eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
265 دنبال‌کننده
583 عکس
681 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم قطع سخنرانى چند چیز باعث شد كه (عليه السلام ) از كوفه به مدينه برگردد، و به عنوان از غاصب در گوشه انزوا قرار گيرد ۱ - خود معاويه ۲ - طرفداران معاویه ۳ - ندانم كارى و بى وفايى مردم كوفه در ايام تسلط بنى اميه ، معاويه به مدينه آمد، مردم را در مسجد جمع كرد (و امام حسن (عليه السلام ) نيز در مسجد بود) معاويه بالاى منبر رفت و پس ‍ از گفتارى به بدگويى از حضرت اميرمؤ منان على (عليه السلام ) پرداخت ، هنوز خطبه معاويه تمام نشده بود كه امام حسن (عليه السلام ) از مجلس ‍ برخاست و پس از حمد و ثناء فرمود: اى مردم ! هيچ پيامبرى نيست كه وصى نداشته باشد، و نيز هيچ پيامبرى نيست كه دشمن نداشته باشد، در برابر پيامبران دشمنانى از مجرمين بودند، على (عليه السلام ) وصى پيامبر اسلام رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) است ، و بعد از على (عليه السلام ) من پسر او وصى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) هستم سپس به معاويه رو كرد و فرمود: اى معاويه ! تو پسر هستى و نام جدت است ولى جد من رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) است . مادر تو جگر خواره است و جده تو است ، ولى مادر من (عليهاالسلام ) و جده من كبرى (عليهماالسلام ) است خداوند در ميان من و تو آنكه از نظر پست است و به كفر نزديك مى باشد كند و همچنين كسى را كه از ما در مورد ياد خدا است و مى باشد نيز لعنت نمايد. همه حاضران گفتند : آمين . معاويه سخت ناراحت شده بود و ديگر ياراى ادامه خطبه نداشت ، خطبه اش را قطع كرد و از بالاى منبر به پايين آمد. احتجاج طبرسى ص 145 - كشف الغمه ج 2 ص 150. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم سخنرانى مدتى بود كه از شهادت حضرت (ع ) مى گذشت در سفرى به مدينه آمد مردم را در مسجد جمع كرد، و بالاى منبر رفت و با ناسزاگويى به مقام امام على (ع ) جسارت نمود. (ع ) در همان مجلس برخاست ، پس ازحمد و ثناى الهى فرمود: (اى مردم ! خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر اينكه مجرمين را دشمن او قرار داده است چنانكه قرآن مى فرمايد: و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا من المجرمين : (و اين چنين از مجرمان براى هر پيامبرى دشمنى قرار داده ايم )(۱). آنگاه به معاويه رو كرد و فرمود: من پسر على (ع ) هستم و تو پسر صخر مى باشى تو است مادر من (س ) جده تو است و جده من است خداوند آنكس را كه بين ما دو نفر، : از نظر نسب ، پست تر، و از نظر ياد خدا، غافلتر و از نظر كافرتر و از نظر منافقتر است لعنت كند. همه حاضران فرياد زدند : آمين ، آمين ! معاويه ناگزير، خطبه خود را قطع كرد، با كمال سرافكندگى از بالاى منبر پائين آمد و به خانه خود رفت (۲). ۱ - فرقان ، - 31 ۲ - كشف الغمه ، ج 2 ص 150 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت (ع ) در برابر زمان حضرت رضا (ع ) در خراسان ، بود (خليفه وقت ) روزهاى دوشنبه و پنجشنبه را روزهاى