eitaa logo
پندهای سعادت
2.4هزار دنبال‌کننده
353 عکس
75 ویدیو
38 فایل
🔰در محضر حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 👤 ارتباط : @hadiszekr 🌐 تارنما: Www.Feghahat.ir کانال دروس حضرت استاد: https://eitaa.com/feghahat_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️شاخصه های مهم رشد معرفتی ✅اهتمام به حفظ چهل حدیث 💠 حضرت استاد "دام ظله": روایات فراوانی داریم که در آن‎ها تحریض زیادی بر حفظ چهل حدیث شده است که هم انسان آن چهل حدیث را در خودش پیاده کند و هم آن را برای امت حفظ کند. یکی از طرق حفظ این است که انسان این گفته‌ها را با بیان، توضیح، تبیین، تبلیغ و ترویج به مردم منتقل کند، یا این‎که بنویسد. ثمره‎ی این کار چیست؟ اوّل ثمره‎اش را عرض می‎کنم. در پایان این حدیث شریف این‎طور آمده است: «فَهَذِهِ أَرْبَعُونَ حَدِيثاً مَنِ‏ اسْتَقَامَ‏ عَلَيْهَا وَ حَفِظَهَا عَنِّي مِنْ أُمَّتِي»؛ کسی که بر این چهل حدیث (سخن) استقامت داشته باشد؛ یعنی خودش در راه تحلّی به این‎ها شکیبایی و استقامت بورزد تا بتواند آن‎ها را در خودش پیاده کند. تعبیر «مِنْ أُمَّتِي» یعنی شرط این‎که این آثار را داشته باشد، این است که از امّتم باشد. اگر خارج از امت، کسی این‌ کارها را انجام بدهد، فایده‌ای ندارد. «دَخَلَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ». این چه وعد بسیار بزرگی است. اخبار مَن بَلغ علی المعروف و المشهور، شامل این حدیث هم می‌شود. «وَ كَانَ مِنْ أَفْضَلِ النَّاسِ وَ أَحَبِّهِمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَ الْوَصِيِّينَ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ‏ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقا». چه آینده‌ی درخشان و امیدبخشی در انتظار اوست. از این بالاتر بعید است کسی آرزویی داشته باشد. اما خود روایت را توضیح دهیم. «عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيِّ وَ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیهم السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَوْصَى إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي‎طَالِبٍ علیهما السلام وَ كَانَ فِيمَا أَوْصَى بِهِ أَنْ قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِي أَرْبَعِينَ حَدِيثاً يَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ‏ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً. فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِي مَا هَذِهِ الْأَحَادِيثُ». این یک برنامه‌ی خوب است، هم برای تبلیغ انسان که در این مکتب خودسازی کند و هم این‎ که این‎ها ،موضوعات تبلیغ و ارشادش باشد. این مطالبی که رسول خدا «صلّی الله علیه و آیه» به حسب این حدیث فرموده‌اند، سه دسته‌اند: یک دسته حلال و حرام الهی، یک دسته معارف‌ و یک دسته اخلاقیات‌ هستند. «نفَقَالَ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ تَعْبُدَهُ وَ لَا تَعْبُدَ غَيْرَهُ وَ تُقِيمَ الصَّلَاةَ بِوُضُوءٍ سَابِغٍ فِي مَوَاقِيتِهَا وَ لَا تُؤَخِّرَهَا فَإِنَّ فِي تَأْخِيرِهَا مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ غَضَبَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». این مواقیت، همان وقت موسّع و واجب نماز است که نباید از آن تأخیر انداخت. من این قسمت فقهی‌اش را با سرعت عرض می کنم. «وَ تُؤَدِّيَ الزَّكَاةَ وَ تَصُومَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ تَحُجَّ الْبَيْتَ إِذَا كَانَ لَكَ مَالٌ وَ كُنْتَ مُسْتَطِيعاً وَ أَنْ لَا تَعُقَّ وَالِدَيْكَ». نافرمانی از پدر، ترک شفقت و مهربانی به ایشان، ترک احسان و استخفاف به ایشان، معنای عقوق والدین است. همچنین گفته شده: اصلُ العُقُوقِ، القطعُ، یُقال عقُّ الرحم کمال یُقال قطعُها. حالا این کار فقها است که بالاخره عقوق والدین اگر به معنای اول باشد که دامنه‌اش وسیع‌تر است. اگر به معنای دوم باشد، نباید قطع ارتباط کند. به هر حال، محققانی مثل محقق خویی «ره» همان موارد ایذاء را فتوا داده‌اند. این هم یک امر فقهی است، ولی خیلی مهم است. احترام به والد و والده، هم در اسلام مهم شمرده شده است و هم در موفقیت انسان نقش اساسی دارد. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 87-85 🔗 @pand_saadat
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️شاخصه های مهم رشد معرفتی ✅حکایت خواندنی از مرحوم علامه‌ی طباطبایی «رحمه الله علیه» 💠 حضرت استاد "دام ظله": والد ما(رحمه الله علیه) از مرحوم علامه‌ طباطبایی شنیدند و برای ما نقل کردند که مرحوم علامه فرمودند که برادرشان مرحوم آسیدحسن الهی(رضوان‎الله‎علیه) برای او نامه‌ای نوشتند که یک نفر برای خواندن فلسفه پیش من آمده که احضار ارواح می‌کند. ایشان گفته است که من می‌خواستم فلسفه بخوانم؛ روح ارسطو را احضار کردم و به ایشان گفتم چه کتابی بخوانم و و در محضر چه کسی بخوانم؟ گفتند: اسفار، پیش آقای سید حسن الهی. آقا سید حسن الهی هم مرد زرنگی بوده و خود مرحوم آقای طباطبایی جاهایی فرمودند که آدم چیز فهمی بود. خود آقا سید حسن الهی فرموده بود که من مشکلات کتب فلسفی را توسط همین آقا از اصحاب آن کتب می‌پرسیدم. مثلاً مشکلات کتب ابن‎سینا را به او می‌گفتم؛ او را احضار می‌کرد، سؤال می‌کردم و جواب می‌گرفتم؛ اگر چه خود این واسطه نمی‌فهمید جواب چیست، ولی من استفاده می‌کردم. ایشان واسطه‌ی ما بود. بعد برای مرحوم علامه طباطبایی نوشته بود که ما توسط همین آقا پدرمان را احضار کردیم و پدر از شما ناراضی بودند و وجه عدم رضایت این بود که می‌فرمودند که این محمد حسین، من را در ثواب تفسیر المیزان شریک نکرده، از این جهت از شما ناراضی بود. علامه طباطبایی «ره» فرموده بودند: من که ایشان را شریک نکردم، برای این بود که اصلاً ارزشی برای این عملم نزد خدا قائل نبودم که بخواهم پدرم را شریک کنم. حالا ببینید بیست سال طول کشیده است و چقدر در نوشتن و اتمام آن اهتمام داشتند. از مرحوم آقای قدوسی ـ که داماد مرحوم آقای طباطبایی بودند ـ شنیدم که وقتی مرحوم علامه ورقه‎های تفسیر را برای چاپ به ما می‎دادند، نقطه‎های کلمات تفسیر المیزان را نمی‌گذاشتند؛ می‌فرمودند که حساب کردم که هر صفحه‌ای را اگر نقطه بگذارم، سه دقیقه بیشتر طول می‌کشد. حالا با این همه وقتی که گذاشته بودند، می‌فرمایند من برای این عمل ارزشی قائل نیستم؛ برخلاف برخی از ماها که تا یک مقدار کاری انجام می‌دهیم، فکر می‌کنیم چه شد و چقدر عالم را تحت تأثیر قرار داد. اما یک نفر که یک خدمت عظیم قرآنی انجام داده، مثل تفسیر المیزان ـ تفسیری که از روز اولی که منتشر شد، تفسیر مورد اعتنایی شد و در عالم اسلام صدا کرد ـ می‌گوید من برای این عمل ارزشی قائل نیستم. علامه می‎فرمایند: وقتی که این نامه آمد، عرض کردم: خدایا! اگر برای نوشتن این تفسیر به من ثوابی می‌دهی، پدرم را هم در آن شریک کردم. حالا شاید والده‎شان را هم شریک کرده باشند. نامه‌ی بعدی را که اخوی ایشان فرستاده بود، نوشته بود که بله، پدر از شما راضی شدند. این واقعاً مطلب مهمی است که انسان این‎جور به امر پدرش اهتمام داشته باشد. دعای آن‎ها بدون شک در موفقیت انسان بسیار مؤثر است. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 89-87 🔗 @pand_saadat
