eitaa logo
نو نگاه
146 دنبال‌کننده
45 عکس
17 ویدیو
6 فایل
و نو نگاه ... محلی برای تفکر وشاید نگاه های نو مهرداد مطلب زاده طلبه سطح ۴ حوزه علمیه قم دکتری مدیریت راهبردی فرهنگ مدیر اندیشکده مرآت کارشناسی ارشد CMBA @Motallebzadeh جستاری در حوزه های: دین فرهنگ مدیریت
مشاهده در ایتا
دانلود
تعریفی که مدرنیته از انسان میدهد میگوید شما هستید و این تن مادی و جز این چیز دیگری نیست ، بایستی تمام هم و غم خود را در این دنیای مادی برای پرورش دنیا و جسم مادی خویش بگذارید و بجز این جهان ، دیگر جهانی را برای انسان مدرن متصور نمیباشد در مقابل اسلام عزیز میفرماید انسان فقط همین بعد مادی نیست بلکه بعد پیچیده دیگری دارد به نام روح که این بدن مادی مرکب روح انسانی می باشد برای رسیدن به سعادت هر دو جهان و این جهان پلی است برای رسیدن به جهان ابدی که در آن انسان متنعم خواهد بود در گزارشی آمده است : درصد بالایی از بانوان بالای 35 سال غربی دچار افسردگی می شوند چون خانم آرام آرام میبنید که دیگر آن زیبایی سابق را ندارد و جذابیت 20 یا 25 سالگی خویش را از دست داده است و چون تعریف این زن مدرن از خود یک تعریف تک ساحتی است و مختص به دنیای مادی و جسمانی است دچار افسردگی میگردد شاید بتوان بسیاری از اعمال جراحی زیبایی را در این مسیر تصور کرد با این تفاوت که بانوی ایرانی بدلیل پیشینه ی مذهبی که دارد در تقابل بین دنیای مدرن و اسلام درگیر میباشد از یک طرف عاشق خدا و اهل بیت میباشد و همچنین اعتقاد به قیامت دارد از دیگر سو تمام تمرکز خود را صرف این جسم مادی خود کرده است گویی که تمام زندگی او همین جسم است... در مقابل این ، تعریفی که اسلام از زن میدهد به گونه ای است که : سی یا چهل سالگی خانم ها تازه آغاز شاه نشینی اوست چون مادر شده است حرمتش بیشتر میگردد چون مادر را فقط از روی زیبایی و جسم مادی وی نمیسنجند بلکه هرچقدر سن او که بالاتر میرود ارزش و احترام او بیشتر میگردد و این که فقط به تن و زیبایی خانم مسلمان توجه ندارد باعث میگردد بیماری های روحی کمتری را تجربه کند 🛵 اینجا دنبال نو نگاه باش
خیلی اهل فوتبالم بیشتر بازی های مهم رو تا اونجایی که بتونم برسم پیگیری میکنم بازی های پرسپولیس رو حتما میبینم😍 امشب لپ تاپ جلوم باز بود و داشتم در مورد یه پروژه مدیریتی مطالعه میکردم و از طرفی هم گوشه چشمی داشتم تا بازی سپاهان و الاتحاد شروع بشه هر چی صبر کردم دیدم خبری نیست دنبال کردم علت شروع نشدن رو بدونم فهمیدم بخاطر تندیس سردار سلیمانی حاضر به حضور در زمین نشدند... برخی از کانال ها میگفتند‌ بجهت اینکه تندیس سردار سیاسی است نباید در ورزشگاه میاوردند و از این حرفا با گذاشتن عکس بالا خواستم بگم یه وقت بمباران رسانه ای باعث نشه ما از قهرمانان خودمون چشم بپوشونیم در ثانی ورزشی که اینا میگن سیاسی نیست چرا نمیتونه پول های بلوکه شده فدراسیون استقلال پرسپولیس ، سپاهان و... رو بگیره؟ این سیاسی نیست؟؟ 🛵اینجا دنبال نو نگاه باش
