مرا دِیری است روشن تر ز کعبه
اَمان این جاست، ایمن تر ز کعبه
من این جا در میان معبدِ خود
چه می بینم ز لطفِ سرمدِ خود
چه خورشیدی، عجب مهمانِ خوبی
طلوعش را نمی بیند غروبی
چه آقایی، چه مولایی، چه شاهی
تو ای سر! کیستی این قدر ماهی؟
به تو می آید از ابرار باشی
ز نسل عترتِ اطهار باشی
تو شاید ای سر! عیسای مسیحی
مُشبَّک از چه مانند ضریحی؟!
چرا پیشانیِ تو سنگ خورده
چرا این روی ماهت چنگ خورده
چرا دندان و لب هایت شکسته
مگر بر صورتت نیزه نشسته
بیا ای سر، تو را چون گُل ببویم
گلاب آرَم، ز خون رویت بشویم
بگو ای سر، مگر مادر نداری
بمیرم من، مگر خواهر نداری
شنیدم با همین لعلِ پُر از خون
تو می گفتی که هستم ماهِ گردون
بگو یک بارِ دیگر یک کلامی
جوابم را بده، گفتم سلامی
سلام ای راهبِ دلخسته ی ما
سلام ای از ازل دلبسته ی ما
نه عیسایم، نه موسایم، نه نوحم
نه خورشیدم، نه مهتابم، نه روحم
حسینم من، شهید کربلایم
گلِ پیغبر و خیرالنسایم
هزاران عیسی و موسی غلامم
مسلمانانِ عالم را امامم
مسلمانان مرا دعوت نمودند
به رویم نیزه و خنجر گشودند
مرا از اسب، پائینم کشاندند
به روی پیکرم، مرکب دواندند
بسی بر حنجرم، خنجر کشیدند
مرا لب تشنه آخر سر بریدند
سرم بازیچه شد در دستِ اعدا
تنور و نیزه و حالا در این جا
تو حالا میزبانِ هل اَتایی
شَوی اینک به راهِ ما فدایی
شهادت دِه به یکتایی، خدا را
بخوان نامِ نبی و مرتضی را
خدا خوانده تو را از اهل ایمان
نوشته نام تو جزء شهیدان
#محمود_ژولیده
#دیر_راهب
@nohe_sonnati
ای چشمهای هرزۀ شامی، حیا کنید
ناموسِ اهلبیت و تماشا! اِبا کنید
این ازدحامِ زشتِ اَراذل برای چیست
بر آل پاک فاطمه کمتر جفا کنید
ما را اسیرِ خارجی و بَرده خوانده اید
شرم از امامِ قافلۀ مصطفا کنید
عمامۀ امام زمان زیر شعله سوخت
رحمی بحال سید مظلوم ما کنید
بارانِ سنگها سرِ ما را نشان گرفت
یک بار هم نشد که هدف را خطا کنید
جای سرِ بریده مگر زیر دست و پاست
بهتر که جایشان به سرِ نیزه ها کنید
دَف میزنید و هدیه به رقاصه ها دهید
خون تا به چند بر جگر هَل اَتا کنید
دورِ کجاوه ها سرِ بابا چه میکند
این داغدیدگان حرم را رها کنید
با آستین حجابِ حرم حفظ شد،چرا
با اهلبیت فاطمه اینگونه تا کنید
یک صبح تا غروب، اهانت بما بس است
دیگر برای قافله یک راه وا کنید
ذکر علی اگر که گناه کبیره است
پس لااقل حقوق پیمبر ادا کنید
از کوچۀ یهود و نصارا حذر دهید
تا چند ناروا به دلِ ما روا کنید
جشن و سرور و خنده و تحقیر و ناسزا
قدری حیا ز قاری قرآن ما کنید
ما را محلِ برده فروشان روا نبود
یک ذره یادِ روز عذاب خدا کنید
#محمود_ژولیده
#شام
@nohe_sonnati
ای يزيدِ بی حيا از رویِ بغض و كينه ات
خيزران بر روی لب هایِ حسين من مزن
چوبِ خود بردار از پيشانیِ زخمی او
لطمه بر اسمای حُسنایِ حسين من مزن
كم تمسخر كن تو قرآن خواندنِ مظلوم را
طعنه بر صوتِ دل آرایِ حسين من مزن
از محاسن های او خونِ دلِ من می چكد
بس كن ای ظالم به سيمایِ حسين من مزن
چوبِ تو تفسير سيلی خوردنِ زهرا كُنَد
شرم كن بر رویِ زيبایِ حسين من مزن
كاش مثلِ دستِ من چشم سكينه بسته بود
پيشِ او ضربه به لب هایِ حسين من مزن
#محمود_ژوليده
#مجلس_یزید
@nohe_sonnati
چشمها بود و سرِ زادهی زهرا در طشت
زخمها بود و دل زینب کبری در طشت
خیزران بود و لب قاری قرآن، یعنی:
خونِ لعلِ لب و دندان ثنایا در طشت
اُسرا در غل و زنجیر، معذب، مضطر
و سر نیزهنشین بود مجزّا در طشت
آنکه ابرار به دورِ سرِ او میگشتند
ریخت دورِ سرِ او خصم چه چیزا در طشت
سنگِ دروازه مبدل شده بر تیرِ نگاه
تهمت زشت کنیزی است معما در طشت
رفعِ تهمت ز حرم کرد، سر خون خدا
داشت با آیهی تطهیر چه غوغا در طشت
صوت قرآن برادر دل خواهر را برد
کرد سوزش همه را غرق تماشا در طشت
وه چه تکبیر نمازی به لبش داشت حسین
تا به امروز که دیده است مصلی در طشت
بین اطفال، سهساله، به سرِ پنجهی خود
خیره ماندهست به رخسارهی بابا در طشت
آن مسیحی چو یقین کرد، مسلمانی نیست
مدح میکرد سرِ خون خدا را در طشت
این سر فخر بشر، زینت دوش نبی است
سر پاک پسر فاطمه حاشا در طشت
گاه مهمان تنور است و گهی ساکن دیر
گاه جای سر این سرور و مولا در طشت
یکطرف پردهنشین اهل و عیال سِتمند
یک طرف آل علی مضطرب، اما درطشت
جگر پاره، دل خسته، سر ببریده
همه اینهاست مهیایِ مهیا در طشت
#محمود_ژولیده
#مجلس_یزید
@nohe_sonnati
سرِ مظلوم در طشتِ طلا بود
به او یک قافله دل، مبتلا بود
ز چوبِ خیزرانِ بی مروّت
لب و دندان او در ابتلا بود
برای خصم، بزم عیش و نوش و...
