#روضه_کوتاه
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فاطمه دست حسن و حسينُ ميگرفت ميرفت درِ خونهي مهاجرين و انصار رو ميزد، ميگفت اي مردم بيوفا به خدا علي خونهنشين شده، بخدا علي تو خونه نشسته.
▪️در ميزد، ميشنيد از داخل خونه ميگفتند كيه. تا ميگفت منم فاطمه دختر پيغمبر، صداي صاحب خونهرو ميشنيد كه به بچهاش ميگفت در رو باز نكن.
🔸ميديدن پيغمبر دست فاطمه رو ميبوسيد، ميديدن پيغمبر سينهي فاطمهرو ميبوئيد، ميديدن پيغمبر وقتي ميخواست وارد خانهي فاطمه بشه اجازه ميگيره بعد وارد ميشه.
▪️ولي نامحرما دختر علي رو سيلي زدن، ولي نامردا نگفتند اين دختر پيغمبره پهلوشو شكستن.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#بحرطویل
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
صبح زود است و رها از همه غم ها شده زهرا
و آماده ی رفتن شده است ام ابیها
بنشینید ، ببینید
که این آخر روزی ، نشسته است کمی نان ، بپزد بهر یتیمان
شده است دست به زانو ، به این سو و به آن سو ، زده جارو همه ی خانه ی خود را
و عوض کرده لباس های حسین و حسنش را ، گل پر محنش را ،
و می داد به زینب کفنش را ، همان پیروهنش را ، که با زحمت بسیار به اتمام رسانده
صدا کرده کنون دختر خود را ، همان زینب کبری ، همان زینت بابا ، همان ثانی زهرا ، خدا ختم به خیرش کند این قصه ی اورا
عزیزم ، امیدم ، ببین دختر من ، دلبر من
مادر تو بار سفر بسته و حالا اگر اینجا بنشسته ، بدان امر مهمی است
بدان مادر تو ، مادر غمزده ی خونجگر پرپر تو آخر راه است ، بدان مارد تو رفتنی است لیک
تو می مانی و بابا ، تو می مانی و غم های علی شیر خدا ، حضرت مولا
تو می مانی و حیدر ، تو ای مونس مادر ، تو ای دختر مضظر ،
حواست به علی باشد هرگز نکنی گریه کنارش ، که بس باشد و بابای تو را آن دل زارش
که از دست بداده همه دارو ندارش ، همه باغ و بهارش ، و سعی کن که نیفتد گذارش ،به آن کوچه ای که ماردت افتاد..
تو می مانی بغض حسن و چشم پر از اشک و ستاره ، همان چشم که بسیار ، شده خیره به دیوار ، به دیوار و در و کوچه و مسمار
عزیز دل من آه
تو می مانی و آن تشنه لب خانه ی ما ، پسر کوچک کاشانه ی ما ، آه
تو می مانی و غم های حسینم
برسان هر شب بی مادریش آب به لبهای حسینم
مادری کن پسرم را و اگر رفت حسین کرببلا همره او باش
در آن وادی غم بار ، در آن عرصه ی خون بار ، در آنجا که حسین بی کس و بی یار ، گرفتار گرفتار ، میان همه اغیار ، همه کافر و اشرار
تویی تو فقط ای زینب من یار و مددکار
تو هم مادر و هم خواهر و هم دلبر و هم لشگر اویی
در آن موقع که شد عازم میدان
اگر آب نداری ، به اشک پشت سرش آب ، به بالای سرش آیه ی قرآن ، به زیر گلویش بوسه بکاری ، نگذاری
نگذاری برود تا به تن او کنی این پیرهن بافته ام را
تو در بالای آن تل ، حسینت هم به مقتل ، نگه کن به گودال ، شده بی پر و بی بال ، به زیر چکمه ی پست ترینی ، تنش آه چه پامال ، تنش آه شده چال ، تنش پخش به صحرا ... سرش بر روی نی ها .... خدا یا خدایا
و آنگاه صدا می رسد از عرش، زنی ناله کان ، مویه کنان ، موی کنان ، دل نگران ، ناله زد ای وای
بنی قتلوک ، بنی قتلوک بنی قتلوک .....
شاعر: یاسر مسافر
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#عروسی
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸شب عروسي فاطمه است، عروس و ميخوان خونه داماد ببرن، پيغمبر فرستادن دنبال سلمان فرمودند:
سلمان، فاطمه من، رو مركب سوار ميشه تو افسار ناقهرو بگير ببر طرف خونه علي،
سلمان گفت: افتخار ميكنم.
مهار ناقه را گرفته، فاطمه سواره، هي بلغالعلی رو بر زبون جاري ميكنه برد خونهي علي زهرا رو.
▪️اون شب يه شبي بود، يه شبم سلمان تو خونه خوابيده ديد در ميزنن، تا رفت درُ وا كرد، ديد دو تا بچههاي فاطمه سياه پوشيدن، سراشونو زير انداختن، دارن گريه ميكنن.
▪️تا نگاه سلمان به بچهها افتاد فهميد چيه، ولي گفت بچهها چه خبره؟
گفتن: بابامون علي فرستاده بياين جنازهي مادرمونو بردارين، سلمان به خدا مادرمونو كشتن.. 😭
▪️سلمان فارسي اومد تو خونهي علي، ديدين اگه يه غريبي يه آشنا رو ببينه چه ميكنه؟
▪️همچين كه چشم علي به سلمان افتاد، يه دفه ديدن سلمانُ بغل كرد، داره گريه ميكنه فرمود:
#زبانحال
سلمان يادته اون شب عروسي، مهار ناقه رو گرفته بودي، زهرا رو خونهي داماد آوردي، حالا بيا بريم ميخوام فاطمه رو بقيع ببرم..😭
يا زهرا..
جنازه رو برداشتن از خونه ميخوان ببرن بيرون، وقتي يه مادري جنازهاش تو خونه افتاده باشه، بچههاش آهسته گريه ميكنن، ولي همچي كه ميخوان جنازهي مادرو از خونه ببرن بيرون، يه دفعه بچهها بياختيار اشك ميريزن..😭
ولي من بميرم برا بچههاي فاطمه كه جرأت ندارن بلند گريه كنن، اين آستيناشونو تو دهانشون كردن، كه اگه بلند گريه كنن كسي صداي نالهشونو نشنوه..😭
▪️ علي اومد كنار قبرستان بقيع، خودش تنهايي جنازه رو توي قبر گذاشت. يه وقت ديد دو تا دست شبيه دستاي پيغمبر پيدا شد، يعني علي جان امانتي مو به خودم بده
جا داشت پيغمبر بفرمان: علي امانتي رو كه به تو دادم پهلوش شكسته نبود.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#شام_غریبان
#حضرت_زهرا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم
هم ناله با امام زمان گریه می کنم
چه خبره امشب ؟..
یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من
رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم
🔸اینجا نباش ، دل هامونُ ببریم توو خونه ی امیرالمومنین..
▪️چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهار ساله ، باید توو خونه مادری کنه.. 😭
باید خونه داریکنه..
▪️ این مدتی که فاطمه بیمار بود هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میاد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ..😭
با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن
با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم
با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز
با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم
🔸امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ...
▪️یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده فردا ، حتماً ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها
یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟
حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟
همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد
فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید..
همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد
اما گریست مویه کنان گریه می کنم
شاعر: سعید نسیمی
🔸اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟
صدا زد اسماء :
#دشتی👇
تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی
تو صورت بینی و من جای سیلی.. 😭
▪️تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید؟
شاید نمی خواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ..😭
تو می بینی علی را زار و خسته
نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته
▪️الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرا فاطمه از من رو میگرفت ؟
تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟
▪️کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید
سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه مادرش از دنیارفته باشه صدا زد ،
یتیمای فاطمه بیائید حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر..😭
▪️هر دو تا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنن.. 😭
امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ..😭
▪️یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد..
یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا ک..
آاای
ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند..
▪️اما من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد هی ناله میزد، هر چی عمه التماسش میکرد..😭
▪️رقیه آرام باش گریه نکن عزیز..
صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ..😭
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
هرجا نشستی سه مرتبه از سُویدای دلت
صدا بزن یا زهرا یا زهرا یا زهرا..
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#روضه_کوتاه
#فاطمیه
#امام_حسن
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
كبوتر من، مپر زلانه
مبر صفا را، از آشيانه
بگو مگر از، علي چهديدي
رَوي زلانه، چرا شبانه
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
🔸مگه علي فراموش ميكنه، جلو چشماش فاطمه رو زدن.. 😭
جنازه زهرا بر روي دوش عليِ، اما صحنههاي كوچه و آتش زدن در خونه مگه از چشمان علي بيرون ميرن.
