخت برای آنها از ارزش بالایی برخوردار بود.
🔹به همین خاطر بتهای خود را چوبی میساختند و وقتی که به مشکلی بر میخوردند، به آن درخت دست میزدند و یا به بتهای چوبیشان ضربه میزدند تا به قول خودشان خدا را بیدار کنند و از او بخواهند تا ایشان را در برابر سختیها و مشکلات و بلایا مراقبت نماید.
🔸️از این رو امروز هم مردم به شکلی خرافی برای دورماندن از اتفاقات بد و چشمزخم، به چوب و تختهای میزنند تا به این طریق آن بلا را از خود دور کنند.
#ضربالمثل #تخته #رفعبلا
#داستانهای آموزنده
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
هدایت شده از نشرخوبیها(برخوار)
🔹"امین ولایت"
زندگینامه حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام
۲. امین ولایت
هنگامي كه خبر شهادت حضرت امام موسي كاظم علیه السلام در مدينه منتشر شد مردم بر در خانه ام احمد سلام الله علیها جمع شدند. آنگاه همراه با احمد بن موسی علیه السلام به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد بن موسی علیه السلام گمان کردند که پس از شهادت امام کاظم علیه السلام وی جانشین و امام است. به همین سبب با وی بیعت کردند و او نیز از آن ها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود: "ای مردم ، همچنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده اید بدانید که من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام هستم. او پس از پدرم ، امام و خلیفه به حق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم."
پس از آن احمد بن موسی علیه السلام در فضایل برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام سخن گفت و تمامی حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند در حالی که پیشاپیش آنها احمد بن موسی علیه السلام بود. آن گاه خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و به امامت ایشان اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت رضا علیه السلام بیعت کردند و حضرت رضا علیه السلام درباره برادرش احمد علیه السلام دعا فرمود" همچنان که حق را ضایع نگذاشتی خداوند در دنیا و آخرت تورا ضایع نگذارد." بحار الانوار، ج ۱۱، صص ۲۷۴ تا ۲۷۶
۳.ابالفضل امام رضا علیه السلام
از آنجا که حضرت احمد بن موسی علیه السلام بسیار به حضرت رضا علیه السلام وفادار بوده و تا پای جان از حریم امامت و ولایت دفاع نمودند، لقب ابالفضل امام رضا علیه السلام را به ایشان نسبت داده اند. همچنین نحوه شهادت ایشان بسیار شبیه به حضرت ابالفضل علیه السلام می باشد.
۴. مجاهد راه حق
قیام احمد بن موسی علیه السلام زمانی آغاز شد که توطئه مأمون برای از میان برداشتن امام رضا علیه السلام شدت یافت. احمد بن موسی علیه السلام به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادر زادگان و خویشان و شیعیان از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که میگذشتند بر تعداد همراهانشان افزوده می شد .
خبر حرکت احمد بن موسی علیه السلام توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید ، مأمون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود به همه حکمرانان خود دستور داد که در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند ، یا مقتول کنند .
این دستور به هر شهری که می رسید کاروان از آنجا گذشته بود مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی ع حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس یعنی قتلغ خان مردی جدی و مقتدر بود. (شب های پیشاور ص۱۱۷)
#شاهچراغ
#زیارت
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔅 #هر_روز_با_قرآن
🌷شرکت در ختم قرآن برای تعجیل در فرج
وسلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)🌷
#ص_۱۷۲
❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💐مروری برنکات#تفسیری ص ۱۷۲
🌺سورۀ اعراف- آیۀ ۱۶۸
«وَ قَطَّعْناهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» «و ما آنان (بنیاسرائیل) را در زمین به صورت امّتها و گروههایی پراکنده ساختیم، بعضی از آنان صالحند و برخی (لجوج و حیلهگر و) غیر صالح، و آنان را با نیکیها و بدیها آزمودیم، شاید که برگردند.»
🌟نکتههای سورۀ اعراف- آیۀ ۱۶۸:
بنیاسرائیل، گاهی به عزّت و قدرت رسیدند، تا شاید شکرگزار شوند و گاهی به سختیها گرفتار شدند تا حسّ توبه و انابه در آنان زنده شود. البتّه در این میان، بعضی صالح و نیکوکار بودند و به حقّانیّت اسلام ایمان آوردند و برخی هم در پی دنیاپرستی و لجاجت خویش بودند.
💫پیامهای سورۀ اعراف - آیۀ ۱۶۸:
✅انسان، در انتخاب راه و روش آزاد است. «مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ»
هنگام انتقاد از یک گروه، باید حقّ خوبانشان ضایع نشود. «مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ»
✅. حوادث تلخ و شیرین، ابزار آزمایش الهی است. «بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ»
✅تشویق و تنبیه، مهر و قهر، هر دو سازنده و تربیتکننده است. «بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
✅ تحوّل روحی انسانها و بازگشت به سوی حق، از حکمتهای آزمایش و امتحان الهی است. «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
#منبع_تفسیر_نور
#ص۱۷۲
❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔸#حکایت_گربه_را #دم_حجله_کشتن
✍میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است.
🍂پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند.
بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند.
🍂خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند.
چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند .
گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد!
🍂چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور.
گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند!
🍂سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار.
دخترک از ترس جانش سریع می رود و آبی گوارا در جام بلورین برای همسرش میاورد.
از آن پس میگویند فلانی گربه را دم حجله کشته است...
#داستانهای آموزنده
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔹#داستان_کوتاه
🔸#از_دست_ندید_عالیه
✍داستان گنجشک و حضرت سلیمان
🔸در زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد.
می گفت تو محبوبه منی.
تو همسر منی.
دوستت دارم. عاشقتم.
🔹چرا به من کم محبتی؟
چرا محلم نمیذاری؟
فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟
من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا.
🔸باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند.
حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من آوردند.
سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم.
گفت من چنین قدرتی ندارم.
🔹سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟
گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده.
عاشق که ملامت نمیشه.
من عاشقم.
یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره.
🔸حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟
گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو.
🔹مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟
این کلام در دل حضرت سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت:
الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن.🤲
# داستانهای آموزنده
#عشق
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️