امام زمان علیه السلام در صحیفه ی سجادیه(۲)
امام سجاد علیه السلام در دعای ۴۸ می فرماید:
🔻«اَللَّهم اِن هذَا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع أمنائک فی الدرجة الرفیعة التی اختصصتهم بها»
خدایا این جایگاه خلافت برای خلفای واقعی شما و آن کسانی که واقعا امانت دار شما هستند می باشد که آنها را اختصاص به این جایگاه دادید
🔻«و قد ابتزوها»
این جایگاه را از آنها دزدیدند
✍️دعای ۴۸ صحیفه دعای روز عید قربان است و حق غصب شده بیانگر حزن درونی ایشان در روز عید است: «يَا عَبْدَ اَللَّهِ مَا مِنْ عِيدٍ لِلْمُسْلِمِينَ أَضْحًى وَ لاَ فِطْرٍ إِلاَّ وَ هُوَ يُجَدِّدُ لآِلِ مُحَمَّدٍ فِيهِ حُزْناً»
ای عبدالله دینار، هیج عیدی نیست، چه عید قربان و چه عید فطر، مگر اینکه برای آل محمد یک حزنی تجدید و یادآوری می شود!
عبدالله دینار می گوید: «قُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ» برای چه؟
امام فرمود: «لأَنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِي يَدِ غَيْرِهِمْ» چون می بینند حق آنها در دست دیگر است.
اگر در دست دیگری باشد چه می شود؟
🔻«يَرون حکمک مبدلا و کتابک منبوذا و فرائضک محرفة عن جِهات اشراعک و سنن نبیک متروک»
خدایا امام هر زمانی دارد می بیند حکم تو تبدیل به چیز دیگری شده و کتاب تو به گوشه ای انداخته شده و آن چیزی که تو تشریع کردی از آن زاویه ای که باید انجام بشود، تحریف شده و روش هایی که پیغمبر شما داشت ترک شده.
🔻«اَللهم العن اعدائهم... و اشیاعهم وَاَتْباعهم»
خدایا کسانی که دنبال این افتاده اند که کتاب شما متروک باشد را لعنت کن...
#امام_زمان_در_صحیفه_سجادیه
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
💠امام زمان علیه السلام در صحیفه ی سجادیه(۳)
✍️ روزی که یکی از انبیاء به جانشین خود وصیت کند و از این طریق حجت بعدی را مشخص کند روز عید است و بخاطر همین روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله جانشین خود را معین فرمودند به "عید غدیر" شهرت یافت: «إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ (صلوات الله عليهم)كَانَتْ تَأْمُرُ الْأَوْصِيَاءَ الْيَوْمَ الَّذِي كَانَ يُقَامُ فِيهِ الْوَصِيُّ أَنْ يُتَّخَذَ عِيداً» و لذا این روز یادآور صحنه ایست که پیامبر حق امامت و حکومت ائمه را بیان فرموده است و به دنبال آن ضایع ساختن این حق بود و حزن امام سجاد علیه السلام در روز عید و بیان از حق غصب شده می تواند بخاطر تجدید یافتن این خاطره باشد.
🔻بيان خواب هر چند نمی تواند دلیل و مصدر علمی باشد ولی با وجود تایید روایی می تواند بعنوان تکمله ی بحث ما قرار بگیرد و آن حکایت علامه سید باقر بن حجت سید محمد هندی است که در خواب حضرت صاحب_الامر عجل الله فرجه را در شب عید غدیر و در حالی که حضرت حزین و درهم شکسته است دید. پس به حضرت می گوید: ای سرورم! از چه احوال شما را اینگونه می بینم آیا در چنین روزی شما حزین هستید در حالی که مردم در سرور و شادی اند به مناسبت عید غدیر؟!
حضرت علیه السلام فرمود: به یاد مادرم فاطمه_زهرا سلام الله علیها و حزن او افتادم. سپس فرمود: سوگند به شرف مقام آن حضرت مرا نخواهى دید که پس از بیت الاحزان خانه خوشى بگیرم(📚ديوان السيد باقر الهندي/ص۲۴).
امام سجاد علیه السلام در ادامه دعای ۴۷ می فرماید:
🔻«و أقم به کتابک»
خدایا قرآن را بوسیله ی آن امام بزرگوار اقامه کن
🔻«و حدودک»
حدود الهی را در جامعه اجرا کن
🔻«و شرائعک»
و شرایع دین را به پا دار
🔻«و سنن رسولک»
و سنت های پیغمبرت را بواسطه ی امام زمان احیاء کن
🔻«و أحی به ما أماته الظالمون من معالم دینک»
آنچه که ظالمین از معالم دین نابود کردن را برگردان.
🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ» بار خدايا، تو مى دانى، كه آن كارها كه از ما سر زد، نه براى همچشمى بود و نه رقابت در قدرت و نه خواستيم از اين دنياى ناچيز چيزى افزون به چنگ آوريم. بلكه مى خواستيم نشانه هاى دين تو را كه دگرگون شده بود بازگردانيم و بلاد تو را اصلاح كنيم تا بندگان ستمديده ات در امان مانند و آن حدود كه مقرر داشته اى، جارى گردد(📚نهج البلاغه/خ ۱۳۱)
🔻«و جعلنا له سامعین مطیعین»
ما را نسبت به امام زمان دارای گوش شنوا و مطیع قرار بده
🔻«و فی رضاه ساعین»
در راه رضا و خشنودی او کوشا قرار بده
🔻«و إلی نصرته و المدافعة عنه من منکفین»
خدایا ما را ناصر و مدافع(حمایت کننده) امام قرار بده
🔻«و إلیک و إلی رسولک بذلک متقربین»
اگر من ناصر و مدافع امام باشم، بوسیله ی آن قرب خدا و رسولش را به دست می آورم.
#امام_زمان_در_صحیفه_سجادیه
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
ناسپاسی مردم از نعمت وجودی امام(۱)
🔻ابن ابی الحدید گوید: «اکثر ادباء و متکلمین برآنند که "حمد" و "مدح" مانند دو برادر اند که فرقی میان شان نیست. اما "تشکر" اخص از "مدح" است، زیرا شکر تنها بر نعمت خاصی سزاوار است و تنها از جانب کسی که مورد نعمت واقع شده(منعم علیه) صادر می گردد»(📚شرح ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۸۷)
🔻در مناجات شعبانیه آمده است:
- «فشکرتک بادخالی فی کرمک»
تو را شکر کردم بخاطر اینکه مرا در کرم خود داخل کردی.
و این همان رساننده ی بیان ابن ابی الحدید است که شکر سپاسگذاری کسی است که نعمتی به او بطور مستقیم رسیده است.
- «و لتطهیر قلبی من أوساخ الغفلة عنک»
و تو را شکر کردم بخاطر اینکه قلب مرا از شرک و چرک غفلت پاک کردی
"اوساخ" از "وسخ" به معنای چرک است و "شاکر" کسی است که نعمت عطا شده را نمی پوشاند و با ذکر شکر آن را به جا می آورد، بنابراین فرد شاکر "غافل" و "کافر" نیست، زیرا با ذکر نعمات آنها را آشکارا بیان می دارد.
بيان فوق همان معنایی است که راغب بدان توجه داده و می گوید: «تصور النعمة و إظهارها قيل و هو مقلوب عن الكشر أي الكشف و يضاده الكفر و هو نسيان النعمة و سترها»
مفهوم شکر عبارت است از تصور نعمت و آشکار ساختن آن و لفظ شکر، تغییر لفظ «کشر» و به معنای کشف و باز کردن است و نقطه مقابل آن کفر است که به معنای پوشیدن و پنهان کردن است، یعنی نعمت را فراموش کردن و پنهان ساختن آن(مفردات راغب ص ۲۷۲).
مانند سخن امیرالمؤمنین که می فرماید: «تکشر عن یوم أغر» و ابن ابی الحدید می گوید: «اصل "تکشر " به معنی کشف[یعنی برطرف شدن و آشکار گشتن] است... و اصل آن(تکفر) در لغت پوشاندن و تغطیه است و از همین خانواده است کافر؛ زیرا حق را می پوشاند. و دریا را بخاطر آنکه آنچه در زیر آن است را می پوشاند، کافر نامیده اند. و کشاورز را چون دانه را در زیر زمین زراعی می پوشاند، کافر نامیده اند»(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۷ ص ۲۱۹)
#ناسپاسی_مردم_از_نعمت_وجودی_امام
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
ناسپاسی مردم از نعمت وجودی امام(۲)
امیر المؤمنين علیه السلام می فرماید: «کان رسول الله مکفرا لا یشکر معروف و کذلک نحن اهل بیت» مردم قدر پیامبر را ندانستند و از خوبی هایش(معروف) قدردانی نشد و همینطور قدر ما اهل بیت را نیز نمی دانند.
این روایت موید بیان سابق ما است، زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام "کفر" را مقابل "شکر" قرار داده است و با توجه به مفهوم شکر معنای آن چنین است که ائمه هدی علیهم السلام هر کدام نعمتی مستقیم برای اهل زمین هستند.
برای اینکه از جُرگه ناسپاسان نباشیم باید نحوه ی قدردانی و شکرگذاری هر ذی المعروفی را بدانیم.
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
۱. و أما حق ذی المعروف علیک فإن تشکره
حق هر ذی المعروفی که به شما خوبی کرده این است که از او تشکر کنی(شکر)
۲. و تذکر معروفه
و دوم آنکه خوبی آن را ذکر کنی(ذکر)
و در روایت دیگر آمده است: «إِذَا صَنَعْتَ مَعْرُوفاً فَانْسَهُ، إِذَا صُنِعَ إِلَيْكَ مَعْرُوفٌ فَاذْكُرْ» چون به سوی تو احسانی شد یادآوری نما و هرگاه به کسی احسانی نمودی آن را فراموش کن.
بيان کردیم که "ذکر" معنای نزدیکی به "شکر" دارد و ممکن است "ذکر" اعم مطلق از "شکر" باشد.
۳. و تنشره له مقالة حسنه
و سوم آنکه به نفع آن شخص حرف های خوب نشر بدهید، از ویژگی های خوبی که دارد بگویید، از خدماتی که انجام داده تعریف کنید
۴. و تخلص له دعاء فی ما بینک و بین الله
و چهارم آنکه خالصانه برایش دعا کنید
بله! عذر خواهی کنید در مقابل چنین نعمتی که در قِبال آن ناسپاس بوده ایم!
- و عذروا ما لا حجت لکم علیه علم اعمل فیکم بثقل اکبر...
عذر خواهی کنید نسبت به کسی که حجت و دلیلی علیه او ندارید و بلکه او علیه شما حجت دارد.
#ناسپاسی_مردم_از_نعمت_وجودی_امام
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
معرفت امام(۳)
۱. علم و معرفت
"علم" آموخته های انسان است و صرفا به آنچه از سیاهی قلم فرا گرفته است می گویند، اما "معرفت" محصول علم است که از فرایند تفکر و حرکات فکری انسان حاصل است. پس آنگاه که انسان در دانسته های علمی خود فکر کند به محصولی می انجامد که آن را معرفت می نامند و از این رو" معرفت" نتیجه "علم" است، همچنان که دکتر دینانی بدان اشاره نموده است(دفتر عقل و آیت عشق ص ۸۳) و سخن خود را مستند به عبارات بابا طاهر عریان کرده است: «العلم دلیل المعرفة تدل علیها فإذا جاء المعرفة سقط رویة العلم و بقي حرکات العلم بالمعرفة» - «و الخروج من العلم جهل و اثبات مع العلم ضعف و المعرفة بالعلم توحید»
در معجم مقاییس اللغه دو معنا برای «عرف» بیان شده است: یکی «تَتابُع الشَیءٍ مُتّصلاً بعضُه ببعض» و دیگری «السُّکون و الطُّمَأنینة» است و معنای نخست به همان اعتباری است که در تفاوت علم و معرفت گذشت که وقتی انسان می اندیشید و گزاره های فکری خود را به ترتیب چینش می کند به نتیجه و علم تفصیلی(معرفت) می رسد و معنای ثانی از آن رو است که انسان از جایی که شناخت نداشته باشد می ترسد، همچنان که از تاریکی می ترسد چون از پیرامون خود آگاهی ندارد.
آیت الله جوادی آملی به معنای نخست توجه می دهد و می گوید: «معرفت به معنای شناخت چیزی از راه تفکر و تدبر در آثار آن است»(تفسیر تسنیم ج ۷ ص ۴۳۲)
۲. معرفت و عقیده
"عقیده" از "عقده" به معنای محل گره مشتق شده است و "عقیده" محل گره باور قلبی و معرفت انسان است. بنابراین صرف معرفت، انسان را به ایمان و اعتقاد نمی رساند و لاجرم باید با باور قلبی انسان گره بخورد: «من الّذين قالوا آمنّا بأفواههم ولم تؤمن قلوبهم».
همچنان که آیت الله جوادی آملی می گوید: «اعتقاد علمي بايد با جان و قلب انسانِ معتقد و عالِم عجين شود و در اوصاف نفساني و اعمال بدني او جلوه كند تا اطلاق ايمان بر آن درست باشد و عَقْد علمي كه قضيّه ذهني و معقول است تا با جان عالِم عَقْد و گرِهِ ديگر نيابد، ايمان نيست»(تسنيم ج ۲ ص ۱۵۷)
۳. معرفت و ايمان
ایمان و اعتقاد معنای مشابهی دارند و بنابراین به گره معرفت و باور قلبی انسان گاه "ایمان" نیز گفته اند، زیرا مؤمن اعتقاد خود را از ريب، اضطراب و شكّ كه آفت اعتقاد است مي رهاند و آن را اِيمِن مي كند و از اين رو رسوخ و استقرار عقيده در قلب را «ايمان» مي گويند.
#معرفت_امام
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
[شتاب جوانان در شناخت امام]
#جوانان_و_امام_زمان
🔻قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) لِلْأَحْوَلِ أَتَيْتَ الْبَصْرَةَ قَالَ نَعَمْ قَالَ كَيْفَ رَأَيْتَ مُسَارَعَةَ النَّاسِ فِي هَذَا الْأَمْرِ وَ دُخُولَهُمْ فِيهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَقَلِيلٌ وَ لَقَدْ فَعَلُوا ذَلِكَ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَقَلِيلٌ فَقَالَ عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ
حضرت صادق به احول فرمود: آیا به بصره آمده ای؟ جواب داد آری. فرمود: چگونه یافتی سرعت گرفتن مردم درباره امامت و داخل شدنشان در آن را؟ گفت: به خدا قسم ایشان گروهی اندکند که این کار را کرده اند. فرمود: توجه به جوانان داشته باش که ایشان در کارهای نیک شتاب بیشتری دارند.
💠وظایف شیعیان در دعای ندبه
✍️ در دعای ندبه می خوانیم:
🔻«و جعلناه ممن یأخذ بحجزتهم»
خدایا مرا از کسانی قرار بده که به اهل بیت علیهم السلام پناه می برند
🔻 «و یمکث فی ظلهم»
و از کسانی قرار بده که در سایه و پناه آنها مکث می کند
به درنگ اختیاری "مکث" می گویند و به درنگ اجباری "لبث" می گویند.
✍️کلمه "مکث" خیلی زیبا است و دین ما دین مکث است، یک جوانی است در اوج شهوت و در اوج زمینه ی گناه، دین به او می گوید: مکث کن، یک نفری می خواهد حرف بزند و حرف او غیبت است، دین ما می گوید: مکث کن، می خواهد نگاه کند مکث کن که این گناه است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «مکیث الکلام» پیامبر وقتی سخن می گفت بسیار مکث می کرد(📚نهج البلاغه خ ۱۰۰)، فکر می کرد و حرف می زد، دقت می کرد و حرف می زد، به دستورات دینی توجه می کرد و حرف می زد.
انسان اهل مکث است چون عقل دارد و عقل است که او را به اسارت درمی آورد و از گفتن هر گونه مطلبی بازمی دارد. "عقل" هم ریشه با "عقال" است و "عقال" به چیزی می گویند که زانوی شتر با آن بسته می شود و از حرکت بیمورد او جلوگیری می کند. اما کسی که عقل را نادیده بگیرد و خود را از اسارت عقل آزاد کند به اسارت سخن در می آید و سخن هر کجا باشد او نیز در آنجا است و این همان حقیقتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید.
شاید واژه ای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس میکنند در یک جا ثابت و ساکن نگه میدارند. عرب وقتی میگوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست.
واژه ی دیگر "وقوف" است، وقوف از "وقف" عمیق تر در رساننده ی معنای حبس است، فقها می گویند: «الوقف حبس المال». "موقف" از همین ریشه به معنای محل توقف است، منتهی با "مسکن" متفاوت است؛ مسکن مکان سر راهی است که محلی گذرا و تمام شدنی برای انسان است؛ لکن موقف توقفی ایست که گذر از آن به معنای اوج گرفتن است. در تعریف عرفا، خداوند سبحان وقتی اراده کند انسان را از منزل و درجه ای به منزل و درجه ای بالاتر برساند، او را در بین دو منزل وقف می دهد و در این دو منزل به او تعلیم می دهد تا آمادگی پذیرش منزل بالاتر را داشته باشد: «الموقف هی منتهی کل مقام و هو المطلع و الأعراف کما عرفت و الموقف أیضا مقام الوفقه التی هی الحبس بین کل مقامین لتصحیح ما یبقی علی السالک فی المقامات من تصحیح المقام الذی وقع له الترقی الیه عنه و التأدب أیضا بما تحتاج إليه عند دخوله الی المقام الذی وقع له الترقی الیه»
🔻«و اعنا علی تأدیه حقوقه إلیه»
و یاریمان کن در اداء حق امام زمان
ماده "عون" برخلاف "نصرت" به مطلق کمک اطلاق می شود و مختص به یاری مقابل دشمن ندارد.
🔻«و الإجتهاد فی طاعته»
و کوشش کردن در اطاعت از او
🔻«و اجتناب معصیته»
و دوری کردن از نافرمانی او
🔻«و امنن علینا برضاء»
و با خشنودی او بر ما منت بگذار
"منت" یعنی نعمت و لطف بزرگ و امام زمان منت است، یعنی نعمت بزرگی است که خدای متعال برای هدایت انسان ها نهاده است.
#وظایف_شیعیان_در_دعای_ندبه
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
💠انتظار منطقی
🔻انتظار از ریشه "نظر" است و "نظر" نگاه كردن به چيزي و تأمل و دقت در آن است. نظر به معناي انتظار نيز از همين معناست؛ گويا شخص منتظر به زماني مي نگرد كه بناست «منتظَر» در آن به دست آيد. از این رو متعلق انتظار میبایست امری بدست آوردنی و ممکن باشد تا انتظار صورت منطقی به خود گیرد.
✍️ هر غایبی امکان بازگشت ندارد: «وَ لا کل غائب يَؤوب» و کسی که زنده نباشد غایب است: «لا یفقد غائبهم» و انتظار مردگانی که در حالت عادی بازگشت ندارند منطقی نیست: «غیب لا ینتظرون» و چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دنیا رفته اند در حال حاضر غایب به شمار می آیند: «و غیبة نبینا».
و بسی شگفت آور است که ما در غیبت ۱۲۴ هزار پیامبر و ۱۱ امام به سر می بریم و تنها باقی مانده و «حجت غایب زنده» امام زمان است، و چون زنده است انتظار ایشان منطقی است، ولو آنکه غایب باشند.
🔻از سویی دیگر انتظار کسی که او منتظر و علاقه مند شما نباشد منطقی نیست: «و لا ترغبن فیمن زهد عنک» و به كسى كه به تو علاقه اى ندارد دل مبند. "رغب" اگر با "عن" متعدی شود به معنای نفرت و روی گرداندن است: «أراغب أنت عن آلهتی» و در غیر این صورت به معنای اشتیاق و علاقه است. بنابراین حقیقت انتظار همانگونه که شهید مطهری می گوید «مواعده» است(📚یادداشت ها ج ۹ ص ۳۹۴) یعنی وعده ای ایست که حرکت و علاقه هر دو طرف را میطلبد.
#انتظار_منطقی
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
💠انصار المهدی(۵)
۱. جمع شدن یاران امام زمان
🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف» پس پیرامون او چونان ابر پاییزی گرد آیند.
🔻 سید رضی می گوید: «الْقزع قطع الغیم التی لَا ماء فیها» قزع قطری ابری ایست که آب در آن نیست.
🔻در نهایه آمده است: از موارد استعمال "قزع" حدیث علی علیه السلام است که می فرماید: در کنار او جمع می شوند همانطور که قزع پاییز جمع می شوند. قزع پاییز یعنی تکه های فصل(ابر) پراکنده اند و متراکم و به هم پیوسته نیستند و پس از آن به یکدیگر می پیوندند(📚ج ۴ باب القاف مع الزای ص ۵۹ مادة قزع)
🔻جزری گوید: اینکه حضرت فرمود: «فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف»، یعنی مثل تکه های پراکنده ابر و حضرت پاییز را ذکر کرد به این سبب که پاییز اول زمستان است و ابرها در آن متفرق و غیر متراکم اند و فشرده نیستند. سپس بعد از تکمیل نفرات، بعضی به بعض دیگر ملحق می شوند.
اگرچه شارحان نهج البلاغه در معنای فرمایش امیرالمؤمنین به وادی اختلاف رفته اند، ولی با توجه به روایت امام صادق علیه السلام که آن را از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می فرماید مشعر بر این است که این روایت در مورد ۳۱۳ یار امام زمان است که بدون قرار قبلی و از طریق طی الأرض به امام زمان ملحق می شوند: «لاَ يَزَالُ اَلنَّاسُ يَنْقُصُونَ حَتَّى لاَ يُقَالَ اَللَّهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ ضَرَبَ يَعْسُوبُ اَلدِّينِ بِذَنَبِهِ فَيَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ أَطْرَافِهَا [وَ] يَجِيئُونَ قَزَعاً كَقَزَعِ اَلْخَرِيفِ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُهُمْ وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَهُمْ وَ قَبَائِلَهُمْ وَ اِسْمَ أَمِيرِهِمْ [وَ مُنَاخَ رِكَابِهِمْ] وَ هُمْ قَوْمٌ يَحْمِلُهُمُ اَللَّهُ كَيْفَ شَاءَ مِنَ اَلْقَبِيلَةِ اَلرَّجُلَ وَ اَلرَّجُلَيْنِ حَتَّى بَلَغَ تِسْعَةً فَيَتَوَافَوْنَ مِنَ اَلْآفَاقِ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ [رَجُلاً] عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: أَيْنَ مٰا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اَللّٰهُ جَمِيعاً إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ حَتَّى إِنَّ اَلرَّجُلَ لَيَحْتَبِي فَلاَ يَحُلُّ حُبْوَتَهُ حَتَّى يُبَلِّغَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ».
🔻در مقابل معنای یاد شده از "قزع" که سید رضی آن را بیان می دارد "صیب" قرار دارد که از ريشه «صوب» به معناي نازل شدن چيزي و قرار گرفتن آن در محل خودش است. بر اين اساس، به باران «صوب» گفته مي شود، چون فرود مي آيد و در جاي خودش (زمين) قرار مي گيرد، چنان كه به ابر حامل باران "صيّب" مي گويند: «أو كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماء».
۲. جام های حکمت
🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ثم لیشخدن فیها قوم شخذ القین النصل تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأس الحکمه بعد الصبوح» پس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیر صیقل می خورند. دیده هایشان با قرآن روشنایی می گیرد و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین می افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سر می کشند.
🔻علامه مجلسی گوید: «الصبوح با فتحه، شراب صبحگاهی و یا شیری است که اول روز دوشیده شود. الغبوق با فتحه، شراب شامگاهی و یا آن مقدار از شیر که شبانگاه می دوشند» (📚بحار ج 69)
🔻شهید مطهری می گوید: امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: «وَ یُغْبَقونَ کأْسَ الْحِکمَةِ بَعْدَ الصَّبوح» صبوح، جام به اصطلاح بامدادی را میگویند و غبوق جامِ شامگاهانه را. آن جامی را که صبح مینوشیدند صبوح میگفتند و جامی را که شب مینوشیدند غبوق می گفتند. امیرالمؤمنین میفرماید صبوح و غبوق اینها جامهای حکمت اند. حکمت یعنی دریافت حقیقت. در مرحله حقیقت یافتن و کشف کردن و حقایق را درک کردن پیش میروند و برایشان تکرار میشود [به طوری که] جامی از حکمت صبح مینوشند و جامی از حکمت شب؛ این جامهای پیاپی همه از حکمت بر آنها پر میشوند(📚آشنایی با قرآن شهید مطهری).
🔻و مشابه این سخن است که می فرماید: «یتساقون بکأس رویه»یعنی به جام معرفت و انس به خدا، از یکدیگر علوم و اسرار می گیرند، پس گویی ایشان نوشندگانی هستند که جام های شراب را به یکدیگر می نوشانند
و فرمود: «علی ذلک عقد خلقهم و اخلاقهم» این صفات که یکی از آنها جام هایی از حکمت بود را با خَلق و خُلق آنها عَقد(گره) بستم تا او را مهیای امری سازد: «إذا ارادک لامر هیاک له» چون تو را برای امری خواهد، برای آن مهیایت کند.
#انصار_المهدی
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
[درخواست قلبی یاری امام ]
✍️ آیت الله سید محمد تقی اصفهانی می گوید:
شکی نیست که مؤمن خالص اگر از خداوند تعالی درخواست کند که فرج مولایش را نزدیک فرماید تا در رکاب ایشان با کفار بجنگد و تصمیم بر این کار بگیرد و نیتش صادقانه باشد خداوند تعالی پاداش جهاد در رکاب ایشان را به او می بخشد و او را مشمول عنایات خود قرار می دهد.
(📚مکیال المکارم ج ۲ ص ۲۵۳)
💠اوصاف امام عصر علیه السلام(۱)
#العلم_المنصوب
السلام علیک... العلم المنصوب
🔻برای پرچم از کلماتی مانند "لواء" - "رایت" - "علم" استفاده شده است و در بین آنها عَلم می تواند به فرد خاصی از جهت هدایتگری او اطلاق شود.
کلمه «علم» با دو فتحه بر عین و لام به معنای کسی است که به سبب او راه حق شناخته می شود که همان امام علیه السّلام باشد. یا با کسره عین، به معنای دانش است، همانگونه که علامه مجلسی در ذیل روایتی و درباره ی "علمکم" می گوید: «علمكم بالتحريك أي من يعلم به سبيل الحق و هو الإمام(ع)أو بالكسر أي صاحب علمكم فرجع إلى الأول أو أصل العلم»(📚بحار ج ۵۳).
🔻اگرچه "عَلم" می تواند به معنای پرچم با وجود و عینیت خارجی نیز باشد، ولی بنظر می رسد که مقصود خود حضرت است. و بنابراین امام زمان تنها پرچم هدایتی است که باقی می ماند: «و لا علما إلا نکسته» هیچ پرچمی نمی ماند مگر آنکه حضرت آن را سرنگون خواهد کرد و "منصوب" بر همین معنا است، یعنی تنها عَلمی است که برافراشته است و تمام پرچم ها و نشان ها و... ساقط می شوند. در روایت دیگر آمده است: «الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْر وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَايَة».
#العلم_المصبوب
- السلام علیک أیها... العلم المصبوب
✍️ "مصوب" از "صب" اخذ شده که به معنای ریخته شدن است و می تواند مشتمل بر دو معنا باشد:
۱. علم وجودی حضرت سرازیر می شود
۲. علم انبیاء و ائمه در ایشان سرازیر می شود: «وارث علم النبیین».
🔻در روایت دیگر از امیرالمؤمنین علیه السلام تعبیر "هجم" آمده است: «هجم بهم العلم» و "هجم" یعنی حمله ناگهانی و آنگاه که امام قبل از دنیا می رود علم به امام بعد هجوم می آورد.
#اوصاف_امام_عصر
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
💠امام زمان علیه السلام در صحیفه ی سجادیه(۴)
✍️ همچنان که گذشت امام سجاد علیه السلام تأکید بر امتثال و پیروی از اوامر و دوری از نافرمانی امام معصوم داشتند: «و اقترضت بطاعته و حذرت معصیته و أمرت بإمتثال أوامره» - «و جعلنا له سامعین مطیعین».
زیرا وقتی انسان نافرمانی اوامر کند، حجابی را بین خود و خدایش فراهم آورده است که مانع درخواست او از خدای متعال می شود.
🔻امام سجاد علیه السلام در دعای ۱۲ می فرماید:
«اللهم إنه یحجبنی عن مسألتک خلال ثلاث»
خدایا سه چیز است که بین من و تو حجاب است:
«یحجبنی امر امرت به فابطاتُ عنه»
اول امری است که به آن فرمان دادی و من در انجامش کُندی کردم
«و نهی نهیتنی عنه فاسرعت الیه»
و دوم امری است که از آن نهی کردی ولی من در آن شتاب کردم.
🔻امام سجاد علیه السلام بعد از فرمان به این دو امر، از نصرت و یاری امام زمان می گوید، تا این مقصود کامل شود که بدون اطاعت معیت و جهاد همراه امام بیمعنا است: «فانهد بمن أطاعک إلی من عصاک» به پا خیر و قیام کم با کسانی که از تو اطاعت می کنند به سوی کسانی که از تو اطاعت نمی کنند.
این مقصود همینطور در زیارت آل یاسین نیز آمده است، یعنی ابتدا از اطاعت اوامر و نهی از مخالفت می گوید: «مولای شقی من خالفکم» - «و سعد من اطاعکم» و سپس از "نصرت" آنها سخن به میان می آورد: «نصرتی لکم معده» که بیان کردیم "نصرت" کمک مقابل دشمن است.
«و نعمة أنعمت بها علی فقصرت فی شکرها»
🔻و سوم آنکه نعمتی به من ارزانی داشتی و من در ادای شکرش سستی ورزیده و کوتاهی کردم.
#امام_زمان_در_صحیفه_سجادیه
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama