eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
265 دنبال‌کننده
583 عکس
681 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیهما السلام هاى نيك اميرالمؤمنين(ع): خيار خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن والبخل. فاذا كانت المراة مزهوة لم تمكن من نفسها، و اذا كانت بخيلة حفظت مالها و مال بعلها، و اذا كانت جبانة فرقت من كل شي ء يعرض لها . خصال زنان، خصلتهاى مردان است و آنها عبارتند از: ، زيرا زمانى كه (در برابر بيگانه) متكبر وگردن فراز باشد خويش را رام نخواهد كرد، و آنگاه كه باشد خود و شوهرش را حفظ خواهد نمود، و هنگامى كه كم جرات بود [خطر نخواهد كرد و] از هر چيزى كه براى او پيش آيد نگران خواهد شد و پرهيز خواهد نمود. نهج البلاغه، ص 509، حكمت 234. الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام از رحمت خدای سبحان است. چرا آیس و ناامید از خدای سبحان است است؟ برای اینکه این شخص نقصی را به خدای سبحان نسبت می‌دهد و می‌گوید : خدای سبحان نمی‌تواند ـ معاذ الله ـ مشکل مرا حل کند یا خدای سبحان بخیل است ـ معاذ الله ـ و مشکل مرا حل نمی‌کند؛ از خدای سبحان : نظیر معاصی عادی نیست نظیر کردن یا دروغ گفتن که جزء معاصی کبیره است نیست؛ یأس از رحمت خدای سبحان در حدّ است: ﴿لاَ ییأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ﴾[3] چرا یأس کفر است؟ چرا آیس از رحمت خدای سبحان است کافر است؟ برای اینکه یا را به خدای سبحان نسبت می‌دهد یا را به او اسناد می‌دهد؛ یا می‌گوید خدای سبحان نمی‌تواند ـ معاذ الله ـ یا است و نمی‌کند ـ معاذ الله ـ، چرا ﴿أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللّهِ فَلاَ یأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ﴾ ؟ چرا آن که احساس ایمنی می‌کند و خود را در امان می‌بیند، کافر است و اصل سرمایه را باخت؟ چرا آنکه خود را در امان می‌بیند و احساس خطر نمی‌کند، جزء خاسران‌ هستند و اصل سرمایه را باختند و در ردیف کافران به حساب می‌آیند؟ برای اینکه او می‌گوید و معتقد است که ـ معاذ الله ـ خدای سبحان توان آن را ندارد که او را گرفتار کند؛ از این جهت امنِ از خدای سبحان در حدّ خسرانِ نفس است که به کفر منتهی می‌شود و یأس از رحمت خدای سبحان کفر است. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
و خواهش به در های ماه ...كَانَ الْمَوْتَى يَأْتُونَ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَقِفُونَ وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ بَاكِياً: يَا أَهْلَاهْ، وَ يَا وَلَدَاهْ، وَ يَا قَرَابَتَاهْ، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِشَيْ‏ءٍ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ، وَ اذْكُرُونَا وَ لَا تَنْسَوْنَا بِالدُّعَاءِ، وَ ارْحَمُوا عَلَيْنَا وَ عَلَى غُرْبَتِنَا ، فَإِنَّا قَدْ بَقِينَا فِي سِجْنٍ ضَيِّقٍ وَ غَمٍّ طَوِيلٍ وَ غَمٍّ وَ شِدَّةٍ، فَارْحَمُونَا وَ لَا تَبْخَلُوا بِالدُّعَاءِ وَ الصَّدَقَةِ لَنَا، لَعَلَّ اللَّهَ يَرْحَمُنَا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا، فَوَا حَسْرَتَى ، قَدْ كُنَّا قَادِرِينَ مِثْلَمَا أَنْتُمْ قَادِرُونَ، فَيَا عِبَادَ اللَّهِ اسْمَعُوا كَلَامَنَا وَ لَا تَنْسَوْنَا، فَإِنَّكُمْ سَتَعْلَمُونَ غَداً، فَإِنَّ الْفُضُولَ الَّتِي فِي أَيْدِيكُمْ كَانَتْ فِي أَيْدِينَا، فَكُنَّا لَا نُنْفِقُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ مَنَعْنَا عَنِ الْحَقِّ فَصَارَ وَبَالًا عَلَيْنَا وَ مَنْفَعَتُهُ لِغَيْرِنَا، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ رَغِيفٍ أَوْ بِكِسْرَةٍ، ثُمَّ يُنَادُونَ: مَا أَسْرَعَ مَا تَبْكُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ كَمَا نَحْنُ نَبْكِي، وَ لَا يَنْفَعُنَا فَاجْتَهِدُوا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا. (مستدرک الوسائل، ج2، ص162-163 به نقل از لُبّ اللّباب راوندی) .. ارواح در هر از ماه رمضان می آیند، با های صدادار با خواهش و و گدائی فریاد می زنند. ای اهل من، ای فرزندان من، ای خویشان من، و مهربانی کنید، چیزی برای ما بفرستید، خدا شمارا کند، ما را بخاطر بیاورید، ما را فراموش نکنید؛ بر غربت و غریبی ما رحم کنید، بدرستیکه ما در تنگ و اندوه و و زاری و ماندیم پس رحم کنید.