برای فاطمه رنج و بلا بود
شبیهِ خطبه ی غرّای زینب
صدای قاری اَش پُر از صَلا بود
اگر چه دُورِ آن سر شد شرابی
ولی سیمایِ آن سر پُر جَلا بود
اگر چه خارجی خواندند او را
َِبه وَاللهِ سرِ شاهِ ولا بود
علی بن الحسین افشاگری کرد
که او پیغمبرِ کرب و بلا بود
اَنابنُ المصطفایش ترجمانِ
حدیثِ قدسیِ قالوا بلی بود
اَنابنُ المرتضایش کرد غوغا
علی را منجلی، آن مُنجَلا بود
طنینِ احتجاجش چون که پیچید
کلامش وَحیی از عرشِ عُلا بود
که گر ما را مصیباتی رسیده
دلیلش، اَلبلاءُ لِلولا بود
چنان گریه گرفت از چشم حضّار
تو گویی بارشِ ابرِ ولا بود
چنان تختِ ستم را واژگون کرد
که هر مَکرِ یزیدی برمَلا بود
سه ساله دختری فریاد می زد
که بابایم شهید کربلا بود
امامِ ما از این رو کشته شد که؛
جوابش بر همه کفّار «لا» بود
سرِ او را بریدید و شنیدید
که زهرا شاهدِ یَومٌ علی بود
چو این جا شد قیامِ شام آغاز
رقیه کرد در ویرانه اعجاز
#محمود_ژولیده
#مجلس_یزید
@nohe_sonnati
تنها ميان كوچه ها من ديده بودم
مادر زمين افتاد و من ترسيده بودم
ترسيده بودم مادرم درجا بميرد
چون غنچه از طوفان به خود لرزيده بودم
از بس كه سنگين خورد سيلي ، روي ياسش
من جاي او چون گل زهم پاشيده بودم
ضربه به جان خويش قطعاً مي خريدم
گر زودتر از مادرم جنبيده بودم
يادش بخير آندم كه بازوي كبودش
مخفي ز بابا نيمه شب بوسيده بودم
شد تلخ تر از گرية صد ساله بَهرم
آندم كه ناچار از پدر خنديده بودم
با كس نگفتم راز اين غم را كه تا حال …
از مادرم اين ناله ها نشنيده بودم
مثل عصا خود را نمودم تكيه گاهش
اطراف چادر را بر او پيچيده بودم
شد انتقام فتح خيبر درب و ديوار
سنگينيِ آن درب را سنجيده بودم
گر رازهايم زين جگر افشا نمي شد
روشن نمي شد تا چه حد رنجيده بودم
گر كه نمي بردي تو اي تشت آبرويم
تا زير خاك اين رازها پوشيده بودم
#محمود_ژولیده
#امام_حسن_مجتبی_ع
@nohe_sonnati
آری یک عمر دلش غرق عزاداری بود
تا چهل سال، فقط کار حسن زاری بود
از همان کوچکی اش کوچه گرفتارش کرد
جگر خون شده اش حامل اسراری بود
دمبدم تکیه به دیوار غریبی می داد
آنکه بر مادر خود فکر عصا داری بود
هفت بار از اثر زهر بخود پیچیده
بارها این جگرش صید جفاکاری بود
آخرین بار که زهر از گلویش پایین رفت
روزه بود و بخدا لحظۀافطاری بود
از همان روز که در خانۀآقا آمد
نقشۀجعدۀ ملعونه جگر خواری بود
زیر لب زمزمۀواحسنا زینب داشت
خواهری که همه جا در صدد یاری بود
ناگهان دید به احوال تعجب زینب
طشت رنگین شده و لَخت جگر جاری بود
با خبر کرد در آن حال برادرها را
باز هم دخت علی فکر پرستاری بود
بی خبر بود ز آثار هَلاهل ، ای وای
اثر سودۀالماس عجب کاری بود
قاسمش در بغل حضرت عباس گریست
کار عبداللَهِ دردانۀ او زاری بود
با وجودی که خودش حال عجیبی دارد
همه جا ام مصائب، پِی دلداری بود
آنکه در طشتِ بلا پاره جگر دید، همان
دید در طشتِ طلا اوج گرفتاری بود
«خیزران بود و لب قاری قرآن در طشت»
غرق در خون، دهن و لعلِ لب قاری بود
سرخ چشمی پی اظهار کنیزی خندید
شاهد خندۀاو گریۀخونباری بود
#محمود_ژولیده
#امام_حسن_مجتبی_ع
@nohe_sonnati
نم نم کنار حجره دربسته میرسید
کم کم به قتلگاه خودش خسته میرسید
مانند شخص مار گزیده به پیچ و تاب
فریاد یا جواد چه پیوسته میرسید
پهلو بخاک حجره که از درد میگذاشت
آهی بیاد پهلوی بشکسته میرسید
از کام تشنه و جگر پاره پاره اش
انگار حرف روضه سر بسته میرسید
این جسم خسته زیر سم اسبها نرفت
اما صدای حمله یک دسته میرسید
خواهر نبود یار برادر شود ولی
یک خواهری به مقتلی آهسته میرسید
اینجا جواب زمزمه یابنیی از...
