eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
265 دنبال‌کننده
583 عکس
681 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام چهارگانه 🔸 امام (علیه السلام): پدرم فرمود: چهار چيز است كه هر كس داشته باشد اسلامش و گناهانش پاك گردد و پروردگارش را در حالى ملاقات كند كه از او خوشنود است: وفای به صداقت و شرم و خوشرفتار ی ⚜️ أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمُلَ إِسْلاَمُهُ وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَقِيَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ مَنْ وَفَى لِلَّهِ بِمَا يَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ مَعَ اَلنَّاسِ وَ اِسْتَحْيَا مِنْ كُلِّ قَبِيحٍ عِنْدَ اَللَّهِ وَ عِنْدَ اَلنَّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ أَهْلِهِ. 📚 نصایح/ص197 الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام سه چیز را می‌سازد : ۱- سخت ۲- ۳- سه چیز انسان را نابود می‌کند : ۱- ۲- ۳- زیاده در هرگز نباید سه چیز را از بدهیم : ۱- ۲- ۳- زندگی ما بر سه چیز استوار است : ۱- از دیروز ۲- از امروز ۳- به فردا سه چیز را هرگز نباید بشکنیم : ۱- ۲- ۳- و پیمان سه چیز را هرگز نباید : ۱- ۲- ۳- الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
«لیست شرعی» یک سال قضا: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان یک ماه : ۴.۰۰۰.۰۰۰ تومان کفاره یک روز روزه : ۹۶۰.۰۰۰ تومان کفاره یک روز روزه : ۱۶.۰۰۰ تومان حداقل هر نفر: پایان ماه رمضان اعلام می‌گردد. کفاره برای هر مورد (اطعام ۶٠ فقیر): ۹۶۰.۰۰۰ تومان قسم یا برای هر مورد (اطعام ۱۰ فقیر): ۱۶۰.۰۰۰ تومان یک دوره قرآن: ۱.۰۰۰.۰۰۰ تومان : ۹.۰۰۰.۰۰۰ تومان : ۹.۰۰۰.۰۰۰ تومان مشارکت در قربانی:**** «شماره کارت و حساب برای واریز وجوهات» شماره حساب (خمس): ٠١٠۵٢٢٧٠٨٧٠٠١ شماره کارت (خمس): ١۶٧٣-٩٩۵١-٩٩١٨-۶٠٣٧ شماره شبا (خمس): ۵۵٠١٧٠٠٠٠٠٠٠١٠۵٢٢٧٠٨٧٠٠١ شماره کارت (کفاره): ۴٣٩٣-۵٠٠٠-٩٩٧٧-۶٠٣٧ شماره کارت (مظالم): ۴۴٠١-۵٠٠٠-٩٩٧٧-۶٠٣٧ درگاه اینترنتی پرداخت وجوهات: https://www.leader.ir/fa/monies الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
گُزیده‌ای از امام علی (ع) به نقل از مقدّمهٔ شرح البلاغهٔ ابن ابی اما در ، : او امام فصیحان و بلیغان است و در وصف سخنش گفته‌اند: «فروتر از کلام و برتر از سخن .» خوش و نرم‌خویی و رویی او است. اما پارسایی در ، : او سید پارسایان بود و بی‌همتا. هرگز از غذایی نخورد. پوشاک و خوراکش از همهٔ مردم خشن‌تر بود... او دنیا را داده بود، درحالی‌که از تمامی بلاد اسلامی جز شام، به سوی او می‌آمد. اما در ، : ترین مردم بود و بیش از همه نماز می‌گزارد و روزه می‌گرفت. همگان متّفقند که : در پیامبر در حالی‌که غیر از او کسی را حفظ نمی‌کرد، او قرآن را از بر می‌نمود و او جمع‌کنندهٔ قرآن بود. اما در ، : بسیار شدید بود و در راه خدا ‌ناپذیر. چه بگویم دربارهٔ مردی که : پدرش : بَطحا و شیخ قریش و رئیس مکه بود و همسرش بانوی بانوان و دو پسرش آقای جوانان ... . چه توانم گفت دربارهٔ کسی که : از همهٔ مردم در و ایمان به خدا گرفت و مردی بود که به رسول‌الله آورد. اگر بخواهم فضایل او را شرح بدهم، باید کتابی هم‌اندازهٔ این کتاب یا مفصل‌تر از آن بنگارم. الحمدلله‌ @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. ✍پس رو کرد به جماعتی که در آنجا داشتند ( نیز در بین بود ) و سوال کرد : "خلیفه ی نبی و او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید : نامت چیست؟ ابوبکر گفت : نامم "" است راهب پرسید : دیگرت چیست؟ابوبکر گفت : نام دیگرم "" است. راهب سوال کرد : نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت : "نه هرگز" پس راهب گفت : گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت : دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد : من بهمراه جمعی از مسیحیان از آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و ما این است که : از ی مسلمین چند بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت : سوالاتت را بپرس ، راهب گفت :باید به من نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت : در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن نیست؟