بسماللهالرحمنالرحیم
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan سلام علیکم
#پاداش_ترک_گناه
🔅استاد عظیم الشأن ما #علامه_طباطبایی (رحمه الله) از قول یکی از دوستان خود نقل می کردند که گفته بود:
در #راه_کربلا بودم و در صندلی پهلوی من یک #جوان نشسته بود.
خیلی مؤدّب و #مشغول راز و نیاز خودش بود.
وقتی رسیدیم به جایی که حدود چهار فرسخ تا حرم مطهّر فاصله داشت، دیدم آن #جوان یک تلاطم درونی پیدا کرد و شروع کرد به #گریه_کردن.
به وی گفتم:
ای جوان چه شده؟
گفت:
می دانی اینجا کجاست؟
اینجا کربلا است.
من هم اینک شنیدم که #امام_حسین (ع) به همه ما خوش آمد گفتند.
🔅آن #شخص می گوید:
خیلی تعجّب کردم و با خود گفتم :
این جوان به کجا رسیده است که صدای #خوش آمد گوئی امام حسین (ع) را می شنود.
از او پرسیدم :
تو چه کرده ای و چه شد که به این #مقام رسیدی؟
🔅 جوان گفت:
من سر تا پا #گناه بودم.
#عادت به گناهان خود کرده بودم و نمی توانستم #دست از عصیان بکشم.
شبی در یک #جلسه_گناه تا نیمه شب ماندم
و بعد از خروج از جلسه، به خدا گفتم: خدایا #دست من را بگیر،
ای خدا خسته شده ام.
از این نوع #زندگی و از گناه کردن خسته شده ام.
به طور جدّی و همراه با #انصراف از گناهان گذشته از خداوند #طلب_اصلاح کردم.
صبح فردا #عالم شهر مرا خواست و قبول کرد که من شاگرد او بشوم.
اوّل یک دوره #اعتقادات به من آموخت.
🔅سپس گفت:
تو اعتقادات را از نظر #علمی آموختی. ولی به تنهایی کاربرد ندارد.
تو را به خواندن #قرآن و دعا و #توسّل به #اهل_بیت (علیهم السلام)، مخصوصاً توسّل به حضرت عصر «ارواحنافداه» سفارش می کنم.
اگر هم گناه کردی، فوراً جبران کن. فوراً از خداوند #عذر_خواهی کن.
در این صورت می توان گفت که :
دلت #اصول_دین را پذیرفته است. بعد از مدّتی هم استادم به من گفت: الحمدلله #عقل و #دل تو اعتقادات و #دین را باورکرده است.
امّا اکنون لازم است قدری اعتقادات خود را با « #ولایت »، #تزئین کنی تا #تکمیل شود.
به همین جهت من را به #کربلای_معلّی فرستاد.
آمده ام به کربلا تا از امام حسین (ع) یک #توفیق و جذبه ای بگیرم و برگردم.
🔅 #استقامت در انصراف از گناهانی که برای انسان به صورت #عادت در آمده است، #مشکل است. امّا پاداشی اینچنین دارد.
