.
#محرم_۱۴۰۲
#شب_سوم
#واحد_شلاقی
بند1⃣
شام را ویران کرد گریه های رقیه
کاخ دشمن لرزید با صدای رقیه
فتنه از هم پاشید زیر پای رقیه
رقیه با گریه مدافع دین شد
بقاء کرب و بلا با رقیه تضمین شد
رقیه معنای جهاد تبیین است
رساترین راه و رسم انتظار این است
دردانه ی اباعبدالله، ریحانه ی اباعبدالله
شمع همیشه سوزان عشق، پروانه ی اباعبدالله
مددی یا رقیه
بند2⃣
دختران شیعه در رکاب رقیه
در امان از فتنه با حجاب رقیه
حفظ چادر یعنی انقلاب رقیه
حیا و عفت با رقیه معنا شد
جهاد گریه به اشک رقیه احیا شد
به عالمی فهماند طریق حق این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
ماه شب اباعبدالله، ذکر لب اباعبدالله
هم زینت عمو عباس و، هم زینب اباعبدالله
مددی یا رقیه
بند3⃣
عالمی را سوزاند سوز آه رقیه
کودکان مظلوم در پناه رقیه
فاطمیون هستند در سپاه رقیه
رقیه ثابت کرد که فتنه محکوم است
وَ حق همیشه عزیز است اگر چه مظلوم است
رقیه سردار قیام امروز است
که اشک و نالهی مظلومیت ستم سوز است
یاد آور اباعبدالله، همسنگر اباعبدالله
شد یک تنه به شام و کوفه، سرلشگر اباعبدالله
مددی یا رقیه
#شب_سوم_محرم
شعر و سبک: #محمدجواد_ابوتراب_زاده
.
#نوحه
#زمزمه
سبک: نکنه روبرومی
#نکنه_روبرومی_خودتی_یا_عمومی
خوش اومدی عزیزم خوش اومدی بابا جون
با سر و روی خونی با موهای پریشون
خوش اومدی امیدم خوش اومدی خرابه
لبای تو پر از خون چشای من پر آبه
خوش اومدی بابا
کنج ویرونسرای من
درد و رنج و بلای من
تمومه بابا
یه کاری کن تا که
دیگه بعد از تو بابا جون
دخترت توی این ویرون
نمونه بابا
منو ببر، منو ببر، دلشکسته ام بابایی
منو ببر، منو ببر خیلی خسته ام بابایی
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
مهدی شریفی✍
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم #شب_سوم
.👇
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_سوم
شکر خدا که فیض فراوان به ما رسید
یعنی عزای شاه شهیدان به ما رسید
ما وارثان مکتب حفظ شعائریم
وقتی اقامهی غم جانان به ما رسید
روز الست، موقع تقسیم رزقها
منت گذاشت، دیدهی گریان به ما رسید
::
گریه برای ماتم تو اصل دین ماست
با اشک در عزای تو ایمان به ما رسید
دنبال وعدههای دروغین نمیرویم
تا زیر خیمههای تو عرفان به ما رسید
محتاج هیچ کسی به غیر از تو نیستیم
از سفرههای پاک شما نان به ما رسید
بر روی نیزه باد به زلفت که میوزید
از آن به بعد موی پریشان به ما رسید
::
با گریه گفت رقیه، به جای ناز
بابا ببین که خار مغیلان به ما رسید
حتی برای مرکبشان سایهبان زدند!
گرمای ظهر گوشهی ویران به ما رسید
✍ #مصطفی_هاشمی_نسب
@navaye_asheghaan
.
#واحد
پنج شب #فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زینب با پنج تن آل عبا
...........
