eitaa logo
نسیم آرامش
460 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
37 فایل
رنجت را تحمل نکن، رنجت را درک کن ! و این فرصتیست برای بیداری ارتباط با ادمین👇 @Admin_nasimearamesh ☎️۰۹۱۹۵۴۲۶۴۲۵ لینک مشاهده رزومه خانم برزگر و رزرو وقت مشاوره👇 https://pezeshkekhoob.com/doctor/14179-fatemeh-barzegar
مشاهده در ایتا
دانلود
سخت‌تر کردن مسیر یعنی لج. لج-باز، شخصی‌ست که مسیر‌های زندگی‌اش را سخت‌تر میکند. لج-بازی یعنی بازی با مسیرهای سختی که دیگران برای ما به وجود می‌آورند تا به آنها نشان دهیم اصلا مسیر سختی هم نبوده است. اولین قدم برای خنثی کردن لج در زندگی‌مان این است که از خودمان بپرسیم: آیا به خودم اجازه خواهم داد از مسیرها و تصمیم‌های زندگی‌ام، آرام‌تر و کم‌چالش تر گذر کنم؟ متن @nasimearamesh1
شخصی که همیشه نقش یک تکیه‌گاه را در زندگی‌اش داشته است، روزی متوجه میشود آدمهای اطرافش عادت میکنند که به راحتی از مواقعی که او ناراحت است، گذر کنند. تکیه گاه بودن تاوان دارد. تاوانش، زیادی قوی به نظر رسیدن است. و این زیادی قوی دیده شدن باعث میشود دیگران از درک کردنِ آسیب پذیری آدمهای قوی چشم پوشی کنند. در مواقع آزردگی ، از آنها معذرت خواهی نکنند و همدلی‌شان کمرنگ شود چون در نهایت باز هم آن آدم قوی باید توجیهات را درک کند و به آنها حق دهد. تکیه گاه بودن تاوان دارد و تاوانش تنها ماندنِ بسیاری از آدمهای قوی در بسیاری از روابط است. حواسمان به آدم‌های قویِ اطرافمان باشد. آنها هم مانند تمام انسان‌ها، حساس، آسیب پذیر و ناقص هستند و درست است که همیشه خودشان در تنهایی‌شان با دردها و زخم‌هایشان کنار آمده‌اند، اما آنها هم از اینکه درک شوند، در آغوش کشیده شوند و گاهی به خاطر دل‌آزردگی‌ها از آنها معذرت خواهی شود، خوشحال میشوند. در این روزهای سخت، که پناهمان آغوش آدمهای قوی‌ست، یادمان نرود که ما هم گاهی میتوانیم پناهگاه یک آدم قویِ تنها باشیم. حتی اگر این پناهگاه به وسعت یک آغوش، یک پیاده‌روی همدلانه یا حتی ساده تر از اینها، به وسعت یک جمله‌ی « درکت میکنم، تو حق داری» باشد. متن @nasimearamesh1
مدام توقع داشتن و یادآوری کردن که تو باید مرا ببینی و توجه کنی، از رفتارهایی‌ست که آدمها را تحریک میکند تا شما را از خودشان دور کنند! و این دور کردن، طرد کردن نیست، نتیجه رفتارِ خود شماست. @nasimearamesh1
آدم‌ها وقتی خودشان را از یک رابطه ی آزارگری نجات می‌دهند، تمام معناهایشان در مورد دوست داشتن، صمیمیت و آرامش تغییر میکند. و این تغییر را مدیون خودشان هستند که توانسته ترک کند قبل از اینکه تمام هویتش از دست برود. حتی معنای پیروزی و شکست هم تغییر میکند. بسیاری از نجات‌یافتگانِ رابطه‌های آزارگری، تمام شدن یک رابطه برایشان دیگر شکست معنا نمی‌شود و معنای پیروزی هم عمق دیگری پیدا میکند . @nasimearamesh1
پناه بردن به آدم‌ها با وارد رابطه شدن متفاوت است. گاهی ناهشیارانه از رابطه‌ها به شکل ابزاری استفاده می‌کنیم. ابزار به این معنا که باید آنها شبیه به ما فکر کنند، حس کنند و پاسخ بدهند. باید به آن روشی که ما دوست داریم و با آن خو گرفته‌ایم محبت کنند و اگر خارج از این باید‌های خودساخته‌ی ناهشیارانه باشد به شدت عصبانی، ناامید و غمگین خواهیم شد. چنین چیزی ممکن نیست، پس پناه‌بردن به آدم‌ها در نهایت به‌شدت ناامید کننده خواهد بود. @nasimearamesh1