📚 : سیر و سلوک، ص181
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ازدواج دو پزشک #جوان
#مهریه عروس خانم 👏
۳۱۳ #عمل جراحی #رایگان برای نیازمندان
هزاران درود
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
طلاب_شاهد_و_ایثارگر
https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
بسماللهالرحمنالرحیم
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#درس_هایی از #عاشورا :
#امام_حسین علیه السلام به تک تک ما فهماند که :
#مسئولیت تک تک ما در #جامعه خیلی #سنگین است
اگر #تک_تک افراد در جامعه فردی #صالح باشند در #صالح_شدن دیگران هم #اثر دارند
کما اینکه اگر یکی از #افراد در جامعه #فاسد باشد #فاسد_شدن او در فاسد شدن دیگران هم خیلی #موثر است
#زن و مرد
کوچک و بزرگ
پیر و #جوان
همه و همه
۱ - باید در جامعه #قدم_خیر بردارند
۲ - باید #پایه #عفت و #تقوا را #محکم سازند تا در جامعه هیچ گونه سستی و تکانی پیدا نشود
#نقش_زن_ها در جامعه بیشتر است
لذا #زنها باید :
۱ - خود را مادرانی #لایق سازند
۲ - به جامعه فرزندانی #تحویل دهند که این #فرزندان جامعه را به #راه #عزت و بزرگواری و #صلاح کشانند
زنهای ما باید :
۱ - #دوست داران #فاطمه_زهرا علیها السلام باشند
۲ - #دختران_قرآن باشند
زنهای ما باید :
از #تجملات و #خرج های #اضافی دست بر دارند
و #قانع و #صرفه_جو باشند تا از این راه به #اقتصاد و #اخلاقیات جامعه #کمک کنند
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
25.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#قران
#جوان _ایرانی
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#معجزه اى در #امامت حضرت على علیه السلام تا حضرت #رضا علیه السلام
ص ۲
#حبابه مى گويد:
من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ،
نزد #امام_حسن علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود و مردم از او سؤ ال مى كردند رفتم ، وقتى كه مرا ديد، فرمود :
(اى حبا به #والبيه !).
عرض كردم : (بلى اى سرور من ).
فرمود:
آنچه همراه دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، آن حضرت مانند على علیه السلام با انگشتر خود به آن مهر زد، به طورى كه جاى مهر بر آن سنگ نقش بست .
بعد از آنكه امام #حسن علیه السلام در دنيا رفت ، به حضور #امام_حسين (ع ) كه در مسجد رسول خدا (در مدينه ) بود رفتم ،
مرا نزد خود خواند و به من خوش آمد گفت ، و آنگاه فرمود:
(دليل آنچه را كه مى خواهى موجود است ،
آيا نشانه امامت را مى خواهى ؟).
گفتم : آرى اى آقا من .
فرمود: (آنچه با خود دارى بياور).
من آن سنگ كوچك را به او دادم ، آن حضرت انگشترش را بر آن زد، و جاى آن مهر بر آن سنگ نقش بست .
پس از امام #حسين علیه السلام به حضور امام #سجاد علیه السلام رفتم ، در اين هنگام به قدرى پير شده بودم كه رعشه در اندامم افتاده بود و براى خود صد و سيزده سال شمردم (كه از عمرم رفته ) ديدم آن حضرت در ركوع و سجود است و به #عبادت اشتغال دارد(و به من توجه ندارد) نا اميد شدم ، ولى آن حضرت با انگشت سبابه خود به من اشاره كرد، با اشاره او جوانيم باز گشت (تا اينكه نمازش تمام شد.)
گفتم : اى آقا من از #دنيا چه اندازه گذشته و چقدر مانده است ؟
فرمود: به آنچه گذشته است آرى (علم به آن داريم ) و به آنچه مانده است نه (از غيب است و غير خدا آن را نمى دارند)،
آنگاه به من فرمود:
آنچه با خود دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، انگشتر خود را بر آن زد، و جاى انگشترش بر آن نقش بست .
پس از امام سجادعلیه السلام نزد امام باقرعلیه السلام رفتم ،
آنحضرت نيز بر آن سنگ مهر زد،
سپس نزد امام صادق علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد،
و بعد از او نزد امام كاظم علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد،
و بعد از او به حضور #امام_رضا(ع ) رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و مهرش بر آن ، نقش بست . (۱)
حبابه ، والبيه ، پس از آن نه ماه زنده بود، چنانكه از #محمد_بن_هشام ، نقل شده است . (۲)
۳ - #حبابه در عصر #امام_سجادعلیه السلام 113 سال داشت ،
و بعد به #اعجاز آن حضرت #جوان شده است و بعدا تا عصر حضرت #رضا(ع )123 سال ديگر عمر كرده و در مجموع 236 سال #عمر نموده است (نگارنده )
۴ - کافی باب ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل ،
حديث 1، ص 346 و 347- ج 1 -
و در بحث 4 همين باب ، #كنيه حبابه ( #ام_غانم ) ذكر شده است .
