eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
267 دنبال‌کننده
583 عکس
680 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام روز وفات بانوی بزرگوار اسلام، المؤمنین، حضرت کبری در دهم ماه مبارک است. نبی مکرم اسلام آن سال را الحزن و سال و اندوه نام نهادند چون در ان سال دو تا داغ دید : هم وفات حضرت خدیجه کبری را دید که بر ای پیامبر ضایعه ای سنگین و سخت بود و هم داغ وفات حضرت را دید خدیجه خویلد، از خانواده هایی بود که این خصوصیات را داشتند : ، با وقتی که پادشاه یمن تصمیم گرفت الاسود را به منتقل کند، پدر حضرت خدیجه شمشیر به دست گرفت و با شجاعت تمام فریاد زد: من اجازه نمی دهم کسی متعرِّض حجرالاسود شوید (( بن نوفل ))عموی حضرت خدیجه بود حضرت خدیجه در کانونی متولد شد و رشد کرد که (( ورقة بن )) در انجا بود (( ورقة بن نوفل )) یکی از ادیبان و دانشمندان اهل کتاب بود؛ که نصاری او را قبول داشتند و به او مراجعه می کردند. در مسائل زیادی وجود دارد که چند از این مسائل مسئله با و ارزشمند است هم نسبت به مردها و هم زنها مسائل ارزشی در اسلام عبارتند از : ، صالح، و رشد معنوی، کما اینکه فرمود: ( إِن الْمسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ 35 احزاب می فرماید : هر کس عمل انجام دهد، پاکیزه ای خواهد یافت مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَة هر کسی، از مرد یا زن، کار شایسته کند و باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات حقیقی می بخشیم در اسلام گاهی مردان بر زنان و گاهی زنانی بر مردان زمان خودشان گرفته اند. یکی اززنانی که بر مردان زمان خودشان سبقت گرفته است حضرت خدیجه کبری است که خصوصیا ت خوب ونیکو از ایشان زیاد است مثل : بودن بودن پذیربودن بودن داشتن الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام 3- پذیری و ولایتمداری حضرت ع ولایت و ولایتمدار بود وقتی که پیامبر خدا ص فرمودند «: یا خَدِیجَةُ هذَا علِی مَوْلَاک وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بعْدِی؛ ای خدیجه! علی مولای تو مولای مؤمنین و امام آنها بعد از من است حضرت خدیجه ع عرض کرد صَدَقْتَ یا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بایعْتُهُ علَی ما قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّه وَ أُشهِدُک وَ کفَی بِاللَّهِ شَهِیداً علِیم اً؛ راست فرمودی ای رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودی با او بیعت کردم؛ خداوند و تو را - براین کار - شاهد می گیرم و همانا برای شهادت خداوند گواه و دانا کفایت می کند . در یوم ص تمام فامیل را در خانه خود جمع کرد و رسالت خویش را اعلام داشت، فرمود: اول کسی که به من بیاورد، وزیر و وصیّ من است. تنها ع برخاست و ایمان کرد. رسول خدا ص نیز روی شانه حضرت علی ع گذاشت و فرمود : « هَذَا اَخِی، وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ وَزِیرِی اعلام ولایت است؛ غدیررفراندم و گیری است. ولایت امیرالمؤمنین ع از کنار غار ، یوم ، $جنگ تبوک و جاهای مختلفی مطرح شده است. نقش نقش زنان در های اولیاء الله تعالی بعضی از زنها در تمام حرکتهایی که اولیای خدا داشته اند، یک نقشی داشتند : کبری ع کنار حضرت ع، مادر و خواهر ع کنار حضرت موسی ع، کبری ع کنار رسول خدا ص، مرضیه ع کنار ع، کبری ع کنار امام ع، فاطمه ع کنار و به دنبال امام ع زنان در از ولایت بعضی از زنها در دفاع از ولایت نقش داشتند؛ 1- امّ الخیر در سن و سال بالایی بود و کنیزها زیر بغلش را گرفتند و او را نزد آوردند. معاویه گفت: تو امّ الخیری؟ گفت: آری، گفت : تو همان زنی هستی که در جنگ سپاه علی ع را علیه ما تحریک می کردی؛ آیات را می خواندی و بر سپاه علی ع می کردی و عذاب را بر ما تطبیق می دادی؟ تو همان ز نی هستی که در صفین فریاد می زدی: با سپاه معاویه بجنگید تا به بروید؟ گفت: بله، من همان هستم. هنوز هم من عوض نشده است و هنوز هم از مولایم علی ع دفاع می کنم وقتی رفت، معاویه به اطرافیانش گفت: علی ع گرانی برای اینها نینداخته است و از علی ع یا مقامی نگرفته اند؛ ولی در از عل ع این طور پابرجا هستند، آیا شما می توانید از من که سفره های گران، پول و برایتان مهیا کرده ام، دفاع کنید؟ محدثات شیعه، ص66 2- حمدانی سوده به گفت : « صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَسَدٍ تَضَمَّنَهُ القَبرُ فَاَصبَحَ فِیهِ العَدلُ مَدفُوناً؛ درود خدا بر آن بدنی که وقتی در خاک رفت نیز با او خاک شد معاویه گفت: چه کسی را می گویی؟ گفت : « ذَاکَ عَلِیُّ بنُ اَبِی طَالِب ع » بلاغات النساءص44 وقتی خبر امیرالمؤمنین ع به شام رسید، معاویه جشن گرفته، اظهار کرد. معاویه خواننده ای داشت. ، معاویه به کنیز خواننده اش گفت: بخوان و ما را شاد کن. کنیز خواننده گفت : برای چه بخوانم؟ گفتند : چون علی ع کشته شده است. در چشمان آن کنیز حلقه زد و گفت: شما را برای اینکه کشته شده است، شاد کنم؟ ابیاتی خواند مبنی بر اینکه: معاویه! ساکت باش. من فراموش نمی کنم علی و نمازهای طولانی او را و عبادتش که مثل عبادت رسول خدا ص بود و... مجلس معاویه را به عزاخانه کرد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام نه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها،در زیارتنامه مختصر و پرمحتوای ایشان؛ 1️⃣لقب المؤمنین 2️⃣همسری بی بدیل اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 3️⃣ عزیز و بی همتای حضرت زهرا سلام الله علیها 4️⃣ ایمان آورنده به و پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین علیهما السلام 5️⃣ کردن و بذل کننده تمام اموال در مسیر یاری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 6️⃣نهایت در یاوری بی بدیل از اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 7️⃣نهایت تلاش در آزار دشمنان از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 8️⃣ خاص ملک مقرب و حامل وحی الهی، بر ایشان 9️⃣سلام و ویژه خدای متعال بر ایشان بوسیله جبرئیل 👌شخصیت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، الگویی کامل برای ماست و تکلیف واجب بر ماست در شناخت هرچه بهتر و بیشتر به فضایل ایشان به برکت هدیه ۱۴ صلوات بمحضر این بانوی بی بدیل🌹🌹🌹 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام حضرت خدیجه کبری ع ایثار می کرد ایثار غیر از است . ایثار؛ یعنی من خودم نخورم و به دیگران بدهم؛ اما انفاق این است که هم خودم می خورم و هم به دیگران می دهم کریم می فرماید : وَ الَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا. فرقان/ 67. و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نمی نمایند یعنی هم خودتان بخورید و هم به دیگران بدهید. انفاق؛ یعنی از مالی که داری، درصدی نیز به دیگران بده. انفاق دستوری است؛ ولی ایثار . هر کسی اهل ایثار نیست . ایثار این است که حضرت و خانواده اش گرسنه بخوابند؛ اما غذای خود را به ، مسکین و اسیر بدهند. ایثار این است که امام ع سه بار تمام آنچه را که داشت، به داد و دو بار زندگی خود را با فقیر تقسیم کرد. ایثار کار هر