در دعاها و ها بر ما نورزید، شاید بتوسط و صدقه شما خدا بر ما رحم کند. ما هم قبلاً مثل شما بودیم دریغ کردیم و حال مان از همه جا کوتاه گردیده، شما هم پیش از آنکه مثل ما شوید، دریغ نکنید، صدقه بدهید، دعا کنید، نیکی کنید ، کنید ای دریغا ما هم مثل شما توانا بودیم، ای بندگان خدا بشنوید سخنان ما را و فراموش نکنید ما را، بدرستیکه این ها و این زرهائی که در شماها است در دست ما هم بود و ما دریغ و کردیم و در راه خدا نکردیم. مالهایمان را اندوختیم از آن استفاده نکردیم و جمع کردیم و حقّمان را ندادیم و رفتیم. حالا مالها وبال ما شده و کیف و منفعتش برای دیگران گردیده. پس رحم و مهربانی کنید به ما، ولو به یک درهم، یا یک قرص . یا یک چیز اندک. سپس با فریاد می گویند: چقدر نزدیک است که شما هم مثل ما برای خود گریه کنید، دیگر نفعی ندارد، چنانچه ما می کنیم و سودی ندارد. پس کوشش کنید برای خود پیش از آنکه مثل ما گردید الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
امام سجاد علیه السلام
برای علیه السلام: 💎 قالَ: فَما أقبَحُ شَيءٍ ؟ قالَ: الفِسقُ فِي الشَّيخِ قَبيحٌ، وَ الحِدَّةُ فِي السُّلطانِ قَبيحَةٌ، وَ الكَذِبُ في ذِي الحَسَبِ ، وَ البُخلُ في ذِي الغِنى، وَ الحِرصُ فِي ، 💧 شخصی از امام حسین علیه السلام سوال کرد که: ، چيست؟ حضرت فرمودند: 👈 و فُجورِ در ، 👈 در ، 👈 در ، 👈 در توانمند مالی، 👈 در ، 📚 بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۳۸۴ ح ۵
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى كريمانه مى گويد : نامه اى از حضرت (عليه السلام) به فرزندش حضرت امام (عليه السلام) به اين مضمون خواندم : اى ! به من خبر رسيده كه تو را از درب كوچك بيرون مى برند ، اين از آنان است كه مبادا از تو خيرى به كسى برسد ، به حقّى كه بر تو دارم از تو مى خواهم كه رفت و آمدنت جز از درب بزرگ نباشد . هنگامى كه سوار مركب شدى ، بايد درهم و دينار با تو باشد ، و كسى نباشد كه از تو درخواست كند مگر اينكه به او عطا كنى و اگر عموهايت از تو خواستند به آنان نيكى كنى ، كمتر از پنجاه دينار مده و اگر خواستى ، بيشتر عطا كن و اگر عمه هايت از تو درخواست خير كردند كمتر از بيست و پنج دينار نباشد و اگر خواستى ، به آنان بيشتر ببخش . من مى خواهم خدا تو را رفعت و منزلت دهد ، بنابراين كن و از تنگدستى از صاحب عرش مترس ! الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى از به حضرت (عليهما السلام) كه از بزرگان اهل حديث و انسانى با كرامت است مى گويد : نامه حضرت رضا (عليه السلام) را به حضرت جواد (عليه السلام) كه از مرو به مدينه نوشته بودند به اين مضمون خواندم : به من خبر رسيده كه غلامان و خادمان بيت هرگاه سوار بر مركب مى شوى تا از خانه بيرون بروى تو را از درب كوچك خانه بيرون مى برند ، اين عمل ريشه در آنان دارد تا از جانب تو به احدى خير نرسد . از تو مى خواهم به حقى كه به عنوان پدر و امام بر تو دارم ، رفت و آمدت جز از درب بزرگ خانه نباشد ، وقتى سوار مى شوى درهم و دينار همراهت باشد ، احدى به تو عرض حاجت نكند جز اينكه به او عطا كنى . اگر عموهايت از تو درخواست كردند به آنان ببخشى كمتر از پنجاه دينار مده ، اگر خواستى بيشتر بپردازى اختيارش با توست ، و اگر عمه هايت از تو درخواست نمودند كمتر از بيست و پنج دينار نپرداز ، بيشتر خواستى