سلام توفیق شد جلسه ای را خدمت برادر عزیزم حاج اقای درخور مسئول میز تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی باشم مجموعه ایشان با عنوان نسل تمدنی فعالیت های مختلفی داشته است که از جمله آن میتوان به ابداع طرح شهید بهنام محمدی در سطح کشور اشاره کرد. همچنین فعالیت های چشمگیری مانند تهیه اسناد بالا دستی و تهیه روش های مختلف تربیتی و... که توسط یک مجموعه کاملا مردمی صورت گرفته بود بسیار جالب و قابل توجه می باشد اینکه یک نهاد کاملا مردمی توانسته است به نحوی قدم بردارد که برای بسیاری از نهادهای دولتی در سطح کشور برنامه ارائه دهد برام خیلی جذاب بود . مهمتر اینکه غالب افراد فعال در مجموعه نسل تمدنی را طلاب جوان‌ فعال در عرصه تعلیم و تربیت تشکیل میدهند آن چیزی که در بسیاری از کشورها نقش اول را در برنامه های نهادهای دولتی ایفا میکنند وجود اندیشکده های علمی می باشد به ویژه اینکه مجموعه ای باشد که توانایی اجرا نیز داشته باشد یعنی همزمان دو بال برنامه و اجرا را باهم داشته و ایفای نقش کنند مجموعه نسل تمدنی را به قطع میتوان یک مجموعه مردمی دانست که دو بال اجرا و محتوا را باهم دارد نکته اینکه هرجایی از این کره خاکی باشیم در صورت داشتن گروه همدل علمی و دغدغه مند میتوانیم برای نهادهای عریض و طویل کشور سند و برنامه بنویسیم و حتی در مسیر اجرای آن نقش اول در اجرا را داشته باشیم
امروزه در عرصه مدیریت و کسب و کار ادبیاتی با عنوان اتحاد استراتژیک وجود دارد که سازمان های بزرگ برای پیشبرد اهداف و رسیدن به بهره وری آن را سر لوحه خود قرار داده اند اساسا با رشد فعالیت ها و خدماتی که ارایه میگردد سازمان ها ناگزیر به اتخاذ تصمیماتی در باب اتحاد استراتژیک می باشند اتحاد استراتژیک عبارت تخصصی در رشته مدیریت می باشد که در زبان فارسی از آن به یاد میگردد شبکه سازی در حقیقت تلاش برای دستیابی به اهداف سازمان با کمک سازمان ها و مراکز دیگر می باشد سازمان ها برای اینکه بتوانند فرایند و چرخه عمر خود را به درستی طی کنند و به سود یا اهداف خود برسند با مراکز یا سازمان های همسوی خود توافق های کوتاه یا بلند مدتی امضا میکنند که در عین استقلال هر کدام بتوانند به نوعی به یکدیگر کمک نمایند بنظر میرسد امروزه با توجه به تهاجم شدید فرهنگی که در کشور رخ داده است و فعالیت های کوچک و جزیزه ای که انجام میگردد در عرصه فعالیت های فرهنگی نیز نیاز به ایجاد یک شبکه منسجم و اتحاد استراتژیک احساس میگردد این شبکه سازی علاوه بر آنکه باعث میگردد بین تشکل ها و نهادها یا سازمان های فرهنگی که هرکدام بصورت جزیره ای فعالیت میکنند اتحادی شکل بگیرد از موازی کاری و فعالیت های فرهنگی ضعیف و کم اثر نیز جلوگیری مینماید مباحث بسیار زیادی در باب شبکه سازی وجود دارد که میتوانید به مقالات و کتب مختلفی که در این زمینه نگارش شده رجوع کنید اما برای فعالین فرهنگی مطالعه کتاب جبهه سازی توصیه میگردد... 🛵 از اینجا دنبال نو نگاه باش
