eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
(سرود٧٨) امشب بیت مولا بود غرق شور و شادی دختر زهرا آمده پنجم جمادی دردانه ی حیدر و دختر زهرا رسید خواهر مولا حسین زینب کبری رسید زینب کبری مدد۴ برپا شده با یاد او جشن شادی و شور از قدوم او فاطمه گشته شاد و مسرور در گلشن اهل بیت گلی دگر وا شده فاطمه مادر شد و مرتضی بابا شده زینب کبری مدد۴ ای عاشقان نخل ولا پرثمر شد امشب رخسار دخت فاطمه جلوه‌گر شد امشب بر علی و فاطمه هدیه‌ای از رب رسید ز خانه ی مرتضی حضرت زینب رسید زینب کبری مدد۴ چون مادر خود فاطمه شمسه ی حیا اوست بر حسین و بر مجتبی یار آشنا اوست آمده حق الیقین آمده حبل المتین زینب کبری رسید ز سوی حی مبین زینب کبری مدد۴ مدینه از عطر و بویش گشته همچو گلشن فاطمه از دیدار او گشته دیده روشن ماه رویش فاطمه عطر و بویش فاطمه شجاعتش حیدری خلق و خویش فاطمه زینب کبری مدد۴ آمده‌ام دخت علی بر شما پناهم امشب نما از مرحمت از کرم نگاهم آمده عبد فقیر سوی تو خیر کثیر امشب ز لطف و کرم دست مرا هم بگیر زینب کبری مدد۴ @nohe_sonnati
(سرود٧٩) شهر مدینه شده غوغا دوباره امشب شده زیبا عالم هستی شده گلشن ز مقدم زینب کبری خوش آمدی زینب کبری۳ بر ما شده امشب عنایت گلی ز گلزار ولایت در خانه ی حیدر و زهرا آمده شمسه ی هدایت خوش آمدی زینب کبری۳ ای عاشقان هنگام شادی است شادی کنید پنج جمادی است ای شیعه ی حیدر و زهرا در هر کجا ذکر منادی است خوش آمدی زینب کبری۳ هنگامه ی جشن و سرور است هرجا بپا شادی و شور است ز مقدم زینب کبری بیت علی لبریز نور است خوش آمدی زینب کبری۳ نخل ولا پرثمر آمد هدیه ز حق جلوه گر آمد خنده به لب فاطمه گشته بر علی نور بصر آمد خوش آمدی زینب کبری۳ آمده است هدیه‌ای از رب دخت علی حضرت زینب در خلق و خو باشد چو زهرا زینب بود حامی مکتب خوش آمدی زینب کبری۳ شفیعه ی امت رسیده عالمه ی عترت رسیده ثانی فاطمه که باشد سر تا به پا غیرت رسیده خوش آمدی زینب کبری۳ چو فاطمه خیر کثیری آمده است عبد فقیری ای نور دیدگان زهرا آمده‌ام دستم بگیری خوش آمدی زینب کبری۳ @nohe_sonnati
(سرود٨۰) مدینه شده غوغا خانه ی علی زیبا شیعه علی شاد است آمد زینب کبری خانه ی علی امشب همچو وادی طور است از قدوم این دختر زهرا شاد و مسرور است ذکر ما بود امشب(خوش آمدی یا زینب)۲ عاشقان آل الله امشب شب میلاد است زینب آمده دنیا قلب شیعیان شاد است نخل دین یزدانی پر ثمر شده امشب نور دیده ی زهرا جلوه‌گر شده امشب ذکر ما بود امشب(خوش آمدی یا زینب)۲ از عطر و بوی زینب مدینه شده گلشن از دیدن این دختر دیده‌ها شده روشن شادمان ز دیدارش شد علی ولی الله بر رخ چوماه او بوسه زده ثارالله ذکر ما بود امشب(خوش آمدی یا زینب)۲ دردانه ی پیغمبر دختر علی آمد عاشقان کنید شادی نور منجلی آمد دختر علی امشب هدیه‌ای بود از رب عاشقان کنید شادی آمد به جهان زینب ذکر ما بود امشب(خوش آمدی یا زینب)۲ عاشقان آل الله زینب آمده دنیا دختر علی آمد شادمان شده زهرا بر علی و بر زهرا نور هر دو عین آمد امشب عاشقان از ره خواهر حسین آمد ذکر ما بود امشب(خوش آمدی یا زینب)۲ من در شب میلادت بر تو گشته‌ام مهمان باز دوباره یا زینب کرده‌ای به من احسان گرچه رو سیاهم من آمدم پناه تو هستم ای گل زهرا محتاج نگاه تو ذکر ما بود امشب(خوش آمدی یا زینب)۲ @nohe_sonnati
