eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
303 دنبال‌کننده
469 عکس
412 ویدیو
80 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام رضا(ع ) با منكر خدا : يكى از منكران وجود خدا، نزد حضرت (ع ) آمد، گروهى در محضر آن حضرت بودند، امام به او فرمود: اگر حق با شما باشد - ولى چنين نيست - در اين صورت ما و شما برابريم ، و نماز و روزه و زكات و ايمان ما به ما زيان نخواهد رسانيد، و اگر حق با ما باشد - چنانكه همين است - در اين صورت ما رستگاريم و شما زيانكار و در خواهيد بود. منكر خدا گفت : به من بفهمان كه چگونه است ؟ و در كجاست ؟ امام فرمود : واى بر تو، اين راهى كه مى روى غلط است ، خدا چگونگى را چگونه كرد، بدون آنكه او به چگونگى ، توصيف شود، و او مكان را مكان كرد، بى آنكه خود دارى باشد، بنابراين ذات پاك خدا با چگونگى و مكان ، شناخته نمى شود و با هيچك از نيروى حس ، درك نمى شود، و به هيچ چيزى تشبيه نمى گردد. منكر خدا گفت : اگر خدا با هيچيك از نيروهاى حس ، درك نمى شود، بنابراين او چيزى نيست . امام فرمود : واى بر تو، اينكه نيروهاى حس تو از درك او عاجز هستند، او را انكار كردى ، ولى ما در عين آنكه نيروهاى حس ما از درك ذات پاك او، عاجز است ، به او ايمان داريم ، و يقين داريم كه او پروردگار ما است ، و به هيچ چيزى شباهت ندارد. منكر خدا گفت : به من بگو خدا از چه زمانى بوده است ؟ امام فرمود : به من خبر بده كه خدا از چه زمانى نبوده است ، تا من به تو خبر دهم كه در چه زمانى بوده است . منكر خدا گفت : بر وجود خدا چيست ؟ امام فرمود : من وقتى كه به پيكر خودم مى نگرم ، نمى توانم در طول عرض آن چيزى بكاهم با بيفزايم ، زيانها و بدى هايس را از آن دور سازم ، و سودش را به آن برسانم ، از همين موضوع كردم كه اين ساختمان ، داراى سازنده است ، از اين رو به وجود (سازنده ) كردم ، علاوه گردش ‍ سيارات و پيدايش ها ابرها، وزيدن بادها، و سير خورشيد و ماه و ستارگان و نشانه هاى شگفت انگيز و آشكار ديگر را كه ديدم ، دريافتم كه اين گردنده ها، گرداننده دارد، و اين موجودات داراى سازنده و پردازنده مى باشند. کافی باب حدوث العالم ، حديث 2 ، ص 78، ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم به امامت حضرت از زبان امام صادق و كاظم علیهم السلام (كه او را با كنيه ( ) مى خوانند) مى گويد : عازم مكه براى انجام عمره بودم ، در مسير راه به حضرت موسى بن جعفر(ع ) برخوردم و با هم به مكانى رسيديم ، به آن حضرت عرض كردم : (آيا به خاطر دارى كه در همين مكان من و پدر شما را با پدرت (امام صادق ) و برادرانت ملاقات كرديم ؟). فرمود: آرى بياد دارم . عرض كردم : (پدرم ( ) به پدرت (امام ) گفت : پدر و مادرم به قربانت ، شما همه امامان پاك هستيد، ولى كسى را از مرگ ، گريزى نيست به من سخنى بگوييد تا به جانشين خودم بگويم (كه امام بعد از شما كيست ) تا جانشينم گمراه نشود) امام صادق (ع ) فرمود: (اينها پسران من هستند، ولى اين (اشاره به شما) سرور آنها است )، آنگاه در وصف شما فرمود: (او (حضرت كاظم ) در قضاوت ، حكمت ، سخاوت و شناخت نيازهاى مردم و اختلافات در امور دين و دنيا، سرآمد همه است ، و درى از درهاى بهشت مى باشد، و علاوه داراى امتيازى است ، كه از همه اين صفات بهتر است . پدرم عرض كرد آن چيست ؟ امام صادق (ع ): خداوند فريادرس و پناه و و نور فضيلت و حكمت اين امت (يعنى ) را از صلب او به وجود آورد... پدرم عرض كرد: آيا آن آقازاده (امام هشتم ) متولد شده است ؟ امام صادق : آرى ، چند سال هم از عمر او گذشته است ... يزيد بن مى گويد: به امام كاظم (ع ) عرض كردم : شما نيز مانند پدرتان ، بفرمائيد كه بعد از شما، چه كسى صاحب مقام رهبرى است ) امام كاظم : ...اگر كارى در دست من مى بود، امامت را به پسرم مى سپردم كه به او مهربان هستم ولى اختيار اين امر با خداست ، او هر كه را بخواهد قرار مى دهد، آنگاه در ضمن نقل خوابى كه ديده بود (و در داستان بعد مى آيد)، حضرت رضا(ع ) را به عنوان جانشين خود معرفى نمود. الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، آغاز حديث 14 (با تلحيص ) ص 313 و 314، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم كه مادرش از فرزندان است گفت : در محضر (ع ) بودم (ظاهرا اين قضيه در مدينه بوده است ) آن حضرت براى ما پيام فرستاد و ما را به حضورش طلبيد و ما به محضرش ‍ رفتيم ، فرمود: (آيا مى دانيد براى چه شما را به اينجا حاضر كرده ام ؟) گفتيم : (نه ، نمى دانيم ) امام كاظم فرمود : (گواه باشيد، همانا اين پسرم (اشاره به حضرت ) وصى من ، و قيم من ، بعد از من است ، هر كس از من طلبى دارد از اين پسر بگيرد، و به هر كس وعده داده ام ، بايد از اين بخواهد تا وفا كند، و هر كسى ناگزير است كه با من ملاقات كند، جز به وسيله نامه او با من ملاقات ننمايد) کافی الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 7، ص 313، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى در حضرت على علیه السلام تا حضرت علیه السلام ص ۱ ( ، نام بانوئى كهن سال است كه به ( ) محلى از يمن ، منسوب مى باشد، به گفته شيخ طوسى در كتاب الغيبه ، اين ، از بانوان پرفضليت و با معرفتى است كه به خدمت هشت رسيده است حضرت السلام او را با لباس خود كفن نمود، اين بانو، و تشرف او به حضور هشت امام علیهم السلام : مى گويد: اميرمؤ منان علیه السلام ) را در شرطة الخميس (بين پيشتازان سپاهش ، يا در مركز اجتماع آنها) ديدم ، در دستش شلاقى دو سر بود، و با آن ، فروشندگان بى فلس ، و مارماهى و زمار(كه نوعى از همان مارماهى است ) را مى زد و مى فرمود: اى فروشندگان يهودى هاى شده و لشكر بنى مروان . در خدمت آن حضرت ايستاده بود، عرض كرد: (اى امیر مؤ منان ! بنى مروان چيست ؟). امام على علیه السلام فرمود: (لشكر ، مردمى هستند كه ريش هاى خود را تراشيده و سبيلهايشان را تاب مى دادند و مسخ شدند).(۱) حبابه مى گويد: من خوش سخن تر از على علیه السلام نديدم (مجذوب بيان شيوايش شدم ) به دنبالش رفتم و رفتم تا در پيشخان مسجد (كوفه ) نشست ، به آن حضرت عرض كردم : (اى امير مؤ منان ، خدايت رحمتت كند، دليل صدق (تو) چيست ؟). آن بزرگوار در پاسخ (به كوچكى اشاره كرد و) فرمود : (آن را نزد من بياور!). آن سنگ كوچك را به حضور امام على علیه السلام بردم ، حضرت با انگشتر خود بر آن مهر زد، به طورى كه آن مهر بر آن سنگ نقش بست (۲)آنگاه به من فرمود: (اى حبابه ! هر كسى ادعاى امامت كرد و توانست مثل من اين سنگ را مهر كند، بدان كه او امامى است كه اطاعتش واجب است ، كسى است كه هر چه را بخواهد، از او پنهان نگردد). حبابه مى گويد: من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ، نزد علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود رفتم ۱ - (ره ) در شرح خود مى گويد: اين حيوانات را از جهت شباهت ، ( ) گويند، نه آنكه از نسل آنها باشند، زيرا مسخ شده ها پس از سه روز مرده اند. نگارنده گويد: در مورد (لشكر بنى مروان )، احتمال دارد اشاره به آينده باشد، چرا كه طبق روايت مشروحى ، امام صادق (ع ) فرمود: ( نمردند مگر اينكه به صورت مسخ شدند) (شرح در روضة الكافى ، ص 232 حديث 305)- ضمنا بعضى از فقهاء مى گويند: يكى از دلائل حرمت ، همين قسمت از روايت فوق است . ۲ - در فرازى از زيارتنامه مولوديه على علیه السلام مى خوانيم : السلام عليك يا خاتم الحصى ، و مبين المشكلات : (سلام بر تو اى مهر زننده سنگريزه ها و روشن كننده مشكلات ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى در حضرت على علیه السلام تا حضرت علیه السلام ص ۲ مى گويد: من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ، نزد علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود و مردم از او سؤ ال مى كردند رفتم ، وقتى كه مرا ديد، فرمود : (اى حبا به !). عرض كردم : (بلى اى سرور من ). فرمود: آنچه همراه دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، آن حضرت مانند على علیه السلام با انگشتر خود به آن مهر زد، به طورى كه جاى مهر بر آن سنگ نقش بست . بعد از آنكه امام علیه السلام در دنيا رفت ، به حضور (ع ) كه در مسجد رسول خدا (در مدينه ) بود رفتم ، مرا نزد خود خواند و به من خوش ‍ آمد گفت ، و آنگاه فرمود: (دليل آنچه را كه مى خواهى موجود است ، آيا نشانه امامت را مى خواهى ؟). گفتم : آرى اى آقا من . فرمود: (آنچه با خود دارى بياور). من آن سنگ كوچك را به او دادم ، آن حضرت انگشترش را بر آن زد، و جاى آن مهر بر آن سنگ نقش بست . پس از امام علیه السلام به حضور امام علیه السلام رفتم ، در اين هنگام به قدرى پير شده بودم كه رعشه در اندامم افتاده بود و براى خود صد و سيزده سال شمردم (كه از عمرم رفته ) ديدم آن حضرت در ركوع و سجود است و به اشتغال دارد(و به من توجه ندارد) نا اميد شدم ، ولى آن حضرت با انگشت سبابه خود به من اشاره كرد، با اشاره او جوانيم باز گشت (تا اينكه نمازش تمام شد.) گفتم : اى آقا من از چه اندازه گذشته و چقدر مانده است ؟ فرمود: به آنچه گذشته است آرى (علم به آن داريم ) و به آنچه مانده است نه (از غيب است و غير خدا آن را نمى دارند)، آنگاه به من فرمود: آنچه با خود دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، انگشتر خود را بر آن زد، و جاى انگشترش بر آن نقش بست . پس از امام سجادعلیه السلام نزد امام باقرعلیه السلام رفتم ، آنحضرت نيز بر آن سنگ مهر زد، سپس نزد امام صادق علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و بعد از او نزد امام كاظم علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و بعد از او به حضور (ع ) رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و مهرش بر آن ، نقش بست . (۱) حبابه ، والبيه ، پس از آن نه ماه زنده بود، چنانكه از ، نقل شده است . (۲) ۳ - در عصر السلام 113 سال داشت ، و بعد به آن حضرت شده است و بعدا تا عصر حضرت (ع )123 سال ديگر عمر كرده و در مجموع 236 سال نموده است (نگارنده ) ۴ - کافی باب ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل ، حديث 1، ص 346 و 347- ج 1 - و در بحث 4 همين باب ، حبابه ( ) ذكر شده است . الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم نشانه هاى معصوم علیهم السلام حضرت علیه السلام در خراسان بود، (كه از شاگردان و شفتگان امامان (ع ) بود) به محضر امام رضا علیه السلام آمد و چنين پرسيد: به چه دليل و نشانه ، بر حق (معصوم ) شناخته مى شود؟ امام رضا علیه السلام فرمود : به چندين : 1- سفارشى از پدرش ، كه به او اشاره كند (مانند تصريح به امامت او، يا به او و...). 2- از هر چه بپرسند، بى درنگ به پاسخ سؤ الات مردم ، بپردازند. 3- اگر در محضرش ، سكوت كنند، او آغاز گر سخن (و ميدان دار مجلس ) باشد. 4- و از حوادث فردا خبر دهد. 5-و با هر لغتى با مردم بتواند سخن بگويد. سپس امام رضا علیه السلام به فرمود : قبل از آنكه از اين مجلس خارج گردى ، نشانه اى را به تو نشان مى دهم ، در همين هنگام مردى از مردم خراسان به حضور امام علیه السلام رسيد و با زبان عربى با امام رضاعلیه السلام سخن گفت ، ولى امام رضاعلیه السلام با زبان به او پاسخ مى داد. مرد خراسانى گفت : (قربانت گردم ! سوگند به خدا، مرا از سخن گفتن به زبان فارسى باز نداشت جز اينكه گمان كردم شما زبان فارسى را خوب نمى دانيد). امام رضا علیه السلام فرمود : عجبا! اگر من نتوانم پاسخ تو را با زبان فارسى به خوبى بدهم ، پس ‍ برترى من بر تو به چيست ؟ سپس امام رضاعلیه السلام به ابوبصير فرمود: (اى ابا محمد! همانا زبان احدى از مردم ، از امام مخفى نمى ماند، بلكه امام ، پرندگان و حيوانات و هرگونه جاندار را مى داند، كسى كه اين ويژگيها را نداشته باشد، او امام بر حق نخواهد بود. کافی فمن لم يكن هذه الخصال فيه ، فليس هو بامام حديث 7،ص 285، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام رضا علیه السلام با صفحه ۱ ابو قره ، يكى از خبر پردازها و خبرنگارهاى عصر حضرت علیه السلام بود، يكى از شاگردان حضرت رضا علیه السلام مى گويد : ابوقره از من خواست ، تا او را به محضر مبارك حضرت رضا علیه السلام ببرم ، من از حضرت رضاعلیه السلاماجازه گرفتم و آن حضرت اجازه داد. ابوقره به محضر رضاعلیه السلام رسيد، و از احكام دين و حلال و حرام پرسشهاى كرد تا سؤ الش به مساءله كشيده شد، و در اين مورد، چنين سؤ ال كرد: ( براى ما روايت كرده اند كه خداوند (ديدار ) و (هم سخنى ) خود را بين دو پيغمبر نمود(و در ميان پيامبران ، دو پيغمبر را برگزيد تا با يكى از آنها شود، و با ديگرى ديدار نمايد) قسمت (هم سخنى ) خود را به علیه السلام داد، و قسمت ديدار خود را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم عطا نمود) (بنابراين خدا وجودى قابل ديدن است ). امام رضا علیه السلام فرمود : اگر چنين باشد، پس آن پيغمبرى كه (يعنى پيامبر اسلام ) به جن و انس خبر داد كه ديده ها خدا را درك نكند، و وسعت آگاهى مخلوقات را ياراى احاطه به او و فهم ذات او نيست ، و او شبيه و همتا ندارد، كدام پيغمبر بود؟، مگر شخص محمد(صلی الله علیه و آله و سلم ) چنين فرمود؟ ابوقره گفت : آرى : او چنين فرمود. امام رضا علیه السلام فرمود : بنابراين چگونه ممكن است كه پيغمبرى از طرف خدا به سوى مردم بيايد و آنها را به سوى خدا دعوت كند، و به آنها بگويد كه : ديده ها قادر به ديدن نيستند، وسعت و آگاهى مخلوقات را ياراى فهميدن ذات پاك او نيست ، و او شبيه و همتا ندارد، سپس خود اين پيغمبر بگويد: من با دو چشمم خدا را ديده ام ؟ و احاطه علمى به او يافته ام ؟ و او به شكل انسان (قابل رؤ يت ) است ، آيا حيا نمى كنيد؟ افراد بى دين و كوردل ، نتوانستند چنين نسبتى به آن حضرت بدهند، كه او چيزى را فرمود و سپس برخلاف آن گفت . ابوقره گفت : خداوند خودش در قران (آيه 13 نجم ) مى فرمايد: (و لقد راه نزلة اخرى :) ( و بار ديگر، پيغمبر، خدا را ديد). امام رضا علیه السلام فرمود : در همين جا آيه ديگرى هست (آيه 11 نجم ) كه آنچه را (ص ) ديده بيان مى كند و مى فرمايد: (ما كذب الفؤ اد ما راى ) ( قلب او در آنچه ديد، هرگز دروغ نمى گفت ) يعنى دل پيغمبر(ص ) آنچه را كه چشمش ديد دروغ ندانست . سپس خداوند در همين سوره (نجم ) آنچه را محمد(صلی الله علیه و آله و سلم ) ديده خبر مى دهد و (در آيه 18 نجم ) مى فرمايد: (لقد راى من آيات ربه الكبرى ) (او پاره اى از آيات و نشانه هاى بزرگ پروردگار را ديد). بنابراين نشانه هاى خدا (كه پيامبر آنها را ديده ) غير خدا است و باز خداوند( در آيه 110 سوره طه ) مى فرمايد: (و لا يحيطون به علما) ( آنها احاطه و آگاهى به ذات او ندارند)، بنابراين اگر ديده ها خدا را مى تواند بنگرد، احاطه و آگاهى به او را نيز پيدا خواهد كرد (با اينكه آيه مذكور مى گويد: آگاهى به او ممكن نيست ). ابوقره گفت : پس شما روايات (را كه مى گويند پيامبر(ص )، خدا را ديد) تكذيب مى كنيد؟ امام رضا علیه السلام فرمود : اگر روايات بر خلاف قران باشند، تكذيب مى كنم ، و آنچه مسلمانان به آن اتفاق راءى دارند، اين است كه : (نمى توان به خدا احاطه علمى يافت ، و ديده ها ذات او را درك نمى كنند، و او به هيچ چيزى شباهت ندارد). کافی باب فى ابطال الرويه ، حديث 1، ص 95، 96- ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام رضا علیه السلام با صفحه ۲ مى گويد: مرا واسطه قراداد، از حضرت (ع ) اجازه گرفتم و او به حضور آن حضرت رسيد، و چند سؤ ال از حلال و حرام ، مطرح كرد تا اينكه پرسيد: (آيا شما قبول داريد كه خدا است ؟). امام رضا علیه السلام فرمود : هر محمول ( شده ) فعلى (حمل ) بر او واقع شده ، كه به ديگرى نسبت داده مى شود، و اسمى است كه معنى آن ، نقص و تكيه بر ديگر كه باشد دارد... و چنانكه گوئى : زبر، زير، بالا، پائين (زبر و بالا، بر دارد و زير و پائين دلالت بر دارد، و روا نيست كه خداوند دستخوش تغيير باشد). (حامل ) و نگهدارنده همه چيز است ، (محمول ) بدون اينكه به ديگرى تكيه كند، مفهومى نخواهد داشت (بنابراين روا نيست كه خدا، محمول باشد) و هرگز كسى كه به خدا و عظمتش دارد، شنيده نشده كه در دعاى خود، خدا را با جمله (اى محمول ) بخواند. ابو گفت : خدا در (17 ) مى فرمايد: (و يحمل عرش ربك فوقهم يومئذ ثمانيه ) :(در آن روز پروردگارت را هشت نفر، در بالايشان حمل كنند). و نيز (در آيه 7 ) مى فرمايد: (الذين يحملون العرش ) :(كسانى كه عرش را حمل مى كنند). امام رضا علیه السلام فرمود : عرش ، نام خدا نيست ، بلكه عرش نام و قدرت است و عرشى كه همه چيز در آن هست ، سپس خداوند انجام حمل عرش را به غير خود كه فرشتگان باشند نسبت داده است ... ابوقره گفت : در روايتى آمده : ( هرگاه خدا كند، فرشتگان حامل عرش ، سنگينى خشم خدا را بر دوش خود، احساس مى كنند، و به مى افتند، و هنگامى كه خشم خدا برطرف شد، دوش آنها سبك گردد و به جاى نخستين خود باز گردند) آيا شما اين را تكذيب مى كنيد؟! امام رضا علیه السلام در رد اين روايت فرمود: اى ابوقره ! به من بگو از وقتى كه خدا را لعنت كرده و بر ااو خشم نموده ، آيا تا امروز خدا از شيطان خشنود شده است ؟ (هرگز از او خشنود نشده ) بلكه هميشه بر شيطان و دوستان و پيروانش خشمگين است ، (طبق گفته تو بايد از آن زمان تا حال حاملان عرش در سجده باشند، در صورتى كه چنين نيست ، پس عرش نام خدا نيست ). وانگهى تو چگونه جرئت مى كنى كه پروردگارت را به تغيير و دگرگونى از حالى به حال ديگر توصيف نمائى ، و او را همانند مخلوق ، دستخوش ‍ حالات گوناگون بدانى ، او منزه و دور از اين نسبتها است ، او ذات ثابت و غير قابل تغيير مى باشد، همه موجودات در قبضه قدرت او و تحت تدبير او هستند و همه به او نياز دارند، و او به هيچكس نياز ندارد. کافی باب العرش و الكرسى - حديث 2، ص 130 - 131، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم مسافر بلخى در محضرحضرت علیه السلام عصر حضرت علیه السلام بود، و آن حضرت در خراسان به سر مى برد، شخصى مسافر، از پشت نهر بلخ به حضور آن حضرت آمد و نشست و عرض كرد: (من از شما مساءله اى مى پرسم ، اگر جواب آن را آن گونه كه خودم مى دانم بدهى ، امامت تو را مى پذيرم ). امام علیه السلام فرمود : هر چه خواهى بپرس . مرد مسافر گفت : به من بگو پروردگارت ؛ از چه وقت بوده ؟ و چگونه بوده ، و بر چه تكيه دارد؟ امام علیه السلام فرمود : (خداوند را مكان كرد، بى آنكه مكانى داشته باشد، و چگونگى را چگونه نموده بى آنكه خود چگونه باشد، و بر قدرت خودش ‍ تكيه دارد). در اين هنگام ، آن مرد مسافر برخاست ، و سر حضرت رضاعلیه السلام را بوسيد و گفت : (گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، و محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسول خدا است ، و على علیه السلام وصى رسول خدا و سرپرست امت ، پس از او است ، و پيشوايان راستگو، شما امامان هستيد، و تو جانشين آنها هستى ) کافی باب الكون و المكان ، حديث 2، ص 88، ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم در مرو هنگام ورود موكب حضرت علیه السلام به مرو، و و عده زيادى از بزرگان دربارى و حكومتى تا چند فرسنگ به استقبال امام علیه السلام رفتند. پس از چند روز ماءمون مقصد خود را - كه واگذارى به حضرت رضا علیه السلام بود - با آن حضرت در ميان گذاشت تا به خيال خود با يك دو نشانه را سازد: ۱ - هم قيامهاى علويان را عليه دستگاه از بين ببرد يا از آن بكاهد ۲ - هم با وارد كردن حضرت رضا علیه السلام به دستگاه حكومتى كه هميشه مورد انتقاد و بد گويى آل على علیهم السلام بود و كارگردانان حكومت را ناپاك و آلوده مى دانستند، از وجهه معنوى و تقوايى امام علیه السلام بكاهد. و با اين نقشه همبستگى مذهبى علويان و شيعيان آل على علیه السلام را از بين ببرد، تا ديگر خطرى دستگاه خلافت را تهديد ننمايد. بعد ما و دار و دسته اش با خيال راحت به حكمرانى خود ادامه خواهند داد. ولى حضرت رضا علیه السلام - بر خلاف انتظار ماءمون و بن سهل و دنيا پرستان متملق - از پذيرفتن اين پيشنهاد امتناع فرمود. حضرت رضا علیه السلام از دستگاه فاسد و نابسامان خلفاى و از بخشش هاى فراوان و افراطهايى كه از نيم قرن پيش در دستگاه اشرافى عباسيان آغاز شده بود و به عنوان ( ) به اين و آن داده مى شد و محور حكومت از مسير حق و حقيقت ، در زير نقاب مسلمان نمايى و ديندارى و سپردن كارهاى مهم اسلامى و حكومتى به دست افراد فاسد و زراندوز و رياكار كاملا آگاه بود، چنين وضع نابسامانى را چگونه ولى حق و امام معصوم علیه السلام مى توانست تحمل كند؟ امام علیه السلام وقتى زمام حكومت را به دست مى گيرد كه بتواند را از سر مظلومى كوتاه كند و اى را به حقش برساند، را به حقدار باز پس دهد و الاّ بايد حكومت و خلافت را رها سازد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام حسن علیه السلام ۴ بن عبداللّه بن از جانب خلفا، والى و صدقات در بود و او نسبت به رسالت ، نهايت مرتبه عداوت را داشت ). اصحاب امام حسن عسكرى علیه السلام متفرق بودند و امكان تمركز براى آنان نبود، كسانى چون : ابوعلى احمد بن اسحاق در قم و ابوسهل اسماعيل در بغداد مى زيستند، فشار و مراقبتى كه دستگاه خلافت عباسى ، پس از شهادت حضرت علیه السلام معمول داشت ، چنان گسترده بود كه جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيرى واداشته بود. اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت كلى ، اين همه سختى را تحمل مى كرد، و لحظه اى از حراست (و نگهبانى ) موضع غفلت نمى كرد). امام در عينيت جامعه ، محمّد رضا حكيمى ص ۹۱ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 در روضه الریاحین آورده است که : وقتی که علیه السلام در یکی از کوچه‌های بصره می‌گذشت جمعیت زیادی را دید که اطراف یک هندی حلقه زده‌اند و گردن‌ها را کشیده‌اند و تماشا می‌کنند امیرالمومنین علیه السلام نزدیک رفت تا ببیند چه خبر است امیرالمومنین علیه السلام دید که میان جمعیت جوان خوشرویی که دارای متانت و وقار است لباس پاکیزه‌ای را پوشیده است و با عزتی تمام روی چهارپایی نشسته است و مردم برای اینکه از این جوان استفاده کنند نوبت می‌گرفتند در بین این مراجعین کسانی بودند که شیشه‌هایی از و ادرار و یا مایعات بدن را به دست داشتند آنها شیشه‌ها را به این طبیب و جوان می‌دادند و این جوان با دقت به آنها نگاه می‌کرد و برای صاحبان هر یک از آنها طبق آنچه را که می‌فهمید دارو و یا دستور صادر می‌کرد امیرالمومنین علیه السلام جلوتر رفت و سلام کرد و فرمود : آیا برای درد گناهان هم دارویی آورده‌ای ؟ طبیب گفت : مگر هم درد و بیماری است ؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود : آری گناه هم است و مردم را به زحمت انداخته است طبیب مدتی سر را به زیر انداخت و ساکت شد بعد از مدتی جوان سرش را بلند کرد و گفت : من که چیزی نمی‌دانم آیا شما داروی گناه را می‌شناسید ؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود : آری من هم گناه و هم دارویش را و هم معالجه‌اش را می‌شناسم طبیب و جوان گفت : آیا ممکن است برای ما توضیح بفرمایید ؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : آری از اینجا برخیزید به بوستان بروید و چون وارد بوستان ایمان شدید مقداری از ریشه درخت و دانه‌های پشیمانی و مقداری از برگ تدبر و تخم و میوه و چند شاخه و مغز و پوست و مقداری هم از ساقه‌های و زهر برگردان همه را با حواسی جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار با انگشتان و کف میان تشت می‌ریزید و به چشم‌هایتان شستشو می‌کنید آنگاه همه را بین دیگ می‌ریزید و با آتش آنها را آنقدر می‌جوشانید تا مواد زائدش رسوب کند و عصاره به دست بیاید بعد از آن حاصل را در بشقاب و می‌ریزید نسیم بر آن می‌دمید تا قبل از اینکه فاسد گردد خنک شود این بسیار گوارا است آنگاه در جایی که انسانی نباشد و جز خدا تو را نبیند آن را می‌نوشید این همان دارویی است که درد گناهان را ساکن می‌کند و جراحات را التیام می‌بخشد طبیب و جوان هندی از شنیدن این کلمات در بهت و حیرت فرو رفت و و اخلاص و عجز و ناتوانی و کوچکی خود را به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام تقدیم کرد درد است آنکه درمانش بود پیش طبیبان درد الا تولای علی درمان ندارد الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b