کسی نیست . بین این دو نیست. ایثار در جایی که امر دایر است بین اینکه من گرسنه بخوابم یا دیگران، غذا را به دیگری بدهم و خود گرسنه بمانم. حضرت ع هشتاد هزار شتر و چهارصد کارگزار داشت و دارای اقتصادی قویی بود. آن هم زمانی که در به محل نمی گذاشتند و حاضر نبودند زن را جزء آمار بیاورند. مردمی که دختران را زنده به گور می کردند . حضرت خدیجه ع در چنین شرایطی به پای پیامبر ص ایثار کرد و تمام خود را به آن حضرت بخشید، و کار به جایی رسید که شبها با دخترش فاطمه ع روی خار و خاشاک ابی طالب می خوابید . حضرت خدیجه کبری ع تا پنجاه سالگی کنار پیامبر ص بود و حضرت در این ده سال با هیچ زنی نکرد؛ اما در مدینه به خاطر موقعیتی که داشتند با تعدادی از زنان ازدواج کردند که گاهی : بعضی زنها خودشان به حضرت پیشنهاد ازدواج می دادند. بعضی زنها، بی شده بودند، مثل ، دختر که شوهرش شد. شوهر امّ از دست رفت و بچه یتیم داشت پیامبر ص او را سرپرستی کرد. پدر در شده و او تنها مانده بود، خودش به پیامبر ص پیشنهاد داد که اگر با من ازدواج کنی، عده ای می شوند . همچنین بنت که خدا این ازدواج را به عهده پیامبر ص گذاشت. در قرآن به پیامبر ص فرمود که با ازدواج کن تا سنت ازدواج با زن پسرخوانده باب شود؛ یعنی بدانند زن پسرخوانده مانند $عروس نیست که نشود با او ازدواج کرد. اگر کسی پسری را بزرگ کرد، به زنش نیست. زن آن پسر هم عروس پدرخوانده و محرم او نیست . با وجود این همه زن در مدینه، مرتب حضرت می فرمود: هیچ کسی برای من خدیجه نمی شود. او روزی مرا کرد که همه تکذیبم می کردند . روزی به پایم ریخت که همه مالشان را از من باز می داشتند. روزی به من آورد که همگی از ایمان به من می کردند . در مدینه ایمان آوردن به پیامبر ص هنر نبود؛ چون حضرت حکومت بود و موقعیت مهمی داشت؛ ایمان آوردن و از پیامبر در وقتی بود که نه مال و منالی داشت و نه داشت الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم (ع ) ناشناس در كنار جنازه پدر خدمتكار خانه امام كاظم (ع ) به نام ( ) مى گويد: هنگامى كه (ع ) را (به فرمان از مدينه به سوى بغداد) مى بردند، آنحضرت به فرزندش امام رضا(ع ) فرمود: (هميشه تا وقتى كه زنده ام ، در خانه من بخواب تا هنگامى كه خبر (وفات من ) به تو برسد) ما هر شب بستر حضرت رضا(ع ) را در دالان خانه مى انداختيم و آن حضرت بعد از شام مى آمد و در آنجا مى خوابيد، و صبح به خانه خود مى رفت ، اين روش تا چهار سال ادامه يافت ، در اين هنگام در شبى از شبها بستر حضرت رضا(ع ) را طبق معمول انداختند، ولى او دير كرد و تا صبح نيامد، اهل خانه نگران و هراسان شدند، و مانيز از نيامدن آن حضرت ، سخت پريشان شديم ، فرداى آن شب ديدم ، آن حضرت آمد و به (كنيز برگزيده و محترم را از امام كاظم عليه السلام ) رو كرد و فرمود: (آنچه پدرم به تو سپرده نزد من بياور). احمد (از اين سخن دريافت كه امام كاظم (ع ) وفات كرده است ) فرياد كشيد و سيلى به صورتش زد و گريبانش را چاك كرد و گفت : (به خدا مولايم وفات كرد). حضرت رضا(ع ) جلو او را گرفت و به او فرمود: (آرام باش ، سخن خود را آشكار نكن و به كسى نگو تا به حاكم مدينه خبر برسد). آنگاه ام احمد زنبيلى را با دو هزار دينار (يا چهار هزار دينار) نزد امام رضا(ع ) آورد و همه را به آن حضرت تحويل داد، به به ديگران . ام احمد، ماجراى فوق را چنين بيان نمود: (روزى امام كاظم (ع ) محرمانه آن پول را به من داد و فرمود: اين را نزد خود حفظ كن ، و به كسى اطلاع نده ، تا من بميرم وقتى كه از دنيا رفتم ، هر كس از فرزندانم ، آن را