یکی از دوستان که افتخار آشنایی با ایشون رو بیش از ۱۵ سال است که دارم و الان فرمانده سپاه یکی از مناطق تهران می باشد روزی تعریف میکرد و میگفت : هیئت امنای مسجد محل اجازه فعالیت به ما نمیدادند ما سعی کردیم هر روز در نماز جماعت حضور پیدا کنیم و در خرده کارها به هیئت امنا کمک کنیم مثلا پرچم میزدیم و پوسترهایی که هیئت امنا میگفتند را نصب میکردیم بدون اینکه نظری بدهیم و فریاد انا رجل سر بدهیم مانند یک کارگر و شاگرد ساده در خدمتشان بودیم👩‍🌾🥴 وقتی این رفتار ما را دیدند آرام آرام در رابطه با فعالیت ها نیز از ما نظرخواهی میکردند و بعد از مدتی کوتاه تمامی کارها و تصمیم گیری های مسجد به دست ما افتاد😎🤓😅 خلاصه اینکه اگر جوان های فعال مسجد و هیئت امنا ظرافت به خرج دهند اندکی نرمی را چاشنی آن کنند میتوانند با حفظ استقلال یکدیگر از ظرفیت های همدیگر استفاده کنند و فعالیت های چشمگیر و بی نظیری را مانند بسیاری از مساجد رقم بزنند 🛵از اینجا دنبال نو نگاه باش
سلام توفیق شد در رویداد ایده پردازی فلسطین و نقش من حضور داشته باشم بسیاری از فعالین عرصه هنر ، تبلیغ بین الملل ، دانشجویان ، طلاب و کسب و کارها در این رویداد حضور داشتند بسیاری از منتورهای عرصه هنر و فعالین فلسطین جهت کمک به خلق ایده های جدید نیز از سراسر کشور مشارکت داشتند حقا و انصافا بسیاری از کاربلدهای عرصه های مختلف که در باب مسئله فلسطین و غزه احساس وظیفه میکردند در این رویداد کنار هم سه روزی را حضور داشتند از ایده های یکدیگر استفاده نمودند نکته ای که در این باب بنظرم آمد در مورد آن تاملی بنماییم این است که: وقتی نگاه و زندگی خود را بر اساس تمدن سازی رغم زدید طبیعتا در عرصه ساخت تمدن نوین اسلامی نمیشود نسبت به مسائل مختلف جهان حساس نبود ناراحت و غمگین بودن نسبت به فجایعی که رژیم منحوس در غزه به منصه ظهور رسانده است کمترین کاری است که انسان سلیم النفسی میتواند از خود بروز دهد اما انسانی که جهانی می اندیشد و بدنبال آرمان هایی که رهبری جامعه آن را نشان داده است حرکت میکند آرام نمینشیند بلکه غم و غصه ها و دیدن درد ستمدیدگان به او انگیزه ای میدهد تا در مسیر رفع ظلم و ساخت تمدن قدمی بردارد واقعا در مسئله فلسطین که به فرموده رهبری انقلاب : فلسطین کلید رمز آلود فرج است نقش ما چیست ؟ یا بهتر بیان شود : در این موقف آماده سازی فرج حضرت بقیه الله نقش من و شما و نقش ما چیست؟؟