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#داروی_گناه
در روضه الریاحین آورده است که :
وقتی که #امیرالمومنین علیه السلام در یکی از کوچههای بصره میگذشت جمعیت زیادی را دید که اطراف یک #جوان هندی حلقه زدهاند و گردنها را کشیدهاند و تماشا میکنند
امیرالمومنین علیه السلام نزدیک رفت تا ببیند چه خبر است
امیرالمومنین علیه السلام دید که میان جمعیت جوان خوشرویی که دارای متانت و وقار است
لباس پاکیزهای را پوشیده است و با عزتی تمام روی چهارپایی نشسته است و مردم برای اینکه از این جوان استفاده کنند نوبت میگرفتند
در بین این مراجعین کسانی بودند که شیشههایی از #خون و ادرار و یا مایعات بدن را به دست داشتند
آنها شیشهها را به این طبیب و جوان
میدادند و این جوان با دقت به آنها نگاه میکرد و برای صاحبان هر یک از آنها طبق آنچه را که میفهمید دارو و یا دستور صادر میکرد
امیرالمومنین علیه السلام جلوتر رفت و سلام کرد و فرمود :
آیا برای درد گناهان هم دارویی آوردهای ؟
طبیب گفت :
مگر #گناه هم درد و بیماری است ؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمود :
آری
گناه هم #بیماری است و مردم را به زحمت انداخته است
طبیب مدتی سر را به زیر انداخت و ساکت شد
بعد از مدتی جوان سرش را بلند کرد و گفت :
من که چیزی نمیدانم
آیا شما داروی گناه را میشناسید ؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمود :
آری
من هم گناه و هم دارویش را و هم معالجهاش را میشناسم
طبیب و جوان گفت :
آیا ممکن است برای ما توضیح بفرمایید ؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند :
آری
از اینجا برخیزید به بوستان #ایمان بروید و چون وارد بوستان
ایمان شدید مقداری از ریشه درخت #نیت و دانههای پشیمانی و مقداری از برگ تدبر و تخم #ورع و میوه #فهم و چند شاخه #یقین و مغز #اخلاص و پوست #اجتهاد و مقداری هم از ساقههای #انابه و زهر برگردان #تواضع همه را با حواسی جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار با انگشتان #تصدیق و کف #توفیق میان تشت #تحقیق میریزید و به #آب چشمهایتان شستشو میکنید
آنگاه همه را بین دیگ #امید میریزید و با آتش #اشتیاق آنها را آنقدر میجوشانید تا مواد زائدش رسوب کند و عصاره #حکمت به دست بیاید
بعد از آن حاصل را در بشقاب #رضا و #تسلیم میریزید نسیم #استغفار بر آن میدمید تا قبل از اینکه فاسد گردد خنک شود
این #شربت بسیار گوارا است
آنگاه در جایی که انسانی نباشد و جز خدا تو را نبیند آن را مینوشید
این همان دارویی است که درد گناهان را ساکن میکند و جراحات #معصیت را التیام میبخشد
طبیب و جوان هندی از شنیدن این کلمات در بهت و حیرت فرو رفت و #ادب و اخلاص و عجز و ناتوانی و کوچکی خود را به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام تقدیم کرد
#شعر
درد #جسم است آنکه درمانش بود پیش طبیبان
درد #روح الا تولای علی درمان ندارد
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#شعر
ای چراغ خانه ام سو سو نزن
ای #چراغ خانه ام سو سو نزن
مرغ حقّم ناله ی کو کو نزن
حال که دستت شکسته لا اقل
چند روزی خانه را جارو نزن
ای #جوان نیمه جان پیرم نکن
زیر چادر #دست بر پهلو نزن
چند روزی هم اگر شد دست بر
زخم های گوشه ی ابرو نزن
یا دگر در پیش پایم پا نشو
یا دگر پیش #علی زانو نزن
خواستی برخیزی از بستر بگو
یا که بر دیوار خانه رو نزن
ای همه دار و ندار #بو_تراب
ای چراغ خانه ام سو سو نزن
(وحید محمدی)
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
میزبانی از عالم با مشروب و تریاک!