یک نوجوان ز پشت در بسته میرسید
اما صدای یا ولدی بی جواب ماند
هرچند صوت یک پدر خسته میرسید
#محمود_ژوليده
#امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
نقش جلیله دخترِ اربابِ سرجدا
بعد از شهادتِ پدرش، بعد نینوا…
کمتر نبود از هنرِ عمه های خود
با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا
یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان
مرهون نوحه های سکینه ست کربلا
آن بانویی که عابده ی اهلبیت بود
با سوز خویش داده چنین درسِ دین به ما
تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی
گفت از هزار داغ، یکی را برای ما
وقت غروب بود و أذانی نمی رسید
إلاّ صدای هلهله ی لشکر دَغا
دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه
در لابلای شیون و غوغای ماجرا
یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل
یک فوج نیزه، معجرِ زن های با حیا
دست خودم نبود که فریاد می زدم
معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا
دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود
یک نابکار، با طَمَع و حرص، بی هوا
در بینِ دود و آتشِ خیمه، به دست خصم
دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها
دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان
با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟
می گفت با تمام نواهای زخمی اش
این جاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا
این موجِ کربلا همه را غرق می کند
مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا
#محمود_ژولیده
#حضرت_سکینه_س
@nohe_sonnati
اینست راز روضه ی اشک روان شدن
خورشید بودن و پسِ پرده نهان شدن
دور از وطن شدن،به شب تار،بی خبر
تبعید از مدینه به یک پادگان شدن
محروم از دیار وَ دیدار شیعیان
زندان شدن،غریب شدن، بی امان شدن
هر شب شبیه سید و مولای خود علی
با چاه در نوا شدن و همزبان شدن
با دست و پای بسته چو اجداد طاهرین
از فرط غصه،پیر و بظاهر جوان شدن
هم حرف بد شنیدن و دم بر نیامدن
هم بارها به دشمن خود میزبان شدن
عمری امام بودن و پیرو نداشتن
هر دم به یک جفا و ستم امتحان شدن
گاه از مدینه،یکسره تا سامرا اسیر
چون شام و کوفه، همسفر ساربان شدن
گاهی شهید سَمّ و گهی، سُمّ استران
گاهی اسیر نیزه و گاهی سنان شدن
گاهی به جُرمِ زادة زهرا شدن - غریب
گاهی به جرم آل علی، بی نشان شدن
آیا اِمامتان حسنِ عسگری نبود
تا کی هنوز منتظر این و آن شدن
اصلا پِی بقای ولایت بنا شده
چندین امام ، یار امام زمان شدن
ای شیعه هر غمی که رسد،((فَابکِ لِلحسین))
اینست راز روضه اشک روان شدن
#محمود_ژولیده
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
ای تمنا ز همه، لطف و کرامت از تو
خواهش از ما و نشان دادنِ قامت از تو
دلِ بیمار و تمنای عیادت از ما
لبِ خندان و طبابت به سلامت از تو
اِلتجا در طلبِ آن رخِ محشر از ما
پرده برداشتن از وجهِ قیامت از تو
سیزده نور، پیِ ماهِ شب چاردهند
روشنی بخشیِ عالم به تمامت از تو
حجة الله تو هستی، ولی الله تویی
بر همه مُلک و مَلک هست امامت از تو
چه قَدَر تاج ولایت به شما می آید
سلطنت از تو و اِعلامِ قیامت از تو
چارده قرن، جهان منتظرِ یک روز است
کِی ز کعبه خبر آید به سلامت از تو
نامِ مهدی به فلَک قُلقله انداز شده
مانده در کعبه فقط خواندنِ نامت از تو
مادرت فاطمه فرمود که یارِ تو شویم
طاعت از ما، تو بیا! امرِ مُدامت از تو
یا لثارات بگو تا که بیاییم همه
فرشِ جان پیشِ تو از ما و اقامت از تو
راهپیماییِ صد میلیونیِ مکه ز ما
خواندنِ خطبۀ جمعه به فِخامت از تو
هجرت از مکه سوی شهر مدینه، زان پس
تا اَبد تکیه به کرسیِ مَقامت از تو
فتح کن با قدمت منبرِ پیغمبر را
عالَمی تشنه و تبیینِ امامت از تو
گریه بر غربت سالار شهیدان از ما
خواندنِ ناحیه با سوز کلامت از تو
وارث فاطمه! امّیدِ ضعیفان توئی و
بر زعیمانِ دو دنیاست زعامت از تو
همچو شمشیرِ علی تیغِ تو پنهان به غلاف
ذکرِ یا فاطمه بر قفلِ نیامت از تو
جان سپردن به رهِ مادر مضروبه ز ما
انتقامِ ستمِ سیلیِ مامت از تو
چون که سیلی بزنی، صورتشان برگردد
آن گه آتش زدنِ دو بُتِ امت از تو
دوست داریم ببینیم غضب کردنِ تو