(سرود٨۱) امشب مدینه شد چون وادی طور فاطمه و حیدر در شادی و شور امشب هدیه بهر علی از رب آمد دخت زهرا جان حسین زینب آمد زینب آمد۳ در شهر مدینه غوغا شد امشب علی مرتضی بابا شد امشب نخل ولا بار دگر داده ثمر روی ماه دخت علی شد جلوه‌گر زینب آمد۳ نور خدای داور آمد امشب دخت والای حیدر آمد امشب حق به علی و فاطمه دختر داده زهرا بهر حیدر قرص قمر زاده زینب آمد۳ این دختر بر زهرا نور دو عین است او اخت الحسن و اخت الحسین است او یاور و همسنگر خون خداست همسفر برادرش در کربلاست زینب آمد۳ از یمن مقدمش مدینه گلشن شد با دیدنش چشم حیدر روشن بر فاطمه دخت حیدر باشد نائب فرموده احمد نامش ام المصائب زینب آمد۳ این دختر یاور دین و قرآن است عالم از ایثار زینب حیران است با صبوری دین حق را یاری کند اشک غم از دیدگانش جاری کند زینب آمد۳ شکر خدا هستم من مهمان تو شامل من گردیده احسان تو ای که هستی چون مادرت خیر کثیر حق علی از کرمت دستم بگیر زینب آمد۳ @nohe_sonnati
(سرود٨٢) مدینه شد غوغا جشن شعف برپا زینت این عالم شد زینب کبری از دیدن رویش خندان شده مولا بوسد رخ او را فاطمه ی زهرا خوش آمدی زینب۴ ای عاشقان امشب پنج جمادی شد شادی کنید امشب هنگام شادی شد امشب همه عالم چون وادی طور است شیعه در این میلاد در شادی و شور است خوش آمدی زینب۴ از کرم الله مرتضی بابا شد ز یمن این دختر مدینه زیبا شد او کعبه ی دل‌هاست او زینب کبراست ز مقدم زینب خنده به لب زهراست خوش آمدی زینب۴ شهر مدینه باز شده تماشایی سر زده در این شهر ماه دل‌آرایی ز دیدن زینب حیدر شده خرسند همراه زهرایش بوسد رخ فرزند خوش آمدی زینب۴ بر علی و زهرا هدیه رسید از رب امشب هویدا شد روی مه زینب او دختر زهراست نور دل مولاست در بحر دین حق او گوهر یکتاست خوش آمدی زینب۴ چو مادرش زهراست عطر و بوی زینب چو حیدر کرار خلق و خوی زینب مظهر تقوا و بر زهرا نایب اوست فرموده پیغمبر ام المصائب اوست خوش آمدی زینب۴ در شب میلادت نموده‌ای احسان کرم نمودی تو بر تو شدم مهمان چو مادرت زهرا خیر کثیری تو مهمان تو گشتم دستم بگیری تو خوش آمدی زینب۴ @nohe_sonnati
(سرود٨٣) شهر مدینه امشب چو وادی طور است زهرای اطهر امشب در شادی و شور است خوش آمدی زینب۴ ز نسل آل طاها هدیه‌ای از رب اوست دخت حیدر و زهرا حضرت زینب اوست خوش آمدی زینب۴ امشب مدینه غوغاست شادان دل زهراست زینت بیت حیدر زینب گل مولاست خوش آمدی زینب۴ گل ولایت آمد علی شده شادان ز مقدم این دختر زهرا شده خندان خوش آمدی زینب۴ پنج جمادی آمد زینب رسید از راه آمده در این دنیا خواهر ثارالله خوش آمدی زینب۴ دختر زهرا زینب عالمه ی عترت تالی زهرا باشد شفیعه ی امت خوش آمدی زینب۴ دخت علی یا زینب بر تو منم مهمان در شب میلادت کن درد مرا درمان خوش آمدی زینب۴ ای که به سان مادر خیر کثیری تو گردیده‌ام مهمانت دستم بگیری تو خوش آمدی زینب۴ @nohe_sonnati
(سرود٨۴) مدینه شده غرق نور امشب گردیده همچون طور حیدر و فاطمه مسرور زینب از ره آمده مدینه امشب ز مقدمش غوغاست شادان ز دیدار روی او زهراست دختر زهرا هستی مولا خوش آمدی زینب۲ عاشقان سر زده کوکب هدیه بر علی داده رب دختر فاطمه زینب زینب از ره آمده دختر زهرا زینب رسید از راه هستی حیدر خواهر ثارالله دختر زهرا هستی مولا خوش آمدی زینب۲ باشد جان رسول الله دخت حیدر ولی الله زینب خواهر ثارالله دخت زهرا آمده صفای بیت علی رسید امشب گلی ز گلزار فاطمه زینب دختر زهرا هستی مولا خوش آمدی زینب۲ شهر یثرب شده غوغا حیدر امشب شده بابا آمده زینب کبری دخت زهرا آمده ز بیت حیدر مهی هویدا شد ز مقدم او مدینه زیبا شد دختر زهرا هستی مولا خوش آمدی زینب۲ چون زهرا عطر