eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
305 دنبال‌کننده
472 عکس
448 ویدیو
80 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم آبرومندانه شخصى به حضور حضرت (ع ) آمد و پس از سلام عرض كرد: (من از دوستان شما و پدران شما هستم ، از سفر حج برمى گردم ، پولم تمام شده مى خواهم به محل سكونتم بروم مبلغى كه مرا به وطنم برساند به من بدهيد، وقتى كه به وطن رسيدم ، وضع مالى من در محل خوب است ، به همان اندازه كه به من داده اى ، به نيت شما به فقراء مى دهم ) . حضرت رضا (ع ) برخاست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتى بازگشت و دستش را از پنجره بالاى در، بيرون آورد و به آن حاجى فرمود: (اين دويست درهم را بگير، و مخارج سفر را با آن تاءمين كن ، وقتى كه به وطن رسيدى ، لازم نيست كه آن را از جانب من به فقرا صدقه بدهى ، آن را به تو بخشيدم ، برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا ببينى ). آن شخص به سوى وطن خود رفت . يكى از حاضران از حضرت رضا (ع ) پرسيد: (چرا پول را از بالاى پنجره به او دادى و نخواستى او تو را ببيند؟) حضرت رضا (ع ) فرمود: از آن ترسيدم كه مبادا وقتى كه با او رخ به رخ شدم ، خوارى را در چهره اش مشاهده نمايم ، آيا نشنيده اى كه رسول خدا(ص ) فرمود: المستر بالحسنة تعدل سبعين حجة ، والمذيع بالسيئة مخذول والمستتر بها مغفور (آن كسى كه نيكوى خود را بپوشاند، پاداش او برابر هفتاد حج (مستحبى ) است و آن كس كه آشكارا كند، درمانده بى چاره است ، و آن كس كه آن را بپوشاند، زير پوشش آمرزش خدا است ) . مناقب آل ابيطالب ، ج 4 ص 360 - 361 فروع كافى ، ص 23 و 24 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت (ع ) در نيشابور، به محله (غزينى ) رفت ؛ در آن جا حمامى وجود داشت ، و چشمه آبى بود، ولى آب آن اندك بود، حضرت همانجا اقامت كرد و تصميم به بازسازى و پاكسازى آن چشمه گرفت ، اشخاصى كه مقنى بودند طلبيد و آن ها به دستور آن حضرت به لاى روبى و بازسازى چشمه پرداختند، آب آن چشمه ، زياد شد، آنگاه حضرت رضا (ع ) دستور داد، در بيرون پله آن چشمه حوضى ساختند از آن چشمه آب به آن حوض مى ريخت ، حضرت رضا (ع ) به ميان حوض رفت و غسل كرد، و سپس در پشت آن حوض نماز خواند، و همين برنامه ، براى مردم سنت گرديد، مى آمدند در آن حوض ‍ غسل مى كردند، و سپس در پشت آن ، نماز مى خواندند و دعا مى كردند تا خداوند نيازهايشان را برآورد، و بر نعمتهايشان نسبت به آنها بيفزايد، و اين برنامه تا كنون ، از يادگارهاى حضرت رضا (ع ) بين شيعيان باقى مانده است . اعيان الشيعه ، ج 2 ص 18، مطابق بعضى از روايات آن حضرت در نيشابور، در محله (فورا) يك حمام و يك احداث كرد و دستور داد قنات آن جا را لاى روبى و پاكسازى نمودند مناقب آل ابيطالب ، ج 4، ص۳۴۸ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت (ع ) در برابر زمان حضرت رضا (ع ) در خراسان ، بود (خليفه وقت ) روزهاى دوشنبه و پنجشنبه را روزهاى ملاقات مردم با او قرار داده بود، (ره ) مى گويد: در يكى از اين دو روز ملاقاتى ، حضرت رضا (ع ) حضور داشت ، مامون در جانب راست حضرت رضا (ع ) نشسته بود، به ماءمون خبر رسيد كه يكى از پارسايان عابد، دزدى كرده است ، ماءمون دستور داد او را نزد او بياورند، ماءمورين رفتند و او را نزد ماءمون آوردند، ماءمون به چهره او نگاه كرد، ديد بر اثر و سجده هاى زياد، پيشانيش ‍ پينه بسته است به او گفت : (خجالت نمى كشى ، تو با اين سيماى مذهبى ، دزدى ميكنى ؟) گفت : من از روى و ناچارى به دزدى زدم ، زير مرا از حقى كه در خمس و بيت المال دارم باز مى دارى ، و بر اثر تهيدستى ناچار به دزدى مى شدم . ماءمون گفت : تو چه حقى در خمس و بيت المال دارى ؟ عابد گفت : خداوند مصرف را در شش مورد، تقسيم و فرموده است : و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و ... (۱). (بدانيد هر گونه غنيمتى كه به شما رسد، خمس آن براى خدا و پيامبر(ص ) و براى خويشان پيامبر(ص ) و يتيمان و مسكينان و درماندگان در سفر است اگر شما به خدا وآنچه بر بنده خود، در روز جدايى حق از باطل ، و روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى ايمان - يعنى روز جنگ بدر) نازل كرده ايم ايمان آورده ايد). در مورد در آيه 7 سوره آمده است ). بنابراين چرا حق مرا به من نمى دهى ، با اينكه من درمانده در سفر هستم ، و بر اثر تهيدستى نمى توانم به وطن بازگردم ، وانگهى من از آگاهان به آيات قرآن هستم . ماءمون گفت : براى اجراى الهى و حكم اسلام كه درباره ، مقرر شده آماده باش ، ما نمى توانيم به خاطر اين ياوه سرائى تو، الهى را تعطيل كنيم . عابد گفت : نخست از خودت شروع كن ، و خود را با اجراى حد الهى پاكساز و بعد به ديگرى بپرداز. ماءمون در اينجا به حضرت رضا (ع ) رو كرد و عرض نمود: اين شخص چه مى گويد؟ (نظر شما چيست ؟) امام رضا (ع ) فرمود: او مى گويد: تو دزدى كردى ، من هم دزدى كردم . ماءمون ، بسيار خشمگين شد، سپس به عابد رو كرد و گفت : (سوگند به خدا به جرم دزدى ، دستت را قطع مى كنم ) . عابد گفت : آيا دست مرا قطع مى كنى ، با اينكه برده وغلام من هستى ؟! ماءمون گفت : واى بر تو، از كجا من غلام تو شده ام ؟! عابد گفت : مادر تو را (پدرت ) از بيت المال مسلمانان خريده است بنابراين ، مادر تو جزء اموال همه مسلمانان مغرب و مشرق است و تو كه از او به وجود آمده اى برده و غلام همه مسلمانان هستى ، تا وقتى كه آنها تو را آزاد كنند، ولى من از سهمى كه دارم تو را آزاد نخواهم كرد، وانگهى تو خمس مردم را چپاول كردى و حق آل رسول (ص ) را به آنها ندادى و حق من وامثال مرا ندادى ، و از سوى ديگر چيز ناپاك ، پاك كننده ناپاك ديگر نيست ، بلكه ناپاك را چيز پاك ، پاك مى كند، و كسى كه بر گردن او حد است ، حد ديگران را جارى نمى سازد تا نخست حد خود را جارى كند، و بعد به ديگران برسد، آيا سخن خدا را نشنيده اى كه مى فرمايد: اتاءمرون الناس بابر و تنسون انفسكم وانتم تتلون الكتاب افلا تعقلون (آيا مردم را به نيكى مى كنيد، ولى خودتان را فراموش مى نمائيد، با اينكه شما خودتان كتاب (آسمانى ) را مى خوانيد، آيا هيچ نمى كنيد؟!) (۲). ماءمون در برابر گفتار شيواى عابد، درمانده شده بود، متوجه حضرت رضا (ع ) شد و عرض كرد: (نظر شما درباره اين شخص چيست ؟) حضرت رضا (ع ) فرمود: خداوند به محمد(ص ) فرمود: قل فلله الحجة البالغة (براى خدا رسا و قاطع هست ) (۳) به طورى كه بهانه اى براى هيچ كس باقى نمى ماند، و اين حجتها همان است كه نادان با وجود نادانى به آن پى مى برد، چنانكه شخص و نادان با خود به آن آگاه مى گردد، و دنيا و آخرت بر اساس حجت ودليل ، پابرجا است ، و اين مرد( عابد) هم براى خود حجت و دليل آورد. در اين هنگام ماءمون دستور آزادى عابد را صادر كرد، و از مردم روى گردانيد با حضرت رضا (ع ) به تنهايى به صحبت پرداخت (و تمام كینه و فكر و ذكر خود را در مورد حضرت رضا (ع ) به كار برد) تا اينكه آن حضرت را