ملاقات مردم با او قرار داده بود، (ره ) مى گويد: در يكى از اين دو روز ملاقاتى ، حضرت رضا (ع ) حضور داشت ، مامون در جانب راست حضرت رضا (ع ) نشسته بود، به ماءمون خبر رسيد كه يكى از پارسايان عابد، دزدى كرده است ، ماءمون دستور داد او را نزد او بياورند، ماءمورين رفتند و او را نزد ماءمون آوردند، ماءمون به چهره او نگاه كرد، ديد بر اثر و سجده هاى زياد، پيشانيش ‍ پينه بسته است به او گفت : (خجالت نمى كشى ، تو با اين سيماى مذهبى ، دزدى ميكنى ؟) گفت : من از روى و ناچارى به دزدى زدم ، زير مرا از حقى كه در خمس و بيت المال دارم باز مى دارى ، و بر اثر تهيدستى ناچار به دزدى مى شدم . ماءمون گفت : تو چه حقى در خمس و بيت المال دارى ؟ عابد گفت : خداوند مصرف را در شش مورد، تقسيم و فرموده است : و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و ... (۱). (بدانيد هر گونه غنيمتى كه به شما رسد، خمس آن براى خدا و پيامبر(ص ) و براى خويشان پيامبر(ص ) و يتيمان و مسكينان و درماندگان در سفر است اگر شما به خدا وآنچه بر بنده خود، در روز جدايى حق از باطل ، و روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى ايمان - يعنى روز جنگ بدر) نازل كرده ايم ايمان آورده ايد). در مورد در آيه 7 سوره آمده است ). بنابراين چرا حق مرا به من نمى دهى ، با اينكه من درمانده در سفر هستم ، و بر اثر تهيدستى نمى توانم به وطن بازگردم ، وانگهى من از آگاهان به آيات قرآن هستم . ماءمون گفت : براى اجراى الهى و حكم اسلام كه درباره ، مقرر شده آماده باش ، ما نمى توانيم به خاطر اين ياوه سرائى تو، الهى را تعطيل كنيم . عابد گفت : نخست از خودت شروع كن ، و خود را با اجراى حد الهى پاكساز و بعد به ديگرى بپرداز. ماءمون در اينجا به حضرت رضا (ع ) رو كرد و عرض نمود: اين شخص چه مى گويد؟ (نظر شما چيست ؟) امام رضا (ع ) فرمود: او مى گويد: تو دزدى كردى ، من هم دزدى كردم . ماءمون ، بسيار خشمگين شد، سپس به عابد رو كرد و گفت : (سوگند به خدا به جرم دزدى ، دستت را قطع مى كنم ) . عابد گفت : آيا دست مرا قطع مى كنى ، با اينكه برده وغلام من هستى ؟! ماءمون گفت : واى بر تو، از كجا من غلام تو شده ام ؟! عابد گفت : مادر تو را (پدرت ) از بيت المال مسلمانان خريده است بنابراين ، مادر تو جزء اموال همه مسلمانان مغرب و مشرق است و تو كه از او به وجود آمده اى برده و غلام همه مسلمانان هستى ، تا وقتى كه آنها تو را آزاد كنند، ولى من از سهمى كه دارم تو را آزاد نخواهم كرد، وانگهى تو خمس مردم را چپاول كردى و حق آل رسول (ص ) را به آنها ندادى و حق من وامثال مرا ندادى ، و از سوى ديگر چيز ناپاك ، پاك كننده ناپاك ديگر نيست ، بلكه ناپاك را چيز پاك ، پاك مى كند، و كسى كه بر گردن او حد است ، حد ديگران را جارى نمى سازد تا نخست حد خود را جارى كند، و بعد به ديگران برسد، آيا سخن خدا را نشنيده اى كه مى فرمايد: اتاءمرون الناس بابر و تنسون انفسكم وانتم تتلون الكتاب افلا تعقلون (آيا مردم را به نيكى مى كنيد، ولى خودتان را فراموش مى نمائيد، با اينكه شما خودتان كتاب (آسمانى ) را مى خوانيد، آيا هيچ نمى