ذکرِ تکبیر ز ما اَخذِ غرامت از تو
گر گنهکار نباشیم تو را میبینیم
توبه از ما و تبسم به غلامت از تو
دستخط تو به ما بود، نه با شیخ مفید
شیعه! برخیز که اظهار ندامت از تو
#محمود_ژولیده
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
@nohe_sonnati
ای تاج امامت به سرت یوسف زهرا
وی خَلعت عصمت به برت یوسف زهرا
شک نیست که سلطان جهانی تو پس از این
از بعد وفات پدرت یوسف زهرا
باباست گرفتار نگاه و نفَس تو
مادر بزند بوسه سرت یوسف زهرا
المنة للّه که تو حجت حقی
عالم همه تحت نظرت یوسف زهرا
صد شکر که این تاج ولایت به سر توست
شمشیر علی بر کمرت یوسف زهرا
پیغمبر اکرم شده بس مفتخر از تو
ای هیبت احمد سپرت یوسف زهرا
تو منجی زهرایی و او چشم به راهت
کی می رسد از ره خبرت یوسف زهرا
چشمان پر اشک حسنین است به سویت
عباس شده خونجگرت یوسف زهرا
تو قبلۀ دل هایی و معنای نمازی
ما شیعۀ اثنی عشرت یوسف زهرا
رفتی به پس پردۀ غیبت به سلامت
برگرد دگر از سفرت یوسف زهرا
زیباست که طاووس جنان رخ بنماید
گسترده شود بال و پرت یوسف زهرا
بازآ که کلام تو کلام اللّهِ محض است
این است به قرآن هنرت یوسف زهرا
برگرد که احکام همه مانده معطّل
اسلام شده دربدرت یوسف زهرا
لعنت به کسانی که همه حق تو بردند
شد غصب تمام ثمرت یوسف زهرا
ای رفته به تاراج حقوقت، أقِمِ الحَرب
شد شیعۀ تو پشت سرت یوسف زهرا
روزی که مسلّط بشوی بر همه عالم
جمع شهدا دور و برت یوسف زهرا
بر بام فلک پرچم تو یکسره بالاست
تا کفر ببیند اثرت یوسف زهرا
در هم شکند قدرت پوشالی بت ها
با ضربت تیغ و تبرت یوسف زهرا
گردن بزنی چون همه طاغوت جهان را
یکجاست فقط درد سرت یوسف
بر ضارب زهرا بزنی ضربت سیلی
ای مادر تو منتظرت یوسف زهرا
ای منتقم محسن شش ماهه کجایی
صد روضه شده همسفرت یوسف زهرا
در روضۀ ارباب چه بی صبر و قراری
قربان تو و چشم ترت یوسف زهرا
ما منتظر فجر ظهوریم اماما
تا صبح قریب سحرت یوسف زهرا
از خون شهیدان حرم فتح دمیده
محسن حججی شد قمرت یوسف زهرا
#محمود_ژولیده
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
@nohe_sonnati
ای تاج بالای سرت با دست زهرا
تاج ولايت، تاج عصمت، تاج تقوا
الحق كه اين خَلْعَت به بالايت می آيد
پيراهن آل امامت آلِ طاها
تو بهترينی، تو در عالم برترينی
دست خدا بالا سرت در هر دو دنيا
تو جانشين يازده مَردِ غديری
پس عهد و پيمان با تو می بنديم مولا
ای در كمالِ صورت و سيرت محمد
ای هم جمال و هم جلالت عالم آرا
احكام دين، آيات حق، قرآن و عترت
كعبه تو را می خواند ای مَردِ مُصَلّا
اي نام نابِ يوسفِ زهرا ثنايت
ذكر امام عسکری با توست زيبا
صبح و مسا، شام و سحر، ذكر تو دارند
روح و ملك، عرش و فلك، اي ماهِ بطحا
اهلِ كُرات و اِنْس و جن با هم سُرايند
در انتظار روی تو هستيم آقا
بر، برگْ برگِ شاخه ی طوبی نوشته
برگرد اي فصل شكوه دين، بهارا
كوه و درُ و دشت و دَمَنْ با هم بگويند
عجِّلْ ظهورك، يا اباالغوث ای مسيحا
بازآ كه هر شيعه تو را می خواند اينك
دستِ همه مستضعفين سوی تو بالا
پس کی منادی گويد اي منصور امت
ياری كن ای مهدی حريم مصطفی را
از زينبيه از حلب، از شام امروز
فرياد بر می آيد ای آقای تنها
گفتي مي آيم چون شود زشتی فراوان
بازآ كه عالم پُر شده از فقر و فحشا
گفتی مي آيم چون شود دل ها مهيا
اينك مهيای ظهور توست دنيا
ای وجهِ زيبايت سرور حَيِّ سرمد
ای جان احمد از سرای غيب بازآ
از شرق تا غربِ جهان در جستجويت
از بحر و برّ هر دم تحيت بر تو بادا
توصيف جان بخش تو، توصيف الهی است
ای نام زيبای تو زينت بخش دل ها
اوصاف تو با دركِ ما اِحصا نگردد
قدرِ تو نا پيداست چون اُمِّ ابيها
ما هيچِ هيچيم از ميانِ عاشقانت
مشتاقِ ديدار تو اهلِ عرشِ اعلا
فی هذِهِ السّاعه و تا فی كلِّ ساعه
بادا ولی و حافظت حيِّ توانا
ما پای تو هستيم چون بنيانِ مرصوص
فرمان ز تو ، طاعت ز ما ای عبد يكتا
عنوان ما مُسْتَشْهدينْ بَيْنَ يَدَيْهَ است
روزی كه می آیی ز كعبه يابن طاها
روزی كه مي خوانی ز كعبه يا لثارات
لبيك يا مهدی ست آقا بر لبِ ما
بيعت كنيم و عهد بنديم و بمانيم
پای ركابت حضرت مهدی زهرا
حتي اگر مُرديم با رجعت بياييم
با يك اشاره سوی تو ای روح والا
احمد صدايت مي كند بازآ محمد!