بپردازى حق با توست ، من مى خواهم خداوند به تو مقام و مرتبت دهد . كن و وحشت از تنگدستى و ندارى نداشته باش كه عنايت كننده به تو صاحب عرش است . كافى : 4 / 43 ، باب الإنفاق ، حديث 5 ; عيون اخبار الرضا : 2 / 8 ، باب 30 ، حديث 20 ; بحار الأنوار : 93 / 121 ، باب 14 ، حديث 24 . الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم ۳ - به ديگران ۲ آنچه را از مردم انتظار انجامش را دارد، خودش هم باید مقيّد به رعايت آن باشد و با مردم طوری كند كه توقّع دارد با وى رفتار شود؛ اگر و درستى را خـوش دارد، اگر وفـادارى و پـايـبـنـدى بـه و پـيـمـان را مـى پـسـنـدد اگر دارد جـان ، مـال ، آبـرو و نـامـوسش باشد. اگر از و كينه و ديگران نسبت به خودش بيزار اسـت اگر از مـردم انـتـظـار خـيـرخـواهـى و دارد اگر دوسـت دارد ديـگـران او را حمل به صحّت كنند و به او خوشبين باشند، اگر ديگران به حقوقش را (هر چـنـد انـدك باشد) زشت و نكوهيده مى داند اگر وقتى در صف نانوايى ، آرايشگاه ، اتوبوس ، بـانـك و صـنـدوق فـروشـگـاه و غـيـره او محترم شمرده نمى شود، به مى گـشـايـد؛ اگـر مـتـوقـّع اسـت كـه ديـگـران بـه او احـتـرام گـذارنـد و بـرايـش ارزش قـائل شـونـد، خـودش هم بايد در اين امور : پيشقدم باشد و حقوق ديگران را محترم شمارد و ارزش آنان را حفظ كند. كـريـم ، انـجـام نـدادن را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى ، نكوهش نموده و آن را نشانه بى خردى مى داند و مى فرمايد: (اَتـَاءْمـُرُونَ النـّاسَ بـِالْبـِرِّ وَ تـَنـْسـَوْنَ اَنـْفـُسـَكـُمْ وَ اَنـْتـُمْ تـَتـْلُونَ الْكـِتـابَ اَفـَلا تَعْقِلُونَ) آيـا مـردم را بـه نـيكى وامى داريد و خود را فراموش مى كنيد درحالى كه كتاب خدا را مى كنيد. آيا خود را به كار نمى گيريد؟ بقره (2)، آيه 44. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم شعر خواهی که شود تو چون ده برون کن از درون و و و و و و و و الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 طی شد این تو دانی به چه سان؟ و بس تند چنان دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم که تأمّل ننمودم ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و و حیات همه گفتند:کنون تا است بگذارید بخندد شادان که پس از این دگرش نیست بایدش نالیدن من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟ نتوان فارغ و وارسته ز همه شادی دیدن؟ همچو مرغی هر زمان بال گشادن؟ سر هر بام که شد خوابیدن؟ من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟ هیچ کس نیز نگفت: چیست چرا می آییم………؟ بعد از چند به چه سان باید رفت؟ به کجا باید رفت؟ با کدامین به باید رفت؟ من نپرسیدم هیچ هیچکس نیز به من هیچ نگفت. نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط. فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من که چه سان عمر گذشت؟ لیک گفتند همه که است هنوز بگذارید جوانی بکند بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند. بگذارید که خوش باشد و بعد از این باز ورا عمری هست یک نفر بانگ بر آورد که او از هم اکنون بباید آینده کند. دیگری آوا داد: که چو بشود فکر فردا بکند. سومی گفت: همانگونه که دیروزش رفت بگذرد امروزش همچنین فردایش با همه این احوال من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟ آن همه و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟ نه نه تعمّق و نه اندیشه دمی عمر بگذشت به بی حاصلی و . چه توانی که زکف دادم من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. قدرت می توانست مرا تا به پیش بَرَد لیک بیهوده گشت آن کسانی که نمی دانستند یعنی چه رهنمایم بودند عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده ومرا می گفتند که چو آن ها باشم که چو آنها دایم فکر باشم گشتن باشم فکر تأمین فکر