✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#داروی_گناه
در روضه الریاحین آورده است که :
وقتی که #امیرالمومنین علیه السلام در یکی از کوچههای بصره میگذشت جمعیت زیادی را دید که اطراف یک #جوان هندی حلقه زدهاند و گردنها را کشیدهاند و تماشا میکنند
امیرالمومنین علیه السلام نزدیک رفت تا ببیند چه خبر است
امیرالمومنین علیه السلام دید که میان جمعیت جوان خوشرویی که دارای متانت و وقار است
لباس پاکیزهای را پوشیده است و با عزتی تمام روی چهارپایی نشسته است و مردم برای اینکه از این جوان استفاده کنند نوبت میگرفتند
در بین این مراجعین کسانی بودند که شیشههایی از #خون و ادرار و یا مایعات بدن را به دست داشتند
آنها شیشهها را به این طبیب و جوان
میدادند و این جوان با دقت به آنها نگاه میکرد و برای صاحبان هر یک از آنها طبق آنچه را که میفهمید دارو و یا دستور صادر میکرد
امیرالمومنین علیه السلام جلوتر رفت و سلام کرد و فرمود :
آیا برای درد گناهان هم دارویی آوردهای ؟
طبیب گفت :
مگر #گناه هم درد و بیماری است ؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمود :
آری
گناه هم #بیماری است و مردم را به زحمت انداخته است
طبیب مدتی سر را به زیر انداخت و ساکت شد
بعد از مدتی جوان سرش را بلند کرد و گفت :
من که چیزی نمیدانم
آیا شما داروی گناه را میشناسید ؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمود :
آری
من هم گناه و هم دارویش را و هم معالجهاش را میشناسم
طبیب و جوان گفت :
آیا ممکن است برای ما توضیح بفرمایید ؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند :
آری
از اینجا برخیزید به بوستان #ایمان بروید و چون وارد بوستان
ایمان شدید مقداری از ریشه درخت #نیت و دانههای پشیمانی و مقداری از برگ تدبر و تخم #ورع و میوه #فهم و چند شاخه #یقین و مغز #اخلاص و پوست #اجتهاد و مقداری هم از ساقههای #انابه و زهر برگردان #تواضع همه را با حواسی جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار با انگشتان #تصدیق و کف #توفیق میان تشت #تحقیق میریزید و به #آب چشمهایتان شستشو میکنید
آنگاه همه را بین دیگ #امید میریزید و با آتش #اشتیاق آنها را آنقدر میجوشانید تا مواد زائدش رسوب کند و عصاره #حکمت به دست بیاید
بعد از آن حاصل را در بشقاب #رضا و #تسلیم میریزید نسیم #استغفار بر آن میدمید تا قبل از اینکه فاسد گردد خنک شود
این #شربت بسیار گوارا است
آنگاه در جایی که انسانی نباشد و جز خدا تو را نبیند آن را مینوشید
این همان دارویی است که درد گناهان را ساکن میکند و جراحات #معصیت را التیام میبخشد
طبیب و جوان هندی از شنیدن این کلمات در بهت و حیرت فرو رفت و #ادب و اخلاص و عجز و ناتوانی و کوچکی خود را به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام تقدیم کرد
#شعر
درد #جسم است آنکه درمانش بود پیش طبیبان
درد #روح الا تولای علی درمان ندارد
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#شعر
طی شد این #عمر تو دانی به چه سان؟
#پوچ و بس تند چنان #باد دمان
همه تقصیر من است این
و خودم می دانم
که نکردم #فکری
که تأمّل ننمودم #روزی
ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و #مرگ و حیات
همه گفتند:کنون تا #بچه است بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش #فرصت #خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟
نتوان فارغ و وارسته ز #غم همه شادی دیدن؟
همچو مرغی #آزاد هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام که شد خوابیدن؟
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟
هیچ کس نیز نگفت: #زندگی چیست چرا می آییم………؟
بعد از چند #صباح به چه سان باید رفت؟
به کجا باید رفت؟
با کدامین #توشه به #سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ
هیچکس نیز به من هیچ نگفت.
نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط.
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه که #جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند
بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند.
بگذارید که خوش باشد و #مست
بعد از این باز ورا عمری هست
یک نفر بانگ بر آورد که او
از هم اکنون بباید #فکر آینده کند.
دیگری آوا داد:
که چو #فردا بشود فکر فردا بکند.
