... یک #شب تأمل ایام گذشته میکردم و بر #عمرِ تلفکرده تأسف میخوردم و #سنگ سَراچهٔ #دل به الماسِ #آبِ دیده میسفتم و این بیتها مناسب #حال خود میگفتم:
هر دم از #عمر می رود نفَسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج #روز دریابی
خَجِل آن کس که رفت و #کار نساخت
کوسِ #رحلت زدند و #بار نساخت
#خواب نوشین بامداد رَحیل
باز دارد #پیاده را ز #سبیل
هر که آمد عمارتی #نو ساخت
رفت و #منزل به دیگری پرداخت
وآن دگر پخت همچنین هوسی
وین #عمارت به #سر نبرد کسی
یار ناپایدار #دوست مدار
دوستی را نشاید این غَدّار
#نیک و بد چون همی بباید #مُرد
#خنک آن کس که #گوی نیکی برد
#برگ عیشی به #گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش #فرست
عمر #برف است و #آفتابِ تَموز
اندکی ماند و #خواجه غِرّه #هنوز
ای تهی #دست، رفته در #بازار
ترسمت پُر نیاوری دستار
هر که مزروع خود بخورد به خِوید
وقت خرمنْش #خوشه باید چید
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
#شعر
#پروین اعتصامی دراین باره بسیار فصیح و متین گفته :
#مادر موسی، چو #موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب #جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت #نگاه
گفت کای فرزند خرد بی #گناه
گر فراموشت کند #لطف خدای
چون رهی زین #کشتی بی ناخدای
گر نیارد #ایزد پاکت بیاد
#آب خاکت را دهد ناگه بباد
***
#وحی آمد کاین چه #فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر #منزل است
پردهٔ #شک را برانداز از میان
تا ببینی #سود کردی یا #زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست #حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها #عشق و #مهر مادری است
شیوهٔ ما، #عدل و بنده پروری است
نیست بازی #کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، #باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایهاش سیلاب و موجش #مادر است
رودها از #خود نه #طغیان میکنند
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
ما، بدریا #حکم طوفان میدهیم
ما بسیل و موج #فرمان میدهیم
نسبت #نسیان بذات حق مده
بار #کفر است این بدوش خود منه
به که برگردی بما بسپاریش
کی تو از ما #دوستتر میداریش
نقش #هستی نقشی از ایوان ماست
#خاک و #باد و آب سرگردان ماست
#قطره ای کز جویباری میرود
از پی انجام #کاری میرود
ما بسی گم گشته باز آوردهایم
ما، بسی بی توشه را پروردهایم
#میهمان ماست هر کس بینواست
#آشنا با ماست چون بی آشناست
ما بخوانیم ار چه ما را رد کنند
#عیب پوشیها کنیم ار بد کنند
#سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت
زاتش ما سوخت هر #شمعی که سوخت
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan سلام علیکم
#سخاوت و انفاق آیت الله #شیخ_زین_العابدین_مازندرانی
شیخ تا می توانست #قرض می کرد
و به محتاجان می داد
و هر وقت که بعضی از هند به #کربلا می آمدند قرض های او را می دادند.
روزی #بینوایی به خانه او رفت و از او چیزی خواست.
#شیخ چون پولی نداشت، بادیه مسی #منزل را برداشت و به او داد و گفت: این را ببر و بفروش.
دو سه روز بعد وقتی اهل منزل متوجه شدند بادیه نیست فریاد کردند که بادیه را #دزد برده است.
شیخ فریاد برآورد که:
دزد را متهم نکنید،
بادیه را من برده ام.
☘️ در یکی از #سفرها که شیخ به #سامرا می رود، #بیمار می شود. #میرزای_شیرازی از او #عیادت می کند و او را دلداری می دهد.
شیخ می گوید:
من نگرانی از #مرگ ندارم،
نگرانی من از این است که :
به #عقیده ما #امامیه،
وقتی می میریم #روح ما را به امام عصر #عرضه می کنند.
اگر امام سؤال بفرمایند:
شیخ
ما به تو بیش از این #اعتبار و آبرو داده بودیم که بتوانی قرض کنی و به فقیران بدهی،
چرا نکردی؟
من چه جوابی به آن حضرت بدهم؟!
می گویند:
میرزای شیرازی پس از شنیدن این #حرف متأثر شد
به منزل رفت و هر چه #وجوهات شرعی در آن جا بود میان مستحقان #تقسیم کرد .
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
طلاب_شاهد_و_ایثارگر
https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076