كنيد؟!) (۲). ماءمون در برابر گفتار شيواى عابد، درمانده شده بود، متوجه حضرت رضا (ع ) شد و عرض كرد: (نظر شما درباره اين شخص چيست ؟) حضرت رضا (ع ) فرمود: خداوند به محمد(ص ) فرمود: قل فلله الحجة البالغة (براى خدا رسا و قاطع هست ) (۳) به طورى كه بهانه اى براى هيچ كس باقى نمى ماند، و اين حجتها همان است كه نادان با وجود نادانى به آن پى مى برد، چنانكه شخص و نادان با خود به آن آگاه مى گردد، و دنيا و آخرت بر اساس حجت ودليل ، پابرجا است ، و اين مرد( عابد) هم براى خود حجت و دليل آورد. در اين هنگام ماءمون دستور آزادى عابد را صادر كرد، و از مردم روى گردانيد با حضرت رضا (ع ) به تنهايى به صحبت پرداخت (و تمام كینه و فكر و ذكر خود را در مورد حضرت رضا (ع ) به كار برد) تا اينكه آن حضرت را مسموم كرده و به شهادت رسانيد(۴). ۱ - انفال - 41 ۲ - بقره - 44 ۳ - انعام - 146 ۴ - عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 237 و 238 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم ديدار دو نفر مسافر به خراسان آمدند، در آنجا به حضور حضرت (ع ) رفته و پرسيدند: ما از فلانجا آمده ايم ، آيا ما شكسته است يا تمام ؟ حضرت رضا (ع ) به يكى از آنها فرمود: نماز تو شكسته است و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام است !! (با اينكه آنها از يكجا آمده بودند، و هيچگونه فرقى در حد سفر آن ها نبود، لذا تعجب كردند كه چرا جواب مساءله دو گونه شد؟) امام هشتم (ع ) براى آن كس كه فرموده بود نماز تو تمام است چنين توضيح داد: (زيرا تو به مقصد ديدار ( ظالم ) آمده اى ، بنابراين تو سفر گناه است و موجب نماز نمى شود) . به اين ترتيب امام رضا(ع ) حتى در مساءله گفتن : مردم را از طاغوت برحذر مى داشت . وسائل الشيعه ج 5، ص 510 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم و ستم به حضرت رضا(ع ) مى گويد: به حضور امام (ع ) رفتم : پسرش حضرت (ع ) در روبرويش نشسته بود، امام كاظم (ع ) به من فرمود: (در اين سال اى بروز مى كند، نگران و پريشان مباش و بى تابى مكن ). محمد بن گفت : اى آقاى من ! چه پيش آمدى رخ مى دهد، من از اين گفتار شما مضطرب گشتم ؟ امام كاظم فرمود : من به سوى آن ( سومين خليفه ) مى روم (يعنى مرا به اجبار نزد او مى برند) ولى بدان كه از جانب او و از جانب (خليفه ) بعد از او ( ) به من صدمه اى نمى رسد. محمد بن سنان گفت : قربانت گردم ، چه رخ مى دهد؟ امام كاظم فرمود : خداوند ستمگران را گمراه نمايد، و آنچه بخواهد انجام مى دهد (اشاره به مسموميت آن حضرت توسط ، پنجمين خليفه عباسى ). محمد بن سنان گفت : قربانت گردم ، منظورتان از طرح اين سخن چيست ؟ امام كاظم فرمود : هر كس در حق اين پسر، نمايد، و امامتش را رد كند، (كمن ظلم على بن ابيطالب حقه و جحده و امامته بعد رسول الله مانند كسى است كه به حق امير مؤ منان على (ع ) ظلم كرده ، و امامت آن حضرت بعد از رسول خدا(ص ) را انكار نموده است ). محمد بن سنان گفت : (سوگند به خدا كه اگر خداوند تا آن زمان به من عمر دهد، حق حضرت رضا(ع ) را به او تسليم مى كنم و امامتش را مى پذيرم ) امام كاظم فرمود : راست گفتى ، خدا به تو تا آن زمان عمر مى دهد و تو حقش را ادا مى كنى ، و امامت او و امامت بعد از او را مى پذيرى . محمد بن سنان گفت : امام بعد از او كيست ؟ امام كاظم ع فرمود : امام بعد از او پسرش محمد (جواد) است . محمد بن سنان گفت : من نسبت به او (نيز) تسليم هستم ، و به امامتش اقرار مى كنم . کافی مولد ابى الحسن الرضا(ع ) ، حديث 16، ص 391 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت رضا(ع ) هنگامى كه حكومت (ششمين خليفه ) سقوط كرد، و حكومت سراسر قلمرو اسلام ، براى ماءمون (هفتمين عباسى ) استقرار يافت ، نامه اى براى (ع ) (كه در آن روز در مدينه بود) نوشت و در آن نامه ، آن حضرت را به خراسان دعوت كرد. حضرت رضا(ع ) به عللى از رفتن به خراسان ، خوددارى كرد و عذر خواهى نمود، ولى ماءمون پيوسته براى آن حضرت مى نوشت و اصرار مى كرد كه بايد به خراسان بيائى ، سرانجام آن حضرت در يافت كه چاره اى جز رفتن به خراسان نيست بناچار مدينه را به قصد خراسان ترك كرد، و در آن روز پسرش (ع ) هفت سال داشت . ماءمون در نامه اش دستور داده بود كه حضرت رضا(ع ) از راه كوهستان (باختران و همدان ) و قم نيايد، بلكه از راه اهواز و بصره بيايد (و اين دستور به خاطر وجود شيعيان در مسير راه اول بود كه ماءمون براى خود احساس ‍ خطر از شيعيان مى كرد). حضرت رضا(ع ) به راه خود ادامه داد تا به سرزمين خراسان رسيد و در آنجا به شهر (مرو) كه ماءمون در آنجا بود، وارد گرديد. ماءمون به حضرت رضا(ع ) پيشنهاد كرد كه : مى خواهم امر را به تو واگذار كنم ، آن را بر عهده بگير. حضرت رضا(ع ) (كه مى دانست نقشه اى در كار است ) آن پيشنهاد را با قاطعيت رد كرد. سر انجام ماءمون (مساءله ولى عهدى ) را مطرح نمود و به حضرت عرض ‍ كرد: (بايد مقام را بر عهده بگيرى ). پس از گفتگوى بسيار، امام رضا(ع ) فرمود: (مشروط به شروطى كه از تو مى خواهم ) ماءمون : هرچه خواهى بخواه . امام رضا(ع ): (من مقام ولايتعهدى را به عهده مى گيرم ، به شرط آنكه : امر و نهى نكنم و حكم و فتوى ندهم و كسى را نسب و عزل ننمايم ، و هيچ امرى را كه پا برجاست تغيير ندهم ، و از همه امور مرا معذور بدارى ) کافی باب مولد ابى الحسن الرضا(ع ) قسمت اول حديث 6، ص 489 - ج 1 (به اين ترتيب ، امام رضا(ع ) ولايت عهدى را پذيرفت ، كه در حقيقت نامش ‍ بود، و اين پيشنهاد را نيز رد كرد زيرا معنى دخالت نكردن در هيچ يك از امور، بيانگر آن است كه آن حضرت ، ولايتعهدى ماءمون ظالم را نپذيرفته است ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم تصريح به خود مى گويد: پس از شهادت امام كاظم (ع )، حضرت (ع ) درباره امامت خود صريحا سخن گفت ، ما از آشكار شدن اين امر، بر جان حضرت ترسيديم (كه مبادا به او آسيب برساند) شخصى به (ع ) عرض كرد: (شما امر بسيار مهمى را آشكار نموديد، و ما ترس آن داريم كه از ناحيه اين (هارون ) به شما گزندى برسد) امام رضا(ع ) فرمود: (او (هارون ) هرچه مى خواهد تلاش كند، ولى براى من راهى ندارد) کافی باب مولد ابى الحسن الرضا(ع ) ج 1 حديث 2، ص 487 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b