حيدر صدايت مي كند برگرد بابا
مادر صدايت مي كند با زخم سينه
از پشت در گويد بيا مهدی، تماشا
مادر فتاده زيرِ در، در روی مادر
محسن شده كشته وَ آيد واعليا
محراب گويد مهديا الغوث الغوث
گودال گويد واشهيدا واشهيدا
هم كشته ی گودال هم يك قامتِ دال
از كربلا می خوانَدَت يا اهلَ تقوا
چندين جگر پاره تو را فرياد دارند
چندين سرِ از تن جدا گويند بازآ
سرهای بر نيزه به سوی تو چو پرچم
خوانند با هم سوره ی عصر و ضحی را
اهل حرم نحن اُسارا را بخوانند
اهل خرابه ناله ای دارند حاشا
برگرد كه زينب نشسته بی قرارت
در انتظارت مانده عمه با مدارا
برگرد و آن شمشير برگير از نيامت
كز ذوالفقارت خون بريزد بي مَهابا
تا ريشه ی ظلم و فساد از بُن برآيد
برگرد ای تاج سر زهرا ، اماما
با مؤمنين دل رحم ، با كفار سر سخت
اين است معنای تولا و تبرّا
#محمود_ژولیده
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
@nohe_sonnati
دوبیتی
با آمدنت قرار دل ها آمد
محبوبترین نگار دل ها آمد
این نور محمد است و فجر صادق
با عطر دو گل بهار دل ها آمد
#محمود_ژولیده
#ولادت_حضرت_رسول_اکرم_ص
#ولادت_امام_جعفر_صادق_ع
@nohe_sonnati
این جا حریم عاطفه ها گم نمی شود
هرگز به حبّ و بغض تفاهم نمی شود
این جا حریم دوستیِ آل احمد است
حبّ علی بدون تنعّم نمی شود
دربست، مُلک ری فدک فاطمیه است
این جا که ملک، بانیِ هیزم نمی شود
کشور گشای عشق، حسین است و مجتبی
ور نه ز سوی غیر ترحّم نمی شود
پرسی اگر ز ما حرم اهل بیت را
جایی به عرش و فرش چنان قم نمی شود
گر چه سه درب باغ جنان وا شود به قم
باغ جنان بهشت تر از قم نمی شود
در یک نگاه قبله ی ایران ما قم است
بی کعبه راه را که تداوم نمی شود
در مُلک ری که تجربه ی کوفه شد کسی
دیگر که از امام خودش گم نمی شود
تا پرچم ولای علی روی دوش ماست
دشمن حریف غیرت مردم نمی شود
وقتِ دعا کنیم هزار آرزو ولی
جز یار را که حقّ تقدّم نمی شود
چون نفس مطمئنّه ز قم سر بر آورد
دل ها دگر دچار تألّم نمی شود
نور ولایت است و شهادت دو بال عشق
بر این دو بال هیچ تهاجم نمی شود
با آن همه تجرّد روح و مقام قرب
جز در لباس عبد مجسّم نمی شود
اوصاف آسمانی و بی انتهای او
در واژه و بیان و تکلّم نمی شود
آری مگر امام رضا مدح وی کند
مدح کریمه جز به تکرّم نمی شود
هرگز بدون مقدم سبز بهاری اش
لب های غنچه وا به تبسّم نمی شود
وقتی ملائک از حرمش فیض می برند
گویند بی بهار ترنّم نمی شود
از صحن خود پلی زده تا مشهد الرّضا
بی یاد دوست باده ای از خم نمی شود
بالی به صحن یار خراسانی اش کشیم
ور نه نصیب، دانه ی گندم نمی شود
شوق زیارت حرمش آب و دانه ام
یعنی که من کبوتر این آشیانه ام
#محمود_ژولیده
#ورود_حضرت_معصومه_س_به_قم
@nohe_sonnati
دوبیتی
مرغ دل من که میل گندم دارد
پرواز میان مشهد و قم دارد
مائیم کبوتران بین الحرمین
یک کشور از این دو جا تنعّم دارد
▪️
تا دل کرم فاطمه را می بیند
خاک قدم فاطمه را می بیند
هر کس که به شهر قم مشرّف گردد
این جا حرم فاطمه را می بیند
#محمود_ژولیده
#ورود_حضرت_معصومه_س_به_قم
@nohe_sonnati
ای رئوفه که در تمام سفر
در امام رئوف گُم بودی
هیجده روز بیشتر نشده
میهمان دیار قم بودی
آری حق داشتی مریضه شوی
یا شهیده شوی به زهر ستم
معجر اما ندیده ای، غارت
نشدی تو اسیر شهر ستم
داغ دیدی به روی داغ اما
یاد زینب ز خاطر تو نرفت
هیجده کشته دادی اما باز
سرِ نیزه برادر تو نرفت
در مدینه اگر چه، ای بانو
همه جا با برادرت بودی
همسفر تا به قتلگاه آیا
شاهد قتل سَرورت بودی
قسمتت تل زینبیه نشد
و ندیدی هجوم نامردان
زیر شمشیرها امامت را
که ندیدی تو پاره پاره دهان
تو ندیدی سه شعبه بر قلبش
لحظۀ آخرِ برادر را
تو ندیدی، بریده ، ای خواهر
از قفایش سر برادر را
تو ندیدی میان گودالی
که رضا زیر سم اسب رود
تو ندیدی امام معصومت
طعمۀ گرگهای کوفه شود
تو اسیری نرفته ای بانو
تو نرفتی خرابه با حرَمت
تازه موسی بن خزرج آمد و گفت:
همۀ خانه های ما حرمت
در قم آیا در آستان ورود
هیچ جا سنگ بر سرت بارید
از سرِ بامهایشان آیا
شعله بر روی چادرت بارید
هیچ آیا شبیه کوفه و شام
نان و خرما به تو تعارف شد
بُردنَت مجلس شراب اصلاً
سیلی آیا به تو تعارف شد
وای از درد غربت زینب
اینهمه غربتِ تماشایی
همه را دید و عاقبت هم گفت:
من ندیدم به غیر زیبایی
#محمود_ژولیده
#ورود_حضرت_معصومه_س_به_قم
@nohe_sonnati
قبله ی عالمین مُلک ری است
خونبهای حسین مُلک ری است
قطعه ای از فدک ، همین ارض است
عرض بدر و حنین ملک ری است
چون که محشر به پا شود، به یقین
شاهد نشأتین ملک ری است
سرزمینی که در دلش پنهان
هست نورِ دو عین ملک ری است
کوی عبدالعظیم کوی خداست
همچو کوی حسین ملک ری است
حرم سیدالکریم این جاست
خانه ی زینبین ملک ری است
مأمنِ نسلِ موسیِ جعفر
شرحی از کاظمین ملک ری است
از جماران سخن نمی گویم
عشق پیر خمین ملک ری است
در تأسّی به شور عاشورا
شاهد شور و شین ملک ری است
مرکزِ دانش و علوم و حدیث
مظهر زیب و زِین ملک ری است
مُلک ری کربلای ایران است
حرمش قبله گاه تهران است
قبله گاه حسینیون این جاست
این دیار آشنای آل عباست
هم نظرگاه حضرت زینب
هم قدمگاه حضرت زهراست
از خراسان گرفته تا قم و ری
جای جایش حریم پاکِ رضاست
جاده ها دارد از بهشتِ برین
رفت و آمد در این حرم زیباست
حاجت از سیدالکریم بخواه
زان که بابُ الحوائج دل هاست
نزد ارباب آبرو دارد
کم مخواهی! که صاحبِ امضاست
هرکه خواهد به کربلا برود
ضامنِ برگِ سبزِ کرب و بلاست
هست اینک هزار و اندی سال...
حضرتش مَحرمِ دلِ شهداست
چه بلاها که دور کرده ز ما
فتنه ها را مقابل، این آقاست
آن چه پیروزی است، اَز او داریم
او پناهِ امام و امت ماست
مُلک ری کربلای ایران است
حرمش قبله گاه تهران است
شهر ری جلوه گاهی از کوثر
خاک آن از بهشت هم برتر
دور باد این وطن ز بد خواهان
لعنتِ حق به بد دلان، یکسر
گندم ری چه ماجرایی داشت
جویِ ری هم نشد نصیبِ عمر
عمرِ سعد بد معامله کرد
مُلک ری را شنید و شد کافر
بهر خوشنودیِ یزید، آورد...
پیشِ روی حسین، یک لشکر
این همان واقعیتِ تلخ است
حبّ دنیا به نیزه آرد سر
تشنه لب ، سر بریده شد ، مظلوم
خنجرِ کینه خورد بر حنجر
آب را هم به خیمه اَش بستند
طفلِ شش ماهه، تشنه شد پرپر
با که گویم که در برِ ارباب
ارباً ارباست شبهِ پیغمیر
همه این ها به خاطر ری بود
پیشِ چشمِ ز خون ترِ خواهر
مُلک ری کربلای ایران است
حرمش قبله گاه تهران است
کشته ها زیر دست و پا رفتند
هیجده سر به نیزه ها رفتند
در خیام حرم، پیِ غارت
با کف و سوت اشقیا رفتند
گوشوارِ یتیم های حسین
دستِ دژخیمِ بی حیا رفتند
معجر و روسری و چادر ها
گه به نی، گاه زیر پا رفتند
اهل بیتِ حسین، کَت بسته
به اسارت ز کربلا رفتند
چون حرم را به قتلگه بردند
ناله ها تا خودِ خدا رفتند
زیر بارانِ تازیانه ی خصم
تا دل کوفه یاس ها رفتند
آه، ناموسِ کبریا تا شام
با اراذل به صد بلا رفتند
وای از مجلسِ حرامی ها
آل عصمت ببین کجا رفتند
آبروی دیار ما هم رفت
ری شکاران، شکارها رفتند
ملک ری کربلای ایران است
حرمش قبله گاه تهران است
راهِ ما راهِ کربلای حسین
دلِ ما هست مبتلای حسین
درسِ عبرت گرفته شیعه ی او
تا قیامت ز ماجرای حسین
با یزیدی، مذاکره ممنوع
نقشه ی راه، خطبه های حسین
با ولیِ فقیه همراهیم
این ولایت همان ولای حسین
انقلاب، انقلاب اسلامی است
نهضت ماست در لوای حسین
چشمِ فتنه در آمد از حدَقه
با همین پاسدارهای حسین
هیئت و مسجد و بسیج و سپاه
پیروِ لشکرِ خدای حسین
از حرم ، تا سراسرِ عالم
بنگر پرچم عزای حسین
تا به قدسِ شریف خواهد رفت
جِیشِ مهدی، ز كربلای حسین
عاقبت با دعای عبدالعظیم
ذوالفقار است و خونبهای حسین
مُلک ری کربلای ایران است
حرمش قبله گاه تهران است
#محمود_ژولیده
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
@nohe_sonnati
شُکرِ لِلَّه، شهرِ ما را آبرویی دیگر است
قبله ی تهران، نمادِ کربلای دلبر است
حضرت عبدالعظیم از دودمان مجتباست
طاهرِ زین العِباد از خاندان حیدر است
وادیِ طور است این جا، بوی موسی می دهد
حمزةِ بنِ موسیِ جعفر، ز نسل جعفر است
چارده معصوم را این جا زیارت می کنیم
گوشه گوشه مُلک ری، یک بضعه از پیغمبر است
آری از قم تا خراسان هست یکسر مُلک ری
از فدک دارد نشان، این خاک خاک کوثر است
نهضت موسی بن جعفر این فدک را پس گرفت
زین سبب ایران اسلامی، ولایت گستر است
مُلک ری ایران اسلامیست، سلطانش رضاست
بیمه ی سلطان علی موسی الرضا این کشور است
توس، قم، ری، شاچراغ، این جاست سرتاسر حرم
گلشنِ این خِطّه را صدها شهیدِ بی سر است
در دفاعِ از حریمِ اهل بیت مصطفی
هر زمان آماده ی اعزام، چندین لشکر است
ما برای فتح قدس از کربلا صف می کشیم
جملگی آماده ایم و امر، امر رهبر است
عالمی در آتش، این جا در امان فاطمه ست
این دیار اصلاً به یُمنِ روضه هایش برتر است
با گناه ماست درهای بلا وا می شود
ورنه در این مملکت، پرچم سرِ هر سردر است
خیمه ی اربابِ بی سر، هر طرف باشد به پا
روضه ی گودال در این خیمه ها سرتاسر است
اشک ها در این ولایت، کار باران می کنند
اشک ما هر روز و شب، همراه اشک مادر است
هر شب جمعه ندا آید حسین من چه شد
جای مادر هر شب جمعه کنار پیکر است
از پریشانیِ زینب، ذکرِ این یک جمله بس
بر گلوی پاره پاره بوسه های خواهر است
لحظه ی سختِ اسیری رفتنِ زینب رسید
دست بر سر، بر لبش أمَّن یُجیبُ المُضطَر است
#محمود_ژولیده
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
@nohe_sonnati
عبد خدا و مرد خدا سیدالکریم
مِنّا به نزد آل عبا سیدالکریم
در وصف دوست، حضرت هادی به غمزه گفت:
هستی به حق تو دوست ما سیدالکریم
بر سائل تو در حرمت می رسد جواب
این جا کجاست کرب و بلا سیدالکریم
تا دین خویش عرضه کنی بر امام خویش
کی می شوی ز یار جدا سیدالکریم
مُلک ری است قبله ی دل های فاطمی
این جاست ملک خون خدا سیدالکریم
خونِ تو را اگرچه به مقتل نريختند
مانند سیدالشهدا سیدالکریم
اما برای مردم دنیا تو حجتی
آری تویی تو حجت ما سیدالکریم
قبر حسین بر سر و رویت خراب شد
یعنی شدی دوبار فدا سیدالکریم
یکبار تحت قبّه ی ویرانه ی حسین
یکبار پیش پای رضا سیدالکریم
عمری گریستی به تنِ پاره پاره ای
آخر شدی شهیدِ جفا سیدالکریم
هرگز به زیر سم ستوران نرفته ای
خنجر نخورده ای ز قفا سیدالکریم
از روضه های داغ، تو دق کرده ای یقین
از کوفه تا به شامِ بلا سیدالکریم
دریاب ای ولیِّ خدا اهل درد را
ای نایب الامام الا سیدالکریم
ما را وصال کرب وبلا گر نصیب نیست
هستیم پس دخیل تو یا سیدالکریم
#محمود_ژولیده
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
@nohe_sonnati
گدای کوی تو آقاست یا اباالحجه
که زیر سایۀ مولاست یا اباالحجه
نگفته، حاجتِ دل را برآوری آقا
ز بس که لطف تو با ماست یا اباالحجه
به خوان نعمت تو انبیاء بنشستند
که دست جود تو غوغاست یا اباالحجه
هزار حاتم طایی گدای سفرۀ تو
که سفره دار تو یکتاست یا اباالحجه
که گفته گوشۀ تبعید فیض جاری نیست
کرامت تو ز بالاست یا اباالحجه
بهارها همه دم صحبت از گُلت دارند
گُل تو یوسف زهراست یا اباالحجه
هزار یوسف مصری غلام یوسف تو
دَمَت هزار مسیحاست یا اباالحجه
خبر دهند به اردوی سوگوارانت
بساط ناله مهیّاست یا اباالحجه
صدای نالۀ مهدی بگوش می آید
که نور چشم تو تنهاست یا اباالحجه
عزای غربت تو بوی مجتبی دارد
دلت کرانۀ غمهاست یا اباالحجه
مخور که زهر جفا در طعام می ریزند
کنار سفره ات اعداست یا اباالحجه
فراق و غربت و تبعید و رنج ، قوط تو شد
که غصه یار تو مولاست یا اباالحجه
هنوز یار نداری که یاری تو کند
که از مزار تو پیداست یا اباالحجه
شکسته باد نظامی که حرمت تو شکست
مزار تو همه دلهاست یا ابالحجه
هزار گنبد تابان به مرقدت روشن
که فرشت عرش معلّاست یا اباالحجه
ملائک حرمت با وقار می گویند:
که کربلای تو اینجاست یا اباالحجه
#محمود_ژولیده
#ولادت_امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
دردهای ما کجا و دردهای فاطمه
پرسش ما پاسخش، سوز صدای فاطمه
استخوان های شکسته می دهد پاسخ به ما
ضربه های بی هوا بر دست و پای فاطمه
وای از بی رحمیِ آن فرد نامرد لعین
آه از سقط جنینِ بی هوای فاطمه
گریه هم جایی ندارد باید از این غصه مُرد
چاره ای هیهات، جز فضه بیای فاطمه
مرتضی می دید اما بر نمی آمد از او
چاره ای جز دیدن آه و نوای فاطمه
پشت در تا کوچه تا مسجد به ذکر یا علی
بود در چشمان زینب کربلای فاطمه
سیلی و روی کبود و چادر خاکی او
شد بدون شرح، شرح ماجرای فاطمه
این مهم بود، از تمام درد و رنج این قیام
خوب یاری شد به غربت مقتدای فاطمه
روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود
با چهل نامرد، جنگیده ولای فاطمه
قدرت بازوی حیدر فاطمه بود و شکست
تا غلاف تیغِ قنفذ شد، بلای فاطمه
یاری رهبر به هر قیمت، می اَرزد، بی گمان
درس عبرت می دهد ما را وفای فاطمه
گریه هایش نهضتی دیگر شد و شد ماندگار
تا قیامت نهضت صوتِ رسای فاطمه
شیعهی زهرا چو زهرا کشته ی راه علیست
بر علی سهل است، می میریم برای فاطمه
ما قلیلیم و کثیر از خیر کوثر گشته ایم
این هم ای دنیاست، از لطف و عطای فاطمه
ره ز شیخ نیجریه هست تا شیخ قطیف
تا یمن تا قدس پر شد از ثنای فاطمه
نازم آن سربند یا زهرا که عالم گیر شد
فتح مکه می کند، نام و ندای فاطمه
#محمود_ژولیده
#حضرت_زهرا_س
@nohe_sonnati
دردهای ما کجا و دردهای فاطمه
پرسش ما پاسخش، سوز صدای فاطمه
استخوان های شکسته می دهد پاسخ به ما
ضربه های بی هوا بر دست و پای فاطمه
وای از بی رحمیِ آن فرد نامرد لعین
آه از سقط جنینِ بی هوای فاطمه
گریه هم جایی ندارد باید از این غصه مُرد
چاره ای هیهات، جز فضه بیای فاطمه
مرتضی می دید اما بر نمی آمد از او
چاره ای جز دیدن آه و نوای فاطمه
پشت در تا کوچه تا مسجد به ذکر یا علی
بود در چشمان زینب کربلای فاطمه
سیلی و روی کبود و چادر خاکی او
شد بدون شرح، شرح ماجرای فاطمه
این مهم بود، از تمام درد و رنج این قیام
خوب یاری شد به غربت مقتدای فاطمه
روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود
با چهل نامرد، جنگیده ولای فاطمه
قدرت بازوی حیدر فاطمه بود و شکست
تا غلاف تیغِ قنفذ شد، بلای فاطمه
یاری رهبر به هر قیمت، می اَرزد، بی گمان
درس عبرت می دهد ما را وفای فاطمه
گریه هایش نهضتی دیگر شد و شد ماندگار
تا قیامت نهضت صوتِ رسای فاطمه
شیعهی زهرا چو زهرا کشته ی راه علیست
بر علی سهل است، می میریم برای فاطمه
ما قلیلیم و کثیر از خیر کوثر گشته ایم
این هم ای دنیاست، از لطف و عطای فاطمه
ره ز شیخ نیجریه هست تا شیخ قطیف
تا یمن تا قدس پر شد از ثنای فاطمه
نازم آن سربند یا زهرا که عالم گیر شد
فتح مکه می کند، نام و ندای فاطمه
#محمود_ژولیده
#حضرت_زهرا_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
نازم قدم نایبة الزهرا را
ماه حرم انسیة الحورا را
میلاد شریکة الحسین آمده است
تعظیم، امام بعد عاشورا را
▪️
سرمایه ی آل مصطفایی، زینب
آرامش جان مرتضایی، زینب
هم کوثرِ زهرایی و هم عشق حسین
تو یک تنه لشکر خدایی، زینب
▪️
ما ریزه خورِ قدیم زینب هستیم
جزو سپه عظیم زینب هستیم
شیعه است مدافع حرم، با جانش
ما جان به کف حریم زینب هستیم
▪️
ای شیعه به اقتدار زینب صلوات
هر روز به روزگار زینب صلوات
با اوست که دل در انتظار مهدیست
بفرست به افتخار زینب صلوات
#محمود_ژولیده
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است
توحید ناب در همه عالم مشخص است
بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست
یک یک در آن عشیره ی خاتم مشخص است
از بعد پنج تن، به خداوندیِ خدا
تفسیر گوی سوره ی مریم مشخص است
در حرفِ صادِ سوره، ببین صبرِ زینبی
سرتاسرِ مصیبت اعظم مشخص است
از یک نگاهِ سِرّیِ خواهر، برادری
تا روز حشر، خیمه و پرچم مشخص است
تا چشم، کار می کند از خانه ی علی
تا نینوا صفوف منظم مشخص است
مژده بده، عقیله ی آل علی رسید
آئینه ی جمال و جلال علی رسید
حمد و ثنای نور که آسان نمی شود
وصف خدای عشق، بدینسان نمی شود
آن خانه ای که«یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ»در اوست
شرحش به شعر و نظم و به دیوان نمی شود
آن کس که در کتاب خدا مدح می شود
مدحش به غیر آیه ی قرآن نمی شود
آن تربیت شده، سرِ دامان فاطمه
جز با زبان فاطمه اذعان نمی شود
گنجینه ی نهان معارف شد آشکار
ورنه عیان، معارفِ پنهان نمی شود
سلطان عشق، گفت که این خواهر من است
هر دختری که خواهر سلطان نمی شود
دل های بی قرار به سامان رسیده اند
تا زینب و حسین ز رضوان رسیده اند
این جا نگاه آینه هم، حرف می زند
گفتارِ عاشقانه چه کم، حرف می زند
وقتی شوند عاشق و معشوق رو به رو
بوسه، به جای نوحه و دَم حرف می زند
دیدار اول است، ولی مثل آخر است
گویا کسی ز قامت خم حرف می زند
عمق نگاه پاک پیمبر به زینبش
از شعله ی خیام حرم حرف می زند
فرمود: احترام به این طفل واجب است
دارد نبی ز غصه و غم حرف می زند
آرامش حسین به هم ریخت ناگهان
چشمان خیسِ فاطمه هم حرف می زند
قنداقه چون که دست به دستِ حسین شد
زینب عجیب، واله و مست حسین شد
کودک، کنار سیبِ بهشتی نفس کشید
یک بوی سیب آمد و آهی سپس کشید
این بوی سیب تا تهِ گودال هم رسید
وقتی تنِ برادرش از خار و خس کشید
نیزه شکسته های تنش را کنار زد
بیرون، تنِ نهان شده را از قفس کشید
رگ ها بریده بود و گلویش دریده بود
لب را بر آن گلوی عطش دیده بس کشید
پس دست بُرد زیرِ بدن، رو به آسمان
شکرِ خدا نمود و ز دیدار دَس کشید
اوباشِ کوفه بر سرِ بانو که ریختند
نعره ز ناقه آمد و بانگ جرس کشید
با ناقه های تازه نفس، بی جهاز رفت
از کربلا به کوفه و شام و حجاز رفت
امروز تلِّ زینبیه، قبله گاهِ ماست
یعنی حریم حضرت زینب پناه ماست
آری، حرم چو در خطر افتد، به او قسم
اول، حریم زینبیه قتلگاه ماست
ما راهیان کوی حسینیم و بی درنگ
هر بقعه ای که در خطر افتاد، راه ماست
آل سعود، مثل زباله ست زیر پا
هیئت، زمان حمله به دشمن، سپاه ماست
ما تخت و تاج پادشهان زیر و رو کنیم
شاه نجف، همیشه ی تاریخ شاه ماست
ما اقتدا به پرچم عباس می کنیم
پیوسته در نگاه ولایت نگاه ماست
روزی که بر سلاله ی زهرا فدا شویم
با قهرمان کرب و بلا آشنا شویم
#محمود_ژولیده
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati