eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.5هزار دنبال‌کننده
345 عکس
11 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! @nohe_sonnati
تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده جسم جوانان بنی هاشم به خاک است لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده با احتساب آتش خیمه یقینا چیزی برای دفن از اکبر نمانده با احتساب نعل های تازه حتماً چیزی هم از قنداقه ی اصغر نمانده زیباترین پروانه در گودال مانده پروانه ای که در تن او پر نمانده مادر کنار پیکرش روضه گرفته نایی برای گریه اش دیگر نمانده تقصیر قلب سنگ نیزه دارها شد حالا کنار او اگر خواهر نمانده آقا رسید و دید از نزدیک انگار انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده! گفتند با گریه که آقا جز حصیری چیزی برای دفن این بی سر نمانده پیچید پیکر را میان بوریا و فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده با احتساب ضربه های آخر شمر حتما دگر چیزی از این حنجر نمانده @nohe_sonnati
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری آه، آقای غریبم چقدر غم داری تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات باز هم روضه نا خوانده به عالم داری این همه زائر دلسوخته خاکت را از ازل داشته ای تا به ابد هم داری روضه خوان هات زیادند، یکی شان قرآن مطلع فجر خدا سوره مریم داری درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت خواهرت هست کنارت، تو که محرم داری بهترین نوحه ما هست «غریب مادر» صاحب روضه بگو -بهتر از این دم داری-؟ تا که نومید نگردد ز درت محتاجی تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت دید در وزن تنت چند هجا کم داری @nohe_sonnati
دوبیتی بنی اسد پی تدفین پیکر شهدا بیامدند همه با عزم جزم پابرجا نشد میسرشان فهم نام آن اجساد نمود سید سجاد یاری آن ها ▪️ چو جسم اطهر بابا امام وقت بدید بگفت بهر من ای قوم یک حصیر آرید نمود جمع تن پاره پاره ی پدرش برای دفن در او پیکر پدر پیچید @nohe_sonnati
صبری کنید این کشته‌ها را می‌شناسم جاماندگان نینوا را می‌شناسم من زاده‌ی زهرا علی بن الحسینم هم زخم‌ها را هم شفا را می‌شناسم گرچه شناسایی کمی سخت است اما من دو یتیم مجتبی را می‌شناسم این پیکر مُثله که مانده روی خاک و رفته سرش بر نیزه‌ها را می‌شناسم از عمه‌جانم مانده اینجا یادگاری طفلان اویند این دو تا را می‌شناسم از علقمه بوی عمو جانم می‌آید ای قوم بوی آشنا را می‌شناسم من تک‌تک این تکه‌تکه جسم‌های از هم جدا، از سر جدا را می‌شناسم یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما من یوسف کرببلا را می‌شناسم دفنش بدون بوریا امکان ندارد من پیکر خون خدا را می‌شناسم بر جسم بابای غریبم یک نشانی است بر سینه‌ی او جای پا را می‌شناسم @nohe_sonnati
مقام قرب خدا یا بهشت اهل ولاست بهشت اهل ولا یا زمین کرب و بلاست ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا به هر ورق که زدم تیغ آیه ها پیداست بنی اسد متحیر اِستاده اند همه سکوت کرده ولی در سکوتشان غوغاست نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تن سالم نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست زکوفه اشک فشان یک سوار می آید به نینوای وجودش نوای یا ابتاست گشوده لب که الا ای موالیان حسین مرا شناخت بر این لاله های باغ خداست کنار هم بدن قطعه قطعه ی انصار حبیب و مسلم و جون و بریر و عابس ماست کنار علقمه افتاده پیکری بی دست که چشم تشنه لبان از خجالتش دریاست به اشک دیده بشویید زخم هایش را که حافظ حرم و میر لشکر و سقاست به قلب معرکه خون می دمد زگودالی که در میانه ی آن جسم یوسف زهراست به زیر خنجر و شمشیر و تیر و نیزه و سنگ برهنه پیکر صد چاک سید الشهداست میان این شهدا گشته قطعه قطعه تنی که یاس سرخ حسین است و لاله ی لیلاست @nohe_sonnati
ما برای دفن شاه کربلا آماده‌ایم رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهاده‌ایم یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است این گل دامان لیلا یا علی اکبر است یک بدن بی‌دست و سر مانده کنار علقمه مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون از حنای خون شده سر تا به پایش لاله‌گون لاله‌ها پیداست اما غنچه پرپر کجاست پیکر سرباز ششماهه علی‌اصغر کجاست جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک از کنار علقمه آید صدای زمزمه می‌چکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه @nohe_sonnati