نه نه، مگه اون روز رو فراموش ميكنه..
▪️شيخ عبدالزهراي كعبي ميگه: يه شب امام مجتبي رو خواب ديدم، عرض كردم آقا جان شنيدم زهر جفا جگر شما رو پاره پاره كرد.. 😭
▪️صدا زد اي شيخ ميدوني چهوقت جگر من پاره پاره شد؛ وقتي كه دست من تو دست مادرم زهرا بود، جلوي چشمان من سيلي به صورت مادرم زهرا زدن.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#روضه_کوتاه
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
چرا شماره نَفَسهايم از لبت افتاد؟
نگاه من به سوي اشك زينبت افتاد
🔸ديد علي خيره خيره گوشهاي رو نگاه ميكنه..
چرا به مُهر و به سجادهام نظر بستي؟
دلم به ياد مناجات ديشبت افتاد
▪️زهرا جون شبا حرفاي دلت رو ميشنوم..
درستِ كه آروم مناجات ميكنـي ولي علـي عالِم به اسراره..
ز كار خانه تعجب كني چرا جانا؟
نگاه من به سراي مُرَتَّبت افتاد
▪️هر روز خونه رو فضّه تميز ميكرد، ولي امروز طور ديگهايه، معـلومه بـا اين تـرتيبـي كـه خانه داره تو كاراي خونه رو كردي..
علي داره خيره خيره به بستر زهرا نگاه ميكنه..
چرا به صورت من خيره خيره مينگري؟
غروب زندگي از بام يثربت افتاد
چرا نگاه كني بر من و فشاري دست؟
دگر مريض علي از مراقبت افتاد
چرا به گرية خود مينوازيَم اي دوست
دلم به ياد تمام مصائبت افتاد
چرا تو زانوي غربت گرفتهاي در بر؟
مرو كه بيتو ولايت ز مرتبت افتاد
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
51.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کربلایی حسن عطایی🎤
تمام شهرُ با خبر می کنیم... 🏴
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#فاطمیه
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📜 نه فقط صدیقه کبری سلاماللّهعلیها… بلکه امیرالمؤمنین علیهالسلام هم «فضّه» را صدا زد.. 😭
در نقلها آمده است:
📋...وَ صَاحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِفِضَّةَ یَا فِضَّةُ مَوْلَاتَکِ فَاقْبَلِی مِنْهَا مَا تَقْبَلُهُ النِّسَاءُ فَقَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَأَسْقَطَتْ مُحسناً
▪️در همان گیر و دار که آن حرامیان به داخل خانه آمدند، امیرمؤمنان علیهالسلام فریاد زد و فرمود: ای فضّه! بانوی خود را دریاب که از ضرب لگد و فشار درب خانه، دچار درد زایمان گردیده و محسن علیهالسلام سقط شده است.
📚الهدایة الکبری، ص۴۰۸
📚بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹
✍ چه دید آنجا زمان بردنش حیدر...، که زد فریاد:
بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا...😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#فاطمیه
#دشتی
#شام_غریبان
#گریز
#حضرت_رقیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کربلایی احمد صدرایی🎤
فغان تا عالم لاهوت می رفت
به روی شانه ها تابوت می رفت... 😭
#قست_اول
پیشنهاد دانلود و نشر ✅
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#فاطمیه
#دشتی
#شام_غریبان
#گریز
#حضرت_رقیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کربلایی احمد صدرایی🎤
فغان تا عالم لاهوت می رفت
به روی شانه ها تابوت می رفت... 😭
#قست_دوم
پیشنهاد دانلود و نشر ✅
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#تاریخ
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📜 علی «علیهالسلام» را به یک بلایی مبتلا میکنم که اَحدی را بدینگونه بلایی مبتلا نکردهام...
در روایتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
💬 در شب معراج پروردگارم عهدی بر دوشم نهاد و ... فرمود:
📋 يَا مُحَمَّدُ اسْمَعْ: عَلِيٌّ رَايَةُ الْهُدَى، وَ إِمَامُ أَوْلِيَائِي، وَ نُورٌ مَنْ أَطَاعَنِي،
▪️ای محمّد! بشنو: علی «علیهالسلام» بیرق هدایت، پیشوای دوستان من و نور کسانی است که از من فرمان میبرند.
📋 وَ هُوَ الْكَلِمَةُ الَّتِي أْلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِينَ
▪️او همان کلمهای است که پرهیزگاران را به همراهیاش وادار ساختهام.
📄 پس هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است...
🔖 آنگاه خدای متعال فرمود:
📜 إِنِّي مُسْتَخِصُّهُ بِبَلَاءٍ لَمْ يُصَبْ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي
👈 من او را به بلایی مبتلا خواهم کرد که هیچ یک از مخلوقاتم را به آن دچار نکردهام!
🥀 این بلا، آن چیزی است که از پیش مقدر شده! او گرفتار میشود و به واسطه او نیز مردم آزمایش میشوند.
📚أمالی،شیخ طوسی،ج۱ ص۵۱۳
📚غایة المرام،بحرانی،ج۱ ص۱۹۱
✍ گل من نقش زمين است نپرسيد چرا؟
کار پاييز همين است…نپرسيد چرا؟
زنی افتاد و رگ غيرت عالم نگريست
نظر عشق چنين است نپرسيد چرا؟
گاه مردی که جهان دور سرش میگردد
بیکس و کارترين است نپرسيد چرا؟
تا نرنجد دل من، فاطمه هرچند که ديد
حيدرش خانهنشين است نپرسيد چرا؟
بیجواب است سلامم نه تعجب نکنيد
آخر اين شهر، مدينه است نپرسيد چرا؟
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
#مصائب_بعد_از_شهادت
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📜 ای عمّار! همینجا بود که فاطمهام را کشتند... ای عمّار! همین میخ بود که کار خودش را کرد...
در نقلی آمده است:
🥀 بعد از گذشت چند روز از شهادت صدیقه کبری سلاماللّهعلیها، «عمار» به دنبال امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه آمد. آن حضرت بعد از اینکه گوشهای از صدمات وارده بر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را برای عمّار بازگو کردند، خواستند تا که از خانه خارج شوند.
📋 فَلَمّا وَصَلَ إلَى البابِ وَقَعَ نَظَرُهُ عَلَى المِسمارِ فَوَقَعَ مَغشِيّاً عَلَيه.
▪️وقتی که امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه به کنار در خانه رسیدند، نگاهشان به میخ در افتاد و همانجا از هوش رفته و نقش بر زمین شدند.
🥀 عمار گوید: بعد از لحظاتی که مولا علی علیهالسلام به هوش آمد، به محضرش عرضه داشتم: ای مولای من! آیا به پا نمیخیزید تا برویم؟! امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه به من رو کرده و فرمودند:
📋 يا عَمّار! دَعْنِي مَعَ يَتامىٰ فَاطِمة علیهاالسلام
▪️ای عمار! مرا با یتیمان فاطمه سلاماللهعلیها تنها بگذار...
📋 يا عَمّار! هُنا قَتَلوا حَبيبَتي فَاطِمة، هُنا عَصَروا فاطمة، هُنا أسقَطوا جَنينَها،
▪️این عمار! همینجا بود که حبیبهٔ من، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را کشتند! همینجا بود که او را بین در و دیوار تحت فشار قرار دادند! همینجا بود که جنینش را سقط کردند!
📋 يا عَمّار! بِهَذا المِسمٰار تَمَزَّقَتْ أحشَاءُ حَبيبَتي فاطِمَة.
▪️ای عمار! به واسطه همین میخ بود که بدن مبارک فاطمه سلاماللهعلیها از درون هم زخم شد!
📚العبرة الساکتة،ج۲ ص۸۲
✍ رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من
زهرای من! حبیبهی من! مهربان من
میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟
دیگر شدم بدون عصا آسمان من!
مانده هنوز بستر تو گوشهی اتاق
با لالهاش چکار کنم باغبان من؟!
ماندست چند تار مویت بین شانهای...
چشمم که خورد تیر کشید استخوان من!
راحت بخواب درد کشیدن تمام شد!
راحت بخواب دردْکشیده جوان من!
کابوس لحظههای علی نبش قبر توست!
فکرش به هم زدهست زمین و زمان من
چهل قبر ساختم که نفهمند هیچوقت
آخر کجاست قبر تو راز نهان من...
گفتم درِ جدید بسازند بعد تو
تا میخها دوباره نگیرند جان من...
حالا دگر تمام شده امتحان تو...
حالا دگر شروع شده امتحان من...
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