#شعر
#پروین اعتصامی دراین باره بسیار فصیح و متین گفته :
#مادر موسی، چو #موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب #جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت #نگاه
گفت کای فرزند خرد بی #گناه
گر فراموشت کند #لطف خدای
چون رهی زین #کشتی بی ناخدای
گر نیارد #ایزد پاکت بیاد
#آب خاکت را دهد ناگه بباد
***
#وحی آمد کاین چه #فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر #منزل است
پردهٔ #شک را برانداز از میان
تا ببینی #سود کردی یا #زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست #حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها #عشق و #مهر مادری است
شیوهٔ ما، #عدل و بنده پروری است
نیست بازی #کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، #باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایهاش سیلاب و موجش #مادر است
رودها از #خود نه #طغیان میکنند
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
ما، بدریا #حکم طوفان میدهیم
ما بسیل و موج #فرمان میدهیم
نسبت #نسیان بذات حق مده
بار #کفر است این بدوش خود منه
به که برگردی بما بسپاریش
کی تو از ما #دوستتر میداریش
نقش #هستی نقشی از ایوان ماست
#خاک و #باد و آب سرگردان ماست
#قطره ای کز جویباری میرود
از پی انجام #کاری میرود
ما بسی گم گشته باز آوردهایم
ما، بسی بی توشه را پروردهایم
#میهمان ماست هر کس بینواست
#آشنا با ماست چون بی آشناست
ما بخوانیم ار چه ما را رد کنند
#عیب پوشیها کنیم ار بد کنند
#سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت
زاتش ما سوخت هر #شمعی که سوخت
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#شعر
طی شد این #عمر تو دانی به چه سان؟
#پوچ و بس تند چنان #باد دمان
همه تقصیر من است این
و خودم می دانم
که نکردم #فکری
که تأمّل ننمودم #روزی
ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و #مرگ و حیات
همه گفتند:کنون تا #بچه است بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش #فرصت #خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟
نتوان فارغ و وارسته ز #غم همه شادی دیدن؟
همچو مرغی #آزاد هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام که شد خوابیدن؟
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟
هیچ کس نیز نگفت: #زندگی چیست چرا می آییم………؟
بعد از چند #صباح به چه سان باید رفت؟
به کجا باید رفت؟
با کدامین #توشه به #سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ
هیچکس نیز به من هیچ نگفت.
نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط.
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه که #جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند
بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند.
بگذارید که خوش باشد و #مست
بعد از این باز ورا عمری هست
یک نفر بانگ بر آورد که او
از هم اکنون بباید #فکر آینده کند.
دیگری آوا داد:
که چو #فردا بشود فکر فردا بکند.
سومی گفت:
همانگونه که دیروزش رفت
بگذرد امروزش همچنین فردایش
با همه این احوال
من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟
آن همه #قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟
نه #تفکّر نه تعمّق و نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و #مسخرگی.
چه توانی که زکف دادم #مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت #عهد #شباب می توانست مرا تا به #خدا پیش بَرَد
لیک بیهوده #تلف گشت #جوانی
#هیهات
آن کسانی که نمی دانستند #زندگی یعنی چه رهنمایم بودند
عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده
ومرا می گفتند که چو آن ها باشم
که چو آنها دایم
فکر #خوردن باشم
#فکر گشتن باشم
فکر تأمین #معاش
فکر #ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر #همسر باشم.
کس مرا هیچ نگفت
زندگی #ثروت نیست
زندگی داشتن همسر نیست
زندگانی کردن
فکر خود بودن و #غافل ز #جهان بودن نیست
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم.
حال می پندارم #هدف از زیستن این است #رفیق:
من شدم #خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم
گام در #راه حقایق بنهم
با دلی آسوده
فارغ از #شهوت و آز و #حسد و کینه و #بخل
مملو از #عشق و جوانمردی و #زهد
در ره کشف حقایق کوشم
#شربت جرأت و #امّید و شهامت نوشم
زره #جنگ برای بد و نا #حق پوشم
ره حق پویم و #حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
#شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش
#ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق که مثمر باشم
نه چنین زائد و بی #جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم
کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت:
کودکی بی #حاصل
نوجوانی #باطل
وقت پیری #غافل
به زبانی دیگر :
کودکی در #غفلت
نوجوانی #شهوت
در کهولت #حسرت
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#شعر
طی شد این #عمر تو دانی به چه سان؟
#پوچ و بس تند چنان #باد دمان
همه تقصیر من است این
و خودم می دانم
که نکردم #فکری
که تأمّل ننمودم #روزی
ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و #مرگ و حیات
همه گفتند:کنون تا #بچه است بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش #فرصت #خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟
نتوان فارغ و وارسته ز #غم همه شادی دیدن؟
همچو مرغی #آزاد هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام که شد خوابیدن؟
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟
هیچ کس نیز نگفت: #زندگی چیست چرا می آییم………؟
بعد از چند #صباح به چه سان باید رفت؟
به کجا باید رفت؟
با کدامین #توشه به #سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ
هیچکس نیز به من هیچ نگفت.
نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط.
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه که #جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند
بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند.
بگذارید که خوش باشد و #مست
بعد از این باز ورا عمری هست
یک نفر بانگ بر آورد که او
از هم اکنون بباید #فکر آینده کند.
دیگری آوا داد:
که چو #فردا بشود فکر فردا بکند.
سومی گفت:
همانگونه که دیروزش رفت
بگذرد امروزش همچنین فردایش
با همه این احوال
من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟
آن همه #قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟
نه #تفکّر نه تعمّق و نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و #مسخرگی.
چه توانی که زکف دادم #مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت #عهد #شباب می توانست مرا تا به #خدا پیش بَرَد
لیک بیهوده #تلف گشت #جوانی
#هیهات
آن کسانی که نمی دانستند #زندگی یعنی چه رهنمایم بودند
عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده
ومرا می گفتند که چو آن ها باشم
که چو آنها دایم
فکر #خوردن باشم
#فکر گشتن باشم
فکر تأمین #معاش
فکر #ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر #همسر باشم.
کس مرا هیچ نگفت
زندگی #ثروت نیست
زندگی داشتن همسر نیست
زندگانی کردن
فکر خود بودن و #غافل ز #جهان بودن نیست
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم.
حال می پندارم #هدف از زیستن این است #رفیق:
من شدم #خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم
گام در #راه حقایق بنهم
با دلی آسوده
فارغ از #شهوت و آز و #حسد و کینه و #بخل
مملو از #عشق و جوانمردی و #زهد
در ره کشف حقایق کوشم
#شربت جرأت و #امّید و شهامت نوشم
زره #جنگ برای بد و نا #حق پوشم
ره حق پویم و #حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
#شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش
#ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق که مثمر باشم
نه چنین زائد و بی #جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم
کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت:
کودکی بی #حاصل
نوجوانی #باطل
وقت پیری #غافل
به زبانی دیگر :
کودکی در #غفلت
نوجوانی #شهوت
در کهولت #حسرت
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b