دیشب سریال یوسف پیامبر را دنبال کردم وقتی یوسف وارد زندان شد با جهان و مردمی روبرو شد که نسبت به وضعیت بهداشتی خود بی تفاوت بودند نسبت به ضرب وشتم و مرگ همدیگر بی تفاوت بودند حتی وقتی یوسف به زندانبان اعتراضی میکند با این جمله مواجه میشود که بالاخره نهایت زندگی همه مرگ است یعنی زندانی ها و زندانبان دنیای سیاه و نامیدی را در برابرخود میدیدند که احساس زندگی خوب و عشق و علاقه به هم نوع و هر ارزش دیگری در آن از بین رفته است در قرن بیستم آثاری خلق شد که به آن ها لقب دیستوپیایی Dystopia دادند دیستوپیایی یا ویران شهر یعنی تخیلی در مورد آینده وجود دارد که سرتاسر نامیدی و سیاهی و تباهی است که زندگی در آن دلخواه هیچ انسانی نیست این مفاهیم ابتدا در ادبیات بروز پیدا کرد ، کتاب دنیای قشنگ نو یا نام دیگر این کتاب دنیای متحور نو به نگارش در امد تصویری که این کتاب از آینده نشان میدهد این است که همه چیز تحت کنترل است در این دنیا روابط شکل دیگری به خود گرفته است آنچه در دنیای خود تجربه کرده و ارزش محسوب میشود در این دنیا دیگر ارزش های اخلاقی وجود ندارد و جز نامیدی افق دیگری نیست کتاب دیگری نیز در فضای دیستوپیایی به نام فارنهایت ۴۵۱ نوشته شده است در دنیایی که این کتاب به تصویر میکشد حتی خواندن کتاب جرم محسوب میشود بطور کلی همه چیز در این دنیا ماشینی است حتی عشق ، دین، اخلاق و...همه ماشینی است اصلا برای او دیگر کشته شدن یک کودک یا زجر کشیدن مظلومی معنا ندارد چرا ؟ چون اساسا اخلاق برای او معنی ندارد و قلب خود را تبدیل به یک ماشین کرده است که چیزی از عاطفه در آن وجود ندارد سریال یوسف به خوبی نشان میدهد نفس کشیدن در اتمسفر یک انسان الهی میتواند قلب های دیستوپیایی را زنده کند کما اینکه یوسف قفس بسته زندان را که سرشار از نومیدی و مرگ بود را تبدیل به دنیای زندگانِ امیدوار کرد https://eitaa.com/no_negah
نو نگاه
سندی که امریکا برای ایجاد چالش در سازمان های مختلف برنامه ریزی نموده را طبق وعده دیشب تقدیمتون میکنم + فایل اصلی به زبان انگلیسی + فایل ترجمه شده بخش انتهایی سند این مطلب بر اساس دستورالعمل: Simple Sabotage Field Manual که از سال ۲۰۰۸ از محرمانگی خارج شده، شیوه‌ کاهش بهره‌وری و اضمحلال قدرت سازمانی دولت‌های ضد آمریکایی با استفاده از نیروهای نفوذی رو از سال 1944 به بعد نشون میده. ۱. ساخت کمیته برای هر کاری. از کمیته‌های تحقیقاتی گرفته تا کمیته‌های اجرایی. سعی کنین کمیته‌ها هر چقدر که ممکنه بزرگ باشه. هرچی تعداد بیشتر، مخالفت‌ها هم بیشتر ۲. اصرار به ساخت پروسه برای هر کاری. جلوگیری از ساخت هرگونه میانبر و تسهیل روندها، به بهانه اینکه داشتن پروسه باعث اصولی جلو رفتن کارها میشه ۳. به افراد ضعیف و غیرمتخصص بها دهید. با هدف پایین آوردن امید و انگیزه افراد کارآمد و حرفه‌ای، افراد غیرمتخصص را مرتب ارتقا دهید و از آنها تعریف کنید. ۴. اول کارهای غیرمهم را به آدم‌های متخصص و سپس (با اولویت کمتر و منابع کمتر) کارهای مهم را به آدم‌های ناکارآمد تخصیص دهید! ۵. مشغول کردن سیستم با موارد غیرمرتبط، غیرضروری و غیرمهم ۶. اصرار به استفاده از ادبیات و لغات درست. که در پی آن بحث‌های طولانی و بی فایده شکل خواهد گرفت. ۷. انجام مستمر سخنرانی‌های طولانی و تکراری. سعی کنین نکاتی که بارها عنوان شده را دوباره تکرار کنید. از انجام دوباره یک سخنرانی نترسید و سعی کنید در هیچ سخنرانی حرف تازه نزنید. همه را مجبور کنید تا در سخنرانی‌های طولانی شرکت کنند و گوش دادن را وارد پروسه‌های کاری کنید. ۸. به بهانه ایده‌آل بودن، به قسمت‌های غیرمهم گیر بدهید، دوباره کاری بسازید و منابع زیاد را صرف بهبود قسمت‌های غیر ضروری کنید. ۹. تا آنجا که می‌توانید مجوز بسازید و پروسه مجوز گرفتن را طولانی و سخت کنید. به بهانه ساخت امنیت، حداقل هر پروسه را سه شخص/سازمان مختلف باید تایید کنند. ۱۰. کار کردن کارمندان را کند کنید. با ساخت فرآیندهای کاری سخت (اجبار از استفاده از سیستم‌های خاص، حضور در شرکت و…) ۱۱. فرآیند کاری را طوری بچینید که یک نفر مسئول هیچ قسمتی نباشد و همیشه هر شخص بتواند یک نفر/تیم دیگر را برای هر اشتباه و قصوری مقصر نشان دهد. ۱۲. جلوی آموزش درون سازمانی و یا بین هم تیمی‌ها را بگیرید. همیشه اصرار کنید به خاطر داشتن بهترین بازده، همه باید آموزش یکسان داشته باشند که توسط سازمان تصویب شده. https://eitaa.com/no_negah ما را دنبال کنید
فرهنگ کشور را میتوان در سه عرصه دسته بندی و تقسیم کرد: 1. اولین جایی که فرهنگ در آن دخیل است عرصه تصمیم های کلان کشوری می باشد یعنی فرهنگ جهت دهنده به تصمیمات کلان کشور محسوب میگردد و هر تصمیمی در هر حوزه ای چه سیاسی ،چه اقتصادی و...گرفته میشود باید فرهنگ در آن تصمیم دخیل گردد ، در واقع با این عمل فرهنگی را ترویج یا تولید یا اشاعه می دهیم این بخش از حضور فرهنگ در بسیاری از تصمیم های کلان کم رنگ بوده است نمونه آن را میتوان در ساخت و سازهای مسکن مهر یا نهضت ملی مسکن دید دولت در ساخت یا در حال ساخت خانه هایی برای مردم میباشد اما بعد فرهنگی را در آن لحاظ ننموده است که مع الاسف ثمره تصمیم های بدون فرهنگ موجبات ساخت منازلی گردید که نه فرهنگ ملی و نه فرهنگ اسلامی در آن مشاهده میگردد بدین طریق میتوان بسیاری از تصمیمات را مشاهده کرد که آیا در تصمیم گیری کلان مسئله فرهنگ در آن تدارک دیده شده است یا خیر 2. دومین جایی که فرهنگ دخیل است آنجایی است که فرهنگ به ذهن و رفتار مردم شکل میدهد . باید دانست اندیشیدن و تصمیم گیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آن جامعه حاکم می باشد . مردم در خوراک و پوشاک ازدواج ، فرزنداری، حتی تعاملات اجتماعی خود بر اساس فرهنگی که بر اندیشه و ذهن خود حکمفرماست عمل میکنند. دولت و مجموعه های مردمی نمیتوانند خود را در شکل دهی به این اندیشه مردم بدون مسئولیت بدانند فلذا اگر فرهنگی ناصواب است باید آن را تصحیح کنند ، اگر فرهنگی درست اما ضعیف است آن را تقویت نمایند 3. سومین جایی که فرهنگ در آن دخیل است مهندسی فرهنگی است که در سیاست های آموزشی و علمی باید باشد یعنی مجموعه های آموزشی و علمی در سطح کشور بایستی سیاست فرهنگی آموزشی خود را بر اساس فرهنگ ایرانی اسلامی بنا نمایند از همین رو میتوان دید فعالیت برخی از مراکز آموزشی سنخیتی با فرهنگ ایرانی و اسلامی ندارد و به نوعی درحال ترویج فرهنگ غربی می باشد فلذا ضرورت دارد در عرصه فرهنگ مهندسی صورت گیرد تا فرهنگ های بیگانه ورودی در عرصه های اموزشی ما نداشته باشند https://eitaa.com/no_negah ما را دنبال کنید
اساس احکام اسلام در جهت تعالی دادن نوع زیست انسانی می باشد و در همه احکام میتوان تبلور دستور الهی در جهت حرکت انسان ها به سمت کرامت و عزت نفس را مشاهده کرد اگر اسلام میگوید امر به معروف واجب است بدین جهت است که بدنبال زیست اجتماعی متعالی می باشد زمانی که اسلام میگوید حق ندارید اجازه بدهید ظالمین در زمین حکومت کنند یا حق ندارید اجازه بدهید ظالمی به شما ظلم بنماید انگاری خداوند هر لحظه نگران عزت ماست نگران از بین رفتن بزرگی و کرامت ماست ... از طرف دیگر این عالم ، عالم تنازعات می باشد و ما دائما در همه حال درگیر و دار این تنازعات و این نبرد ها هستیم نبردی که به هیچ عنوان در عالم ماده تمامی نخواهد داشت اما آنچیزی که در این میان از اهمیت بالایی برخوردار می باشد این است که ما انتخاب نماییم که در کجای این نبرد ایستاده ایم و کدام سمت را انتخاب نموده ایم تکلیف چیست؟ از طرفی تکلیف این است که ما همیشه عزتمندانه زندگی کوتاه و گذرای دنیا را سپری کنیم و از طرفی مسئولیت داریم در نبردهای این دنیایی در طرف درست و حق مدارانه ی تاریخ زیست کنیم اساسا گفتمان مقاومت بر این پایه استوار است بر پایه زیست عزتمندانه مقاومت میگوید : من گردن به زیر تبرزین ظالمین نمینهم و بدنبال زیست عزتمندانه می باشم از همین رو است در برابر زیاده خواهی و گردن کشی ظالمین و مستکبرین کالجبل الراسخ ایستاده است اگر میبینید که مقاومت یمن با لنگ به کمر و نعلین به پا بدون ترس مانع عبور نفتکش های مستکبران میشود از همین روست آنان زیست عزتمندانه را انتخاب نموده اند و در این مسیر جان خود را نیز تحفه ای ناقابل میدانند آری محور مقاومت تعبیر امروزین و عصری شده سخن سیدالشهداء که فرمود : مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت میباشد است https://eitaa.com/no_negah
بسم الله الرحمن الرحیم آدم‌ها کسانی‌اند که تعریف آدم بودن را به آنچه هستند تقلیل داده‌اند من نمی‌خواهم مثل آنها باشم آدم‌ها به اصطلاح همان کسانی‌اند که زندگی این چند روزه دنیا را جدی گرفتند و برای آن می‌جنگند آدم‌های عاقل، با هوش و بادرایت که گمان می‌کنند تا ابد در این کره خاکی زندگی خواهند کرد. دیوانه بودن که دلیل نمی‌خواهد. اصلاً دیوانه کیست؟ و عاقل کیست ؟ اگر عقل آن است که عشق را پس می‌زند و طراوت هستی را از صفحه وجود انسان می‌زداید همان بهتر که نباشد و تو را دیوانه بخوانند. اگر دیوانگی نداشتنِ آن عقلی است که به وسیله آن برای حفظ خودت دست درازی به هویت دیگران کنی من از همه دیوانه‌ترم. اگر جنون ، آن بومی است که عشق در آن نقاشی می‌شود بگذار که عالمی مرا دیوانه بخوانند. من خسته بودم از مردمانی که درکشان به چشمشان و فهمشان و قضاوتشان به گشادی جیبشان بود لباس پاره‌ای بر تن کردم و دارایی‌ام را رها و آواره ی بین الحرمین کربلای معلی شده بودم. برای آنکه عاقلان سراغت نیایند لبت را کج می‌کنی کمی صدایت را تغییر می‌دهی... آدم ها مزاحم طلوع عشق از پسِ قله‌های هستی ات می‌شوند آن کس که در این دنیا خام بماند و عشق جانش را به آتش نکشد تخم آدمیت در وجودش رشد نکرده است آدم آن است که در دیوانگی به مردانگی رسیده باشد نه در خیال آدمیت حیوانی باشد که در پندارهایش صبح را به شب می‌رساند و شب را به صبح. تراوش‌های قلب‌هایتان را می‌بینم؛ افکار کودکانه‌تان؛ شهواتی که در پیش چشمانتان تا عمیق‌ترین سیاه‌چاله‌های مغزهایتان رسوخ کرده است صدای زمزمه‌های خودخواهی و خودپنداری‌تان، گوش قلبم را که سال‌هاست در این شهر رو به امواجی از عوالم غیبی باز شده مجروح و زخم آلود کرده است. ادامه دارد 📚 گوشه ای از کتاب کهشکان نیستی فصل چهلم لینک نو نگاه : https://eitaa.com/no_negah
نو نگاه
بسم الله الرحمن الرحیم #سیدعلی_ترکِ_دیوانه_‌۱ آدم‌ها کسانی‌اند که تعریف آدم بودن را به آنچه هستند
شما زائران سیدالشهدا علیه السلام می‌شوید به محض آنکه در اقیانوس بیکران نور شست و شو می‌کنید نهاد و باطنتان همچون فرشته‌ای ملکوتی صاف و شفاف و بی‌غش و بی‌رنگ می‌شود اما همین که پایتان را بیرون می‌گذارید برمی‌گردید به همان اسارتی که در آن بودید مگر اختیار از لوازم عقل نیست که شما هزار و هزار و هزار بار خود را در وجود حسین علیه السلام شستشو می‌دهید اما دوباره به اختیار خویش در کثافات و نجسات و سیاهی‌های این دنیا که هزاران بار از آن فرار کرده‌اید غرق می‌شوید به راستی دیوانه کیست ؟ شما یا من؟ من آنان را که اختیارشان را نابود در اختیار مولایشان کرده‌اند دیوانه می‌خوانم جنون پایمردی می‌خواهد ، به آتش کشیدن می‌طلبد ، خاطری ناز دارد که اگر با عاقلان درمیزی کم کم از شهر وجودت رخت بر خواهد بست. دیوانگی رسم و رسومی دارد عشق پرچمدار این دیوانگی است و اگر این جنون با حقیقتی در آمیزد او را رها نخواهد کرد تا به ساحل نیستی بکشاند... به راستی آن است که وقتی در مقابل معشوقش قرار می‌گیرد جز خویشتن را مزاحم نمی‌بیند و تمام عمرش را صرف نابود کردن خویش می‌کند و وقتی خودش نابود شد آن چیز که می‌ماند فقط معشوق است من در این شهر ، بین این دو کهکشان بی‌انتهای عشق ، بین این دو حرم لاهوتی ، دیوانه وار روزگار می‌گذراندم و در جستجوی مردمانی بودم که در پی حقیقت ، ساقیِ جان‌های عطشناک را قسم می‌دادند تا در حضور سلطان عشق برایشان وساطت کند تا اینکه یک روز در این میان مردی را دیدم که حیرت مرا برانگیخت... 📚 گوشه ای از کتاب کهکشان نیستی فصل چهلم لینک نو نگاه : https://eitaa.com/no_negah