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️شاخصه های مهم رشد معرفتی ✅ایثار برای خدمت به پدر 💠 حضرت استاد "دام ظله": یکی از جهات موفقیت رهبر معظم انقلاب «حفظه الله» همین است که خودشان هم بعضاً‌ ذکر کرده‎اند. زمانی که ایشان در قم بودند، وقتی پدر بزرگوارشان به خاطر ناراحتی چشم ایشان را احضار می‌کند، می‌فرمایند که سنگ پرش من در آن موقع یا قم یا نجف بود، اما وقتی با کسی مشورت می‌کنند، می‌گوید که اگر پدرت به شما می‌گوید بیا، باید بروی و ایشان هم به مشهد بر می‎گردند. از این رو خداوند این عزت و این موفقیت را نصیب ایشان کرد. وقتی که کسی این‎طور روی صفا و صدق عمل می‌کند، خدای متعال این‎جور دستگیری می‌کند و به او عظمت می‌دهد: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً». اما ادامه‎ی روایت: «وَ لَا تَأْكُلَ مَالَ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ لَا تَأْكُلَ الرِّبَا وَ لَا تَشْرَبَ الْخَمْرَ وَ لَا شَيْئاً مِنَ الْأَشْرِبَةِ الْمُسْكِرَةِ وَ لَا تَزْنِيَ وَ لَا تَلُوطَ وَ لَا تَمْشِيَ بِالنَّمِيمَةِ وَ لَا تَحْلِفَ بِاللَّهِ كَاذِباً وَ لَا تَسْرِقَ وَ لَا تَشْهَدَ شَهَادَةَ الزُّورِ لِأَحَدٍ قَرِيباً كَانَ أَوْ بَعِيداً». این مسائل که خیلی روشن است. معمولاً کسی که طلبه است، این‎ها را رعایت می‌کند. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 89 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️شاخصه های مهم رشد معر
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️شاخصه های مهم رشد معرفتی ✅نقد پذیری 💠 حضرت استاد "دام ظله": «وَ أَنْ تَقْبَلَ الْحَقَّ مِمَّنْ جَاءَ بِهِ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً». این هم خیلی مهم است. در بحث‌ها و مباحثه‌ها و درس گفتن‌ها، کسی حرفی را زده و خیلی هم روی آن مانور داده و مطالبی را مطرح کرده است، بعد حالا کسی اشکالی درستی می‌کند. اگراین شخص تربیت شده باشد، به‎راحتی می پذیرد. یکی از خصوصیات مرحوم آقای شیخ مرتضی حائری همین بود و خود مرحوم علامه طباطبایی هم همین‎طور بودند. «وَ أَنْ لَا‎تَرْكَنَ إِلَى ظَالِمٍ وَ إِنْ كَانَ حَمِيماً قَرِيباً»؛ ظالم اگر‎چه خویشاوندی نزدیکی با انسان داشته باشد، اما رکون به او نباید بشود. «وَ أَنْ لَا‎تَعْمَلَ بِالْهَوَى»؛ روی هوا و هوس عمل نکند. «وَ لَا‎تَقْذِفَ الْمُحْصَنَةَ وَ لَا تُرَائِيَ فَإِنَّ أَيْسَرَ الرِّيَاءِ شِرْكٌ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». کمترین ریاها شرک به خداست. معلوم می‌شود که شخص ریاکار روی غیرخداوند حساب باز می‌کند که می‎خواهد عملش را به آن‎ها نشان بدهد. «وَ أَنْ لَا‌تَقُولَ لِقَصِيرٍ يَا قَصِيرُ وَ لَا لِطَوِيلٍ يَا طَوِيلُ تُرِيدُ بِذَلِكَ عَيْبَهُ». ممکن است کسی یک نقص خلقتی دارد که حالا کوتاه قد یا خیلی بلند قد است و از حد متعارف خارج است. حالا به قصد تعییب او و عیب گرفتن از او و اظهار عیب او، می‌گویی که یا قصیر یا طویل. خیلی وقت‌ها در شوخی‌ها هم این‎طوری هست که انسان گاهی با یک گروهی دوست و رفیق است، ولی متوجه نیست روی رفاقت ممکن است در جمع عیب