ya mahdi [09].mp3
5.51M
🌾نجــوا با حضرت ولی عصر (عج)
🎤حاج_میثم_مطیعی
🍃خبری میرسد از راه خبر نزدیڪ است
🍃آب و آیینه بیارید سحـر نزدیڪ است
🍃متن_مداحی
🌾حاج_میثم_مطیعی
خبری می رسد از راه خبر نزدیک است
آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است
طبق آیات و روایات رسیده ای قوم
جمعه آمدن او به نظر نزدیک است
عاقبت فصل زمستان به سر آید روزی
باز هم گل دهد این باغ ثمر نزدیک است
قطره چون رود شود راه به جایی ببرد
به دعای فرج جمع اثر نزدیک است
با ظهورش حرم فاطمه را می سازیم
بار بر بند برادر که سفر نزدیک است
راه دور دل ما تا به در خیمۀ او
از در خانۀ زهرا چقدر نزدیک است
آه گفتم که در خانه و یادم آمد
غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است
گر چه از آتش در سوخته جانم اما
بیشتر روضۀ کوچه به جگر نزدیک است
باز کابوس سراغ پسری آمده است
باز می لرزد و انگار که شر نزدیک است
مادرت را ببر از رهگذر نامردان
کوچه بند آمده از کینه خطر نزدیک است
تا که افتاد زمین زلزله در عرش افتاد
هاتفی گفت قیامت به نظر نزدیک است
دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد
پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است
داغ مادر به جگر می رسد اما انگار
اثر داغ برادر به کمر نزدیک است
✍شاعر: محسن عرب_خالقی
🥀حضرت_زهرا
یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری
یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری
در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای
حتی میان خانه هم چادر به سر داری
کمتر بگو عجل وفاتی مهربان من
تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری
دیگر نمی گیرم بغل زانوی غم زهرا
از انتظار مرگ اگر تو دست برداری
خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی
بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری
من مطمئنم کوه را از پا می اندازد
این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری
در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن
حالا که ای بانوی من عزم سفر داری
تا زنده ام برده است خواب از چشم گریانم
این زخم هایی که به روی بال و پر داری
می بینمت روز دهم در قتلگاهی که
تو وعده ای با زینب خونین جگر داری
محمد حسین رحیمیان
🍃🍃🥀🍃🍃🥀🍃🍃🥀
🍃🥀🍃حضرت_زهرا
امشب است آن شب علی گریان شود
روضه خوانِ آن گلِ پنهان شود
از نجف می آید او با اشک و آه
درد را آهسته میگوید به چاه
می شود دستِ توسل بر شفیع
دامنِ آن رازِ پنهانِ بقیع
با دلی خون و نگاهی بی قرار
اشک می ریزد به چون ابرِ بهار
می نشیند در کنارِ تربتش
یادش آید روزهای غربتش
یادش آید اتفاقِ کوچه ای
گشته پرپر ناشکفته غنچه ای
یادش آید ماجرای پشتِ در
آن گل و آن هم امانت از پدر
یادش آید اتفاقِ لحظه ای
فاطمه بود و علی و فضه ای
خونِ رو از زیرِ معجر میچکید
غربتش دل را به محشر میکشید
آه! زهرا از چه بستر مانده ای
از چه رویت را ز من پوشانده ای
پرده بردار و ببینم روی تو
جای زخم پهلو و بازوی تو
من خودم دیدم تو را بی بال و پر
جوی خون افتاده بودی پشتِ در
گر چه پنهان میکنی تو از علی
صحنه را با چشمِ خود دیدم ولی
من خودم دیدم تو را نیلی نشان
در میانِ کوچه ها دامن کشان
بردنت با تیغِ شمشیر از نیام
تا بگیرند از علیت انتقام
فاطمه از من تو کتمان میکنی؟
زخم را در جامه پنهان میکنی؟
خیز و ای برگ گلِ ریحانِ من
زخمِ جانِ تو نشسته جانِ من
بیشتر از این پریشانم مکن
از صبوریت تو حیرانم مکن
من که دانم دردِ تو دردِ علیست
دردِ تو این عالمِ زردِ علیست
اصلاً از اول خودم فهمیده ام
این حقیقت را به چشمم دیده ام!