#شب_اول : #کنار_قبر_پیامبر
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله
تو که بودی داشتیم عجب عزتی
تو رفتی و بی یارو یاور شدیم
تو رو کشتن و رو به روز بعد تو
غریبتر شدیم و غریبتر شدیم
نبودی ببینی/ که جون عزیزت رو بر لب رسوندن
نبودی ببینی/ دره خونه ی دخترت رو سوزوندن
نبودی ببینی/ که بابای ما رو تو کوچه کشوندن
نبودی ببینی / که حق علی رو به نامردی خوردن
نبودی ببینی/ بابامونو با دستای بسته بردن
نبودی ببینی / ما رو تو مدینه غریب گیر اوردن
چقد وحشیونه زدن مادرو
تو کوچه تو خونه زدن مادرو
نگفتن که این جان پیغمبره
که با تازیونه زدن مادرو
بند دوم:
همه اومدن مادرو میزدن
گرفتن ازش روح و ریحانشو
نذاشتن یه کم اه و زاری کنه
خراب کردن اون بیت الاحزانشو
زدن مادرم رو / و گقتن همین میشه مزد رسالت
زدن مادرم رو / به جرم دفاع از علی و ولایت
زدن مادرم رو/دیگه بعد از اونروز نداشت خواب راحت
زدن مادرم رو / یه جوری که از چشم مادر همه ش خون میباره
زدن مادرم رو/ که دنیا جلو چشم اون تاره تاره
زدن مادرم رو/ نگفتن یتیمه و بابا نداره
نبودی ببینی شدیم خونجگر
همه سمت خونه شدن حمله ور
یه جوری زدن مادر ما رو که
صدا زد که فضه شدم بی پسر
.....................
#شب_دوم:
#امام_علی
بند اول:
ازون روزیکه مادرم رو زدن
نیومد دیگه خنده روی لبت
بابا میدونی سخته بی مادری
برا ام کلثوم برا زینبت
براتو بمیرم/ سه ماهه دل تو به غصه اسیره
براتو بمیرم / سه ماهه که مادر ازت رو میگیره
براتو بمیرم/ میبینی داره پیش چشمات میمیره
براتو بمیرم/ دیدی وحشیونه زدن همسرت رو
براتو بمیرم/ همه بی بهونه زدن همسرت رو
براتو بمیرم / که با تازیونه زدن همسرت رو
شده قسمت تو غم بی حساب
به دستای تو بسته بودن طناب
الهی بمیرم که توو این روزا
سلام تو بابا شده بی جواب
بند دوم:
دل زینبت خیلی اتیش گرفت
بابا وقتی همسایه ها اومدن
برای عیادت نبود میدونم
اگه اون دوتا بی حیا اومدن
میگن رفتنیه / نمونده براش دیگه تاب و توونی
میگن رفتنیه / داره پر میگیره با قد کمونی
میگن رفتنیه / داره میمیره توی سن جوونی
میگن رفتنیه / نمیتونه دستش رو بالا بیاره
میگن رفتنیه/ که از زخم پهلوش هنوز خون میباره
میگن رفتنیه / همین روزا حیدر رو تنها میذاره
تموم امیدش علی بود و بس
که جرمش دفاع از ولی بود وبس
اگه دومی مادر مارو زد
به فرمان اون اولی بود وبس
#شب_سوم
#شب_امام_حسن مجتبی علیه السلام
بند اول:
چی اومد تو کوچه سر مادرم
همش رو میدونی داداش مجتبا
چرا زانوی غم بغل میگیری
چرا خواب راحت نداری شبا
نگفتی یه بارم/ که چشمای تو توی کوچه چی دیده
نگفتی یه بارم/ چرا مادر ما شده قد خمیده
نگفتی یه بارم/ چرا چادرش روی خاکا کشیده
نگفتی یه بارم / چرا از چش مادرم خون میباره
نگفتی یه بارم/ چرا دستشو روی پهلو میذاره
نگفتی یه بارم / تو از ضربه ی سیلی و گوشواره
به ماها نگفتی ازون ماجرا
ولی داری روی لبت این دعا
الهی دوتا دست اون بشکنه
که زد مادرو سیلیه بی هوا
بند دوم:
تو میدونی *عجل وفاتی* چرا
شده ذکر روز و شب مادرم
تابوتش رو تا دید ، بعد از سه ماه
یه لبخند اومد رو لب مادرم
میگه ای علی جان / حلالم کن ای سرور و نور عینم
میگه ای علی جان/ چقد بیقرارم برا زینبینم
میگه ای علی جان/ شبا آب بذاری برای حسینم
الهی بمیرم /میگه من رو تشییع کنید مخفیونه
الهی بمیرم/ بذارید که قبرم باشه بی نشونه
شبونه خاکم کن/ که شاید نبینی جای تازیونه
امانت سپرد مادرم دست من
کفن واسه بابا براتو حسن
الهی بمیرم برای حسین
بجای کفن داده یک پیرهن
#مزتضی_کربلایی
@navaye_asheghaan
کربلایی مجتبی دسترنج3-11.mp3
زمان:
حجم:
4.67M
﷽
🎶 شور| کربلایی مجتبی دسترنج
#شب_سوم
ذکر جنون رقیه سلام الله
#هيئت_سبط_النبي_عليه_السلام
@navaye_asheghaan
#مناجات_با_خدا
#شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه
ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه
حس کردهایم جودت، بیش از همیشه بوده
هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه
بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی
امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه
با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم
ما پا شکستهها را، داده عصا رقیه
دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان
ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه
دلتنگهای صحنِ، کرب و بلا کجایید؟!
امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه
یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد
از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه
غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد
این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه
بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت
با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه
در گوشهی خرابه، حق داشت جان سپارد
سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه
✍ #علی_ذوالقدر
@navaye_asheghaan
#محرم_۱۴۰۴
#شب_سوم
#زمینه
بند1⃣
بابا تو این چند روز دور از تو
شبیه خاکستر آتیشم
یه وقتایی خاموشم و سردم
یه وقتایی هم شعله ور میشم
چقد نماز خوندم که برگردی
چقد دعا کردم بیای پیشم
وضوم شده با اشک و خون
چادر سوختم روضه خون
نگم برات چقد مشکله نماز خوندن با لکنت زبون
تازه بابا وقت اذون
میزد به پهلوم ساربون
میگفت اگه تونستی حالا نمازت رو ایستاده بخون
وای
گیرِ بی حیا افتادم بابا
از حال دعا افتادم بابا
دیگه از صدا افتادم بابا
بابا بابا خستم از این دنیا
بند2⃣
میخای بدونی که براچی
شبیه همدیگه شدیم حالا
آخه همونا که توی گودال
تو رو گیر آوردن تک و تنها
منم یه جا تنها گیر آوردن
تا جایی که خوردم زدن بابا
سنان و شمر و حرمله
نه یک دفعه چندمرحله
دور از چش داداش اکبرم منو میزدن سر حوصله
تازه توی این فاصله
دیگه نگم از سلسله
دیگه نگم از دستای پر از زخم و پای پرابله
وای
از درد زیاد اشکم درمیاد
تا یادم میاد اشکم درمیاد
از ابن زیاد اشکم درمیاد
بابا بابا خستم از این دنیا
بند3⃣
یه شب تو صحرا گم شدم بابا
یکی اومد با خنده پیدام کرد
با دیدنش خوشحال شدم اول
تا اینکه با بی رحمی دعوام کرد
با دستای سنگین مردونش
منو زد و خودش رو بد نام کرد
همینکه زجر از راه رسید
صدای نالم رو شنید
یه جوری سیلی زد به من که دیگه چشام جایی رو ندید
یه حرفی زد رنگم پرید
تنم میلرزید مثل بید
بزار چیزی نگم بهتره چجوری منو رو خارا کشید
وای
از اونجا به بعد خیلی بد میزد
از روی حسد خیلی بد میزد
با مشت و لگد خیلی بد میزد
بابا بابا خستم از این دنیا
شعر و نغمه: #امیر_آهمند
@navaye_asheghaan
#محرم_۱۴۰۴
#شب_سوم
#شور
بند1⃣
سجودم رقیه قعودم رقیه
میخونم از عمق وجودم رقیه
عمریه به عشقت گرفتارم رقیه
اسم توئه رونق بازارم رقیه
اگه خدا بهم بده یه روز یه دختر
به عشق تو اسمشو میزارم رقیه
تویی محبوبه ی دلها رقیه
با تو قلبم میشه احیا رقیه
وقتی که میبرم اسمت رو بی بی
ضربانم میره بالا رقیه
بند2⃣
سه سال رقیه کمال رقیه
تموم جوونیم حلال رقیه
حور و ملک نوکر در بست رقیه
هستی عالم همه از هست رقیه
واسه گدایی در هر خونه نمیرم
میرسه روزی من از دست رقیه
تو شبای حرم ماه رقیه
یکی یک دونه ی شاه رقیه
هرکی میخواد بشه محبوب ارباب
یقینا بهترین راه رقیه
بند3⃣
حیاتم رقیه مماتم رقیه
جواز عبور از صراطم رقیه
خوبه که سر شه زندگی پای رقیه
اون دلی خوبه که باشه جای رقیه
کاشکی بمیرم شب سوم محرم
توی حرم زیر قدم های رقیه
دلیل برکت سال رقیه
یقینا احسن الحال رقیه
همه ی بچه هام نذر نگاهش
همه ی زندگیم مال رقیه
شعر و نغمه: #محسن_میرزایی
@navaye_asheghaan
#لبیک_یا_حسین
اشعاری برای شروع جلسه ۱۰ شب محرم
#شب_اول
من آمده ام
تا که امانم بدهی
دلمرده رسیده ام
که جانم بدهی
امشب شب اول است و
من منتظرم
تا اِذن عزا به دیدگانم بدهی
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_اول
با اشک شما
بزم عزا برپا شد
طومار شریف نوکری
امضا شد
با ناله ی مادر تو زهرا امشب
پرونده ی شبهای محرم وا شد
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_دوم
من خسته کبوترم
هوایی ام کن
مهمان حریم آشنایی ام کن
با قافله آمدم
شب دوم ماه
همراه عقیله
کربلایی ام کن ...
