#زمینه
#شور
#زمزمه #فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زینب(س)
خدایا
چرا این روزا مادرم حال خوبی نداره
یه گوشه توی بستر اُفتاده و بی قراره
وای مادر
بمیرم
بُریده نفس هاش و اون زخم کاریه پهلووش
تعادل نداره توو دستاش پُر از درده بازووش
وای مادر
شده دیگه از زندگی سیر واویلا
توو این سن کم شد زمینگیر واویلا
دعا میکنه واسه مرگش این شبها
شده با غم و غصه درگیر واویلا
--------------------
هنوزم
نمی گُنجه توو باورم هیزم و دود و آوار
هموناییکه اومدن پشت در واسه آزار
وای مادر
سوزوندن
در خونه رو پیش چشمای مبهوت ماها
تا که مادرم پشت در رفت گرفت شعله بالا
وای مادر
یکی با لگد حمله ور شد واویلا
شکست پهلو و درده سر شد واویلا
در افتاده بود روی مادر فهمیدم
زیر دست و پا بی پسر شد واویلا
-------------------
توو آتیش
جلو چشم بابای مظلوم ما پیکرش سوخت
توو هُرم حرارت تموم سر و معجرش سوخت
وای مادر
مغیره
الهی که از زندگی خیر نبینه چه ها کرد
با اون قنفذ پست با ضرب غلاف عقده وا کرد
وای مادر
یکی واسه یاری نیومد واویلا
مغیره با نامردی میزد واویلا
زمین خورد توی کوچه مادر با صورت
نفسهاش به روی لب اومد واویلا
---------------------
#عباس_قلعه
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
👇
.┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
#دوبیتی
#زبانحال_حضرت_زینب(س)
خودم دیدم گلم را سر بریدن
لباس یوسف من را دریدن
خودم دیدم علیِ اکبرش را
دراین صحرا به خاک و خون کشیدن
خودم دیدم اَقاقی گشت پرپر
تو گویی نیز باغی گشت پرپر
سرش پرخون، دو دستانش بُریده
وَ چشم مستِ ساقی گشت پرپر
خودم دیدم که قاسم روی خاک است
تنش هم غرق خون و چاک چاک است
خودم دیدم زِ تل عبداله اش را..
که روی پای مولایش هلاک است
خودم دیدم تمام صحنه ها را
علیِ اصغر و تیر جفا را
نه تنها قلب مولا و ربابه..
غم اصغر شرر زد کربلا را
خودم دیدم حسینم لاله گون بود
لبِ تشنه، لبِ دریای خون بود
خودم دیدم میانِ قتلگاهش..
که تیر و نیزه از جسمش برون بود
خودم دیدم تنِ شَه از قفا شد
تمامِ یار و اصحابش فدا شد
خودم دیدم که آخِر پیش زهرا
سرش هم بر سرِ سرنیزه ها شد
منی که دیده بودم در مدینه
شرار آتش و مسمار و سینه
ولی حالا میانِ کربلا زد..
به اهل و خیمه آتشها زِ کینه
منی که دیده بودم خون جگر را
میانِ تشت، لخته لخته خون ها
پس از اَندوهِ کوفه آه..دیدم
به بزم شام تشت و رأس مولا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#مرثیه_حضرت_زینب
.
#حضرت_زینب
#زبانحال_حضرت_زینب
شراره بر دل ناموس مصطفی نزنید
نمک به زخم عیالات مرتضی نزنید
سر پدر که به نی شد،زپی دگر سیلی
به روی دختر غمدیده، بی هوا نزنید
برای خاطر زهرا و مصطفی و علی
کلوخ و سنگ و لگد بر زنان ما نزنید
تو را قسم به خدا،سنگ کینه خود را
ز بام خانه به سقای خیمه ها نزنید
اگر چه با رخ ما آشنا شده سیلی
دگر به اهل حرم تازیانه ها نزنید
به پیش دیده سقای خیمه ها،مردم
زنان و دخترکان را به هر کجا نزنید
قسم به حق،که به حق،مازآل طاهاییم
برای خاطر او سیلی از جفا نزنید
#اسلام_مولایی✍
.