مسموم كرده و به شهادت رسانيد(۴). ۱ - انفال - 41 ۲ - بقره - 44 ۳ - انعام - 146 ۴ - عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 237 و 238 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم - درمان ، توسط حضرت رضا (ع ) عصر حضرت (ع ) بود، يكى از شيعيان با كاروان خراسان به سوى كرمان مى رفت ، در راه ، باندى از دزدهاى سر گردنه ، به حمله كردند و آن را به احتمال يك نفر ثروتمند گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد؛از او بگيرند، او را در ميان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و كردند و او بر اثر آن شكنجه ها، از ناحيه دهان ، آسيب سخت ديد، و زبان و لبهايش ، زخم و شكاف برداشت و با اين حال به خراسان بازگشت و هر چه مداوا كرد خوب نشد، او شنيد كه حضرت رضا (ع ) در نيشابور است ، در عالم ديد، شخصى به او گفت : حضرت رضا (ع )به خراسان آمده ، نزد او برو تا تو را در مورد درمان اين بيمارى ، راهنمائى كند، در همان عالم خواب خود را به حضور امام رضا (ع ) رسانيد و ماجراى بيمارى خود را بيان كرد. حضرت رضا (ع ) فرمود : (مقدارى را با و مخلوط كن و بكوب ، و روى زخم دهان بگذار دو سه بار اين كار را تكرار كن كه خوب مى شوى ) . او از خواب بيدار شد، و به آنچه در خواب ديده بود، اهميت نداد و به نيشابور رفت تا به حضور حضرت رضا (ع ) برسد، در آنجا گفته شد حضرت رضا (ع ) اكنون در (سعد) است او به آنجا رفت و بعد به محضر آن حضرت ، شرفياب شد و ماجراى زخم دهان خود را بازگو كرد و گفت : (به قدرى دهانم آسيب ديده كه با زحمت و سختى حرف مى زنم ، داروئى را به من نشان بده ، تا با آن ، خود را درمان كنم ). امام رضا (ع ) فرمود: (مگر آن دوا را در به تو معرفى نكردم ، برو به همان دستور كن !) او عرض كرد: (آن دستور را بار ديگر برايم بيان كن ). حضرت رضا (ع ) فرمود: (مقدارى زيره را با اويشان و نمك ، مخلوط كن و بكوب و دو سه بار بر دهانت بگذار، خوب مى شوى ) او رفت و همين دستور را انجام داد و سلامتى خود را بازيافت . كشف الغمه ج 3، ص 153، ص 154 عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 21 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم پاسخ به سؤال روزى (هفتمين خليفه ) از حضرت (ع ) پرسيد: چرا جد تو (ع ) الجنة و النار ( بهشتيان و بهشت و دوزخيان به دوزخ است ؟! حضرت رضا (ع ) فرمود: آيا شنيده اى كه از پدر و اجداد خود كه روايت كرده اند كه (ره ) گفت : از رسول خدا(ص ) شنيدم فرمود : على و بغضة ( دوستى با (ع ) ايمان است ، و دشمنى با على (ع ) كفر است )؟ ماءمون گفت : آرى شنيده ام . حضرت رضا (ع ) فرمود: همين سخن به اين معنا است كه : على (ع ) تقسيم كننده افراد به بهشت و دوزخ است . يعنى على (ع ) سنجش است ، هر كس كه در دنيا على (ع ) بوده ، آن ترازوى سنجش نشان دهنده دوستى وايمان او است و بر اين اساس به مى رود، و اگر دشمن على (ع ) بود، همان ترازو، دشمنى و كفر او را نشان مى دهد، در نتيجه او را به سوى دوزخ مى فرستد. ماءمون گفت : خداوند بعد از تو مرا زنده نگذارد، گواهى مى دهم كه تو رسول خدا(ص ) هستى . كشف الغمه ، ج 3 ص 147 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم هنگامى كه حضرت (ع ) در خراسان بود، جمعى از شيعيان از راه دور براى ع به در خانه آن حضرت آمدند دربان به نزد حضرت (ع ) رفت تا اجازه ورود آنها را بگيرد، جريان را به حضرت عرض كرد، امام رضا (ع ) به او فرمود: (فعلا