سومی گفت:
همانگونه که دیروزش رفت
بگذرد امروزش همچنین فردایش
با همه این احوال
من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟
آن همه #قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟
نه #تفکّر نه تعمّق و نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و #مسخرگی.
چه توانی که زکف دادم #مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت #عهد #شباب می توانست مرا تا به #خدا پیش بَرَد
لیک بیهوده #تلف گشت #جوانی
#هیهات
آن کسانی که نمی دانستند #زندگی یعنی چه رهنمایم بودند
عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده
ومرا می گفتند که چو آن ها باشم
که چو آنها دایم
فکر #خوردن باشم
#فکر گشتن باشم
فکر تأمین #معاش
فکر #ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر #همسر باشم.
کس مرا هیچ نگفت
زندگی #ثروت نیست
زندگی داشتن همسر نیست
زندگانی کردن
فکر خود بودن و #غافل ز #جهان بودن نیست
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم.
حال می پندارم #هدف از زیستن این است #رفیق:
من شدم #خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم
گام در #راه حقایق بنهم
با دلی آسوده
فارغ از #شهوت و آز و #حسد و کینه و #بخل
مملو از #عشق و جوانمردی و #زهد
در ره کشف حقایق کوشم
#شربت جرأت و #امّید و شهامت نوشم
زره #جنگ برای بد و نا #حق پوشم
ره حق پویم و #حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
#شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش
#ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق که مثمر باشم
نه چنین زائد و بی #جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم
کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت:
کودکی بی #حاصل
نوجوانی #باطل
وقت پیری #غافل
به زبانی دیگر :
کودکی در #غفلت
نوجوانی #شهوت
در کهولت #حسرت
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#شعر
طی شد این #عمر تو دانی به چه سان؟
#پوچ و بس تند چنان #باد دمان
همه تقصیر من است این
و خودم می دانم
که نکردم #فکری
که تأمّل ننمودم #روزی
ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و #مرگ و حیات
همه گفتند:کنون تا #بچه است بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش #فرصت #خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟
نتوان فارغ و وارسته ز #غم همه شادی دیدن؟
همچو مرغی #آزاد هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام که شد خوابیدن؟
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟
هیچ کس نیز نگفت: #زندگی چیست چرا می آییم………؟
بعد از چند #صباح به چه سان باید رفت؟
به کجا باید رفت؟
با کدامین #توشه به #سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ
هیچکس نیز به من هیچ نگفت.
نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط.
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه که #جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند
بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند.
بگذارید که خوش باشد و #مست
بعد از این باز ورا عمری هست
یک نفر بانگ بر آورد که او
از هم اکنون بباید #فکر آینده کند.
دیگری آوا داد:
که چو #فردا بشود فکر فردا بکند.
سومی گفت:
همانگونه که دیروزش رفت
بگذرد امروزش همچنین فردایش
با همه این احوال
من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟
آن همه #قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟
نه #تفکّر نه تعمّق و نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و #مسخرگی.
چه توانی که زکف دادم #مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت #عهد #شباب می توانست مرا تا به #خدا پیش بَرَد
لیک بیهوده #تلف گشت #جوانی
#هیهات
آن کسانی که نمی دانستند #زندگی یعنی چه رهنمایم بودند
عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده
ومرا می گفتند که چو آن ها باشم
که چو آنها دایم
فکر #خوردن باشم
#فکر گشتن باشم
فکر تأمین #معاش
فکر #ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر #همسر باشم.
کس مرا هیچ نگفت
زندگی #ثروت نیست
زندگی داشتن همسر نیست
زندگانی کردن
فکر خود بودن و #غافل ز #جهان بودن نیست
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم.
حال می پندارم #هدف از زیستن این است #رفیق:
من شدم #خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم
گام در #راه حقایق بنهم
با دلی آسوده
فارغ از #شهوت و آز و #حسد و کینه و #بخل
مملو از #عشق و جوانمردی و #زهد
در ره کشف حقایق کوشم
#شربت جرأت و #امّید و شهامت نوشم
زره #جنگ برای بد و نا #حق پوشم
ره حق پویم و #حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
#شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش
#ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق که مثمر باشم
نه چنین زائد و بی #جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم
کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت:
کودکی بی #حاصل
نوجوانی #باطل
وقت پیری #غافل
به زبانی دیگر :
کودکی در #غفلت
نوجوانی #شهوت
در کهولت #حسرت
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b