و بوی او چون حیدر خلق و خوی او پیغمبر محو روی او دخت زهرا آمده بر مادر خود فاطمه نائب شد گفته ی احمد ام المصائب شد دختر زهرا هستی مولا خوش آمدی زینب۲ رحمت ریزد چنان باران آمده مظهر ایمان آمده حامی قرآن دخت زهرا آمده هدیه‌ای از حی مهربان آمد در بیت حیدر مهی عیان آمد دختر زهرا هستی مولا خوش آمدی زینب۲ آمدم من به سوی تو مستم از عطر و بوی تو بهشتم گشته کوی تو بر من یک نظری کن امشب ز لطفت من بر تو مهمانم مریض عشقم نما تو درمانم دختر زهرا هستی مولا خوش آمدی زینب۲ @nohe_sonnati
(سرود٨۵) خانه ی حیدر بگشته غرق تماشا ز شهر یثرب سر زده ماه دلارا زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین شهر مدینه بار دگر گشته غوغا شمسه ی عصمت بگشته امشب هویدا زینب کبری آمده امشب در دنیا زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین شیعه ی حیدر آمده هنگام شادی این نکته گوید در کل عالم منادی آمده زینب پنجم ماه جمادی زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین شهر مدینه امشب دوباره چون طور است در هر کجا جشن شادی وقت سرور است بیت علی و فاطمه امشب پرنور است زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین از بهر حیدر هدیه‌ای از رب آمده دختر زهرا حامی مکتب آمده اخت الحسین و حضرت زینب آمده زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین نخل ولایت بار دگر پر ثمر شد حضرت زینب در این جهان جلوه‌گر شد این گل زهرا بر علی نور بصر شد زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین دختر زهرا دختر حیدر آمده تمام هست زهرای اطهر آمده شفیعه ی امت پیمبر آمده زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین ای که چنان مادرت تو خیر کثیری آمده امشب سوی تو عبد فقیری مهمان تو گشته‌ام که دستم بگیری زینب آمد نور دو عین دخت علی اخت حسین @nohe_sonnati
دوبیتی نازم قدم نایبة الزهرا را ماه حرم انسیة الحورا را میلاد شریکة الحسین آمده است تعظیم، امام بعد عاشورا را ▪️ سرمایه ی آل مصطفایی، زینب آرامش جان مرتضایی، زینب هم کوثرِ زهرایی و هم عشق حسین تو یک تنه لشکر خدایی، زینب ▪️ ما ریزه خورِ قدیم زینب هستیم جزو سپه عظیم زینب هستیم شیعه است مدافع حرم، با جانش ما جان به کف حریم زینب هستیم ▪️ ای شیعه به اقتدار زینب صلوات هر روز به روزگار زینب صلوات با اوست که دل در انتظار مهدیست بفرست به افتخار زینب صلوات @nohe_sonnati
ماه يكتايى و بی همتا به دنیا آمدی هم ردیف نور اعطینا به دنیا آمدی مثل حیدر عالی اعلی به دنیا آمدی تو شبیه حضرت زهرا به دنیا آمدی روز میلاد تو در تقویم روز باور است روز عشق و روز تکریم مقام خواهر است آمدی و می رسد بانگ مبارک بادها بی معلم می شوی فرزانه ی استادها ای علمدار حقیقت بانی فریادها ای دلیل کاف و ها و یا و عین و صادها هرچه دارد کربلا در اختیار جبر توست پرچم شاه شهیدان هم به سوی قبر توست آمدی تا که بگویی قصه ی پرواز را تا کجاها برده ای این شور انسان ساز را ای رسول عشق می بینم ز تو اعجاز را زنده کردی نهضت هفتاد دو سرباز را شام در زیر قدم های تو در تاب و تب است این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است آمدی تا انتهای جاده ی عشق و جنون هم ردیفت بعد زهرا کس نبوده تاکنون گام هایت در مسیر آیه ی والسابقون خواهر صبر و کرم ای دختر والراکعون آمدی در دفتر دلدادگان يكتا شوی آمدی اسطوره ی ميدان عاشورا شوی ای درخت استوار ای اسوه ی شب زنده