* 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در خدا نیست؟* 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت : باید از کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ ماند پس بدنبال فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند : چه سوالیست که میپرسی؟ خدا همه دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر بر امان دادنت نبسته بودم را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان که ماجرا بود بسرعت خود را به امام (ع)رسانده و ماجرا را کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام (ع )و امام (ع )میان جمعیت حاضر و با و تکبیر جماعت حاضر ، مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید : نامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یان *""* نزد مسیحیان *""ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *""* است. پس راهب گفت : نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او و پسرعموى من است و نیز او هستم. پس راهب گفت ، به بن مریم که و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه خدا ندارد ، و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و الحکمة" ✳️به درستی که نامت در إلیا و در ایلیا و در علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین تقسیم کرد. ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم ۳ - به ديگران ۲ آنچه را از مردم انتظار انجامش را دارد، خودش هم باید مقيّد به رعايت آن باشد و با مردم طوری كند كه توقّع دارد با وى رفتار شود؛ اگر و درستى را خـوش دارد، اگر وفـادارى و پـايـبـنـدى بـه و پـيـمـان را مـى پـسـنـدد اگر دارد جـان ، مـال ، آبـرو و نـامـوسش باشد. اگر از و كينه و ديگران نسبت به خودش بيزار اسـت اگر از مـردم انـتـظـار خـيـرخـواهـى و دارد اگر دوسـت دارد ديـگـران او را حمل به صحّت كنند و به او خوشبين باشند، اگر ديگران به حقوقش را (هر چـنـد انـدك باشد) زشت و نكوهيده مى داند اگر وقتى در صف نانوايى ، آرايشگاه ، اتوبوس ، بـانـك و صـنـدوق فـروشـگـاه و غـيـره او محترم شمرده نمى شود، به مى گـشـايـد؛ اگـر مـتـوقـّع اسـت كـه ديـگـران بـه او احـتـرام گـذارنـد و بـرايـش ارزش قـائل شـونـد، خـودش هم بايد در اين امور : پيشقدم باشد و حقوق ديگران را محترم شمارد و ارزش آنان را حفظ كند. كـريـم ، انـجـام نـدادن را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى ، نكوهش نموده و آن را نشانه بى خردى مى داند و مى فرمايد: (اَتـَاءْمـُرُونَ النـّاسَ بـِالْبـِرِّ وَ تـَنـْسـَوْنَ اَنـْفـُسـَكـُمْ وَ اَنـْتـُمْ تـَتـْلُونَ الْكـِتـابَ اَفـَلا تَعْقِلُونَ) آيـا مـردم را بـه نـيكى وامى داريد و خود را فراموش مى كنيد درحالى كه كتاب خدا را مى كنيد. آيا خود را به كار نمى گيريد؟ بقره (2)، آيه 44. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 طی شد این تو دانی به چه سان؟ و بس تند چنان دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم که تأمّل ننمودم ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و و حیات همه گفتند:کنون تا است بگذارید بخندد شادان که پس از این دگرش نیست بایدش نالیدن من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟ نتوان فارغ و وارسته ز همه شادی دیدن؟ همچو مرغی هر زمان بال گشادن؟ سر هر بام که شد خوابیدن؟ من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟ هیچ کس نیز نگفت: چیست چرا می آییم………؟ بعد از چند به چه سان باید رفت؟ به کجا باید رفت؟ با کدامین به باید رفت؟ من نپرسیدم هیچ هیچکس نیز به من هیچ نگفت. نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط. فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من که چه سان عمر گذشت؟ لیک گفتند همه که است هنوز بگذارید جوانی بکند بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند. بگذارید که خوش باشد و بعد از این باز ورا عمری هست یک نفر بانگ بر آورد که او از هم اکنون بباید آینده کند. دیگری آوا داد: که چو بشود فکر فردا بکند. سومی گفت: همانگونه که دیروزش رفت بگذرد امروزش همچنین فردایش با همه این احوال من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟ آن همه و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟ نه نه تعمّق و نه اندیشه دمی عمر بگذشت به بی حاصلی و . چه توانی که زکف دادم من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. قدرت می توانست مرا تا به پیش بَرَد لیک بیهوده گشت آن کسانی که نمی دانستند یعنی چه رهنمایم بودند عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده ومرا می گفتند که چو آن ها باشم که چو آنها دایم فکر باشم گشتن باشم فکر تأمین فکر باشم فکر یک زندگی بی جنجال فکر باشم. کس مرا هیچ نگفت زندگی نیست زندگی داشتن همسر نیست زندگانی کردن فکر خود بودن و ز بودن نیست من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم. حال می پندارم از زیستن این است : من شدم که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم گام در حقایق بنهم با دلی آسوده فارغ از و آز و و کینه و مملو از و جوانمردی و در ره کشف حقایق کوشم جرأت و و شهامت نوشم زره برای بد و نا پوشم ره حق پویم و جویم و پس حق گویم آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم راه دگران گردم و با شعله ی خویش نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم. من شدم خلق که مثمر باشم نه چنین زائد و بی و خروش عمر بر باد و به حسرت خاموش ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت: کودکی بی نوجوانی وقت پیری به زبانی دیگر : کودکی در نوجوانی در کهولت الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 طی شد این تو دانی به چه سان؟ و بس تند چنان دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم که تأمّل ننمودم ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و و حیات همه گفتند:کنون تا است بگذارید بخندد شادان که پس از این دگرش نیست بایدش نالیدن من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟ نتوان فارغ و وارسته ز همه شادی دیدن؟ همچو مرغی هر زمان بال گشادن؟ سر هر بام که شد خوابیدن؟ من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟ هیچ کس نیز نگفت: چیست چرا می آییم………؟ بعد از چند به چه سان باید رفت؟ به کجا باید رفت؟ با کدامین به باید رفت؟ من نپرسیدم هیچ هیچکس نیز به من هیچ نگفت. نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط. فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من که چه سان عمر گذشت؟ لیک گفتند همه که است هنوز بگذارید جوانی بکند بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند. بگذارید که خوش باشد و بعد از این باز ورا عمری هست یک نفر بانگ بر آورد که او از هم اکنون بباید آینده کند. دیگری آوا داد: که چو بشود فکر فردا بکند. سومی گفت: همانگونه که دیروزش رفت بگذرد امروزش همچنین فردایش با همه این احوال من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت؟ آن همه و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟ نه نه تعمّق و نه اندیشه دمی عمر بگذشت به بی حاصلی و . چه توانی که زکف دادم من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. قدرت می توانست مرا تا به پیش بَرَد لیک بیهوده گشت آن کسانی که نمی دانستند یعنی چه رهنمایم بودند عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده ومرا می گفتند که چو آن ها باشم که چو آنها دایم فکر باشم گشتن باشم فکر تأمین فکر باشم فکر یک زندگی بی جنجال فکر باشم. کس مرا هیچ نگفت زندگی نیست زندگی داشتن همسر نیست زندگانی کردن فکر خود بودن و ز بودن نیست من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم. حال می پندارم از زیستن این است : من شدم