ما نمیدانیم از دل تاریک‌ترین شبها و سخت‌ترین روزهای زندگی‌مان قرار است چه ورژنی از خودمان را از «درد» تحویل بگیریم. اما هر کسی که در درد مینشیند و به درد اعتماد میکند، از درد، یک «شگفتی» تحویل می‌گیرد. پس در جانمان، در قلبمان، برای «درد» جا باز کنیم و اجازه دهیم کمی آرام بگیرد و کارش را انجام دهد. در درد، بیرون برویم. در درد، صبحانه بخوریم. در درد، معاشرت کنیم. در درد، چایمان‌ را سر بکشیم و در درد بخندیم و بگریم. در درد، زندگی کنیم ‌ و به او هم اجازه‌ی زندگی کردن بدهیم. کارش که تمام شود، خودش آرام آرام، قلبمان را ترک میکند. با اون نجنگید، درد، دلسوز‌ترین درمانگر شماست. فقط اجازه دهید زندگی کند و شما هم زندگی‌تان را ادامه دهید، روزی که او از خانه‌ی قلبتان رخت بر بست، شما به چشمان خودتان در آینه نگاه میکنید و از کسی که خواهید دید« شگفت زده» خواهید شد. متن ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅ @nasimearamesh1
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«دوستت دارم‌»های اصیل، شبیه به سکوت‌ میان نت‌ها هستند. درست، به موقع همانجایی مینشینند که باید بنشینند. و زمانی که یک آدم «درست»، شما را «درست» دوست دارد، روزی شما متوجه می‌شوید پتانسیل‌هایتان در حال رشد، هویتتان در حال تنظیم شدن و ورژن درستی از خودتان هم در رابطه در حال شکل گرفتن است. سکوت های درست، موسیقی‌های عمیق، پخته ‌و درستی را شکل می‌دهند. برای همین مهم است که چطور دوستتان دارند و چطور به شما عشق میورزند. ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅ @nasimearamesh1
ناگهان احساس کردم به یک بیراهه احتیاج دارم، به حسی شبیه گم شدن اما امیدوار به پیدا شدن! آری، دوست داشتم همه چیزهای معقول زندگی‌ام را به یکباره رها کنم و به سمت آن مسیر نامعقولی حرکت کنم که میدانم، نمیدانم چه در انتهای مسیر رخ خواهد داد. همانطور که در گرمای بالای ۳۶ درجه‌ی ر‌ُم در اتاق کوچکم نشسته بودم و از عرق‌هایی که هر بار بیشتر و بیشتر خودشان را به لباسم میچسباندند و گویی قصد تمام شدن نداشتن کلافه شده بودم، فهمیدم که باید بروم جایی و برای مدتی گم شوم. میدانستم که به یک ندانستن احتیاج دارم. به یک مسیر، نه یک شروع دوباره. به یک حرکت، نه یک ادامه. به یک بی‌هدفی، نه یک برنامه‌ریزی مشخص! پس تصمیم گرفتم «خودم» را بشناسم. و اکنون هر قدم که بیشتر در جهان درونی‌ام جلو می‌روم، یک قدم بیشتر در جهان بیرونی پیدا میشوم. مسیرِ گم شدن در خودم گویی به پیدا شدنم در جهان بیرونی کمک میکند! چه گمشدگی باارزشی. متن   ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅ @nasimearamesh1
از آنچه زندگی بر دوشش گذاشته بود هیچ گله‌ای نداشت از آنچه خودش بر دوش خود گذاشته بود، شرمگین بود. زندگی هیچوقت، آنطور که او به خود آسیب زد، به او آسیب نزده بود. پس تصمیم گرفت برای عذرخواهی کردن از خودش و زندگی شانه‌هایش را سبک کند از گناه از رنج و از دردهای خودخواسته. در نهایت او به زندگی چیزهای زیادی را مدیون بود، مثل همین خودش بودن را!  ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅           @nasimearamesh1