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_سوم
ای آرزویِ
هر شب مهتاب بیا
ای صبر و قرارِ
دل بی تاب بیا
یک سفره ی بغض و
گریه آوردم با ..
غم های رقیه جان
ارباب ، بیا ...
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_چهارم
بر سینه ی خسته ام
کمی آه بده
بر قلب شکسته
سوز این ماه بده
شبهای محرم است و
دستم خالیست
این حرّ پشیمان شده را
راه بده ...
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_چهارم
دنبال توأم ، ای نفسم
پس برگرد
سخت است به کویت برسم
پس برگرد
حساس به نام زینبی میدانم
بر عمه ی سادات قسم
پس برگرد ...
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_پنجم
من منتظرم
که خاک پایت بشوم
لبریزِ ترنم صدایت بشوم
امشب غمِ قتلگاه
دارم به دلم
لب تر کن از این روضه
فدایت بشوم ...
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_ششم
ای یوسف فاطمه
بیا گریه کنیم
با زخم عمیق روضه ها
گریه کنیم
امشب تو بیا کنار هم
مهدی جان
با داغ یتیم کربلا گریه کنیم
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_هفتم
دنیای بدون تو
عذاب است عذاب
بی تو دل عاشقان
خراب است خراب
ما تشنه ی دیدار و
تماشای توأیم
مانند لب تشنه ی نوزاد رباب
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_هفتم
ای منتقم خون خدا
روضه بخوان
برگرد برای کربلا
روضه بخوان ...
جانسوزترین روضه
غم شش ماهه است
ای صاحب عزا
خودت بیا روضه بخوان
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_هشتم
برگرد که در سرم
تب عاشوراست
امشب شب اشک و
ناله های لیلاست
من دل نگرانِ
چشم زخمی توأم
این روضه :
« فقطعوهُ اِرباً اِرباست .. »
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_تاسوعا
ای کاش
که نذرگریه های تو شویم
یک جمعه پر از
شور صدای تو شویم
آقا تو دعا کن
که شب تاسوعاست
برگردی و ما همه
فدای تو شویم ...
#شاعر_صابر_عابدی
#شب_عاشورا
در سینه ی من
قیامت عاشوراست
برگرد که فصلِ
غربت عاشوراست
دنبال دوای درد هجران
تا کی ؟
زخم دل من ،
به وسعت عاشوراست ...
#شاعر_صابر_عابدی
#شام_غریبان
با آتش هجران تو ،
تنها شده ایم
دلخسته ترین تبار دنیا شده ایم
آقا تو بیا
بدون تو ، این شب ها
آشفته تر از
زینب کبری شده ایم ...
#شاعر_صابر_عابدی
@navaye_asheghaan
.