او را بگوید که تو فلان صفت یا عیب را داری و حال آن‎که او دوست ندارد گفته بشود؛ حتی گاهی فرزند انسان هم همین‎طور است و مثلا نسبت به یک چیزی حساس است و دوست ندارد که گفته بشود. مثلاً نمره‌ی مدرسه‌اش کم شده است، حالا والدینش جلوی همه به او بگویند که فلانی نمره‌هایش کم شده است، برای این‎که عیب او را آشکار کنند. «وَ أَنْ لَاتَسْخَرَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ». معنای «مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ» این است که انسان حق ندارد حتی فاسقین و منافقین و کفار را مسخره کند. «وَ أَنْ تَصْبِرَ عَلَى الْبَلَاءِ وَ الْمُصِيبَةِ وَ أَنْ تَشْكُرَ نِعَمَ اللَّهِ الَّتِي أَنْعَمَ بِهَا عَلَيْكَ وَ أَنْ لَا‎تَأْمَنَ عِقَابَ اللَّهِ عَلَى ذَنْبٍ تُصِيبُهُ» امن از عقاب خدا نداشته باشد؛ یعنی که خودش را در حاشیه‌ی أمن از عذاب الهی ببیند که خیلی خطرناک است؛ حتی وقتی توبه می‌کند. «وَ أَنْ لَا‎تَقْنَطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ». انسان هیچ‎گاه نباید از رحمت خدا در هیچ سنی از سنین و هیچ وقتی از اوقات مأیوس باشد؛ ولو گناهکار باشد. رحمت الهی واسع است. او رحمان و رحیم است. و بندگان را خلق کرده است برای این‎که به مقامات عالیه برسند. خداوند به هر بهانه‎ای که شده دستگیری می‌کند و انسان باید صادق باشد. «وَ أَنْ تَتُوبَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذُنُوبِكَ فَإِنَّ التَّائِبَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ». ببینید این روایت همه‌اش خطاب است. تَتوب، تُصلی؛ یعنی خودت اول عمل بکن. حفظ این موارد برای همین؛ است یعنی اول در خودت پیاده کنی، نه فقط به مردم بگویی؛ یعنی این چهل تا را در خودت پیاده کنی. وقتی انسان چهل تا حدیث را مثل این حدیث که صغریاتش هم بیان شده است، در خودش پیاده می‌کند، گویا این زمینه برای تحلی به بقیه‎ی احکام، اخلاقیات و معارف در او پیدا می‎شود و آن‎ها هم به واسطه‌ی این‎ها اکتساب می‌شوند. این سرمایه‌ای می‎شود که بقیه‎ی صفات خوب هم بیایند. «وَ أَنْ لَا‎تُصِرَّ عَلَى الذُّنُوبِ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ فَتَكُونَ كَالْمُسْتَهْزِئِ بِاللَّهِ وَ آيَاتِهِ وَ رُسُلِهِ‏». خدای نکرده انسان یک حالتی داشته باشد که یک گناهی انجام می‌دهد، مرتباً استغفار می‌کند، ولی دوباره‌ انجام می‌دهد و مرتکب می‎شود و می‌گوید که باز استغفار می‌کنیم. این مثل کسی است که خدای متعال و آیات و رُسُل الهی را مسخره می‎کند. خداوند ان‎شاءلله همه‎ی ما را عامل به این فرمایش‎های نورانی قرار دهد. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 92-90 🔗 @pand_saadat
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دین ✅نقش رضایت خداوند در مصونیت انسان 💠 حضرت استاد "دام ظله": در جلسه‎ی گذشته به حدیثی اشاره کردیم که دارای چهل فراز مهم و ارزشمند بود. غایت قصوایی که همه طالب وصول به آن مرحله هستند، در این حدیث شریف نوید داده شده است. اگر کسی به این چهل نکته که از بین همه‌ی آموزه‌های الهی بیان شده، پای‎بند باشد، ان‎شاءالله به مقصد خواهد رسید. اکنون ادامه‎ی روایت را عرض می‎کنیم. «وَ أَنْ‎ لَا تَطْلُبَ سَخَطَ الْخَالِقِ بِرِضَا الْمَخْلُوقِ». این مسأله، یکی از امور کلیدی سالم ماندن انسان در کشاکش روزگار است. خیلی جاها بین سخط خالق و رضای مخلوق تعارض پیدا می‌شود. برای انسآن‎های عادی کمتر شاید پیش می‎آید و آن‎ها