در یکی از شهرهای معروف ایران برای من یک اتفاقی افتاد که برای شما عرض می کنم.
از ابتدای جوانی تاکنون با این آیه عمر گذراندم:
«أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»
(فتح، آیه ۲۹)
ما با کافران و منافقان بشدت مخالفت داریم و باید داشته باشیم از باب تبری
اما رحماء بینهم یعنی :
بین جامعه اسلامی که مؤمن کامل، مؤمن متوسط و ضعیف و مرد و زن گنهکار دارد #وظیفه ما وظیفه رُحمایی است.
محبت و مهرورزی به هر انسانی جواب خیلی عالی داده است و اگر بشود این مهر و محبت را عمومی کنیم که همه عاشق هم زندگی کنند و مهربان به یکدیگر باشند یقیناً بسیاری از مشکلات قابل حل است.
ذکر یک #خاطره :
در یک شهر مشهور ایران ۱۰ شب منبر دعوت داشتم.
دو روز مانده به آخر منبر این حادثه اتفاق افتاد.
روز هفتم منبر بود که یکی از روحانیان شهر دیگری به من زنگ زد و گفت :
نزدیک ما آمدی چرا به من خبر ندادی؟ گفتم :
حالا که خبر شدی دوست داری بیا...
و وی آمد.
دو روز مانده به آخر منبر که به من گفت :
از دست تو خسته شدهام،
از صبح که بیدار میشوی مینویسی،
نماز ظهر میخوانی،
غذا میخوری و نیم ساعت میخوابی و بعد مینویسی تا وقت منبر؛
من ناراحتم.
گفتم :
مشکلی نیست قلم را زمین گذاشتم.
ایام حضور منافقان هم بود.
گفتم :
برویم قدم بزنیم.
۱۰ دقیقه از قدم زدن ما گذشته بود،
فولکس واگنی نو ترمز کرد و راننده، لباس نازک شیک آستین کوتاه پوشیده بود و خیلی به خودش رسیده بود،
بلند گفت :
کجا میروی؟
گفتم:
هرکجا شما بروی.
گفت :
بیا بالا.
این روحانی بزرگوار ترسید عبای من را از بغل کشید که سوار نشو،
به او گفتم :
تو پشت بنشین.
نمیخواست بیاید اما من مجبورش کردم و سوار ماشین شد.
راننده گفت :
حالا کجا ببرمتان؟
گفتم :
هر جا دلتان بخواهد.
گفت:
من تنهایم،
لاستیک فروشم،
وضعم هم خوب است و ازدواج هم نکردهام
برویم خانه ما.
گفتم :
برویم.
در آینه دیدم رنگ دوست روحانی من پریده و فکر کرد که به قتلگاه میرویم.
به خانه او رفتیم،
چهار طرف خانه عکسهای نیمه عریان ستارگان هالیوود، ایران، مصر و ... بود.
دوست شیخم به من گفت:
من کجا را نگاه کنم ؟
چه طوری اینجا مینشینی؟
به شوخی گفتم:
شیخ،
تو میدانی که #قیامت حوری به ما نمیدهند حداقل اینجا بهره ببر!
جوان داخل آمد و گفت :
خیلی از #اخلاق تو خوشم آمد،
در یخچال چند مدل #شراب خارجی هست،
هر کدام را میخواهی بیاورم.
#تریاک هم دارم صد درصد خالص.
گفتم:
من نمیگویم که مشروب نیاور،
تریاک نیاور
اما چون یک ساعت به غروب مانده رفیقی دارم در شهر شما
خیلی عاشق او هستم
با او اول #اذان دم #مسجد جامع شهر قرار دارم،
اگر مشروب بخورم و تریاک بکشم بوی شراب و تریاک از من به رفیقم برسد رابطهاش را با من قطع میکند و من تحمل فراق او را ندارم.