که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم گام در حقایق بنهم با دلی آسوده فارغ از و آز و و کینه و مملو از و جوانمردی و در ره کشف حقایق کوشم جرأت و و شهامت نوشم زره برای بد و نا پوشم ره حق پویم و جویم و پس حق گویم آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم راه دگران گردم و با شعله ی خویش نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم. من شدم خلق که مثمر باشم نه چنین زائد و بی و خروش عمر بر باد و به حسرت خاموش ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش می فهمم کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت: کودکی بی نوجوانی وقت پیری به زبانی دیگر : کودکی در نوجوانی در کهولت الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
📌 سوال : روز مگر از قبل شناخته شده بود اگر عید امامت که پیغمبر علیه السلام امیرالمومنین علیه السلام را به عنوان امام بلند کردند بعد از خودشان این چی بوده که امام صادق علیه السلام می گوید این عهدی هست که از قبل شناخته شده است ؟ 🔷جواب این است که : بله قبل از دنیا ما عوالمی را طی کردیم کما اینکه بعد از عالم دنیا عوالمی را در پیش داریم که عالم و قبل از عالم دنیا هم روایات متعدد که مرحوم شیخ عاملی صاحب کتاب وسائل و شیعه می گوید : بیش از هزار روایت در این زمینه است مرحوم علامه در جلد ۵ بحار الانوار حدود ۷۰ روایتش را آنجا نقل کرده ولی خیلی بیشتر از این هست که چی؟ یکی از عوالم قبل از عالم دنیا که روح این عوالم را طی می‌کرد به نام عالم و میثاق گاهی به آن عالم هم می‌گویند در یکی از آن عوالم خدا عهدی را گرفته پس بنابراین ببینید ما الان وسط راه هستیم یک سیر داشتیم که عوالمی را طی کردیم یک سیر داریم که عوالمی را طی خواهیم کرد که بعضی از بزرگان ما تا ۱۲ عالم را شمردند طبق روایات: عالم و عالم عالم عالم عالم ذر یا همین عالم عالم صلب عالم رحم عالم عالم و عالم عالم الله. بینید اینکه می‌گوییم عالم فکر نکنید یک جایی بوده مثل اینجا زندگی می کردیم نه ، خود رحم مادر یک عالمی هست یک مرحله هست از مراحل آن انسانی یک مرحله اش صُلب پدر هست یک مرحله اش رحم مادر هست یک مرحله اش عالم ذر هست که عرض کردم. حدود هزار روایت در این زمینه داریم که خداوند متعال عهدی گرفت از بندگانش علاوه بر بندگی که من خدا هستم و شما بنده اَ لستُ بربّکم که در قرآن در سوره اعراف آمده را هم مطرح کردند بعضی این عهد را پذیرفتند و از این پذیرفتند اجبار نبود اختیاری بود بعضی آن عهد ولایت را پذیرفتند کسانی که عهد را پذیرفتند اینجا شیعه به دنیا آمدند به دنیا آمدن در عالم دنیا محصول یک کاری هست که آنجا کردیم. چطور اعمالی که در اینجا انجام می دهیم تاثیر دارد در زندگی آخرتمان عملی هم که آنجا انجام دادیم آن عهد را بستیم یا نه اگر هم بستیم با سرعت و سبقت آن عهد را بستیم یا با تأخیر و تاَنی. درجه بندی انسانها بر اساس اینکه آن عهد چه جوری بسته شده . 🔷این همانی است که عبدالله در الهی نامه اش می گوید: الهی همه از آخر کار می ترسند از اول. همه از آخر می ترسند که عاقبت به خیر بشوند یا نشوند من از اول می ترسم که آنجا چه کردم؟ آنجا زمینه بوده برای : خوب بودن یا بد بودن سعادتمند بودن یا شَقی بودن آنجا زمینه بوده. عرض کنم که زمینه، نه تامه، نه اینکه حالا کسی آنجا کاری کرده اینجا نمی‌تواند جبران کند . اینجا می‌تواند عوض کند اگر کسی آنجا حتی را بسته اینجا می‌تواند زیرش بزند می‌تواند اهداف را بشکند همانی که شیخ در آن اشعارش در کتاب نان و حلوا می گوید: در روز الستُ بلا گفتی ، آنجا عهد را بستی و بله گفتی امروز به بستر لا خفتی، اما الان می‌گویی نه برعکس. کسانی که آنجا را نبستند و طبیعتاً به دنیا نیامدن می‌توانند جبران کنند با توبه گناهان عالم دنیا و کوتاهی های عالم دنیا را درست می‌کند کوتاهی‌های عالم قبل را درست کند حتی عالم عهد را جبران می‌کند بنابراین اینکه ما می‌گوییم در آن عالم عهدی که بسته شده بر اساس آن انسان ها درجه‌بندی می‌شوند آن یک زمینه هست برای شقاوت یا ها می توانند در این دنیا جابجایش کنند .