خیلی در معرض این‎جور تعارضات و تزاحمات نیستند و اگر هم باشند، برای آن‎ها آسان است که آن‎ها رضایت خالق را مقدم بدارند. اما برای اهل علم خیلی مشکل است و تنها وقتی انسان در این میدان بسیار مشکل می‌تواند با توکل به خدای متعال پیروز باشد، که جداً از زمآن‎های قبل خودش را تربیت کرده باشد و در همه‌ی قضایا همین‎طور است. رسول خدا «صلی الله علیه و آله» به حسب این نقل، این توصیه را به امیرالمؤمنین «علیه السلام» می‌فرماید: امیرالمؤمنین «علیه السلام» در قلّه‌ی این کمالات هستند و زندگانی آن بزرگوار نشان می‌دهد که اگر ایشان رضای مخلوق را بر رضای خالق مقدم می‎داشتند، خیلی از مشکلات برای ایشان پیش نمی‎آمد. شاید اهل محاسبات ظاهری هم این پیشنهادها را به امیرالمؤمنین «علیه السلام» داشته‌اند، ولی ایشان رضای خالق را مقدم می‌داشتند. این یک حالتی است که در همه‌ی اقشار و همه‌ی افراد پیدا می‌شود. انسان از آغاز دوران طلبگی‌اش که مشغول درس و بحث هست و شهرتی پیدا نکرده و هنوز در معرض آزمایش‎های مهم قرار نگرفته است، اگر مسائلی رخ بدهد که رضایت خانواده و اقوام و دوستان با رضایت خالق در تعارض باشد، مقدم داشتن رضای خالق کار مشکلی نیست؛ اگر‎چه سختی‌هایی دارد و مدیریت‌هایی می‌خواهد. اما اگر در جایی که انسان مسئولیتی دارد و یا اگر بخواهد رضایت الهی را مقدم بکند، تمام حیثیت و آبرو و جایگاه و مقام خویش را در خطر ببیند، اینجا کار مشکل است. البته با توکل به خدای متعال و با تهذیب‌ نفس می‎تواند موفق شود. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 94-93 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دی
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دین ✅روش تربیتی امیرالمؤمنین «علیه السلام» 💠 حضرت استاد "دام ظله": بنابراین، همین مطلب که «وَ أَنْ لَا‎تَطْلُبَ سَخَطَ الْخَالِقِ بِرِضَا الْمَخْلُوقِ» چه پشتوانه‌های عقیدتی مهمی دارد. چه معرفتی از خدا باید در دل انسان باشد؟ چه خداشناسی‎یی می‎خواهد؟ این‎ها معارف بلندی‌ است که تمام ادیان الهی برای همین مسأله است که ما این‎ها را درست درک کنیم. این از امور زیربنایی است و پشتوانه‌ها و زیربناهای محکمی لازم دارد. اول باید روی آن‎ها کار کرد که در دل انسان، نهاد انسان، قلب انسان و باور انسان، خدا عظمت داشته باشد و این چیزی است که روش تربیتی امیرالمؤمنین علیه السلام است. اگر شما کلمات ایشان را تتبع و استقراء کنید، می‌بینید که برای تربیت جامعه و مردم روی این موارد خیلی سرمایه‌گذاری کرده‎اند. «عَظُمَ‏ الْخَالِقُ‏ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم». وقتی «عظم الخالق» شد، هیچ وقت رضای او را به سخط مادونه نمی‌فروشد؛ هر کس می‎خواهد باشد. این یک فراز و مسأله‌ی مهم که در توصیه‌ی نبی مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» و به همه‌ی انسان‎هاست. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 95-94 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دی
