eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹شنیدی کنار دو بدن امام حسین ع بلند بلند گریه کرد. اگه بگم یکی کنار بدن علی اکبر، دیگری کی ناله شُ میزنی؟ امام حسین کنار دو بدن ناله زد بلند زد کنار دو بدن امام حسین بغضشُ شکوند، دیگه نگفت دشمن شاد میشم ، دیگه حسین دلش آتیش گرفت. یکی کنار بدن پسرش علی اکبر یکی هم کنار بدن ابالفضل... 😭 هی میگه وای برادرم...برادرمُ کشتند حسین....😭 ▪️وای وای سر روی زانو گذاشت، داره با دستای نازنینش خاک و خون رو از چشم عباس پاک میکنه، 😭 یک چشم تیر خورده، یک چشم خون گرفته، داره این خونها رو پاک میکنه، غمی که عباسُ کُشته اینه که چرا نمیتونه بلند شه ادب کنه، آقا دست نداره.. 😭 ای حسین حسین... یه مرتبه ابی عبدالله دید از این چشم سالم داره اشک میریزه عباسش گاهی هم این پارو رو زمین میکشه، صدا زد عباسم دیگه برادریت رو ثابت کردی، چرا گریه میکنی؟؟؟ میدونی چی گفت...صدا زد حسینم دارم گریه میکنم برای بچه های تشنه...😭 خجالت عباس رو آب کرده بود.. حسین.... امروز بلند بلند گریه کن، امروز بگو یا ابالفضل من برات کربلا میخوام امروز بگو عباس من شفای مریضمُ میخوام امروز بگو عباس من میخوام دردم دوا بشه نمیدونم ابی عبدالله با چه حالی جانب خیمه رفت؟ همین که آقا برگشت خبر رو با کشیدن تیرک خیمه به زینب داد، اونی که مراد منه، دیدن سکینه جلو اومد 👇 بابا کاش زبونم بریده میشد نمی گفتم تشنمه...)... 😭 بابا عمویم تشنه میدان رفت من نخواهم آب گو عمو آید بابا آب نمیخوام ، بابا این بچه ها دارن میگن عمو عباس بیاد.. 😭 بابا خودم دیدم عمو دو سه روز آب ننوشیده بود .. ▪️میگن ابی عبدالله یکی از گریه هاش تو کربلا اینجا بوده، دیدن زانو زد، دستاشو باز کرد رقیه و سکینه و بچه هارو بغل کرد...صدا زد بچه ها غمو دیگه برنمیگرده...😭 آااای حسین... تعجیل در فرج امام زمان صلوات @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان حالی بپرس از مادر پیرت پسر جان دیگر سراغ از ما نمی گیری، کجایی؟ شاید که یادت رفته قول زیر قرآن دست تو از وقتی به دست حوریان است کمتر می یفتی یاد این دستان لرزان تو همنشینی با جوانان بهشتی لطفی ندارد دیدن ما سالمندان شرمنده ام مادر دلم خیلی گرفته ناراحت از حرفم نشو رو برنگردان پیش سماور رو به رویایش نشسته مادربزرگ پیر من با چشم گریان چیزی نمی گوید ولی از چشمهایش میشد بفهمی در اتاقش هست مهمان دارد برایش چای می‌ریزد ولی او مثل همیشه لب نخواهد زد به فنجان عطر عجیبی خانه را پر کرده شاید عطر گلی باشد که مانده زیر باران  @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
ای یار حبل متین.mp3
2.72M
شماره 1435 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ▪️زبانحال بشیر👇 ای یار حبل متین امّ بنین غمی به جان دارم آوردم بر تو خبر خون جگر به دیدگان دارم گویم این را زار و حزین تسلیت ای امّ بنین با دو چشم غرق به خون شد ابالفضل نقش زمین به علقمه یاست ز کینه پرپر شد دو دست عباست جدا ز پیکر شد گفتا با شور و نوا ادرک اخا یا حسین شرمنده ام به خدا ادرک اخا یا حسین ببین که مشکم پاره شده برادرت بیچاره شده ز غصه بیتاب است شراره دارد جان و دلم ز روی شش ماهه خجلم که تشنه ی آب است ▪️پاسخ حضرت ام البنین (س)👇 من هستم مادر او یاور او به مکتب ایمان اولاد من همه ی هستی شان فدایی قرآن شاکرم که گل پسرم آن به عالم نور دو عین در مقام نوکری اش شد بلا گردان حسین حسین بُوَد کعبه همه به سوی او صد همچو عباسم غلام کوی او تشنه لب غرقه به خون نور دلم شد شهید نزد زهرا شده ام تا به ابد رو سپید چرا برایش گریه کنم به روضه هایش گریه کنم که شد فدای دوست ز ضرب تیغ و تیر و سُنین به راه سرخ عشق حسین فدا شدن نیکوست شاعر: امیر عباسی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
ستاره می بارم قمر ندارم.mp3
1.36M
شماره 1438 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ستاره می بارم  قمر ندارم من به من نگید مادر پسر ندارم من جسم عزیزم رو  چه زیر و رو کردند به پیکر عباس نیزه فرو کردند ▪️ام البنینم وای وقتی به خاک افتاد علقمه شد بی تاب تا مشک آبش ریخت شد از خجالت آب کجاست علی اصغر  رباب پریشونه گهواره خالی و لالایی میخونه ▪️ام البنینم وای ای کاروان با این دلم چها کردی سه ساله ی ما را چرا نیاوردی شد خیمه ها غارت وقتی علمدار رفت ناموس آل الله تو کوچه بازار رفت شنیده ام زینب زد دست غم بر سر از داغ اون گودال از دست اون خنجر ▪️ام البنینم وای شاعر: میثم مؤمنی نژاد @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بارگاه با صفای در کربلا دارد اباالفضل تا قیامت عاشقان بی ریا دارد اباالفضل هر که از صدق و صفا بنمود رو در خانه او دید از راه وفا جو رو سخا دارد اباالفضل گر دوای درد خواهی رو کن در خانه او از برای در بی درمان شفا دارد اباالفضل تا لب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت همت مردانگی بین تا کجا دارد اباالفضل قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا اباالفضل... 😭 یادم آمد آن زمانی که حسین با چشم گریان دید در خون غوطه ور قد و رسا دارد اباالفضل صدا زد حسین جان برادر 🔸برادر در خون تپیده ات را دریاب.. ان شاءالله خدا کنه کسی در مجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه ▪️صدای اباالفضل به گوش امام حسین رسید سراسیمه اومد کنار بدن پاره پاره برادر دید دست در بدن ندارد تیر به چشم ش اصابت کرده.. 😭 فرق اباالفضل تا به ابرو شکسته.. آاای حسین... گریه کنان صدا زد: الان انکسر ظَهری قلت حیلتی... کمرم شکست بیچاره شدم عباس... 😭 عباس زبان باز کرد صدا زد: برادر جان خون از چشمم پاک کن تا یک بار دیگه تو را ببینم..😭 یه بار دیگر عزیز زهرا را ببینم.. عرضه داشت حسین جان تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادر چرا؟ آخه من به سکینه ات وعده آب دادم.. 😭 مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم چرا که ز روی سکینه خجالتی دارم سکینه آب طلب کرد و پاره شد جگرم نشد که قطره آبی برای او ببرم.. 😭 👇 برادر حسین جان سلام منو به خواهرم زینب برسان.. بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نباشه.. 😭 بگید خانم جان امروز(امشب) به عشق پسرت این سفره را پهن نمودیم اومدیم حاجت داشتیم توی این مجلس، دیگه آقاجان دست خالی ردمان نکنید اما کدوم مادر رو میگ؟ همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر با انگشتاش می کشید می نشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد.. ▪️طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن هم ناله ش می شد..😭 ▪️چی میگفت ام البنین؟ مادر داغدیده دیدی جوون از دست داده باشه چطور گریه میکنه؟.. 😭 هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر.. 😭 ای مادر ...ای مادر ..ای مادر مادر ..مادر نبودم کربلا مادر..😭 اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر...😭 مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر..😭 (ناله میکرد گریه میکرد) یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض می شد.. شنیدم کمر حسین کنار بدنت شکست... 😭 من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره..😭 جانم به فدای پسر فاطمه... 😭 مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد ز جور ساربان بی مروت دگر انگشت و انگشتر ندارد حسین آرام جانم حسین روح روانم... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ابی عبدالله پای بستر امام حسن داره میگه: از تو کوچه ها بگو زِ غصه هات برای ما بگو بذار یکم دلت سبک بشه چرا تو ساکتی؟ چرا بگو؟ از تو کوچه ها بگو بگو چرا موهات سفید شده چرا همش به زیر لب میگی تو کوچه مادرم شهید شده بگو تو کوچه چی دیدی؟ کی راهتون رو سد کرده؟ بگو که کی غرورت رو لگد کرده ؟ وای مادرم! بمیرم برات …😭 ▪️یهو بغض امام حسن وا شد گفت : داداش!… بد به مادرم گذشت می دونی چی برابرم گذشت دیدم که دستِ سنگینش اومد یه دفعه از روی سرم گذشت خیلی سخت گذشت داداش نشد که هیچ کاری کنم براش با غیظ و کینه هی لگد میزد می گفتم هی با التماس یواش مسیر خونه رو با اشک به مادرم نشون دادم خاکای چادرش رو من تکون دادم وای مادرم! بمیرم برات …😭 ▪️دید ابی عبدالله خیلی مضطره .. خیلی داره گریه میکنه… هر کی گریه می کرد هیچ اعتراضی نکرد اما تا دید حسین داره گریه میکنه… گفت : من فدات بشم حسین فدای آهِ غرقِ سوزِ تو تو کوچه خیلی سخت گذشت ولی نمیشه روزی مثلِ روزِ تو رویِ زمینِ پیکرت میان برا بریدنِ سرت داره می بینه غارتِ تو رو رو تلِ زینبیه خواهرت یکی اومد برایِ سر یکی برایِ انگشتر پیروهنش رو هم بردن پیشِ مادر غریب مادر، حسینم!… حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ زودتر کاش بمیرم زِ غم اما چه کنم مانده‌ام با تنِ تو  با چه کنم با چه کنم خواستم تا که نَگِریَم به کنارِ بابا خواستم تا که نَگِریَم به تو اما چه کنم گریه سخت است به مَردِ تو ولی می‌گِرید زیر لب زمزمه‌اش این شده ، زهرا چه کنم از سرِ شب که زدی شانه به مویم  به لبت.. ..خون به جایِ نَفَست آمده حالا چه کنم بسکه خون می‌چکد از پیرهنِ تازه‌ی تو بارها گفته‌ام ای وای  که بابا چه کنم دیدم آن روز چه آمد به سَرَت در آتش مانده بودم که در آن همهمه تنها چه کنم در و دیوار به هم خورد و تو را خُرد نمود می‌شنیدم نَفَست را  که خدایا چه کنم من به دنبالِ تو و فکرِ همه کُشتنِ تو کَس نمی‌گفت که در زیرِ قدمها چه کنم پلکِ سرخِ تو قرار است مگر وا نشود تو بگو با دلِ دلتنگِ تماشا چه کنم شاعر: حسن لطفی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸شب عروسي فاطمه است، عروس و مي‌خوان خونه داماد ببرن، پيغمبر فرستادن دنبال سلمان فرمودند: سلمان، فاطمه من، رو مركب سوار مي‌شه تو افسار ناقه‌رو بگير ببر طرف خونه علي، سلمان گفت: افتخار مي‌كنم. مهار ناقه را گرفته، فاطمه سواره، هي بلغ‌العلی رو بر زبون جاري مي‌كنه برد خونه‌ي علي زهرا رو. ▪️اون شب يه شبي بود، يه شبم سلمان تو خونه خوابيده ديد در مي‌زنن، تا رفت درُ وا كرد، ديد دو تا بچه‌هاي فاطمه سياه پوشيدن، سراشونو زير انداختن، دارن گريه مي‌كنن. ▪️تا نگاه سلمان به بچه‌ها افتاد فهميد چيه، ولي گفت بچه‌ها چه خبره؟ گفتن: بابامون علي فرستاده بياين جنازه‌ي مادرمونو بردارين، سلمان به خدا مادرمونو كشتن.. 😭 ▪️سلمان فارسي اومد تو خونه‌ي علي، ديدين اگه يه غريبي يه آشنا رو ببينه چه مي‌كنه؟ ▪️همچين كه چشم علي به سلمان افتاد، يه دفه ديدن سلمانُ بغل كرد، داره گريه مي‌كنه فرمود: سلمان يادته اون شب عروسي، مهار ناقه رو گرفته بودي، زهرا رو خونه‌ي داماد آوردي، حالا بيا بريم مي‌خوام فاطمه رو بقيع ببرم..😭 يا زهرا.. جنازه رو برداشتن از خونه مي‌خوان ببرن بيرون، وقتي يه مادري جنازه‌اش تو خونه افتاده باشه، بچه‌هاش آهسته گريه مي‌كنن، ولي همچي كه مي‌خوان جنازه‌ي مادرو از خونه ببرن بيرون، يه دفعه بچه‌ها بي‌اختيار اشك مي‌ريزن..😭 ولي من بميرم برا بچه‌هاي فاطمه كه جرأت ندارن بلند گريه كنن، اين آستيناشونو تو دهانشون كردن، كه اگه بلند گريه كنن كسي صداي ناله‌شونو نشنوه..😭 ▪️ علي اومد كنار قبرستان بقيع، خودش تنهايي جنازه رو توي قبر گذاشت. يه وقت ديد دو تا دست شبيه دستاي پيغمبر پيدا شد، يعني علي جان امانتي مو به خودم بده جا داشت پيغمبر بفرمان: علي امانتي رو كه به تو دادم پهلوش شكسته نبود.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
مرو از برم یاس نیلوفری.mp3
1.21M
شماره 1576 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مــرو از بَـرَم  یاس نیلـــوفــری تــو نــورِ امیـــد  دل حیــــدری بمـون جـان حیـدر عـزیز پیمبــر مرو فاطمه ▪️مرو فاطمه جان مرو فاطمه جان مرو فاطمه بدونِ تو گــریونه چشمـــای من مـرو بـی تو تاریکــه دنیــای من دلم بیقــراره غمت زد شـراره به جان علـی ▪️مرو فاطمه جان مرو فاطمه جان مرو فاطمه فدایی شـدی در دفاع از حـرم فــدای تو ای بهتـــرین یــاورم شهیـد ولایت بشم مـن فدایت مرو فاطمه ▪️مرو فاطمه جان مرو فاطمه جان مرو فاطمه علی بی تو دیگه نداره خوشی تو با رفتن خود منـو می کشی تو رفتی ز دستم ز داغت شکستم مرو فاطمه ▪️مرو فاطمه جان مرو فاطمه جان مرو فاطمه مــرو زوده  یاس جــوان علی بمــون بــانوی قـد کمــان علی خزان شد بهارم کسی رو ندارم مرو فاطمه ▪️مرو فاطمه جان مرو فاطمه جان مرو فاطمه بمــون مادری کن برا زینبـین نذار غم ببینه چشای حسین حسن بیقراره غـم کوچـه داره مرو فاطمه ▪️مرو فاطمه جان مرو فاطمه جان مرو فاطمه قــرار مــن و تو باشــه  کربلا تو صحرای خونین و دشت بلا حسینو صداکن عزایش به پا کن تو گودال خون تو شام غریبان به همراه زینب بُنَـــیَّ بخون ▪️حسینم حسینم حسینم حسینم حسینم حسینم شاعر: رقیه سعیدی(ڪیمیا) @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
# امام_حسن_مجتبی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رهایم که نمی‌سازد همین کابوس و تکرارش همین خوابِ پریشان و شب و اندوه و آزارش پدر ناگفته می‌داند، من این را خواندم امشب از... ...نگاهِ سر به زیرِ او، خجالت های بسیارش حسین آرام میگِرید که می‌فهمد سکوتم را ولی زینب مرا کُشته مرا کُشته از اصرارش به تن پیراهنی دارد  که مادر برتنش کرده لباسی که اناری بود رنگش ، نقشِ گلدارش لباسی را  که فضه بسکه  شسته رنگ و رو رفته‌است ولی پاره شده پهلویِ آن از جای مسمارش نشسته با همان چادر که خاکِ کوچه را خورده به یادِ مادرم اُفتاده‌ام امشب زِ دیدارش میان کوچه بودم دستِ من در دست مادر بود مرا می‌بُرد تا خانه  مرا با حالِ بیمارش سرِ راهم حرامی بود و راهی تنگ، نالیدم خداوندا نیافتد بر من و مادر سر و کارش رسید و مادرم تا نامِ بابا بُرد، از خشمش لبِ خود را گزید و مُشت شد دستِ ستمکارش به رویم چادر خود را کشید و خواست با چشمم نبینم ضربِ سنگین را نبینم چشمِ خونبارش یکی با رویِ دستش زد یکی با پشتِ دستش زد یکی نقشی به رویش زد یکی هم زد به دیوارش یکی انداخت از خاک و یکی انداخت از پایش یکی از چشمها زخم و یکی از چشمها تارش به دوشم مادرم را می کشیدم  گریه‌ام می‌گفت خدایا هیچ طفلی را نساز اینسان گرفتارش شاعر: حسن لطفی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ فلک بُردی ز باغم حاصل من زدی آتش تو آخر بر دل من ندیدی اشک چشم مادرش