چای و میوه خوردیم و بیرون آمدیم.
دم مسجد جامع آمد،
وقتی که ترمز کرد مؤذن داشت میگفت:
اشهد ان لا الله الا الله.
گفت :
رفیقت آمده؟
گفتم :
بله.
گفت :
کو؟
گفتم :
اسمش را دارند میبرند.
اشهد ان لا الله الا الله...
اگر من مشروب میخوردم و تریاک میکشیدم با او میخواستم چه کنم؟
گفت:
فردا بیایم شما را در شهر بگردانم
گفتم :
بیا.
فردا آمد و سوار شدیم.
گفت:
والله تمام عکسها را آتش زدم،
مشروبها را در چاه ریختم
تریاکها را نابود کردم،
تو از دیروز تا حالا من را کشتهای.
ما را به مناطق سرسبز شهر برد و برگرداند.
شب آخرحضور من در آن شهر، مراسم کمیل اعلام کرده بودند.
گفتم :
بیا
او را به کمیل بردم.
من از کلاس ششم تا حالا کمیل را در تاریکی مطلق میخوانم.
او را هم کنار خودم نشاندم.
کمیل تمام شد،
چراغها را روشن کردند،
پای چشم این #جوان از بسگریه کرده بود زخم شده بود،
هر کاری کرد اسمم را به او نگفتم و خداحافظی کردم و برگشتم.
شش ماه بعد به #مشهد رفتم و دیدم همان روحانی در مشهد است.
گفت:
همان #جوان را در حرم دیدم
لباس مناسب داشت و به من گفت :
خانه و مغازه را فروخته و کنار امام رضا علیه السلام آمده و ازدواج کرده و با همسرش نماز شب میخوانند.
اگر رفیقت را دیدی خوشحالش کن و بگو آدم شدم.
حجه الاسلام شیخ حسین انصاریان
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#شعر
طی شد این #عمر تو دانی به چه سان؟
#پوچ و بس تند چنان #باد دمان
همه تقصیر من است این
و خودم می دانم
که نکردم #فکری
که تأمّل ننمودم #روزی
ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و #مرگ و حیات
همه گفتند:کنون تا #بچه است بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش #فرصت #خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟
نتوان فارغ و وارسته ز #غم همه شادی دیدن؟
همچو مرغی #آزاد هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام که شد خوابیدن؟
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟
هیچ کس نیز نگفت: #زندگی چیست چرا می آییم………؟
بعد از چند #صباح به چه سان باید رفت؟
به کجا باید رفت؟
با کدامین #توشه به #سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ
هیچکس نیز به من هیچ نگفت.
نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط.
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه که #جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند
بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند.
بگذارید که خوش باشد و #مست
بعد از این باز ورا عمری هست
یک نفر بانگ بر آورد که او
از هم اکنون بباید #فکر آینده کند.
دیگری آوا داد:
که چو #فردا بشود فکر فردا بکند.
سومی گفت:
همانگونه که دیروزش رفت
بگذرد امروزش همچنین فردایش
با همه این احوال
من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟
آن همه #قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟
نه #تفکّر نه تعمّق و نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و #مسخرگی.
چه توانی که زکف دادم #مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت #عهد #شباب می توانست مرا تا به #خدا پیش بَرَد
لیک بیهوده #تلف گشت #جوانی
#هیهات
آن کسانی که نمی دانستند #زندگی یعنی چه رهنمایم بودند
عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده
ومرا می گفتند که چو آن ها باشم
که چو آنها دایم
فکر #خوردن باشم
#فکر گشتن باشم
فکر تأمین #معاش
فکر #ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر #همسر باشم.
کس مرا هیچ نگفت
زندگی #ثروت نیست
زندگی داشتن همسر نیست
زندگانی کردن
فکر خود بودن و #غافل ز #جهان بودن نیست
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم.