دار شد ردیف شرح تو در هر قصیده (اقتدار) با حضورت شاه مردان حرز می خواهد چه کار (آمدی مستانه تر صف می گشاید ذوالفقار) دختر شیری و یک جلوه ز الله الصمد مادری کردی برایش حضرت بنت اسد حاصل پیوستن دریا به دریا زینب است چشم هایی که ندید الا جمیلا زینب است نقش بازوبند ساقی حرم یا زینب است لافتی الا علی لا عشق الا زینب است باز هم رو سوی بانوی وفا آورده ام شصت و نه دفعه به لب نام تو را آورده ام واژه ی ایثار را باید به پای تو نوشت در مقام صبر هم باید برای تو نوشت شاه را مشتاق و بی تاب دعای تو نوشت بعد او کرب و بلا را کربلای تو نوشت جان فدای شاعری که این چنین زیبا سرود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود خیرها از تو رسیده دست ما خیر کثیر عشق دارد در کنار تو مراعات نظیر حضرت ام الحیا اُخت الحسن بنت الامیر ای اسیری که اسارت شد به دست تو اسیر از میان محملت نور خدا تابیده است دشمنت یک لحظه هم آه تو را نشنیده است عقل را بازی گرفتی عشق حیرانت شده مرتضی هم محو در تفسیر قرآنت شده هرکه دیده جلوه هایت را مسلمانت شده هرکه نامت را شنیده بعد گریانت شده چند وقتی هست پای تو جنون دلباخته مرز بین حق و باطل را حریمت ساخته کاش قابل بودم و از یاورانت می شدم با نشان زینبیون بی نشانت می شدم با دو جرعه عشق از لب تشنگانت می شدم از شهیدان دفاع از آستانت می شدم ما همان سیل خروشانیم در راه بلا کلنا اصحابک لبیک بنت المرتضی @nohe_sonnati
خدا به کوثر خود کوثری عطا کرده برای مَظهر حق مُظهری عطا کرده علی است مَظهر حق مُظهرش شده زینب برای شیر عرب گوهری عطا کرده مقربان الهی گدای درگاهش خدا به خیل ملک دلبری عطا کرده به خنده، باز شده غنچه ی لبان حسن که حق به شاه کرم خواهری عطا کرده حسین آمده قنداقه را بغل گیرد خدا به خون خدا لشکری عطا کرده دخیل یک نخی از معجرش پیمبرها فقیر یک نظرش می شوند اکبرها چه دختری که سرا پا جمال فاطمه است علیمه است و فهیمه، مثال فاطمه است دوباره دختر خیر البشر دلش شاد است به یمن مقدم او خوب، حال فاطمه است حقیقتی است که دختر به مادرش برود چقدر چهره ی او چون جمال فاطمه است که هست؟ سبط نبی زینت دل حیدر که هست؟ دختر نیکو خصال فاطمه است به شام و کرب و بلا طرز خطبه خوانی او نشان دهنده ی اوج جلال فاطمه است بیان کننده ی قرآن، مُفسر آیات بگیر دست مرا ای عقیله ی سادات نبی است زینت هستی و زینتش کوثر علی است زینت عرش و تو زینت حیدر تمام علت خلقت اگر چه فاطمه است تویی به حضرت ریحانه برترین دختر تو آمدی که تجلی کند صبوری حق به بحر عصمت و بحر حیا شدی گوهر رسیده ای که ببخشد خدا به "العفوت" حسینیان گنه کار را دم محشر حسین فلک نجات است و کشتی ایمان برای کشتی حق ناخدایی و لنگر بدون هیچ معلم تو عالمه هستی پناهگاه ولایت چو فاطمه هستی @nohe_sonnati
اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است توحید ناب در همه عالم مشخص است بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست یک یک در آن عشیره ی خاتم مشخص است از بعد پنج تن، به خداوندیِ خدا تفسیر گوی سوره ی مریم مشخص است در حرفِ صادِ سوره، ببین صبرِ زینبی سرتاسرِ مصیبت اعظم مشخص است از یک نگاهِ سِرّیِ خواهر، برادری تا روز حشر، خیمه و پرچم مشخص است تا چشم، کار می کند از خانه ی علی تا نینوا صفوف منظم مشخص است مژده بده، عقیله ی آل علی رسید آئینه ی جمال و جلال علی رسید حمد و ثنای نور که آسان نمی شود وصف خدای عشق، بدینسان نمی شود آن