از تو مطالبه كرد به او تحويل بده و همين نشانه آن است كه من وفات كرده ام ، سوگند به خدا اكنون آن نشانه كه آقايم فرمود، آشكار شد). امام رضا(ع ) را تحويل گرفت و به همه بستگان و خدمتكاران دستور داد، جريان وفات امام كاظم (ع ) را پنهان كنند و به كسى نگويند، تا زمانى كه (از بغداد به مدينه ) خبر رسد. سپس حضرت رضا(ع ) به خانه خود رفت ، و شب بعد، ديگر به خانه امام كاظم (ع ) نيامد، پس از چند روز به وسيله نامه اى خبر وفات امام كاظم (ع ) رسيد، ما روزها را شمرديم معلوم شد همان وقتى كه امام رضا(ع ) براى خوابيدن نيامد، امام كاظم (ع ) وفات نموده است ( پس امام هشتم (ع ) با از مدينه به بغداد رفته و در بالين امام كاظم (ع ) هنگام وفات (يا در كنار جنازه آن حضرت ) به طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و كفن كردن و نماز و دفن جنازه پدر، حاضر بوده و سپس بى درنگ به مدينه بازگشته است ) کافی باب فى ان الامام يعلم ان الامرقد صار اليه ، حديث 6، ص 381 - 382 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 فاطمه ( البنين ) يكى از همسران حضرت المومنین علیه السلام فاطمه بنت حزام عامرى بود كه بعدها به (ام البنين) (مادر پسران) مشهور گشت (چون از امام امیر المومنین علیه السلام صاحب چهار پسر شد). اين بانو كه از زنان فاضل بود، بعد از وفات زهراى مرضيّه به عقد حضرت على علیه السلام درآمد. امام پـس از شهادت فاطمه سلام الله عليها به برادرش عقيل كه عالم به انساب عرب بود فرمود: زنى به من معرفى كن كه از خاندانى برجسته باشد تا با او ازدواج كنم و برايم پـسرى به دنيا آورد. نيز فاطمه را معرفى كرد. وى در خانواده اى به دنيا آمد كه آن خانواده زبانزد بود و اجداد او از شجاعان و شهسواران معروف عرب بودند.(۱) امیرالمومنین علیه السلام با او ازدواج كرد و از وى صاحب چـهار پـسر شد؛ ابوالفضل العباس عليه السلام ، عبدالله ، جعفر و عثمان كه هر چهار نفر در واقعه در ركاب حضرت امام حسين عليه السلام به شهادت رسيدند.(۲) فاطمه (امّ البنين) از زنان مؤ من و عارف به مقام اهل بيت عليهم السلام بود و در علاقه و به آنها پا برجا بود. وقتى به خانه امام پا نهاد در محبّت نسبت به فرزندان فاطمه زهرا عليها السلام کوتاهى نكرد. با امام حسن و امام حسين عليهما السلام خاضعانه ، همچون مادرى مهربان رفتار مى كرد و با ادب با آنان روبه رو مى شد و اگر آنها كسالت پيدا مى كردند، نهايت سعى خود را در راه بهبودى و ملاطفت با آنها به كار مى برد و تا آخر بر اين روش پايدار ماند.(۳) وقتى قبل از كاروان اهل بيت به مدينه وارد شد و خبر شهادت فرزندانش را به آن بانو رساند، او از بشير فقط درباره امام حسين عليه السلام سؤ ال كرد بشيرخبر يك يك فرزندانش را مى داد و او بعد از شنيدن خبر شهادت هر كدام ، از احوال امام حسين عليه السلام مى پرسيد و مى گفت : مرا از اباعبداللّه عليه السلام خبر بده ، اولاد من و آنچه زير آسمان است به فداى اباعبداللّه عليه السلام باد. وقتى خبر شهادت امام را شنيد گفت : رگهاى قلبم پاره شد. اين برخورد، نشان دهنده اين است كه علاقه امّ البنين به امام حسين عليه السلام جز به خاطر نبوده است . از اين رو، اگر خبر سلامتى امام حسين عليه السلام را مى شنيد شهادت فرزندانش بر او آسان مى گشت و اين ، بيانگر قدر و منزلت والاى آن بانوست .(۴) اهل بيت نيز نسبت به اين بانو توجه خاصى داشتند. كبرى عليها السلام هر عيد به ديدن او مى آمد و وقتى از سفر بازگشت به ديدار او رفت و شهادت فرزندانش را به او تسليت گفت .(۵) اين بانو بعد از امام على عليه السلام ساليانى چند زندگى كرد و بعد از او با كسى ازدواج نكرد.(۶) اُمّ البنين كه شاعر و سخن پرداز بود، پس از امام حسين عليه السلام و يارانش در كربلا، هر روز دست فرزند را مى گرفت و به مى رفت و براى شهيدان كربلا گريه و زارى كرده ، نوحه هاى جانسوزى مى خواند كه هر شنونده اى را به گريه وامى داشت .(۷) ۱ ـ اعيان اشيعه ج ۷ ص ۴۲۹ ۲ ـ اعيان الشيعه ج ۸ ص ۳۸۹ ۳ـ العبّاس ص ۷۲ با دخل و تصرف ۴ ـ تنقيح المقال ج ۳ ص ۷۰ فصل النساء ۵ ـ العبّاس ص ۷۲ ۶ ـ العباس ص ۷۲ ۷ ـ اعيان الشيعه ج ۸ ص ۳۸۹ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 دعای امام (علیه‏السلام) در حقّ اُمّ وهب : ‏وهب کیست؟ در تاریخ می‎نویسند : نصرانی بود اُم‏وهب هم که مادر وهب است نصرانی بود هر دو نصرانی بودند. این‏ها به دست امام حسین(علیه‏السلام) آوردند. روز حدود هفده روز بود که با همسرش کرده بود. در تاریخ می‎نویسند : مادر رو کرد به پسرش و گفت : مگر وضع امام حسین علیه السلام را نمی‎بینی؟! برو پسر پیغمبر صلی الله علیهما وآله وسلم را یاری کن! این‏ها جزء اردوگاه امام حسین(علیه‏السلام) نبودند بلکه خودشان آمده بودند. اصرار می‎کرد که برو امّا همسرش ممانعت می‎کرد و می‎گفت : نرو! مادرش می گفت که : برو روز قیامت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم تو را شفاعت می‎کند! وهب به وهب گفت که : من به یک حاضرم که تو بروی وهب گفت : با چه شرطی؟! گفت : با این شرط که: من و تو با هم پیش امام حسین علیه السلام برویم من حرف دارم در آنجا حرف‎هایم را می‎زنم بعد اگر خواستی بروی برو. خلاصه این که: دو جوان خدمت امام (علیه‏السلام) آمدند و وارد حضرت شدند. وهب گفت : آقا من می‎خواهم به میدان بروم امّا همسرم مانع می‎شود! همسرش هم گفت : بله من مانع می‎شوم! بعد به امام حسین علیه السلام گفت : من خدمت شما آمدم برای این که با دو اجازه می دهم که : وهب به میدان برود و شما باید این دو شرط را کنید. شرط اوّل اینکه : من می‎دانم اگر وهب برود می‎شود. امّا من یک جوان و تنها در این بیابان هستم می‎خواهم در این بیابان تنها نباشم و پیش بی‎بی‎ها و خاندان شما بیایم شما این را ضمانت کنید! شرط دوم اینکه : من می‎دانم همسرم شهید می‏شود و روز به بهشت می‎رود باید اینجا پیش شما قول بدهد که من را فراموش نکند و با هم به برویم. می‎نویسند: «فَبَکَی الحُسَینُ(علیه‎السلام)». امام حسین علیه السلام شروع کرد های‏های گریه کردن. بعد هم حضرت هر دو شرط را ضمانت کرد و فرمود : وهب که شهید شد تو بیا پیش این بی‎بی‎ها باش روز قیامت هم من آنجا هستم و شفاعت می‏کنم. وهب به میدان رفت طولی نکشید که یک وهب قطع شد. اینجا بود که همسر وهب خودش بین آن جمعیّت وارد میدان شد و شروع به حمله کرد. وهب به او گفت : چه شد؟! تو که نمی‎گذاشتی من به میدان بیایم! حالا خودت آمدی؟! همسرش گفت : مگر نمی‎شنوی امام حسین علیه السلام چه می‎گوید؟ می‎گوید: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ فِي إِغَاثَتِنَا». مگر نمی‎بینی حسین علیه السلام داد سر می‎دهد؟ می‎گویند : اینجا وهب صدایش بلند شد : یا حسین! به داد من برس! این‏ها را چه کار کنم؟! دستِ دیگر وهب هم قطع شد. مادر وهب عمود را گرفت و وارد میدان شد اینجا بود که امام حسین علیه السلام رو کرد به او و گفت: «إرجِعِی ألَی النِّساءِ رَحِمَکِ اللهُ»... الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b لینک گروه مسجد جامع حبیب بن موسی علیه السلام کاشان https://eitaa.com/joinchat/976356361C9b9ef19166