كار دارم ، به آنها بگو بروند). دربان كنار درآمد و به آنها گفت : (برويد فعلا آقا كار دارد). آنها رفتند و روز دوم به در خانه حضرت رضا (ع ) آمدند، باز مثل روز قبل ، اجازه ورود داده نشد و آنها رفتند، دو ماه هر روز آنها مى آمدند و برمى گشتند، سرانجام نااميد شدند، و به دربان گفتند: به حضرت رضا (ع ) عرض ‍ كنيد، (ما از شيعيان پدر تو امير مؤمنان حضرت (ع ) هستيم ، دشمنان ما، نسبت به ما شماتت و سرزنش مى كنند كه شما به ما اجازه ملاقات نداديد، و ما اين بار شرمنده مى رويم ، و در برابر نيشخند مخالفان ، بيچاره خواهيم شد). دربان پيام آن ها را به حضرت رضا (ع ) ابلاغ كرد، حضرت فرمود: به آنها اجازه بده وارد شوند. دربان به آن ها اجازه ورود داد، آنها به حضور حضرت رضا (ع ) رسيدند و سلام كردند، حضرت رضا (ع ) جواب سلام آنها را نداد و حتى اجازه نشستن به آنها نداد، آنها همچنان ايستاده بودند، سرانجام آنها گفتند: (اى پسر رسول خدا(ص )! چه شده كه ما اين گونه مورد بى مهرى شما شده ايم ، و بعد از دوماه در بدرى و اجازه ندادن اكنون اين گونه قدر ما را ناچيز نمودى ، و بعد از اين همه بى اعتنايى ، ديگر آبرويى براى ما باقى نمى ماند) . حضرت رضا (ع ) فرمود: اين آيه (30 ) را بخوانيد: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم ، و يعفو عن كثير (هر ناگوارى كه فراگير شما مى شود، به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد، با اينكه خداوند، بسيارى از گناهان را مى بخشد). (من در اين برخورد با شما، از خدا و رسول خدا و اميرمؤمنان و از پدران و اجداد پاكم پيروى كرده ام ). آنها عرض كردند: براى چه ؟ مگر ما چه گناهى كرده ايم ؟ حضرت رضا (ع ) فرمود: (شما ادعا مى كنيد كه اميرمؤمنان على (ع ) هستيد) (همين گناه شما است كه ادعاى دروغين مى كنيد) (واى بر شما! بدانيد كه شيعه اميرمؤمنان على (ع ) حسن و حسين (ع ) سلمان ، ابوذر، مقداد، عمار و محمد بن ابوبكر (سلام الله عليهم ) هستند كه : در هيچيك از دستورهاى على (ع ) سرپيچى نمى كردند، و هرگز مرتكب كارى كه نهى شده بودند، نمى شدند، شما ادعا مى كنيد كه شيعه هستيم ، ولى در اكثر خلافكار و مقصر هستيد، در انجام وظائف واجب ، كوتاهى مى كنيد در اداى حقوق برادران دينى ، سستى مى نمائيد، و در آنجا كه (كتمان عقيده براى حفظ جان ) واجب نيست تقيه مى كنيد و در آنجا كه تقيه واجب است تقيه نمى كنيد، اگر مى گوئيد: ما دوستدار على (ع ) و دوست دوستان او هستيم ، و از دشمنان او بيزار مى باشيم . سخن شما را رد نمى كنم ، ولى اين ادعا، ادعاى بسيار مقدس است اگر شما با گفتارتان نكند، به هلاكت مى رسيد، مگر اينكه نمائيد و جبران كنيد تا مشمول الهى گرديد). آنها گفتند: (اى فرزند رسول خدا! از درگاه خدا طلب آمرزش مى كنيم و توبه مى نمائيم و ديگر نمى گوييم ما شيعه على (ع ) هستيم ، بلكه مى گوييم ما على (ع ) و دوست دوستان على (ع ) هستيم و با دشمنان شما دشمن مى باشيم .) آنگاه حضرت رضا (ع ) به آنها فرمود: آفرين بر شما باد اى برادران و دوستانم ، بفرمائيد بفرمائيد، بفرمائيد، (آن حضرت مكرر آنها را به حضور خواند) تا آنها را يك يك در آغوش گرفت ، و به دربان فرمود: (چند بار مانع ورود آنان به نزد من شدى ؟) دربان عرض كرد: (شصت بار). فرمود: شصت باز نزد آنها برو و بر آن ها سلام كن و سلام مرا به آن ها برسان ، آنها با و توبه خود، از گناه پاك شدند، و به خاطر دوستيشان با ما سزاوار كرامت گرديدند، به امور آنها رسيدگى كن و مشكلات آنها را رفع كن و آنچه لازم است به آنها از خواربار و پول و... كمك كن . بحارالانوار، ج 68، ص 157 تا 159. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم پناه آوردن (ره ) ميگويد: باحضرت (ع ) در باغى بوديم ، ناگاه گنجشگى آمد و در نزد آن حضرت صيحه مى زد، و هرچه توان داشت فرياد مى كشيد و اظهار پريشانى مى كرد. امام (ع ) به من فرمود: آيا مى دانى اين گنجشك چه مى گويد؟ گفتم : نه ، خدا و رسول خدا و فرزند رسول خدا(ص ) داناتر است . فرمود: به من مى گويد: (مارى در خانه ، كنار آشيانه ام آمده ، و مى خواهد بچه هاى مرا بخورد به داد من برسيد) برخيز و اين چوب را بگير و به اين خانه برو و آن را بكش . برخاستم و چوبى برداشتم و وارد خانه شدم ، ناگاه مارى را ديدم كه در درون خانه ، حركت مى كرد، آن مار را كشتم ، و آن بچه گنجشك ها را از آسيب دشمنشان ، حفظ كردم . كشف الغمه ، ج 3 ص 140 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم ديدار دو نفر مسافر به خراسان آمدند، در آنجا به حضور حضرت (ع ) رفته و پرسيدند: ما از فلانجا آمده ايم ، آيا ما شكسته است يا تمام ؟ حضرت رضا (ع ) به يكى از آنها فرمود: نماز تو شكسته است و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام است !! (با اينكه آنها از يكجا آمده بودند، و هيچگونه فرقى در حد سفر آن ها نبود، لذا تعجب كردند كه چرا جواب مساءله دو گونه شد؟) امام هشتم (ع ) براى آن كس كه فرموده بود نماز تو تمام است چنين توضيح داد: (زيرا تو به مقصد ديدار ( ظالم ) آمده اى ، بنابراين تو سفر گناه است و موجب نماز نمى شود) . به اين ترتيب امام رضا(ع ) حتى در مساءله گفتن : مردم را از طاغوت برحذر مى داشت . وسائل الشيعه ج 5، ص 510 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت (ع ) و بخشش گروهى از مردم خراسان به حضور امام رضا(ع ) رفتند و چنين درخواست نمودند: (ما را از پرداخت خمس معاف كن و خمس را به ما ببخش ) حضرت رضا(ع ) (كه مى دانست آنها شايسته بخشش نيستند، و با نيرنگ مى خواهند اين #الهى را ترك كنند) به آنها فرمود: (اين چه نيرنگى است ؟ شما با خود نسبت به ما اظهار اخلاص و دوستى مى كنيد، و از حقى كه خداوند براى ما قرار داده و آن خمس است ، كوتاهى مى نمائيد) آنگاه سه بار فرمود: (لا نجعل لا نجعل لا نجعل لا حد منكم فى حل نمى كنيم ، نمى كنيم ، نمى كنيم ، و شما را معاف نمى داريم ) (۱) و در سخن ديگر فرمود: (ان الخمس عوتنا على ديننا... (خمس مايه كمك ما بر ما است ) (۲) ۱ - کافی باب الفيى و الانفال ... حديث 26، ص 589 - ج 1 ۲ - همان ، حديث 25، ص 548 ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام رضا(ع ) يكى از اصحاب حضرت (ص ) مى گويد: پول بسيارى به حضور آن حضرت بردم ، ولى آن حضرت ، شادمان نشد، من غمگين شدم و با خود گفتم : (چنان پولى نزد آن حضرت مى برم ، ولى شادمان نمى شود!) امام رضا(ع ) در اين هنگام (كه احساس كرد كه من غمگين هستم ) به غلامش فرمود: (آفتابه و لگن را بياور)، خود آن حضرت روى تخت نشست ، و به غلام فرمود: آب بريز. در اين هنگام ديدم از لابلاى انگشتان آن حضرت ، قطعه هاى طلا در ميان لگن مى ريزد، در اين وقت به من رو كرد و فرمود: (من كان هكذا لا يبالى بالّدى حملته اليهِ كسى كه چنين دارد (كه از لاى انگشتانش طلا بريزد) به پولى كه تو برايش ‍ آورده اى ، اعتنائى ندارد تا خشنود شود)(310) کافی مولد ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 10، ص 491 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم و ستم به حضرت رضا(ع ) مى گويد: به حضور امام (ع ) رفتم : پسرش حضرت (ع ) در روبرويش نشسته بود، امام كاظم (ع ) به من فرمود: (در اين سال اى بروز مى كند، نگران و پريشان مباش و بى تابى مكن ). محمد بن گفت : اى آقاى من ! چه پيش آمدى رخ مى دهد، من از اين گفتار شما مضطرب گشتم ؟ امام كاظم فرمود : من به سوى آن ( سومين خليفه ) مى روم (يعنى مرا به اجبار نزد او مى برند) ولى بدان كه از جانب او و از جانب (خليفه ) بعد از او ( ) به من صدمه اى نمى رسد. محمد بن سنان گفت : قربانت گردم ، چه رخ مى دهد؟ امام كاظم فرمود : خداوند ستمگران را گمراه نمايد، و آنچه بخواهد انجام مى دهد (اشاره به مسموميت آن حضرت توسط ، پنجمين خليفه عباسى ). محمد بن سنان گفت : قربانت گردم ، منظورتان از طرح اين سخن چيست ؟ امام كاظم فرمود : هر كس در حق اين پسر، نمايد، و امامتش را رد كند، (كمن ظلم على بن ابيطالب حقه و جحده و امامته بعد رسول الله مانند كسى است كه به حق امير مؤ منان على (ع ) ظلم كرده ، و امامت آن حضرت بعد از رسول خدا(ص ) را انكار نموده است ). محمد بن سنان گفت : (سوگند به خدا كه اگر خداوند تا آن زمان به من عمر دهد، حق حضرت رضا(ع ) را به او تسليم مى كنم و امامتش را مى پذيرم ) امام كاظم فرمود : راست گفتى ، خدا به تو تا آن زمان عمر مى دهد و تو حقش را ادا مى كنى ، و امامت او و امامت بعد از او را مى پذيرى . محمد بن سنان گفت : امام بعد از او كيست ؟ امام كاظم ع فرمود : امام بعد از او پسرش محمد (جواد) است . محمد بن سنان گفت : من نسبت به او (نيز) تسليم هستم ، و به امامتش اقرار مى كنم . کافی مولد ابى الحسن الرضا(ع ) ، حديث 16، ص 391 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم پاسخ امام رضا(ع ) در مورد مى گويد: به (ع ) عرض كردم : (قربانت گردم دانسته ايد كه من با پدرت پيوند تنگاتنگ داشتم ، سپس با شما اين پيوند را دارم ، سوگند به رسول خدا(ص ) و به حق يكايك امامان و به حق شما، آنچه به من خبر دهى ، به كسى نمى گويم (و رعايت نقيه را مى كنم ) آيا پدرتان زنده است يا از دنيا رفته است ؟ امام رضا (ع ) فرمود : پدرم وفات كرده است . گفت : شيعيان روايت مى كنند كه سنت چهار پيامبر در زندگى پدرتان وجود دارد.(۱) امام رضا (ع ) فرمود : سوگند به خداوندى كه هيچ كس جز او شايسته پرستش نيست پدرم وفات كرد. ابو جرير گفت : يا وفات غيبت امام رضا (ع ) فرمود : وفات مرگ ابو جرير گفت : گويا تو از من مى كنى ؟ (و حقيقت مطلب را به من نمى گوئى ) امام رضا (ع ) فرمود : عجبا! (چنين نيست كه تصور مى كنى ). ابو جرير گفت : آيا امام كاظم (ع ) (مقام امامت را) به شما وصیت كرد؟ امام رضا (ع ) فرمود : آرى . ابو جرير گفت : آيا احدى را در اين مقام با تو شريك قرار داده ؟ امام رضا (ع ) فرمود : نه . ابو جرير: هيچكدام از برادرانت امام شما مى باشد؟ امام رضا (ع ) فرمود : نه . ابو جرير: پس امام تو هستى ؟ امام رضا (ع ) فرمود :آرى . (۲) ۱ - اين چهار طبق بعضى از روايات عبارتند از: 1 - ترس و از موسى علیه السلام 2 - زندان و از يوسف علیه السلام 3 - سخن مردم كه او مرده است ولى نمرده از علیه السلام 4 - قيام به شمشير از صلی الله علیه و آله و سلم اكمال الدين صدوق ۲ - کافی باب فى ان الامام يعلم ان الامرقد صار اليه ، حديث يك ص 380 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b