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دین ✅مقدم نداشتن دنیا بر آخرت 💠 حضرت استاد "دام ظله": در ادامه، پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‎فرمایند: «وَ أَنْ لَاتُؤْثِرَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ لِأَنَّ الدُّنْيَا فَانِيَةٌ وَ الْآخِرَةَ الْبَاقِيَةُ». مسأله‌ی دوم این است که انسان بالاخره در زندگی دو راه مقابلش قرار دارد؛ دنیا و آخرت که معمولاً با هم جمع نمی‌شوند. مطلب مهم این است که انسان باید این‎طور باشد که آخرت را بر دنیا مقدم بدارد؛ وجه آن هم خیلی روشن است، زیرا دنیا فانی و آخرت باقی است، ولی مصیبت این است که نفس زیر بار آن نمی‌رود. 🔶دنیا فقط پول و مقام نیست در ادعیه‎ی وارد شده از معصومین هست که فرموده‎اند به جِدّ همیشه از خدای متعال درخواست کنید و بخواهید که اکبر هَمّ ما را، دنیای ما قرار ندهد: «وَ لَا‎تَجْعَلِ الدُّنْيَا أَكْبَرَ هَمِّنَا» . دنیا فقط پول و مقام نیست، خیلی چیزها دنیاست. هر چه رنگ خدایی نداشته باشد، دنیا و فانی است و از آن نمی‌توان بهره‌‎برداری کرد. برخی از کارهای علمی ما هم رنگ دنیا دارد. مثلاً عالمی ادعا کند که من می‌خواهم موشکافی‌های علمی داشته باشم که تا کنون به ذهن احدی خطور نکرده باشد و بدرخشم، یا در ابواب فقه و اصول حرف‌هایی بزنم که تا حالا نزده‌اند؛ این دنیاست. اما اگر مقصود این است که اقامه‌ی حق شود، جهل‌ها زدوده و حق بهتر روشن گردد؛ به طوری که اگر کس دیگری به جای من این‎ کار را بکند، خوشحال بشوم و بگویم که الحمدلله حق روشن شد، این ممدوح است. این‎ها همه مشکلاتی است که بر سر راه اهل علم است؛ چه علوم حوزوی و الهی و چه علوم غیر الهی. مرحوم امام می‌فرمودند که گاهی علم توحید و علم خداشناسی همان دنیاست. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 96-95 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دی
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دین ✅برنامه‎ای برای تربیت نفس 💠 حضرت استاد "دام ظله": بنابراین، آدم باید یک تصمیم جدی بگیرد و بنشیند با خودش محاسباتی انجام دهد. این محاسبه‌ها نباید در زندگی ما فراموش شود. هر روز و هر شب قبل از خوابیدن، همان‎جور که وظیفه‌مان این است که درس‌هایمان را مطالعه کنیم و بیندیشیم و بنویسیم، همان‎طور وظیفه داریم که درباره‎ی این چیزها کمی مطالعه و فکر کنیم؛ این فکرها خیلی اثر دارد. انسان، نفس چموشی دارد که کم کم با این برنامه ها تربیت می‎شود. 🔶فضیلت اخلاقی بزرگ «وَ أَنْ لَاتَبْخَلَ عَلَى إِخْوَانِكَ بِمَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ» این یک فضیلت اخلاقی بزرگ است که انسان در حد مقدور از فریادرسی به برادران دینی خودش کوتاهی نکند. مرحوم آخوند خراسانی شخصیت کمی نبوده و در عصر خود خیلی عظمت داشته‌اند. گاهی اوقات فاضل علمای اهل سنت به دلیل عظمت علمی که مرحوم آخوند داشتند، در درس ایشان شرکت می‌کردند. در احوالات مرحوم آخوند «ره» هست که طلبه‎ای نیمه‎های شب رفته بود درب منزل آقای آخوند برای این‎که خانواده‌ی او وضع حمل داشته و نیاز به کمک داشته است. مرحوم آقای آخوند تا این را فهمیدند، لباس می‎پوشند و در نیمه شب همراه با این طلبه سراغ فلان قابله برای وضع حمل این خانم محترم می‎روند. حالا ببینید که اگر عالِم دین این‎طوری باشد، چه اثری دارد. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 98-97 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دی
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دین ✅حکایتی از حاج شیخ عبدالکریم حائری «ره» 💠 حضرت استاد "دام ظله": خادم مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل کرده که یک شب سرد زمستانی آخرهای شب بود که کسی آمد دم درب منزل آشیخ، گفت شوهرم مریض است و هیچ چیزی نداریم و هیچ وسیله‌ای برای گرم کردن نداریم. به او گفتم الآن حاج شیخ چه کار کند و او را رد کردم. بعد از مدتی آقای حاج شیخ من را صدا ‌زدند که چه کسی بود که در می‌زد؟ قضیه را گفتم. ایشان خیلی ناراحت شدند که من جواب خدا را چه بدهم؟ بعد فرمودند که باید به در خانه‎ی آن زن برویم. آدرس منزل ایشان را بلدی؟ گفتم: بله. همان موقع آقای حاج شیخ با منِ خادم بلند شد و رفتیم خانه‌ی ایشان؛ دیدیم که بله، شوهرش مریض است و خوابیده است. ایشان همانجا نشستند و به من فرمودند که برو زغال بیاور و مقداری از کارهای ایشان را انجام دادیم. ابوی ما «ره» از مرحوم آیت‎الله العظمی گلپایگانی نقل کردند که ایشان فرمودند: در اوایل طلبگی در فیضیه حجره داشتم و مریض شده بودم؛ خود مرحوم آقای حاج شیخ در منزل جوشانده آماده می کردند و برای من می‌آوردند. 🔶نقش اخلاق در تبلیغ دین اگر یک روحانی محترم در محله‌ای یا شهری همین حالت را داشته باشند و مردم این کارهای خالصانه را از او ببینند، آثار ارزنده‎ای دارد و دل‎ها را به خدا و به اهل‎بیت «علیهم السلام» متصل می‌کند. این‎ها از علم بیشتر کارایی دارد. نمی‌گویم علم لازم نیست، لازم است، اما این اخلاقیات، دین را بیشتر در دل‎ها وارد می‌کند. خدای متعال به حق معصومین «علیهم السلام» که این راه‎ها را جلوی ما ترسیم کرده‌اند، به همه‎ی ما توفیق درک این مسائل و عمل خالصانه به آن‎ها را عنایت بفرماید. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 99-98 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️نقش اخلاق در تبلیغ دی
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️ظاهر و باطن نفس ✅باطن و چهره‎ی الهی 💠حضرت استاد "دام ظله": در محضر روایتی بودیم که رسول خدا «صلّی الله علیه و آله» چهل توصیه به امیرالمؤمنین علی بن أبیطالب «علیه السلام» داشتند. نتیجه‎ی ‌عمل به این امور چهل‌گانه، رسیدن به مقامات عالیه است که نهایت آرزوی مؤمنین است. فرازهایی دیگر از این حدیث را بیان می‌کنیم. «عَلَيْهِ وَ أَنْ تَكُونَ سَرِيرَتَكَ كَعَلَانِيَتِكَ وَ أَنْ لَا‎تَكُونَ عَلَانِيَتُكَ حَسَنَةً وَ سَرِيرَتُكَ قَبِيحَةً فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ كُنْتَ مِنَ الْمُنَافِقِينَ». رسول خدا «صلّی الله علیه و آله» به حسب این نقل توصیه می‌فرمایند که باید سعی کنید که درون شما همانند برون شما باشد؛ ظاهر و باطن شما یکسان باشد. مقصود از یکسان بودن ظاهر و باطن چیست؟ چهار صورت متصور است: ظاهر و باطن انسان هر دو به صلاح و سداد باشد. درونش محبت الهی و خشیت الهی هست و ظاهرش هم این‎گونه است. همین‎طور که در باطنش نمود دارد، در چهره ‌و اعمال و رفتارش هم نمود دارد. آثار باطن این چنین به این ظاهر شخص نفوذ کرده است و همیشه‌ی دنیا، آدم‌های این‎جوری بوده‌اند. در هر جایی که یک باطن مصفایی بوده، این صفا به ظاهر آن‎ها هم تراویده است. مرحوم امام «قدّس سرّه» در تعریف از مرحوم آقای حاج سید یوسف حکیم «ره» فرمودند که وقتی انسان ایشان را می‌دید، به یاد آخرت می‌افتاد. این چهره، یک چهره‎ی‌ الهی است. از مرحوم شیخ استاد قاروبی «قدّس سرّه» شنیدم که بعد از مرحوم آقای حکیم، همه‌ی مقدمات مرجعیت برای فرزند ایشان فراهم بود؛ هم در سن و سالی بودند که نزد مردم پذیرفته شده بود، و هم فرزند مرحوم آیت‎الله حکیم بودند. بعد از فوت آیت‎الله حکیم عشایر و دسته‌جات عراق برای تسلیت به منزل ایشان می‌آمدند و شعارشان هم این بود که شیخ یوسف قلّدناک قلّدناک، ولی ایشان فرموده بودند که من صلاحیت این حرف را ندارم و به مرحوم آیت‌الله خوئی «ره» ارجاع دادند. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 102-101 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️ظاهر و باطن نفس ✅باط
🔰توصیه‎های پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️ظاهر و باطن نفس ✅تزویر نفس 💠حضرت استاد "دام ظله": انسان باید تربیت شده باشد تا گرفتار تزویر نفس نشود. گاهی نفس، تزویر در صلاح می‌کند. مثلاً عالمی را نصیحت می‎کند که قدم گذاشتن در مسیر مرجعیت برای ترویج و نشر شریعت برای شما واجب است و با یک صغری و کبری‌هایی ‌بخواهد کلاه سر انسان بگذارد. بینش و بصیرت الهی می‎خواهد که آدم گرفتار نشود. صورت دوم این است که ظاهر و باطن انسان یکی باشد، اما در عدم صلاح در تباهی و فساد؛ هم ظاهر و هم باطن هر دو خراب است. صورت سوم این است که باطن صالح باشد، اما ظاهرش این‎طور نباشد و صورت چهارم عکس این است که باطن خراب است، ولی یک ظاهر زیبنده و مؤمن و متقی نشان داده می‌شود. 🔷اگر باطن خراب، ظاهر صلاح باشد اینجا فرمودند: «وَ أَنْ تَكُونَ سَرِيرَتَكَ كَعَلَانِيَتِكَ». طبق این فرمایش نورانی از ما خواسته شده که از این چهار صورت، دو مورد را داشته و دو مورد را نداشته باشیم. روشن است که این جمله‌ی «وَ أَنْ تَكُونَ سَرِيرَتَكَ كَعَلَانِيَتِكَ» از دو صورتش انصراف دارد. شارع نمی‎خواهد دعوت کند به این‎که این‎جور باشیم. اگر چه کسی ممکن است بگوید که خب اگر کسی دید باطنش خراب است، حالا ظاهرش را هم ریا نکند و مثل باطن خودش قرار بدهد؛ از یک خباثت نجات یافته و آن ‌نفاق است. ولی در عین حال این مدعو شارع نیست. لذا می‌ماند دو صورت که یا هر دو در صلاح باشد یا این‎که این‎جور نباشد که باطن خراب و ظاهر صلاح باشد. این جمله‎ی رسول خدا «صلّی الله علیه و آله» و‎لو یک انصرافی دارد و انسان زکیّ متوجه این نکات می‎شود، ولی چون ممکن است که شبهه‌ای داشته باشد، خودشان تفسیر کرده و بدل تفسیر آورده‌اند. این جمله‌ی بعد، بدل تفسیر آن است. «وَ أَنْ لَاتَكُونَ عَلَانِيَتُكَ حَسَنَةً وَ سَرِيرَتُكَ قَبِيحَةً». هر کس تو را می‌بیند، می‌گوید ظاهر متدین، با تقوا، خداترس و با اخلاق دارید؛ در حالی‎که باطنت این‎گونه نیست. از این حالت نهی شده است. گاهی انسان بعضی افراد را می‌بیند که این‎طور هستند. مثلاً کسی که وضعش بد نیست، لباس مُندرس می‌پوشد، تا خودش را فقیر و مستضعف نشان دهد و عواطف مردم را به خودش جلب کند؛ یا شخصی که خشیت الهی ندارد، ولی سرش را کج می‌گیرد و زبان ذاکری نشان می‎دهد که دیگران خیال کنند که این آدم، آدم زاهد و خداترسی است. «فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ كُنْتَ مِنَ الْمُنَافِقِينَ». این‎ها صفاتی است که فرموده‎اند نباید این‎طور باشید و اگر این‎جور بودید، منافق هستید. این نشان می‌دهد که آدمی که این‎طور هست و معاذالله عقایدش مشکل دارد؛ یعنی به آن خدایی که عالم به خفایا و اسرار انسآن‎هاست، اعتقاد عملی ندارد. «وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى». اگر انسان این عقیده را داشته باشد که خدای متعال «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى» است، خودش را در محضر او می‎بیند و شکی در این امور ندارد. امّا وقتی باطن خودش را در محضر مبارک خداوند تصحیح و تهذیب نمی‌کند و برای خلق خدا که هیچ کاری از آن‎ها ساخته نیست، خودش را صالح نشان می‌دهد، این دلالت می‌کند که عقاید این شخص اشکال دارد. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 104-102 🔗 @pand_saadat