صبری کنید این کشته‌ها را می‌شناسم جاماندگان نینوا را می‌شناسم من زاده‌ی زهرا علی بن الحسینم هم زخم‌ها را هم شفا را می‌شناسم گرچه شناسایی کمی سخت است اما من دو یتیم مجتبی را می‌شناسم این پیکر مُثله که مانده روی خاک و رفته سرش بر نیزه‌ها را می‌شناسم از عمه‌جانم مانده اینجا یادگاری طفلان اویند این دو تا را می‌شناسم از علقمه بوی عمو جانم می‌آید ای قوم بوی آشنا را می‌شناسم من تک‌تک این تکه‌تکه جسم‌های از هم جدا، از سر جدا را می‌شناسم یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما من یوسف کرببلا را می‌شناسم دفنش بدون بوریا امکان ندارد من پیکر خون خدا را می‌شناسم بر جسم بابای غریبم یک نشانی است بر سینه‌ی او جای پا را می‌شناسم @nohe_sonnati
اینجا نگـارخانـۀ گل‌هــای پـرپـر است اینجا بهشت سرخ بدن‌های بی‌سر است حیـران ستـاده‌اید چــرا ای بنـی‌اســد امـروز روز دفــن عزیــز پیمبــر است من می‌شنـاسم ایـن شهـدا را یکی‌یکی سرهایشان اگرچـه بریـده ز پیکـر است این پیکـر حبیـب بــوَد، این تـن زهیر این مسلم‌بن‌عوسجه، این عون و جعفر است این پیکـری کـه مانده به گودال قتلگاه قـرآن آیــه‌آیــۀ زهــرای اطهـر اسـت این زخم‌ها که مانده بر این نازنین بدن آثار تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است دارد دو زخم بـر کمـر و بر جگـر نهان زخمی که هر دو باعث قتل مکرر است داغ بــرادر آمــده یـک زخـم بـر کمر زخمی که مانده بر جگرش داغ اکبر است نتـوان شمـرد زخم تنش را به دید چشم از بس که جای زخم روی زخم دیگر است این پیکـر گسیخته از هـم از آن کیست؟ این است آن علـی که شبیـه پیمبر است چیـزی نمانــده از بـدن پــاره‌پــاره‌اش زخـم تنش ز پیکـر بـابـا فـزون‌تـر است ایـن جسـم پـاره‌پـارۀ دامــاد کربـلاست کو را عروس، نیزه و شمشیر و خنجر است پیراهـن زفــاف، زره گشتــه بــر بــدن بـاران تیـر: لاله، حنـا خـون حنجر است یک کشته دفن گشته همین پشت خیمه‌ها نامش علی‌ست ذبح عظیم است و اصغر است بـا هـم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علقمـه آنجـا تـن شـریف علمــدار لشکــر است دست و سـرش جداست ولی مثـل آفتاب در موج خون بـه دشت بلا نورگستر است «میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس زیـرا کـه دل مقـام خداونـد اکبــر است @nohe_sonnati
۱ (دم بازاری ورود اهل بیت ع به کوفه) ‏(زمینه۲) ‏۱ شهر کوفه غرق غوغاست پر ز شور وا حسیناست خطبه زینب بخواند چو حیدر بر علیه گروه ستمگر یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۲ بر سر نی ماهتاب است قلب پیغمبر کباب است ماه بر روی نی هاله دارد او نظر سوی آلاله دارد یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۳ خطبه ی زینب ز محمل کید دشمن کرده باطل با بیان کرده رسوا عدو را دارد از حیدر این آبرو را یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۴ گفت زینب کوفیان را کوفیان و شامیان را خوب کردید مهمان نوازی از عزیزان شاه حجازی یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۵ تشنه کشتید میهمان را سرور لب تشنگان را ظلم بر میهمانان روا نیست میزبان این چنین بی حیا نیست یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۶ از چه کشتید اکبرش را شیرخواره اصغرش را با ولی خدا عهد بستید از چه پیمان خود را شکستید یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۷ من سفیر کربلایم دختر شیر خدایم خواهر شهریار زمانم نهضتش را به پایان رسانم یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۸ قاسم و اکبر ندارم جز خدا یاور ندارم مانده ام گرچه بی یار و تنها دشمنان را کنم خوار و رسوا یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۹ ناگهان آمد ندایی صوت خوب و دلربایی یعنی ای خواهرم باش خاموش صوت قرآن من را نما گوش یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۱۰ ماه قرآن خوان زینب آن که بودی جان زینب آیه ی کهف خواند از برایش تا نماید خموش از نوایش یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۱۱ ای حسین سبط پیمبر ای عزیز جان خواهر بر همه ماسوا برتری تو از چه پر خاک و خاکستری تو یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۱۲ حق زینب کردگارا کن روا حاجات ما را ما همه ریزه خوار حسینیم سایل سرور عالمینیم یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ @nohe_sonnati