eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
658 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
80 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳 اثبات وجود متون تكميلي در روايات شيعه و حذف آن از مجموعه قرآن: 🔸 در روايات شيعه نيز رواياتي وجود دارد مبني بر اين كه علاوه بر متن قرآن موجود، متون وحياني ديگري نيز وجود داشته كه در قرآن فعلي موجود نيست؛ گرچه نزد اهل بيت عليهم السلام محفوظ است. 🔻نمونه‌هايي را از اين روايات: 1️⃣ : در كتاب شريف كافي روايت شده است :‌«عَنْ سَالِمِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلاموَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَيْسَ عَلَى مَا يَقْرَأُهَا النَّاسُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ (عليه السلام) فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ عليه السلام قَرَأَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذِي كَتَبَهُ عَلِيٌّ عليه السلام». سالم بن سلمه مي‌گويد مردي بر امام صادق عليه السلام جملاتي از قرآن قرائت ‌كرد و من هم مي‌شنيدم، اما آن جملات آنگونه كه مردم قرآن مي‌خوانند نبود؛ امام به او گفت از اين قرائت بازايست و همانگونه كه مردم قرآن مي‌خوانند بخوان، اين شيوه ادامه مي‌يابد تا قائم قيام كند؛ وقتي قائم قيام كرد كتاب خدا را بر حدّ قرآن قرائت مي‌كند و مصحفي كه علي (عليه السلام) نوشته است را منتشر ميكند. 🔸اين روايت، ضمن تأييد قرآن كنوني توسط امام؛ دلالت دارد كه متون ديگري در مجموعه قرآن هست كه توسط امام زمان عليه السلام ارائه مي‌شود و فعلا در قرآن فعلي، وجود ندارد. 2️⃣: همچنين در كافي روايت مي‌كند كه مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ مي‌گويد امام رضا عليه السلام به من مصحفي دادند و گفتند به درون آن نگاه مكن. با اين حال من آن را باز كردم و قرائت كردم؛ و ديدم دنبال آيه « لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا ...» اسم هفتاد نفر از قريش نوشته شده است « فَوَجَدْتُ فِيهَا اسْمَ سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ»؛ سپس امام فرمان داد كه مصحف را باز گردان. 3️⃣: همچنين هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت مي‌كند كه امام فرمود : «إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِي جَاءَ بِهِ جَبْرَئِيلُ ع إِلَى مُحَمَّدٍ ص سَبْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ آيَة» قرآني كه جبرئيل به سوي پيامبر صلوات الله عليه و آله آورد 17 هزار آيه دارد. 🔸بر اساس اين روايت تقريبا دوسوم مجموعه قرآن فعلا در دسترس مردم نيست. 🔳نتيجه 🔸به نظر نگارنده از يك سو، ادعاي متن اصلي قرآن، ادعائي درست و مقبول است؛ و از سوي ديگر بر اساس احاديث معتبر در كتب شيعه و سني، اين ادعا نيز درست است كه مطالبي افزون بر متن اصلي در كنار متن اصلي، بعنوان مكمل قرآن وجود داشته است كه بخش اعظم آن، توسط خلفا از دسترس عموم مردم خارج شده است. جمع بين دو سوي بحث، به اين است كه بگوييم قرآن اصلي بدون هيچ تحريف همان است كه اكنون در دسترس مردم است ولي بخش‌هاي تفسيري كه قرآن هم از آنها با نام ياد كرده توسط خلفا جور از بين رفته است و دچار شده است؛ گرچه اين بخش نيز در نزد اهل بيت عليهم السلام محفوظ است. (24) @oshaghierfan &
003 P14 - S14.mp3
14.42M
📕 #اسفار #جلد_ششم #استاد_عشاقی 📌 جلسه سوم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 14 سطر 14 @oshaghierfan #Eitaa & #Telegram
🖋 برهانهايي بر وحدت شخصي وجود (12) 🔵 برهان بر اساس ملازمه عدم وجوب ذاتي با يا بودن وجود خدا : مدعا اين است كه حقيقت وجود تنها داراي يك مصداق است و فرض مصاديق متعدد براي آن محال است. 🔴 اگر بپذيريم حقيقت وجود داراي مصاديق متعدد (از جمله واجب الوجود و ممكن الوجود) است، احتمالات ذيل قابل فرض است: 1) حقيقت «وجود» () يا معدوم است يا موجود 2) اگر معدوم باشد؛ دو محذور لازم مي آيد: الف) بايد هيچ وجودي موجود نباشد؛ زيرا انتفاء امر اعم ملازم با انتفاء هر فردي از آن اعم است؛ ازين‌رو اگر حقيقت لابشرطي «وجود» معدوم باشد، هيچ وجودي تحقق نخواهد داشت؛ و اين همان سفسطه و انكار هر واقعيتي است؛ كه خلاف بداهت است ب) مستلزم انكار وجود خدا و الحاد است؛ كه بر اساس براهين اثبات وجود خدا باطل است. 3) اگر حقيقت لابشرطي «وجود»، موجود باشد؛ چنين حقيقت موجودي يا ممكن الوجود بالذات است يا واجب الوجود بالذات است. الف) اگر ممكن الوجود بالذات باشد لازم مي‌آيد كه هر موجودي، ممكن الوجود باشد؛ زيرا حكم هر طبيعتي به تمام افرادش سرايت مي‌كند؛ و بنابراين موجوديت خداوند نيز به صورت امكاني خواهد بود؛ زيرا خداوند هم فرد موجودي است از همين حقيقت امكاني؛ و اين بدين معني است كه خداوند هم وابسته به غير باشد، نه واجب الوجود بالذات؛ تعالى عن ذلك علوا كبيرا. ب) اگر اين حقيقت موجود، واجب الوجود بالذات باشد لازم مي‌آيد وجود، هيچ تكثري نداشته باشد؛ زيرا اگر چند وجود تحقق داشته باشد چون حكم هر طبيعتي به تمام افرادش سرايت مي‌كند در اين صورت به تعداد وجودهاي متعدد، واجب الوجود بالذات خواهيم داشت كه اين نيز به براهين توحيد، محال و باطل است. (12) @oshaghierfan &
015 P36 - S 4.mp3
12.4M
📕 #مقدمه_قيصری_بر_شرح_فصوص_الحكم #استاد_عشاقی 📌 جلسه پانزدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص36 س 4 @oshaghierfan #Eitaa & #Telegram
004 P15 - S 9.mp3
12.78M
📕 #اسفار #جلد_ششم #استاد_عشاقی 📌 جلسه چهارم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 15 سطر 9 @oshaghierfan #Eitaa & #Telegram
016 P37 - S 10.mp3
10.9M
📕 #مقدمه_قيصری_بر_شرح_فصوص_الحكم #استاد_عشاقی 📌 جلسه شانزدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص37 س 10 @oshaghierfan #Eitaa & #Telegram
🖋رابطه ذات و صفات حق (24) 🔵 موضوع : بساطت ذات حق از احكام ديگري كه براي ذات حق در فلسفه‌هاي رايج مطرح گرديده است است. (ابن‌سينا، التعليقات ص 33؛ الشهرزورى‏، الشجرية الالهية ص 266؛ صدرا الأسفار ج 6 ص 100)؛ 🔸فيلسوفان مي‌گويند: ذات حق، است؛ يعني ذات حق اين چنين است كه از هيچ نحوه اجزاء تركب نيافته است، نه از اجزاء خارجي مثل ماده و صورت، نه از اجزاء تحليلي مثل جنس و فصل، و نه از اجزاء مقداري مثل نصف و ربع، و نه از هيچ اجزاء ديگري كه به‌گونه‌اي در ذات حق تركب پديد آيد؛ زيرا هر گونه تركب ذات از اجزاء به امكان ذات حق منجر مي‌گردد. 🔴 نقد این دیدگاه اين كه گفته شده: «ذات حق، بسیط است» و «بساطت از احكام ذات است» قابل تأمل است؛ زيرا در اينجا دو احتمال وجود دارد؛ 1️⃣ يا بساطت يك امر سلبي است. يعني منظور از بساطت ذات حق، همان سلب تركب از ذات حق است، 🔸در این صورت، گزاره به ظاهر اثباتي «ذات حق، بسيط است» واقعا به معني «ذات حق، مركب نيست» خواهد بود؛ يعني گزاره، واقعا سلبي است كه صرفا به‌لحاظ لفظي شكل اثباتي دارد؛ 2️⃣ یا بساطت یك امر ثبوتي است؛ يعنى حيثيتي است مقابل تركب كه بر ذات خداوند حمل مي‌گردد؛ و عدم تركب لازمه آن است. 🔸در این صورت، گزاره مذكور واقعا نيز اثباتي است، و حيثيتي مقابل تركب، بر ذات حق حمل مي‌شود؛ گرچه اين حيثيت محمول، لازمه‌اي عدمي (عدم تركب) دارد. 🔳 در هر دو صورت اين ادعا كه «بساطت از احكام ذات حق است»، باطل است؛ زيرا : 🔶 (ابطال احتمال اول) اگر گزاره «ذات حق، بسيط است» واقعا سلبي و به معناي «ذات حق، مركب نيست» باشد، در اين صورت در گزاره مفروض، از ذات حق، سلب حكم مي‌شود، نه اثبات حكم (= عارض ذاتي)؛ زيرا گزاره‌هاي سالبه سلب حكم‌اند، نه حكم به سلب؛ بنابراين در اين فرض گرچه گزاره درست است، اما براي ذات حق حكمي (= عارض ذاتي) تحقق نيافته است. 🔶 (ابطال احتمال دوم) اگر گزاره «ذات حق، بسيط است» واقعا اثباتي باشد، و «بسيط» به عنوان حيثيتي مقابل مركب (در انقسام ماهيت به دو قسم بسيط و مركب) بر ذات حق حمل ‌شود؛ در اين صورت چند فرض وجود دارد: 🔸(فرض اول:) ذات حق به ‌حسب همان مرتبه ذات، مصداق عنوان «بسيط» باشد. این فرض باطل است؛ زيرا «بساطت» به معناي مفروض، حيثيتي است مقابل «تركب»؛ و بنابراين حقيقتي است محدود و متعين، و متمايز از سائر حقائق؛ و روشن است حق كه از هر تقيدي رها است، و هيچ محدوديتي ندارد، ممكن نيست مصداق حقيقي حيثيتي محدود و متعين باشد؛ و گرنه ذات حق هم محدود خواهد بود. 🔸 (فرض دوم) اگر خداوند در مرتبه متأخر از ذاتش، مصداق عنوان «بسيط» باشد، يعني حيثيت بساطت، به ذات حق لحوق داشته باشد، در اين صورت: 🔻اگر ذات حق در بسيط بودنش به حيثيتي تقييدي نياز داشته باشد، ( كه حق همین است چرا كه: اگر بسيط و مركب دو قسم متقابل براي ماهيت باشد، در اين صورت بساطت نيازمند به مابه‌الامتيازي است تا حقيقتش منعقد و سپس بر ذات حق حمل گردد)، در اين فرض اسناد «بسيط» به خود ذات حق، اسنادي مجازي و الى غير‌ماهوله است؛ ▪️زيرا در اين فرض، ذات حق خودش موضوع عنوان «بسيط» نيست؛ بلكه او بخشي از موضوع اين عنوان است، و اسناد وصف مربوط به كل، به جزء، اسنادي مجازي و الى غير‌ماهوله است؛ و در اسناد مجازي صحت سلب هست؛ بنابراين ذات حق اصلا «بسيط» نيست، حال آن كه فرض اين بود كه در مرتبه متأخر «بسيط» باشد، اين خلف فرض است. 🔻و اگر گفته شود ذات حق در بسيط بودنش به حيثيت تقييدي نياز ندارد، در اين صورت اسناد «بسيط» به ذات حق، در مرتبه خود ذات است و بايد خداوند در مرتبه ذاتش بسيط باشد؛ چون طبق فرض بسيط بودن او وابسته به حيثيت تقييدي و چيزي بيروني نيست؛ ولي در اين صورت مسئله به شق قبل رجوع مي‌كند كه بطلانش به‌خاطر لزوم محدوديت ذات حق، اثبات شد؛ ⚪️ حاصل آن كه: اگر «بسيط» يك حيثيتي باشد مقابل مركب، چنين محمولي از احكام ذات حق نخواهد بود، نه در مرتبه ذاتش، و نه در مرتبه متأخر از ذات؛ پس روشن شد كه ذات حق همانگونه كه مركب نيست، بسيط نيز نيست (12) @oshaghierfan &
005 P18 - S 6.mp3
12.84M
📕 #اسفار #جلد_ششم #استاد_عشاقی 📌 جلسه پنجم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 18 سطر 6 @oshaghierfan #Eitaa & #Telegram
017 P38 - S 11.mp3
10.98M
📕 #مقدمه_قيصری_بر_شرح_فصوص_الحكم #استاد_عشاقی 📌 جلسه هفدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص38 س 11 @oshaghierfan #Eitaa & #Telegram
006 P19 - S10.mp3
12.24M
📕 #اسفار #جلد_ششم #استاد_عشاقی 📌 جلسه ششم بعد از اتمام برهان صديقين ملاصدرا، استاد به تبيين برهان علامه طباطبايي (ره) كه در حاشيه اسفار بيان شده پرداختند. 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ پاورقي سوم از صفحه 14. #تقريرـبرهانـصديقين #برهانـعلامهـطباطبايي @oshaghierfan #Eitaa & #Telegram
007 P19 - S10.mp3
3.77M
📕 📌 جلسه هفتم بعد از اتمام برهان صديقين ملاصدرا، استاد به تبيين برهان حاجي سبزواري (ره) كه در حاشيه اسفار بيان شده پرداختند. 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ پاورقي اول از صفحه 16: «فالأسد الأخسر أن يقال...» @oshaghierfan &