هستی محرابی
.👆
❣﷽❣
💐#سینه_زنی_حضرت_زینب_س
🔆#ورودیه
💐#واحد
🔆#محمود_کریمی
خودم اینجا دلم پشت سر قافله
دارم میبینمت با این همه فاصله
به ناله شد زمینو آسمون ولوله
ناله ی زهرا مرو مادر
💐واویلا حرم آواره شده
تو دله کاروان چه شوری برپا شده
ببین زینب چقدر شبیه زهرا شده
علمدار حرم شبیه مولا شده
شبیه حیدر توی خیبر
واویلا پسر ام بنین
واویلا علم می کوبه زمین
واویلا اشک زینبو ببین
تو نگاه سکینه اضطرابو ببین
سراب نیزه های بی حسابو ببین
گلوی نازکه طفل ربابو ببین
ببین شکوه علی اکبر
واویلا آسمون رنگ شبه
واویلا رباب در تابو تبه
واویلا جون زینب به لبه
خودم اینجا دلم پشت سر قافله
دارم میبینمت با این همه فاصله
به ناله شد زمینو آسمون ولوله
صدای زهرا مرو مادر
💐واویلا حرم آواره شده
.👇
.
#فاطمیه
#امام_حسن
#زمینه
قصه ، قصه ی دریا نیست
قصه ، قصه ی غم ها نیست
قصه ، غصه ی تنهایی دنیا نیست
قصه اینه روز آخر دلم خونه
مثل حیدر دلم خونه
بعد مادر دلم خونه
دلخون دلخونم
قصه ، قصه ی محشر نیست
قصه ی گل پرپر نیست
قصه ، قصه ی نامردی همسر نیست
قصه اینه بغض رفتن چه سنگیته
هق هق من چه سنگینه
دست دشمن چه سنگینه
سنگینه سنگینه
روز آخر دلم خونه
مثل حیدر دلم خونه
بعد مادر دلم خونه
دلخون دلخونم
@emame3vom
قصه ، قصه ی غربت نیست
قصه ی دلی پرخون نیست
قصه ، قصه ی تابوت و تیربارون نیست
قصه اینه داغ سینه شده قاتل
زهر کینه شده قاتل
تو مدینه شده قاتل
بی تاب بی تابم
روز آخر دلم خونه
مثل حیدر دلم خونه
بعد مادر دلم خونه
دلخون دلخونم
قصه ، قصه ی آتیش نیست
قصه ، قصه ی هیزم نیست
قصه ، قصه ی نامردی مردم نیست
قصه اینه تا در افتاد من افتادم
مادر افتاد من افتادم
با سر افتاد من افتادم
افتاد و افتادم
قصه ، قصه ی بازو نیست
قصه ، قصه ی پهلو نیست
قصه ، قصه ی زخم کنج ابرو نیست
قصه اینه فضه بردن بابامو
نه بابامو ؛ مولامو
کاش می بستن چشمامو
کی میره از یادم
تا در افتاد من افتادم
مادر افتاد من افتادم
با سر افتاد من افتادم
افتاد و افتادم
قصه ، قصه ی امروز نیست
قصه ، قصه ی فردا نیست
قصه ای به جز کربلای ما نیست
قصه اینه پیش خواهر یه برادر
پیش مادر سر اصغر
بوسه ی من زیر حنجر
جای همه اجدادم
قصه ، قصه ی یک عمره
قصه ، قصه ی هر شب بود
قصه ، غصه ی غصه های زینب بود
تا که دیدم توی گودال
تا که دیدم میره از حال
تا که دیدم شده پامال
اونجا بود جون دادم
.
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان
#مناجات
#روح_الله_عیوضی
زود برگرد کریمانه که فردا دیر است
با گریبان تنم دست اجل درگیر است
همه در ظل عنایات تو سرگرم خودند
انتظار فرجت آیه بی تفسیر است
مستعد بهر ظهور تو نگشتم که دعا
حبس در معصیت من شده بی تاثیر است
چه شد این ظرف وجودی که سرای حق بود
از طعام گنه و کاذب گندم سیر است
تو کنار من و من در پی تو می گردم
جای شکرش بروم جای دگر، تکفیر است
موی پیشانی من دست تو را می خواهد
پای من در حرمت طالب یک زنجیر است
گر نظر از سر رحمت به دعایم نکنی
کار من تا به قیامت به رضایت گیر است
.
