3. سرود.mp3
6.43M
قسمت سوم :
#سرود_میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
جشن و سُرور ما مُکرر شد
که فاطمه دوباره مادر شد
هِلهله برپا شده تو دنیا
شیر خدا ، صاحب دختر شد
#ملودی_دوم
بازم خدا ، کوثر آفریده
از آسمون ، سر زده سپیده
مژده بدید ، که زینب رسیده
(یا زینب ، یا زینب) تکرار
#بند_دوم
اومده خوشیدِ سحر باشه
اومده زینتِ پدر باشه
قراره تا مثل بی بی زهرا
به زن های بهشتی ، سر باشه
#ملودی_دوم
بازم خدا ، کوثر آفریده
از آسمون ، سر زده سپیده
مژده بدید ، که زینب رسیده
سیدتی ، مولاتی یا زینب
تو قبله ی حاجاتی ، یا زینب
تو عمه ساداتی ، یا زینب
(یا زینب ، یا زینب) تکرار
#بند_سوم
یاری گرِ خونِ خدا ، زینب
الگوی حکمت و حیا ، زینب
تو از تبار اَشجعُ الناسی
شیر زنِ کربُ بلا ، زینب
تو قبله ی ، قلب مایی ، زینب
تو خواهری ، بی همتایی ، زینب
تو فاتحِ ، عاشورایی ، زینب
(یا زینب ، یا زینب) تکرار
#بی_بی_جان
ای یادگار فاطمه ،
غم پرورِ حسین
هم خواهر حسینی و
هم مادر حسین ...
#شعر_پایانی :
وعده ی کوثر خدا
از عرش اعلی داده است
زینب کبری ، که نه ،
زهرا به زهرا داده است
فاطمه سرتابه پا و
فاطمه پا تا به سر
راضیه ، مرضیه ،
هانیه و حورا داده است
#شاعر_علیرضا_خاکساری
۱۰ دی ماه ۱۳۹۸
#قم_مسجد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
4. روضه.mp3
4.55M
قسمت چهارم :
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
۱۰ دی ماه ۱۳۹۸
#قم_مسجد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
1_1344086789.mp3
9.27M
قسمت دوم :
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
به نام آن که به ما داد ،
درسِ ایمان را ...
۱۰ دی ماه ۱۳۹۸
#قم_مسجد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
1. رباعی صلوات.mp3
834.3K
قسمت اول :
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بر یُمنِ قدوم بنتِ حیدر
« صلوات »
بر نائبه ی حضرت مادر
« صلوات »
لبخند به لب های
حسین است و حسن
خوشنودی قلب دو برادر
« صلوات »
#شاعر_مصطفی_محمدی
۱۰ دی ماه ۱۳۹۸
#قم_مسجد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
# زمزمه مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
🔹🔹🔹🔹
ای که تو هستی دلخوشیم ای که به هر سو می کِشیَم
نرگس نرجس به کجایی به کجایی
شب همه شب بیدار توام تو گلی و من خار توام
تا به کی از من تو جدایی تو جدایی
ای روی تو ماهم من دیده به راهم
بر سر راه تو نشستم که بیایی
ای یوسف زهرا ای گمشده ی ما
جلوه نما تا که نمردم زجدایی
ای که بود رویت محترم خال لبت باشد حَجَرَم
تا به ابد من به تو نازم به تو نازم
اشک تو دُر ناب من است ابروی تو محراب من است
روی تو قبله بود و من به نمازم
من مستم ز جامت من هستم غلامت
روز ازل در دل من حک شده نامت
در شور و نوایم این باشد دعایم
ای همه هستی که تو باشی به سلامت
ای که مسیحایی نفسی من که ندارم جز تو کسی
من به تو مشغول و تو مشغول که هستی
ای که به اشک و زمزمه ای قتلگهی یا علقمه ای
یا که تو در گوشه ی شش گوشه نشستی
من ز پا نشستم من دل به تو بستم
یوسف زهرا سر بازار تو هستم
ای لاله ی خوشبو ای سلسله گیسو
من به خدا عاشق دیدار تو هستم
اسیر تنهایی شده ام بی تو تماشایی شده ام
غرق بلایم من و هستی تو سفینه
ای که امید ما همه ای ای که عزیز فاطمه ای
دیده به راه تو بود شهر مدینه
ای ماه یگانه تو آگهی یا نه
مادرت افتاده به پشت در خانه
ای تو آرزویم من با تو بگویم
شعله ی آتش زده از خانه زبانه
بیا عزیز زهرا بیا عزیز زهرا
ای همه هستی به فدایت به فدایت
شاعر : سید محسن حسینی
🔹🔹🔹🔹
اللهم عجل الولیک الفرج:
#مناجات قبل شروع زیارت عاشورا🍃🍃
اومدم تنهای تنها.من همون تنهاترینم
اومدم تواین غریبی.زیرسایتون بشینم
اومده دوباره اونکه.بیقراروسربه زیره
همه حاجتش همینه.پای پرچمت بمیره
اومدم باآه وگریه.این قشنگ ترین سلامه
همه ی داروندارم.اشک روی گونه هامه
ازخودم گلایه دارم.منوازخودم جداکن
روم سیاهه یابن زهرا.توبرای من دعاکن
نکنه توالتهابه. روسیاهی هابمونم.
امروزم بگذره ومن.ازرفیقام جابمونم
دله من هوات وکرده.من هواموازتومیخوام
اومدم بگم که امروز.کربلاموازتومیخوام
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
امام_حسین_مناجات
قبل شروع زیارت عاشورا
به غیر ماتم تو ماتمی ندارد دل
اگر تو باب نجاتی غمی ندارد دل
هوای مملکت سینه ام هوای شماست
چرا که غیر شما محرمی ندارد دل
دمم حسین ولی بازدم حسن جان است
به غیر این دو دمه که دمی ندارد دل
به یاد زخم تن تو اگر نریزد اشک
برای زخم خودش مرهمی ندارد دل
به غیر پرچم "لبّیک یا ابالاحرار"
به روی شانه ی خود پرچمی ندارد دل
به غیر مجلس ذکر حسین ع انصافاً
هوای محفل دورهمی ندارد دل
بیا و باز دل خسته را هوایی کن
دلم شکسته مرا نیز کربلایی کن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شعرامام حسین
قبل شروع زیارت عاشورا
یاحسین درمانده وغریبم
روزگاریست که غم شده نصیبم
تویی دستگیروکشتی نجاتم
حسین حسین برس به دادم
وقتی ازتومیخونم آرومم
توروضه هات ازغمه تومیخونم
دلم توروضه هات جلامیگیره
روح وروانم که صفامیگیره
تورابحق علی اکبرت
نزاردلم بی کربلابمیره
تورابحق سه ساله دخترت
جواب نکنی منوازپشت درت
هرجایی که شادی اومدم سراغم
هرجایی که غمی نشست توجانم
توشادی وتوهرغمی حسین جان
صدازدم تورابه حق احسان
موقع جون دادن نکن رهامون
غیرتویاری نداریم حسین جان
حسین آرام جانم.حسین روح وروانم
حسین درمون دردم.حسین دورت بگردم
حسین ماهه شبه من.حسین ذکرلبه من
حسین جانم حسین جان.........
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دشتی خوانی قبل شروع زیارت عاشورا
دردمن عشق است درمانم حسین
دین من عشق است ایمانم حسین
باالفبای جنون بردفترم
مینویسم عشق میخوانم حسین
آمدم من بردرت ای جانه جان
توبحق دخترت مارامران
آمدم بااشک وباچشمان تر
جان اصغراشکهایم رابخر
آمدم باقلب خسته سوی تو
جان اکبرکربلاماراببر
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
*زمزمهِ اول شروع زیارت عاشورا یا مجلس روضه*
*حسین آرامِ جانم*
*حسین روح ؤ روانم*
*روح ؤ رِیحانم*
*حسین سالارِ زینب*
*حسین غمخوارِ زینب*
*حسین دردم دعوا کن*
*حسین حاجت وام کن*
*حسین کرببلا را نصیبِ جمع ما کن حسین جان*
___
*این متن زمزمه قبل از سلام زیارت عاشورا*👇👇
*سلامِ به خاکِ کربلای تو حسین جان*
*سلامِ ما به صحن ؤ بارگاهِ تو*
*سلامِ ما به تلِ زینب یه ات*
*سلامِ ما به ناله ی سکینه ات حسین جان*
*سلامِ ما به همت ؤ به صبرِ تو*
*سلامِ ما به زائرین قبرِ تو*
*سلامِ ما به اکبر ؤ به اصغرت*
*سلامِ ما به نازنین برادرت عباس*
*سلامِ ما به آهِ جانگدازِ تو حسین جان*
*سلامِ ما به آخرین نمازِ تو حسین جان*
*سلامِ ما به قلبِ همچو لالهِ ات*
*سلامِ ما به دخترِ سه سالهِ ات*
*سلامِ ما به جِسمِ پارهِ پارهِ ات*
سلامِ ما به طِفلِ شیرخوارهِ ات*
*عِشقت حسین تا بهِ خدا میبرد مرا*
*با یک سلام تا بهِ کرببلا میبرد مرا*
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
در میان روضه ها گشتم عزادارت حسین
کی شود در کربلا آیم به دیدارت حسین
نذر کرده مادرم مشکی محرم تن کنم
تو چه کردی با دلم گشته گرفتارت حسین
گفته بابایم که زنجیر تو بر شانه زنم
شانه ام زنجیرخوردوگشته بیمارت حسین
از غم هجران تو روضه به روضه می روم
آفرین و مرحبا گرمست بازارت حسین
قسمتم کن تا که بینم کربلایت یا حسین
تشنه دیدار تو من (بیقرارت) یا حسین
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
من آن شاخه گل افسرده بودم
که در نشکفتگی پژمرده بودم
زسوز سینه ام می نالم ای کاش
که در پشت همان در مرده بودم
چنان از ضرب سیلی رفتم از هوش
که راه خانه را گم کرده بودم
مغیره گر نبود در آن کشاکش
علی را من به خانه برده بودم
نمودم روی خود مخفی زمولا
زدشمن چون که سیلی خورده بودم
اگر دشمن نمی شد سد راهم
علی را من به خانه برده بودم
مدینه محشر کبری به پا بود
رسن برگردن شیر خدا بود
دو صد گلچین و یک گل، من چه گویم
گل حیدر به زیر دست و پا بود
#امام_زمان_عج_مناجات
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا"
"عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما
همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا"
نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا"
نه کسی هوایی فیض رب، نه بهفکر واجبومستحب
"ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا
گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟
تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی"
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ"
تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلحوصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ"
تو بیا و چارهی نو بساز، که به ما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ"
شاعر: #مجتبی_خرسندی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد
از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!
تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد
آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد
همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه در این بیت مکرم دارد
دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد
هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد
می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد
قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد
ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#امام_زمان_عج_مناجات
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان
طوفان نوح کرده به پاجنب وجوشتان
پیوسته بود بار ولایت به دوشتان
من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان
بیش از هزار سال گذشته زغربتم
جانم به لب رسیده از این طول غیبتم
یک خلق با منند و ندانند کیستم
قومی شدند منکر و گویند نیستم
بیش از هزار سال غریبانه زیستم
چون مادرم به کوه و بیابان گریستم
من وارث غریب غریب مدینه ام
فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام
نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان
ای کوثر ولایت ما در سبویتان
با ماست در عیان و نهان گفتگویتان
در هر نفس ظهور من است آرزویتان
دست دعا بلند به سوی خدا کنید
ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید
دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان
فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان
فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان
تابیده در سراسر اسلام نورتان
قرآن غریب و در طلب یاری شماست
مهدی در انتظار وفاداری شماست
من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام
من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام
من داغدار مادر پهلو شکسته ام
در طول غیبتم به شما چشم بسته ام
عمری به سینه حبس شده دادهای من
داد شماست پاسخ فریادهای من
روزی که چشم آل محمّد به خون نشست
روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست
روزی که دست مادر مظلومه ام شکست
روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست
در اوج گریه گرم دعا بود مادرم
بالله قسم به یاد شما بود مادرم
آماده تا که روز ظهورم فرا رسد
فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد
پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد
در سامرا و در نجف و کربلا رسد
آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم
بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم
آماده، ای تمام جوانان پاک جان
آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان
آماده، ای سرشک من از چشم تان روان
آماده، ای به مکتب ما داده امتحان
ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است
این بهترین مسیر جهاد و شهادت است
لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو
لبّیک ای تمام نداها به گوش تو
لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو
لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو
ای قطره قطره خون دل ما جواب تو
ایثار ماست منتظر انقلاب تو
تو دادخواه خون خدایی بیا بیا
تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا
تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا
تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا
عالم دهد ندات که الغوث و الامان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان
شاعر: #غلامرضا_سازگار
#اینک_از_چفیه_حکایت_می_کنم
#حکایت_چفیه
#شهید_شهادت_سجاده_خونین
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
اینک از چفـیه حکـایت می کنم
قصه هایش را روایـت مـی کـنم
داشت هر رزمنده ای درجبهه ها
قصـه ها و غصـه ها با چفیه ها
نـاگهـان جنگی به ما تحمیل شد
همـت مــردان مـا تمثـیل شـد
در بسیـج و این نهـاد ارزشـی
چفیه هم شد یک نِماد ارزشی
گوش کن این قصهٔ شیرین عشق
قصه ی«سجادۀ خونین» عشق
چفیه روزی رشته تاری بوده است
یا چوشیعی در کناری بوده است
رشته هایش را به تارش بافتند
چفیه ای از تار و پودش ساختند
گردش ایام جنگ آغاز کرد
فرصتی آمد که بختش باز کرد
زینت دوش بسیجی ها شده
آشـنا بــا آسمـانـی هـا شــده
با شهیدان مونس وهمدم شده
بر جراحت هایشان مَرهَم شده
وقت روضه خوانیِ رزمندگان
پاک میکردچفیه اشک چشمشان
گاه می شدجای ماسک ضدگاز
گاه هم سجاده هنگام نماز
گاه می شد سفره بهره نانشان
گاه زینت بخش دوش عاشقان
چفیه گاهی جای یک سربندبود
بهر مجروحان چو آتِل بند بود
یادتان می آید ای یاران من
چفیه برجسم شهیدان شدکفن
چفیه باجسم شهیدان سوخته
مثـل شمعی سـوخت وافــروخته
چفیه یعنـی از شهیـدان یـادگار
چفیـه یعنـی یـک مـدال افتـخار
چفیه یعنی بیرق رنگین زخون
بـاد بـان زورق عشـق و جنـون
چفیه یعنی پرچم عشق بسیج
از بلــندای دمـــاونــد تــا خلیــج
چفیه یعنی زنده و دین باورم
چفیه یعنی جان نثار رهبرم
چفیه یعنی که هنوز رزمنده ام
بــا نفـس هـای ولایت زنــده ام
روزگار پیش ازاین یادش بخیر
سفرۀ میدان مین یادش بخیر
کاش جسمم چون شهیدان وطن
در میان چفیه ای می شد کفن
یـاد بـادا آن یـلان کـوه و دشت
چفیه ای حتی از آنان برنگشت
اینـک امـا صـاحبـان چفیه ها
مانده اند از فـرت غفلتها رها
حیف بعد ازفصل ایثار و جهاد
صاحبان چفیه هم رفتند ز یاد
گـرچـه این نسـل از تبار غیرتند
دشمن از ایثـارشـان در حیرتند
حــافـظ امنیـت و حــق بــاورنـد
پـای دین«مداح»، ازجان بگذرند
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»