را چرا بردی ز باغش حاصلش را عجب نامردی ای دنیای فانی ربودی دخترم را در جوانی ز خاک غم گِلِ من را سرشتند به تقدیرم چنین غم را نوشتند عزیزم قامت بابا شکسته شدم از زندگی بیزار و خسته در و دیوار غبار غم گرفته چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته تو ای زیبا گل در خاک و خفته درود زندگی را زود و گفته چسازد بعد بابای زارت بیاید هرشب جمعه مزارت اگر چه داغ تو بنموده پیرم مرا از زندگانی کرده سیرم کنم در خاطرات خود مصوّر غم آن نو جوان شهزاده اکبر نبوده در تن تو زخم شمشیر چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن ولی جسم علی صد جا بریدن نبوده جای بوسه بر تن او نموده اربأ اربا دشمن او بده صبری تو ای خلاق باری دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری شاعر: قاسم جناتیان قادیکلایی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ... وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ... من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد زبانحال آقامون موسی بن جعفر گوشه ی زندان.. من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم قربون غریبی ت برم آقا... یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر... لیک دوری رضا می‌کشیدم در غربت گوشه زندان تنهای تنها... لیک دوری رضا می‌کشیدم در غربت گر نیاید به تسلای دل شب گیرم در حالات حضرت آوردند: لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ.. 🔸چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو از این زندان به اون زندان منتقل میکردند.. ▪️خدا ميدونه تو این سالها چقدر به امام رضا سخت گذشت..😭 چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت..😭 نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه... هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری می‌کنی.. توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت.. اما بالاخره یک روز خبر دادند.. گفتند آی شیعیان... قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه... 🔸شاید شیعیان خوشحال شدند اومدند پشت درب زندان ایستادند.. منتظرن بعد چهارده سال، قراره آقاشون رو ببینند.. شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد من دست هاش رو می‌بوسم، یه نفر میگه من روی پاهاش می افتم، یک نفر گل آورده... الهی امید کسی ناامید نشه.. یکدفعه دیدند درب زندان باز شد، چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن یه نفر صدا میزنه... ( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ ) منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99 آی شیعیان آنقدر منتظر بودید... اینم امام تون... ▪️ای وای... ای وای... کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند شدی آزاد دگر از قفس تاریکت ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند هر طوری بود شیعیان اومدند، جنازه آقا رو تحویل گرفتند. ▪️با احترام کفن کردند روی دست شیعیان تشییع جنازه با شکوهی شد.با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند. اما عرضه بداریم... لا یوم کیومک یا اباعبدالله... کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند... صدا زدند... ▪️اسب هاتون رو نعل تازه بزنید... اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند که... استخوانها شکست... دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست به محفل مداحان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e