#امام_زمان_عج
#قاسم_نعمتی
صاحب نفسا وقت سحر ياد زما کن
در بين قنوتت من آلوده دعا کن
در هم بخر اين بارِ به هم ريخته ام را
کمتر گل زيباى خود از خار جدا کن
کشکول گداى سر راه تو گرفتم
که گاه کريمانه نگاهى به گدا کن
از دست گنهکارى خود خسته شدم من
اين مرغک پر بسته ز هر دام رها کن
دل مرده ام اى يار مسيحا نفس من
هوئى بکش و حاجت اين خسته روا کن
آخر بشود دورى تو قاتل جانم
با يک نظرى درد نفس گير دوا کن
جا مانده ام از قافله ى سرخ شهيدان
راهى دل ما را به مسير شهدا کن
اى زائر شش گوشه بيا يک سحرى را
ما را ز کرم در به در کرببلا کن
.
#امام_زمان_عج_مناجات
#روح_الله_پیدایی
سرد و بی روحم ببین دنبال درمان آمدم
سر به زیر و روسیاهم من پشیمان آمدم
بند دنیا بودم و عقبی فراموشم شده
دور ماندم از تو با حال پریشان آمدم
این هوای نفس من دارد زمینم میزند
دست گیرم باش آقا بین خوبان آمدم
کم محلی کردنت آتش به جانم میزند
دلشکسته هستم و با چشم گریان آمدم
با گناهانم دلت را من زیاد آزرده ام
یک نگاهی کن که حالا بهر جبران آمدم
سائلی دربه درم دارم به لب ذکر رضا
در میان روضه ها با اذن سلطان آمدم
یادم آمد آن شبی که از دم باب الجواد
حاجتم را گفتم و تا پای ایوان آمدم
گفتم آقا کربلا میخواهم از دست شما
چشم وا کردم حریم شاه عطشان آمدم
پر شد از شمشیر و نیزه قتلگاه و خواهری
می دوید و ناله میزد ای حسین جان آمدم
.
.
#فاطمیه #امام_زمان
#توسل_به_امام_زمان_علیه_السلام
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا_علیهاالسلام
🌸زمزمه،سنگین،زمینه،شور
آقا ببخش باقلب تیره
دارم میخونمت دوباره
نگو با دیدن گناهام
برو که کارت دیگه زاره
هنوز میخوام برات دیوونه باشم
خوردم زمین میخوام، دوباره پاشم
بده لیاقتی ، برات فدا شم
تا زنده ام غلامتم
مدیون این مرامتم
کبوترم ، به اذن تو
اسیر ٍ توی دامتم
یا حجت ثانی عشر.....
🌸🌸🌸🌸🌸
چرا تو غمخواری نداری
ای که پناه مؤمنینی
سیصدو سیزده یار تو کو?😭
تا ببینن صحرا نشینی
یه یار با وفا چرا نداری
ازدست نوکرات چه بی قراری
غریب تر از همه تو این دیاری
ای صاحب زمان ما
هم دردی وهستی دوا
عجل علی ظهورک
یا مهدی یا امامنا
یاحجّت ثانی عشر...
🌸🌸🌸🌸🌸
برای اجداد غریبت
صبح ومساء روضه میخونی
تو هم شکسته از شکست
بازوی مادر جوونی
نگاه توس همش به هیزم و در
به زخم اون طناب رو دست حیدر
به سرفه های پُر ز خون مادر
آقا به جان فاطمه
نورخودت کن قائمه
این ظلمت دیرینه را
با طلعتت ده خاتمه
یا حجت ثانی عشر.....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
.
شعر شام #جمعه و گریز به #علقمه
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف...
دوباره جمعه گذشت و خبر ز ماهم نیست
خبر ز روشنی این دل سیاهم نیست
ببخش علت تأخیر تو شدم آقا
بَدَم که دیدن تو قسمت نگاهم نیست
نشد که لحظه ای از زندگی شوم خرسند
که این حیات، بدون تو دل بخواهم نیست
همیشه علت هجرت خطای من بوده
دلیل فاصله جز قلب پر گناهم نیست
مرا ز درگه احسان خود مکن بیرون
مگو که فرصت جبران اشتباهم نیست
برای دیدنت آیم به روضه ی عباس
که غیر دیدن رویت دوای آهم نیست
میان علقمه جدّت به تکیه گاهش گفت
بلند شو که به جز تو کسی پناهم نیست
چه مختصر شده ای ای مقطع الاعضا
توان بردن تو سوی خیمه گاهم نیست
✍عبدالمحسن
.