حال می پندارم #هدف از زیستن این است #رفیق:
من شدم #خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم
گام در #راه حقایق بنهم
با دلی آسوده
فارغ از #شهوت و آز و #حسد و کینه و #بخل
مملو از #عشق و جوانمردی و #زهد
در ره کشف حقایق کوشم
#شربت جرأت و #امّید و شهامت نوشم
زره #جنگ برای بد و نا #حق پوشم
ره حق پویم و #حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
#شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش
#ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق که مثمر باشم
نه چنین زائد و بی #جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم
کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت:
کودکی بی #حاصل
نوجوانی #باطل
وقت پیری #غافل
به زبانی دیگر :
کودکی در #غفلت
نوجوانی #شهوت
در کهولت #حسرت
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#شعر
طی شد این #عمر تو دانی به چه سان؟
#پوچ و بس تند چنان #باد دمان
همه تقصیر من است این
و خودم می دانم
که نکردم #فکری
که تأمّل ننمودم #روزی
ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و #مرگ و حیات
همه گفتند:کنون تا #بچه است بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش #فرصت #خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟
نتوان فارغ و وارسته ز #غم همه شادی دیدن؟
همچو مرغی #آزاد هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام که شد خوابیدن؟
من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟
هیچ کس نیز نگفت: #زندگی چیست چرا می آییم………؟
بعد از چند #صباح به چه سان باید رفت؟
به کجا باید رفت؟
با کدامین #توشه به #سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ
هیچکس نیز به من هیچ نگفت.
نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط.
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه که #جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند
بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند.
بگذارید که خوش باشد و #مست
بعد از این باز ورا عمری هست
یک نفر بانگ بر آورد که او
از هم اکنون بباید #فکر آینده کند.
دیگری آوا داد:
که چو #فردا بشود فکر فردا بکند.
سومی گفت:
همانگونه که دیروزش رفت
بگذرد امروزش همچنین فردایش
با همه این احوال
من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟
آن همه #قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟
نه #تفکّر نه تعمّق و نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و #مسخرگی.
چه توانی که زکف دادم #مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت #عهد #شباب می توانست مرا تا به #خدا پیش بَرَد
لیک بیهوده #تلف گشت #جوانی
#هیهات
آن کسانی که نمی دانستند #زندگی یعنی چه رهنمایم بودند
عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده
ومرا می گفتند که چو آن ها باشم
که چو آنها دایم
فکر #خوردن باشم
#فکر گشتن باشم
فکر تأمین #معاش
فکر #ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر #همسر باشم.
کس مرا هیچ نگفت
زندگی #ثروت نیست
زندگی داشتن همسر نیست
زندگانی کردن
فکر خود بودن و #غافل ز #جهان بودن نیست
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم.
حال می پندارم #هدف از زیستن این است #رفیق:
من شدم #خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم
گام در #راه حقایق بنهم
با دلی آسوده
فارغ از #شهوت و آز و #حسد و کینه و #بخل
مملو از #عشق و جوانمردی و #زهد
در ره کشف حقایق کوشم
#شربت جرأت و #امّید و شهامت نوشم
زره #جنگ برای بد و نا #حق پوشم
ره حق پویم و #حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
#شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش
#ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق که مثمر باشم
نه چنین زائد و بی #جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم
کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت:
کودکی بی #حاصل
نوجوانی #باطل
وقت پیری #غافل
به زبانی دیگر :
کودکی در #غفلت
نوجوانی #شهوت
در کهولت #حسرت
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
ترحم #مادر
جوانى اجلش رسيد و در بستر #احتضار افتاد و زبانش از گفتن :
لا اله الا اللّه بند آمد.
به پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم جريان را گفتند آن حضرت برخواست و نزد آن #جوان آمد
حضرت شهادتين را بر آن جوان #تلقين فرمود ولى آن جوان زبانش باز نمى شد.
حضرت فرمود:
((آيا اين جوان #نماز نمى خوانده و #روزه نمى گرفته ؟))
گفتند:
چرا هم نماز مى خوانده و هم روزه مى گرفته .