_ اربعین امام حسین علیه السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
برگشته خواهر با چشم خونبار
خبر داری بردن منو به کوچه بازار
تا خوندی قرآن نفس گرفتم
از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم
از اسارت
میگم برادر اما با اشاره
حجاب ما شد آستینای پاره
نمونده با من غیر چند ستاره
ای همسفر
تو که تمام راه رو نیزه بودی
چی بگم از محله ی یهودی
سوغاتی ما شد تن کبودی
...........................
منزل به منزل خون گریه کردم
دعا بکن مدینه زنده بر نگردم
از دیده اشک حسرت ببارم
میون این قافله یک جا مونده دارم
از من مپرس
نگم چی اومد به سر رقیه
شکسته شد بال و پر رقیه
ویرانسرا شد بستر رقیه
شد دیدنی
وقتی بغل گرفته بود سرت رو
بوسه میزد لبای پرپرت رو
یادم نمیره مرگ دخترت رو
#امام_حسین
#اربعین
.@navaye_asheghaan
.
#شور #زمینه #فاطمیه
سبک : نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم
#زبانحال_حضرت_زینب سلام الله علیها
چه با صفا بود
سلام به حیدر گفتن تو
بوی خوش نان پختن تو
جارو زدن ، راه رفتن تو
حالا بمیرم
نمیاد از دست تو کاری
توان وایسادن نداری
شکستهایّ و سوگواری
خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
یادم نمیره
سرم رو رو زانوت میذاشتی
قصّه میگفتی، غصّه داشتی
عروس شدی مادر نداشتی
حالا ببین که
سر بر روی دیوار میذارم
مثل تو میشه روزگارم
عروس میشم مادر ندارم
خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
وصیتت بود
گفتی علی یاری نداره
دشمن اگه آتیش بیاره
من پشت در برم دوباره
مادر دعا کن
یا درد ما پایان پذیرد
یا زخم تو شفا بگیرد
یا دخترت زینب بمیرد
خدا نگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
وصیتت بود
گفتی که قلبت بی قراره
گفتی حسین کفن نداره
شبها براش کی آب بیاره؟
گفتی میبینم
یه روزی با حال پریشون
عریان روی خاک بیابون
بی سر حسینم غرق در خون
حسین حسین جان
مظلوم حسین حسین حسین جان
مادر ندیدی
غروب عاشورا چه دیدم
از خیمه تا مقتل دویدم
"او میبرید و من بریدم"
حسین حسین جان
مظلوم حسین حسین حسین جان
#حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زینب(س)
#دوبیتی #صلواتی
آن جلیله که هست خیر بنات
فاطمی خصلت و علی مرآت
می فرستم به نام ابجد او
شصت و نه بار زینبی صلوات
ابوذر رییس میرزایی✍
................
.
#زبانحال_حضرت_زینب(س)
مرا در قتله گاهت پیر کردند
اسیرم در غل و زنجیر کردند
خودت دیدی که ناموس خدا را
سربازارشان تحقیر کردند
ابوذر رئیس میرزایی✍
.
@navaye_asheghaan
.
#شب_نوزدهم_رمضان
#بابای_بی_کسم
#زبانحال_حضرت_زینب با پدر علیهماالسلام
بابای بی کسم به تو خیلی جفا شده
حقّت چرا به تیغ عداوت ادا شده
این اشقا الاشقیا ز تو غیر از سخا ندید
حالا به کشتن تو چگونه رضا شده
ثابت شده که اهل نمازی به دشمنت😭
بین نماز ، فرق سر تو دوتا شده
مویی که در میانه ی کوچه سپید شد
حالا ز خون ِ فرق سر تو حنا شده
سی سال از شهادت مادر گریستی
دیگر دعای دیدن رویش روا شده
یادت نرفته نیمه شب و غسل و کشف راز
دیدی که استخوان تنش جابه جا شده
از لحظه ی نظاره به روی کبود او
سی سال بر تن تو لباس عزا شده
حالا کلام آخر تو آتشم زده
صحبت ز عصر ِ مقتل کرب وبلا شده
گفتی که زینبم سر ِ بشکسته درد نیست
باید ببینی یک سر ِ از تن جدا شده
گفتی صبور باش دم ِ بوسه بر رگش
پیش تنی که له شده از دست و پا شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
@navaye_asheghaan
.
#نوحه #زمزمه
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
📖مجموعه کامل #زمزمه_روضه #زبانحال_حضرت_زینب
#ضربت_خوردن #بستر
#وداع_و_شهادت
ویا به #سبک_ایران سالار عقیلی
بابا
چرا تو بی قراری امشب
رسوندی جون من رو بر لب
بازی نکن با دل زینب...بابا
بابا
نگاه تو به آسمونه
ذکر تو در حیاط خونه
انا الیه راجعونه...بابا
بابا
ز رفتنت با خبری تو
صبر و قرارم می بری تو
همش به فکر مادری تو ...بابا
بابا
همینکه تو با دل بی تاب
خوردی زمین میون محراب
شد جگرم ز غصه ها آب ...بابا
بابا
ضربه تو هم بی هوا خوردی
چی شد اسم مادر رو بردی
توهم تو کوچه جان سپردی...بابا
بابا
دیدم دارن تو رو میارن
زانوهای تو بی قرارن
از دو طرف هواتو دارن ...بابا
بابا
دلنگران شدی برامن
محارمم هوامو دارن
سایه مو هم ندیده دشمن ...بابا
بابا
دوباره خونه و یه بستر
پیش چشام با دیدهٔ تر
زنده شده غمای مادر...بابا
بابا
دست و پا میزنی عزیزم
با دیدنت بهم میریزم
چه خاکی بر سرم بریزم...بابا
بابا
زخم سرت به هم نیومد
پهلوی مادر یادم اومد
لعنت به هرکسی لگد زد... بابا
بابا
یتیما ظرف شیر میارن
با گریه پشت در می زارن
همه برا تو بی قرارن ...بابا
بابا
خزون شده بهار زینب
ببین که بیقرار زینب
بیا بشین کنار زینب...بابا
بابا
چشمای نیمه بازتو نبند
برای دلخوشی من بخند
این کوفیا قاتل زینبند ... بابا
بابا
با هر نفس خونی میشه لبات
رمق نداره پس چرا صدات
کشتی منو با این وصیتات ... بابا
بابا
یه بار دیگه منو بغل بگیر
هی زیر لب چرا تو سر بزیر
همش میگی زینب میشه اسیر... بابا
بابا
اینقده قلبمو اتیش نزن
فقط یه جمله ای بگو به من
بگو حسین منو می کشن؟...بابا
بابا
قصه ی پیرهن چیه بگو
وظیفه های من چیه بگو
دردسر یه زن چیه بگو...بابا
بابا
کربلا کربلا میگی چرا
ذبیح بالقفا میگی چرا
غسیل بالدماء میگی چرا...بابا
بابا
یعنی پیش چشای خواهر
خنجرو میذارن رو حنجر
پیش چشام جدا میشه سر...بابا
#شب_بیست_و_یکم
#قاسم_نعمتی ✍
.👇
@navaye_asheghaan
.
#امام_حسین
#زبانحال_حضرت_زینب (س)
از دیدن رویش مرا تحریم کردند
پیراهنش را بین خود تقسیم کردند
عشق مرا با خنجر کندی گرفتند
یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند
ابوذر رئیس میرزایی✍
.
@navaye_asheghaan
.
#زمینه #شور #زمزمه
#راس_الحسین
#زبانحال_حضرت_زینب
زبانحال زینب کبری سلام الله علیها با سر بر نیزه
هلال زینب
دعا کنم من پای نیزه
تموم بشه غمهای نیزه
نیفتی از بالای نیزه
باور نداشتم
یه روز چنین بی بال و پر شم
در کوه و صحرا در بدر شم
با شمر و خولی همسفر شم
دیدم رو نیزه
میریزی اشک و دلغمینی
چشماتو بستی تا نبینی
آواره شد پرده نشینی
چشم تو روشن
رو ناقه ی عریان سوارم
ببین کجا کشیده کارم
نمونده یک محرم کنارم
ببین برادر
این روزگار چه کرده با من
من محو دیدارت ولیکن
افتاده بر من چشم دشمن
ای کاش بمیرم
آخه چجوری زنده باشم
همراه با نامحرما شم
رو نیزه ها سر داداشم
مظلوم حسین جان
مظلوم حسین مظلوم حسین جان
#اسارت
#حضرت_زینب
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
@navaye_asheghaan
.
#راس_الحسین_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
#اسارت
واقعا سخت است بیمحرم سفر کردن حسین
بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین
واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن
از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین
واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و
شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين
واقعا سخت است با راسی کنار محملت
از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین
واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها
دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین
واقعا سخت است در تشت زری با خیزران
لعل لبهای کسی زیر و زبر کردن حسین
#سید_محمدتقی_ساداتیه
.
.
#زمینه_حضرت_رقیه(س)
*بند اول: #زبانحال_حضرت_زینب(س)
*بند دوم: #زبانحال_حضرت_رقیه(س)
*بند سوم: #زبانحال_امام_حسین(ع)
*بند اول*
دخترت تب داره/این روزا بیماره/زیر پاهاش خاره/داداش...
صورتش شد نیلی/بس که خورده سیلی/ارثیه فامیلی/داداش...
تا میگفت بابامو میخوام ؛ میزدن بی هوا...
مسخره میکردن اونو ؛ تموم بچه ها...
گریه کردم وقتی که...
پرسید از من یه چیزی...
خارجی میگن به ما...
چیه عمه کنیزی...
///من الذی ایتمنی...///
*بند دوم*
مضطر و آشفتم/راه میرم می افتم/شب با گریه خفتم/بابا...
تا صدات میزنم/میزنه دهنم/خونیه بدنم/بابا...
حوصلم سر رفته بابا ؛ منو هم میبری...
نون خشکاشونو میریخت ؛ جلو من دختری...
میبینی سرو روومو...
ریخته بابایی موهام...
شدم مثل مادرت...
شکسته استخوونام...
///من الذی ایتمنی...///
*بند سوم*
من فدای زخمات/خونیه گونه هات/ریخته انگار موهات/گلم...
دختره بابایی/تو مث زهرایی/موجی از دردایی/گلم...
خیلی لاغر شدی گلم ؛ دختره بابایی...
جون بابا فدای تو ؛ چرا روو خاکایی...
از روو نی میدیدمت...
وقتی زد تووی سرت...
وقتی موهاتو کشید...
زد لگد توو کمرت...
///من الذی ایتمنی...///
#مهدی_ندرخانی -کرج*
👇
@navaye_asheghaan
.
#راس_الحسین
#زبانحال_حضرت_زینب
#زمینه
#شور
#زمزمه
هلال زینب
دعا کنم من پای نیزه
تموم بشه غمهای نیزه
نیفتی از بالای نیزه
باور نداشتم
یه روز چنین بی بال و پر شم
در کوه و صحرا در بدر شم
با شمر و خولی همسفر شم
دیدم رو نیزه
میریزی اشک و دلغمینی
چشماتو بستی تا نبینی
آواره شد پرده نشینی
چشم تو روشن
رو ناقه ی عریان سوارم
ببین کجا کشیده کارم
نمونده یک محرم کنارم
ببین برادر
این روزگار چه کرده با من
من محو دیدارت ولیکن
افتاده بر من چشم دشمن
ای کاش بمیرم
آخه چجوری زنده باشم
همراه با نامحرما شم
رو نیزه ها سر داداشم
مظلوم حسین جان
مظلوم حسین مظلوم حسین جان
#اسارت
#حضرت_زینب
👇
.
