دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
#نکات_فقهی با طلبه های محترم درس مکاسب، بارها سر کلاس در مورد روش شیخ اعظم انصاری(ره) برای حل مساله
گام سوم؛ تحریر محل نزاع
در بعضی از مباحث فقهی مهمترین امر در حل آن مسئله، تعیین محل نزاع است چراکه با مشخص شدن محل نزاع، خیلی از اشکالات در مسئله دفع می شود و خیلی از ادله ی در مسئله مربوط به غیر محل نزاع می شوند و از کار می افتند و بعضا میبینیم که با مشخص شدن محل نزاع؛ نزاعی در بین نیست و دعوا بر اساس یک مغالطه ی لفظی شکل گرفته است فلذا این مرحله و گام در حل مسئله ی فقهی بسیار مهم است.
3️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
#نکات_فقهی با طلبه های محترم درس مکاسب، بارها سر کلاس در مورد روش شیخ اعظم انصاری(ره) برای حل مساله
گام چهارم؛ اقوال در مسأله
فقهاء برای حل مسائل فقهی به نقل اقوال در مسئله می پردازند ؛
اینجا سوال اساسی این است که اولا نقل اقوال چه فایده ای در حل مسئله ی فقهی دارد ؟ و ثانیا چه شرایطی برای نقل اقوال در آن مسئله باید ملاحظه شود؟
یکی از مهمترین فایده های نقل اقوال این است که ما بواسطه ی نقل اقوال در واقع به دنبال بررسی ادله ی در مسئله هستیم و از همین جهت بعد از ذکر اقوال باید در مراحل بعدی به ذکر ادله ی اقوال بپردازیم و از همین جهت با جمع آوری و استقصاء اقوال میخواهیم ، ادله ی در مسئله را استقصاء کنیم و بررسی کنیم.
از شرایط نقل یک قول این است که آن قول باید قائل داشته باشد و استناد آن قول به آن قائل معتبر باشد فلذا در این مرحله باید دقت کنیم به اینکه فقهاء اقوال را از کدام کتاب نقل میکنند.
گام پنجم؛ صاحبان اقوال و شناخت آنها
فقهاء در حل مسائل فقهی خصوصا در فقه ، صاحبان اقوال در مسئله را مشخص میکنند و جهت این کار بخاطر این است که اولا مشخص شود آیا این قول قائل دارد یا صرف یک فرضیه است؛ و ثانیا قول مشهور مشخص شود که در مواردی این قول مشهور کاربرد دارد من جمله در جابریت ضعف سند احادیث و شناخت صاحبان اقوال نیز مهم است چراکه بنابر بعضی از مبانی در کشف اجماع از رای معصوم نظر کسانی به اجماع ضربه میزند که قائل آن از فحول از علماء باشد.
4️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
#نکات_فقهی با طلبه های محترم درس مکاسب، بارها سر کلاس در مورد روش شیخ اعظم انصاری(ره) برای حل مساله
گام ششم؛ ادله ی اقوال ، کتاب ، سنت، اجماع و عقل
فقهاء در این مرحله، ادله ی اقوال را ذکر میکنند و هدفشان بررسی این ادله می باشد.
گام هفتم؛ قول مختار
در گام هفتم از مراحل حل مسئله فقهی، قول مختار مطرح میشود و در 90% موارد، قول مختار، یک قول از همان اقوال سابق است.
گام هشتم؛ ادله ی قول مختار
در بیان ادله ی قول مختار در این مرحله توسط فقهاء ، در بسیاری از موارد ادله نیز همان ادله سابق است و لکن شیخ انصاری بار ها ادله ی سابق را نمی پذیرد و ادله ی دیگری مطرح می کند.
گام نهم؛ ردّ سایر ادله و اقوال
این مرحله از مهمترین مراحل و بسیار حائز اهمیت است.
5️⃣
#نکات_اصولی
#نکات_فقهی
فايدة علمية مهمة(اصولية وفقهية)
به مثال زیر توجه کنید؛
اگر دلیلی آمد وگفت ،اکرم العلماء و دو دلیل دیگر بیایند که یکی گفته لا تکرم الفساق من العلماء و دیگری گفته اکرم النحاة. در اینجا برخی مثل آقای خوئی(ره) ابتدا رابطهی اکرم العلماء را با لا تکرم الفساق من العلماء می سنجد و نتیجه میشود: اکرم العلماء غیر الفساق و سپس این نتیجه را با اکرم النحاة می سنجد در نتیجه نسبت اولیهی عموم خصوص مطلق بین اکرم العلماء و اکرم النحاة، به عموم و خصوص من وجه تغییر پیدا میکند.چون الان دلیل اول اکرم العلماء غیر الفساق است که نسبتش با اکرم النحاة عموم خصوص من وجه میباشد.
نتیجه اینکه نحوی غیر فاسق واجب الاکرام است.
1️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
#نکات_اصولی #نکات_فقهی فايدة علمية مهمة(اصولية وفقهية) به مثال زیر توجه کنید؛ اگر دلیلی آمد وگفت ،
به این کار،اصطلاحا، قاعدۀ انقلاب نسبت می گویند که از قواعد اصولی کاربردی در فقه است معنای قاعده؛ ملاحظۀ نسبت جدید میان چند دلیل متعارض پس از تخصیص یکی از آنها به دیگری است.
از این قاعده در اصول فقه، بحث تعادل و تعارض سخن گفتهاند و در فقه، در مسائل مختلف بدان استناد کردهاند.
2️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
#نکات_اصولی #نکات_فقهی فايدة علمية مهمة(اصولية وفقهية) به مثال زیر توجه کنید؛ اگر دلیلی آمد وگفت ،
مرحوم آیت الله خویی (در مصباح الاصول ج۲ص۳۸۶) در این زمینه می فرمایند:
أما إذا وقع التعارض بين أكثر من دليلين، فهل تلاحظ الظهورات الأولية، أو لا بد من ملاحظة الاثنين منها، و علاج التعارض بينهما، ثم تلاحظ النسبة بين أحدهما و الثالث المعارض له، فقد تنقلب النسبة من العموم من وجه إلى العموم المطلق، أو بالعكس على ما سيذكر إن شاء اللَّه تعالى؟ اختار الشيخ و صاحب الكفاية (ره) عدم انقلاب النسبة، و أنه يلاحظ التعارض باعتبار الظهورات الأولية، بدعوى أنه لا وجه لسبق ملاحظة أحد الدليلين مع الآخر على الثالث. و لكن الصحيح هو انقلاب النسبة.
3️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
مرحوم آیت الله خویی (در مصباح الاصول ج۲ص۳۸۶) در این زمینه می فرمایند: أما إذا وقع التعارض بين أكثر
توجه کنید؛
شیخ اعظم انصاری و صاحب کفایه، انقلاب نسبت را قبول ندارند ولی خود مرحوم آیت الله خویی در ادامهی این مطلب به اثبات انقلاب نسبت میپردازند.
4️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
به این کار،اصطلاحا، قاعدۀ انقلاب نسبت می گویند که از قواعد اصولی کاربردی در فقه است معنای قاعده؛ ملا
یکی از اصطلاحات علم اصول در باب تعادل وتراجیح که شباهت زیادی به انقلاب نسبت دارد عنوان <<شاهد جمع>> است که انشاالله فردا در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
5️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
یکی از اصطلاحات علم اصول در باب تعادل وتراجیح که شباهت زیادی به انقلاب نسبت دارد عنوان <<شاهد جمع>>
باعرض معذرت
بهجهت نقاهت جزئی استاد، بحث شاهد جمع را در روزهای آتی خواهیم داشت
17.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لَقَد خَلَقنَا ٱلإِنسَٰنَ فِي كَبَدٍ
ما انسان را در رنج آفریدیم!
(بلد/۴)
https://eitaa.com/ostadabasalipoor
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
یکی از اصطلاحات علم اصول در باب تعادل وتراجیح که شباهت زیادی به انقلاب نسبت دارد عنوان <<شاهد جمع>>
برای روشن شدن معنای شاهد جمع، دوباره از انقلاب نسبت مثالی می آوریم ومی گوییم :اگر ما سه دلیل داشته باشیم به ترتیب زیر؛
۱- یجب اکرام العلما
۲- لا یجب اکرام العلما
۳- لا یجب اکرام العالم فاسق
حال با وجود این سه دلیل انقلاب نسبت صحیح است با این بیان که دلیل اول (یجب اکرام العلما) با دلیل سوم (لا یجب اکرام العالم الفاسق) تخصیص می خورد یعنی می شود یجب اکرام العالم العادل اکنون این دلیل اول که قبلا با دلیل دوم نسبت تباین داشت الان دیگر نسبت تباین ندارد به این انقلاب نسبت می گویند.
اکنون اگر علاوه بر آن دلیل سوم که مخصص دلیل اول بود دلیل چهارمی هم بیاید و بگوید یجب اکرام العالم العادل که این دلیل چهارم مخصص دلیل دوم خواهد بود در این صورت دیگر انقلاب نسبت پیش نمی آید و به این مورد شاهد جمع می گویند در شاهد جمع هر دو خطاب (۱و۲)، یک مخصص دارند به طوری که با این دو مخصص دیگر تعارضی بین خطاب ها دیده نمی شود.
6️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
برای روشن شدن معنای شاهد جمع، دوباره از انقلاب نسبت مثالی می آوریم ومی گوییم :اگر ما سه دلیل داشته ب
شاهد جمع،اتفاقی و اجماعی است که جایز است ولی جواز انقلاب نسبت، اختلافی است.
7️⃣
#نکات_اصولی
بارها در جلسات امتحان شفاهی از طلاب محترم از اطلاق مقامی پرسیده ایم لکن جواب واضحی بیان نشده، لذا برای روشن شدن مساله، فرق های اطلاق مقامی با اطلاق لفظی را در زیر میاوریم؛
👇👇👇👇
۱- اطلاق لفظی، «عدم القید» است و این عدم القید باعث می شود که لفظ شامل همه ی افراد خودش بشود.
به خلاف اطلاق مقامی که لفظ در آن ملاک نیست تا از نوع «عدم القید» باشد، بلکه عقل از سکوت و در مقام بیان بودن مولا، عدم دخالت جزء یا شرط زائد را درک می کند.
۲- استناد اطلاق در اطلاق لفظی، به خود لفظ است، به این معنا که لفظی وجود دارد که دارای حصص است و از اینکه مولا در مقام بیان است و قیدی نیاورده، معلوم می شود تمام حصص را اراده کرده است.
اما استناد اطلاق در اطلاق مقامی، غیر لفظ است، به این معنا که اگر لفظی هم وجود داشته باشد، صرفا دال بر این است که فقط این اجزاء و شرایط واجب است؛ اما عقل از اینکه مولا در مقام بیان بوده و قیدی نیاورده، نفی جزء یا شرط زائد می کند.
۳- مدرک در اطلاق لفظی، عقل نظری است؛ زیرا به ظهور لفظی استناد می کند.
ولی مدرک در اطلاق مقامی عقل عملی است؛ زیرا عقلی که از سکوت و در مقام بیان بودن همه اجزاء و شرایط از سوی مولا، نفی جزء ثالث را درک می کند، عقل عملی حاکم به حسن و قبح است و استناد این ظهور به درک عقل عملی است یعنی عقل می گوید اگر اینجا چیزی جزء یا شرط بود قبیح است که مولا ذکر نکند ویا سکوت کند.
1️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
#نکات_اصولی بارها در جلسات امتحان شفاهی از طلاب محترم از اطلاق مقامی پرسیده ایم لکن جواب واضحی بیان
بیان فرق اطلاق لفظی و مقامی در قالب مثال؛
اطلاق لفظی: مولا می گوید: «اعتق رقبه»؛ از اینکه مولا در مقام بیان است و قید دیگری نیاورده، کشف می شود رقبه خاصی مراد نیست و اطلاق لفظی رقبه، شامل رقبه مومن و کافر می شود.
اطلاق مقامی: نبی مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله» در مقام تعلیم نماز به مسلمانان فرمود: «صَلوا کما رَأَیتُمُونِی أُصَلی»؛ همانگونه که میبینید من نماز میخوانم، نماز بخوانید. از اینکه آن حضرت در مقام بیان تمام اجزاء و شرایط بوده و جزء یا شرط زائدی را اتیان نکرده است، یا نسبت به جزء یا شرط خاصی سکوت کرده است، عقل نفی آن جزء یا شرط را درک می کند.
2️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
#نکات_اصولی بارها در جلسات امتحان شفاهی از طلاب محترم از اطلاق مقامی پرسیده ایم لکن جواب واضحی بیان
استاد گنجی در درس خارج اصول می
فرمودند:
با تتبع در کلمات مرحوم آخوند(ره) این مطلب به دست میاید که ایشان اطلاق مقامی را در دو جا جاری میداند؛
۱- جایی که مولا در بیان تمام غرضش باشد. مثلا در مقام تعلیم باشد. مثلا شارع کیفیت وضو را گفت و همه ی خصوصیات را بیان کرد ولی وقتی به ترتیب مسح دو پا رسید نگفت اول مسح پای راست بعد مسح پای چپ. در این جا با اطلاق مقامی وجوب ترتیب بین مسح پای راست و چپ نفی می شود.
۲- آنجایی که قیود مغفول عنها داریم یعنی اگر قیدی به گونه ای بود که مردم از آن غافل بودند و شارع هم ان را بیان نکرد معلوم میشود که معتبر نیست. مثل قصد وجه و تمییز که مردم از آنها غافل هستند.
3️⃣