خانه ای که«یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ»در اوست شرحش به شعر و نظم و به دیوان نمی شود آن کس که در کتاب خدا مدح می شود مدحش به غیر آیه ی قرآن نمی شود آن تربیت شده، سرِ دامان فاطمه جز با زبان فاطمه اذعان نمی شود گنجینه ی نهان معارف شد آشکار ورنه عیان، معارفِ پنهان نمی شود سلطان عشق، گفت که این خواهر من است هر دختری که خواهر سلطان نمی شود دل های بی قرار به سامان رسیده اند تا زینب و حسین ز رضوان رسیده اند این جا نگاه آینه هم، حرف می زند گفتارِ عاشقانه چه کم، حرف می زند وقتی شوند عاشق و معشوق رو به رو بوسه، به جای نوحه و دَم حرف می زند دیدار اول است، ولی مثل آخر است گویا کسی ز قامت خم حرف می زند عمق نگاه پاک پیمبر به زینبش از شعله ی خیام حرم حرف می زند فرمود: احترام به این طفل واجب است دارد نبی ز غصه و غم حرف می زند آرامش حسین به هم ریخت ناگهان چشمان خیسِ فاطمه هم حرف می زند قنداقه چون که دست به دستِ حسین شد زینب عجیب، واله و مست حسین شد کودک، کنار سیبِ بهشتی نفس کشید یک بوی سیب آمد و آهی سپس کشید این بوی سیب تا تهِ گودال هم رسید وقتی تنِ برادرش از خار و خس کشید نیزه شکسته های تنش را کنار زد بیرون، تنِ نهان شده را از قفس کشید رگ ها بریده بود و گلویش دریده بود لب را بر آن گلوی عطش دیده بس کشید پس دست بُرد زیرِ بدن، رو به آسمان شکرِ خدا نمود و ز دیدار دَس کشید اوباشِ کوفه بر سرِ بانو که ریختند نعره ز ناقه آمد و بانگ جرس کشید با ناقه های تازه نفس، بی جهاز رفت از کربلا به کوفه و شام و حجاز رفت امروز تلِّ زینبیه، قبله گاهِ ماست یعنی حریم حضرت زینب پناه ماست آری، حرم چو در خطر افتد، به او قسم اول، حریم زینبیه قتلگاه ماست ما راهیان کوی حسینیم و بی درنگ هر بقعه ای که در خطر افتاد، راه ماست آل سعود، مثل زباله ست زیر پا هیئت، زمان حمله به دشمن، سپاه ماست ما تخت و تاج پادشهان زیر و رو کنیم شاه نجف، همیشه ی تاریخ شاه ماست ما اقتدا به پرچم عباس می کنیم پیوسته در نگاه ولایت نگاه ماست روزی که بر سلاله ی زهرا فدا شویم با قهرمان کرب و بلا آشنا شویم @nohe_sonnati
گوش کن از دل افلاک خبر می آید به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید سوره ی صبر در آغوش سحر می آید شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر فاطمه دختری آورده برای حیدر دختری آمده تا همدم مادر باشد دختری آمده تا حیدر حیدر باشد خواهری آمده عشق دو برادر باشد گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد عصمت و عفت و تقواش همه مادری است به خداوند قسم لایق پیغمبری است فاطمه محو گل روی درخشانش بود مرتضی زمزمه می کرد و غزلخوانت بود گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود احمد آن روز چه می دید که گریانت بود احمد آن روز تجلی رسالت را دید یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟ قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را یا که تشریح کند قله ی اهداف تو را عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات به گل روی بهشتی تو بانو صلوات بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد زنی این گونه پیام آور اسلام نشد طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد دست در دست شدی گریه ات آرام نشد دیدی از دور و برت عطر کسی می آید مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید چشم بر هم زدی و عشق مجسم آمد بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد اشک از گوشه ی چشم همه آن دم آمد کودکی سوی تو با دیده ی پر نَم آمد گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب کمی آرام عزیزم که حسینم زینب بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است پیش تو عشق حسین، اصل سلوک و سِیر است سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی کعبه ی عشق برادر شدی و محترمی مریم از جام حیای تو چشیده است نمی نائب فاطمه، صدیقه ی ثابت قدمی کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست جای امثال شما در کُره ی خاکی نیست چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست داغ ها دیده ای اما لب تو شاکی نیست چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود در دل جهل زمان شمسه ی تابنده شود با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود روی نی گفت برادر همه جا در هر راه طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله ای تمنای دل خون خدا یا زینب در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر @nohe_sonnati
هر کس که در این میکده نوکر شده باشد ننگ است که دلواپس محشر شده باشد بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر با یار اگر عمر کسی سر شده باشد من معتقدم خوب تر از مرغ بهشت است هر کس که در این بام کبوتر شده باشد این چشم طمع داشتن ما فقرا هست زیر سر لطفی که مکرر شده باشد دنیا و قیامت گره ی کور ندارد هر مرد و زنی سائل این در شده باشد حاجت نگرفتن ز خداوند حرام است روزی که علی صاحب دختر شده باشد جن و ملک و انس شد آواره ی زینب عالم همه پروانه ی گهواره ی زینب عشق حسنین و علی و فاطمه زینب هم مؤمنه هم عارفه هم عالمه زینب از روز ازل دشمن هر ضد ولایت تا روز ابد بانوی بی واهمه زینب هر جا برود ظلم فراری است از آن جا داده است به هر غائله ای خاتمه زینب مُردند حسودان و ندیدند شکستش شد خلق حماسه هنر دائمه زینب از منظر آنان که رسیدند به جایی صاحب نفس آن است که شد خادمه زینب در مذهب عشاق محال است بمیرد آن کس که شب و روز کند زمزمه زینب خوبان همگی شاعر و مداح حریمش کرده است قیامت نفس گرم سلیمش ای ماه شب حیدر و هم صحبت زهرا ای وارث صبر علی و عفت زهرا هم مریمی هم آسیه هم هاجر و حوا تو زینبی و معجزه ی حضرت زهرا جز فاطمه کس لایقه بر مادری ات نیست اثبات شده بار دگر عصمت زهرا شد دار و ندارت همگی خرج امامت حقا که تویی حاصل تربیت زهرا بیچاره شد از طاقت تو نسل امیه در روح بلند تو بود همت زهرا در مکتب تو یاد گرفته است محبت هر کس که مسلمان شده با زحمت زهرا هر کس شده شیدای حسین ، عاشق حیدر گشته است نمک گیر شما دختر و مادر فردوس کجا، حال و هوای حرم تو دیوانه کننده است صفای حرم تو هم بوی نجف آید و هم بوی مدینه هم بوی حسین از همه جای حرم تو چیزی نشود کم ز مقام تو اگر که ما را بنویسند گدای حرم تو ای عمه ی سادات! من از دست زمانه دلگیرم و محتاج هوای حرم تو باید که بسوزیم در این آتش حسرت ما که نشدیم از شهدای حرم تو ای وای از این نفس از این بی سر و پایی ای وای نمردیم برای حرم تو کن قسمت مان حال و هوای شهدا را لبریز کن از شوق شهادت دل ما را تو زینبی و شمع شبستان حسینی از عالم ذر بی سر و سامان حسینی زهرا سپر جان علی بود همیشه تو نایب زهرا، سپر جان حسینی هر کس که حسینی است، نمک گیر وفایت تو واسطه ی لطف فراوان حسینی در مدح تو این بس ز ازل تا ابد الدهر سر سلسله ی حلقه ی یاران حسینی لبخند زدی وقت ولادت به برادر شد بر همه اثبات که حیران حسینی از موقع میلاد سرت گرم حسین است هر لحظه تو دلواپس هجران حسینی ای کاش نمی دید دو چشمان تر تو شد نیزه نشین سایه ی بالای سر تو @nohe_sonnati