🔊 #شب_سوم_محرم
🏴 مراسم عزاداری دهه اول محرم ١٤٤٧ - #شب_سوم
🗓 زمان: شنبه 7 تیر ماه 1404
🔷 با نوای : حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 بخش اول #مناجات | خدا کند که دلم را فدای یار کنم
🔊 بخش دوم #روضه | غروب روز دهم خون به قلب زینب شد
🔊 بخش سوم #روضه | میدونستم بابام از سفر میاد بدونه منو زدن با سر میاد
🔊 بخش چهارم #روضه l حالمو ببین، شکستگی های بالمو ببین
🔊 بخش پنجم #زمینه l بخواب دخترک معصومم، بخواب رقیه مظلومم
🔊 بخش ششم #زمینه l بابا نبودی دیگه وصیت کردم به عمه گفتم ببخش اذیت کردم
🔊 بخش هفتم #شور l قیام کنید همگی احترام کنید، دست به سینه با ادب سمت حرم سلام کنید
🔊 بخش هشتم #دودمه l عمه بیا گمشده پیدا شده، کنج خرابه شب یلدا شده
🔊 بخش نهم #شور l دنیا شکل گرفت به زمین گفتن حسین کربلا شکل گرفت
🔊 بخش دهم #صحبت
🔊 بخش یازدهم #سنگین l این محرّم فرق دارد این محرم حنجریم نیزهها باید بدانند از همه دنیا سریم
🔊 بخش دوازدهم #واحد l من الغریب نوشتی الی الحبیب سلامی، حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی
🔊 بخش سیزدهم #واحد l برات اربعینمو میگیرم حس قلبم اینه، یه روز تو راه کربلات میمیرم فکرشم شیرینه
🔊 بخش چهاردهم #تک l المَوتُ أولی مِن رُکوبِ العاری، یابن الحسن من آمدم به یاری
🔊 بخش پانزدهم #شور l راه قدس مرد جنگ می خواهد، رهروانی زرنگ می خواهد
🔊 بخش شانزدهم #روضه l ز خانه ها همه بوی طعام می آید ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
.👇👇👇👇👇👇👇👇
@navaye_asheghaan
حاج حسن شیرازی4_5924556936975483424.mp3
زمان:
حجم:
18.37M
#روضه_صوتی
#مجلس_کامل
#حضرت_رقیه
#شب_سوم
#محرم
#بسیارسوزناک
#بازارشام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مرحوم حاج حسن شیرازی🎤
🔸حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم
بگذار که از دور گرفتار تو باشم
من مایه ندارم که خریدار تو گردم
آقا جان..
باشد که گدای سر بازار تو باشم..
▪️دست کوچک می کند مشکل گشایی بارها..
می شود با جلوه اش آسان ترین دشوارها..
@navaye_asheghaan
زمان:
حجم:
1.28M
.
🏴#شور_آخر_مجلس
🏴#پنجم_صفر
شور آخر جلسه ای
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بابا جون خبر داری تنها شدم
بعد تو به غصه مبتلا شدم
پابه پای نیزه ها پشت سرت
اسیرِ مصیبت و بلا شدم
بابا جون عمه مونو خیلی زدن
بابا جونم شامیا چقد بدن
اینو آروم بگم نشنوه عمو
بهمون حرفای بد خیلی زدن
یه عده ارازل و لات پشت دوازه ی ساعات
دوره کردن مارو بابا بی حیاها جلو چشمات
آخ رو صورت جای کعب نی مونده
نانجیب دلمو سوزونده
رو زمین زجر من کشونده
وااای ابتا یا حسین یا مظلوم
ابتا یا حسین یامظلوم
ابتا یا حسین یا مظلوم
باباجون چرا لبات پاره شده
مثه گوشای بی گوشواره شده
بابا جون قربون خشگی لبات
بعد تو دخترت آواره شده
حال و روز توکه از من بدتره
گونه ات از خون تازه چرا تره
کجا بودی باباجون باباحسین
سر تو چرا پُرِ خاکستره
شنیدم تنور خولی رفته بودی بابا جونم
حق بده دق بکنم من بعد تو زنده نمونم
تا سرو صورت خونی تو دیدم
یادم رفت که چیا کشیدم
یادم رفت که چیا شنیدم
وااای ابتا یا حسین یا مظلوم
ابتا یا حسین یا مظلوم
ابتا یا حسین یا مظلوم
بابا دلتنگه لالاییات شدم
بابا دلتنگ نوازشات شدم
یه ماهی میشه صداتو نشنیدم
من دلتنگه قصه گفتنات شدم
یه دنیا حرف نگفته تو گلوم
چی بگم حالا که هستی روبروم
همه دردا و غمام رفته زیاد
خدا رو شکر رسیدم به آرزوم
بغلم بیا بابایی دلتنگم بابا خدایی
لالایی بخون برام باز حالا که تو پیش مایی
آخ که چه قدر سردو تاریک اینجا
باباجونم خوش اومدی بابا
قول بده که نزاریم تنها
وااای ابتا یا حسین یامظلوم
ابتا یا حسین یا مظلوم
ابتا یا حسین یا مظلوم
#شب_سوم
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها کربلایی #حسن_رضا_محمودی