به امتداد نخ که نگاه کرد به دستانش رسید. دستانی ظریف که محکم نخی بلند را نگه داشته بودند. حالا زمانِ متقاعد کردن دستانش بود. همه ی آنچه باید انجام میداد درست همانجا بود، نیرویی در میان انگشتانش، در دستانش. دستانش که متقاعد شدند، نخ را رها کردند. و رنج همچون بادکنکی سبک‌بار از او دور و دور‌تر شد.  ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅ @nasimearamesh1
هدایت شده از نسیم آرامش
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«دوستت دارم‌»های اصیل، شبیه به سکوت‌ میان نت‌ها هستند. درست، به موقع همانجایی مینشینند که باید بنشینند. و زمانی که یک آدم «درست»، شما را «درست» دوست دارد، روزی شما متوجه می‌شوید پتانسیل‌هایتان در حال رشد، هویتتان در حال تنظیم شدن و ورژن درستی از خودتان هم در رابطه در حال شکل گرفتن است. سکوت های درست، موسیقی‌های عمیق، پخته ‌و درستی را شکل می‌دهند. برای همین مهم است که چطور دوستتان دارند و چطور به شما عشق میورزند. ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅ @nasimearamesh1
بیرون آمدن از قفسی که مغزمان برایمان ساخته آسان نیست. آسان نیست چون هر زمان که تصمیم بگیریم چیزی را در خودمان و زندگی مان تغییر دهیم احساس امنیت را از ما میگیرد! پس در پروسه ی رشد و تغییر خودمان طبیعی‌ست که احساس امنیت نداشته باشیم در کارهای جدیدی که قرار است انجام دهیم اما هر چقدر بیشتر تمرین کنیم و منتظر احساس امنیت و راحتی نباشیم بیشتر مغز متوجه میشود که واقعا خطر عجیبی آن بیرون منتظرمان نیست و کم کم در قفس را شل‌تر میکند و آزادی بیشتری به ما میدهد. میدانم بدن‌های زیادی هستند که نه تنها هیچ احساس امنیتی ندارند بلکه هیچ امیدی هم به آینده ندارند. اما لطفا به آنچه که ذهنتان در این بازه ی زمانی به شما میگوید خیلی با دقت گوش ندهید! فعلا این ذهن در یک بدن خسته و ترسیده است که نمیداند شرایط چه میشود. ذهن در بدن برزخی، نمیتواند تصمیم‌های درستی به شما بدهد. فعلا فقط بر روی کم کردن اضطراب انباشته شده در ریه‌ها، شانه‌ها، پاها و شکم و لگنتان کار کنید. سعی کنید هر روز کمی به این اندامها حرکت بدهید. نفس های عمیق همراه با توقف های چند ثانیه ای برای ریه هایتان. و تکان دادن و کشیدن و حرکت دادن برای دیگر اندام‌هایتان. در معرض افتاب بودن، در طبیعت راه رفتن، رقصیدن، شنا کردن یا پیاده روی، و کارهای خلاقانه با دست هایتام انجام دادن(سفال، نقاشی، گلکاری..) بهترین روش ارام کردن اضطراب است. هر روز کمی اضطراب را کم کنید تا بعد بتوانید با بدنی ارام تر و ذهنی شفاف تر تصمیم های مهمتان را بگیرید. دنبال این نباشید که خلق و انرژی‌تان برای این کارها اماده شود! منتظر نترسیدن و احساس امنیت هم نباشید که بعدا مثلا بخواهید از خانه بیرون بروید. این روزها، مغزتان به شما احساس امنیت نمیدهد پس باید با کمی سختی و مقاومت کارهایتان را انجام دهید. و انجام دهید لطفا! بعد از چند هفته، مغزتان با ان کار اشنا میشود و دیگر اینقدر عذابتان نمیدهد برای یک بیرون رفتن ساده! فعلا فقط انجام دهید، هر چقدر کم هر چقدر کوتاه. انجام دهید، با عذاب انجام دهید، با مقاومت نتیجه را چند هفته بعد خواهید دید.  ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅ @nasimearamesh1