بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
محل دفن حضرت رضا عليه السلام
#هارون_الرشيد پدر #مامون در سفرى كه آخر عمرش براى دفع شورشى از سوى مردم ستمديده به خراسان آمد؛ بيمار شد و چندى بعد جان سپرد و در باغ #حميد بن قحطبه به خاك سپرده شد.
وقتى حضرت #رضا (ع ) با زهر جانگداز ماءمون شهيد گرديد، دستور داد آن حضرت را در كنار پدرش هارون دفن كنند.
در آن موقع باغ حميد در محلى بنام #سناباد واقع بود كه بعد از شهادت حضرت رضا عليه السلام به #مشهد الرضا و بعدها به مشهد شهرت يافت .
مدفن آن حضرت از همان آغاز دفن (در سال 203 هجرى ) محل ظهور فيوضات و بركات الهى و زيارتگاه شيعيان و مزار اهل اخلاص و ايمان گرديد،
و بتدريج به جايى رسيد كه جلال و شكوه آستان قدس ، همه مظاهر ديگر را تحت الشعاع خود قرار داد.
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#امام_رضا وصى و جانشين امام كاظم علیهما السلام
#امام_كاظم (ع ) در بغداد بود، جمعى از جمله #هشام_بن_حكم و على بن يقطين ، نيز در آن وقت در بغداد بودند.
#على_بن_يقطين گفت :
من به حضور امام كاظم (ع ) رفتم (گويا آن حضرت در زندان بود،
و على بن يقطين كه در ظاهر #تقيه مى كرد و از اطرافيان #هارون_الرشيد به شمار مى آمد، مى توانست به حضور امام برسد) ناگاه ديدم پسرش على بن موسى الرضا(ع ) به حضور پدرش آمد.
امام كاظم (ع ) به من فرمود:
(از على بن #يقطين ! همين على (ع ) آقاى فرزندان من است ،
آگاه باش كه من كنيه ام ( #ابوالحسن ) را به او بخشيدم )
#هشام بن حكم ، كف دست خود را به پيشانى زد و گفت :
(واى بر تو چه گفتى ؟)
ابن يقطين گفت :
سوگند به خدا همانگونه كه گفتم ، از امام كاظم (ع ) شنيدم .
هشام گفت :
(بنابراين ، امام كاظم (ع ) با اين سخن به تو خبر داده كه امام بعد از خودش ، فرزندش على بن موسى الرضا(ع ) است )
کافی الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )،
حديث 1، ص 311، ج 1
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#امام_رضا(ع ) ناشناس در كنار جنازه پدر
خدمتكار خانه امام كاظم (ع ) به نام ( #مسافر ) مى گويد:
هنگامى كه #امام_كاظم (ع ) را (به فرمان #هارون_الرشيد از مدينه به سوى بغداد) مى بردند، آنحضرت به فرزندش امام رضا(ع ) فرمود:
(هميشه تا وقتى كه زنده ام ، در خانه من بخواب تا هنگامى كه خبر (وفات من ) به تو برسد)
ما هر شب بستر حضرت رضا(ع ) را در دالان خانه مى انداختيم و آن حضرت بعد از شام مى آمد و در آنجا مى خوابيد، و صبح به خانه خود مى رفت ،
اين روش تا چهار سال ادامه يافت ، در اين هنگام در شبى از شبها بستر حضرت رضا(ع ) را طبق معمول انداختند، ولى او دير كرد و تا صبح نيامد،
اهل خانه نگران و هراسان شدند،
و مانيز از نيامدن آن حضرت ، سخت پريشان شديم ،
فرداى آن شب ديدم ، آن حضرت آمد و به #ام_احمد (كنيز برگزيده و محترم را از امام كاظم عليه السلام ) رو كرد و فرمود:
(آنچه پدرم به تو سپرده نزد من بياور).
#ام احمد (از اين سخن دريافت كه امام كاظم (ع ) وفات كرده است ) فرياد كشيد و سيلى به صورتش زد و گريبانش را چاك كرد و گفت :
(به خدا مولايم وفات كرد).
حضرت رضا(ع ) جلو او را گرفت و به او فرمود:
(آرام باش ، سخن خود را آشكار نكن و به كسى نگو تا به حاكم مدينه خبر برسد).
آنگاه ام احمد زنبيلى را با دو هزار دينار (يا چهار هزار دينار) نزد امام رضا(ع ) آورد و همه را به آن حضرت تحويل داد، به به ديگران .
ام احمد، ماجراى فوق را چنين بيان نمود:
(روزى امام كاظم (ع ) محرمانه آن پول را به من داد و فرمود:
اين #امانت را نزد خود حفظ كن ،
و به كسى اطلاع نده ، تا من بميرم وقتى كه از دنيا رفتم ، هر كس از فرزندانم ، آن را از تو مطالبه كرد به او تحويل بده و همين نشانه آن است كه من وفات كرده ام ،
سوگند به خدا اكنون آن نشانه كه آقايم فرمود، آشكار شد).
امام رضا(ع ) #امامت را تحويل گرفت و به همه بستگان و خدمتكاران دستور داد، جريان وفات امام كاظم (ع ) را پنهان كنند و به كسى نگويند، تا زمانى كه (از بغداد به مدينه ) خبر رسد.
سپس حضرت رضا(ع ) به خانه خود رفت ، و شب بعد، ديگر به خانه امام كاظم (ع ) نيامد،
پس از چند روز به وسيله نامه اى خبر وفات امام كاظم (ع ) رسيد،
ما روزها را شمرديم
معلوم شد همان وقتى كه امام رضا(ع ) براى خوابيدن نيامد، امام كاظم (ع ) وفات نموده است
( پس امام هشتم (ع ) با #طى_الارض از مدينه به بغداد رفته و در بالين امام كاظم (ع ) هنگام وفات (يا در كنار جنازه آن حضرت ) به طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و كفن كردن و نماز و دفن جنازه پدر، حاضر بوده و سپس بى درنگ به مدينه بازگشته است )
کافی باب فى ان الامام يعلم ان الامرقد صار اليه ،
حديث 6، ص 381 - 382 - ج 1
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b