حضرت فرمود:
((آيا مادرش اين جوان را #عاق نكرده ؟))
گفتند: چرا !
حضرت فرمود:
بگوئيد مادرش بيايد!
رفتند و پيرزنى را آوردند كه يك #چشم او كور بود.
حضرت فرمود:
اى مادر پسرت را #عفو كن .
پير زن گفت :
عفو نمى كنم زيرا او لطمه به صورتم زده وچشم مرا از كاسه در آورده است .
حضرت فرمود:
((برويد هيزم و #آتش بياوريد.))
پير زن گفت :
براى چه مى خواهيد؟
حضرت فرمود:
((مى خواهم او را به خاطر اين عملى كه با تو كرده بسوزانم .))
پير زن گفت : نه
او را عفو كردم
آيا آن مدّت ۹ ماهى كه حملش كردم براى آتش حمل كردم
آيا آن دو سالى كه به او #شير دادم براى آتش شير دادم !
((پس ترحم مادرى من كجا رفته !))
در اين هنگام زبان آن جوان باز شد و گفت :
اشهد ان لا اله الا اللّه ،...
زنى كه فقط #رحيم باشد با اينكه از آن جوان زجر كشيده ولى با اين حال اجازه نمى دهد جوانش بسوزد
پس ((خدائى كه #رحمان و رحيم است چگونه #اجازه مى دهد شخصى كه مدّت هفتاد سال به گفتن :
الرحمن الرحيم مواظبت كرده است بسوزد.
پيغمبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مى فرمايد:
((خداى مهربان داراى صد #رحمت است كه يكى از آنها را بين انس و #جن و پرنده ها و چرنده ها و خزنده ها تقسيم نموده كليه اين #عاطفه ها و ترحمها از آن يك رحمت سرچشمه مى گيرند.
نود و نه رحمت ديگر را براى روز #قيامت گذاشته تا به وسيله آن به بندگانش ترحم فرمايد
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#جوان گنه كار
در زمان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم جوان گنه كارى زندگى مى كرد.
پدرش هرچه او را نصيحت و #موعظه مى كرد كه از #اعمال زشت خود #دست بردارد سودى نمى بخشيد تا اينكه عاقبت پدرش او را #نفرين كرد و از خانه اش بيرون نمود.
((پس از مدّت كوتاهى جوان به #مرض سختى گرفتار شد
به پدرش خبر دادند كه فرزندت سخت مريض است و هر لحظه امكان فوتش هست .
امّا #پدر اعتنايى نكرد و گفت :
او ديگر فرزند من نيست و من او را نفرين و عاق كرده ام ))
جوان روز به روز حالش بدتر شد تا اينكه از #دنيا رفت و جان به جان آفرين #تسليم كرد.
خبر #فوت جوان چون به پدرش رسيد پدر از شركت در امور كفن و دفن و #تشييع جنازه پسرش خوددارى كرد.
شب هنگام جوان در عالم رؤ يا به ديدن پدرش آمد
پدر چون فرزندش را #خوشحال و محل زندگى او را عالى ديد تعجب كرد و پرسيد:
((آيا تو واقعا پسر من هستى ؟))
گفت : بله من پسر شما هستم .
پدر پرسيد: چطور به اين مقام رسيدى ؟
جوان گفت : ((من تا آخرين لحظات زندگى در #دنيا دچار عذاب بودم امّا چون مرگ خود را پيش چشمم ديدم و خودم را تنها مشاهده كردم با دلى شكسته رو به درگاه خداوند آوردم و گفتم :
#يا_ارحم_الراحمين
اى خدايى كه از هر رحم كننده اى مهربان تر هستى
من به درگاه تو رو آوردام
مرا بپذير...
اى خداى بخشنده و مهربان مرا با لطف و مرحمتت ببخش و بيامرز...))
خداوند متعال نيز مرا با لطف و مهربانى خودش بخشيد و مورد عنايت و لطف خويش قرار داد.
تفسير فاتحة الكتاب
مرحوم شهيد دستغيب ۱۸۰
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b