#اربعین
#زمینه
#زبانحال_حضرت_زینب سلام الله علیها
کوفه و شام و بلا رفتم
توو بزم حرومیا رفتم
دور از چشم غیرت عباس
توو بازار برده ها رفتم
کوچه و بازار، پر شد از اشرار
روضه مکشوفه اس، زینب و انظار
تو شلوغی ها، دختری گم شد
چادری گم شد، روسری گم شد
نگاه کج شد، به معجر زینب ۳
آجرک الله، برادر زینب ۳
با پای پر آبله رفتم
با زنجیر و سلسله رفتم
تو سالار زینبی اما
من با شمر و حرمله رفتم
اون کماندارِ، بی ادب می زد
حرمله مارو، روز و شب می زد
بی مروت بود، بی امان می زد
دائما ما رو، با کمان می زد
جای سالم نیس، به پیکر زینب ۳
آجرک الله، برادر زینب ۳
جسم پر پر تو رو دیدم
رو نیزه سر تو رو دیدم
بدتر از تموم اینا من
داغ دختر تو رو دیدم
خواهرت با تو، درد دل داره
هم دلم خونه، هم چشام تاره
سختیِ راه و، خستگی هم بود
این چهل منزل، تشنگی هم بود
می بینی حالش، چه مضطره زینب ۳
آجرک الله، برادر زینب ۳
#وحید_محمدی ✍
.👇
.
#نوحه_اربعین امام حسین علیه السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
برگشته خواهر با چشم خونبار
خبر داری بردن منو به کوچه بازار
تا خوندی قرآن نفس گرفتم
از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم
از اسارت
میگم برادر اما با اشاره
حجاب ما شد آستینای پاره
نمونده با من غیر چند ستاره
ای همسفر
تو که تمام راه رو نیزه بودی
چی بگم از محله ی یهودی
سوغاتی ما شد تن کبودی
...........................
منزل به منزل خون گریه کردم
دعا بکن مدینه زنده بر نگردم
از دیده اشک حسرت ببارم
میون این قافله یک جا مونده دارم
از من مپرس
نگم چی اومد به سر رقیه
شکسته شد بال و پر رقیه
ویرانسرا شد بستر رقیه
شد دیدنی
وقتی بغل گرفته بود سرت رو
بوسه میزد لبای پرپرت رو
یادم نمیره مرگ دخترت رو
#امام_حسین
#اربعین
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#نوحه_اربعین امام حسین علیه السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
برگشته خواهر با چشم خونبار
خبر داری بردن منو به کوچه بازار
تا خوندی قرآن نفس گرفتم
از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم
از اسارت
میگم برادر اما با اشاره
حجاب ما شد آستینای پاره
نمونده با من غیر چند ستاره
ای همسفر
تو که تمام راه رو نیزه بودی
چی بگم از محله ی یهودی
سوغاتی ما شد تن کبودی
...........................
منزل به منزل خون گریه کردم
دعا بکن مدینه زنده بر نگردم
از دیده اشک حسرت ببارم
میون این قافله یک جا مونده دارم
از من مپرس
نگم چی اومد به سر رقیه
شکسته شد بال و پر رقیه
ویرانسرا شد بستر رقیه
شد دیدنی
وقتی بغل گرفته بود سرت رو
بوسه میزد لبای پرپرت رو
یادم نمیره مرگ دخترت رو
#امام_حسین
#اربعین
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
@navaye_asheghaan
.
#زبانحال_حضرت_زینب
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
#وحید_عظیم_پور ۱۴۰۳
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
.