آب زنید راه را آب حیات آمده کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد دیده ی جهل کور شد زآن که عقیله می رسد جاه و جلال مصطفی، مُلکَت* و مال فاطمه چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه بزرگ خواهر حسن، شهپر بال فاطمه زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد نیّره ی نبی به جز شمس و قمر نیاورد مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند چه زینبی حسین را امیر خویش می کند حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد در این سرا هزارها فضه جلیله می شود ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود عقل به زانو آمد از درایتی که داشته لال شده زبان از آن فصاحتی که داشته خجل شده عبادت از عبادتی که داشته عجب به بردباری و صبرِ دلِ شکسته اش نمازها فدای آن نافله ی نشسته اش تو زینبی، کریمه ای و من شدم گدای تو شیعه فدای پرچم گنبد باصفای تو مدافع حرم که شد دور حرم فدای تو ذکر یل ام بنین به زیر لب گرفت و رفت تاج شهادت از دمشق و از حلب گرفت و رفت آه که در مدینه یک مدافع حرم نبود دری که باب وحی شد چه شد که محترم نبود فشار در، ضرب لگد، سزای مادرم نبود آتش و دود از در خانه زبانه زد ولی به غیر صبر این میان نداشت چاره ای علی *فرهنگ فارسی معین:(مُلککَت) پادشاهی ، سلطنت @nohe_sonnati
زيبايی درياست در اعماق نگاهش اين دختر آرام و صبوری كه رسيده از شوق، علي سفره به اندازه ی یک شهر انداخت، به شكرانه ی نوری كه رسيده كاشانه ی اهل دل و ميخانه ی هستی دنيا و سماوات و عوالم همه روشن عطر خوش او پر شده در شهر مدينه به به چه گلی! چشم و دلت فاطمه روشن لبخند نشسته به لب حضرت ساقی مرضيه دلش وا شده از ديدن دختر تا آمده لبريز شده چشمه ی تسنيم كامل شده با آيه ی او سوره ی كوثر بی تاب شدی، دختر مهتاب رخ عشق! بارانی اشک است چرا صورت ماهت؟ گريانی و پيش كسی آرام نداری دنبال كدام آيت حق است نگاهت؟ باران بهاری شده ای دختر حيدر زهرا چه كند گريه ی تو بند بيايد بايد كه بگويند كنار تو حسينت تا شاد شوی، با گل و لبخند بيايد همسايه نديده به خدا سايه ای از تو تمثيل حيايی تو و تنديس وقاری پيداست ولی دختر سردار حنينی از شور كلام و دل شيری كه تو داری شعر شب ميلاد تو هم پر شده از اشک بانو! چه كنم روی دلم سوی فرات است جز اشک چه گويم كه همه هستی عالم عشق تو، حسين تو، قتيل العبرات است اينقدر نريز اشک، صبوری كن و بگذار هر قطره ی اين اشک برای تو بماند وقتی شب باريدن اشک است كه مادر در گوش تو لالايی پرواز بخواند يک روز بيايد كه پدر را تو ببينی با چشم پر از اشک در آن غسل شبانه با چادر خاكی برود مادر و فردا با چادر كوچک بشوی خانم خانه يك روز بيايد كه حسن را تو ببينی با اشک بشويد تن پاک پدرش را فردا خود او بی رمق و رنگ پريده در تشت بريزد قطعات جگرش را روزی برسد ، ... كاش كه می شد نرسيد ... نه آن لحظه ی سنگين خداحافظی از يار ای كاش كه هرگز به سراغ تو نيايد تا پيرهن كهنه بخواهد ز تو دلدار آن لحظه نيايد كه تو باشی و بيفتد آن سايه ی سر، بی سر و بی سايه به صحرا ناموس خدا باشی و بر ناقه ی عريان بنشينی و يک شهر بيايد به تماشا @nohe_sonnati