باشم فکر یک زندگی بی جنجال فکر باشم. کس مرا هیچ نگفت زندگی نیست زندگی داشتن همسر نیست زندگانی کردن فکر خود بودن و ز بودن نیست من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم. حال می پندارم از زیستن این است : من شدم که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم گام در حقایق بنهم با دلی آسوده فارغ از و آز و و کینه و مملو از و جوانمردی و در ره کشف حقایق کوشم جرأت و و شهامت نوشم زره برای بد و نا پوشم ره حق پویم و جویم و پس حق گویم آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم راه دگران گردم و با شعله ی خویش نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم. من شدم خلق که مثمر باشم نه چنین زائد و بی و خروش عمر بر باد و به حسرت خاموش ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت: کودکی بی نوجوانی وقت پیری به زبانی دیگر : کودکی در نوجوانی در کهولت الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 طی شد این تو دانی به چه سان؟ و بس تند چنان دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم که تأمّل ننمودم ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و و حیات همه گفتند:کنون تا است بگذارید بخندد شادان که پس از این دگرش نیست بایدش نالیدن من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟ نتوان فارغ و وارسته ز همه شادی دیدن؟ همچو مرغی هر زمان بال گشادن؟ سر هر بام که شد خوابیدن؟ من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟ هیچ کس نیز نگفت: چیست چرا می آییم………؟ بعد از چند به چه سان باید رفت؟ به کجا باید رفت؟ با کدامین به باید رفت؟ من نپرسیدم هیچ هیچکس نیز به من هیچ نگفت. نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط. فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من که چه سان عمر گذشت؟ لیک گفتند همه که است هنوز بگذارید جوانی بکند بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند. بگذارید که خوش باشد و بعد از این باز ورا عمری هست یک نفر بانگ بر آورد که او از هم اکنون بباید آینده کند. دیگری آوا داد: که چو بشود فکر فردا بکند. سومی گفت: همانگونه که دیروزش رفت بگذرد امروزش همچنین فردایش با همه این احوال من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟ آن همه و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟ نه نه تعمّق و نه اندیشه دمی عمر بگذشت به بی حاصلی و . چه توانی که زکف دادم من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. قدرت می توانست مرا تا به پیش بَرَد لیک بیهوده گشت آن کسانی که نمی دانستند یعنی چه رهنمایم بودند عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده ومرا می گفتند که چو آن ها باشم که چو آنها دایم فکر باشم گشتن باشم فکر تأمین فکر باشم فکر یک زندگی بی جنجال فکر باشم. کس مرا هیچ نگفت زندگی نیست زندگی داشتن همسر نیست زندگانی کردن فکر خود بودن و ز بودن نیست من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم. حال می پندارم از زیستن این است : من شدم که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم گام در حقایق بنهم با دلی آسوده فارغ از و آز و و کینه و مملو از و جوانمردی و در ره کشف حقایق کوشم جرأت و و شهامت نوشم زره برای بد و نا پوشم ره حق پویم و جویم و پس حق گویم آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم راه دگران گردم و با شعله ی خویش نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم. من شدم خلق که مثمر باشم نه چنین زائد و بی و خروش عمر بر باد و به حسرت خاموش ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت: کودکی بی نوجوانی وقت پیری به زبانی دیگر : کودکی در نوجوانی در کهولت الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b