@navaye_asheghaan
www.maktab-zakerin.blogfa.com.wav
21.88M
.
#زمزمه
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زینب
شمع شام تار زینب - مادر بیمار زینب
می کشد من را سکوتت - مادر من مادر من
از چه مادر دلغمینی - در نماز آخرینی
دیدنی باشد قنوتت - مادر من مادر من
اشک غربت می چکد از چشم بابای غریبم
در کنار بسترت در ناله ام یجییبم
مادر قامت کمانم - می زنی آتش بجانم
مادر زینب به روی زینب خود دیده بگشا
دارد امشب مادرم حال پرستارت تماشا
*
مادر قامت خمیده - از چه رنگ تو پریده
هست و بود زینبی تو - مادر من مادر من
من پرستار تو هستم - در کنار تو نشستم
از چه رو جان بر لبی تو - مادر من مادر من
مادر بیمار من ناز تو با جان میخرم من
تا نفس دارم میان خانه راهت میبرم من
ای همه هستم فدایت - دستم من باشد عصایت
این چنین ره رفتنی در خانه ما کس ندیده
دست تو در دست من اما شود پایت کشیده
*
بسته ای چشمان تر را - بسته ای بار سفر را
تا سحر از غم نخفتی - مادر من مادر من
می روی از آشیانه - از حدیث تازیانه
رفتی و باکس نگفتی - مادر من مادر من
می دهی بوی خزان ای لاله از غم فسرده
از چه مادر می زنی امشب نفس اما شمرده
من کجا و خانه داری - من کجا و سوگواری
مادرم بار دگر بوسه بزن بر روی زینب
با همان دست شکسته شانه کن گیسوی زینب
#سید_محسن_حسینی ✍
@navaye_asheghaan
1_14671183688.mp3
1.19M
#زمزمه #واحد
#زبانحال_حضرت_زینب
#بستر_بیماری
شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
بند اول
اشکام گواهی میده که دیگه روزای آخره
دست خودم نیس به خدا دل من زار مادره
هست دو سه ماهی عزیزم از بابامون رو میگیری
پا میشی از جا دستتو همش به پهلو میگیری
از زخم کهنه روی تن تو گل میده هر دم پیراهن تو 2
زینب بمیره واست / شبها تا صبح بیداری
داری تو تب میسوزی/ از شدت بیماری 2
وای مادرم یازهرا 4
بند دوم
تابوتتو تا که دیدی شکر خدا خندیدی باز
می خوای بری اما چه زود به بودنت دارم نیاز
آرزوم این بود که یه روز بزرگ بشم مادر جونم
بازوت اگه درد میکنه دستاسو من بچرخونم
اما نشد تا تو کار خونه باشم شریکت وای از زمونه 2
اشک چشام میریزه/ با رفتن تو آخه
شد آرزوهام پرپر/ مثل گلی رو شاخه 2
وای مادرم یا زهرا
#فاطمیه
#کربلایی_امیر_حسن_سالاروند✍
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زهرا
#زمینه
#نوحه
#زبانحال_حضرت_زینب با مادر...
مادر بیمارم ، دور و برت هستم
تو مادرم هستی من دخترت هستم
اي مادر اي مادر اي مادر اي مادر
به پیش چشم من چون لاله پژمردي
کُشتی تو زینب را ، از بس زمین خوردي
اي مادر اي مادر اي مادر اي مادر
چرا نمازت را نشسته می خوانی
گمان کنم دیگر پیشم نمی مانی
اي مادر اي مادر اي مادر اي مادر
بیمار جان بر لب ، جانم فداي تو
قدم بزن مادر ، منم عصاي تو
اي مادر اي مادر اي مادر اي مادر
تو پشت در بودي ، من خونجگر بودم
کاشکی بجاي تو ، من پشت در بودم
اي مادر اي مادر اي مادر اي مادر
#سید_محسن_حسینی ✍
#فاطمیه
👇
@navaye_asheghaan